چهل حدیث از امام باقر (علیه السلام)
  • عنوان مقاله: چهل حدیث از امام باقر (علیه السلام)
  • نویسنده:
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 13:48:10 3-9-1403

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

1. نافرجام و خوش انجام

«فَلَرُبَّ حَرِیصٍ عَلَى أَمْرٍ مِنْ أُمُورِ اَلدُّنْیَا قَدْ نَالَهُ فَلَمَّا نَالَهُ کَانَ عَلَیْهِ وَبَالاً وَ شَقِیَ بِهِ وَ لَرُبَّ کَارِهٍ لِأَمْرٍ مِنْ أُمُورِ اَلْآخِرَةِ قَدْ نَالَهُ فَسَعِدَ بِهِ (1)
چه بسا حریصى بر امرى از امور دنیا دست یافته و چون بدان رسیده باعث نافرجامى و بدبختى او گردیده است، و چه بسا کسى که براى امرى از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولى به وسیله آن سعادتمند گردیده است.

 

 

2. بهترین فضیلت و برترین جهاد

«لا فَضیلةَ کالجِهادِ، و لا جِهادَ کمُجاهَدةِ الهوى (2)
فضیلتى چون جهاد نیست، و جهادى چون مبارزه با هواى نفس نیست.

 

 

3. استقامت بزرگ

«أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ (3)
تو را به پنج چیز سفارش مى کنم:
1. اگر مورد ستم واقع شدى ستم مکن،
2. اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن،
3. اگر تکذیبت کردند، خشمگین مشو،
4. اگر مدحت کنند، شاد مشو،
5. و اگر نکوهشت کنند بیتابى مکن.

 

 

4. پذیرش سخن پاک

«خُذُوا الكَلِمَة الطَّیِّبَة مِمَّن قَالَها و إِن لَم یَعمَل بِها (4)
سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرد، اگر چه او خود، بدان عمل نکند.

 

 

5. زیبایى حلم با علم

«مَا شِیبَ شَیْءٌ بِشَیْءٍ أَحْسَنَ مِنْ حِلْمٍ بِعِلْمٍ (5)
چیزى با چیزى نیامیزد که بهتر از حلم با علم باشد.

 

 

6. کمال جامع انسانى

«الكَمالُ كُلُّ الكَمالِ التَّفقُّهُ فِی الدِّینِ و الصَّبرُ عَلَى النّائِبَةِ و تَقدیرُ المَعیشَةِ(6)

همه کمال در سه چیز است:
1. فهم عمیق در دین،
2. صبر بر مصیبت و ناگوارى،
3. و اندازه گیرى خرج زندگانى.

 

 

7. سه خصلت نیکو

«ثَلاَثَةٌ مِنْ مَكَارِمِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ أَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَحْلُمَ إِذَا جُهِلَ عَلَیْكَ (7)
سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است:
1. گذشت کنى از کسى که به تو ستم کرده است،
2. بپیوندى به کسى که از تو بریده است،
3. و بردبارى ورزى در وقتى که با تو به نادانى برخورد شود.

 

 

8. اصرار در دعا

«إِنَّ اَللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ اَلنَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی اَلْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ (8)
خدا را بد آید که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند، ولى اصرار را در سوال از خودش دوست دارد، همانا خداوند که یادش بزرگ است دوست دارد که از او سوال شود و آنچه نزد اوست طلب گردد.

 

 

9. فضیلت عالم بر عابد

«عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ (9)
دانشمندى که از علمش استفاده شود، از هفتاد هزار عابد بهتر است.

 

 

10. دو خصلت عالم

«لا یَكونُ العَبدُ عالِما حَتّى لا یَكونَ حاسِدا لِمَن فَوقَهُ، و لا مُحَقِّرا لِمَن دونَهُ (10)

هیچ بنده اى عالم نباشد تا این که به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

 

 

11. سه پاداش

«مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَا عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ فِی رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِ بَیْتِهِ مُدَّ لَهُ فِی عُمُرِهِ (11)
هر که زبانش راست است کردارش پاک است، و هر که خوش نیت است روزی اش فزون است، و هر که با اهلش نیکى مى کند به عمرش افزوده شود.

 

 

12. پرهیز از کسالت

«إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ ... مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی حَقٍّ (12)
از کسالت و تنگدلى بپرهیز که این دو کلید هر بدى باشند، هر که کسالت ورزد حقى را نپردازد، و هر که تنگدل شود بر حق شکیبا نبود.

 

 

13. بدترین حسرت در روز قیامت

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ اَلنَّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَیْرِهِ (13)

پر حسرت ترین مردم در روز قیامت،بنده اى است که عدلى را وصف کند و خودش خلاف آن را عمل کند.

 

 

14. نتایج صله رحم صله

«صِلَةُ الاَرحامِ تُزكى اَلاَعمالَ و َتُنمى اَلاَموالَ و َتَدفَعُ اَلبَلوى وَ تُیَسِّرَ الحِسابَ و َتُنسِئُ فِى الاَجَلِ (14)
صله ارحام، اعمال را پاکیزه گرداند و اموال را بیفزاید و بلا را بگرداند و حساب را آسان کند و اجل را به تاخیر اندازد.

 

 

15. نیکو گفتارى با دیگران

«قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَكُمْ (15)
به مردم بگویید بهتر از آن چیزى که خواهید به شما بگویند.

 

 

16. هدیه الهى

«إِنَّ اَللَّهَ یَتَعَهَّدُ عَبْدَهُ اَلْمُؤْمِنَ بِالْبَلاَءِ كَمَا یَتَعَهَّدُ اَلْغَائِبُ أَهْلَهُ بِالْهَدِیَّةِ وَ یَحْمِیهِ اَلدُّنْیَا كَمَا یَحْمِی اَلطَّبِیبُ اَلْمَرِیضَ (16)
همانا خداوند بنده مومنش را با بلا مورد لطف قرار دهد، چنان که سفر کرده اى براى خانواده خود هدیه بفرستد، و او را از دنیا پرهیز دهد، چنان که طبیب مریض را پرهیز دهد.

 

 

17. راستگویى و اداى امانت

«عَلَیْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكُمْ عَلَیْهَا بَرّاً كَانَ أَوْ فَاجِراً فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اِئْتَمَنَنِی عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّیْتُهَا إِلَیْهِ (17)
بر شما باد پارسایى و کوشش وراستگویى و پرداخت امانت به کسى که شمارا امین بر آن دانسته، نیک باشد یا بد.و اگر قاتل على بن ابیطالب (علیه السلام) به من امانتى سپرد، هر آینه آن را به او بر خواهم گرداند.

 

 

18. تعریف غیبت و بهتان

«إِنَّ مِنَ اَلْغِیبَةِ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیكَ مَا سَتَرَهُ اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنَّ مِنَ اَلْبُهْتَانِ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیكَ مَا لَیْسَ فِیهِ (18)
غیبت آن است که درباره برادرت چیزى را بگویى که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است، و بهتان آن است که عیبى را که در برادرت نیست به او ببندى.

 

 

19. دشنام گو، مبغوض خداست

«إنَّ الله تَعَالى یبغض الْفاحِشَ المتَفَحِّشَ (19)
خداوند، دشنام گوى بی آبرو را دشمن دارد.

 

 

20. نشانه هاى تواضع

«التَّوَاضُعُ الرِّضَا بِالَمجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَ انْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ وَ انْ تَتْرُک الْمِرَاءَ وَ انْ کنْتَ مُحِقّاً (20)
تواضع و فروتنى آن است که (آدمى) به نشستن در آنجا که شانش نیست راضى باشد، و این که به هر کس رسیدى سلام کنى، و جدال را وانهى گرچه بر حق باشى.

 

 

21. پاکدامنی، بهترین عبادت

«اَفضَلُ العِبادَةِ عِفَّةُ البَطنِ وَ الفَرجِ(21)
بالاترین عبادت، عفت شکم و شهوت است.

 

 

22. نشانه شیعه واقعى

«مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ (22)
شیعه ما نیست مگر آن که تقواى الهى داشته باشد و خدا را فرمان برد.

 

 

23. ریشه گناه، نشناختن خداست

«ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ (23)
خدا را نشناخته آن که نافرمانى اش کند.

 

 

24. عقل، بهترین مخلوق الهى

«لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْعَقْلَ اِسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لاَ أَكْمَلْتُكَ إِلاَّ فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ(24)
چون خداوند، عقل را آفرید از او بازپرسى کرد،به او گفت: پیش آى! پیش آمد گفت: بازگرد. بازگشت. فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى راکه از او به پیشم محبوبتر باشد نیافریدم. و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم به طور کامل دادم همانا امر و نهى وکیفر و پاداشم متوجه توست.

 

 

25. بر اساس عقل

«إِنَّمَا يُدَاقُّ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ فِي اَلْحِسَابِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ فِي اَلدُّنْيَا» (25)
خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقت و باریک بینى مى کند.

 

 

26. مزد معلم و متعلم

«إِنَّ اَلَّذِي يُعَلِّمُ اَلْعِلْمَ مِنْكُمْ لَهُ أَجْرٌ مِثْلُ أَجْرِ اَلْمُتَعَلِّمِ وَ لَهُ اَلْفَضْلُ عَلَيْهِ فَتَعَلَّمُوا اَلْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ اَلْعِلْمِ وَ عَلِّمُوهُ إِخْوَانَكُمْ كَمَا عَلَّمَكُمُوهُ اَلْعُلَمَاءُ (26)
آن که از شما به دیگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجوست و از او هم بیشتر. از دانشمندان دانش فراگیرید و آن را به برادران دینى خود بیاموزید، چنان که دانشمندان به شما آموختند.

 

 

27. گناه فتوا دهنده بى دانش

«مَنْ أَفْتَى اَلنَّاسَ «بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاٰ هُدىً» مِنَ اَللَّهِ لَعَنَتْهُ مَلاَئِكَةُ اَلرَّحْمَةِ وَ مَلاَئِكَةُ اَلْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ (27)
هرکه بدون علم و هدایت به مردم فتوا دهد،فرشتگان رحمت و فرشتگان عذب او را لعنت کنند وگناه آن که به فتوایش عمل کند دامنگیرش شود.

 

 

28. عالمان دوزخى

«مَنْ طَلَبَ اَلْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ اَلْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ اَلسُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ اَلنَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ إِنَّ اَلرِّئَاسَةَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ لِأَهْلِهَا (28)
هرکه علم و دانش را جوید براى آن که بر علماء ببالد یا با سفهاء بستیزد یا مردم را متوجه خود کند، باید آتش دوزخ را جاى نشستن خود گیرد؛ همانا ریاست جز براى اهلش شایسته نیست.

 

 

29. سرنگونان جهنمى

فى قول الله عزوجل «فَکُبْکِبُوا فيها هُمْ وَ الْغاوُونَ» قال: «هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا عَدْلاً بِأَلْسِنَتِهِمْ ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلَى غَيْرِهِ (29)
درباره آیه شریفه «فَکُبْکِبُوا فيها هُمْ وَ الْغاوُونَ» (30)
یعنى: «اینها و گمراهان در دوزخ سرنگون گردند». فرمود: ایشان گروهى باشند که عدالت را به زبان بستایند، اما در عمل با آن مخالفت ورزند.

 

 

30. غیر خدا را تکیه گاه نگیرید

«لاَ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اَللَّهِ وَلِيجَةً فَلاَ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ فَإِنَّ كُلَّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ وَ قَرَابَةٍ وَ وَلِيجَةٍ وَ بِدْعَةٍ وَ شُبْهَةٍ مُنْقَطِعٌ إِلاَّ مَا أَثْبَتَهُ اَلْقُرْآنُ (31)
غیر خدا را براى خود تکیه گاه و محرم راز مگیرید که در آن صورت مومن نیستید زیرا هر وسیله و پیوند وخویشى ومحرم راز و هر گونه بدعت و شبهتى، نزد خدا، بریده و بى اثر است جز آنچه را که قرآن، اثابت کرده است. (و آن ایمان و عمل صالح است.)

 

 

31. نشانه هاى فقیه پارسا

«إِنَّ اَلْفَقِيهَ حَقَّ اَلْفَقِيهِ اَلزَّاهِدُ فِي اَلدُّنْيَا اَلرَّاغِبُ فِي اَلْآخِرَةِ اَلْمُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ اَلنَّبِيِّ (صلی الله علیه وآله).» (32)
فقیه حقیقى، زاهد در دنیا، مایل به آخرت و چنگ زننده به سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است.

 

 

32. شوخى بدون فحش

«إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ اَلْمُدَاعِبَ فِي اَلْجَمَاعَةِ بِلاَ رَفَثٍ (33)
خداى عزوجل آن کس را که میان جمعى شوخى وخوشمزگى کند دوست دارد، در صورتى که فحشى در میان نباشد.

 

 

33. عذاب زود رس سه خصلت

«ثَلاَثُ خِصَالٍ لاَ يَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّى يَرَى وَبَالَهُنَّ اَلْبَغْيُ وَ قَطِيعَةُ اَلرَّحِمِ وَ اَلْيَمِينُ اَلْكَاذِبَةُ يُبَارِزُ اَللَّهَ بِهَا (34)
سه خصلت است که مرتکبشان نمیرد تا وبالشان را بیند: ستمکارى و از خویشان بریدن و قسم دروغ که نبرد با خداست.

 

 

34. مطلوب خدا

«مَا مِنْ شَيْءٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ يُسْئَلَ وَ يُطْلَبَ مِمَّا عِنْدَهُ (35)

چیزى نزد خداوند عزوجل بهتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود.

 

 

35. پافشارى در دعا

«وَ اَللَّهِ لاَ يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلاَّ قَضَاهَا لَهُ (36)

به خدا سوگند هیچ بنده اى در دعا پافشارى و اصرار به درگاه خداى عزوجل نکند جز این که حاجتش را برآورد.

 

 

36. دعا کردن در سحر

«اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ كُلَّ عَبدٍ دَعّاءٍ فَعَلَيكُم بِالدُّعاءِفِى السَّحَرِ اِلى طُلوعِ الشَّمسِ فَاِنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فيها اَبوابُ السَّماءِ وَ تُقسَمُ فيهَاالاَرزاقُ وَ تُقضى فيهَا الحَوائِجُ العِظامُ (37)
همانا خداوند عزوجل از میان بندگان مومنش آن بنده اى را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن ساعتى است که درهاى آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهاى بزرگ برآورده شود.

 

 

37. دعا براى دیگران

«أَوْشَكُ دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دُعَاءُ اَلْمَرْءِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ اَلْغَيْبِ (38)
دعایى که بیشتر امید اجابت آن مى رود و زودتر به اجابت مى رسد، دعا براى برادر دینى است در پشت سر او.

 

 

38. چشم هایى که نمى گریند

«كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ غَيْرَ ثَلاَثٍ عَيْنٍ سَهِرَتْ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ عَيْنٍ فَاضَتْ مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ وَ عَيْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ (39)
هر چشمى روز قیامت گریان است، جز سه چشم:
1 چشمى که در راه خدا شب را بیدار باشد،
2 چشمى که از ترس خدا گرایان شود،
3 و چشمى که از محرمات الهى بسته شود.

 

 

39. حریص همچون کرم ابریشم

«مَثَل الْحَریصِ عَلی الدُّنیا مَثَلُ دُودَةِ القَزِّ، کُلَّما ازْدادَت مِنَ القَزِّ عَلی نَفسِها لَفّاً کانَ اَبعَدَ لَها مِنَ الخُروجِ حَتّی تَموتَ غَمّاً (40)
شخص حریص به دنیا، مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم بر خود مى پیچد راه بیرون شدنش دورتر و بسته تر مى گردد، تا این که از غم و اندوه بمیرد.

 

 

40. دو رویى و دوزبانى

«بِئْسَ اَلْعَبْدُ عبدا [عَبْدٌ] يَكُونُ ذَا وَجْهَيْنِ وَ ذَا لِسَانَيْنِ يُطْرِي أَخَاهُ شَاهِداً وَ يَأْكُلُهُ غَائِباً إِنْ أُعْطِيَ حَسَدَهُ وَ إِنِ اُبْتُلِيَ خَذَلَهُ(41)
بد بنده اى است آن بنده اى که دو رو و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را ستایش کند، ودر پشت سر، او را بخورد! اگر دارا شود بر او حسد برد و اگر گرفتار شود، دست از یارى او بردارد.

 

پى نوشت ها:

1. تحف العقول، ص 287.
2. همان، ص 286.
3. همان،ص 284.
4. تحف العقول، ص 291.
5. همان، ص 292.
6. همان، ص 292.
7. همان،ص 293.
8. تحف العقول،ص 293.
9. همان،ص 294.
10. تحف العقول، ص 294.
11 همان، ص 295.
12 همان، ص 295.
13 همان،ص 298.
14 تحف العقول، ص 299.
15 همان،ص 300.
16 همان،ص 300.
17 تحف العقول، ص 299.
18 همان، ص 308.
19 همان، ص 296.
20 تحف العقول، ص 296.
21 همان،ص 296.
22 همان،ص 295.
23 همان،ص 294.
24 اصول کافى جلد 1،ص 10.
25 همان،ج 1،ص 12.
26 همان، ج 1،ص 43.
27 اصوف کافى ج 1،ص 52.
28 همان،ج 1،ص 59.
29 همان،ج 1،ص 60.
30 سوره شعرا، آیه 94.
31 اصول کافى، ج 1،ص 76. مقایسه شود با آیه شریفه 16 سوره توبه.
32 همان،ج 1،ص 89.
33 همان، ج 4،ص 486.
34 تحف العقول، ص 294.
35 اصول کافى وج 4،ص 210.
36 همان، ج 4،ص 224.
37 همان،ج 4،ص 228.
38 اصول کافى، ج 4، ص 269.
39 همان، ج 3،ص 127.
40 همان، ج 4،ص 4.
41 اصول کافى، ج 4، ص 43. این حدیث از امام حسن عسکرى(ع) هم نقل شده است .