مقدمه
تربیت امروزه نه تنها در جوامع و خانواده هاى مسلمان مورد توجه قرار گرفته و هر پدر و مادرى آرزو مى کند که فرزندان خود را طبق رهنمودهاى صحیح و اصول و ارزش هاى والاى انسانى و الهى تربیت نموده و در آینده فرزندى رشد یافته و کارآمد داشته باشد بلکه اهداف عالى و اخلاقى تعلیم و تربیت از مهم ترین دغدغه هاى جهانى است.
سازمان ملل متحد در بند2 از ماده 26 اطلاعیه جهانى حقوق بشر مقرر داشته است که: تعلیم و تربیت باید به توسعه شخصیت انسان و تقویت و احترام به حقوق بشر و آزادى هاى اساسى متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بین کلّیه ملل و دسته هاى نژادى و مذهبى به وجود آورد و موجب پیشرفت فعالیت هاى ملل متحد در راه حفظ صلح شود. (1)
موضوع این نوشتار افزون بر اهمّیتى که در خودمسئله تربیت وجود دارد به نقطه نظرات شخصیتى برمى گردد که خود نمونه بارزى از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوى، علوى و فاطمى است و هم چنین پرورش دهنده فرزندانى است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوه هاى عالى و تجلى ارزش هاى والاى انسانى در تاریخ بشر مى درخشند. امام حسن مجتبى (علیه السلام) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در مورد وى فرمود: حسن پسر من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنائى قلب من مى باشد، او میوه جان من است، او سید و آقاى جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من مى باشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، کسى که از او پیروى کند او از من است و کسى که با دستورات او مخالفت کند از من نیست. (2)
خصلت هاى زیبا و کمالات عالى انسانى آنچنان در وجود مقدس وى مى درخشد که حتى دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است. ابن حجر عسقلانى از دانشمندان اهل سنت مى نویسد:
هنگامى که حسن بن على (علیه السلام) از دنیا رفت یکى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه مى کرد. حسین بن على (علیه السلام) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا مى داشتى باز هم گریه مى کنی؟ او گفت: «انّى کنت افعل ذلک الى احلم من هذا و اشار بیده الى الجبل؛ (3) من به کسى بدى مى کردم و آزارش مى دادم که صبورتر و حلیم تر از این کوه ها بود.»
در مورد مقام ارجمند آن حجت الهى همین بس که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) با آن عظمت و جلالت خویش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن (علیه السلام) تسلیم محض بود. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ماکلّم الحسین بین یدى الحسن اعظاماً له؛ (4) امام حسین (علیه السلام) به خاطر رعایت عظمت امام حسن (علیه السلام) هیچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمى زد.»
سیره تربیتى امام حسن (علیه السلام)
در سیره تربیتى امام حسن (علیه السلام) مسائل تربیتى و نکات باریک روان شناختى قابل توجهى دیده مى شود که مى تواند به عنوان الگو و روش صحیح تعلیم و تربیت کودکان مطرح شود و بهترین فنون پرورش کودکان براى والدین و مربیان است.
در این شیوه مسائل اساسى و ریشه دار تربیت، عوامل و نقش آفرینان در این صحنه، شیوه هاى اصلاح رفتار و جلوگیرى از لغزش ها، صفات و شرائط مربیان برتر، راههاى مقابله با مشکلات و حل آنان، تربیت دینى، اهمیت الگو و سرمشق، موانع و آفات تربیت، اهمیت خانواده و نقش بنیادى والدین از جمله مواردى است که مورد توجه قرار گرفته است که برخى از آنان در این مقاله مورد بررسى قرار مى گیرد.
اهمیت تربیت
انسان موجودى ترقى خواه و داراى استعداد کمال است و براى سیر تکاملى خویش لازم است با پیروى از یک روش تربیتى قوى و کامل تلاش نماید و در کنار پرورش جسم در تعالى روح خود و فرزندانش نیز کوشا باشد و گرنه ماهیت انسانى اش را از دست خواهد داد. امام حسن مجتبى (علیه السلام) در مورد اهمیت تربیت معنوى و روحى مى فرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفکَّرُ فی مأکُولِهِ کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذِیْهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدِیْهِ؛ تعجب مى کنم از فردى که در غذاى جسمانى خود فکر مى کند (که سالم و بهداشتى و پاکیزه باشد) اما در غذاى روح و جان خویش نمى اندیشد»، در نتیجه شکم خود را از غذاهاى زیانبخش حفظ مى کند ولى برایش اهمیتى ندارد که افکار پلید و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افکار پست و انحرافى قرار دهند.
نقش آفرینان در تربیت
والدین
از منظر امام حسن مجتبى (علیه السلام) پدر و مادر در شکل گیرى شخصیت فرزندان اساسى ترین نقش را دارند به این جهت آن حضرت به مردى که در مورد خواستگاران دخترش از آن حضرت نظرخواهى مى کرد، به نقش پدر آینده و مدیر خانواده اشاره کرده و فرمود: «زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِيٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَكْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ يَظْلِمْهَا؛ (5) براى همسرى دخترت مردى با تقوا و مؤمن برگزین، زیرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى را احترام خواهد کرد و اگر خوشایند او نباشد به وى ظلم نمى کند.»
همچنین آن گرامى به اهمّیت نقش مادر پرداخته و هنگامى که بامعاویه مناظره مى کرد در مورد یکى از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى از نقش مادرش هند یاد کرده و گفت: معاویه! چون مادر تو «هند» است و مادر بزرگت «نثیله» مى باشد و تو در دامن چنین زنان فرومایه و پست پرورش یافته اى این گونه اعمال زشت از تو سر مى زند و سعادت ما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در اثر تربیت در دامن مادرانى پاک و پارسا همچون خدیجه و فاطمه مى باشد. (6)
نقش رفیق
بدون تردید بعد از خانواده مهمترین عاملى که در خلق و خوى فرزندان تأثیر مى گذارد رفقا و دوستان وى هستند. حضرت امام مجتبى (علیه السلام) در تربیت فرزندان خویش به نقش مهم رفیق توجه داشته و به داشتن دوستانى سالم عنایت ویژه مبذول کرده است. آن حضرت به فرزندش سفارش مى کند که: فرزندم! با هیچ کس دوستى مکن مگر اینکه از رفت و آمد (ویژگى هاى روحى، اخلاقى و رفتاری) وى آگاه گردى، هنگامى که دقیقاً بررسى و تحقیق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزیدى، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزش ها و یارى کردن در سختى ها همراه باش! (7)
مربى و معلم
حساسترین دوران رشد کودک در مراکز آموزشى و مدرسه سپرى مى شود و مربیان و معلمان با گفتار و رفتار و منش خود صفات و اخلاق روحى و روانى شان را به فرزندان منتقل مى کنند و دانش آموزان بیشترین تأثیر را از اساتید و مربیان خود مى گیرند بنابراین بخش مهمى از شخصیت فرزندان بستگى به معلمان و اساتید وى دارد. در این راستا امام حسن (علیه السلام) تأثیر چشمگیر معلمان و نقش ارزنده آنان در عرصه تربیت را یاد آور شده و آنان را به تربیت صحیح دانش آموخته گان سفارش کرده و فرمود: کسى که یتیم آل محمد (صلی الله علیه وآله) (دانشجو و دانش آموز دینی) را سرپرستى نماید و به جاى پدر و اولیاء دلسوزش وى را تحت مراقبت خویش قرار دهد، یتیمى که در ورطه جهل و ناآگاهى فرورفته است. چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و به هم آمیخته را براى او توضیح دهد و به تأمین نیازهاى مادى او نیز اقدام نماید فضیلت و بلندى مقام وى (در مقایسه با دیگران ) همچون درخشش خورشید به (سها) و ستاره کم نور است. (8)
محافل عمومى و مذهبى
محافل عمومى و مذهبى از دیگر عوامل تربیت در منظر امام حسن مجتبى (علیه السلام) است. آن حضرت در گفتارى حکیمانه افزون بر نقش مجالس و کانون هاى اجتماعى در اخلاق افراد به شرکت در محافل مفید و سازنده توصیه نموده و مى فرماید: کسى که پیوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد یکى از هشت بهره را نصیب خود خواهد کرد: آشنائى با دوستان جدید، استفاده از دانش هاى نو و اطلاعات تازه و نایاب، یافتن دلیل محکم و قاطع در راه هدف، رسیدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند، آموختن سخنانى که او را از لغزش و خطاها باز مى دارد، یاد گرفتن راههاى صحیح و هدایت بخش، ترک گناه از ترس خداوند، خوددارى از معصیت به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوائی. (9)
در اینجا به برخى از روش هاى تربیت در سیره آن حضرت مى پردازیم:
الف. تحریک حسّ کمالخواهى
انسان ذاتاً شخصیت خود را دوست دارد و سعى مى کند که با کسب کمالات محبوبیت و عزّت خود را تقویت کرده و بالا ببرد. مربیان مى توانند با استفاده از این خصلت و تحریک حس برترى طلبى فرزندان آنان را به سوى اهداف صحیح تربیتى هدایت کنند.
امام حسن (علیه السلام) از این شیوه در تربیت فرزندان استفاده مى کرد. آن حضرت روزى فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوى صمیمى به آنان فرمود: «إنّكُم صِغارُ قَومٍ و يُوشِكُ أن تَكونوا كِبارَ قَومٍ آخَرينَ ، فَتَعَلَّمُوا العِلمَ ، فَمَن لم يَستَطِعْ مِنكُم أن يَحفَظَهُ فَلْيَكتُبْهُ و ليَضَعْهُ في بَيتِهِ؛ (10) شما خردسالانِ قومى (نسلى) هستيد كه به زودى بزرگان قوم (نسلى) ديگر مى شويد. پس دانش بياموزيد و هر يك از شما كه نمى تواند علم را در حافظه اش نگه دارد، آن را بنويسد و در خانه اش نگهدارى كند.
ب. شناساندن الگوهاى غرب
انسان در دوران نوجوانى شدیداً به دنبال الگو مى گردد و حس تقلید او را وادار مى کند تا از الگوهاى دلبخواهش تقلید نماید. این خواسته درونى وسیله مناسبى است که مربیان و والدین در امر تربیت از آن بهره گیرند و الگوهاى خوب را در معرض دید فرزندان قرار دهند و به او معرفى نمایند. امام مجتبى (علیه السلام) در سیره و سخن خویش به الگوى نیکو اشاره کرده و آنان را به پیروانش مى شناساند. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفى شخصیت ممتاز تاریخ، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخته و آن گرامى را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفى کرده و فرمود: اى مردم! در این شب مردى از دنیا رفت که در هیچ کار نیکى پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هیچ سعادتى به او نمى توانند رسید او به همراه پیامبر (صلی الله علیه وآله) جهاد مى کرد و جان خود را فداى او مى نمود. (11)
آن حضرت در سخن دیگرى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را مقتداى نیایشگران به شمار آورده و در مورد آن بانوى وارسته فرمود: «مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا؛ (12) در دنیا شخصى عابدتر از فاطمه (سلام الله علیها) نبود، آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت آنقدر روى پاهاى خود مى ایستاد تا آن که پاهاى مبارکش ورم کرد.»
ج. شیوه حلم و خویشتن دارى
حلم و بردبارى مربیان در ارتباط با متربیان حساسیت خاصى دارد. زیرا نوجوانان و کودکان در اثر بازیگوشى و شیطنت ممکن است دچار خطاها و لغزشهائى شوند و موجبات ناراحتى بزرگترها را فراهم آورند امّا استفاده از این شیوه مربیان را بیشتر یارى خواهد کرد. و طعم شیرین مدارا و گذشت را در آینده نزدیک خواهند چشید. این شیوه را در رفتار امام حسن (علیه السلام) به نظاره مى نشینیم:
روزى امام حسن مجتبى (علیه السلام) سوار بر مرکب خویش، در یکى از معابر مدینه عبور مى کرد. با مردى از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامى تا حضرت را شناخت بى درنگ به لعن و نفرین امام پرداخته و سخنان ناشایستى را نثار امام کرد. حضرت امام مجتبى (علیه السلام) در همان حال با کمال خونسردى و بردبارى تمام سخنان زشت و دشنامهاى نارواى او را با سکوت و صبر تحمّل کرد و خشم خود را فرو مى برد. تا این که مرد شامى عقده دل را خالى کرده و خاموش شد. در آن لحظه پیشواى دوم شیعیان با سلام بر آن مرد، سکوت آن چند لحظه خاموشى را شکسته و با لبخندى ملیح که حاکى از صفاى دل آن جناب بود و در حالى که مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سیماى نورانى اش موج مى زد لب به سخن گشوده و به آرامى فرمود: اى مرد! گمان مى کنم که در این شهر غریب باشى و شاید هم مرا به اشتباه گرفته ای؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبى از تو راضى مى شویم و اگر چیزى از ما بخواهى، به تو مى بخشیم، اگر راه گم کرده اى راهنماییت مى کنیم، اگر گرسنه اى تو را سیر مى نمائیم، اگر لباس ندارى تو را مى پوشانیم، اگر نیازمندى تو را غنى مى کنیم، اگر از جائى رانده شده یا فرارى هستى تو را پناه مى دهیم اگر خواسته اى دارى بر مى آوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرائى مى کنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازى مان فراهم است.
آن مرد وقتى با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، آرام آرام احساس کرد که ناراحتى خاصى در درون وجدانش او را مى آزارد. آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شده و پیش از آن که سخنى بگوید، اشک ندامت بر گونه هایش لغزید و بالحنى خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت مى دهم که تو خلیفه خداوند بر روى زمین هستى، خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: (اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ) تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شمارا محبوبترین فرد روى زمین مى دانم. آن گاه به همراه امام حسن (علیه السلام) راهى خانه آن حضرت شد و تا روزى که در مدینه بود در مهمانسراى حضرت پذیرائى مى شد. بعد از آن واقعه در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهل بیت (علیه السلام) قرار گرفت. (13)
د. شیوه هاى رفتارى
والدین و مربیان مهمترین آموزه هاى تربیتى را مى توانند با اعمال شایسته خویش در وجود فرزندان پدید آورند. زیرا آموزه هاى رفتارى بطور غیر مستقیم و ناخود آگاه در نهاد نونهالان تأثیر مى گذارد. اگر آنان فقط به گفتارها و توصیه هاى خالى از عمل بسنده کنند ممکن است کودکان در دل خود این ابیات را زمزمه کنند که:
پندم چه دهى نخست خود را | محکم کمرى زپند بربند | |
چون خود نکنى چنان که گویى | پند تو بود دروغ و ترفند |
با مرورى کوتاه به سیره عملى امام مجتبى (علیه السلام) بهره گیرى از این شیوه را بالعیان مشاهده خواهیم کرد که تمام کمالات اخلاقى و معنوى و انسانى در سراسر زندگى آن حضرت به چشم مى خورد. عفو و گذشت، حلم و بردبارى، تواضع و فروتنى، عبادت و راز و نیاز کرامت و بخشش و سایر خصلت هاى ویژه انسانى در زندگى آن حضرت مشهود است. نمونه اى از سیره عملى آن حضرت را با هم بخوانیم:
یکى از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن (علیه السلام) مرتکب جنایتى شد که سزاوار کیفر بود. حضرت دستور داد تا وى را تنبیه نمایند. غلام خطاکار در آن لحظه پیشدستى کرد و خطاب به امام (علیه السلام) این آیه را قرائت نمود: (وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ)؛ انسان هاى وارسته از خطاى گنه کاران عفو مى کنند. حضرت فرمود: بخشیدم. غلام ادامه داد (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد. امام فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم. (14)
هـ. تشویق
از موفق ترین شیوه هاى تربیتى تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر اینکه محرکى بسیار قوى در تغییر رفتار به سوى اهداف مطلوب تربیتى است در شکوفا سازى و استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العاده اى دارد. تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و بجا مى تواند نهفته ترین استعدادهاى درونى کودکان و نوجوانان را زنده کرده و در مرحله پیشرفت و سازندگى قرار دهد و آنان را در رسیدن به اهداف مهم و حیاتى و کمالات قوى دل و استوار سازد. نقل دو روایت از امام حسن (علیه السلام) اهمیت به نقش تشویق را در سیره آن بزرگوار روشن مى کند:
1ـ انس بن مالک مى گوید: یکى از کنیزان امام حسن (علیه السلام) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هدیه نمود، امام حسن (علیه السلام) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟ امام فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است: (وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها)؛ «هرگاه کسى به شما تحیت گوید پاسخ آنرا بهتر از آن بدهید» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.» (15)
2ـ روزى آن حضرت غلام جوانى را دید که ظرف غذایى در پیش دارد او لقمه اى از آن مى خورد و لقمه دیگر را به سگى که نزدیک او نشسته بود مى داد. امام حسن (علیه السلام) پرسید:چرا چنین مى کنی؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت مى کشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبى (علیه السلام) خواست که به این غلام مهربان پاداشى نیکو عنایت کند به این جهت او را به خاطر این عمل نیک، از مولایش خرید و آزاد کرد و باغى را که در آن کار مى کرد خریده و به او بخشید. (16)
و. ورزش و تفریح
در امر تربیت توجه به شادى سالم و روحیه بخش و حرکات نشاط آفرین جایگاه ویژه دارد. چرا که تفریح و ورزش کودکان و نوجوانان را پرتوان، فعال و نیرومند مى سازد و افرادى که با نشاط باشند آموزه هاى اخلاقى و کمالات را بهتر مى پذیرند. اساساً تربیت یافتگان مکتب حیات بخش اسلام باید شاداب و روحیه هاى قوى داشته باشند. امام مجتبى (علیه السلام) یکى از ویژگى هاى مؤمنین را پرنشاط بودن آنان مى داند و مى فرماید: از ویژگى هاى انسانهاى با ایمان، شادى و نشاط داشتن در مسیر هدایت و خوددارى از شهوات است. (17)
این روحیه در والدین و کسانى که امر تربیت را به عهده دارند به مراتب باید بیشتر رعایت شود، زیرا کودکان دوست دارند شاد و خندان باشند و از والدین و معلمان عبوس و گرفته در رنج و عذابند.
چون وانمى کنى گرهى خود گره نباش | ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست |
براى تربیت فرزندانى پرنشاط و داراى روح و جسمى سالم شایسته است که مربیان و والدین خود از چنین صفاتى برخوردار باشند. در این زمینه نباید از نقش ورزش غافل بود. در سیره امام حسن (علیه السلام) ورزش از روش هاى تفریح، سرگرمى و تقویت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربیت محسوب مى شود آن حضرت ضمن شرکت در ورزشهاى تربیتى و تفریحى از پرورش روحى و معنوى نیز غافل نبود. عاصم بن ضمره مى گوید: روزى به همراه حسن بن على (علیه السلام) براى گردش و تفریح به ساحل فرات رفته بودیم، عصر آن روز در حالى که روزه بودیم آب صاف و زلال فرات، روى سنگ ها و شن ها موج مى زد و تمام اشیاء داخل آب در مقابل چشمان ما خودنمایى مى کردند. حسن بن على (علیه السلام) گفت: اگر لباس شنا داشتم داخل آب مى شدم و آب تنى مى کردم. گفتم: من دارم و آن را در اختیار شما مى گذارم. فرمود: پس خودت چه مى پوشی؟ گفتم: من همین طورى به داخل آب مى روم. فرمود: این همان کارى است که من اصلاً دوست ندارم و خوشم نمى آید. از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: در داخل آب موجودات زنده اى است که باید از آن ها شرم کنید و به احترام آنان بدون پوشش مناسب به داخل آب نروید. (18)
پى نوشت ها :
1. تربیت اسلامى، کتاب دوم، ص 204.
2. و اماالحسن (علیه السلام) فانه ابنى و ولدى، و منى و قرة عینى و ضیاء قلبى و ثمرة فؤادى و هو سید شباب اهل الجنه و حجة اللّه على الامه، امره امرى و قوله قولى، من تبعه فانه منى و من عصاه فلیس منی. بحار الانوار، ج 28، ص 39.
3. تهذیب التهذیب، ج 2، ص 259.
4. المناقب، ج 3، ص 401.
5. مکارم الاخلاق، ص 233.
6. احتجاج طبرسى، ج 1، ص 282.
7. تحف العقول، ص 233.
8. منیة المرید، ص 33.
9. تحف العقول، ص 235.
10. ترجمة الامام الحسن (علیه السلام)، ص 167.
11. مسند احمد، ج 1، ص 200.
12. بحارالانوار، ج 43، ص 75.
13. مناقب، ج 3، ص 19.
14. بحارالانوار، ج 43، ص 342.
15. جلوه هائى از نور قرآن، ص 27.
16. البدایة و النهایه، ج 8، ص 38.
17. اعلام الدین، ص 137.
18. مسند امام مجتبى (علیه السلام)، ص 797.