تو گل گلواژههاي شعر صدها چون کميتي *** من گداي خانهزادم، تو جواد اهل بيتي
تو وليعهد عزيز پادشاه ارض طوسي *** تو يکي يکدانه ماهِ خانه شمس الشموسي
امام جواد عليهالسلام در يک نگاه(1) گشود، و شهر مدينه و عالم را با نور خويش روشن نمود.
پدر بزرگوارش حضرت رضا عليهالسلام و مادر ارجمندش بانوي مصري تباري به نام "سبيکه" است که از خاندان "ماريه قبطيه"، همسر پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ، به شمار ميرود؛ بانويي که از نظر فضائل اخلاقي، در درجه والايي از انسانيت قرار داشت و برترين زنان زمان خود بود؛ به طوري که امام رضا عليهالسلام از او به عنوان بانويي منزه و پاکدامن و با فضيلت ياد ميکرد. "ريحانه" و "خيزران" از ديگر نامهاي مادر امام جواد عليهالسلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسي، يعني مأمون (193 ـ 218) و معتصم (218 ـ 227) معاصر بوده است.(2)
مراسم ولادت حضرت رضا عليهالسلام پيشاپيش خبر ولادت فرزندش امام جواد عليهالسلام را به اطرافيان داده بود، از جمله: شبي خواهرش حکيمه خاتون را احضار نمود و فرمود: "اي حکيمه! امشب فرزند با برکت خيزران متولد ميشود که تو بايد در نزد او حاضر باشي." آنگاه فرمود: "فَاِذا هِيَ وَلَدَتْ فَاَلْزِميها سَبْعَهَ ايّامٍ؛(3) هرگاه او (خيزران) زايمان نمود، هفت روز همراه او باش."
حکيمه خاتون ميگويد: پاسي از شب گذشت تا اينکه نوزاد رضا عليهالسلام در حالي که پرده نازک نوراني بر او پوشيده بود، به دنيا آمد و نوري از او ساطع بود که تمام حجره را روشن نمود؛ به گونهاي که از نور چراغ بينياز شديم. آن نوزاد نوراني را در دامن خود گذاشتم و پرده را از خورشيد جمالش کنار زدم.(4) حکيمه اضافه ميکند: در لحظهاي که امام جواد به دنيا آمد، فرمود: "اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه(5)؛ گواهي ميدهم که خدايي غير از خداي يگانه نيست، و به راستي محمد صلياللهعليهوآله رسول خدا است."
و در روز سوم ولادتش وقتي عطسه کرد، فرمود: "اَلْحَمْدُ للّهِ وَصَلّي اللّه عَلي مُحَمَّدٍ وَعَلَي الاَئِمّهِ الرّاشِدين(6)؛ ستايش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدايتگر باد."
حکيمه وقتي اين جملات را از امام جواد عليهالسلام شنيد با شتاب نزد امام رضا عليهالسلام رفت و عرض کرد از اين طفل عجايبي ديدم. حضرت فرمود: آن عجايب چيست؟ حکيمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بيان نمود. حضرت رضا فرمود: "يا حَکيمهُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ(7)؛ اي حکيمه! [در آينده] عجايب بيشتري از او خواهيد ديد."
امام جواد عليهالسلام از ديدگاه ديگران 1. محمد بن طلحه شافعي (م ـ 652 ه.) ميگويد: "وَاِنْ کانَ صَغيرَ السنِّ فَهُوَ کَبير الْقَدْرِ رَفيعُ الذِّکْرِ(8)؛ هرچند او (امام جواد) سن کمي داشت، ولي بزرگمقدار و بلند آوازه بود."
2. ابن حجر ميثمي ميگويد: "مأمون او رابه دامادي انتخاب کرد، زيرا با وجود کمي سن از نظر علم و آگاهي و حلم بر همه دانشمندان برتري داشت."(9)
است."(10)
داريم.
مولود با برکت در خانواده امام هشتم، و محافل شيعيان، از حضرت جواد عليهالسلام به عنوان مولودي با برکت ياد ميشد و اين شهرت نيز ريشه در کلام خود امام هشتم عليهالسلام دارد که بارها اين مسئله را يادآوري نمودهاند که به نمونههايي اشاره ميشود:
1. "ابويحياي صنعاني" ميگويد: روزي در محضر امام رضا عليهالسلام بودم، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود آوردند: حضرت فرمود: "هذَا الْمَوْلُودُ الَّذي لَمْ يُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَهً عَلي شيعَتِنا مِنْهُ(11)؛ اين مولودي است که با برکتتر از او براي شيعيان ما زاده نشده است."
2. "ابن اسباط" و "عبّاد بن اسماعيل" ميگويند: خدمت امام رضا عليهالسلام بوديم که ابوجعفر امام جواد عليهالسلام را آوردند، عرض کرديم: اين همان مولود پر خير و برکت است؟ حضرت فرمود: "بله! اين همان مولودي است که در اسلام با برکتتر از او زاده نشده است."(12)
نشده است."(13)
(14)
انکار ميکردند.
گواه و شاهد اين تحليل، اعتراض "حسين بن قياما واسطي" به امام در اين مورد و پاسخ آن حضرت است. "ابن قياما" که از سران واقفيه بوده است، طي نامهاي امام رضا عليهالسلام را متهم به عقيمي کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشي، در صورتي که فرزند نداري! حضرت در پاسخ نوشت: "از کجا ميداني که من داراي فرزندي نخواهم بود؟" در ادامه فرمود: "وَاللّهِ لا تَمْضي الايّامُ وَاللَّيالي حَتّي يَرْزُقَنِيَ اللّهُ وَلَدا ذَکَرا يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ(15)؛ به خدا سوگند! بيش از چند روز و شب نميگذرد که خداوند فرزند پسري روزي من ميگرداند که به وسيله او بين حق و باطل جدايي ميافتد."
اين سمپاشي تبليغي از طرف واقفيه، منحصر به يک مورد نبوده است، بلکه به مناسبتهاي مختلف و موارد متعدد و گوناگون تکرار ميشده است و امام هشتم عليهالسلام نيز به آنان جواب ميداده، از جمله فرموده است: "واللّهِ لاَتَمضي الايّامُ وَاللَّيالي، حَتّي يُولَدُ ذَکر مِنْ صُلْبي يَقُومُ مِثْلَ مَقامي يُحْيي الْحَقَّ وَيُمْحي الْباطِلَ(16)؛ به خدا سوگند! شب و روزهايي نخواهند گذشت مگر آنکه فرزندي از نسل من به دنيا ميآيدو جاي من قرار گرفته، حق را زنده و باطل را نابود ميکند."
به اين جهت، امام هشتم عليهالسلام و شيعيان سخت در فشار دشمنان قرار داشتند تا آن روزي که حضرت جواد عليهالسلام پا به دنيا گذاشت و با نور وجودش به تمام سمپاشيها و تبليغها خاتمه داد، و پيشبينيهاي پدر بزرگوارش نيز به وقوع پيوست، و موضع امام هشتم عليهالسلام و شيعيان که از اين نظر در تنگنا بودند، تقويت گرديد و وجهه تشيع بالا رفت."(17)
(18)
و جانشين خود قرار دادم."
سمپاشيها وسوسهها و سمپاشيهاي مخالفان خاندان امامت و واقفيه درباره حضرت رضا عليهالسلام و امام جواد عليهالسلام به حدّي بود که حتي پس از ولادت حضرت جواد عليهالسلام که همه مخصوصا واقفيه خلع سلاح شده بودند گروهي از خويشان آن حضرت را وادار نمودند که ادعا کنند حضرت جواد عليهالسلام فرزند علي بن موسي عليهماالسلام نيست.!
آنان در اين تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، شبهه عوام فريبانه عدم شباهت ميان پدر و فرزند را از نظر رنگ مطرح نمودند، و گندمگوني صورت حضرت جواد عليهالسلام را بهانه قرار داده، گفتند: در ميان ما، امام گندمگون وجود نداشته است. حضرت رضا عليهالسلام فرمود: "هُوَ اِبْني؛ او فرزند من است." آنان [بر خلاف واقع] گفتند: پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله با قيافهشناسي داوري کرده است، بايد بين ما و تو قيافهشناسان داوري کنند! حضرت (ناگزير) فرمود: شما در پي آنان بفرستيد، ولي من اين کار را نميکنم، اما به آنان نگوييد براي چه دعوتشان کردهايد.
يک روز بر اساس قرار قبلي، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا عليهالسلام در باغي نشسته و آن حضرت در حالي که جامهاي گشاده و پشمين بر تن و کلاهي بر سر و بيلي بر دوش داشت، در ميان باغ به بيل زدن مشغول شد؛ گويي که باغبان است و ارتباطي با حاضران ندارد.
آنگاه حضرت جواد عليهالسلام را حاضر کردند و از قيافهشناسان درخواست نمودند که پدر وي را از ميان آن جمع شناسايي کنند، آنان به اتفاق گفتند: پدر اين کودک در اين جمع حضور ندارد؛ اما اين شخص، عموي پدرش و اين عموي خود او و اين هم عمه اوست. اگر پدرش نيز در اينجا باشد، بايد آن شخصي که در ميان باغ بيل بر دوش گذاشته است، باشد؛ زير ساق پاهاي اين دو به يک گونه است!
در اين وقت امام رضا عليهالسلام به جمع آنان پيوست، قيافهشناسان به اتفاق گفتند: پدر او، اين است. در اين هنگام، علي بن جعفر از جا برخاست و بر لبهاي حضرت جواد عليهالسلام بوسه زد و آب دهان حضرت را مکيد و عرض کرد: "اَشْهَدُ اَنَّکَ اِمامي(19)؛ گواهي ميدهم که تو امام من [بعد از پدرت] هستي."
بدين ترتيب، با وجود با برکت حضرت جواد عليهالسلام اين توطئه مخالفان امامت نيز منجر به شکست شد.
مناظرات با برکت از آنجا که امام جواد عليهالسلام نخستين امامي بود که در خردسالي به منصب امامت رسيد(20)، حضرت مناظرات و گفتگوهايي داشته است که برخي از آنها بسيار مهم و مفيد بوده است. راز وجودي اين مناظرات اين بود که از يک طرف امامت او به خاطر کمي سن براي بسياري از شيعيان کاملا ثابت نشده بود (هرچند بزرگان و آگاهان شيعه در امامت او هيچ ترديدي نداشتند)؛ از اينرو، براي اطمينان خاطر و به عنوان آزمايش سؤالات فراواني از آن حضرت ميکردند.
و از طرف ديگر، در آن دوران، قدرت "معتزله" افزايش يافت و مکتب اعتزال (افراطيگري در بهرهوري از عقل) رونق يافته بود و حکومت وقت نيز از آنان پشتيباني ميکرد. از طرف اين گروه سؤالات عقلي دشواري مطرح ميشد تا به پندار خامشان، حضرت را در ميدان رقابت علمي شکست دهند(21).
شده بود که خردسالي مانع منصب امامت نميشود.
مناظره او با يحيي بن اکثم و اثبات حقانيت حضرت، و ناتواني يحيي، و مناظره او با ابن ابي داود، و قاضي القضات و غلبه حضرت بر آنها از اين نمونه مناظرات است.(22)
ميگردد.
در اين زمان نيز يکي از حربههاي دشمن همين است. ما بايد با پاي فشردن بر حق، از اين دسيسه نترسيم و معتقد باشيم که با ماندن ما بر صراط حق، افتراهاي دشمن نيز رنگ خود را خواهد باخت.
سخنان با برکت حسن ختام مقال را با برخي سخنان زيبا و با برکت آن حضرت زينت ميدهيم.
1. سه عمل نيک: حضرت فرمود: "ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاَبْرارِ: اِقامَهُ الْفَرائِضِ وَاجْتِنابُ الَْمحارِمِ وَاحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَهِ فِي الدِّينِ(23)؛ سه [چيز] از اعمال نيک انسان شمرده ميشود: برپايي (انجام) واجبات، دوري از محرمات، دوري و پرهيز از غفلت در دين."
2. سه نيازمندي مؤمن: امام جواد عليهالسلام فرمود: "اَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ اِلي ثَلاثِ خِصالٍ تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ وواعظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ(24)؛ مؤمن به سه چيز نيازمند است: توفيقي از خداوند، واعظي از درون، و پذيرش نصيحت از ديگران."
3. سه راه جذب ديگران: حضرت جواد عليهالسلام فرمود: "ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّهُ: اَلاِنْصافُ فِي الْمُعاشِرَهِ وَالْمُواساهُ فِي الشِّدَّهِ وَالاِْنطواعِ والرُّجوعُ علي قَلْبٍ سَليمٍ(25)؛ با سه چيز ميتواني جلب محبت ديگران کني: انصاف داشتن در برخوردها، همدردي با ديگران در سختيها و راحتيها، و داشتن قلب سليم."
4. نشانه کمال ايمان: حضرت فرمود: "اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فيهِ اِسْتَکْمَلَ الايمانَ؛ مَنْ اَعْطي للّهِ وَمَنَعَ في اللّهِ وَاَحَبَّ للّهِ وَاَبْغَضَ فيهِ(26)؛ چهار چيز در هر کس باشد، ايمانش کامل شده است: کسي که براي خدا عطا (و انفاق) کند و در راه خدا منع کند، و براي خدا دوست بدارد و در راه خدا بغض بورزد."
پاورقي ها1. تاکنون درباره امام جواد عليهالسلام در مجله مبلغان، مقالات ذيل به چاپ رسيده است: نگاهي به سيره تبليغي امام جواد عليهالسلام ، محمد حاج اسماعيلي، شماره 2، ذيقعده 1420 ه.ق. مناظرهاي از امام جواد عليهالسلام ، سيدجواد حسيني، شماره 33، رجب 1423، ه.ق. امام جواد عليهالسلام غريب بغداد، محمد عابدي، شماره 49، ذيقعده 1424، ه.ق. ماجراي شهادت امام محمدتقي عليهالسلام ، سيدمجتبي اهري، شماره 37، ذيقعده 1423، ه.ق. امام جواد عليهالسلام ، پاسدار حريم وحي، عبدالکريم پاکنيا، شماره 45، رجب 1424، ه.ق.
2. ر.ک: اعلام الوري، طبرسي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ سوم، ص344؛ منتهي الامال، شيخ عباس قمي، کتابفروشي اسلاميه، ج1، ص217؛ الارشاد، شيخ مفيد، قم، مکتبه بصيرتي، ص316.
3. منتهي الامال، ج1، ص218؛ و نيز ر.ک: اعلام الهدايه، المجمع الهاشمي لاهل البيت، چاپ اول، ج11، ص28.
4. منتهي الامال، ص218.
5. اعلام الهدايه، ص28.
6. همان.
7. همان، ج11، ص28 و ر.ک: مستدرک العوالم، ج23، ص151 ـ 152.
8. مطالب السؤول، ص239؛ فصول المهمه، ص252.
9. الصواعق المحرقه، ص205.
10. تذکره الخواص، ص358 ـ 359.
11. اصول کافي، ج1، ص321؛ الارشاد، شيخ مفيد، ص319؛ اعلام الوري، طبرسي، ص347؛ کشف الغمه، اربلي، ج3، ص143.
12. بحارالانوار، ج50، ص20.
13. فروع کافي، دارالکتب الاسلاميه، ج6، ص361؛ الامام الجواد من المهد الي اللحد، سيدکاظم قزويني، مؤسسه البلاغ، ص337.
14. ر.ک: صحيح مسلم، ج6، ص3؛ ينابيع الموده، سليمان بلخي، ص446 و ر.ک: الملل و النحل، جعفر سبحاني، ج6، ص58 ـ 61.
15. اصول کافي، مکتبه الصدوق، ج1، ص320؛ الارشاد، ج2، ص277؛ کشف الغمه، ص142.
16. رجال کشي، ص463؛ کشف الغمه، ص142 و ر.ک: سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، ص531 ـ 532.
17. ر.ک: الامام الجواد من المهد الي اللحد، سيدکاظم قزويني، چاپ اول، ص337؛ سيره پيشوايان، ص532.
18. اصول کافي، ج1، ص321؛ اعلام الهدايه، ج11، ص20.
19. اصول کافي، کليني، مکتبه الصدوق، ج1، ص322؛ سيره پيشوايان، ص533 ـ 534.
20. بعد از امام جواد عليهالسلام فرزندش امام هادي عليهالسلام و بعد از او امام زمان عليهالسلام نيز در کودکي به اين منصب نائل شدهاند.
21. ر.ک: سيره پيشوايان، ص534 ـ 535.
22. ر.ک: الاحتجاج، طبرسي، مطبعه المرتضويه، ص135 ـ 245.
23. بحارالانوار، ج75، ص81.
24. همان، ج75، ص358.
25. همان، ج75، ص82؛ کشف الغمه، ج2، ص349.
26. همان، ج75، ص81.