وداع با ماه خدا
ماه مبارک رمضان يک حقيقت و باطني دارد که اين حقيقت در قيامت ظهور مي کند. ماه مبارک رمضان را امام سجاد (ع) عيد اولياء الله مي داند. در صحيفه سجاديه دعايي است به نام دعاي وداع ماه مبارک رمضان.
اين وداع براي کسي است که با ماه مبارک رمضان مانوس بوده و ماه مبارک رمضان دوست او مي باشد والا آنکه با اين ماه نبوده وداعي ندارد. انسان از دوستش و يا با کسي که مدتي مانوس بود، خداحافظي مي کند. آنکه اصلا نمي داند چه وقت ماه مبارک رمضان آمد و چه وقت سپري شد، چرا آمد و چرا سپري شد، او وداعي ندارد. اما امام سجاد (ع) آخر ماه مبارک رمضان که شد، در حد يک ضجه اين دعا را مي خواند.
در مقدمه اين دعا، حضرت سجاد (ع) کليات نعمت هاي الهي را مي شمارد و اينکه بخشش هاي خداي سبحان ابتدايي است، نه از روي استحقاق.
رمضان بهترين بخشش خداوند بعد از آن مقدمه مي فرمايد : يکي از بهترين بخشش هاي خداوند سبحان، ماه مبارک رمضان و روزه در اين ماه است : «و انت جعلت من صفايا تلک الوظائف و خصائص تلک الفروض شهر رمضان... و قد اقام فينا هذا الشهر مقام حمد و صحبنا صحبة مبرور». (1)
خدايا، نعمت هاي فراواني به ما دادي؛ يکي از آن برجسته ترين نعمت ها ماه مبارک رمضان است و يکي از بهترين فضيلت ها روزه اين ماه است که نصيب ما کردي. و هيچ زماني به عظمت زمان ماه مبارک رمضان نيست، گذشته از آنکه شب قدر را در آن قرار دادي، اين ماه را ظرف نزول قرآن کريم قرار دادي که اين فيض در اين ماه نازل شده است، اگر کسي با قرآن باشد همراه قرآن بالا مي رود، و اين را بر ملت مسلمان منت نهادي، زيرا ديگر ملل در ماه مبارک رمضان روزه نمي گرفتند و اين نعمت را مخصوص مسلمين کردي.
و اين ماه مبارک در بين ما اقامت داشت و جاي حمد و ثنا بود؛ زيرا به همراه خودش رحمت آورد و رفيق بسيار خوبي براي ما بود. ما در صحبت با او به فضايل و نعمت هايي رسيديم. دوستي بود که به همراهش رحمت و مغفرت و برکت آورد. اينکه رسول خدا - عليه آلاف التحية و الثناء - در خطبه شعبانيه فرمود : «قد اقبل اليکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة»؛ اين ماه، برکت و رحمت و مغفرت آورد؛ کسي که رفيق اين ماه بود، برکت و رحمت و مغفرت اين ماه را هم دريافت مي کند.
رمضان ماه منفعت «و اربحنا افضل ارباح العالمين»؛«ماه رمضان» برترين سودهاي جهانيان را به ما ارزاني داشت که هيچ تاجري در هيچ گوشه دنيا نبرده است. هيچ کسي در سراسر عالم به اندازه ما از اين ماه مبارک رمضان استفاده نکرد. اگر انسان يک مسافري است که سفر ابد در پيش دارد، ره توشه آن سفر ابد را بايد همين چند روز تهيه کند و اگر درهاي آسمان به چهره مؤمن باز مي شود و اگر مؤمن مي تواند با وارستگي به باطن عالم راه پيدا کند و اگر بهترين فرصت ماه مبارک رمضان است؛ پس بهترين سود را ماه مبارک رمضان و اهلش دارند.
ماه حسابرسي از «ابن طاووس» نقل شده است که فرمود : عده اي اول سالشان اول فروردين است. يک نوجوان اول سال او اول فروردين است که تلاش مي کند لباس نو در بر کند؛ درخت ها اول سالشان فروردين است که لباس هاي نو و تازه در بر مي کنند؛ اول سال يک کشاورز اول پاييز است که درآمد مزرعه را حساب مي کند؛ يک تاجري که کارگاه توليدي دارد، اول سال را در فرصت ديگري تعيين مي کند؛ اما آن ها که اهل سير و سلوک اند، اول سالشان ماه مبارک رمضان است؛حساب ها را از ماه مبارک تا ماه مبارک بررسي مي کنند که ماه مبارک رمضان گذشته، چه درجه اي داشته و امسال چه درجه اي دارند؟ چقدر مطلب فهميده و چقدر مسايل براي آنها حل شده است؟ چقدر در برابر گناه قدرت تمکين داشته و چقدر در برابر دشمن، قدرت تصميم دارند؟ ماه مبارک رمضان براي سالکان الي الله، ماه محاسبه است؛ لذا امام سجاد (ع) فرمود : هيچ کس در سراسر جهان به اندازه ما در اين ماه استفاده نکرد.
هجران جانکاه «ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده و نحن مودعوه»؛ اين ماه بعد از آنکه پايانش فرا رسيد، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت و ما الان اين ماه را وداع مي کنيم.
«وداع من عز فراقه علينا و غمنا»، (2)
چه وداعي؟ وداع تشريفاتي؟ نه، وداع با يک دوست عزيزي که مفارقتش براي ما توانفرساست. آنکه اهل معنا بود خيرش در اين ماه بيشتر شد؛ آنکه گرفتار گناه بود گناهش در اين ماه کمتر شد. فرمود : ما کسي را وداع مي کنيم که رفتنش براي ما عظيم و سخت است و ما را غمگين کرد؛ اين ماهي بود که شب و روزش رحمت بود.
بزرگان فقه ما همچون «مرحوم صاحب جواهر» و «سيد محمد کاظم» صاحب «عروة الوثقي» و ديگران (رضوان الله عليهم) در کتاب هايشان هست که در فضيلت روزه گرفتن، همين بس که انسان از نظر ترک بسياري از کارها شبيه فرشته مي شود. همين که انسان از شکم رها شد، يک مقدار به فرشته شدن نزديک مي شود. گفته اند شش روز اوايل ماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگيريد. بعد از عيد فطر، که عيد فطر روزه اش حرام است، زيرا اگر کسي دوست عزيزي را بخواهد بدرقه کند، چند قدم به همراه او مي رود؛ معناي وداع کردن، به دنبال او چند قدم رفتن است.
«و اوحشنا انصرافه عنا» و از اينکه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما يک دوست رئوف و مهربان و پربرکتي را از دست مي دهيم، لذا ما به وحشت افتاديم؛ آخر ماه مبارک رمضان که مي شد احساس غربت مي کردند. سلام بر تو اي عيد اولياء خدا.
«و لزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمة المرعية و الحق المقضي»؛ ما بايد حقي که او به عهده ما دارد رعايت کنيم؛ حرمتي که در پيش ما دارد بايد ارج بنهيم؛ بايد به تعهدي که بين ما و اوست وفا کنيم.
سلام بر تو اي عيد اولياء خدا «فنحن قائلون السلام عليک يا شهر الله الاکبر و يا عيد اوليائه»، آن گاه چون اين دوست عزيز از ما مفارقت مي کند، ما در آخر ماه مبارک اين چنين مي گوييم : سلام بر تو اي بزرگ ترين ماه که به خدا انتساب داري و سلام بر تو اي عيد اولياء الهي. اين سلام توديع است، چون تنها ماهي که اسمش در قرآن کريم است ماه مبارک رمضان است :
عارفان هر دمي دو عيد کنند عنکبوتان مگس قديد (3) کنند (4)
کار عنکبوت آن است که بتند و با اين تارها مگس صيد کند و قرمه درست کند. کار عنکبوت آن است که مگس را ذخيره کند، قديد کرده و قرمه درست کند و کارش غير از ذخيره کردن چيز ديگري نيست، اما عارف در هر دم و هر نفس دو عيد دارد که سعدي گفت : هر نفسي که فرو مي رود ممد حيات است و چون برمي آيد مفرح ذات؛ پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي شکري واجب؛ لذا عارف در هر دم دو عيد دارد.
علي اي حال، بهترين دمي که انسان دارد در ماه مبارک رمضان است که «انفاسکم فيه تسبيح»؛ نفس کشيدن در اين ماه «سبوح قدوس» گفتن است؛ لذا امام سجاد (ع) مي فرمايد : سلام بر تو اي عيد اولياي الهي. اينکه مي بينيم در آخر ماه مبارک رمضان عيد فطر مي گيرند، چون جايزه هاي يک ماه را به ما مي دهند؛ در حقيقت محصول ماه مبارک رمضان است. اين ضيافة الله، آن لقاء الله را در بر دارد و عظمت از آن ماه شوال نيست، بلکه عظمت از آن ماه مبارک رمضان است که نتيجه يک ماهه را در روز عيد مي دهند.
روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم که دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم
«السلام عليک يا اکرم مصحوب من الاوقات و يا خير شهر في الايام و الساعات». (5) امام سجاد چندين بار به اين ماه سلام مي کند. ماه اگر يک زماني گذرا بود و باطن و سر و حقيقت و روح و جاني نداشت، اين ولي الله که به او سلام نمي گفت. آيا اين ها معاذ الله نظير اشعار خيالي شعراست که بر خطابه هاي خيالي حمل شود که مثلا به کوه و يا آثار مخروبه خطاب مي کنند، يا نه اين ماه يک حقيقتي دارد.
مي گويد : ما خيلي دوست داشته و داريم، اما هيچ دوستي به عظمت اين ماه نبود. يک ماهي که نه هيچ روزي مثل روزهاي او بود و نه هيچ شبي مثل شب هاي او.
ماه چه و چگونه خواستن از خداوند
«السلام عليک من شهر قربت فيه الامال و نشرت فيه الاعمال»؛ سلام بر ماه آرزوهاي مشروع و اعمال مرفوع سلام ما بر تو اي ماهي که آرزوها در اين ماه نزديک شد و ما فهميديم که چه بخواهيم، لذا آرزوهاي طولاني نمي طلبيم. و از طول امل آزاد شديم و بر آمدن آرزوهاي مشروع ما نزديک شد. در همين دعاي سحر ماه مبارک رمضان، امام سجاد (ع) به ما آموخت که به خدا عرض کنيم : خدايا، آن ها که تو را نمي شناسند و عبادت نمي کنند، آن ها را روزي مي دهي و اين همه مار و عقرب ها را خدا تامين مي کند، پس حيف است که انسان تمام حاجت ها را در محور ماده و ماديات خلاصه کند. آن ها که اصلا خدا را نمي شناسند و عبادت نمي کنند، نظير اين همه کفار و منافقين، خداوند آنها را در عالم تامين مي کند، پس آيا صحيح است انسان تلاش و کوشش خود را بر اين صرف بکند که از خدا طبيعت و دنيا بطلبد؟
امام مي فرمايد : سلام بر اين ماه که فهميديم در اين ماه از خدا چه بخواهيم. آرزوهاي طولاني نداشته باشيم، بلکه چيزي بخواهيم که براي ما بماند.
وقتي اين آيه نازل شد : «و کاين من دابة لا تحمل رزقها الله يرزقها»، (6) مهاجرين از مکه به مدينه هجرت کردند. چون اينها وقتي مي خواستند از مکه به مدينه هجرت کنند، کسي به آنها اجازه نمي داد تا اموالشان را هم منتقل کنند يا بفروشند و مي گفتند : اگر خواستيد از مکه به مدينه برويد بايد با دست خالي برويد. وقتي اين آيه نازل شد که هيچ جنبده اي، چه اهل پس انداز باشد يا نباشد، نيست که از جايي به جايي حرکت بکند، مگر اينکه خدا روزي او را مي دهد؛ معنايش اين است که همه در عالم روزي خدا را مي خورند.
جنبده ها دو قسمت اند : بعضي اهل پس انداز و ذخيره اند مثل موش و مورچه ها؛ بعضي آزادانه زندگي مي کنند، مثل کبوترها، گنجشک ها، بلبل ها که اينها اهل ذخيره و پس انداز نيستند. در اين آيه فرمود : هم آن موش و مورچه را که اهل پس اندازند خدا روزي مي دهد، هم کبوتر و بلبل و گنجشک را که اهل ذخيره نيستند؛ اينطور نيست که فقط موش ها را خدا تامين کند و بلبل ها را تامين نکند، وقتي اين آيه نازل شد، مسلمين از مکه به مدينه هجرت کردند. گفتند ما روزي مان را که از جايي به جايي حمل نمي کنيم، بالاخره خداي مکه خداي مدينه هم هست. اگر ما را در مکه اداره مي کند در مدينه هم اداره مي کند. با دست خالي آمدند و در مسجدهاي مدينه ماندند و مهاجر ناميده شدند؛ خدا آنها را تامين کرد.
اين چنين نيست که اگر انسان روح بلند نداشته باشد، به او خوش بگذرد و يا اگر روح بلند و عظيم داشت در جهان تلخکام باشد. انسان اگر ذهن و جانش را به چيز درستي مشغول نکند، او آدم را به چيز نادرستي مشغول مي کند؛ تا آدم اين نفس و ذهن و مرکز انديشه را مشغول نکند او آدم را مشغول مي کند؛ فرمود : ما در اين ماه فهميديم از خدا چه بخواهيم، اعمالمان باز و آرزوهايمان بسته شد. جلو آرزوهايمان را گرفتيم و دست به کار شديم.
وداعي غم انگيز با ياري عزيز «السلام عليک من قرين جل قدره موجودا و افجع فقده مفقودا»؛ سلام بر تو اي نزديکي که وقتي بودي گرامي بودي و حال که در آستانه رفتن هستي، رفتنت فاجعه است و ما را غمگين مي کند همچون کسي که عزيزترين عضو خانواده اش را از دست بدهد.
«و مرجو آلم فراقه»؛ سلام بر تو اي تکيه گاه اميد که در هنگام مفارقت، ما را متالم و رنجور کردي. آن ماه که در جان انسان رسوخ داشت، وقتي از جان فاصله مي گيرد جايش را غم پر مي کند. آن فهميدن ها و صفاي ضمير ديگر نيست. آن نشاطي را که انسان در ماه مبارک رمضان براي نثار و ايثار دارد در غير ماه مبارک رمضان ندارد. اگر انسان در اين ضيافت حق از خدا، غنا و بي نيازي طلب کند، چيزي او را به خود متوجه و مشغول نمي کند؛ نه از کسي مي ترسد و نه از بذل جان دريغ مي کند.
«السلام عليک من اليف آنس مقبلا فسر و اوحش منقضيا فمض»؛ (7) سلام بر تو اي دوست با الفت که وقتي آمدي، ما را مسرور کردي و وقتي رفتي، ما را گداختي و رفتي، داغ زدي و رفتي! اين حرف، حرف يک انساني است که با باطن روزه اين ماه و با باطن ليله قدر در تماس بوده است.
وداع با ماه رقت قلوب و قلت ذنوب «السلام عليک من مجاور رقت فيه القلوب و قلت فيه الذنوب»؛ سلام بر تو اي همسايه عزيز که در مجاورت و جوار رحمت تو بوديم. تو همسايه اي بودي که در اين مدت دل ها رقيق مي شد و گناهان کم.
در مناطق ييلاقي و در سرزميني که سبز و خرم است چشمه معدني مي جوشد، چون با املاح و رسوبات همراه است، اين آب زلال نيست که راه خود را طي کند و راه باز کند و تشنه ها را سيراب کرده و به مقصد برسد، بلکه با رسوبات و املاح همراه است. اين آب زلال است که وقتي از چشمه مي جوشد راه خود را باز مي کند و راه کسي را هم نمي بندد؛ همه اين درخت ها و گياهان تشنه سر راه را هم سيراب مي کند تا به دريا برسد، اين خاصيت آب زلال است که اصلا به دنبال تشنه مي رود تا سيرابش کند. سرش را به سنگ مي زند و تلاش و کوشش مي کند که خود را به تشنه ها برساند اما اگر اين آب رسوبي باشد همين که مي جوشد راه خود را مي بندد. بعد از چند سال در آن مزرع، تلي از سنگ پيدا شده و همه آن سرزمين هاي سبز، خشک مي شود و از او چيزي روئيده نمي شود.
اين آب وقتي زلال و صاف نباشد جلوي خودش را هم مي بندد؛ افکار و انديشه در دل ها هم همين طور است، اگر زلال باشد از جان مي جوشد، با زبان و قلم منتشر مي شود، به گوش و چشم مي رسد و از آنجا به دل هاي ديگران مي رسد؛ لذا يکي از القاب عالم «ماء معين» است که ريشه اصلي آن درباره حضرت ولي عصر (عج) است که يکي از القاب مبارک آن حضرت «ماء معين» است : «قل ارايتم ان اصبح ماءکم غورا فمن ياتيکم بماء معين». (8)
ماء معين يعني آب جاري؛ آبي که چشم، آن را مي بيند. علم و عالم را ماء معين مي گويند، چون مانند چشمه زلال است که مي جوشد. حرفي که مي زند، چيزي که مي نويسد، علمي است که از جان او تراوش کرده و به گوش و چشم شخصي رسيده است و او مي فهمد و به ديگري مي گويد، ديگري هم مي فهمد و به بعدي مي گويد.
اين مانند يک چشمه زلالي است که بالاخره به اصلش مي رسد اما افکار و انديشه و خيالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدني اند که همان جا قلب را مي بندند؛ کم کم اين قسي مي شود، وقتي که دل بسته شد، نه چيزي از آنجا سرايت مي کند و به ديگران مي رسد و نه حرف ديگران به آنجا مي رسد. نه حرف او در غير مؤثر است و نه حرف غير در او مؤثر مي باشد. امام سجاد (ع) فرمود : دل ها در اين ماه نرم و رقيق و گناهان در اين ماه کم مي باشد.
ماه پيروزي بر شيطان «السلام عليک من ناصر اعان علي الشيطان و صاحب سهل سبل الاحسان»؛ سلام بر تو اي رفيقي که کمک کردي تا ما بر شيطان مسلط شديم. انسان در اين ماه بر شيطان مسلط مي شود. به خاطرات شيطاني گوش فرا نمي دهد. تو براي ما مصاحب خوبي بودي که ما توانستيم بر شيطان پيروز شويم.
ما نه تنها در بعد سلبي از دست شيطان نجات پيدا کرديم که کار بد نکرديم، بلکه در بعد اثباتي هم پيروز شديم. راه هاي خير را خوب و به آساني طي کرديم. اگر در غير ماه مبارک رمضان کار خير را به سختي انجام مي داديم، در اين ماه به آساني انجام داديم، تو باعث شدي که ما راه احسان را با سهولت طي کرديم.
ماه آزادي «السلام عليک ما اکثر عتقاء الله فيک» سلام بر تو اي ماهي که چقدر بنده ها را خدا در اين ماه آزاد کرده است. خدا آنها را که گرفتار آتش و رذائل اخلاقي بودند، از دست اين بندها آزاد کرد و نعمتي بهتر از آزادي نيست.
امام صادق (ع) فرمود : «من رفض الشهوات فصار حرا»؛ (9) اگر کسي شهوت را ترک کند، آزاد مي شود و نعمتي بالاتر از آزادي و آزادگي و حريت نيست که انسان گرفتار شهوت و غضب و برده هوي نباشد و زمامش را به دست هوسش نسپرد.
«و ما اسعد من رعي حرمتک بک»؛ چقدر سعادتمند شد آن کسي که احترام تو را حفظ کرد و مواظب بود تا در اين ماه حرف بد نزند، خيال و گناه بد نکند.
ماه محو کننده گناه «السلام عليک ما کان امحاک للذنوب و استرک لانواع العيوب»؛ سلام بر تو اي حقيقت ماه مبارک رمضان که تو محوکننده گناه هستي و پوشاننده تر از هر چيزي نسبت به عيوب انسان. عيب را مي پوشاني و گناه را محو مي کني.
اول پوشاندن و ستر و بعد مغفرت است. خداي سبحان اول مي پوشاند، که آبروي انسان محفوظ باشد، بعد مي بخشد. اين ستار زمينه آن غفار را فراهم مي کند. انسان تا بتواند آبروي ديگران را حفظ کند، خدا هم آبروي او را حفظ مي کند، مؤمن حق ندارد کاري بکند که ذلت آور باشد.
«السلام عليک ما کان اطولک علي المجرمين»؛ سلام بر تو اي ماه مبارک رمضان که براي افراد تبهکار خيلي طولاني هستي و رمضان براي او حکم چندين ماه است.
«و اهيبک في صدور المؤمنين»؛ ماه مبارک رمضان در دل هاي مؤمنان با يک هيبت و ابهت و جلال و هيمنه و شکوه تلقي مي شود.
وداع با ماه بي رقيب «السلام عليک من شهر لا تنافسه الايام»؛ سلام بر تو اي ماهي که هيچ ماهي با تو مسابقه و رقابت ندارد.
در منافسه وقتي انسان مي دود و مسابقه مي دهد، نفس نفس مي زند تا به مقصد برسد. خداي سبحان هم فرمود براي گرفتن فضائل، منافسه بدهيد : «فليتنافس المتنافسون»؛ شما نفس نفس بزنيد تا آن شي ء نفيس و ارزنده را بگيريد. هيچ ماه و ايام و ليالي و لحظاتي با تو منافسه نمي کند و رقابت ندارد. تو پيشگامي و همه يازده ماه سال به دنبال تواند. اين چنين نيست که انسان بگويد در ماه مبارک رمضان حرف ها را مي شنوم و بعدا عمل مي کنم. اگر فعلا عمل نشود بعدا هم عمل نمي شود؛ چون زمان هاي ديگر آن قدرت را ندارد که با ماه مبارک رمضان در کسب توفيق انسان رقابت کنند.
«السلام عليک غير کريه المصاحبة و لا ذميم الملابسة»؛ سلام بر تو، در اين مدتي که مهمان ما بودي يا ما در خدمت شما بوديم، هيچ رنجي نديديم. از مصاحبت با شما خسته نشديم. در خدمت شما بوديم و لذت برديم، ذم، کراهت و مانند آن از شما مشاهده نکرديم. تو مهمان خوبي براي ما بودي.
«السلام عليک کما وفدت علينا بالبرکات و غسلت عنا دنس الخطيئات».
سلام بر تو اي ماه گرامي مبارک رمضان که برکت آوردي، ما را شستشو کردي و رفتي و بعدا اگر آلوده شديم به دست خود آلوده شده ايم والا تو ما را تطهير کردي و رفتي. ما احساس سبکي مي کنيم.
مهمان بي زحمت «السلام عليک غير مودع بر ما و لا متروک صيامه ساما»؛ سلام بر تو که در هنگام توديع، ما احساس خستگي نکرديم. انسان وقتي مهمان را با تشريفات پذيرايي مي کند، خود در اين مدت خسته مي شود؛ اما ايشان مي فرمايد ما خسته نشديم، ما از روزه گرفتن که پذيرايي تو بود خسته نشديم و رنجي احساس نکرديم، بلکه براي ما گوارا بود.
«السلام عليک من مطلوب قبل وقته و محزون عليه قبل فوته»؛ سلام بر تو، قبل از اينکه بيايي ما انتظار تو را داشتيم و الان هم هنوز نرفته اي مقداري مانده است. ولي همين که مي خواهي بروي ما را غمگين کرده اي.
«السلام عليک کم من سوء صرف بک عنا و کم من خير افيض بک علينا»؛ سلام بر اين مهمان گرانقدري که به برکت تو، خدا خيلي از بلاها را از ما برداشت و خيلي از برکات را به ما داد. ما در حقيقت مهمان تو بوديم، نه تو مهمان ما.
«السلام عليک و علي ليلة القدر التي هي خير من الف شهر»؛ اين زيارتنامه است، اين سلام توديع است، سلام بر تو اي ماه، سلام بر ليلة القدرت، آن شب قدري که هزار ماه - تقريبا هشتاد سال - بالاتر است.
«السلام عليک ما کان احرصنا بالامس عليک و اشد شوقنا غدا اليک».
سلام بر تو اي ماهي که ما ديروز خيلي حريص بوديم که شما بيايي و فردا هم خيلي مشتاقيم که زيارتتان کنيم؛ اين طور نيست که به عنوان يک اداء وظيفه اين مراسم توديع را انجام بدهيم.
«السلام عليک و علي فضلک الذي حرمناه و علي ماض من برکاتک سلبناه»؛ سلام بر تو و فضيلت تو، سلام بر تو و برکات تو.
«اللهم انا اهل هذا الشهر الذي شرفتنا به و وفقتنا بمنک له حين جهل الاشقياء وقته و حرموا لشقائهم فضله»؛ خدايا آن توفيق را دادي که ما اهل اين ماه باشيم، در حالي که عده اي از فضيلت اين ماه محروم شدند و منشاء حرمان آنها نيز شقاوتشان بود که به سوء اختيار خود آنان فراهم شد. «و انت ولي ما آثرتنا به من معرفته و هديتنا له من سنته»؛ پروردگارا، تو مولي و سرپرست مايي، در آنچه ما را براي شناخت آن برگزيده اي و راهنمايي نموده اي که روش آن را طي نماييم.
«و قد تولينا بتوفيقک صيامه و قيامه علي تقصير و ادينا فيه قليلا من کثير». و در پرتو توفيق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصير نايل آمديم و اندکي از وظايف بسيار را ادا نموديم.
«اللهم فلک الحمد اقرارا بالاسائة و اعترافا بالاضاعة و لک من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار».
پروردگارا! تو را در حالي ستايش مي کنم که به بد رفتاري خود اقرار و به ضايع نمودن نعمت احکام تو و عمر خويش اعتراف داريم. و براي توست از طرف دل هاي ما پيمان پشيماني و از ناحيه زبان پوزش طلبي صادقانه.
«فاجرنا علي ما اصابنا فيه من التفريط اجرا نستدرک به الفضل المرغوب فيه و نعتاض به من انواع الذخر المحروص عليه».
پس اجر مصيبت بر تفريط در اين ماه را چيزي قرار ده تا به وسيله آن، فضيلتي که مورد رغبت است نائل آييم و به جاي آن از انواع ذخايري که بر آن تشويق شده عوض به دست آوريم.
«و اوجب لنا عذرک علي ما قصرنا فيه من حقک».
و از باب : کتب ربکم علي نفسه الرحمة. پذيرش پوزش را براي ما مقرر نما تا حق تقصير شده شما بخشوده گردد.
«و ابلغ باعمارنا ما بين ايدينا من شهر رمضان المقبل فاذا بلغتناه فاعنا علي تناول ما انت اهله من العبادة و ادنا الي القيام بما يستحقه من الطاعة» و عمر ما را تا ماه مبارک آينده طولاني بفرما و هنگامي که ما را به آينده آن رساندي ما را کمک فرما تا آنچه در خور شماست عبادت نمائيم و آنچه سزاوار توست طاعت کنيم «و اجر لنا من صالح العمل ما يکون درکا لحقک في الشهرين من شهور الدهر»؛ و توفيق انجام کار نيک را بطور جاري و مستمر بهره ما فرما تا آنچه حق و شايسته شما است در تمام ماه مبارک رمضان که در مدت عمر ما پيش مي آيد جبران شود.
«و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارک لنا في يوم عيدنا و فطرنا».
پروردگارا، هجران ماه مبارک را که مصيبت ماست جبران فرما و براي ما در روز عيد فطر برکت مقرر نما...
و با سپري شدن اين ماه ما را از هر تباهي بيرون بياور...
و هر پاداشي که به افراد شايسته و واجد شرايط اين ماه مرحمت مي کني، به ما نيز لطف فرما، زيرا فضل تو تمام شدني نيست، بلکه همواره جوشان است.
و ثواب همه کساني که تا قيامت در آن ماه روز مي گيرند يا عبادت مي کنند براي ما ثبت فرما... آمين.
--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1) صحيفه سجاديه، دعاء 45، وداع ماه مبارک رمضان
2) همان ماخذ
3) قديد به گوشت هاي مانده ذخيره لانه ها مي گويند
4) ديوان سنائي غزنوي
5) دعاي وداع
6) عنکبوت، 60
7) «مض» آن درد گدازنده را گويند. همچون رنجش از گداختگي آهن سرخ شده اي که به انسان اصابت کند.
8) سوره ملک، آيه 30.
9) امالي، شيخ مفيد، مجلس 6، حديث 14