ليلة القدر در نگاه علامه طباطبايى
  • عنوان مقاله: ليلة القدر در نگاه علامه طباطبايى
  • نویسنده: حسين ملانورى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 19:40:28 1-9-1403


اشاره

مهم ترين مناسبت ماه مبارک رمضان، شب قدر است که هماره مورد توجه مؤمنين بوده و خواهد بود. آنچه در پيش روى داريد بحثى پيرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبايى رحمه الله در تفسير شريف الميزان است که در دو سوره «قدر» و «دخان» مطرح گرديده است. اميد که مورد توجه مبلغان ارجمند واقع شده و راهنماى خوبى براى معرفى اين شب در شب هاى احياء باشد.

شب قدر يعنى چه؟

مراد از قدر، تقدير و اندازه گيرى است و شب قدر شب اندازه گيرى است و خداوند متعال در اين شب حوادث يک سال را تقدير مى کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى از اين قبيل را در اين شب مقدر مى گرداند.

شب قدر کدام شب است؟

در قرآن کريم آيه اى که به صراحت بيان کند شب قدر چه شبى است ديده نمى شود. ولى از جمع بندى چند آيه از قرآن کريم مى توان فهميد که شب قدر يکى از شب هاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کريم از يک سو مى فرمايد: «انا انزلناه فى ليلة مبارکة» (1) . اين آيه گوياى اين مطلب است که قرآن يکپارچه در يک شب مبارک نازل شده است و از سوى ديگر مى فرمايد: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» (2) . و گوياى اين است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر مى فرمايد: «انا انزلناه فى ليلة القدر» (3) . از مجموع اين آيات استفاده مى شود که قرآن کريم در يک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اينکه کدام يک از شب هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کريم چيزى بر آن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار مى توان آن شب را معين کرد.
در بعضى از روايات منقول از ائمه اطهار عليهم السلام شب قدر مردد بين نوزدهم و بيست و يکم و بيست و سوم ماه رمضان است و در برخى ديگر از آنها مردد بين شب بيست و يکم و بيست و سوم و در روايات ديگرى متعين در شب بيست و سوم است (4) . و عدم تعين يک شب به جهت تعظيم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از ديدگاه روايات ائمه اهل بيت عليهم السلام شب قدر از شب هاى ماه رمضان و يکى از سه شب نوزدهم و بيست و يکم و بيست و سوم است. اما روايات منقول از طرق اهل سنت به طور عجيبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نيستند ولى معروف بين اهل سنت اين است که شب بيست و هفتم ماه رمضان. شب قدر است (5) و در آن شب قرآن نازل شده است.

تکرار شب قدر در هر سال

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن در آن نازل شد نيست بلکه با تکرار سالها، آن شب نيز تکرار مى شود. يعنى در هر ماه رمضان شب قدرى است که در آن شب امور سال آينده تقدير مى شود. دليل بر اين امر اين است که:
اولا: نزول قرآن بطور يکپارچه در يکى از شب هاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعيين حوادث تمامى قرون گذشته و آينده در آن شب بى معنى است.
ثانيا: کلمه «يفرق» در آيه شريفه «فيها يفرق کل امر حکيم» (6) . در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مى رساند و نيز کلمه «تنزل» در کريمه «تنزل الملئکه والروح فيها باذن ربهم من کل امر» (7) به دليل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثا: از ظاهر جمله «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» (8) چنين برمى آيد که مادامى که ماه رمضان تکرار مى شود آن شب نيز تکرار مى شود. پس شب قدر منحصر در يک شب نيست بلکه در هر سال در ماه رمضان تکرار مى شود.
در اين خصوص در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم يا رسول الله آيا شب قدر شبى است که در عهد انبياء بوده و امر به آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است؟ فرمود: «نه بلکه شب قدر تا قيامت هست» (9) .

عظمت شب قدر

در سوره قدر مى خوانيم: «انا انزلناه فى ليلة القدر وما ادريک ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر» . خداوند متعال براى بيان عظمت شب قدر با اين که ممکن بود بفرمايد: «وما ادريک ما هى هى خير من الف شهر» يعنى با اين که مى توانست در آيه دوم و سوم به جاى کلمه «ليلة القدر» ضمير بياورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت اين شب دلالت کند. و با آيه «ليلة القدر خير من الف شهر» عظمت اين شب را بيان کرد به اين که اين شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن اين شب از هزار ماه، بهتر بودن از حيث فضيلت عبادت است. چه اين که مناسب با غرض قرآن نيز چنين است. چون همه عنايت قرآن در اين است که مردم را به خدا نزديک و به وسيله عبادت زنده کند. و احياء يا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق عليه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اينکه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يک شب قدر است) .
حضرت فرمود: «عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (10) .

وقايع شب قدر

1- نزول قرآن

ظاهر آيه شريفه «انا انزلناه فى ليلة القدر» اين است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبير به انزال کرده که ظهور در يکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزيل که ظاهر در نزول تدريجى است.
قرآن کريم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول يکباره در يک شب معين.
2- نزول تدريجى در طول بيست و سه سال نبوت پيامبر اکرم (ص) .
آياتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزيلا» (11) نزول تدريجى قرآن را بيان مى کند.
در نزول دفعى (و يکپارچه)، قرآن کريم که مرکب از سوره ها و آيات است يک دفعه نازل نشده است بلکه بصورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آياتى که درباره وقايع شخصى و حوادث جزيى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنين آياتى درست در نمى آيد مگر اينکه زمان و مکانش و واقعه اى که درباره اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان ها و مکان ها و وقايع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن يک باره نازل شده، قهرا موارد آن آيات حذف مى شود و ديگر بر آنها تطبيق نمى کنند، پس قرآن به همين هيئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بين دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصيل است. همان اجمال و تفصيلى که در آيه شريفه «کتاب احکمت اياته ثم فصلت من لدن حکيم خبير» (12) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کريم به صورت اجمال و يکپارچه بر پيامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بيست و سه سال به تفصيل و به تدريج و آيه به آيه نازل گرديد.

2- تقدير امور

خداوند متعال در شب قدر حوادث يک سال آينده را از قبيل مرگ و زندگى، وسعت يا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خير و شر، طاعت و معصيت و... تقدير مى کند.
در آيه شريفه «انا انزلناه فى ليلة القدر» (13) کلمه «قدر» دلالت بر تقدير و اندازه گيرى دارد و آيه شريفه «فيها يفرق کل امر حکيم» (14) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدير دلالت مى کند. چون کلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چيز از يکديگر است. و فرق هر امر حکيم جز اين معنا ندارد که آن امر و آن واقعه اى که بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله اند، يکى اجمال و ابهام و ديگرى تفصيل. و شب قدر به طورى که از آيه «فيها يفرق کل امر حکيم» برمى آيد شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصيل بيرون مى آيند.

3- نزول ملائکة و روح

بر اساس آيه شريفه «تنزل الملئکة والروح فيها باذن ربهم من کل امر» (15) ، ملائکة و روح در اين شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند. مراد از روح آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره اش فرموده است «قل الروح من امر ربي» (16) . در اين که مراد از امر چيست؟ بحث هاى مفصلى در تفسير شريف الميزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روايت در مورد نزول ملائکة و اينکه روح چيست بسنده مى شود.
الف: پيامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مى شود ملائکه اى که ساکن در «سدرة المنتهي» هستند و جبرئيل يکى از ايشان است نازل مى شوند در حالى که جبرئيل به اتفاق سايرين پرچم هايى را به همراه دارند.
يک پرچم بالاى قبر من، و يکى بر بالاى بيت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى کنند و هيچ مؤمن و مؤمنه اى در اين نقاط نمى ماند مگر آنکه جبرئيل به او سلام مى کند، مگر کسى که دائم الخمر و يا معتاد به خوردن وشت خوک و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد (17) .
ب: از امام صادق عليه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئيل بزرگتر است و جبرئيل از سنخ ملائکة است و روح از آن سنخ نيست مگر نمى بينى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکة والروح» پس معلوم مى شود روح غير از ملائکة است (18) .

4- سلام و امنيت

قرآن کريم در بيان اين ويژگى شب قدر مى فرمايد: «سلام هى حتى مطلع الفجر» (19) . کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هي» اشاره به اين مطلب دارد که عنايت الهى تعلق گرفته است به اين که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى مى آورند و نيز به اينکه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به اين معنا که عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا اين است که در اين شب کيد شيطان ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از کلمه «سلام» اين است که در شب قدر ملائکة از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى دهند.

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1- دخان / 3 .
2- بقره / 185 .
3- قدر / 1 .
4- ر. ک. مجمع البيان، ج 10، ص 519 .
5- ر.ک. تفسير الدر المنثور، ج 6 .
6- دخان / 6 .
7- قدر / 4 .
8- بقره / 185 .
9- تفسير البرهان، ج 4، ص 488، ح 26 .
10- فروع کافى، ج 4، ص 157، ح 4.
11- اسراء / 106 .
12- هود / 1.
13- قدر / 1.
14- دخان / 6 .
15- قدر / 4 .
16- اسراء / 85 .
17- مجمع البيان، ج 10، ص 520 .
18- تفسير برهان، ج 4، ص 481، ح 1.
19- قدر / 5 .