1. ثواب گوش دادن به قرآن
«... واستمع القرآن کتب الله له بکلّ حرفٍ حسنةٌ» (اصول کافى،ج 2،ص 611)
«و هر کس گوش به قرآن دهد، خداوند در مقابل هر حرفى که شنیده است یک حسنه برایش ثبت مى کند.»
2. مخلوقات بدون پدر و مادر
«وسبعةُ اشیاء لم تُخلق فى رحم فأولها آدم ثمّ حوّاءُ والغَرابُ وکبشُ إبراهیم (علیه السلام) و ناقةُ الله و عصا موسى (علیه السلام) والطیر الذى خلقه عیسى بن مریم (علیه السلام)» (تحف العقول، ص174)
امام حسین (علیه السلام) ضمن جواب به سئوال هاى پادشاه روم فرمود: «و اما هفت موجودى که بدون خلقت در رحم مادر آفریده شدند: حضرت آدم، حوّا، کلاغ، قوچ حضرت ابراهیم و ناقه حضرت صالح و عصاى حضرت موسى و پرنده اى که عیسى بن مریم آن را درست کرد.»
3. ترس از خدا
«و شدائد آخرت لا یَأمَنُ مِن یوم القیامةِ إلاّ مَن قَدْ خافَ اللهَ فِى الدُّنیا» (بلاغة الحسین، ص 285)
«کسى از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمى باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد.»
4. مرگ با عزت
«مَوت فى عزّ خیردٌ من حیاة فى ذلّ» (بلاغة الحسین، ص 282)
«مرگ با عزت بهتر از زندگى ننگین است.»
5. غیبت؛ لقمه سگ هاى جهنم
«یاهذا کفّ عن الغیبة فإنها أدام کلاب النّار» (تحف العقول، ص 177)
امام حسین (علیه السلام) به شخصى که غیبت دیگرى را مى کرد فرمود: «خود را از غیبت باز دار، و همانا آن لقمه سگ هاى آتش جهنم است.»
6. اقسام عبادت
«إنّ قوما عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التّجار، و إن قوما عبدوا الله رهبةً فتلک عبادة العبید، وإن قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العبادة» (تحف العقول، ص 177)
«به تحقیق عده اى خدا را جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که یک نوع معامله و تجارت است، و عدّه اى هم از روى ترس عبادت مى کنند که عبادت عبد و نوکر باشد و طایفه اى هم به عنوان شکر و سپاس عبادت مى کنند که این عبادت آزادگان مى باشد و بهترین نوع عبادت است.»
7. اظهار حاجت به مردم
«لاترفع حاجتک إلاّ إلى أحد ثلاثة: إلى ذى دین، او مروّة، او حسبٍ» (تحف العقول، ص 178)
«نیاز و حاجت خود را به کسى اظهار مکن، مگر به یکى از سه نفر: یا دیندار، یا جوانمرد، یا با شرافت.»
8. سبقت در آشتى
«أیّما إثنین جرى بینهما کلامٌ فطلب أحدهما رضى الاخر کان سابقه إلى الجنّة» (محجة البیضاء، ج 4، ص 228)
«اگر در بین دو نفر اختلافى پیدا شود و یکى از آن دو نفر از دیگرى طلب رضایت نماید، سبقت گیرنده اهل بهشت خواهد بود.»
9. عاقبت عمر سعد
«أما أنّه یقرّ بعینى إنّک لا تأکلُ بُرّ العراقِ بعدى الاّ قلیلاً» (محجة البیضاء، ج 4،ص 230)
امام حسین (علیه السلام) خطاب به عمر سعد فرمود:
«در حقیقت مى بینم که نمى خورى از گندم عراق بعد از من، مگر مقدار کمى (یعنى به آرزوى خود نمى رسى که به حمدالله توسط مختار بدرک فرستاده شد).»
10. حوائج مردم، نعمت اللهى
«واعلموا أنّ حوائج النّاس إلیکم من نعم الله علیکم، فلا تمیلوا النّعم فتحوّل نقما» (الشهاده، ص 38)
«بدانید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس مواظب باشید که نعمت ها حیف و میل نگردد و بیهوده تلف نشود که مبدّل به نقمت و بى چارگى خواهد شد.»
11. سخاوتمندترین و با گذشت ترین مردم
«إنّ أجْوَدَ النّاس من أعطى مَن لایرجوهُ، وإنّ أعفى النّاس من عفى عن قدرةٍ، وَإنّ اَوصل النّاس من وصل من قطعه» (الشهاده، ص 39)
«همانا، سخاوتمندترین مردم کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته، و بخشنده ترین افراد کسى خواهد بود که از روى توان و قدرت گذشت نماید، و بهترین کسى که صله انجام دهد، آن فردى است که با کسانى رفت و آمد مى کند که با او قطع رابطه کرده اند.»
12. همنشینى با افراد پست و گناهکار
«مُجالسةُ أهلِ الدِّنائَةِ شر، و مجالسة اهل الفسق ریبة» (الشهاده، ص 43)
«همنشینى با افراد پست و رذل موجب شرّ خواهد شد، و همنشینى با معصیت کاران موجب شکّ و تردید در درون انسان مى گردد.»
13. یاد مرگ و حضور در قیامت
«یابن آدم اذکر مصرعک و مضجعک بین یدى الله تشهد جوارحک علیک یوم تزلّ فیه الاقدام» (الشهاده، ص59)
«اى فرزند آدم! بیاد آور لحظات مرگ و جان دادن را، و سپس استراحتگاه خود را در قبر، و این که در پیشگاه خداوند قرار مى گیرى و اعضاء و جوارحت علیه تو شهادت مى دهند در آن روزى که قدمها مى لرزد و سست مى شود.»
14. یاد فناى گذشتگان
«یابن آدم! اذکر مصارع ابائک وأبنائک کیف کانوا وحیث حلّوا و کأنّک عَن قلیلٍ حللت محلّهم» (الشهاده، ص60)
«اى فرزند آدم! متذکر شو که پدران و فرزندانتان چگونه با مرگ روبه رو شدند و چه شدند، و کجا رفتند، و بزودى تو هم به ایشان خواهى پیوست (پس خود را آماده ساز).»
15. على (علیه السلام) شهر هدایت
«سَمعتُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) یقول إنّ علیا هو مدینة هدى، فمن دخلها نجى، و من تخلف عنها هلک» (الشهاده، ص 72)
شنیدم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که فرمود: «همانا، على (علیه السلام) شهر هدایت است، که هر کس داخل آن گردد (و ولایت او را معتقد باشد) نجات یافته و هر کس از آن تخلّف نماید به هلاکت خواهد رسید.»
16. دنیا و اهل دنیا
«إنّ الله خلق الدّنیا للبلاء، و خلق أهلها للفناء» (الشهاده، ص 196)
«همانا، خداوند دنیا را محل آزمایش آفریده، و موجودات دنیا را براى فانى شدن و رفتن به عالم دیگری.»
17. رضایت خدا در رضایت اهل بیت (علیه السلام)
«رضى الله رضانا أهل البیت» (الشهاده، ص 229)
«رضایت و خشنودى خداوند در رضایت ما اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) خواهد بود.»
18. آثار اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام)
«مَن عرف حقّ أبویه الافضلین محمدٍ و علیٍّ وَاَطاعهُما، قیل له تبحّج فى أیّ الجنان شئت» (الشهاده، ص 293)
هر کس حق والدینش: «محمد (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام) را که با فضیلت ترین انسانها هستند، بشناسد و اطاعت شایسته کند، در قیامت به او گفته مى شود هر کجاى بهشت را مى خواهى انتخاب کن.»
19. اکمال عقل
«لا یکمل العقل إلاّ باتّباع الحقّ» (الشهاده، ص 356)
«عقل (و شعور و بینش) انسان تکمیل نمى گردد، مگر با متابعت حقّ.»
20. موجب رضایت و سخط خداوند
«من طلب رضى الله بسخط النّاس کفاه الله اُمور النّاس، و من طلب رضى النّاس بسخط الله وکله الله إلى النّاس» (الشهاده، ص 260)
«کسى که رضایت خدا را مى طلبد، گرچه مردم از او رنجیده شوند، خداوند او را کفایت خواهد کرد، و هر کس رضایت مردم را بخواهد، گرچه به غضب خدا باشد، خدا هم او را به مردم رها مى کند.»
21. اصلاح امت، نه قدرت طلبى
«اللهم إنّک تعلم ما کان منا تنافسا فى سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک» (تحف العقول، ص 243)
درباره فلسفه قیامش فرمود: «بار خدایا! تو مى دانى که آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستیابى به کالاى دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه هاى دینت را به جاى خود برگردانیم و بلادت را اصلاح نماییم تا ستمدیدگان از بندگانت امنیت یابند و به واجبات و سنتها و دستورهاى دینت عمل شود.»
22. بهداشت جسم و خودسازى
«اوصیکم بتقوى الله و احذرکم ایامه... فبادروا بصحة الاجسام فى مدة الاعمار... فایاک ان تکون ممن یخاف على العباد من ذنوبهم....» (تحف العقول، ص 243)
«اى مردم! شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم و از (گناه کردن) در ایامش برحذر مى دارم... در مدت عمر به سلامت و تندرستى جسم پیشى گیرید... و از کسانى مباشید که بر گناه بندگان بیم دارند و خود از عقوبت گناه خویش آسوده خاطراند.»
23. نعمت ناخوش انجام
«الاستدراج من الله سبحانه لعبده ان یسبغ علیه النعم و یسلبه الشکر» (تحف العقول، ص 250)
«غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فروان دهد و توفیق شکرگزارى را از او بگیرد.»
24. تباهى دنیا
«ان هذه الدنیا قد تغیرت و تنکرت و ادبر معروفها، فلم یبق منها الا صبابه کصبابه الاناء و خسیس عیش کالمرعى الوبیل، الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهى عنه، لیرغب المومن فى لقاء الله محقا، فانى لا ارى الموت الا سعادة و لاالحیاة مع الظالمین الا برما ان الناس عبید الدنیا و الدین لعقٌ على السنتهم یحوطونه ما درّت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون» (تحف العقول، ص 249 250)
امام حسین (علیه السلام) در هنگام سفر به کربلا فرمود: «راستى این دنیا دگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده، و از آن جز نمى که بر کاسه نشیند و زندگى اى پست، همچون چراگاه تباه، چیزى باقى نمانده است. آیا نمى بینید که به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟ در چنین وضعى، مؤمن به لقاى خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگى باظالمان را جز هلاکت نمى بینم. به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آنهاست و مادام که براى معیشت آنها باشد، پیرامون آن اند، و وقتى به بلا آزموده شوند، دینداران اندک اند.»
25. روى آوردن به دیندارى، جوانمرد و اصیل
«لاترفع حاجتک الا الى احد ثلاثه: الى ذى دین، او مروه او حسب» (تحف العقول، ص 251)
«جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.»
26. نشانه هاى مقبول و نامقبول انسانها
«من دلائل علامات القبول: الجلوس الى اهل العقول. و من علامات اسباب الجهل المماراة لغیر اهل الکفر. و من دلائل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر» (تحف العقول، ص 252)
«از دلائل نشانه هاى قبول، همنشینى با خردمندان است. و از نشانه هاى موجبات نادانى، مجادله با مسلمانان. و از نشانه هاى دانا این است که سخن خود را نقّادى مى کند و به حقایق فنون نظر داناست.»
27. نشانه هاى مؤمن
«ان المؤمن اتخذ الله عصمته و قوله مرآته، فمرة ینظر فى نعت المؤمنین وتارة ینظر فى وصف المتجبرین، فهو منه فى لطائف و من نفسه فى تعارف و من فطنته فى یقین و من قدسه على تمکین» (تحف العقول، ص 253)
«به راستى که مومن خدا را نگهدار خود گرفته و گفتارش را آیینه خود، یک بار در وصف مؤمنان مى نگرد و بار دیگر در وصف زورگویان، او از این جهت نکته سنج و دقیق است و اندازه و قدر خود را مى شناسد واز هوش خود به مقام یقین مى رسد و به پاکى خود استوار است.»
28. نتیجه پیروى از گناهکار
«من حاول امرا بمعصیة الله کان افوت لما یرجو و اسرع لما یحذر» (تحف العقول، ص 253)
«کسى که با نافرمانى خدا گرد کسى گردد، آنچه را امید دارد از دست رفتنى تر است و از آنچه برحذر است زودتر دچارش گردد.»
29. احترام به ذریّه زهرا (سلام الله علیها)
«و الله لا اعطى الدنیه من نفسى ابدا و لتلقین فاطمه اباها شاکیه ما لقیت ذریتها امته و لا یدخل الجنه احد اذاها فى ذریتها» (لهوف سید بن طاوس، ص23)
«به خدا قسم من هرگز زیر بار پستى و ذلت نخواهم رفت و در روز قیامت، فاطمه زهرا پدرش را ملاقات خواهد کرد، در حالى که از آزارى که فرزندانش از امّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) دیده اند به پدر خویش شکایت خواهد برد و کسى که ذریه فاطمه را آزار دهد داخل بهشت نخواهد شد.»