نماز
حضرت مهدی (عج) فرمودند :
«ما ارغم انف الشيطان بشي ء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشيطان»
هيچ چيز مثل نماز بيني شيطان را به خاک نمي مالد و او را خوار نمي کند ، پس نماز بخوان و بيني شيطان را به خاک بمال .
( بحار الانوار، ج ,53 ص 182 )
اگر طلب کني ...
حضرت مهدي (عج) فرمودند :
«ان استرشدت أرشدت ، و ان طلبت وجدت»
اگر خواستار رشد و کمال معنوي باشي هدايت مي شوي ، و اگر طلب کني مي يابي .
( بحارالأنوار ، ج 51 ، ص 339 )
1- توجه امام مهدي ( عليهالسلام ) به شيعيان خويش
«اِنّا غَيْرُ مُهمِلينَ لِمُراعاتِکم، ولا ناسينَ لِذِکْرِکم ، وَ لَو لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ ، وَ اصطَلَمَکُمُ العداءُ .
فَاتَّقُوا اللهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا .»
ما در رعايت حال شما کوتاهی نمي کنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ايم که اگر جز اين بود گرفتاری ها به شما روی مي آورد و دشمنان شما را ريشه کن مي کردند .
از خدا بترسيد و ما را پشتيباني کنيد .
2- عمل صالح و تقرب به اهل بيت ( عليهم السلام )
«فَلْيَعْمَلْ کُلّ امْرِء مِنْکم بِما يُقَرَبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا ، وَ ليَتَجَنَّب ما يُدنيهِ مِن کَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا ، فَإِنَّ امرَا يَبغَتُهُ فُجأيً حينَ لا تَنفَعُهُ تَوبَهُ ، وَ لا يُنجيهِ مِن عِقابِنا نَدَمٌ عَلي حَوبَه .»
هر يک از شما بايد به آنچه که او را به دوستي ما نزديک مي سازد ، عمل کند و از آنچه که خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است ، دوري گزيند ، زيرا خداوند به طور ناگهاني انسان را مي گيرد ، در وقتي که توبه برايش سودي ندارد و پشيماني او را از کيفر ما به خاطر گناهش نجات نمي دهيد .
3- تسليم در مقابل دستور های اهل بيت (عليهم السلام)
«فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الاِْيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ»
از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کار ها را به ما واگذاريد، بر ماست که شما را از سرچشمه، سيراب برگردانيم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود ف در پي کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روش است به طرف ما قرار دهيد.
4- تحقق حتمی حق
«أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ»
خداوند مقدر فرموده که حق به مرحله نهايي و کمال خود برسد و باطل از بين رود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.
5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار
«إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ»
خداوند متعال ، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است ، بلکه آنان را به قدرتش آفريده و براي آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده ، آن گاه که پيامبران را که مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نا فرماني اش جلوگيري فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دين شان نمي دانند به آن بفهمانند و بر آنان کتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ي به واسطه تفضلي که بر ايشان روا داشته ي واسطه باشند .
6- ظهور حق
«إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ»
هر گاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوييم ، حق ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از (سر) شما برطرف خواهد شد .
7- تفتيش ناروا
«مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ»
حضرت مهدی (عليه السلام) در خصوص کسانی که در جستجوي او بوده اند تا به حاکم جور تحويلش دهند فرموده است : آن که بکاود ، بجويد و آن که بجويد دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هر که (در مورد من) چنين کند ، شرک ورزيده است .
8- ظهور حق به اذن حق
«فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِكْرُهُ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا»
ظهوريست ، مگر بها اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دل ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم .
9- مدعيان دروغگو
«سَيَأْتى إلى شيعَتى مَنْ يَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيانى وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيم»
آگاه باشيد به زودی کساني ادعاي مشاهده ( نيات خاصه ) مرا خواهند کرد .
آگاه باشيد هر کس قبل از «خروج سفيانی» و شنيدن صدای آسمانی ، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است ؛ حرکت و نيرويی جز به خدای بزرگ نيست .
10- دنيا در سراشيبي زوال
«إِنَّ الدُّنْيا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوكُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِكِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْياءِ السُّنَّةِ»
دنيا فنا و زوالش نزديک گرديده و در حال وداع است ، و من شما را به سوي خدا و پيامبرش ي که درود خدا بر او و آلش باد ي و عمل به قرآنش و ميراندن باطل و زنده کردن سنت ، دعوت مي کنم .
11- ذخيره بزرگ
«أَنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهيمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ)»
من باقيمانده از آدم و ذخيره نوج و برگزيده ابراهيم و خلاصه محمد ( درود خدا بر همگي آنان باد ) هستم .
12- حجت خدا
«زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْكَلامِ لَزالَ الشَّكُّ»
ستمگران پنداشتند که حجت خدا از بين رفته است ، در حالي که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مي شد ، هر آينه تمام شک ها را از بين مي بريدم .
13- عطسه نشانه سلامت
«أَلا أُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَيّام»
نسيم ، خدمتکار حضرت مهدي ( عليه السلام ) گويد : آن حضرت به من فرمود : آيا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم ؟
گفتم : آري .
فرمود : عطسه ، علامت امان از مرگ تا سه روز است .
14- نماز ، طرد کننده شيطان
«ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطانِ»
هيچ چيز مثل نماز ، بيني شيطان را به خاک نمي مالد ، پس نماز بخوان و بيني شيطان را به خاک بمال .
15- اذن مالک
«لا يَحِلُّ لاَِحَد أَنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ»
تصرف در مال هيچ کس بدون اجازه او جايز نيست.
16- استعاذه به خدا
«أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ»
پناه به خدا مي برم از نابينايی بعد از بينايی و از گمراهی بعد از رهايی و از اعمال ناشايسته و فرو افتادن در فتنه ها .
17- اسوه های حقيقت
«إِنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إِلاّ كَذّابٌ مُفْتَر»
حق با ما و در ميان ماست ، کسي جز ما چنين نگويد ، مگر آن که دروغگو و افترا زننده باشد .
18- ظهور فرج به اذن خدا
«وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، كَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) لَمْ يُقْتَلْ، فَكُفْرٌ وَ تَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ»
اما ظهور فرج ، موکول به اراده خداوند متعال است و هر کس برای ظهور ما وقت تعيين کند دروغگوست . و اما گفته کساني که پنداشته اند امام حسين ( عليه السلام ) کشته نشده ، کفر و دروغ و گمراهي است .
19- شناخت خدا
«إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَ الاَْجْسامَ وَ قَسَّمَ الاَْرْزاقَ لاَِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فىجِسْم» «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّميعُ الْعَليمُ»
همانا خداوند متعال ، کسي است که اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده ، او جسم نيست و در جسمي هم حلول نکرده ، «چيزي مثل او نيست و شنوا و داناست» .
20- ائمه (عليهم السلام) دست پرورده های پروردگار
«إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَيْرِهِ وَ الْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا»
خداوند با ماست ، و به جز ذات پروردگار به چيزي نياز نداريم ، و حق با ماست .
اگر کسانی با ما نباشند ، هرگز در ما وحشتي ايجاد نمي شود ، ما دست پرورده هاي پروردگارمان ، و مردمان ، دست پرورده های ما هستند .
21- دانش حقيقی
«أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَيْكُمْ مِنْ كُفْرِ مَنْ كَفَرَ»
دانش ، دانش ماست ، از کفر کافر ، گزندی بر شما نيست .
22- اتفاق و وفای به عهد
«لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا»
اگر شيعيان ما خداوند آنها را به طاعت و بندگی خويش موفق بدارد در وفای به عهد و پيمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پيمان را محترم مي شمردند ، سعادت ديدار ما به تأخير نمي افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي شدند .
23- پيروان نادان حضرت مهدی (عليه السلام)
«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّيعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دينُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ»
حضرت مهدى (عليه السلام) به محمد بن علي بن هلال کرخي فرمودند : نادانان و کمخردان شيعه و کساني که بال پشه از دينداري آنان محکم تر است ، ما را آزردند .
24- بيزاری از غاليان من
«أَنـَا بَرىءٌ إِلَى اللّهِ وَ إِلىرَسُولِهِ مِمَّنْ يَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ نُشارِكُهُ فى مُلْكِهِ أَوْ يُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الَْمحَلِّ الَّذى رَضِيَهُ اللّهُ لَنا»
از افرادی که مي گويند : ما اهل بيت ( مستقلا از پيش خود و بدون دريافت از جانب خداوند ) غيب مي دانيم و در سلطنت و آفرينش موجودات با خدا شريکيم ، يا ما را از مقامي که خداوند براي ما پسنديده بالاتر مي برند ، نزد خدا و رسولش ، بيزاري مي جويم .
25- سجده شکر
«سَجدَيُ الشُّکرِ مِن الزَمِ السُّنَنِ وَ اوجَبِها .»
سجده شکر از لازم ترين و واجب ترين مستحبات است .
26- فضيلت تعقيبات نماز
«إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ»
فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضيلت واجبات بر مستحبّات است.
27- سجده، مخصوص خداست
«فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلا يَجُوزُ»
سجده بر قبر جايز نيست.
28- راه اندازى كار مردم
«أَرْخِصْ نَفْسَكَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَكَ فِىَ الدِّهْليزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ»
خودت را (براى خدمت) در اختيار مردم بگذار، و محلّ نشستن خويش را درِ ورودى خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.
29- امنيّت بخش زمين
«إِنّى أَمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ»
وجود من براى اهل زمين، سبب امان و آسايش است، همچنان كه ستارگان سبب امان آسماناند.
30- رجوع به راويان حديث
«وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلى رُواةِ حَديثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَيْهِمْ»
در پيشامدهاى مهمّ اجتماعى به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا كه آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.
31- مطاع، نه مطيع كسى
«إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حينَ أَخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاَِحَد مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى»
هريك از پدرانم بيعت يكى از طاغوتهاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ طاغوتى به گردنم نباشد.
32- آفتاب پشت ابر
«وَ أَمّا وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَيَّبَها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ»
كيفيّت بهره ورى از من در دوران غيبت، مانند كيفيّت بهرهورى از آفتاب است هنگامى كه ابر آن را از چشمها پنهان سازد.
33- سبقت اراده خدا بر همه چيز
«وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفيقُهُ لايُسْبَقُبه»
راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چيزى بر توفيق او پيشى نگيرد.
34- علّت اصلى غيبت امام(عليه السلام)
وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ»
امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتّفاق افتاده (كه درك آن براى شما سنگين است) آن است كه خداوند در قرآن فرموده: «اى مؤمنان از چيزهايى نپرسيد كه اگر آشكارتان شود، بدتان آيد».
35- آگاهى هاى امام (عليه السلام)
«إِنّا يُحيطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِكُمْ»
علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نمىماند.
36- دعاى فراوان
«أَكْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ»
براى تعجيل فَرَج زياد دعا كنيد، زيرا همين دعا كردن، فَرَج و گشايش شماست.
37- سؤال نامطلوب
«فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ»
درهاى سؤال را از آنچه كه مطلوب شما نيست ببنديد.
38- آخرين اوصيا
«أَنَا خاتَمُ الأَوْصِياءِ وَ بى يَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شيعَتى»
من آخرين نفر از اوصيا هستم، خداوند به وسيله من بلا را از خانواده و شيعيانم برطرف مىگرداند.
39- حجّت خدا در زمين
«إَنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورًا»
زمين خالى از حجّت خدا نيست، يا آشكار است و يا نهان.
40- علمدار هدايت در هر زمان
«كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ»
هرگاه عَلَم و نشانهاى پنهان شود، عَلَم ديگرى آشكار گردد، و هر زمان كه ستارهاى افول كند، ستاره اى ديگر طلوع نمايد.