تناقضات عهد عتيق
يکى از نقدهايى که در سطح گسترده بر کتاب مقدس وارد مى شود و بخشى از ساير نقدهاى کتاب مقدس را هم به خود اختصاص داده است ، تناقضات کتاب مقدس است . تعدد نويسندگان کتاب مقدس در کنار عوامل ديگر، خطاهاى بسيارى را در اين کتاب وارد کرده است و در بسيارى از موارد سخن را به تناقض گويى کشانده است . برخى از اين تناقض ها سبب ايراد اشکالات اساسى و عقيدتى بر اين کتاب مى شوند ، اما برخى ديگر چندان مهم نيستند ؛ هر چند از اين باب که خود نوعى تناقض و نقص در يک کتاب آسمانى يک دين به شمار مى آيند ، قابل تاملند .خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً کَثِيراً» (النساء:82)؛ اگر اين کتاب از نزد غير خدا بود هر آيينه در آن اختلاف فراوانى يافت مى شد. وجود تناقض در يک کتاب مى تواند نشانه اين باشد که آن کتاب آسمانى نيست و يا حداقل مورد تحريف واقع شده است. دانشمندان مسيحى خود به وجود اين تناقضات معترف اند، اما منشأ آن را اشتباه نسخه برداران مى دانند و برخى از آنها را نيز توجيه مى کنند.
يهوشافاط بتکده هاى روى تپه را خراب کرد يا خير يهوشافاط يکى از پادشاهان بنى اسرائيل بود وى در دوران سلطنت خود کارهاى بيشمارى انجام داد و خداوند را با جان و دل خدمت کرد در زمان حکومت وى روى تپه مجاور اورشليم بت خانه هايى وجود داشت در کتاب دوم تواريخ مى نويسد که يهو شافاط کارهاى بسيارى انجام داد از جمله بت هاى روى تپه را خراب کرد ولى در کتاب اول پادشاهان مى نويسد که او خدمات بسيارى انجام داد ولى فقط بت هاى روى تپه را خراب نکرد آيا اين تناقض نيست ؟
1. پس خداوند موقعيت سلطنت يهوشافاط را تحکيم نمود... يهوشافاط با دل و جان، خداوند را خدمت مى کرد. او بتکده هاى روى تپه ها را خراب کرد و بت هاى شرم آور اشيره را درهم شکست. 1 (دوم تواريخ 17 / 5 .)
ولى در جاى ديگر مى گويد.
2. يهوشافاط در سن سى و پنج سالگى بر تخت نشست و بيست و پنج سال در اورشليم سلطنت کرد... 43 او هم مثل پدر خود آسا مطابق ميل خداوند عمل مى کرد به جز در يک مورد و آن اينکه بتخانه هاى روى تپه ها را از بين نبرد. (اول پادشاهان 22 / 42 .)
چند مشاورپادشاه توسط نبوزردان دستگير شدند: (5 عدد يا 7 عدد)
در نبردى که بين سبط يهودا و نبوذران فرمانده لشگر بابل رخ داد کتاب مقدس آمارى از دستگير شدگان توسط نبوذران ارائه مى دهد ولى اين آمار در همه موارد يکسان است فقط در قسمت مشاوران مخصوص پادشاه يهودا تناقض دارد و در يک جا تعداد آنها را 5 نفر و در جاى ديگر 7 نفر مى گويد.
1.سمراياى کاهن اعظم و صفنيا معاون او و سه نفر از نگهبانان خانه خداوند به دست نبوزردان فرمانده لشکر بابل به بابل تبعيد شدند. همچنين فرمانده سپاه يهودا و پنج مشاور پادشاه. (دوم پادشاهان 25 / 18)
2.در ضمن نبوزردان، فرمانده سپاه بابل اين افراد را نيز در مخفى گاههايشان در شهر پيدا کرد. سرايا، کاهن اعظم و معاون او صفنيا، سه نفر از نگهبانان خانه خدا، يکى از فرماندهان لشکر با هفت نفر از مشاوران مخصوص پادشاه. (ارميا 52/ 24)
يهوه ياکين در چه روزى از زندان آزاد شد (بيست و هفتم ماه يا بيست و پنجم ماه)
يهوه ياکين يکى از پادشاهان يهودا بود و وى مدتى در اسارت بود و در روز آزادى وى در کتاب مقدس اختلاف است يک کتاب مى گويد وى در در روز 27 ماه دوازدهم از زندان آزاد شد و در کتاب ديگر مى گويد وى در 25 ماه دوازدهم از زندان آزاد شد و هر کدام باشد اهميتى در اين مورد ندارد فقط مى تواند ما را به يک نکته برساند که نويسنده کتاب از خود رد پاهايى جا گذاشته است
1 وقتى اويل مرودک پادشاه بابل شد، يهوه ياکين، پادشاه يهودا را از زندان آزاد ساخت و اين مصادف بود با بيست و هفتمين روز از ماه دوازدهم سى و هفتمين سال اسارت يهوه ياکين. (دوم پادشاهان 25 / 27)
2 در روز بيست و پنجم ماه دوازدهم از سى و هفتمين سال اسيرى يهوه ياکين، پادشاه يهودا، اويل مرودک به پادشاهى بابل رسيد و يهوه ياکين را مورد لطف خود قرار داد و او را از زندان بيرون آورد. (ارميا 52 / 31)
مرگ هارون در تورات داستان مرگ هارون با جزئيات ذکر شده است ولى در محل وفات وى اختلاف وجود دارد
در کتاب اعداد محل وفات وى روى کوه هورا ذکر مى کند واما کتاب تثنيه که آن هم نيز از مجموعه 5 کتاب تورات است موسيره را محل در گذشت هارون عنوان مى کند و در نقشه هاى باستانى بين هورا و مسيره فاصله زيادى است
1 وقتى که به بالاى کوه رسيدند، موسى لباس کاهنى را از تن هارون درآورد و به پسرش العازار پوشانيد.هارون در آنجا روى کوه (هور1) درگذشت. (اعداد 20 : 28)
2 سپس قوم اسرائيل از ئبيروت بنى يعقان به موسيره کوچ کردند. در آنجاهارون درگذشت و مدفون گرديد و پسرش العازار به جاى او به خدمت کاهنى پرداخت. (تثنيه 10 : 6)
داود چند سرباز دشمن به اسيرى گرفت در يکى ديگر از جنگهايى که داود با دشمنانش کرد در کتاب مقدس آمارى از غنائمى که توسط داود گرفته شده است ارائه مى دهد اين آمار در همه موارد يکسان است فقط در قسمتى که مربوط به تعداد سربازان سواره است اختلاف دارد در يک جا سخن از هزار و هفتصد و در جاى ديگر سخن از هفت هزار است
در اين جنگ داود هزار و هفتصد سواره و دويست هزار پياده را به اسيرى گرفت. (دوم سموئيل 8 / 4)
در اين جنگ داود هزار عرابه، هفت هزار سرباز سواره و بيست هزار سرباز پياده را به اسيرى گرفت. (اول تواريخ 18 / 4)
داود چند عرابه به غنيمت گرفت ( هفصد عرابه يا هفت هزار عرابه)
در يکى از جنگ هايى که داود با سورى ها انجام مى دهد تعداد زيادى از سرابازن سورى به دست لشگريان داود (ع) کشته مى شوند. اين داستان در دو کتاب جداگانه تکرار شده است. درآيد و سربازان سورى گريختند. در يک کتاب مى نويسد که داود 700 عرابه و چهل هزار اسب سوار سورى را کشتند و در کتابى ديگر مى نويسد: داود هفت هزار عرابه سوار و چهل هزار سرباز روسى را کشتند.
اين اشتباه از جانب خداوند است يا از جانب نسخه نويسان کتاب مقدس ؟
1 داود چون اين را شنيد، همه سربازان اسرائيلى را جمع کرد و از رود اردن عبور کرده، به حيلام آمد. در آنجا با سربازان سورى وارد جنگ شد. ولى سورى ها باز هم گريختند و داود و سربازانش هفتصد عرابه سوار و چهل هزار اسب سوار سورى را کشتند. (دوم سموئيل 10: 17)
2 .... ولى سورى ها باز هم گريختند و داود و سربازانش هفت هزار عرابه سوار و چهل هزار پياده سورى را کشتند. (اول تواريخ 19: 18)
تعداد مردان جنگى مملکت اسراييل و يهودا چند نفر بود! داود پادشاه زمانى تصميم مى گيرد از تمام لشگريانش سر شمارى کند، به يواب فرمانده لشگرش دستور مى دهد از تمامى لشگريانش که از دو طيف يهودا و اسرائيل بودند سر شمارى کند در گزارش پايانى که يواب خدمت داود مى دهد در تعداد سربازان طايفه يهودا دو نقل متفاوت وجود دارد در يک جا سخن از پانصد هزار و در جاى ديگر سخن از چهار صد هزار سرباز است.
1. يوآب در گزارش کار را تقديم پادشاه کرد. تعداد مردان جنگى اسرائيل هشتصد هزار و مردان جنگى يهود پانصد هزار نفر بودند . (دوم سموئيل 24 / 9)
2. او گزارش کار را تقديم پادشاه کرد. تعداد مردان جنگى در تمام اسرائيل يک ميليون و صدهزار نفر بود که از اين عده چهارصد هزار نفر از يهودا بودند. (اول تواريخ 21 / 5)
چند سال قحطى (سه سال يا هفت سال) سرشمارى داود نوعى بى اعتمادى به خداوند محسوب شد و خدا به خاطر اين بى اعتمادى داود به وى تصميم به تنبيه داود گرفت و به اين خاطر جاد نبى را نزد داود فرستاد که بين يکى از سه گزينه يکى را براى عقوبت خويش برگزيند سه گزينه عبارت بودند از سه ماه فرار از دشمن يا سه روز مرض مهلک در کشور و يا چند سال قحطى در اينکه رقم مورد نظر خداوند سه سال بوده يا هفت سال در کتاب مقدس اختلاف وجود دارد.
1. پس جاد نزد داود آمده، پيغام خداوند را به او رساند و گفت: «بين اين سه، يکى را انتخاب کن، هفت سال قحطى در کشور، سه ماه فرار از دست دشمنانت يا سه روز مرض مهلک در سرزمينت؟» (دوم سموئيل 24 / 13)
2. جاد پيش داود آمد و پيغام خداوند را به او رسانده، گفت: «بين اين سه، يکى را انتخاب کن: سه سال قحطى، يا سه ماه فرار از دست دشمنت يا سه روز مرض مهلک و کشتار به وسيله فرشته خداوند». (اول تواريخ 21 / 11)
تعداد سرپرست کارگران حکومت سليمان (550 يا 250) کتاب مقدس حجمى در حدود هفت برابر قران دارد ولى از نظر محتوايى عمده مطالب آن تاريخ و جزئيات تاريخى قوم بنى اسرائيل است از جمله شرح مبسوطى در باره چگونگى ساخت معبد سليمان دارد و جزئيات آن را ذکر کرده مثلا تعداد کارگران و تعداد سرکارگران حتى تعداد آخورهاى که براى اسب ها نياز بودند را ذکر کرده و بيشتر اين مطالب در دو کتاب مجزا هم تکرار شده از جمله اين مسائل بحثى بر سر تعداد سر کارگران ساخت معبد سليمان است.
که در کتاب اول پادشاهان مى گويد 550 سر کارگر داشته و در کتاب دوم تواريخ الايام تعداد آنها را 250 نفر ذکر کرده است .
1. پانصد و پنجاه نفر به عنوان سرپرست بر گرده هاى کارگران گمارده شده بودند. (اول پادشاهان 9 / 23)
2. دويست و پنجاه نفر نيز به عنوان سرپرست کارگران سليمان گمارده شده بودند. (دوم تاريخ 8 / 10)
البته تعداد هر مقدار باشد اهميتى در اين مورد ندارد ولى اين اندازه مى رساند که کتابى است که در آن تناقض دارد و تناقض کار خدا نيست و رد پايى است که نويسنده کتاب از خود به جا گذارده که فرمود و لو کان من غير عند الله لوجدوا فيه اختلافا کثيرا.
گنجايش حوض خانه خدا چه قدر بود: (4000ليتر يا 6000 ليتر) وقتى سليمان هيکل و معبد مخصوصش را ساخت طبق دستور خداوند حوضى در وسط آن گماشت که در مقدار گنجايش آن حوض اختلاف است.
1. ضخامت ديواره حوض به پهناى کف دست بود. لبه آن به شکل جام بود و مانند گلبرگ سوسن به طرف بيرون باز مى شد. گنجايش آن بيش از چهل هزار ليتر بود. (اول پادشاهان 7 / 26)
2. ضخامت ديواره حوض به پهناى کف دست بود. لبه آن به شکل جام بود و مانند گلبرگ سوسن به طرف بيرون باز مى شد. گنجايش آن بيش از شصت هزار ليتر بود. (دوم تواريخ 4 / 5)
يهوه ياکين، چند ساله بود که به پادشاهى رسيد: (18 ساله يا 8 ساله)
يکى ديگر از موارد تناقض در کتاب مقدس سن يهوه ياکين در موقع رسيدن به پادشاهى است در يک کتاب مى فرمايد يهوه ياکين 8 ساله بود و در جاى ديگر مى فرمايد يهوه ياکين 18 ساله بود گر چه سن او اهميت ندارد ولى اين نکته را به ما مى رساند که نسخه نويس کتاب مقدس از خود رد پاهايى به جا گذاشته و در مواردى دست برده است
1. يهوه ياکين هيجده ساله بود که پادشاه يهودا شد و سه ماه در اورشليم سلطنت کرد. (دوم پادشاهان 24 / 8)
2. يهوه ياکين هشت ساله بود که پادشاه شد و سه ماه و ده روز در اورشليم سلطنت کرد. (دوم تواريخ 36 / 9)
چگونگى مرگ اخزيا اخزيا يکى از پادشاهان سبط يهودا است و با بيهوو جنگيد و شکست خورد و در جريان اين جنگ نيز کشته شد ولى در کتاب مقدس دو نقل متفاوت براى چگونگى مرگ اخزيا ذکر شده در يک جا مى فرمايد او در حين فرار از شدت جراحات مرد و در جاى ديگر مى فرمايد خير اخزيا دستگير شد واو را نزد بيهوو آوردند و بيهوو او را کشت و يک نفر چگونه مى تواند دو بار کشته بشود هم در حين فرار هم در اسارت ؟
1 هنگامى که اخزيا، پادشاه يهوديا، اين وضع را ديد، به سوى شهر بيت هگان فرار کرد. بيهو به تعقيب وى پرداخت و فرياد زد: «او را هم بزنيد». پس افراد بيهوو او را در سر بالايى راهى که به شر جور مى رود و نزديک يبلعام است، در عرابه اش مجروح کردند، او توانست تا مجدد فرار کند؛ ولى در آنجا مرد. (دوم پادشاهان 9 : 27)
2 زمانى که بيهوو در پى کشتار اعضاى خانواده احزاب بود، با عده اى از سران يهودا و برادرزاده هاى اخزيا رو به رو شد و ايشان را کشت؟ بيهوو در جستجوى اخزيا بود؛ سرانجام او را که در سامره پنهان شده بود، دستگير نموده، نزد بيهوو آوردند و بيهوو او را نيز کشت. (دوم تواريخ 22 : 8)
تناقضات عهد جديد
همانطور که عرض کرديم در کتاب مقدس تناقضات غير قابل انکارى وجود دارد که ما به چند نمونه آن اشاره مى کنيم:نسب حضرت مسيح (ع) يکى از اشکالاتى که به انجيل مى شود بحث نسب نامه عيسى مسيح است در دو انجيل لوقا و متى نسب نامه حضرت عيسى ذکر شده و در هر دو عيسى فرزند داود شناخته مى شود ولى در انجيل متى عيسى ناتان به داود مى رسد و در انجيل لوقا از سليمان به داود مى رسد با وجود اينکه ناتان و سليمان دو برادر بودند چگونه مى شود يک نفر از نسل دو برادر با هم باشد؟
1. يسى پدر داود پيغمبر بود و داود پدر سليمان بود. (متى 1 : 6)
2. پدر ناتان، داود بود. 32 پدر داود، عيسى بود. (لوقا 3 : 31)
چند روز بعد (شش يا هشت) در اناجيل پس از نقل داستان غذا دادن عيسى به 5000 نفر با دو نقل متفاوت نقل مى کنند که چند؟ روز بعد عيسى در بالاى کوهى با الياس و موسى ملاقات کرد در اينکه اين اتفاق ملاقات با موسى در کوه چند روز پس از غذا داده به 5000 نفر رخ داده دو انجيل لوقا و مرقس دو نقل متفاوت دارند.
1. شش روز بعد، عيسى با پطرس، يعقوب و يوحنا به بالاى تپه اى رفت. کس ديگرى در آنجا نبود. ناگاه صورت عيسى به طرز پرشکوهى شروع به درخشيدن کرد، 3 و لباسش درخشان و مثل برف سفيد شد. (مرقس 9 : 2)
2. هشت روز پس از اين سخنان، عيسى به همراه پطرس، يعقوب و يوحنا، بر فراز تپه اى برآمد تا دعا کند. 29 به هنگام دعا، ناگهان چهره عيسى نورانى شد و لباس و از سفيدى، چشم را خيره مى کرد. (لوقا 9 :28)
پطرس عيسى را به چه کسانى انکار کرد.
عيسى مسيح قبل از دستگيرى پيش گويى کرد که پطرس سه بار مسيح را انکار مى کند و اين سه بار قبل از بانگ خروس است و وقتى طبق نقل اناجيل مسيح دستگير شد و اين اتفاق رخ داد وقتى که مسيح طبق نقل اناجيل دستگير شد پطرس به جمع يهوديان نفوذ کرد و يهوديان در سه مرتبه به وى مشکوک شدند و در هر بار پطرس انکار کرد که از ياران مسيح است و نکته قابل توجه در مرتبه دوم است که هر کدام از اناجيل نقلى متفاوتى دارند.
متى اين گونه نقل مى کند بار اول: به يک کنيز ؛ بار دوم: به کنيزى ديگر و بار سوم: جمعى از مردم (آنانکه ايستاده بودند) (متى 69:26 تا 73:26)
مرقس چنين مى گويد بار اول: به يک کنيز (از کنيزان رييس کهنه)؛ بار دوم: به همان کنيز و بار سوم: جمعى از مردم (حاضرين) (مرقس 66:14 تا 71:14)
و لوقا نيز اينگونه مى نويسد بار اول: به يک کنيز ؛ بار دوم: به يک مرد و بار سوم: به مردى ديگر (لوقا 54:22 تا 60:22)