السلام عليكِ يا زينب كبري، السلام عليكِ يا بنت رسول الله، السلام عليكِ يا بنت اميرالمومنين (سلام الله)
اي فروغ تابنده کوثر! اي پرستار شهادت! تو بانوي فصاحتي و اعجاز. نطق آتشين تو قلب سنگي کوفيان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سينه هاي کويري شان گسيل داشت. تو فرزند کوثري! تو جرعه ناب کوثري! نامت هميشه درس آموز عزت و يادت هماره الهام بخش شرف و مردانگي باد.
حضرت زينب كبرى عليها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم هجرى قمرى در شهر مدينه منوّره متولّد گرديده و جهان را به قدوم خويش مزين فرمودند.
نام مبارك آن بزرگوار زينب، و كنيه گراميشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّيقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولية اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شريكة الحسين عليهالسّلام و عالمه غير معلّمه، فاضله، كامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلين پيشواى شيعيان حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها مي باشد.
در آن زمان که صديقه کبري (عليها السلام) به اين گوهر درياي عصمت و طهارت باردار بود، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در مدينه حضور نداشتند و به سفري رهسپار بودند. هنگامي که وجود مقدس زينب کبري (سلام الله عليها) متولد گشت، صديقه طاهره (عليها السلام) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدينه حضور ندارد، شما اين دختر را نام بگذاريد. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمي گيرم، صبر نما که به اين زودي رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامي که صلاح داند بر اين کودک مي نهد.
هنگامي که سه روز گذشت، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سيره رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (عليها سلام ) وارد گشتند.
امام علي (عليه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: يا رسول الله! خداوند متعال دختري به دخترت عطا فرموده است، نامش را معين فرماييد. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من مي باشند، لکن امر ايشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحي ميباشم. در اين حال جبرييل نازل شد عرض کرد: يا رسول الله! حق تو را سلام مي رساند و مي فرمايد: نام اين مولود را " زينب " بگذار، چرا که اين را در لوح محفوظ نوشته ايم.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) قنداقه آن مولود گرامي را طلبيد و به سينه چسبانيد، ببوسيد و نامش را زينب نهاد و فرمود: به حاضرين و غايبين امت، وصيت مي نمايم که حرمت اين دختر را پاس بدارند. همانا که او به خديجه کبري (عليها سلام) شبيه است.
هوش و ذكاوت:
صاحب كتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنين مي نويسد:
در اهميت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همين بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه عليها در دفاع از حق اميرالمؤمنين عليهالسّلام و غصب فدك در حضور اصحاب پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايراد فرمودند، حضرت زينب عليها السلام روايت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حديث و علم، از آن حضرت روايت نموده و از آن حضرت به عقيله تعبير مي كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل مي نويسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را از حضرت زينب سلام اللّه عليها روايت كرده و مي گويد: حدثتنى عقيلتنا زينب بنت على عليهالسّلام.."
دقت كنيم كه حضرت زينب عليها السلام با اينكه دخترى خردسال (يعنى هفت ساله و يا كمتر) بود، اين خطبه عجيب و غرّاء كه محتوى معارف اسلامى و فسلفه احكام و مطالب زيادى است را با يك مرتبه شنيدن حفظ كرده، و خود يكى از راويان اين خطبه بليغه و غراء مي باشد.
فصاحت و بلاغت::
كلمات و فرمايشات گهربار آن حضرت در خطبه هايى كه از آن حضرت روايت شده، خود قوي ترين دليل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار مي باشد. همان بانويى كه امام سجاد عليهالسّلام در حق ايشان فرمودند: "اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَيرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَيرَ مُفَهَّمَة" يعنى:
"اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستيد كه تعليم نديده، و بانوى فهميده اى هستى كه بشرى تو را تفهيم ننموده است".
در اينجا مرورى كوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس يزيد كه يكى از بزرگترين حركتهاى آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بنى اميه را به شدّت لرزاند مي كنيم:
"به خدا قسم اى يزيد، هر چه كردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا كه تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت خود ندريدى.
اى يزيد! در آن روزى كه خداوند بدنهاى پاك شهيدانمان را حاضر مي كند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا مي دانى در چه حالى؟ در حاليكه خون عزيزان او را ريخته و حرمت ذرّيه او را از بين برده اى. آرى اى يزيد! از اين پيروزى ظاهرى كه به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزيزان را كه در كربلا به خاك و خون كشيده اى، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند مي فرمايد: (كسانى را كه در راه خدا شهيد شده اند مرده مپنداريد. بلكه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى مي خورند). آل عمران: 169
و اى يزيد! براى تو همين بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پيامبر خدا، و ياور و پشتيبان اهل بيت جبرئيل باشد. و به زودى كسى كه اين مقام را براى تو زينت داده و تو را بر گردن مسلمين سوار كرده است (يعنى معاويه)، خواهد دانست كه چه جانشين بدى براى خود تعيين كرده و در روز جزا درخواهيد يافت كه بدترين مكان از آنِ كيست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زينب (س) بزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده " بود. الگوي راستين وي، بانوي دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وي بوده است. زينب (س) در دامان پرمهر و معنويت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامي و قرآني سيراب گشت. رسالت راستين زينب هنگامي آغاز گرديد که پس از به شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت.
پس از واقعه خونبار كربلا نقش ايشان روند تازه تري يافت. آن حضرت در اين دوران ضمن حضور در كاروان اسراي كربلا در برابر حكام جور قرار گرفتند و به افشاگري ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوي خاندان اميه پرداختند. آن حضرت در اين دوران سخت با حضور در كاخ برخي حكمرانان جور زمان مانند يزيد و ابن زياد، با تاكيد برحقانيت طريق آل محمد بر سخنان و تبليغات مسموم خاندان اميه درباره بني هاشم خط بطلان كشيدند.
صديقه توانا، عقليه دودمان وحي، تربيت شده خاندان نبوت، حضرت زينب كبري(س) است. همو كه در بزرگواري و كرامتش بسيار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستيزه جوي باطل و آتش افشان حق در برابر نيروهاي ستمگر و كوبنده دژخيمان زورگو است.
زينب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقيله طاهره، متعلق به اخلاق الهي است. اين بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداكاري در راه خدا و چشم پوشي از همه چيز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه ياد داد.
ايثار، فداكاري، وزانت عقل، صبر و بردباري، علم وسيع و دانش وافر، سخنان سنجيده و منطقي او در فرصت هاي حساس توأم با آن مظلوميت و ستم هاي جانكاهي كه به او وارد آمده است، از او چهره يك شخصيت بي نظير، رزم آور شجاع، جهادگر بي باك و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسيم نموده است كه تا چرخ زمان حركت دارد، تا نسل ها در روي زمين حيات دارند و تا زمين دور خورشيد مي گردد اين چراغ فروزان، نورافكن جهانيان و نسل هاي آينده خواهد بود.
كرامات
به غير از انوار مقدسه چهارده معصوم عليهمالسّلام، در ميان خاندان رسالت و اهل بيت گرامى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، افرادى هستند كه در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفيع و والايى مي باشند و توسل به ايشان، موجب گشايش مشكلات و معضلات امور ديگران است. مانند حضرت اباالفضل عليه السلام كه حتى در موارد زيادى مسيحيان به آن حضرت متوسل شده و به بركت توسل به آن حضرت مشكلاتشان حل گرديده و به حوائج و خواسته هاى خويش نائل گرديده اند.
حضرت زينب سلام اللّه عليها نيز بانويى بزرگوار از اين دودمان پاك است كه توسل به آن حضرت براى حل مشكلات بزرگ بسيار تجربه شده است و كرامات بسيارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.
به عنوان مثال شبلنجى يكى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار مي نويسد:
"شيخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در كتابش مشارق الانوار مي گويد: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشكلى بسيار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراين) حضرت زينب عليها السلام متوسل شدم و قصيده اى در مدح آن حضرت سرودم كه مطلع آن چنين بود:
آلِ طاها لَكُمْ عَلَينَا الْوِلاءُ لا سِواكُمْ بِما لَكُمْ آلآء
و خدا به بركت آن بانوى گرامى مشكل مرا حل كرد.
وفات آن حضرت:
حضرت زينب سلام الله عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، از دنيا رفتند و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.
مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوريه)، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد.