شهادت پيشواي نهم حضرت جودالائمه(ع) در روز آخر ماه ذيقعده در شهر بغداد،سال ييي اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن يي سالگي توسط طاغوت زمان خويشمسموم گرديد
گوهر وجودي امام جواد(ع) و عسکريين(عليهماالسلام)، در بين مردم کمتر شناختهشده و آن گونه که از ساير ائمه(ع) و پيامبر اکرم(ص) و فاطمه زهرا(س) و حتي بعضياز اولاد ائمه شناخت دارند، نسبتبه اين سه بزرگوار معرفت ندارند، به اين خاطرتمسک و توسل کمتري به آنان دارند. با اينکه ما شيعيان معتقديمائمه(عليهمالسلام)، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فياض حق استفادهميکنند به نظر ميرسد نماياندن چهره واقعي اين سه امام بزرگوار ميتواند خدمتيشايان به شمار آيد.
علت مطرح نبودن اين سه امام(ع)، وجود شرايط سخت اجتماعي و خفقان موجود در آنعصر بود. خفقان حاکم تا حدي بود که ابناثير در تاريخ خود، جزئيات در دورترينبلاد اسلامي و حتي فلسفه اجتماعي زيادي از حوادث را بيان ميکند، تنها در سه مورداز اين امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الي شش خط فراتر نميرود.
اين فرازها عبارتند از:
ي جلد يي; آنجا که زندگي همسر امام رضا(ع) را توضيح ميدهد و ميگويد: همسرحضرت رضا(ع) ام حبيبه نام داشت و دختر مامون بود.
دختر ديگر مامون را محمد بنعلي بنموسي گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو بادختران مامون ازدواج کردند.
ي در ضمن حوادث سال ييي مينويسد: مامون در، تکريت، با محمد بنعلي بنموسيبرخورد و دختر خود را به او تزويج کرد.
ي در حوادث سال ييي; وفات آن حضرت را مينويسد.
ابنجرير طبري نيز در "تاريخ طبري" تنها يک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا(ع)و حضرت جواد(ع) با دختران مامون مينويسد: حتي از رحلتحضرت جواد(ع) چيزينمينگارد.
خفقان موجود به اندازهاي بود که حضرت هميشه خلفاي عصر را با "اميرالمؤمنين"خطاب ميکرد در حالي که اين لقب مخصوص حضرت علي بود.
از طرف ديگر برخي امامان به خاطر موقعيتهاي ويژه خويش توانستند دستبهاقداماتي بزنند که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازهاي اسمي از آنان بر لوحتاريخ بماند.
فاطمه زهرا(س) خبرهاي متواتري از پيامبر اکرم(ص) راجع به فاطمه زهرا(س) وجودداشت از جمله، او پاره تن من است، حوريه انسيه است; گذشته از آن شرف دخترپيامبر بودن فاطمه او را در دلها جاي داد و باعثشد تا دشمن هم نتواند ويژگيهايدرخشان زندگي او را در پرده نگه دارد.
اميرالمؤمنين به اين دليل که اولين صحابي، اولين مسلمان بود و کلمات متواترپيامبر در غدير خم و امثال آن دربارهاش در سطح جامعه اسلامي منتشر شده بود ومهمتر از همه اين نکته که حکومت پنجسالهاش او را بر اريکه تاريخ نشاند و باعثشد فرازهاي درخشان زندگيش در تاريخ ثبت گردد.
حضرت امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) بايد گفت آن دو، تا اندازهاي توسطپيامبر اکرم معرفي شدند و جملاتي مانند "سيداشباب اهل الجنه" "انهما امامانقاما او قعدا"، از پيامبر در باره آنان مشهور شد. وقايع مربوط به صلح و جنگآنان خصوصا واقعه کربلا، عامل ديگري شد بر اينکه آن دو امام بزرگوار يادشان دردلها جاودانه ماند.
امام سجاد (سلامالله عليه) در پرتو حوادث کربلا و صحيفه سجاديهاش معرفي شد.
امام باقر و صادق(عليهما السلام) شرايط خاص زمان امام باقر و صادق (عليهماالسلام)، از جمله حوزه فعاليت علمي آنان و شاگردان پرکارشان در رشتههاي مختلف،جمع احاديث، تدوين فقه و انتشار احاديثشان در اقصي نقاط، چهرهاي جهاني به آنانداد. به طوري که مکتب شيعه به مکتب جعفري معروف شد.
بنابر اين هر چند حضور جنبش شيعي از زمان حضرت علي(ع) و حتي از زمان پيامبراکرم(ص)، مشهود بود، اما عصر "امام باقر و صادق" (عليهما السلام)، فقه مدونينداشت. زراره از بزرگترين شاگردان امام صادق و باقر (عليهماالسلام)، ميگويد:
روزي خدمت امام باقر(ع) رفتم. از مساله ارث بحثشد. حضرت امام باقر(ع) بهفرزندش امام صادق(ع) فرمود: آن کتاب را بياور و او براي من ميخواند. در ذهن خودگفتم (ليس بشيء زخرف باطل) چيزي نيست، باطل است.
وقتي حضرت امام باقر(ع) پرسيد; چگونه بود؟ گفتم:
باطل، چيزي نبود. فرمود: "والله يا زراره، هو الحق، الذي رايت املاء رسولالله(ص) و خط علي" به خدا اي زراره اين مطالب را پيامبر اکرم(ص) املاء فرمود وعلي(ع) نوشت.
بنابر اين زراره که يکي از اصحاب خاص و شيعيان مخلص بود، نيز آراء و اقوالائمه(عليهمالسلام) و پيامبر اکرم(ص) را به خوبي نميدانست.
امام هفتم موسي بنجعفر(ع) آن حضرت در حالي به امامت رسيد که فقه جعفري درسراسر عالم اسلام پخش شده بود. در اين دوره هر چند خفقان بنيالعباس زياد بود وشيعيان و آن امام عظيمالشان گاه در زندانهاي مخوف گرفتار ميشدند، ولي کثرتشيعيان و معاصر بودنشان با عصر صادقين، (عليهما السلام)، باعثشد هر گاه امام اززندان آزاد ميشد، يا ملاقاتي صورت ميگرفت، مردم مسايل و نيازهاي خود را بپرسند.
از اين روي مساله تشکيل حکومت اسلامي نيز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحثروز آمد به همين جهت، در مرسله حماد و ... دقيقترين مسائل حکومت و مسائلاقتصادي پرسيده شده و امام نيز جواب داده است. همچنين شکنجه شدن و غل و زنجير وزندان رفتن اين امام بزرگوار خود زمينهاي براي مجالس عزا بود، پيوسته نام اينامام(ع) بر زبانها جاري ميشد.
امام رضا(ع) در زمان ايشان مساله امامت و ظهور امام، شکل ديگري به خود گرفت.
مامون عباسي امام را به وليعهدي خويش منسوب کرد. امام در طول مسير و در هرشهر و روستا که وارد ميشد براي مردم سخن ميگفت و به اين ترتيب آنان از نزديک باچهره پر فروغ مولاي خويش آشنا ميشوند. مامون عباسي نيز به انگيزههاي مختلفمجالس علمي تشکيل ميداد و از دانشمندان اسلامي و غير اسلامي براي برگزاري مناظراتعلمي با حضور امام دعوت به عمل ميآورد. در آن محافل سخنان امام پخش ميشد و بهاقصي نقاط جهان ميرسيد. امام رضا(ع) هدايايي را که به مناسبتهاي مختلف دريافتميکرد، به محرومان و مستضعفان ميبخشيد و به هر حال جايگاه مردمي مناسبي يافت.
اما چهار امام ديگر چهارمين آنها که امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)است و اخبار نقل شده از پيامبر اکرم و ائمه معصومين در باره وجود، خصوصيات وقيامش وجود شريفش را براي همه مسلم ساخته است.
از اين روي در طول تاريخ بارها اشخاصي از معروف بودن نام و نهضتحضرت استفادهکرده خود را امام موعود ناميدند از جمله اسماعيليه يا واقفيه که وجودشان بر ايناساس شکل گرفت; چه اسماعيليه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعيل است و اوزنده و از انظار غايب است. واقفيه نيز همين اعتقاد را نسبتبه امام موسيبنجعفر(ع) داشتند.
بعضي از افراد ديگر نيز که داعيه رهبري جامعه يا مبارزه با فساد را داشتند،ادعاي مهدويت ميکردند و چون اسم آن امام در روايات هم اسم پيامبر اکرم(ص) بودبعضي افراد محمد نام، مثل محمد بنعبدالله محض ادعاي مهدويت ميکردند. همچنين دردعاهاي نقل شده از ائمه روي مساله وجود امام زمان(ع) تاکيد زياد شده است.
علاوه بر آن، احتياج فطري انسانها به نجاتدهنده واقعي دست در دست عوامل فوقانتظار ظهور آن حضرت را براي غير مسلمانان نيز امري بديهي ساخته است.
علت اساسي ديگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشري نظريههايي است که درپي غيبت طولاني حضرت به طور گستردهاي مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کردهاست، در طول تاريخ افرادي نظريههايي ارائه کردهاند. و گروهي به نقد و بررسيپرداختهاند و دستهاي ادعاي مهدويت کرده، دستهاي ديگر به ابطال آن روي آوردهاند.
امام جواد و عسکريين(عليهمالسلام) هيچيک از جهات ياد شده در زندگي ساير ائمهدر حيات اين سه امام بزرگوار، وجود نداشتبه همين جهت چهره والاي آنها ناشناختهماند و بعد از هزار و دويستسال همچنان هالهاي از غربتبر چهره آنان سايهافکنده است و تنها کلياتي که از آيات قرآن و احاديث و برخي زيارات مانند زيارتجامعه کبير، استفاده ميشود مبين گوشهاي از شرايط زندگي آنان است.
گروهي در اين باره معتقدند دليل وضعيت موجود اين است که وجود آن ائمه فقطبراي وجود يافتن امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند.
از اين سوي عمر امام جواد(ع) که مدت طولاني دوام نيافت.
آن حضرت در سني سالگي بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسيد.
به نظر ميرسد همين عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصيات وويژگيهايش خيلي علاقه نشان ندهند چه همان مردم به علي(ع) که سي و سه سال داشت،گفتند جوان است و رهبري جامعه فردي مسنتر و کارآمدتر ميطلبد.
زماني که نص صريح پيامبر اکرم(ص) کنار رود و آن همه احاديث و شان نزول آياتو واقعه غدير به فراموشي سپرده شدو کهولت جاي تمام آنها را بگيرد انتظاري ازمردم عصر حضرت امام جواد(ع) نميتوان داشت.
در روايت است هنگامي که حضرت امام جواد(ع) وارد مسجد شد، علي بنجعفر، عمويپدر او، به احترام حضرت از جاي بلند شد و او را به جاي خود نشاند. مردم اعتراضکردند که تو پيري و محاسنتسفيد شده اسست، چطور به جوان کمسن و سالي اين چنيناحترام ميکني؟
از طرف ديگر نصوص متواترهاي نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بودمعرفي کند. اين موضوع آنگاه واضح ميشود که کلمات رسول خدا(ص) در موردحسنين(عليهماالسلام) يا فاطمه زهرا(س) و يا علي(ع) با کلمات و روايات وارده درباره امام جواد(ع) مقايسه شود.
علت عمده عدم معرفي يکسان ائمه اين بود که چون حضرت علي و زهرا و حسنين(عليهمالسلام)، در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهاي مختلفي براي معرفي آنان بود.
اين موضوع در باره امام زمان(عج) فرق ميکند چون رهبر پيوسته بايد در جامعه روحاميد بدمد و دميدن روح اميد با معرفي منجي عالم بشريت امکان داشت جدا از اين کهبيشتر معرفيها توسط ائمه بعدي صورت پذيرفت و آن هم به خاطر سؤال بيش از حد مردمو اشتياق آنان به دانستن حضرت امام زمان(ع) و خصوصيات و صفات او بود. حتي وجوداحاديث فراوان در باره امام حسن و حسين(ع) وقتي شخصي در محضر ابنعباس سواليميپرسد و يکي از حسنين(عليهما السلام)، جواب ميدهند، آن شخص قبول نميکند وميخواهد جواب را از ابنعباس بشنود، تا مطمئن شود.
مراجعه به کتب فقهي بر اين حقيقت اشاره دارد که در طول تاريخ بيستسال حضورامام حسن و حسين(ع) در مدينه مسئله فقهي چنداني از آنان پرسيده نشد و مردم آنانرا دو فقيه اسلامشناس عالم حساب نميکردند تا چه رسد به امام جوادي که سن کمتريداشتند. و از پشتيباني عظيم و تاييدات مکرر پيامبر اکرم(ص) نيز برخوردارنبودند.
دسيسههاي خلفاي عباسي که پيوسته ميخواستند او در بين مردم ناشناخته بماند وخفقان حاکم آن زمان تا اندازهاي که آن امام يا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبورميبودند خلفاي ظالم عباسي را اميرالمؤمنين خطاب کنند به عميقتر شدن جهل موجوددامن ميزد.