امام هادي (علیه السلام) و سامان بخشي تحولات فکري
مقدمه
اگر دوره هاي امامت را به چهار دوره تقسيم کنيم، دوره امام هادي (ع) به خاطر ويژگيهاي خاص سياسي و علمي و فرهنگي دوره اي ديگر است که در آن علاوه بر تدبير براي آينده شيعه از لحاظ سياسي و عقيدتي، تحکيم پايه هاي فرهنگي و انتقال کامل دست آوردهاي تمام دوران امامت انجام گرفته و مرحله نويني براي شيعه آغاز شده که در نوع خود نقطه عطف بسيار مهمي است.هر يک از ائمه (ع) در دوره خود بر اساس تدابير مقتضي و مناسب با حوادث و تحولات اجتماعي و سياسي و فکري، براي هدايت شيعيان و حفظ خط اصلي اسلام ناب اقدامهاي بسيار سنجيده اي را انجام داده اند، به نحوي که با وجود حاکم بودن شرايط سخت و اختناق سياسي، تشيع به عنوان خطي روشن که متمايز با اکثريت حاکم بود، موجوديت خود را حفظ کرد.
از نظر علمي و فکري، نه تنها غناي لازم و استقلال محفوظ و محسوس است، پويايي و تکامل فرهنگي ويژگي ممتاز ديگر مکتب اهل بيت (ع) است که هيچ يک از فرقه هاي اسلامي از اين حيات و پويش برخوردار نيستند. شبهات فکري در برخي از انديشه هاي اسلامي پاسخي قانع کننده در مکتب اهل بيت(ع) گرفته اند و هر يک از ائمه (ع) در دوره اي، با موضعگيري خاص اين تفاوت را نشان داده اند.
دوره امام هادي(ع) دوره اي است که بنيان برخي از انديشه هاي ناب تشيع شکل گرفته و بنيان مرجعيت و زعامت شيعه در اين دوره گذاشته شده است. قرن سوم در جهان اسلام قرن نويني از نظر علمي و فکري بود که حرکت جامعه به سوي رشد علمي و فرهنگي با رويش انديشه هاي جديد کلامي و ورود شبهات مختلف عقلي و فلسفي که متأثر از نهضت ترجمه بود، مرحله اي متمايزتر از گذشته را در پيش روي قرار داده بود، مکاتب و فرقه هاي مختلف علمي با اختلافها و تنازع در حال توليد علم بر اساس انديشه هاي خود بودند، و نابساماني فکري تمام جهان اسلام را به خاطر شيوع شبهات گرفته بود.
اما مکتب اهل بيت(ع) با برتري محسوس، در محاصره دستگاه سياسي، به برکت وجود ائمه (ع) از پايه هاي محکم و استوار و منطقي برخوردار بود و هرگاه شبهه اي متوجه کليت اسلام و محتواي اسلام مي شد، تنها پاسخ قانع کننده از سوي رهبران مکتب اهل بيت(ع) صادر مي گرديد. اين واکنش اساسي از سوي ائمه به ساماندهي سازمان يافته مباني فکري اسلام منجر مي شد.
امام هادي(ع) در اين دوره خطير از لحاظ علمي که براي آينده جهان اسلام اهميت خاص داشت، بايد به گونه اي بنيانهاي علمي مکتب اهل بيت(ع) را تأسيس و سازماندهي مي کرد که تا قرنهاي آينده اين بنيانگذاري نيازهاي فکري و سياسي را پاسخ بدهد. امام(ع) آينده اي بسيار دور را مدنظر داشت و از نظر فکري و سياسي براي صيانت و استمرار امامت مدبرانه، برنامه ريزي کرد و شالوده هاي مهم را مشخص نمود که در اين مقاله به قسمتهايي از مديريت توانمند فکري و علمي امام(ع) مي پردازيم.
1. دوران امامت
امام هادي(ع) در سال 212 پانزدهم ماه ذي حجه در اطراف مدينه (صريا) از مادري با فضيلت به نام «سمانه» يا «سوسن» متولد شد.(1) پدر بزرگوارش امام جواد(ع) در سال 220 به شهادت رسيد. بدين ترتيب، امامت امام هادي(ع) در سن هشت سالگي آغاز و تا سال 254 به مدت 33 سال استمرار داشت. آن حضرت در بين مردم با القاب، عالم، فقيه، امين، نقي، طيب مشهور بود.آن حضرت در دوره امامتش معاصر شش تن از سلاطين عباسي به نامهاي معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعين و معتز بود که دشمن ترين آنها نسبت به علويان متوکل بود.
2. اوضاع اجتماعي و سياسي
هر چه حکومت عباسيان از دوران استقرار و ثبات آن فاصله مي گرفت، از نظر سياسي اقتدار آنها کاهش مي يافت، اين تنزل قدرت و حاکميت، از علل مختلف ناشي مي شد که از جمله آنها نارضايتي اجتماعي و گسترش قيام هاي علويان و مفاسد هيأت حاکمه و شيوع فساد در اجتماع از سوي درباريان بود، نفوذ عناصر ناشايست در هرم قدرت و حاکميت از جمله عوامل کاهش اقتدار سياسي سلاطين عباسي بود.عباسيان در آغاز کار خود براي سرکوب امويان و به دست آوردن منزلت اجتماعي شعار «الرضا من آل محمد» را سرلوحه برنامه هاي سياسي خود قرار دادند، اما پس از قدرت يافتن با کشتار علويان از اين شعار فاصله گرفتند. عنصر ايراني در اقتدار سياسي عباسيان نقش مهمي ايفا کرد، چنانکه از نظر فرهنگي و علمي، ايران نقش اساسي در انتقال علوم ايراني و هندي و يوناني به جهان اسلام داشتند.
از نظر ديواني و تشکيلاتي و سياسي نيز اقتدار لازم را به نهادهاي قدرت عباسيان تزريق کردند. مديريت شايسته عناصر و خاندانهاي اصيل ايراني در تشکيلات حکومتي عباسيان غير قابل انکار است. بتدريج که مديريت ايرانيان از تشکيلات کاسته شد، اقتدار نيز کاهش يافت. از طرفي، ايرانيان به خاطر حمايت از اهل بيت(ع) که در شعار عباسيان ديده مي شد، همکاري نزديکي با آنها داشتند. دور از حقيقت نخواهد بود اگر فاصله گيري آنها از شعار و سرکوب عناصر ايراني را از علل مهم کاهش اقتدار عباسيان بدانيم.(2)
دشمني برخي از سلاطين عباسي مثل متوکل با خاندان امامت و علويان تا حدي بود که امنيت مالي و جاني آنان در مخاطره بود. از اين رو، امام هادي(ع) با توجه به اين اختناق و نبود امنيت براي صيانت از جان و مال پيروان اهل بيت(ع)، فعاليتهاي کاملاً سري و پنهاني داشت.(3)
امام هادي(ع) قبل از اينکه توسط مأموران عباسي به سامرا احضار شود، در مدينه سکونت داشت که مرکز علمي و فقهي بزرگ جهان اسلام شمرده مي شد. فعاليتهاي علمي مناسب با جو علمي مدينه برقرار بود. براساس اظهار شيخ مفيد، امام مدت ده سال آخر دوره امامت را در سامرا سکونت اجباري و تحت نظر داشت.(4)
اختناق شديد سياسي و شيوع شبهات فکري و عقيدتي دو پديده مهم دوره امام هادي(ع) بود که اگر مواضع و تدابير امام نبود، اساس فکري مکتب اسلام و عقايد بنياني آن مثل توحيد گرفتار آشفتگي و در معرض تهديد جدي واقع مي شد.(5)
اختناق شديد سياسي از سوي حاکمان دسترسي به امام را براي مردم مشکل مي نمود. از اين رو، عدم حضور امام در جامعه، مشکلات بزرگ عقيدتي را در پي داشت که به بروز فرقه هاي مختلف مذهبي و کلامي و شيوع عقايد و آراي فکري سست در جامعه منجر مي شد و بدين علت بود که دين اسلام در معرض خطرهاي جدي قرار داشت. با بروز اين آسيبها بود که وجود امام معصوم(ع) براي صيانت از دين الهي و اسلام ناب در نزد خردمندان ضروري مي نمايد و به هر نحو فرهيختگان از مسير امامت و اهل بيت(ع) گسيخته نشده اند.
از پيامدهاي تلخ سيطره اختناق سياسي، تفرقه بين پيروان اهل بيت(ع) بود. فرقه هاي مختلفي از شيعه در اين دوره گزارش شده(6) که به مرور زمان در گرد شمع وجودي امامان بعدي اين اختلافها برچيده شد و از اين فرقه ها جز نامي در تاريخ نماند. آثار وضعي جو سياسي حاکم در جامعه، بروز و ظهور فراواني داشت که امام هادي(ع) با تدابير اساسي، سياسي و علمي، زمينه هاي افزايش اين گونه پيامدها را از بين برد، تدبير خاص امام براي ايجاد هماهنگي و همبستگي بين جمعيت پيروان اهل بيت(ع) که در شهرهاي مختلف جهان اسلام بودند، با مؤلفه (وکالت) صدها نتيجه زود بازده و آينده ساز داشت.
تشکيل سازمان وکالت
سازمان وکالت و نيابت از طرف امام معصوم(ع) در دوره هاي پيشين مصداق داشت. اما در دوره امام هادي(ع) اين سازمان وسيع علمي و فکري و سياسي از نمود خاص و برجستگي ويژه اي برخوردار شد و فوايد مهمي را در پي داشت:
الف) کارکرد سازمان وکالت در انسجام و ساماندهي علمي و اجتماعي، امنيتي
(1) پيوند مستمر بين امام و پيروان در اقصي نقاط جهان اسلام که مي توانست پيام امام را مثل ابزار ارتباطي امروزين بسرعت و به طور نظام مند به شيعيان از يک کانال موثق و معتبر برساند، بدون اين که از لحاظ امنيتي براي پيروان اهل بيت(ع) مشکل ساز باشد و از نظر جغرافيايي مکان آنها را براي ديگران معلوم سازد.
(2) اين عمليات و شبکه مهم مي توانست از نظر علمي و فقهي نيازهاي مردم را از منبع اصلي در دسترس قرار دهد که رفع شبهات عقيدتي و فکري از نتايج بديهي و اوليه آن بود.
(3) شبکه گسترده وکالت تنها سازمان اقتصادي نبود بلکه سازمان بزرگ علمي نيز شمرده مي شد که الگويي براي تشکيل حوزه هاي علمي امروز بود. منشأ علمي سازمان، امام معصوم(ع) بود و نيازها را رفع مي نمود. استمرار اين شبکه به مراکز علمي و حديثي بزرگ مثل مکتب قم و... تبديل شد. مسائل فقهي و کلامي از کانال مورد اطمينان براي پيروان به منزله يک چتر حمايتي بزرگ مصون بخش بود که تهاجمهاي فرهنگي را نيز بدون واکنش آشکار فيزيکي پاسخ داده و دفع مي نمود. شبکه وکالت در حقيقت به منزله يک دانشگاه بزرگ زنجيره اي بود که پيروان اهل بيت(ع) را از نظر فکري و نيازهاي علمي روزمره با مرکز به صورت نامحسوس و سريع مرتبط مي نمود. برخي گمان کرده اند سازمان وکالت تنها فعاليتهاي مالي داشته، در حالي که تدبيري بود کاملاً اساسي و بنياني براي سامان سازي علمي و فرهنگي براي حفظ اسلام ناب. چون اين نهاد توسعه يافته در شهرها و مناطق مهم شبکه هاي مطمئن داشت که کارکردهاي تأثيرگذار و مهم براي حال و آينده داشت.
(ب) کارکرد سازمان وکالت در ساماندهي و صيانت عقايد مذهبي
1. شبهه زدايي از توحيد
در دوره امام هادي(ع) شبهات مهم فکري و کلامي در جامعه اسلامي رواج داشت و عقايد مردم را تهديد مي کرد. مثل شبهه تشبيه و تجسيم درباره خداوند، که عده اي به اين عقيده گرايش داشتند. امام(ع) با موضع برهاني اين نظريه را مردود شمرد و فرمود، پيروان اهل بيت(ع) درباره خداوند به جسميت قائل نيستند، چون لازمه تشبيه خداوند به اشياي ديگر، تصور جسميت است، و چيزي که جسم است خود معلول است، شأن خداوند بري از اين تمثيلهاست، چون جسم داشتن، محدود شدن به مکان و زمان و عوارض ديگري نظير پيري، فرسودگي و... را در پي دارد. در حالي که ذات خداوند پاک از اين اوصاف است.(7)
اين عقيده همان عقيده است که سبب پيدايش تثليث در مسيحيت شده و آنها براي خداوند شريکي قائل شده اند. امام با برخورد صريح، از شيوع اين افکار در بين مردم و پيروان اهل بيت(ع) پيشگيري نمود. اين شبهات و نظاير آنها اساس توحيد را که اولين و مهمترين دستاورد پيامبران الهي است، مورد مخاطره قرار مي داد. وجود امام هادي(ع) در اين برهه از زمان اين وظيفه را عهده دار است که از توحيد پاسداري و براي اين منظور برنامه هاي اساسي پي ريزي و از طريق سازمان وکالت، اين مسائل را به نقاط مختلف جهان اسلام ابلاغ نمايد.
از اين رو، راهکارهاي ائمه(ع) در هر زمان به نحو مقتضي صيانت بخش است. اگر در کلاس درس امام صادق(ع) بدون وجود محدوديت و اختناق سياسي از نقاط مختلف حضور دارند، نيازي ضروري براي تشکيل شبکه مخفي وکالت احساس نمي شود. در زمان امام هادي(ع) اقتضا جهت تقويت و يا پايه ريزي چنين ابزار ارتباطي وسيع و مطمئن وجود دارد، لذا تدابير ائمه کاملاً روزآمد است که بايد براي ما الگو باشد و بايد جهت رويارويي و ابلاغ پيام اهل بيت(ع) فعاليتهاي خود را با زمان و ابزار و رسانه هاي موجود روز آمد و مطابقت دهيم.
ابزار مهم سازمان وکالت در ساماندهي علمي
روشي که در اين دوره بيشتر در شبکه وکالت مورد استفاده بود، استفاده از نوشتن بود، چون «نوشتن» لازمه پيام رساني گسترده و مخفي که مورد استراق سمع قرار نگيرد، بود و به صورت نامه نگاري از طريق پيکهاي مورد اطمينان به نقاط مختلف ارسال مي شد. گاهي شبهه ها و سؤالها و نيازهاي علمي از سوي وکيلان مستقر در نقاط مختلف به دست امام مي رسيد و امام نيز با نوشتن پاسخ و ارسال آنها حل مشکل مي نمود و بدين وسيله علوم اهل بيت(ع) را از آلودگي هاي فکري صيانت مي کرد(8)
براي نمونه، درباره رؤيت خداوند شبهات کلامي و عقيدتي در اين دوره به فراواني شايع بود. احمد بن اسحاق در اين باره از امام به صورت مکتوب سؤال مي کند، امام در جوابش مي نويسد: رؤيت درست نيست، چون کسي که مدعي رؤيت است محدود است و امکان ندارد ارتباطي بين محدود (انسان) و نامحدود (خداوند) برقرار شود، تا کسي خدا را به چشم ببيند، چون اسباب رؤيت و مشاهده برقرار نيست و محال است چنين چيزي محقق شود، زيرا سنخيت بين رائي و مرئي وجود ندارد؛ بدين معنا که بايد بيننده را نوري باشد و نورش به قدري قوي باشد و به شئ مقابل برسد تا او را ببيند، چون اين امکان براي بيننده نيست، ارتباط برقرار نخواهد بود؛ از اين رو ديدن محال است.(9)
2. شبهه زدايي از امامت
امامت مهمترين پايگاه حفظ اصول و ارزشهاي ديني است که در دوره هاي مختلف مدعيان دروغين شبهات فراواني در آن ايجاد کرده و هر فرقه اي با پيروي از افکار منحرف افراد، مدعي امامت آنها شده اند. از علل تعدد فرقه هاي انحرافي در بين امت اسلام، ناشناخته ماندن جايگاه امامت در اسلام است.
امام هادي(ع) در اين راستا اقدام بسيار اساسي براي تبيين جايگاه امامت انجام دادند. بارزترين و بهترين سند، شناسايي امامت از ميراث امام هادي(ع) به نام «زيارت جامعه کبيره» است که معتبرترين منبع امام شناسي مي باشد. امام(ع) با شيوه خاصي آن را تبيين نموده و در ضمن آن غلو را در حق ائمه(ع) مردود شمرده است.
امام در مقدمه زيارت، ذکر صد مرتبه تکبير را که دليل وحدانيت خداوند و توحيد است لازم مي شمارد، پس از آن جايگاه واقعي اهل بيت(ع) را براي باطل کردن مدعيان امامت با زبان دعا و زيارت روشن مي کند.(10)
معرفي اهل بيت(ع) به عنوان معدن و سرچشمه علم در اين دعا و مضامين ديگر، رد ضمني عقايد فرقه هاي مختلف است که به امامت حاکمان اموي و عباسي و ديگران معتقد بودند و حديث نبوي «من لم يعرف امام زمانه ماته ميتة جاهلية» را به سلاطين تأويل مي کردند و آنها را امام مفترض الطاعة مي شمردند.
اين ميراث گرانسنگ امامت (جامعه کبيره) بهترين شيوه براي ساماندهي فکري جامعه اسلامي در آن مقطع و در حال حاضر است که سبب ثبات فکري و عدم انحراف پيروان راستين اهل بيت(ع) از گرد شمع روشن امامت شده است که با مراجعه به متن و شرحهاي نوشته شده به آن، مي تواند جايگاه امامت و خليفة اللهي را در زمين روشن کند.
اين فرهنگ سازي از طرف امام دو جنبه اثباتي و سلبي دارد: جنبه اثباتي، دفاع از منزلت اجتماعي و هدايتي ائمه و برقراري حلقه اتصال امت با امام و برتري اهل بيت(ع) از جهات فراواني که هرگز قابل مقايسه با ديگران نيستند و... و جنبه سلبي، نيز انديشه غلات را درباره امامت منتفي و مردود مي شمارد و شهادت بر وحدانيت خداوند و نفي شرک از ذات او را در آغاز و در ضمن زيارت، در پاسخ غاليان به مردم القا مي کند: «و المخلصين في توحيد ا... و التامين في محبة ا... و المظهرين لامر ا... و نهيه». آن حضرت در اين زيارت، عصمت امامت را براي ابطال عقايد معتقدان به امامت حاکمان اموي و عباسي و ديگران مطرح مي فرمايد: «... و اذهب عنکم الرجس...».
3. بسترسازي ولايت و مرجعيت جهت آمادگي شيعه براي درک دوره غيبت کبري
از جمله اقدامهاي مهمي که از دوره امام هادي(ع) و اقدامهاي آن حضرت در تأسيس شبکه وکالت مي توان استنباط کرد، پراکنده نمودن و انتخاب و گسيل نمايندگان به مراکز مختلف با عنوان وکيل است. در اين دوره، وکالت سازمان يافته به صورت اساسي از برجستگي ويژه اي برخوردار است که در عصر امام عسکري(ع) نيز همين رويه استمرار دارد، در حالي که در دوره هاي پيشين مثل دوره امام رضا(ع) و امام جواد(ع) محدوديت و اختناق ايجاد شده، در عصر امام هادي(ع) وجود نداشت و دسترسي به امام معصوم نسبت به اين دو(ع) آسان تر صورت مي گيرد. بتدريج که به عصر امامت امام زمان(عج ا...) که نزديک مي شويم، اختناق شدت مي يابد و امامت در حصر قرار مي گيرد و از انظار عمومي و دسترس مردم دور و شبکه وکالت مهم مي شود.
در دوره امام عسکري(ع) نياز بيش از دوره امام هادي(ع) احساس مي شود، در دوره غيبت صغري اهميت زيادي مي يابد و تعداد نواب خاص و بزرگ در طول غيبت به چهار نفر منحصر مي گردد. در آغاز دوره غيبت کبري با اشاره امام به نايب آخر که مي فرمايد «مردم در حوادث و رويدادها به راويان احاديث ما مراجعه کنند، چون غير از فقها حافظين احاديث و ناقلين آنها هيچ طبقه اي از اهل علم نيستند» از اين روي مرجعيت شيعه با اين عنايت به وجود مي آيد و انديشه پويا براي حفظ مکتب اهل بيت(ع) بر اساس آن مستقر مي شود.
اين جايگاه عظيم نيز که هدايت کننده افکار پيروان اهل بيت(ع) و انسجام بخش و تضمين کننده بقاي دين است، مهمترين دستاورد سامان سازي تحولات فکري توسط امام هادي(ع) است که آينده مکتب اهل بيت(ع) را در مقابل حوادث و رويدادها بيمه و از انفعال و انکسار نجات مي بخشد.(11)
4. دفاع از حريم قرآن ميراث نبوت
همان طور که توحيد، مهمترين دستاورد پيامبران و پيامبر خاتم(ص) با افکار انحرافي مورد هجوم و تحريف قرار گرفت، قرآن کريم نيز با عنوانهاي مختلف و افکار التقاطي مورد هجوم واقع شد. در برخي از دوره ها تحت عنوان حادث و قديم بودن کتاب خدا و در دوره اي شبهه تحريف قرآن در زبانها افتاد و عده اي در صدد القاي شبهات مختلف نسبت به اعتبار قرآن برآمدند، چنانکه اين گونه شبهات از طرف سلفي ها در عصر ما به شيعه نسبت داده مي شود، در گذشته نيز به شيعه و فرقه هاي ديگر نسبت داده مي شد.(12)
در عصر امام هادي(ع) اين شبهه رواج يافت. آن حضرت به شدت از حريم قرآن که بزرگترين ميراث نبوت است و تنها امامت مي تواند به بهترين وجه از آن دفاع نمايد، دفاع نمود و شبهات مطرح را پاسخ داد و در اين راستا ائمه(ع) پيش از او در استدلالهاي خود در مقابل معتزله و اهل جبر و تفويض ابتدا به قرآن استناد و در شبهات مختلف فکري از آن بهره مي جويند، چنان که امير مؤمنان(ع) از جايگاه قرآن دفاع مي کند.(13)
امام هادي(ع) نيز شبهه تحريف قرآن را با استناد به آيات مختلف در مسائل کلامي پاسخ مي دهد. نتيجه اي که از سيره اين امام بزرگوار مي توان گرفت اين است که در ساماندهي تحولات فکري، مهمترين مؤلفه و کارکرد پاسخ دادن به شبهه ها و سؤالها در جامعه اسلامي است که با استناد به قرآن و سيره نبوي و اهل بيت(ع) مي توان به آن جامه عمل پوشيد.
5. جبرزدايي از مکتب اهل بيت(ع)
از مباحث فکري و عقلي مهم دوره امام هادي(ع) رشد گرايش به جبر در ميان فرقه هاي مختلف بود، که اساس اين انديشه در قرن اول پايه گذاري شده و در جهان اسلام توسط امويان ترويج گرديد. اهل بيت پيامبر(ص) براي زدودن چهره واقعي دين اسلام از اين غبار که توسط طرفداران انديشه جبر به قرآن کريم نسبت داده مي شد، در مقابل اين انديشه موضعگيري نمودند، چنانکه در زمان امير مؤمنان(ع) نيز اين انديشه وجود داشت و پس از آن تا عصر امام صادق(ع) و اوج رواج اين بحث در عصر امام رضا(ع) بود که با موضعگيريهاي عالمانه آن حضرت، مکتب اهل بيت(ع) از اين گرايشهاي فکري پالايش شد.
در دوره امام هادي(ع) جبرگرايي (نفي اختيار) و اعتقاد به تفويض (اختيار کامل) دوباره اوج گرفته و عقايد و افکار پيروان اهل بيت(ع) را دچار آشفتگي و سرگرداني نموده بود. از اين رو، شيعيان و بزرگان قوم در اين باره از طريق نامه نگاري کسب آگاهي کردند.
امام هادي (ع) نامه اي نسبتاً طولاني در رد اين شبهه هاي فکري به آنها نوشت و از هر دو انديشه و ابتلاي به آن بر حذر نمود. درباره مردود بودن جبر فرمود: «جبري که لازمه آن نسبت دادن ظلم به خداوند است در حالي که خداوند صريحاً در کتاب خود مي فرمايد: «خداوند به احدي ظلم نمي کند، اعمال انسان توسط خود انسان کسب مي شود و خداوند هرگز ظلم کننده به بندگان نيست.» آيا سزاوار است انسان گناه کند و آن را به خداوند نسبت دهد، در حالي که ذات حق بري از گناهان است؟
درباره رد تفويض ابتدا به سخن امام صادق(ع) استناد کرده و مي فرمايد: خداوند به بندگان اختيار داده نه اين که امور را اهمال نموده تا انسان هر کاري را مرتکب شود، بلکه عقوبت و پاداش را در قيامت براي اين قرار داده است که انسان به خير و اجتناب از بدي گرايش داشته باشد و از معاصي پرهيز کند، اگر معتقد به تفويض کامل باشيم، عبادت خدا و اطاعت از پيامبران کار بيهوده اي خواهد شد. لازمه آن که نقض غرض است و ذات الهي منزه از اين نسبتهاست.(14)
مکتب اهل بيت(ع) از اين نسبتها پاک است. طرفداران جبر براي حفظ حکومتهاي باطل خود به ترويج اين انديشه ها مي پرداختند تا قدرت انتخاب را از انسان گرفته و او را در مقابل تصميم پادشاهان منفعل و مغلوب نمايند و قدرت اعتراض و قيام در برابر ظالم از او سلب شود. ائمه با زدودن اين افکار از مکتب اهل بيت(ع)، پيروان خود را نسبت به سرنوشت خود آگاه و در تمام امور تصميم گيرنده و تأثيرگذار مي دانستند و هرگز آنها را در برابر ستمگران تسليم و سازشگر نمي خواستند، بلکه به شيعه مي آموختند که زندگي متعادلي داشته باشد و از جبر که توجهي براي حاکميت ظالمان بود، برحذر باشند. از طرفي، از ترويج اباحي گري در سايه تفويض نيز گرفتار افراط نشوند.
بدين سان، امام هادي(ع) اسلام واقعي را با ساماندهي فکري بسيار مدبرانه، از انحرافها پاسداري نمود.
پی نوشت ها:
1. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص298.
2. ر.ک: خضري، سيد احمدرضا، خلافت عباسي از آغاز تا پايان آل بويه.
3.مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ، ص176.
4. شيخ مفيد، همان، ج2، ص312.
5. شيخ صدوق، توحيد، تصحيح حسين تهراني، ص31.
6. مشکور، محمد جواد، تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام، صص146 151؛ اشعري قمي، المقالات و الفرق، صص50 91.
7. شيخ صدوق ،ص97
8. در دوره امام صادق و امام باقر و ائمه ديگر(ع) واژه «سوال کردم از امام» زياد است که نشان دهنده امکان ارتباط حضوري بوده ولي در عصر امام هادي(ع) اکثر روايات با واژه «کتبت نوشتم» فراوان است. ر.ک: مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج50، ص177
9. توحيد، همان، ص109.
10. ر.ک: شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان و کامل الزيارات.
11. ر.ک: شيخ مفيد، ارشاد، ج2؛ مجلسي، بحارالانوار، ج50.
12. حراني، تحف العقول، ترجمه احمد جنتي، ص730.
13. ر.ک: حسنلو، اميرعلي، قرآن و معصومان در آينه علوي، ص33
14. حراني، همان، صص736 740.
نويسنده:امير علي حسنلو