قيام امام حسين عليه السلام و نهضت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در برخى عناصر، مشترک و در برخى شاخصه هاى ديگر، متفاوت هستند. از نقاط اشتراک اين دو قيام، رهبرى آن هاست که در هر دو، بر عهدة امام معصوم است. هدف واحد آنان نيز –حاکميت دين خدا - از ديگر نقاط اشتراکشان است.
از نکات اختلافى آن ها نيز، مى توان به اين مسأله اشاره کرد که قيام امام حسين عليه السلام به حسب ظاهر، به پيروزى نرسيد؛ اما قيام امام زمان (عج) به پيروزى خواهد رسيد. هم چنين، تفاوت ديگر اين دو قيام، زمان وقوع آن ها است؛ به اين معنا که قيام امام حسين عليه السلام شکل گرفته، اما قيام امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف هنوز آغاز نگشته است.
در اين نوشتار، به يکى از نقاط مهم اشتراک قيام امام حسين عليه السلام و امام زمان عليه السلام، يعنى ويژگى هاى مشترک ياران اين دو امام همام، خواهيم پرداخت.
برخى از صفات و ويژگى هاى مشترک
1. خداجويي: خداجويى و معنويت گرايى، يکى از ويژگى هاى مشترک ياران امام حسين عليه السلام و امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف است. از والاترين و زلال ترين حالات آدمى، عشق به کمال مطلق و معبود حقيقى است که پيشوايان الهى، در بالاترين درجه از اين مقام، بوده اند. [1]سراسر صحنه هاى کربلا را شعار «رضى الله رضانا اهل بيت» [2] فرا گرفته بود و امام و ياران او، از همه چيز بريده و به حق پيوسته بودند. امام حسين عليه السلام در هنگام خروج از مدينه، با خواندن خطبه اى، هرگونه قدرت طلبى را از سوى خويش رد کرد و از تسليم شدن در برابر قضاى الهى سخن گفت. چنانچه فرمود: «پروردگارا! من به رضاى تو، راضى و نسبت به امر تو، تسليم هستم و در مقابل قضاى تو، صبر خواهم نمود». [3]
اين خصوصيت، در ياران و اهل بيت او نيز مشاهده مى شد. براى مثال، حضرت زينب عليها السلام پس از حضور در کنار جسد قطعه قطعة امام حسين عليه السلام عرضه داشت: «خدايا اين قربانى را از ما بپذير» [4] .در زيارت نامة هانى ابن عروه نيز آمده است:«... اى کسى که جان خويش را در راه رضاى خدا فدا کردي». [5]
خدا محورى و معنويت ياران امام، در شب عاشورا جلوة خاصى به خود گرفت؛ به گونه اى که صداى عبادت و نيايش و نماز شب آنان در خيمه ها پيچيده بود.
خداجويى و توحيد، سرلوحة عقايد ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز هست. آنان، خدا را به شايستگى شناخته و همة وجودشان، غرق جلوة نور ايزدى است. چنانچه امام صادق عليه السلام دربارة آنان فرموده است: « [آنان مردانى هستند که] گويا دلشان نور باران است؛ از ناخشنودى پروردگارشان هراس دارند و براى کسب توفيق شهادت، دعا مى کنند». [6] اميرالمؤمنين، على عليه السلام نيز ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را گنج هايى آکنده از معرفت خدا مى داند. [7]
2. ولايت مداري: ياران امام حسين عليه السلام، ولايت مدارى خويش را به روشنى، به نمايش گذاشتند. با آن که امام، بيعت خويش را از آنان برداشته بود، اما وفادارانه در صحنه ماندند و عهد خويش را نشکستند. عمر و بن قرظه، در هنگام اقامة نماز ظهر، خود را در برابر شمشيرها و تيرهاى دشمنان قرار داد تا به امام آسيبى نرسد و آن گاه که از شدت جراحات به روى زمين افتاد، رو به رو امام کرد و پرسيد:«اى پسر پيامبر! آيا وفا کردم؟» امام فرمود: «آري! تو در بهشت، پيش روى منى و زودتر به بهشت مى رسي. سلام مرا به پيامبر برسان». [8]
وقتى حبيب بن مظاهر در لحظات آخر عمر مسلم بن عوسجه، به کنار او آمد و به او بشارت بهشت داد، مسلم به او توصيه نمود که دست از امام برندارد تا در راه او کشته شود. [9]
حضرت اباالفضل عليه السلام، ستارة درخشان آسمان ادب و وفادارى، در شب عاشورا خطاب به امام حسين عليه السلام عرضه داشت: «به خدا سوگند؛ هرگز از تو جدا نمى شويم. جانمان فداى جانت باد. با دست ها و چهره هاى خون آلود از تو حمايت مى کنيم و اگر کشته شويم، به عهد خويش و آن چه بر عهدة ماست وفا کرده ايم». [10]
ياران امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز- که عاشق امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف هستند- به فرمودة پيامبر اکرم صل الله عليه و آله و سلم ، در پيروى از مولاى خود، تلاش گر و کوشا هستند. [11] عشق و علاقة قلبى آنان به حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، آنان را به بسان پروانه اى که به گرد شمع مى گردد، فرمان بر و مطيع مى کند. چنانچه در روايتى آمده است:« [آنان] براى تبرک، دست بر زين مرکب امام مى سايند و بر گردِ امام مى چرخند و با جان و دل، او را در جنگ ها يارى مى کنند». [12]
3. شجاعت: شجاعت عاشوراييان، ريشه در اعتقاد و باورهاى آنان داشت؛ چراکه آنان، به شوق و عشقِ شهادت مى جنگيدند، از مرگ، هراسى نداشتند و در برابر دشمن، سستى نشان نمى دادند. آنان ياران امامى بودند که مرگ در راه خدا را عزت مى دانست.
رشادتى که حضرت اباالفضل، مسلم بن عقيل، قاسم و ديگران از خود به نمايش گذاشتند، بيانگر آن است که آنان از شجاع ترين انسان ها بودند. شجاعت آنان به گونه اى بود که حتى سران سپاه دشمن، آنان را اين گونه توصيف مى کنند: «کسانى بر ما تاختند که پنجه هايشان بر قبضة شمشيرها بود. آنان هم چون شيرانِ خشمگين، بر سواران ما تاختند و آنان را در چپ و راست، تار و مار کردند و خود را در کام مرگ افکندند» [13].
اهل بيت امام نيز به رغم آن که پس از شهادت مردان، به اسارت درآمدند، در برابر دشمن تسليم نشدند و به گونه اى رفتار کردند که دشمنان را مستأصل نمودند. ابهت و شجاعت حضرت زينب عليها السلام در هنگام گفتگو با ابن زياد، به حدى بود که وى از ايشان با عنوان «زن متکبر» ياد کرد.
ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز مردمانى دلير و جنگاورند. عشق به خدا و امام، به آنان قوت بخشيده است؛ دل هايى چون پولاد دارند و از انبوه دشمن نمى هراسند. امام باقر عليه السلام در توصيف شجاعت ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف فرمود: «گويا آنان را مى نگرم؛ سيصد و اندى مرد که بر بلنداى نجف کوفه ايستاده اند و دل هايى چون پولاد دارند. ترس، از هر سو، به دل هاى دشمنانشان، سايه افکنده است. در سوارکارى و تيراندازى بى نظير هستند. در ميدان رزم، نشان شجاعت بر تن دارند و چون ياران پيامبر صل الله عليه و آله و سلم در جنگ بدر، نشان ويژه بر سر نهاده اند». [14]
4. ايثار: ايثار به معناى فداکارى و تقديم ديگران بر خود است. در کربلا، ايثار و فداکارى، به اوج خود رسيد. اصحاب امام تا زنده بودند، به احترام خاندان نبوت، نگذاشتند کسى از بنى هاشم به ميدان برود. بنى هاشم نيز تا زنده بودند، نگذاشتند گزندى به امام حسين عليه السلام برسد و امام عليه السلام نيز جان خويش را فداى دين کرد.
شب عاشورا پس از آن که امام، بيعت را از ياران خود برداشت، هر کدام از آنان، به شيوه اى اعلام فداکارى کردند و گفتند: « پس از تو، زندگى را نمى خواهيم و خود را فداى تو مى کنيم». [15]
هنگام نماز ظهر، برخى از اصحاب، خويش را سپر تيرهاى دشمن کردند تا امام، نماز خود را بخواند. عباس عليه السلام، با لب تشنه وارد فرات شد؛ اما به ياد تشنگى امام حسين عليه السلام آب ننوشيد. زينب عليها السلام، پس از شهادت امام حسين عليه السلام، جان خويش را سپر بلاى امام سجاد عليه السلام، قرار مى داد و ... اين صحنه ها و ده ها صحنة ديگر که يکى از ديگرى، زيباتر و پرافتخارتر است، در طول تاريخ، الفباى ايثار را به آزادگان آموخته است.
ايثار، از ويژگى هاى بارز ياران مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز هست. وحدت مقصد و خلوص نيت، دل هاى آنان را به هم پيوند داده و يار و غمخوار يک ديگر ساخته است. آنان براى دفاع از امام، خود را به رنج مى افکنند و در بهره گيرى از زيبايى هاى زندگى، ديگران را بر خود، مقدم مى دارند.
امام باقر عليه السلام مى فرمايند: «در زمان قيام قائم، دوران رفاقت فرا مى رسد. مردم به سراغ مالِ برادرانِ خود رفته و حاجت خويش بر مى گيرند و هيچ کس، آنان را منع نمى کند». در روايات، از ياران امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف، تعبير به «رفقا» شده که به معناى دوستان هم دل و هم راز است. دوستى آنان چنان محکم است که: «گويا يک پدر و مادر، آنان را پرورانده اند؛ زيرا دل هاى آنان، از محبت و خيرخواهى به يک ديگر، آکنده است». [16]
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1 . پيام عاشورا، جواد محدثى، ص121.
2 . لهوف، سيدبن طاووس، ص60.
3 . سخنان حسين بن على، محمدصادق نجمى،ص332.
4 . حياة الامام الحسين عليه السلام، ج2، ص301.
5 . مفاتيح الجنان، زيارت حضرت مسلم، ص403.
6. بحارالانوار، ج52، ص308.
7 . ينابيع الموده، ص449.
8 . اعيان الشيعه، ج1، ص605.
9 . مقتل خوارزمى، ج2، ص15.
10 . وقعة الطف، ص199.
11 . کتاب الغيبه، نعمانى، ص316.
12 . بحارالانوار، ج52، ص308.
13. عنصر شجاعت، خليل کمره اى، ج1،ص20.
14 . بحارالانوار، ج52، ص310.
15 . فرهنگ عاشورا، ص65.
16. ينابيع الموده، ص432.