اصول تبليغ
جعفر سبحانى
قال اللّه الحيكم فى محكم كتابه الكريم: "إِنَّ الّذينَ يُبلِّغون رسالات اللّه ويخشونهُ ولا يخشون اَحَداً إلّا اللّه وكفى باللّه حسيباً"[1]
ابلاغ رسالت، وظيفه اى بر عهده روحانيان و از شؤون آنان است. همچنان كه از شؤون انبيا و اولياى الهى بوده است.
تبليغ گاهى زبانى و گاهى عملى است. درگذشته، حرف زدن، نشستن، نماز خواندن، راه رفتن و برخورد شخصيت هاى اخلاقى، براى ما طلاب جوان آن روز، درس آموز بود. تبليغ عملى بهترين تبليغ است. رفتار و حركات و سكنات ما در جاهايى كه به تبليغ مشغول هستيم، مؤثرتر از بيانات ما است.
پايه هاى تبليغ ابلاغ و ترويج احكام، بايد بر دو پايه بيم و نويد باشد، "رسلاً مبشّرين و منذرين"[2] توازن را بايد مراعات كرد. اگر در يك جلسه درباره شفاعت سخن گفتيم، در جلسه ديگر بايد در كيفر اعمال سخن گفت. ما معتقديم اسلام دين وسط است، "وكذلك جعلناكم اُمةً وسط اً".[3]
برخلاف يهود، مبلغان آنان به قدرى درباره رحمت سخن گفته اند كه يهوديان جمعيتى طاغى و ياغى گشته اند. در حالى كه نصارا در نقطه مقابل آنان مى باشند ـ نه نصاراىِ اسمى بلكه نصاراى واقعى ـ محور وعظ آنان غالباً بر بيم و رهبانيّت است. در مقابل اين دو، اسل ام است كه مى فرمايد: "وكذلك جعلناكم اُمّةً وسطاً" در هدايت هر دو محور را درنظر بگيريد. مردم را مغرور نكنيد، مأيوس نيز نشوند.
در بعضى از يادداشت ها آمده است، شاعرى زبردست و ولايى و علاقه مند به اهل بيت(عليهم السلام) به نام "حاجب" در تهران شعرى درباره اميرمؤمنان(ع) سرود و شب، اميرمؤمنان(ع) را در رؤيا ديد و قصيده را تا بيت آخر خواند:
حاجب اگر معامله حشر با على است من ضامنم تو هرچه بخواهى گناه كن
امير مؤمنان در عالم رؤيا به او فرمود: شعر خود را عوض كن، اين شفاعت غرورآفرين است. خلاف واقع است. اين گونه بگو:
حاجب اگر معامله حشر با على است شرم از رُخ على كن و كم تر گناه كن
ويژگى هاى مبلِّغ موضوع ديگر، خدا ترسى مبلِّغ است، "يخشونَهُ"، در مبلِّغ بايد حالت خدا ترسى باشد. فقها عدالت را به انواع و اقسام تقسيم كرده اند، امّا عصاره همه تعريف ها، حالت خداترسى است. اگر واقعاً حالت خداترسى در فرد، محقّق باشد، مى تواند مبلِّغ شود و امّا اگ ر اين حالت در او نباشد، نمى تواند مبلِّغ الهى شود.
خدا رحمت كند مرحوم آية الله بروجردى، گاهى مرحوم حاج على آقاى شيرازى را دعوت مى كرد، در همين فيضيه منبر مى رفت، منبرش قلب ها را مى لرزاند، به آيات خوف كه مى رسيد اشك از گوشه چشمانش سرازير مى شد. هنگامى كه به آيات عذاب مى رسيد، گريه اش بلند بود. خدا رحمت كند مرحوم علّامه مطهرى ـ اعلى اللّه مقامه ـ ساخته و پرداخته اين استاد بود و چون خداترسى داشت، سخنانش از دل بر مى خاست.
مرحوم آية الله بروجردى گاه و بى گاه برخى از آيات را عنوان مى كرد، هنگامى كه به مسايل معاد مى رسيد، گريه مى كرد، مجتهدان و بزرگان نيز اشك مى ريختند. وقتى آيه "يا ايُّها الناس انتم الفقراء الى اللّه واللّه هوالغنىّ الحميد"[4] را تفسير كرد غوغاي ى در دل آن جمع كه تعدادى از آنها درگذشته اند و بعضى باقى مانده اند، انداخت.
"ولا يخشون احداً" در حالى كه از خدا مى ترسد، ترس غير خدا در وجود و هستى او نباشد، چنين نباشد كه بخواهد با سخنانش مستمع را خوشحال كند، بلكه بايد سخنى بگويد كه خدا را خوشحال كند. اينها مقياس هاى يك مبلّغ است.
تنها محكمات را تبليغ كنيم تبليغ بايد "رسالات الله" باشد. سخنى كه مى گوييم سخن اسلام باشد و به درستى و اتقان آن يقين داشته باشيم و بدانيم آنچه دراختيار شنونده قرار داده ايم، واقعاً قال الله، قال الرسول(ص)، قال الصادق(ع) است.
تنها از كتاب هاى معتبر و از گفتار علماى معتبر نقل كنيم و از غير آن بپرهيزيم. هيچ مكتبى در اسلام و اديان ديگر به غناى مكتب شيعه نيست. شما از اهل بيت(عليهم السلام) در فقه و اخلاق صدهزار حديث داريد و در ميان اينها احاديثى مانند درّ است، بر اينها اعتماد كنيد.
حضرت امام(قدس سره) استاد بزرگوارم در پاسخ سؤال بنده فرمودند: براى درس اخلاق تنها و تنها به وسايل الشيعه و اصول كافى مراجعه مى كنم.
همين اربعين كه از حضرت امام (قدس سره) چاپ شده، روايات آن را در حدّ خودتان پرورش دهيد، بهترين سازنده جوان و جامعه است.
آسيب شناسى فرهنگى و تبليغى در گذشته موج تبليغات بهايى ها و بابى ها و پس از آنان ماركسيست ها بود كه با كار فكرى و فرهنگى و تبليغى ـ به ويژه فعاليّت هاى فكرى مرحوم علامه طباطبايى ـ تلاش هاى سوء آنان را بى اثر كرديم و در بين جامعه اثر قابل ملاحظه اى از آنان باقى نمانده است ، گرچه هنوز نيز نبايد از آنان غافل شد.
امّا امروز، موج فعاليّت هاى وهابيّت، جامعه اسلامى را تهديد مى كند. اين فرقه به عنوان ابزار استعمار سعى مى كند در بين مسلمانان نفوذ كند. و اعتقادات آنان را منهدم كند. لذا بر ما است، مسايل مربوط به وهابيّت و قوانين و قواعد آنها را بياموزيم و پاسخ هاى متناسب با آنها را فراگيريم.
در حوزه علميه قم بايد مبحث ولايت اهل بيت(عليهم السلام) و آنچه مربوط به آن است، يك ماده درسى مستقل شود، و در اين باره، مبلّغان آموزش داده شوند و مطالب آنها را درك و پاسخ ها را آماده كنند. بهترين روش در اين كار فرهنگى، تكيه بر مثبتات و توضيح و تبيي ن علمى امورى است كه اينها با آن عناد مى ورزند.
كار فرهنگى براى جوانان نكته ديگر توجه به جوانان است. در حال حاضر، بيشتر جمعيت كشور را جوانان تشكيل مى دهند، مسأله جوانان، مسأله مهمى است و در مكتب ما ريشه ديرينه دارد، همچنان كه در روايت مى فرمايند: "عليكم بالأحداث فانّهم اسرع الى كل شى ء". نگذاريم جوانان را از ما بگ يرند و قلوب آنها را با ايجاد شك و شبهه در مبادى تشيع آلوده كنند.
نكته ديگر آن است كه مبلِّغ بايد هوشيار باشد و ابزار تبليغ را متناسب با محيط انتخاب كند و از بهترين روش ها و شيوه هايى كه متناسب با فرهنگ و اجتماع و مذاق مخاطبين است، استفاده كرده و مطالب خود را بيان كند.
در پايان توصيه مى كنم تدبيرى انديشيده شود، كه از تمامى توانايى روحانيان براى تبليغ استفاده شود، همچنان كه امام (قدس سره) مى فرمود: شريف ترين شغل براى روحانى، تبليغ است.[5]
پاورقي ها
1 . سوره احزاب(33): 39.
2 . سوره نساء(4): 165.
3 . سوره بقره(2): 143.
4 . سوره فاطر(35): 15.
5 برگرفته از مجلّه پيام حوزه شماره 21، بهار1378.