امام باقر (علیه السلام) و تربیت فرزندان
  • عنوان مقاله: امام باقر (علیه السلام) و تربیت فرزندان
  • نویسنده: على همت بنارى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 19:1:24 1-9-1403

 

مقدمه

تربيت اساسى ترين مساله انسان است که بدون آن به سعادت دنيا وآخرت نايل نمى گردد. معصومين (عليهم السلام) همچنان که در سايرابعاد زندگى، چراغ هدايت پيروان خود بوده اند در زمينه تربيت نيز بهترين و مطمئن ترين الگويند. اين مقاله بر آنست تا نکاتى از دفتر زرين ديدگاهها و سيره تربيتى يکى از آن بزرگواران يعنى امام باقر (علیه السلام) به پيروان آن حضرت تقديم نمايد.

 

 

الف- آداب تربيتى پس از تولد

از امتيازات تربيت اسلامى اين است که در آن علاوه بر زمينه سازى مناسب در قبل از تولد فرزند و بلکه پيش از ازدواج والدين،تربيت از آغازين لحظه تولد به طور عملى شروع مى شود و آداب و سنن ويژه اى نسبت به نوزادان سفارش شده است که در اينجا به برخى ازآنها که در کلمات گوهربار امام باقر (علیه السلام) مورد توجه واقع گرديداشاره مى شود. 1،2- گفتن اقامه در گوش و باز کردن کام نوزاد با آب فرات: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «شايسته است کام نوزاد با آب فرات بازگردد و در گوشش اقامه گفته شود.» (1) 3،4- عقيقه و نامگذاري: آنحضرت فرمودند: «هرگاه براى شما فرزندى بدنيا آمد در روزهفتم اگر پسر است گوسفند نر و اگر دختر است گوسفند ماده برايش عقيقه کنيد و از گوشت آن به قابله بدهيد و در روز هفتم او رانامگذارى کنيد. (2) نکته مهم در نامگذارى انتخاب نام نيکو وپرهيز از نامهاى ناخوشايند است. زيرا نام نيکو مايه سرورفرزند و نام ناخوشايند باعث نگرانى و دغدغه خاطر او مى گردد،امام باقر (علیه السلام) در سخنان خود برخى از نامهاى نيکو و غير نيکو رابيان کرده اند. آن حضرت در اين زمينه فرمودند: «اصدق الاسماءما سمى بالعبوديه و افضلها اسماء الانبياء» (3) صادقترين نامها، نامهايى است که بندگى خداوند را تداعى نمايد و بهترين آنها نامهاى پيامبران است. و در حديث ديگرى فرمودند: «مبغوض ترين نامها نزد خداوند نامهاى «حارث، مالک و خالد»است» (4)

 

 

تاثير شير مادر در تربيت

در تربيت فرزندان، والدين نخستين نقش را دارا هستند، اين نقش و تاثير در مقاطع گوناگون سنى يکسان و هم اندازه نمى باشدبلکه در مقاطع و مراحلى از تربيت نقش پدر برجسته تر و در مراحل ديگرى نقش مادر تعيين کننده تر است و در يک ديدگاه کلى مى توان گفت که تا پيش از سن نوجوانى بويژه در دوران جنينى وشيرخوارگى نقش مستقيم مادر در تربيت فرزند بيشتر از پدر خواهدبود و از دوره نوجوانى به بعد بخصوص در مورد پسران نقش پدران مهمتر است، البته اين بدان معنا نيست که نقش پدر در دوران کودکى و نقش مادر در دوران نوجوانى و جوانى ناچيز و کم رنگ باشد بلکه مقصود بيان برجستگى نقش و تاثير بيشتر هر يک در يک مرحله خاص است. بنابر اين يکى از مقاطع مهم مقطع شيرخوارگى است که در آن، مادر نقش مستقيم و اساسى را دارد. در اين مقطع شيردادن مهمترين عامل ارتباط نوزاد با مادر است، شير مادر علاوه بر نقش مهمى که در تغذيه و بهداشت جسمانى نوزاد دارد عامل ايجاد و انتقال بعضى ويژگيها به فرزند نيز مى باشد و ما به دونمونه از آنها که در سخنان امام باقر (علیه السلام) بيان شده، اشاره مى کنيم: 1- حماقت و کودني: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لا تسترضعوا الحمقاءفان اللبن يعدى و ان الغلام ينزع الى اللبن يعنى الى الظئر فى الرعونه و الحمق» زنان کودن را دايه فرزندانتان قرار ندهيدزيرا از طريق شير حماقت و کودنى به آنها منتقل مى شود. (5) 2- زيبايى و زشتي: آن حضرت فرمودند: «دايه هاى زيبا براى فرزندانتان انتخاب کنيد و از دايه هاى زشت رو بپرهيزيد زيرا چه بسا شير انتقال دهنده (زشتى و زيبايي) باشد.» (6) نيز در حديث ديگرى فرمود: «برشما باد به انتخاب دايه هاى نظيف و زيبازيرا شير انتقال دهنده (زيبايي) است.» (7)

 

 

ب- کودک و نياز به محبت

محبت از ضرورى ترين نيازهاى عاطفى فرزند در دوران کودکى است وبدون توجه به آن کودک به رشد عاطفى مناسب نايل نمى شود، اين نياز، براى کودک به شکلهاى گوناگون قابل پاسخگويى است که مى توان به بوسيدن کودک، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زيبا و محبت آميز،خريدن هديه و اسباب بازى و... اشاره کرد. امام باقر (علیه السلام)در فرصتهاى مناسب از طريق در آغوش گرفتن و بيان جملات محبت آميز،محبت خود را به کودک خردسالش امام صادق (علیه السلام) نشان مى دادندو از اين طريق به نياز عاطفى او پاسخ مى گفتند، محمد بن مسلم از اصحاب بزرگ آن حضرت نقل مى کند که من در خدمت امام باقر (علیه السلام)بودم. در اين هنگام فرزند (خردسال-)ش جعفر (علیه السلام) وارد شد و بر سراو ذؤابه (8) و در دستش عصايى بود که با آن بازى مى کرد. امام باقر (علیه السلام) او را به گرمى در آغوش گرفت و به سينه خود فشرد و خطاب به او فرمود: «پدر و مادرم به فدايت باد (با اين چوب) کارلهو انجام مده و بازى مکن، سپس فرمود: «اى محمد، پس از من او امام توست.از او پيروى کن و از دانش او استفاده نما، به خدا سوگند اوهمان صادقى است که رسول خدا (علیه السلام) او را توصيف نمود که شيعيان اودر دنيا و آخرت پيروزند و دشمنانش در زمان هر پيامبرى ملعون هستند. در (اين هنگام) جعفر (علیه السلام) خنديد و صورتش قرمز گرديد، آنگاه امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: از او سؤال کن، من از اوپرسيدم اى پسر رسول خدا، خنده از کدام عضو بدن منشا مى گيرد.جعفر (علیه السلام) فرمود: اى محمد، عقل از قلب، اندوه از کبد و نفس ازريه و خنده از طحال منشا مى گيرد. (وقتى اين پاسخ را از اوشنيدم) از جايم برخاستم و او را بوسيدم.» (9)

 

 

ج- ستايش از فرزند صالح

ستايش بجا از فرزند و کارهاى نيک او باعث احساس موفقيت و توانايى و نيز موجب انگيزه قوى براى تکرارکارهاى خوب و رشد بيشتر او مى گردد. بخصوص اگر اين تمجيد به موقع و درحضور کسانى باشد که آگاهى آنها از رفتار شايسته فرزند براى اومهم باشد. على بن حکم به نقل از طاهر يکى از اصحاب امام باقر (علیه السلام) نقل مى کند. من در خدمت امام باقر (علیه السلام) نشسته بودم که فرزندش جعفر (علیه السلام) وارد شد. امام باقر (علیه السلام) در باره اش فرمود: «او بهترين مخلوقات خداوند است» (10) در اين حديث ملاحظه مى شود که امام باقر (علیه السلام) در نزد صحابى حود فرزندش را که صلاحيت و شايستگى لازم را داشته به بهترين وجه ممکن ستوده است.

 

 

د- والدين و نصيحت فرزند

نصيحت فرزندان و صحبت کردن با آنها علاوه بر آنکه والدين ازطريق آن مى توانند رهنمودهاى مهم و اساسى را ره توشه زندگى فرزندانشان قرار دهند مى تواند يک نوع زمينه ايجاد ارتباطصميمى بين والدين و فرزندان را فراهم نمايد و از اين طريق والدين بخصوص پدر، مى توانند به فرزند نزديک شوند و در يک فضاى صميمى و عاطفى، ضمن آگاهى از مشکلات و خواسته هاى فرزندان رهنمودهاى لازم را به آنها ارائه دهند. امام باقر (علیه السلام) نيز درفرصتهاى مناسب با فرزندان خود صحبت مى کردند و گاهى به شکل گروهى و عمدتا به شکل فردى به نصحيت آنها مى پرداختند که به نمونه هايى از آنها اشاره مى کنيم: 1- اسماعيل بن خالد نقل مى کند که از امام باقر (علیه السلام) شنيدم که فرمود: پدرم ابو جعفر (علیه السلام) ما (فرزندان) را جمع مى نمود و به مامى فرمود: اى فرزندان از تعرض نسبت به حقوق ديگران بپرهيزيد،بر مشکلات و سختيها صبر پيشه کنيد و اگر خويشان شما را به کارى که ضررش براى شما بيش از نفعش باشد دعوت کردند اجابت نکنيد.» (11) 2- از جمله سفارشهاى آن حضرت به فرزندش امام صادق (علیه السلام) اين جملات است: «خداوند سه چيز را در سه چيز ديگر پنهان کرده است،رضايش را در اطاعت مخفى کرد پس هيچ طاعتى را کوچک نشمار، شايدکه رضايتش در همان اعت باشد، خشم و غضبش را در معصيت پنهان نمود پس هيچ نوع معصيتى را کوچک نپندار، شايد که غضبش در همان باشد و اولياء خود را در ميان بندگانش پنهان کرد، پس احدى ازبندگان او را حقير مدان که شايد همان بنده ولى او باشد.» (12) 3- آن حضرت به فرزندش فرمود: «فرزندم از کسالت و اندوه بپرهيز که اين دو کليد هر شرى مى باشند، زيرا اگر سست و تنبل باشى به اداى حق نخواهى پرداخت و اگر محزون و اندوهناک باشى بر حق، صبر پيشه نخواهى کرد.» (13) 4- سفيان ثورى نقل مى کند که امام صادق (علیه السلام) را ملاقات کردم واز او خواستم مرا نصحيت کند... آن حضرت فرمود: اى سفيان! پدرم مرا به سه چيز سفارش و از سه چيز برحذر داشت، از جمله آن سفارشات اين بود که فرزندم، هر که با رفيق بد همراه شود سالم نمى ماند و هر که در محلهاى اتهام برود مورد اتهام قرار مى گيردو هر که بر زبان خود کنترل نداشته باشد پشيمان مى شود.» (14)

 

 

ه- اهميت آرامش خانواده در تربيت

ترديدى نيست که خانواده نقش اساسى در تربيت فرزند دارد وپرورش صحيح فرزندان بدون توجه جدى والدين به اين امر مهم وايجاد فضاى مناسب و آرام براى آن ميسر نيست. نا بسامانى خانواده، اختلاف و نزاعهاى والدين، عدم رابطه صميمى ميان اعضاى خانواده بويژه والدين، فقدان امنيت و آرامش لازم در جامعه کوچک خانواده، تربيت صحيح فرزند را به مخاطره مى اندازد.از اين رو در مبحث حسن خلق در روايات، بيش از هر مورد ديگرى در باره خوشرفتارى پدر خانواده با اهلش تاکيد شده است و اين حاکى از آن است که خوشرفتارى در کانون خانواده اهميت ويژه دارد و آثار مثبت آن فراتر از خوشرفتارى با افراد ديگر است،زيرا در جامعه کوچک خانواده افراد کاملا با هم در ارتباط هستندو بر يکديگر تاثير مى گذارند و چتر آثار مثبت خوشرفتارى وپيامدهاى سوء بدرفتارى بر سر همه اعضاى خانواده پهن مى گردد ودر يک کلام خوش رفتارى در کانون خانواده آثار تربيتى فراوان وبدرفتارى پيامدهاى سوء بى شمار به همراه دارد. امام باقر (علیه السلام) در زمينه اهميت خوشرفتارى در کانون خانواده فرموده است: «... من حسن بره باهله زيد فى عمره» (15) هر کس احساس و ملاطفتش را نسبت به خانواده اش نيکو گرداند عمرش طولانى مى گردد.، در اين حديث شريف تعبير لطيف و ظريف «من حسن بره» دلالت بر آن دارد که نه تنها احسان و ملاطفت نسبت به خانواده پسنديده و لازم است بلکه مى بايست براى تاثير بيشتر، اين احسان و ملاطفت به نيکويى و بهترين وجه انجام گيرد. همچنين در حديث ديگرى آن حضرت، کامل شدن اسلام و ايمان، آمرزش گناهان و رضايت خداوند متعال در روز قيامت را از آثارخوشرفتارى با خانواده برشمرده اند. «اربع من کن فيه کمل اسلامه ... و حسن الخلق مع الاهل و الناس» (16)

 

 

و- نقش تربيتى عمل والدين و مربيان

مربيان موفق در جهاد مقدس تربيت بيش از آن که به گفتار دعوت به نيکى کنند با عمل صالح دعوت کرده اند، پيش از آنکه سخن بگويند عمل نمودند، پيش از آن که به تربيت ديگران اقدام کنندبه اصلاح خويش پرداختند، بنابراين والدين که خود اولين مربيان فرزندان هستند مى بايست با زبان عمل با فرزندانشان سخن بگويند،فرزندان بايد در عمل ببينند که والدين به آنچه مى گويند پاى بندهستند و خود عمل مى کنند و گفتارشان با عملشان مطابقت دارد. به نظر مى رسد که اساسى ترين عامل تربيتى معصومان (عليهم السلام) و در واقع مهمترين راز موفقيتشان در تربيت فرزندان همان تربيت با عمل و پاى بنديشان به آنچه مى گفتند بوده است واين شيوه در سيره تربيتى امام باقر (علیه السلام) نيز کاملا آشکار است،فرزندان آن حضرت با ديدن اعمال پدر براى انجام اعمال صالح ورفتار درست الگو مى گرفته و به راز بندگى خداوند دست مى يافتند.در ذيل به ذکر دو نمونه از رفتارهاى آن حضرت اکتفا مى کنيم: 1- امام باقر (علیه السلام) و صدقه به فقراء:از فرزند بزرگوار آن حضرت نقل شده است که روزى بر پدرم واردشدم و مشاهده کردم که در آن روز پدرم هشت هزار دينار به تهى دستان مدينه صدقه داده اند و اهل خانه اى را که تعداد آنهابه يازده نفر مى رسيد آزاد کرده است» (17) 2- اسحاق بن عمار از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: من پيوسته رختخواب پدرم را پهن مى کردم و منتظر مى ماندم تا ايشان به رختخواب بروند و بخوابند، سپس برمى خاستم و به رختخواب خودمى رفتم، شبى آن حضرت تاخير کردند و من در طلب او به مسجدرفتم، در حالى که مردم خواب بودند، او را در حال سجده ديدم وغير او کسى در مسجد نبود. من صداى او را مى شنيدم که مى گفت: «سبحانک اللهم انت ربى حقا حقا، سجدت لک يا رب تعبدا و رقا،اللهم ان عملى ضعيف فضاعفه لى، اللهم قنى عذابک يوم تبعث عبادک و تب على انک انت التواب الرحيم.» (18)

 

 

ز- تربيت معنوى فرزندان

تربيت ابعاد مختلفى چون جسمانى، عقلانى، عاطفى، اجتماعى واخلاقى دارد. از مهمترين ابعاد تربيت، تربيت معنوى است که به عقيده ما در تربيت اسلامى، پرورش اين بعد غايت همه ابعاد ديگراست. اين نوع تربيت که شامل پرورش بعد معنوى انسان و فراهم نمودن زمينه ارتباط انسان با خداوند و در نهايت پرورش انسان براى رسيدن به قرب الهى است. بسيار مورد تاکيد ائمه (عليهم السلام) بوده است و آن بزرگواران در تمام صحنه هاى زندگى بيشترين اهميت را به پرورش اين بعدفرزندان مى دادند و براى تحقق آن از شيوه هاى خاص بهره مى گرفتندکه به نظر مى رسد از مهمترين شيوه ها، دو شيوه (ذکر و دعا) است و هر چند دعا نيز يک نوع ذکر تلقى مى شود اما از آنجا که درتربيت معنوى عنصرى کليدى و مهم است از آن بعنوان يک شيوه جداگانه ياد مى کنيم. امام باقر (علیه السلام) در سيره تربيتى خود از اين دو شيوه به شکل خاصى بهره جستند.

 

 

1 ذکر و ياد خدا:

ذکر که عبارت از توجه قلبى انسان نسبت به خداوند است و گاهى در قالب الفاظ مخصوصى بر زبان جارى مى شود. نقش بسيار مهمى درتربيت بعد معنوى انسان دارد. ابن قداح از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که «پدرم (امام باقر-ع-) بسيار ياد خدا مى نمود، همراه او راه مى رفتم او را در حال ذکر مى ديدم با او غذا مى خوردم اورا در حال ياد خداوند مى ديدم، با مردم سخن مى گفت و اين کار اورا از ياد خدا غافل نمى کرد. من مشاهده مى کردم که زبان او مدام در حال گفتن ذکر لا اله الا الله بود. پدرم ما را جمع مى نمود وما را به ذکر و ياد خدا امر مى فرمود و اين کار تا طلوع خورشيدادامه داشت، هر کدام از ما که قرائت قرآن آموخته بود به خواندن قرآن و هر کدام که قرآن نياموخته بود به گفتن ذکر امرمى نمودند.» (19) اين حديث در بر دارنده دو نکته مهم است. نخست آنکه بر مطابقت گفتار با عمل حضرت دلالت دارد و نشان مى دهد که امام ابتدا خودعمل مى نمودند و از ذکر گفتن غافل نمى شدند و بعد فرزندانشان رابه ذکر و ياد خدا امر مى نمودند. نکته دوم آنکه نبايد فرزندان را به حال خودشان رها کرد بلکه مى بايست ضمن حفظ آزادى حساب شده و منطقى و توجه به استقلال طلبى و آزاديخواهى آنها درفرصتهاى مناسب با ايجاد انگيزه و شوق بطور عملى آنها را به انجام کار نيک مشغول نمود:

 

 

2- دعا:

دعا و مناجات از مؤثرترين روشها در تربيت بعد معنوى انسان است، از طريق دعا و مناجات انسان با خداوند ارتباط پيدامى کند و در پرتو آن جان خود را از چشمه معرفت و محبت سيراب مى گرداند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هرگاه مساله اى پدرم رامحزون مى کرد ايشان زنان و فرزندان را جمع مى نمود. آنگاه خوددعا مى کردند و آنها آمين مى گفتند.» (20) همچنين بريد بن معاويه عجلى نقل مى کند: «هرگاه امام باقر (علیه السلام) قصد مسافرت داشتند خانواده خود را درمنزلى جمع مى نمودند و اين چنين دعا مى کردند «اللهم انى استودعک نفسى و اهلى و مالى و ولدى، الشاهد منا و الغائب، اللهم احفظنا و احفظ علينا، اللهم اجعلنا فى جوارک، اللهم لا تسلبنانعمتک و لا تغير ما بنا من عافيتک و فضلک». پرودگارا خود و اهلم ومالم و فرزندانم، حاضر و غايب آنها را به تو سپرده ام،پروردگارا ما را حفظ کن و سلامتى ما را مستدام دار، پروردگاراما را در جوار خودت جاى ده و نعمتت را از ما مگير و عافيت وفضلت را نسبت به ما تغيير مده» (21) از دو حديث بيان شده معلوم مى شود که آن حضرت فرزندان خود را از طريق دعا به يادخداوند متوجه مى گردانيد و غير مستقيم به آنها تعليم مى داد که بايد در تنهايى و هنگام مشکلات بر خداوند توکل نمود و تنها ازاو در خواست کمک نمود.

--------------------------------------------
پى نوشت ها :

1- وسايل الشيعه، ج 15، ص 138، ح 2.

2- همان، ص 151، ح 11.

3- همان، ص 124، ح 1.

4- همان، ص 130، ح 2.

5- تهذيب الاحکام، ج 8، ص 110، ح 375.

6- الکافى، ج 6، ص 44، ح 12.

7- التهذيب، ج 8، ص 110; الکافى، ج 6، ص 44، ح 13.

8- الذؤابه، طرف العمامه و السوط، و فى الحديث، کان ابى يطول دوائب نعليه اى اطرافها (مجمع البحرين، ج 2، ص 57) اما درفرهنگ هاى عربى به فارسى آن را به «زلف و گيسو» معناکرده اند.

9- بحار الانوار، ج 47، ص 15، ح 12; به نقل از کفايه الاثر، ص 321.

10- همان، ص 13، به نقل از ارشاد مفيد.

11- حليه الابرار، ج 2، ص 126.

12- کشف الغمه، ج 2، ص 360; سيره الائمه الاثنى عشر، ج 2، ص 230-229.

13- همان، ص 344.

14- الخصال، صدوق، ص 169.

15- تحف العقول، ص 216; ائمتنا، ج 1، ص 365.

16- حياه الامام الباقر (علیه السلام)، باقر شريف القرشى، ص 300-299; (اين حديث با همين مضمون و با کمى تفاوت در الخصال صدوق، ص 222 از امام سجاد (علیه السلام) نيز نقل شده است.)

17- بحار الانوار، ج 46، ص 290.

18- حليه الابرار، ج 2، ص 112.

19- الکافى، ج 2، ص 299; بحار الانوار، ج 46، ص 8-297; حليه الابرار، ج 2، ص 111-110.

20- بحار الانوار، به نقل از الکافى، ج 2، ص 487. 21- حليه الابرار، ج 2، ص 134.