عيد فطر و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی
  • عنوان مقاله: عيد فطر و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی
  • نویسنده: حجة الاسلام عبدالکريم پاک نيا
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 20:9:49 1-9-1403



روز بازگشت به فطرت در فرهنگ اسلامي اولين روز ماه شوال به عنوان عيد فطر و جشن بازگشت به فطرت معين شده است، زيرا مسلمانان روزه دار در طول ماه رمضان با ارتباطهاي پي در پي با خداوند متعال واستغفار از گناهان به تصفيه روح و جان خويش همت گماشته و از تمام آلودگي هاي ظاهري و باطني که بر خلاف فطرت آن هاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعي خود برمي گردند . اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز از همين زاويه به عيد فطر مي نگرد و با اشاره به روز عيد مي فرمايد : «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه وشکر قيامه وکل يوم لا يعصي الله فهو عيد (1) ؛ اين عيد کسي است که خدا روزه اش را پذيرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرماني نشود، آن روز عيد است .»
بلي روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتي ها و پليدي ها و روز غلبه بر شياطين، روز عيد است . عيد فطر روز بازگشت به فطرت است، اين معنا رامي توان از لغت «عيد فطر» هم فهميد، چرا که «عيد» به معناي بازگشت و «فطر» به معناي «فطرت و طبيعت » است .
مسلمانان در اين روز در اثر يک ماه ضيافت و مهماني خداوند به صفاي باطن دست يافته و در حقيقت، شخصيت واقعي خويش را بازيافته اند، آري، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاي جهل و ناداني و غفلت به انواع گناهان و معصيت ها مبتلا شده و از حقيقت خود دور مي شود و در نتيجه دچار خودفراموشي و خدا فراموشي مي گردد . اما با فرا رسيدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاي معنوي آن ماه و تلاش هاي خويش به يک زندگي نوين دست مي يابد، که مي توان آن را «بازگشت به خويشتن » ناميد .
در روز عيد فطر گوئي يک مسلمان از نو متولد مي شود، چرا که طبق گفتار اميرمؤمنان عليه السلام، روزه داران در شب عيد فطر از تمام آلودگي ها و پليدي ها پاک شده اند و کمترين پاداش خود را که پاکي و پاکيزگي است دريافت نموده اند . آن حضرت چنين مي فرمايد : «واعلموا عباد الله! ان ادني ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملک في آخر يوم من شهر رمضان : ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کيف تکونون فيما تستانفون (2) ؛ اي بندگان خدا! بدانيد که کوچکترين چيزي که براي مردان و زنان روزه دار است، اين است که فرشته اي در روز آخر ما مبارک رمضان به آن ها ندا مي دهد : اي بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال] تمام گناهان گذشته شما را آمرزيد، پس بنگريد که بعد از اين چگونه عمل خواهيد کرد .»
شيخ مفيد مي نويسد : اينکه روز اول ماه شوال عيد اهل ايمان قرار داده شده است، به خاطر اين است که آنان براي قبولي اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اينکه خداوند متعال گناهانشان را بخشيده و بر عيب هاي آنان پرده کشيده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسيده است که ثواب هاي بسياري براي روزه داران عطا خواهد کرد و از اينکه مؤمنين در اثر تلاش هاي شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهي نزديک شده اند، حالت سرور و نشاط دارند . در اين روز غسل معين شده و اين علامت پاکي از گناهان مي باشد، عطر زدن و بوي خوش استعمال کردن و لباس زيبا و تميز پوشيدن و به صحرا رفتن و زير آسمان نماز خواندن همه اش علامت شادي و سرور و از روي حکمت مي باشد (3) .

مراتب روزه داران در عيد فطر بدون ترديد تک تک مسلمانان با فرا رسيدن عيد سعيد فطر نوعي شادي و لذت دروني در خود احساس مي کنند، اما استقبال مسلمانان از روز عيد فطر يکنواخت و مساوي نيست . زيرا هر کسي نسبت به معرفت و ايمان خود به اين عيد بزرگ و با عظمت مي نگرد و از آن بهره مي گيرد . زمينه ها، ذهنيت ها، مراتب ايمان و عوامل ديگري در نگرش و انگيزه افراد دخالت دارد .
به همين جهت عارف واصل ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي قدس سره (4) روزه داراني را که به عيد سعيد فطر وارد مي شوند، به پنج گروه تقسيم مي کند و نوع نگرش آنان رانسبت به اين روز با عظمت توضيح مي دهد . ايشان در مورد پايين ترين مراتب استقبال کنندگان از عيد فطر مي نويسد : «گروهي از روزه داران حقيقت روزه را نشناخته اند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشاميدن و ساير مبطلات خود داري مي کنند و اين را نوعي طاعت مي شمارند و خود را منت دار خداوند مي دانند . آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غيبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار ديگران پرداخته و زحمات خود را هدر مي کنند و در نزد خداي عالميان منزلتي ندارند، مگر اينکه حضورشان در روز عيد براي حسن ظن به عنايت خداي بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عيد فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .»
وي عالي ترين مرتبه استقبال کنندگان از عيد فطر را از آن روزه داران عارفي مي داند که لذت نداي خداي «جل جلاله » ، رنج گرسنگي و تشنگي و شب زنده داري را از ياد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (5) آن را پيشواز نموده، در سرعت سير و سلوک و پيشروي به سوي خير، جديت به خرج داده و از عمق جان به نداي رب الارباب لبيک گفته اند .
خداوند متعال اعمال را از اين گروه به حسن قبول مي پذيرد و آن ها را به مقام قرب نزديک مي نمايد و در پيشگاه صدق در جوار خود با اولياء و اصفياء مي نشاند و از «جام اوفي » به آن ها مي چشاند و به مقام «او ادني » مي رساند (6) . آري، در حقيقت در سحرگاه عيد فطر اولياء الهي با حضرت حق چنين نجوا دارند :

اي عيد عاشقان به حقيقت جمال تو هر لحظه عيديي رسدم از وصال تو عيد کسان غره شوال و عيد من آن ساعتي بود که ببينم جمال تو
حل مشکلات اقتصادي و اجتماعي در مورد ابعاد اقتصادي و اجتماعي عيد فطر مي توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملي ارزشمند براي فقرزدايي، توسعه اقتصادي و حل مشکلات اجتماعي در جامعه اسلامي اشاره نمود . افزون بر اينکه در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف ديگري نيز براي زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آن ها احياي روحيه همياري و تعاون، رسيدگي به وضع بهداشتي، درماني و فرهنگي مسلمانان مي باشد . از زکات فطره مي توان قرض بدهکاران حقيقي و افرادي را که در راه معصيت و خلاف بدهکار نشده اند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پل ها و راه ها و بيمارستان ها و برطرف کردن ساير نيازهاي مسلمانان نيز مي توان از اين بودجه مردمي استفاده کرد .
همچنين با اين بودجه مي توان باورهاي ديني و اعتقادات مسلمانان ضعيف الايمان را تقويت نمود و کساني را که در معرض شبهات و وسوسه هاي دشمنان قرار دارند ياري کرد .
مسلمانان با عمل به اين موارد که با پرداخت زکات فطره انجام مي شود، در حقيقت به بخشي از دعاهاي ماه رمضان - که در مدت يکماه بعد از نماز زمزمه مي کردند - ، در روز عيد فطر جامه عمل مي پوشانند . گذشته از اين ها، پرداخت زکات فطره که با نيت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام مي شود، نوعي بهره گيري از ماديات براي رسيدن به معنويات است .
بدين جهت گفته اند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره مي باشد، چرا که دادن زکات موجب جدايي از تعلقات مادي و هواهاي دنيوي و نفساني است و انسان مؤمن براي دوام فطرت الهي خويش و بازگشت به عهد فطري «الست » از هر آنچه رنگ تعلق دارد، بايد رها و آزاد باشد و زنجير ماديات را از پاي خود برکند تا سبک بال به سوي خداوند گام نهد . همچنانکه امام علي عليه السلام فرمود :
«تخففوا تلحقوا (7) ؛ سبکبال باشيد تا [به مقصد] برسيد .»
رسيدن به وصال حق باگران باري و تعلقات بسيار سازگار نيست . خداوند متعال مي فرمايد : «قد افلح من تزکي وذکر اسم ربه فصلي » (8) ؛ «همانا رستگار شد کسي که [با پرداخت زکات،] خود را تزکيه نمود و آنکه نام پروردگارش را ياد نموده و سپس نماز خواند .»
يکي از مصاديق اين آيه، عيد فطر و زکات فطره مي باشد . در روايات آمده است که همواره رسول خدا صلي الله عليه و آله روزهاي عيد فطر قبل از رفتن به مصلي فطره را تقسيم مي کرد و اين آيه را مي خواند (9) .

تعظيم شعائر اسلامي خداوند متعال مي فرمايد : «ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب » (10) ؛ «هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دل هاست .»
تعظيم شعائر الهي يکي ديگر از ويژگي هاي عيد سعيد فطر مي باشد . شعار تکبير و تهليل و تحميد و تقديس از جمله اعمالي است که به روز عيد جلوه خاصي مي بخشد .
يک مسلمان بايد از راه هاي مختلف نداي حياتبخش توحيد را به گوش جهانيان برساند، که يکي از آن راه ها بيان شعارهاي مذهبي است . رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد : «زينوا اعيادکم بالتکبير (11) ؛ عيدهاي خود را با [شعار] تکبير زينت دهيد .» و در حديث ديگري مي فرمايد : «زينوا العيدين بالتهليل والتکبير والتحميد والتقديس (12) ؛ عيدهاي فطر و قربان را با شعارهاي لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زينت دهيد .»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله خود نيز چنين مي کرد . آن حضرت در روز عيد فطر از منزل بيرون مي آمد و تا رسيدن به مصلا با صداي بلند، شعار «لا اله الا الله » و «الله اکبر» سر مي داد و حتي در ميان خطبه ها و قبل و بعد از آن با صداي رسا اين کلمات را تکرار مي نمود . حضرت رضا عليه السلام در مورد علت تکبيرهاي زياد در روز عيد فطر مي فرمايد : «تکبير، تعظيم و زرگداشت خداوند متعال است و نوعي تشکر از هدايت ها و نعمت هاي پروردگار جهانيان مي باشد . (13) »

تقويت وحدت مسلمانان اجتماع روز عيد فطر مي تواند در پيوند و همدلي مسلمانان نقش آفرين باشد . آنان در گردهمايي روز عيد فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاري هاي همديگر آگاه مي شوند . در اين گردهمايي بغض ها و کينه ها تبديل به دوستي و همدلي مي شود و مؤمنان در يک صف واحد احساس اتحاد و نزديکي بيشتري به همديگر مي کنند .
عيد فطر از سويي حکايت از پيوند معنوي انسان با خداي خويش دارد و از سوي ديگر حکايت گر ارتباط وي با هم کيشان خود است .
حضرت سجاد عليه السلام روز عيد فطر را روز جشن و شادي و اجتماع و همياري مسلمانان نسبت به يکديگر مي داند و مي فرمايد : «اللهم انا نتوب اليک في يوم فطرنا الذي جعلته للمؤمنين عيدا وسرورا ولاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (14) ؛ پروردگارا! ما به سوي تو برمي گرديم در روز عيد فطرمان که آن را براي اهل ايمان روز عيد و شادي و براي اهل ملت خودت روز اجتماع و همياري قرار دادي .»
حضرت رضا عليه السلام در مورد نقش عيد فطر در تحولات معنوي، اقتصادي و اجتماعي جامعه مي فرمايد : «انما جعل يوم الفطر العيد، ليکون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه ويبرزون لله عزوجل فيمجدونه علي ما من عليهم، فيکون يوم عيد ويوم اجتماع ويوم زکات ويوم رغبة ويوم تضرع و . . . فاحب الله عزوجل ان يکون لهم في ذلک مجمع يحمدونه فيه ويقدسونه (15) ؛ روز فطر، عيد مقرر شده تا مسلمانان در اين روز گرد هم آيند و براي خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمت هايش تعظيم کنند . پس اين روز، روز عيد، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و . . . است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنين روزي اجتماعي داشته و در آن، او را ستايش کرده و مقدس بدارند .»

عيد فطر و حرکت هاي سياسي در طول تاريخ، اجتماع روز عيد فطر آنچنان مهم و تحول آفرين بوده که رهبران سياسي نيز از آن بهره گرفته اند . در اين مورد مي توان از حرکت سياسي ابومسلم خراساني و شورش وي بر عليه دستگاه خلافت بني اميه نام برد . وي به سليمان بن کثير دستور داد به اقامه نماز عيد فطر و ايراد خطبه بر عليه امويان بپردازد .
سليمان نيز انقلاب و شورش بر عليه سلطنت اموي را در خطبه نماز عيد فطر اعلام کرد . به اين ترتيب آنان در سال 129 ق در روز عيد فطر در شهرهاي ماوراء النهر به پا خاسته و قيام خود را اعلام کردند (16) و در مدت کوتاهي سلسله بني اميه را منقرض ساختند .

حرکت امام رضا عليه السلام براي نماز عيد در اين ميان حرکت معنوي، اجتماعي و سياسي حضرت رضا عليه السلام براي نماز عيد اهميت خاصي در تاريخ اسلام دارد . اين حماسه جاويدان نشان مي دهد که اگر پيشوايان معصوم عليهم السلام و بزرگان دين و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت مي يافتند و مي توانستند از نمازهاي عيد فطر و قربان بهره برداري کنند، چه نتايج پرباري براي مسلمانان داشت .
براي آشنايي خوانندگان گرامي با عظمت اين حرکت و نقش آن در تحولات معنوي و سياسي جهان اسلام و همچنين توجه به سيره اهل بيت عليهم السلام در اجراي مراسم عيد فطر و قربان خلاصه اي از آن واقعه را مي خوانيم :
بعد از جريان ولايتعهدي حضرت رضا عليه السلام، عيد فرا رسيد . مامون با اصرار زياد از آن حضرت خواست تا براي اجراي مراسم عيد حضور يابد و ضمن اقامه نماز عيد خطبه بخواند . امام رضا عليه السلام به فرستاده مامون فرمود : شروطي را که ميان من و تو در پذيرفتن امر ولايتعهدي بود، خودت مي داني [ . بنا، بر اين بود که من از اين گونه امور معاف باشم] . مامون پيغام داد که : من مي خواهم با اين عمل دل مردم آرامش يابد و فضيلت شما را بشناسند .
پيغام ها از سوي مامون و امتناع حضرت رضا عليه السلام پيوسته ادامه داشت تا آنکه حضرت رضا عليه السلام در اثر پافشاري خليفه فرمود : دوست دارم مرا از اين امر معاف داري و اگر معاف نمي داري، من همچنانکه پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام براي نماز عيد بيرون مي آمدند، خواهم آمد . مامون گفت : هر طور که دوست داري بيرون بيا و مراسم عيد را به انجام برسان . آن گاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکوني حضرت رضا عليه السلام اجتماع نمايند . با انتشار اين خبر مردم مرو مشتاقانه براي شرکت در مراسم و بهره گيري از وجود حضرت رضا عليه السلام خود را آماده کردند . هنگامي که خورشيد طلوع کرد، امام عليه السلام غسل نمود و عمامه سفيدي را که از پنبه تهيه شده بود بر سر گذاشت و يک سر آن را روي سينه و سر ديگر را ميان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پيروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آن گاه عصاي پيکان داري به دست گرفت و از منزل بيرون آمد . آن حضرت در حالي که پا برهنه بود و پيراهن و ساير لباس هايش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و ياران نزديک خويش - که آنان نيز چنين کرده بودند - به همين شکل از منزل به سوي مصلا حرکت کردند .
موقع خروج از منزل، امام رضا عليه السلام سر به سوي آسمان بلند کرد و چهار تکبير گفت، اين تکبيرها آن چنان با صلابت و روحانيت خاصي ادا مي شد که گويي آسمان و در و ديوار با نواي حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظاميان و ساير مردم که با آمادگي و آراستگي تمام در بيرون منزل صف کشيده بودند، هنگامي که امام رضا7 و يارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پيروي از امام رضا عليه السلام و هماهنگ با او فرياد تکبير سردادند .
شهر مرو يکپارچه فرياد تکبير سر داد و به دنبال آن از گريه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بيت عليه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامي که حضرت را با آن حال ديدند از مرکب هاي خود پياده شدند و کفش هاي خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام عليه السلام به راه افتادند . حضرت رضا عليه السلام پياده راه مي رفت و هر ده قدم يک بار مي ايستاد و سه تکبير مي گفت .
ياسر خادم مي گويد : در اين حال ما خيال مي کرديم که آسمان و زمين و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو يکپارچه گريه و شيون بود، فضل بن سهل ذوالرياستين با مشاهده اين اوضاع به مامون گفت : اگر [امام] رضا عليه السلام با اين وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن است با يک اشاره طومار حکومت را در هم پيچند،] به نظر من بهتر است که از او بخواهي تا برگردد .
مامون هم فورا کسي را فرستاد واز حضرت رضا عليه السلام در خواست نمود تا از ميانه راه برگردد . امام رضا عليه السلام هم کفش هاي خود را طلبيد و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (17)
اين روايت گذشته از اينکه تدبير و دورانديشي حضرت رضا7 را براي شکست سياست هاي شيطاني مامون نشان مي دهد، چگونگي اجراي مراسم باشکوه عيد در سيره اهل بيت 7 و کيفيت يک نماز واقعي عيد را بيان مي کند .

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1) نهج البلاغه، حکمت 428 .
2) امالي شيخ صدوق، ص 100 .
3) مسار الشيعة، ص 30 .
4) ايشان که استاد اخلاق و عرفان برجسته اي در حوزه علميه قم بود، در سال 1343ق به ديار حق شتافت . در مکتب تربيتي اين عارف فرزانه بزرگان فراواني تربيت شدند که از جمله آن ها مي توان از حضرت امام خميني قدس سره، آيت الله مرعشي نجفي قدس سره، شيخ اسماعيل تائب تبريزي، آخوند ملا علي معصومي و ميرزا عبد الله شالچي تبريزي نام برد . در مورد مقام عرفاني و جذبه اين استاد کامل عرفان همين قدر کافي است بدانيم که حضرت امام خميني قدس سره آن گاه که پس از يکدوره طولاني تبعيد، در اوج عزت و افتخار از پاريس به ايران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولين فرصت به مزار شيخان رفته و در کنار قبر استادش حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي حاضر شده و در کنار آن نشست، آن گاه به نشانه تواضع و حق شناسي، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آنکه هميشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت .
5) سکر، يک اصطلاح عرفاني است و عبارت است از يک نوع کيفيت نفساني که موجب انبساط روح است و آن بواسطه غلبه سروري است که هرگاه عشق و محبت سالک به آخرين درجه برسد، بر وي عارض مي شود . او در آن حال بر قواي حيواني و نفساني خويش چيره مي گردد و حالت بهت و سکر و حيرت پديد مي آيد و اين حالت، عارف سالک را مبهوت و متحير و سرگردان مي کند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقيقي آن است که سالک در فنا مقام گيرد .(فرهنگ علوم عقلي، ص 300).
6) برگرفته از المراقبات، ص 334 .
7) نهج البلاغه، خطبه 21 .
8) اعلي/14 و 15 .
9) تفسير الميزان، ذيل آيه 14 سوره اعلي .
10) حج/31 .
11) کنزالعمال، ح 24094 .
12) همان، ح 24095 .
13) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 122 .
14) صحيفه سجاديه، دعاي 45 .
15) وسائل الشيعه، ج 7، ص 481، ح 4 .
16) تاريخ طبري، ج 6، ص 26 .
17) اصول کافي، مولد ابي الحسن الرضا عليه السلام، حديث 7 .