ويژگي هاي دوران امام هادي (ع)
  • عنوان مقاله: ويژگي هاي دوران امام هادي (ع)
  • نویسنده:
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 14:42:4 1-9-1403


ويژگي هاي دوران امام هادي (ع)
دوران امامت امام هادي (ع) اگر چه دوران اقتدار حكام اسلامي در بيرون از مرزها بود، اما در درون مرزهاي اسلامي، حاكمان از حقيقت اسلام فاصله گرفته بودند و دين داران حقيقي، مجال حركت و هدايت مردم را نداشتند؛ لذا اين دوران را مي توان دوران افول سياسي عباسيان و تزلزل نهادهاي حكومتي دانست . تغيير سريع فرمانروايان و حاكمان يكي از نشانه هاي نا پايداري نهادهاي سياسي و اجتماعي در اين دوره است و ناپايداري نهادهاي حاكم، زمينه مناسب را براي پيدايش جنبشهاي سياسي ، اجتماعي و اقدام عليه حكومت، فراهم مي نمايد.
در چنين شرايطي بود كه امام هادي (ع) در يك اقدام حساب شده دعوت خليفه را براي حضور در سامراء كه در واقع پايگاه نظامي بود پذيرفت و به آنجا رفت. از اهداف امام هادي براي اين هجرت مي توان به نفوذ در پادگان دشمن و جذب نيروهاي مخالف و همچنين سرگرم سازي دشمن با هدف امنيت دادن به فعالان وفعاليتهاي سياسي اشاره كرد.
محور اصلي حركت و فعاليت امام هادي همانا آماده سازي براي عصر غيبت از راه تعميق و تعميم شبكه ارتباطي وكالت در ولايات اسلامي بوده است. اسناد ومدارك تاريخي نشان ميدهد كه امام منطقه وسيعي از قلمرو تحت نفوذ اسلام را به چند بخش بزرگ تقسيم نموده وهر قسمت را نيز به حوزه هاي كوچكتر وبراي هر بخش يك وكيل و نماينده از سوي خود گزينش و منصوب نموده و بدين ترتيب به نوعي از سازماندهي غير رسمي امّت قيام و اقدام كرده بود.
اين در حالي بود كه در مدت سي و سه سال امامت امام دهم، حدود شش خليفه جا به جا شد. مشاهده ضعف در نهاد حكومت، زمينه بروز شكاف دولت و ملت را ايجاد نمود و در چنين محيط اجتماعي شورش ها و جنبش هاي مسلحانه شكل گرفتند و مورخان، همزمان با دوره رهبري امام هادي (ع) حدود بيست جنبش مسلحانه را ثبت كرده اند كه با رويكرد اصلاحي، نهاد قدرت ونظام خلافت را نشانه رفته بودند.
با توجه به اين شرايط حساس، امام هادي (ع) ارتباط در عرصه هدايت مردم را از طريق فعاليتهاي مذهبي وانجام فرايض شرعي ميسر كردند. امام به شيوه پدر بزرگوارش امام جواد (ع) كه در واقع نظام وكالت را بنيان نهاد، از شاگردان وپيروان خالص خود براي انجام فرايض ورساندن پيام وشكل دهي جنبشها استفاده مي نمودند.
امور وكالت در دو قست علمي ومالي بود افراد به دستور امام حقوق مالي خود را به وكلا پرداخت مي نمودند وآنها يا اموال مزبور را به وكلاي اصلي امام در بغداد وسامرا تحويل مي دادند ويا به اجازه ايشان به مصرف مي رساندند و با توجه به اين نظام، شيعيان بسياري از مناطق مختلف بخصوص ايران با ائمه در ارتباط بودند.
در بخش علمي نيز روايات بسياري در مسايل كلامي از امام وارد شده در اصلاح انديشه هاي كلامي شيعه مؤثر بوده است. ادعيه اي هم كه از آن حضرت به جا مانده است، مشتمل بر معارف الهي و شناخت حقيقت توحيد است كه در واقع اين متون نوعي دين شناسي عرفاني و اعتقادي شيعه مي باشد.
امام هادي (ع) از مدينه تا سامراء
امام هادي (ع) در زادگاه خود وپدرانش "مدينه" همانند اجداد گرامي خويش به گسترش علم و دانش و تربيت آنان طبق فرهنگ آداب اسلامي و تعليم علوم مختلف مشغول بودند. آن حضرت مسجد النبي (ص) را به صورت پايگاه عظيم علمي فعال نمود و نه تنها سرچشمه و منبع اصيل حيات علمي و فكري مدينه بود بلكه يگانه پناهگاه و پشتوانه اقتصادي اهل علم و فقرا ومحتاجان نيز به شمار مي رفتند.
احضار امام (ع) از مدينه
سبط بن جوزي در تذكرة الخواص از قول دانشمندان سيره نويس مي نويسد: متوكل چون كينه علي(ع) وفرزندانش را در دل داشت واز سويي به جايگاه علي بن محمد در مدينه وگرايش مردمان به سوي اوآگاهي داشت ، آن حضرت را از مدينه به طرف بغداد حركت داد. او يحيي بن هرثمه را فرا خواند و به وي گفت: به مدينه عزيمت كن و در حال او تامل نما وبه سوي ما روانه نما. يحيي مي گويد: در پي دستور متوكل به مدينه رفتم چون به آن شهر وارد شدم، فرياد و غوغايي از مردم به پا خاست كه تا آن روز چنين شور و غوغايي نشنيده بودم، آنان بر جان علي بن محمد نگران بودند چرا كه وي در حق آنان نيكويي مي كرد و همواره ملازم مسجد بود و در دل گرايش به دنيا نداشت. من نيز مردم را تسكين دادم و براي آنها قسم ياد كردم كه درباره علي بن محمد به كار ناخوشايندي مامور نشده ام و هيچ نگراني بر او نيست. سپس خانه آن حضرت را بازرسي كردم ودر آن جز قرآن وكتابهاي دعا و كتابهاي علمي چيزي نيافتم. پس آن حضرت در ديدگانم بزرگ جلوه كرد وخود عهده دار خدمتش شدم و امكانات زندگي او را نيكو گرداندم.
شيخ مفيد در ارشاد گويد: انگيزه حركت ابو الحسن (ع) به مدينه آن بود كه عبد الله بن محمد در شهر مدينه به عنوان متصدي جنگ وامامت جماعت برگزيده شد. وي از آن حضرت نزد متوكل بد گويي مي كرد وانديشه آزار واذيت امام را در سر داشت . لذا چون ابو الحسن از سعايت عبد الله بن محمد در نزد متوكل آگاه شد ، نامه اي به خليفه نوشت ودر آن از دروغ بافيهاي عبدالله بن محمد ياد كرد. متوكل دستور داد تا پاسخ نامه آن حضرت را بنويسد واو را به آوردن به سامرا دعوت كنند ودستور داد كه در گفتار وكردار به خوبي با آن حضرت رفتار كنند. چون نامه به دست ابو الحسن (ع) رسيد، آماده سفر شد و يحيي بن هرثمه نيز آن حضرت را همراهي كرد .
مسعودي نوشته است : چون امام هادي (ع) به سرمن راي ، رفت همه اصحاب و ياران متوكل او را استقبال كردند. حتي متوكل نيز به نزد حضرت رفت و او را مورد اكرام و تعظيم قرار داد.
سپس امام (ع) از آنجا به خانه اي كه برايش مهيا كرده بودند، رفت . شيخ مفيد گويد : يحيي بن هرثمه در ركاب آن حضرت روان شد تا به سر من راي رسيد . چون بدانجا رسيد، متوكل خود را از آن حضرت يك روز پنهان كرد. امام نيز در جايي معروف به خان صعاليك ماند و سپس متوكل دستور داد تا خانه اي به آن حضرت اختصاص دهند. آنگاه امام به آن خانه رخت كشيد .
ابو الحسن (ع) در طول اقامتش در “سر من راي ” ، ظاهرا مورد اكرام قرار داشت اما رنجهاي بسيار به ويژه از سوي متوكل ديد و همواره مورد تهديد و آزار قرار مي گرفت و با خطر رو برو بود. روايت هاي تاريخي بسياري حاكي از وضع خطير امام در سامرا و گواه بر تحمل و استقامت آن حضرت در برابر طاغوتهاي ستمگر است.
با نگاهي به زندگي امام هادي (ع) اوضاع دردآوري كه آن گرامي در سراسر عمر ، با آن روبرو بوده نمايان مي شود. وضعيتي كه منحصر به زمان ايشان نبود، بلكه از استثنائات كه بگذريم، در تمام دوران بني اميه و بني عباس وضع به همين منوال بود به همين جهت رابطه امت با امام بسيار محدود بود وچنانكه گذشت حكومت وقت، امام هادي (ع) را به اجبار از مدينه به مركز خلافت آن روز يعني سامرا آورد ،‌وآن بزرگوار را كاملا تحت مراقبت نگهداشت در عين حال امام با تحمل همه رنج ها ومحدوديت ها هرگز به كمترين تفاهمي با ستمگران تن نداد وبديهي است كه شخصيت الهي و موقعيت اجتماعي امام و نيز مبارزه او با خلفا، براي حكومت هراس آور بود و بني عباس پيوسته از اين مساله رنج مي بردند، وسر انجام به تنها راه چاره رسيدند ، وآن خاموش كردن نور خدا وقتل آن بزرگوار بود .
شهادت بدين ترتيب امام هادي (ع) در زمان خلافت معتز عباسي مسموم گرديد و در سوم ماه رجب رحلت فرمود و در سامرا در خانه خويش به خاك سپرده شد .
معتز واطرافيانش همچنان در صددبودند خود را دوست دار امام(ع) جلوه دهند و با شركت در مراسم نماز و تدفين امام به نفع اغراض شوم خود بهره برداري كنند وبا عوام فريبي بر جنايت خويش سر پوش بگذارند ، اما پيش از آنكه جنازه مطهر امام را بيرون ببرند امام حسن عسكري (ع) فرزند برومند امام هادي (ع) بر پدر شهيد خود نماز خواند و پس از آن كه كه جنازه بيرون آورده شد‌، معتز برادرش احمد بن متوكل را فرستاد تا بر امام در خيابان نماز بخواند.
در تشييع امام، انبوه مردم شركت كردند و جمعيت زياد شد. گريه و شيون بالا گرفت و پس از انجام مراسم، جنازه را به خانه آن حضرت باز گرداندند ودر آنجا دفن كردند .
بعدها بدن مطهر فرزند شهيدش، امام حسن عسكري(ع) را نيز همانجا به خاك سپردند و در همان خانه نوراني بود كه حجت خدا مهدي (عج) براي آخرين بار ديده شد. از آن زمان تا كنون سامراء و آن خانه نوراني با همه غربتي كه دارد زيارتگاه شيعيان است.