نگاهى گذرا به تصوير زن مسلمان در رسانه هاى غربى
رسانه هاى فراگير (1) يا وسايل ارتباط جمعى، در وجهه عمومى، نظامى براى ارتباط و انتقال نمادها و پيامها به عموم مردم تعريف مى شود و سه کاربرد عمده آن را «سرگرم نمودن»، «آگاهى بخشى به عموم مردم» و «همگرا کردن» در يک نظام از پيش تعيين شده ايى از ارزشها و باورها و نمادهاى رفتار اجتماعى برمى شمرند.
اين تعابير براى پديده اى که مبدأ و غايت خود را در هويت غربى، به ظهور و ثبوت رسانده است، کاملاً برازنده مى نمايد؛ بى آنکه حامل بار ارزشى خاصى باشد. از سوى ديگر هر فردى بر اساس مدل ارزشى خود امکان استفاده کارآمد از رسانه هاى فراگير را محقق مى سازد. امروزه وسايل ارتباط جمعى تنها محدود به ارائه اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اى متجدد و فرامدرن نيست، بلکه در بعد وسيع تر اهميت و عدم اهميت و مطلوبيت يا نامطلوب بودن پديده ها را تعيين مى کند. حتى آداب معاشرت و نحوه پوشش ما را نيز مشخص مى کند. در اين صورت نمى توان رسانه عمومى را فقط در حد يک «وسيله» انگاشت. «وسيله چيزى است که آدمى به اختيار آن را براى رسيدن به يک مقصد و مقصود بکار مى برد.» ولى به اين اعتبار، رسانه، وسيله نيست؛ بلکه خود مقصود و هدف است.» (2) از جمله کاربردهاى رسانه هاى عمومى، پر کردن اوقات فراغت و سرگرمى است.
تلقى ما از صنعت سرگرمى (3) در رسانه هاى غربى در منحط ترين اشکال آن، همان خشونت لجام گسيخته و تحريک هرچه سخيف تر غرايز مى باشد. ولى يکى از پردامنه ترين جنبه هاى توليد سرگرمى در رسانه هاى غربى که شموليتى کامل بر جميع کارکردهاى آن دارد، توهم اطلاع رسانى است. با خبر کردن مردم از وقايعى که امکان مشاهده آن را ندارند، تشنه کردن و تشنه نگاه داشتن افکار عمومى نسبت به برخى وقايع جنبه گسترده اى از صنعت سرگرمى را به خود اختصاص داده است. چنانکه ارائه انبوهى از اطلاعات به مخاطب درباره يک پديده، نتيجه اى جز اغفال او نسبت به واقعيت و حقيقت آن پديده در پى ندارد. البته اين روند به سادگى تحقق نمى پذيرد و از شيوه ها و شگردهاى پيچيده اى برخوردار است که فهم و دستيابى به آن مستلزم سروکار داشتن با نمونه ها و مصاديق فراوانى از پديده هايى است که رسانه ها با آن سروکار دارند. دسترسى اربابان قدرت و صاحبان نفوذ و ثروت به رسانه ها پديده اى نيست که کسى بر سر آن بحث داشته باشد. امروزه رسانه ها نه تنها در خدمت قدرت هستند، بلکه خود منشأ قدرت به شمار مى روند. آنچه که در بررسى کارکرد رسانه ها شايان توجه است، بکارگيرى مکانيزم ارتباط رسانه ها با منبع قدرت مى باشد. به عبارتى ساده تر وقتى از عملکرد رسانه هاى غربى سخن مى گوييم، بايد آن را در کليتى از نظام سياسى، اجتماعى و فرهنگى غرب مورد بررسى قرار دهيم. واقعيت اين است که اگر پديده ياامرى در غرب، دشمن پنداشته شود، رسانه هاى غربى تصويرى کينه توزانه، مخدوش و منحرف از آن ارائه مى نمايند و اين امر ناگزير محسوب مى شود.
يکى از اصول تمدن تکنولوژيک غرب، مطالبات نفسانى است، بنابراين تصوير زن مسلمان در رسانه هاى غربى را نمى توان جدا از تصوير اسلام (به عنوان دينى که تعاليم آن کاملاً برخلاف عمود خيمه تمدن جديد يعنى نفسانيت مى باشد) به تماشا نشست.
ليبراليسم به مثابه يک تفکر سياسى وجه بارز و مشخص تمدن جديد غرب است و در متن خود داراى برخوردهاى مثبت با آن چيزى است که رفع کننده قيود الهى مى باشد. تصوير انسان ممدوح و پسنديده در غرب، انسانى است که رها و يله و فارغ از هرگونه چارچوب ها و امر و نهى ها و بايدها و نبايدها باشد، زيرا از ديدگاه ليبراليسم هرگونه بايد و نبايدى مردود شمرده مى شود. لذا، اين نوع برخورد غرب به عنوان يک اصل در رسانه هاى غربى امرى کاملاً طبيعى و در زمره الزامات بديهى آن شمرده مى شود. آنچه که در غرب دشمن شناخته مى شود، آماج سهمگين ترين حملات و برخوردها از جانب رسانه هاى غربى، به عنوان رکن اصلى حافظ وضع موجود غرب قرار مى گيرد.
طى دهه هاى متمادى، کمونيسم به عنوان بزرگترين خطر موجود براى تمدن غرب محسوب مى شد؛ بر همين اساس، يکى از محورى ترين عملکردهاى رسانه هاى غربى ضديت با آن قرار گرفته بود. با طلوع خورشيد انقلاب اسلامى ايران به زعامت امام خمينى (ره) فصلى نو از تجديد عهد انسان و رجوع دوباره او از زمين به آسمان، در عالم طنين انداز شد. با اوج گرفتن آفتاب اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و افول ستاره نخ نماى کمونيسم، نوک پيکان حمله رسانه هاى غربى به سوى حقيقتى بنيان برانداز براى ارکان تمدن نفسانى معطوف گرديد. با عالم گير شدن پيام انقلاب و صدور روزافزون آن، رسانه هاى خاص، با قدرت ويژه اى براى مقابله با اين تلقى جديد از حيات انسانى شروع به کار نمودند. به طور نمونه غول رسانه هاى جديد CNNبعد از اشغال لانه جاسوسى امريکا در ايران تأسيس گرديد. در واقع به تعبير آنها CNNما به ازايى در برابر طنين استراتژى رسانه اى خمينى کبير در انقلاب دوم ايران بود.
ارائه تصوير مخدوش از اسلام، قلب ماهيت مفاهيم دينى، تلقى متحجرانه، فناتيک، ستيزه جو و بنيادگرا از اسلام از جمله پيش پا افتاده ترين شگردهايى است که رسانه هاى غربى در جهت مقابله با اسلام به کار گرفته اند.
تصوير ارائه شده و تصور موجود از اسلام در غرب را پروفسور ادوارد سعيد (4) در کتاب ارزشمند خود تحت عنوان پوشش خبرى اسلام در غرب (5) به صورتى خلاصه و موجز چنين بيان مى کند:
«در غرب نوعى اتفاق نظر روى اسلام وجود دارد و آن اينکه اسلام سپر بلاى هر چيزى است که اتفاقا در ساختهاى سياسى، اجتماعى و اقتصادى جديد جهان، مطلوب ما نيست. از ديد دست راستى هاى [غرب]، اسلام نمايشگر توحش و بربريت است. از ديد چپى ها اسلام، نوعى دين سالارى و حکومت دينى قرون وسطايى است و براى افراد ميانى نيز اسلام نوعى بيگانگى نامطبوع است. هرچند در تمام اين جبهه ها ،نوعى توافق کلى وجود دارد که همگان چيز کمى راجع به اسلام مى دانند، اما چيز زيادى هم براى تأييد و تصديق ما در آن کشورها وجود ندارد» (6)
و اين نکته آخر را رسانه هاى غربى به خوبى دريافته اند و تلاش گسترده اى را براى بمباران اطلاعاتى مخاطبان خود با استفاده از حجم انبوه شواهد و قرائن به کار مى بندند.
در اين ميان زنان مسلمان به عنوان نيمى از اعضاء متشکله جامعه مسلمانان و انسانهايى که با حضور خويش اسلام را فرياد مى کنند و نفس حضورشان تبليغ درخور و قابل توجهى براى اسلام است، زير ذره بين رسانه هاى غربى قرار گرفته اند.
براى دستيابى به تصويرى واضح تر و شفاف تر از آنچه که رسانه هاى غربى تحت عنوان سيماى زن مسلمان ارائه مى دهند، ناگزير از بررسى شاکله تلقى و تصوير ايجاد شده توسط آنها از اسلام هستيم.
تصويرى که رسانه هاى غربى از اسلام ارائه مى دهند، ريشه در احساس خطرى دارد که غرب از اسلام در طى قرون متمادى داشته است اين نگاه، نگاهى نفرت انگيز توأم با ايجاد جو ترس و وحشت، با چاشنى تمسخر رسانه اى جديد مى باشد.
قطعا عکس العملهاى افکار عمومى در غرب نسبت به اسلام در خلاء به وقوع نمى پيوندد. رسانه هاى غربى وظيفه بستر سازى و جهت دهى به اين واکنش ها را به صورت اعم بر عهده دارند. از تراست هاى بزرگ انتشاراتى تا شبکه هاى عظيم اطلاع رسانى، از کمپانى هاى سحر و تصوير هاليوود گرفته تا شبکه هاى تلويزيونى و ماهواره اى و کابلى از پنگوئن (7) و ... تا فوکس قرن بيستم (8) از تايم وارنر (9) تا Bcc و ... همه و همه با هماهنگى اعجاب آورى خشم و نفرت خود را نثار اسلام مى کنند.
اين تصوير کلى را پرفسور سعيد در همان کتاب پوشش خبرى اسلام چنين ترسيم مى کند:
«در اعماق وجدان فرهنگى آنها (افکار عمومى در غرب) طرز تلقى اى نسبت به اسلام و به طور کلى مشرق زمين وجود داشت که به گذشته هاى دور مربوط بود، مطلبى که من آن را شرق شناسى ناميده ام - زيرا شمايلى که از اسلام ترسيم مى شد، ... - همواره يکنواخت بود. به طور يکنواخت هم در همه جا حضور داشت و مواد و مطالب خود را از همان نگرش قديمى نسبت به اسلام بدست مى آورد. از همين روست که مکررا با کاريکاتور مسلمانان به صورتهاى توليد کنندگان نفت ،افرادى تروريست و بيشتر در اين اواخر، جمعيت هاى تشنه خون روبرو هستيم. در نقطه مقابل اين امر، جاى کمى براى سخن گفتن يا حتى فکر کردن وجود دارد، چه رسد به تصوير کردن اسلام يا هر چيز اسلامى به صورتى دوستانه و عطوفت آميز.... کارشناسان تحصيل کرده و دانشگاهى غرب که رشته تخصصى آنها اسلام است، عموما از نظر فرهنگى مقيد مى باشند و با تأثرات احساسى، قضاوت دفاعى و گاهى حتى تنفر و بيزارى مواجه شده اند. به خاطر همين بستر ايدئولوژيک فهم و درک اسلام معمولاً کار بسيار سخت و دشوارى است.» (10) در اين ميان نقش زنان مسلمان که عنصرى با اهميت و داراى جايگاه ويژه اى در جامعه اسلامى هستند، بيش از پيش نمايان مى شود. زنان مسلمان به عنوان حلقه اصلى نهاد خانواده و داراى نقش فعال در جوامع اسلامى، مورد آماج تحقيرهاى زهرآگين و مسموم رسانه هاى غربى قرار دارند. رسانه هاى غربى با بکارگيرى شيوه ها و شگردهاى متعدد و متنوع تصاوير دلخواه از نقش و جايگاه حقيقى زن در جوامع اسلامى نشان مى دهند. آنها با طرح ادعاهاى حقوق بشر مآبانه، عليرغم جايگاه رفيع و متعالى زن در اسلام، تصوير موجودى اسير، دربند و محاصره شده توسط سلايق و قوانين مردسالارانه ارائه مى دهند و بدون توجه به جايگاه تنزل يافته و شخصيت حقير شمرده شده زن غربى و جدايى او از کانون خانواده، زن مسلمان را به سوى اين تنزل ترغيب و تشويق مى کنند.
از سوى ديگر رسانه هاى غربى بدون انعکاس عمق فاجعه به وقوع پيوسته براى زن غربى که با وعده هاى دلفريب مجبور به انکار واقعيت هاى زندگى خود شده و در روياى شيرين تبليغات آزادى و رفاه به سرمى برد، تصويرى سراب گونه از زن غربى براى زن مسلمان ترسيم مى کنند.
ولى غرب چه چيزى جز توهم شخصيت، برده دارى نوين جنسى و تحقير هويت و منزلت زن به ارمغان آورده است؟! گماردن زنان به شغلهاى پست ظاهرا جزو انسانى ترين و ارزشمندترين شغلهايى است که امروزه مى توان براى زن غربى سراغ گرفت.
«امروزه در فرهنگ غرب واژه هايى وجود دارد که يا مختص جنس زن هستند يا به طور عام به زنان اختصاص دارند. مانند کلمه «نظافتچي» که مختص زنان است و يا کلمه «منشي» که به ندرت به مردان اطلاق مى شود.»
روزگارى مديريت زنان در خانه نکوهش شده و عامل عقب ماندگى و دور افتادن از مواهب تمدن جديد شمرده مى شود.
«اگر زنان غربى کار در آشپزخانه و خانه دارى را براى خود طاقت فرسا مى ديدند، آيا امروز کار در آشپزخانه هاى عمومى، در رستورانهاى دانشگاهها، کارخانجات، مشروب فروشى ها و ... براى آنها آسانتر و زيبنده تر بود؟ اگر نظافت خانه، کارى تحقيرآميز براى زنان غرب بود، نظافت اماکن عمومى و شست و شوى توالت هاى عمومى براى آنها سزاوارتر است؟! کاش زنان غربى باور مى کردند که تميزکردن حاشيه اماکن عمومى از کثافت سگها و استفراغ مردان ولگرد و دايم الخمر، بهتر از نظافت خانه و تميز کردن لباس همسر و فرزندان خويش نيست.» (11)
رسانه هاى غربى کارکرد دوگانه اى در مورد زنان اعمال مى کنند. از يکسو ارزشهاى دينى و الهى زن مسلمان را به تمسخر مى گيرند و آن را عامل سرکوب و حصر و در بند بودن آن معرفى مى کنند و از سويى ديگر با چشم فرو بستن بر عمق فاجعه اى که زن غربى را در بر گرفته است، سرابى بهشت گونه از وضعيت زنان در غرب ارائه مى دهند.
تصوير کينه توزانه رسانه هاى غربى از زن مسلمان، ناشى از ترس و وحشت آنان از نقش فعال زنان در نظام دهى جامعه اسلامى است. قطعا احساس خطر غرب از ناحيه مسلمانان به زمينه هاى ارزشى نقش تربيتى زنان باز مى گردد، به طورى که نوک پيکان حمله غرب به سمت اين قلب پاک و روحانى نشانه رفته است. آنچه که مورد هجوم رسانه هاى غربى مى باشد، دقيقا همين فطرت بى آلايش زنان مسلمان است که به واسطه حفظ ارزشهاى متعالى دينى، همچون دژى مستحکم در برابر [ظلم [ارزشهاى سخيف و نفسانى غرب قد علم کرده و با نفس حضور خود، عليه آن اعلام جنگ مى کند.
در اين سلسله از مباحث برآنيم تا با ذکر مصاديق و نمونه هاى اين هجوم سازمان يافته، علاوه بر يادآورى نقش زنان مسلمان، عمق کينه توزى آنها را عليه ارزشهاى دينى تبيين نموده و با دشمن شناسى مناسب، فرصت مناسبى جهت تأمل در هويت خويش به دست آوريم.
بررسى شگردها و شيوه هاى تبليغاتى رسانه هاى غربى، نقش منفى آنها را در دريافت و بزرگنمايى حملات سازمان يافته آنها روشن مى نمايد.
حقوق اجتماعى زنان از جمله موارد مهمى است که معمولاً رسانه هاى غربى متعرض آن مى شوند. دوگانگى ارزشى نظام اسلامى و تفکر غربى در مورد حقوق زنان و تفاوت ماهوى ميان آنها، عامل کج فهمى رسانه هاى غربى بوده است. هرچند اين امر تا بدين حد محدود نمانده و واقعياتى که بر اساس فطرت انسانى قابل لمس و درک هستند، به صورتى غير منصفانه، مورد هجوم نظام ارزشى غرب قرار مى گيرد. نکته قابل تأمل آنکه رسانه هاى غربى با استفاده از تمايلات ارزش گريز و غرب گرايانه فرهنگى، اجتماعى و سياسى برخى افراد در جوامع اسلامى، اهداف خود را پيگيرى مى نمايند. مهمترين وظيفه و عملکرد اين گونه افراد که بعضا جمعيت ها و سازمانهاى غير دولتى را نيز راهبرى مى کنند، خوراک دهى تبليغاتى به رسانه هاى غربى است. اين امر در قالب مصاحبه ها، ميزگردها و نظر خواهى ها و انتشار گزارشهاى غير دينى و غرب گرايانه صورت مى گيرد.
به طور نمونه يکى از هزاران مقاله اى که سيمايى تاريک از حقوق زنان را در اسلام ارائه مى دهد و شبهات بى اساس را مطرح مى نمايد، مورد بررسى قرار مى دهيم. مقاله مورد نظر در نشريه کاراکاس (پايتخت ونزوئلا) چاپ شده است.
بخش اعظم مقالاتى که در مطبوعات کشورهاى اروپايى و آمريکاى شمالى به چاپ مى رسند، ساختار پيچيده ترى نسبت به مقاله فوق الذکر دارند. در اينگونه مقالات بيشتر به جنبه هاى اجتماعى حضور زنان اشاره مى شود و نقش سياسى آنان در اجتماع مورد نقد و بررسى قرار مى گيرد. اين امر در برخى از نشريات معتبر غربى صورت کاملتر و جا افتاده ترى دارد.
بحث اقناع و توليد رضايت در مخاطب يکى از اصول پذيرفته شده و مورد اتفاق و تأييد رسانه هاى فراگير است. به اين معنا که رسانه در ازاى ادعاى خويش بايد دلايل قانع کننده اى ارائه کند تا طرح اين مسئله خدشه اى در اعتماد مخاطبان به رسانه هاى همگانى وارد نسازد. اين مهم از طرق مختلف حاصل مى شود. به عنوان مثال، تمام گزاره هاى يک خبر از وثوق خاصى برخوردار هستند، ولى نتيجه اى که از کنار گذاشته شدن آنها بدست مى آيد (امرى که در پردازش يک خبر مطمع نظر قرار مى گيرد) ، الزاما نتيجه ترتيب منطقى گزاره ها نيست.
همچنين اگر يک يا چند گزاره داراى بار منفى و يا گاه نادرست باشد، دروغ و نادرست بودن اين گزاره در انبوه گزاره هاى درست و راست گم شده و نتيجه اى مطابق ميل پردازشگر خبر حاصل مى شود. امرى که به عنوان شگردى پيچيده مورد استفاده هاى رسانه هاى مدرن امروزى قرار مى گيرد. يکى ديگر از اين ترفندهابا بکارگيرى مدرن ترين تکنولوژى رسانه اى امروز، يعنى مدعاى حضور در متن و بطن خبر، حاصل مى شود و تحت عنوان «انعکاس همزمان متن رويداد» تغيير مى کند. به اين معنا که به واسطه يک گيرنده رسانه اى شما به صورت زنده و همزمان در متن يک رويداد قرار داده مى شويد. در اين موقع شما نمى توانيد آنچه را که مى بينيد انکار و يا در صحت انعکاس آن ترديد کنيد. ولى پردازشگر و توليد کننده خبر از اين قدرت برخوردار است که آن چه را که خود مى خواهد و مى پسندد به عنوان انعکاس يک واقعيت به شما ديکته کند. اين ترفند بيشتر در رسانه هاى شنيدارى و ديدارى استفاده مى شود.
رسانه هاى غربى با بکارگيرى اين شيوه ها و صدها شيوه و شگرد و ترفند ديگر، درصدد القاء چهره خوشايند خود از زن مسلمان و يا وضعيت زنان در جامعه اسلامى هستند.
به عنوان نمونه مقاله اى در شماره 1281 مجله لوتوين چاپ فرانسه تحت عنوان «ايران و پيروزى زنان» انتخاب کرده ايم. اين گزارش در شماره مورخ 6 مارس 1999 در هنگام انتخابات شوراهاى اسلامى شهر و روستا به چاپ رسيده است. در ابتداى اين گزارش در جملاتى توصيفى مى خوانيم:
«تماشاى نامزدهاى زنى که تصاويرشان زينت بخش ديوارهاى تهران است، آزار دهنده است. زنها براى مقابله با پوسترهاى چهاررنگ نمايندگان مرد، جز تصايرى سياه و سفيد و لبخندى بى جان ابزار ديگرى ندارند. اما در انتخابات شوراهاى شهر که منجر به پيروزى اصلاح طلبان گرديد، زنها صاحب نخستين پيروزى انتخاباتى شدند.»
ترکيب جملات بالا به گونه اى نيست که خواننده را درباره صحت آن به ترديد بياندازد. هرچند در ظاهر اين عبارات جايگاه اجتماعى و سياسى زنان ظاهرا مثبت است. کافى است فقط به اين گزاره دروغ، نظرى بيافکنيم «زنها صاحب نخستين پيروزى انتخاباتى شدند.» اگر منظور نويسنده انتخابات شوراها باشد که اين انتخابات خود نخستين انتخابات از اين دست بود و اگر معناى اعم انتخابات مد نظر قرار گيرد، تاکنون زنان زيادى در برنامه هاى انتخاباتى شرکت کرده و حتى صاحب کرسى هاى متعددى در مجلس شوراى اسلامى شده اند.
در ادامه گزارش جهت ترسيم فضايى مثبت از فعاليتهاى سياسى - اجتماعى زنان مى خوانيم:
«000/300 نفر کانديداى انتخاباتى شوراى شهر شدند که از ميان 000/200 نفر انتخاب شدند. از اين تعداد 5000 نفر زن بودند که به ويژه در شهرهاى بزرگ حضور چشمگيرى داشتند. در شهرهاى بهار، شيراز و اروميه، نامزدهاى زن رأى بالايى آوردند و در شهرهاى ديگر نيز موفق بوده اند. در شهر ساوه واقع در جنوب غرب تهران، از هفت کانديداى منتخب چهار نفر زن بودند.» حال با ترسيم اين فضاى روشن و مثبت اين جمله درج شده است که «به هر حال نبايد فراموش کرد که آنها زن هستند و تابع شوهر مى باشند.»
در اين گزاره، اولاً تبعيت زن از شوهر مورد نکوهش ومذمت قرار گرفته و در ثانى بر لزوم و وجوب تبعيت گرايشات سياسى زن از شوهر تأکيد شده است. لذا جمله فوق بر اين دو فرض غلط استوار گشته است.
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1. Mass Media
2. دکتر رضا داورى اردکانى - مقاله «چگونه مى توان با کلوژيون کنار آمد» - نامه فرهنگ - سال پنج - شماره سوم - صفحه 47
3. intertainment industry
4. said, Edward W.
5. said, Edward W. Coveving Fslam
London . poutledy e and keyan paul . 1981
اين کتاب در سال 1378 توسط عبدالرحيم گواهى به فارسى ترجمه شده و ذيل عنوان پوشش خبرى اسلام در غرب به واسطه دفتر نشر فرهنگ اسلامى به چاپ رسيده است.
6. پوشش خبرى اسلام در غرب ص 13
7. Pengvin ناشر کتاب موهن آيات شيطانى
8. Twentieth Century Fox کمپانى عظيم توليد فيلمهاى سينماى هاليوود و سازنده آثار ضد اسلامى جو در دروغهاى حقيقى True Lies به کارگردانى جيمز کامرون James Cameron
9. Time werner کمپانى عظيم خبررسانى که مالک آن سرمايه دار معروف امريکايى تد ترنر Ted Terne است و از به هم پيوستن دو کمپانى فيلم سازى برادران وانر و انتشارات تايم به وجود آمده است و در حال حاضر از سرآمدان صنعت دروغپردازى محسوب مى شود.
10. پوشش خبرى اسلام - ص 47-49
11. زينب اسماعيل زاده، گزارشى با عنوان مشاغل زنانه در اروپا - ماهنامه امامت - شماره 3 - شهريور و مهر 78 - ص 61