اینکه بقیع از چه تاریخی محلی برای دفن درگذشتگان شد معلوم نیست. گزارشهای تاریخی می گویند: قبل از اسلام بقیع قبرستان مردم یثرب بوده و یهودیان مردگان خود را در قسمت جنوب شرقی محل فعلی که «حش کوکب» نام داشت، دفن می کردند. با استقرار رسول خدا صلی الله علیه وآله در مدینه و دفن عثمان بن مظعون به توصیه آن حضرت در بقیع، این مکان به شکل رسمی، نام قبرستان مسلمانان را به خود گرفت و از آن به بعد مسلمانانی که در مدینه از دنیا می رفتند در این محل به خاک سپرده می شدند و یهودیان و غیر مسلمانها مردگان خود را در همان «حش کوکب» دفن می کردند.
در زمان رسول خدا محل دفن مسلمانان در بقیع با دیواری از قبرستان یهودیان جدا می شد که بعد از مرگ عثمان بن عفان و دفن مخفیانه او در قبرستان یهودیان (1)، وقتی بنی امیه قدرت را به دست گرفتند این دیوار را تخریب کردند (2) تا قبر عثمان که از بستگان ایشان بود به نوعی در قبرستان مسلمانان قرار گیرد؛ بنابراین ضلع شرقی بقیع فعلی (حداقل از قبر عثمان به بعد) محل دفن یهودیان پیش از اسلام بوده است.
از دفن اولین مسلمان در بقیع به بعد این مکان پذیرای انسانهای بلند مرتبه ای شد که در آسمان اسلام نورافشانی می کنند؛ چهار امام معصوم، همسران، فرزندان و عمه های رسول خدا، مادر امیرالمومنین علیه السلام و نیز ام البنین، مادر حضرت عباس علیه السلام، به همراه تعداد زیادی از اصحاب و یاران به نام رسول خدا، امیرالمومنین و سایر ائمه علیهم السلام از کسانی هستند که در بهشت بقیع آرمیده اند و مزار آنها زیارتگاه عاشقان الله و ارادتمندان به اسلام است. (3)
بقیع چگونه بود
برخی لغت شناسان واژه بقیع را برگرفته از بُقعه می دانند (4)؛ بنابراین بقیع را بقیع نامیده اند؛ زیرا قبور آن دارای بقعه و بنا بوده است. ولی امروز دیگر از آن بناها خبری نیست و جز سنگ و خاک، چیزی به چشم نمی خورد.
بر اساس تصاویر و گزارشهایی که جهانگردان و سفرنامه نویسان ارائه کرده اند، بیشتر قبور بقیع تا دوران سعودی دارای گنبد و ضریح و یا حداقل سنگ مزار بوده است که می شد نام و نشان صاحب قبر را از روی نوشته های آن تشخیص داد.
ابن نجار (متوفی قرن 7 ه) از بنای گنبد و بقعه ای در ابتدای بقیع یاد می کند که هر روز صبح درهای آن برای زیارت باز می شده است؛ بارگاهی که گنبد آن را خلیفه الناصر عباسی ساخته بود. (5)
یهود صهیونیستی که برای اثبات هویت خود و پیدا کردن اثری از آثار باستانی احتمالیش، زمین و زمان را می کاود و به مسجد الاقصی هم رحم نمی کند نمی تواند این همه آثار و تاریخ قابل لمس اسلام را ببیند و آرام بنشیند
علی بن موسی یکی از سفرنامه نویسان عصر عثمانی است که قبه و بارگاه اهل بیت علیهم السلام را بزرگترین قبه های بقیع ذکر کرده و می نویسد بعضی از سادات علوی و بزرگان و امرای مدینه کنار آن به خاک سپرده شده اند.
چه بر سر بقاع بقیع آمد
با تسلط تفکری طراحی شده به نام وهابیت در این سرزمین، بسیاری از آثار اسلامی به بهانه شرک و عناد با خدا تخریب شد و از صحنه میراث بر جا مانده اسلامی محو گردید.
اینکه وهابیت را «تفکری طراحی شده» می خوانیم نتیجه مطالعه عقاید و رفتارهای آنهاست. پژوهش در آراء و دقت در رفتار عملی این فرقه ما را به این باور قطعی می رساند که وهابیت، شاخه ای از صهیونیست است که با رنگ و لعاب اسلامی به صحنه آمده تا با تسلط بر مهد تمدن اسلام به خصوص مکه و مدینه، اسلام را به اسم اسلام ناب، منهدم کرده و اثری از آن باقی نگذارند.
تخریب و انهدام تمام آثار کهن اسلامی به بهانه های گوناگون مانند شرک، تعریض جاده، گسترش مسجد النبی یا مسجد الحرام و ... که اعجاب همگان حتی غیر مسلمان با انصاف را هم بر می انگیزد با همین مبنا قابل فهم است. روشن است یهود صهیونیستی که برای اثبات هویت خود و پیدا کردن اثری از آثار باستانی احتمالیش، زمین و زمان را می کاود و به مسجد الاقصی هم رحم نمی کند نمی تواند این همه آثار و تاریخ قابل لمس اسلام را ببیند و آرام بنشیند.
با این هدف و آن تفکر و با عملگی مشتی وهابی که خود را مقدسترین مسلمانان روی زمین می پنداشتند (و می پندارند) بقاع بقیع تخریب شد. این عمل غیر انسانی در هشتم شوال 1344 به وقوع پیوست که در جریان این حرکت وحشیانه، بارگاه چهار امام و دیگر بناهایی که بر قبور بقیع بنا شده بود با خاک یکسان شد. دامنه این تخریب ها که برای نابودی میراث اسلامی صورت می گرفت به بقیع ختم نشد؛ آنها تمام بقاع مدینه مانند قبر حضرت سیدالشهداء حمزه عموی پیامبر و سایر شهدا در احد و نیز مرقد پدر و مادر گرامی رسول خدا را نیز تخریب کردند. آنها دامنه این جسارتها را به دیگر نقاط از جمله مکه نیز رساندند و بارگاه حضرت خدیجه و ابوطالب و عبدالمطلب علیهم السلام را هم تخریب کردند.
این گروه وحشی در همان سال به کربلای معلی حمله کردند و در جریان این حمله، ضریح مطهر را از جا کندند و جواهرات و دیگر اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثرا از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود به یغما بردند و نزدیک به 7000 نفر از علما و سادات و مردم عادی را از دم تیغ گذراندند. از آنجا به سمت نجف یورش بردند که با مقاومت سنگین علما و مردم آنجا روبرو شدند و شکست خورده به حجاز برگشتند. (6)
سالهاست که این فرقه در تنها جولانگاه خود یعنی عربستان تمام نیروی خود را به کار گرفته تا بر اساس همان دستوری که به او دیکته شده با نام و یاد و هر آنچه مظهر شیعه یعنی اسلام ناب بیدار است به شدت مقابله کند و در رسیدن به این هدف شیطانی از هیچ کاری چشم پوشی نکند؛ تخریب و توهین از دم دست ترین اقداماتی است که این گروه انجام میدهد.
اما از آنجا که حق همیشه پیروز است و خدا به راست قامتان عرصه دین وعده یاری و پیروزی داده است این همه تخریب و توهین نه تنها بقیع را خلوت نکرده، بلکه هجوم و ازدحام مسلمانان اعم از شیعه و سنی را در بقیع و به خصوص بر سر مزار در زنجیر چهار امام معصوم و بعد قبر ام البنین علیهاالسلام را بیشتر کرده است.
بقیع از 87 تا 91
آنچه در این قسمت به نگارش در می آید مشاهدات خود نویسنده است که به شکل گزارش تقدیم می شود:
شهریور سال 87 بعد از نماز صبح که درهای بقیع را باز می کردند در همان ساعت اول که اوج شلوغی و ازدحام جمعیت بود در پشت زنجیری که زائران را در حدود بیست متری مزار چهار امام معصوم متوقف می کرد جمعیتی نزدیک به صد نفر جمع می شدند که اکثرا شیعه بودند. با هر گونه دعا و یا خواندن زیارت به شدت برخورد می شد. مزدوران وهابی اگر کتاب دعا یا زیارتنامه ای در دست کسی می دیدند محال بود با تندی از او نگیرند یا حداقل با لحنی خشن، دستور به بستن آن ندهند.
اگر کسی هم می خواست گریه کند بغضش را در گلو می فشرد و تلاش میکرد که صدای گریه اش به گوش این نامحرمان نرسد و تنها این اشک بود که آرام و بی صدا از چشمان پر حسرت به روی گونه ها می غلطید و بر روی خاک بقیع آرام می گرفت.
سال 88 وهابیان حاکم بر مدینه که سیاست های ضد دینی خود به خصوص در زمینه دور کردن مردم از زیارت ائمه بقیع را شکست خورده می دید در حرکتی که نشان از عجز آنها داشت با موانعی پلاستیکی، اقدام به پوشاندن قبور ائمه علیهم السلام کردند تا به زعم باطلشان، قبوری که از دسترس مسلمانان خارج شده بود از منظر نگاهشان هم به دور شود؛ شاید این دلباختگی را فراموش کنند.
این کار بسیار زشت که پَستی عوامل آن را نشان می داد بلافاصله با اعتراض شیعیان و اهل سنت قرار گرفت و با رایزنی مسئولان ایرانی این موانع برچیده شد. ماند همان زنجیر و حسرت نزدیک شدن به مزار آن چهار امام همام.
امسال (بهار 91) بعد از نماز صبح از مسجد النبی خارج شدم تا برای زیارت به بقیع بروم دیدم که سیل جمعیت (شیعه و سنی) رو به بقیع در حرکت است. همه را یاد کردم نیتی به اندازه تمام کسانی که دوست داشتند و نبودند از دل گذراندم و به سیل جمعیت پیوستم.
ای کاش وهابی مزدور کمی عقل داشت می فهمید که تلاش مذبوحانه او، تخریب و توهین او، عشق مسلمانان به امامان خویش و فرزندان رسول خدا را کمتر نمی کند که هیچ، این عشق آتشین را شعله ور تر هم می کند
بیش از هزار نفر، ما بین قبور ائمه علیهم السلام تا قبر ام البنین علیهاالسلام که فاصله زیادی هم نیست متمرکز و با تراکم بالا ایستاده بودند و زیارت نامه می خواندند و ... که جمعیت انبوه با آن تراکم کار تردد را بسیار سخت و دشوار می کرد. صدای زیارت با گریه های بلند بلند حاضرین دم ساز شده بود و صوت جانسوز روضه هایی که بلند می خواندند و هق هق گریه های هیأتی مرا به یاد صحن اسماعیل طلای امام رضا علیه السلام انداخت. به امام حسن علیه السلام عرض کردم:
آقا دیگه غریب نیستی ببین چه جمعیتی اومده! تازه خیلی هاشونم سنی اند و این همه راه اومدن دارن زیارت نامه شماها را می خونن ...
در این بین مامورهای نظامی و وهابی با یک ترس و اضطراب مشهودی فقط تلاش می کردند که نشان دهند همه چیز تحت کنترل آنهاست ولی واقعیت این بود که کاری جز سکوت و نظاره کردن از دستشان بر نمی آمد.
ای کاش وهابی مزدور کمی عقل داشت می فهمید که تلاش مذبوحانه او، تخریب و توهین او، عشق مسلمانان به امامان خویش و فرزندان رسول خدا را کمتر نمی کند که هیچ، این عشق آتشین را شعله ور تر هم می کند.
ما منتظریم تا زیارت ائمه بقیع را همراه با نوای آن آخرین امام زمزمه کنیم و بعد با روضه حضرت عباس علیهالسلام بر سر مزار ام البنین علیهاالسلام اشک بریزیم و با اشکمان گِل بسازیم و از آن گِل گنبدی برای امام مجتبی و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و مادر امیرالمومنین علیهم السلام بسازیم و سقاخانه ای هم کنار قبر مادر عباس علیه السلام.
و صبح نزدیک است!
-------------------------------
پی نوشت ها :
1) ابن عبدالبر (ق 5) می نویسد: دفن لیلا بموضع یقال له حشّ كوكب ؛ او را شبانه در حش کوکب دفن کردند. الاستیعاب 3/1048 و نیز اسد الغابة 3/491
2) تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 291
3) در این قبرستان بیش از 1000 و به روایتی بیش از 10000 نفر از صحابه گرانقدر پیامبر، تابعان، قاریان، سادات بنی هاشم و ... مدفونند که بیشتر قبور آنها جز اندکی، گمنام و ناشناخته اند. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه ص280
4) لسان العرب 1/463
5) اخبار مدینة الرسول، ص45
6) کشف الارتیاب، ص 77