( کربلا )بهعنوان تجسم يک فرهنگ انقلابى و پرشور و پرخاشگر عليه سلطههايستم مطرح بود و قبر حسين بن علي عليه السلام و تربت خونين اين شهيد بزرگ و يارانش، کانون الهام،و مکتب آزادى بخش و حرکت آفرين.
در فرهنگ شيعهو در باور حسينيان تاريخ و آشنايان با اهل بيت، کلمه( تربت )،بار محتوايي غنى و تاريخى داشته است.چه به صورت مهر نماز،يا خاک تيمم،يا تسبيح سجاده،يا خاک شفا بخش و متبرک.
آنگونهکه اشاره شد،اين تاثير،در سايه عنصر دگرگون سار و اکسير ( شهادت )است.امامان، تلاش ميکردند که شيعه را به فرهنگ شهادت،سوق دهند.اين تشويق،در سايه روى آوردن به نمودها و سمبلها و مظاهرى انجام ميگرفت که يادى از آن حماسه را در بر داشته باشد و تداعى کننده آن حماسهها و خونها و شهادتها باشد.حتى به صورت قرار دادن تربت کربلا در محل سجود،تا تعظيم به آرمان والاى شهيدان کربلا باشد،و قرار دادن تربت، بر بيني،هنگام سجده،تا بوى خون شهداى کربلا،جان را طراوت بخشد.چرا که:( از خاک شهيد،بوي خون ميآيد ).
( امام صادقعليه السلام خريطه(کيسه و دستمال) زردى داشت که در آن، تربت حضرت سيدالشهدا بود.وقت نماز که ميشد،همان تربت را در موضع س جودش ميريخت و سجده بر آن ميکرد.)(1) آيا اين،جز تجديد عهد و پيمان با آيين و آرمان و راه و خط حسين است ؟!نمازى بر پايه احياى جهاد و شهادت و ملهم خون!... مگر در تربت کربلا چه رازى نهفته است؟
( ...در آنجا تربتياست، گويا معدن مغناطيس، که افراد عاشق را که قابل جذاباند، مانند ذرات کوچک آهن،به سوي خود جذب ميکند.آنجا مضجع مقدسى سرباز فداکارى است که روساي جمهور و پادشاهان، قبل از آنکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترينعطر را آوردند و بوسيدند و بوييدند و پاشيدند و آرزوى اين کردند که کاش در برابرش جنگيده و اسلام را ياري ميکردند و کشته ميشدند...) (2) دراينجا، به عنوان نمونه،به چند حديث از سخن پيشوايان اشاره ميکنيم:
امام صادق عليهالسلام:( السجود علي تربه الحسين عليه السلام يخرق الحجب السبع ).(3) سجده بر تربت حسين، حجابهاى هفتگانه را کنار ميزند.
آن حضرت،بهعنوان فروتنى و خشوع در برابر خداوند،جز بر تربت حسين، سجده نميکرد.(4)و مى فرمود:
( سجده بر گل قبرحسين عليه السلام،تا زمين هفتم را نورانى ميکند.)(5) حضرت فاطمه زهرا عليه السلام آن تسبيحات مخصوص را،با تسبيحى ميگفت که از يک نخ مفتول .پشم درست شده بود و به تعداد تکبيرات، ( گره )داشت.وقتى که( حمزه سيدالشهدا )به شهادت رسيد، خاک قبر او، تسبيح ساخت.از آن پس،مردم هم به تبعيت از او چنان کردند.تا اينکه حسين عليه السلام به شهادت رسيد.مردم،بخاطر فضيلت و مزيت افزونتر تربت امام حسين،از تربت قبر آن شهيد،تسبيح ساختند.(6) بالاتر از اين، سفارش ائمه است که:کام فرزندان خود را هنگام ولادت،با تربت قبر حسين بنعلي عليه السلام بر داريد.به اين تعبير،روايات متعددي نقل شده است.از جمله سخن امان صادق عليه السلام است که:
حنکوا اولادکمبتربه الحسين،فانها امان )(7) اين،آشنا ساخت نوزادان از لحظه تولد،با( کربلا )و( تربت شهيد ) است و اثر تربيتى دارد.(8) ( مطهرى )،درباره تربت شهيد،و دانههاى تسبيحى که از تربت سيدالشهدا عليه السلام باشد،ميگويد:
( من، اين را ازتربت شهيد بر ميدارم و اين نوعى احترام به شهيد و شهادت است،نوعى به رسميت شناختن قداست شهادت است ...پيشوايان ما گفتهاند،حالا که بايد بر خاک سجده کرد،بهتر است که آن خاک،از خاک تربت شهيدان باشد،اگر بتوانيد از خاک کربلا براى خود تهيه کنيد،که بوى شهيد ميدهد.تو که خدا را عبادت ميکني،سر بر روى هر خاکى بگذاري نمازت درست است ولى اگر سر بر روى آن خاکى بگذارى که تماس کوچکي،قرابت کوچکي،همسايگى کوچکى با شهيد دارد و بوى شهيد ميدهد،اجر و ثواب تو صد برابر ميشود...)(9) نه تنها تربت شهيد،بلکه هر چيزيکه از شهيد،يادگار مانده و نشانى از اوست و کوچکترين پيوندى با يک شهيد دارد،براى وارثان خط شهادت و شاگردان اين مکتب،الهام بخش،عزيز،مقدس،متبرک، ارزشمند و خاطره آميز است.
-----------------------------------------
پاورقى :
1- منتخب التواريخ،ص 298، به نقل از مصباح المتهجدين.
2- اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،ج 2 ص 43.
3- بحار الانوار(چاپ بيروت)ج 82 ص 153 و 334.
4- کان الصادق عليهالسلام لا يسجد الا على تربه الحسين عليه السلام تذ للا لله و استکانه اليه.(بحار الانوار، ح 82 ص 158 حديث 25) 5- السجود عليطين قبر الحسين عليه السلام ينور الى الارض السابعه(من لا يحضره الفقيه،ج 1 ص 68)2 6- بحار الانوار،ج 82 ص 333 حديث 16 و صفحه 341.
7- وساطل الشيعه،ج 10 ص 410 حديث 8.
8- رواياتمربوط به تربت سيدالشهدا،بر داشتن کام نوزاد با تربت کربلا، سجده و تسبيح بر تربت قبر حسين و ...را در منابع زير مطالعه کنيد:وسائل الشيعه،ج 10 ص 408 تا 420، و ج 3 ص 607 مصباح شيخ طوسي،ص 510.بحار الانوار،(بيروتي)ج 98 ص 118.9- شهيد(ضميمه:قيام و انقلاب مهدي)ص 127.
منابع مقاله: کربلا کعبه دلها، محدثي، جواد؛