ارکان عدالت موعود
  • عنوان مقاله: ارکان عدالت موعود
  • نویسنده: ابراهيم شفيعى سروستانى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 18:9:13 1-9-1403



با بررسى اجمالى رواياتى که شيعه و اهل سنت در زمينه بشارت به ظهور مهدى (ع) نقل کرده اند، روشن مى شود که در اين روايات آنچه بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گرفته برپا داشتن قسط و عدل و نابود کردن ظلم و جور از سوى آن حضرت است . براساس بررسى مؤلف کتاب منتخب الاثر در منابع و مصادر شيعه و اهل سنت نزديک به 130 حديث، دلالت بر اين دارد که امام مهدى (ع) زمين را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده مى سازد . (1) که از آن جمله مى توان به اين روايات اشاره کرد:
پيامبر گرامى اسلام (ص) مى فرمايند:
شما را به مهدى بشارت مى دهم . او در زمانى که مردم گرفتار اختلاف، درگيرى و آشوب ها هستند، در امت من برانگيخته مى شود و جهان را از عدالت و برابرى پر مى سازد، همچنانکه از ظلم و ستم پر شده بود . (2)
از امام محمدباقر (ع) نيز نقل شده است که:
پدرم از پدرش و او از پدرانش براى من نقل کردند که رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباى بنى اسرائيل، نه نفر از آنها از نسل حسين، که بر او درود باد، هستند و نهمين آنها قائم ايشان است . او در آخرالزمان به پا مى خيزد و زمين را از عدل پر مى سازد؛ بعد از آنکه از ستم و بى عدالتى پر شده بود . (3)
توجه خاص روايات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى (ع) و فراوانى رواياتى که در اين زمينه وارد شده اند همه بر نقش محورى اين موضوع در قيام و انقلاب جهانى آن حضرت و جايگاه خاص آن در حکومت مهدوى دلالت دارند . از اين رو لازم است در پژوهش ها و بررسى هايى که در زمينه انقلاب و حکومت امام مهدى (ع) صورت مى گيرد به اين موضوع بيش از پيش توجه شود و ابعاد مختلف عدالت گسترى و ظلم ستيزى آن حضرت تبيين گردد .
عدالت مهدوى را از دو زاويه مى توان مورد بررسى قرار داد؛ يکى از نظر ارکان و پايه هاى اين عدالت و ديگرى از نظر گستره و عمق اين عدالت . اگر چه بحث جامع و کامل از هر يک از زواياى ياد شده مجال وسيعى مى طلبد، اما در اين مقال تلاش خواهيم کرد که در حد توان خود، به اجمال، هر يک از اين دو جنبه را مورد بررسى قرار دهيم .

ارکان و پايه هاى عدالت مهدوى

برپايى عدالت در هر جامعه اى نيازمند ارکان و پايه هاى متعددى است و نبود هر يک از اين ارکان موجب ناپايدارى عدالت در آن جامعه مى شود . مهمترين ارکان عدالت عبارتند از:
1 . حاکم عادل؛ 2 . کارگزاران عادل؛ 3 . قوانين عادلانه؛ 4 . نظام عادلانه .

1. حاکم عادل

بدون شک آنگاه مى توان از جامعه و حکومتى انتظار حرکت به سوى عدالت داشت که امام و حاکم آن جامعه خود در مسير دالت باشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پيشه خود سازد . از اين روست که مى بينيم در نظام حکومتى که شيعه ترسيم مى کند وجود امام عادل از مهمترين شرايط است و بدون وجود اين امام، حکومت از مشروعيت برخوردار نيست .
از نظر شيعه برقرارى نظام حکومتى که همه روابط حاکم بر آن مبتنى بر عدالت کامل باشد جز به دست آخرين امام معصوم و خاتم حجت هاى الهى، حضرت مهدى (ع) امکان پذير نيست و از همين روست که در روايات از دولت آن حضرت به عنوان آخرين دولت ياد شده؛ يعنى دولتى که پس از پشت سر گذاشتن همه تجربه هاى بشرى و نوميدى از همه الگوهاى حکومتى خود ساخته مستقر مى شود .
امام باقر (ع) در اين زمينه مى فرمايند:
دولت ما آخرين دولت هاست . هيچ خاندان صاحب دولتى نمى ماند مگر اينکه پيش از [دولت] ما به حاکميت مى رسند تا زمانى که سيره [حکومتي] ما را مى بينند نگويند: «اگر ما هم به حاکميت مى رسيديم به همينگونه رفتار مى کرديم» و اين سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است که: «سرانجام نيک از آن پرهيزگاران است» . (4) (5)
البته اين سخن به اين معنا نيست که هرگونه تلاش براى برقرارى عدالت در دوران غيبت بى فايده است و يا اساسا نبايد در اين دوران حرکتى را براى استقرار نظام عادلانه؛ حتى در سطحى محدود انجام داد، بلکه معناى اين سخن اين است که تا پيش از ظهور امام مهدى (ع) هيچ حکومتى نمى تواند ادعا کند که توان برقرارى نظام عادلانه کامل را دارد .
چنانکه امام راحل قدس سره فرمود:
البته اين پر کردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى توانيم بکنيم، اگر مى توانستيم مى کرديم . اما، چون نمى توانيم بکنيم ايشان بايد بيايند . . . اما ما بايد فراهم کنيم کار را، فراهم کردن اسباب اين است که کار را نزديک بکنيم، کار را همچو بکنيم که مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت (ع) . (6)
بنابر آنچه گفته شد نخستين شرط برقرارى يک نظام عادلانه کامل وجود امام معصوم عادل است .
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزکارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد .
چنانکه امام على (ع) مى فرمايد:
. . . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب فرموده که خود را در معيشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بينوا را رنج بينوايى به ستوه نياورد . (7)
امام مهدى (ع) به عنوان رهبر معصومى که تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، خود در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملا بر عدالت منطبق است . توجه به مفاد بيعتى که امام در آغاز قيام خود از يارانش مى گيرد ما را به عمق سيره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مى سازد:
. . . با او بيعت مى کنند که هرگز: دزدى نکنند؛ زنا نکنند؛ مسلمانى را دشنام ندهند؛ خون کسى را به ناحق نريزند؛ به آبروى کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى هجوم نبرند؛ کسى را به ناحق نزنند؛ طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نکنند؛ مال يتيم را نخورند؛ در مورد چيزى که يقين ندارند، گواهى ندهند؛ مسجدى را خراب نکنند؛ مشروب نخورند؛ حرير و خز نپوشند؛ در برابر سيم و زر سر فرود نياورند؛ راه را بر کسى نبندند؛ راه را ناامن نکنند؛ گرد همجنس گرايى نگردند؛ خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند؛ به کم قناعت کنند، طرفدار پاکى باشند؛ از پليدى گريزان باشند؛ به نيکى فرمان دهند؛ از زشتى ها باز دارند؛ جامه هاى خشن بپوشند؛ خاک را متکاى خود سازند؛ در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و . . . او نيز در حق خود تعهد مى کند که: از راه آنها برود؛ جامه اى مثل آنها بپوشد؛ مرکبى همانند مرکب آنها سوار شود؛ آنچنانکه آنها مى خواهند باشد؛ به کم راضى و قانع شود؛ زمين را به يارى خدا پر از عدالت کند آنچنانکه پر از ستم شده است؛ خدا را آنچنانکه شايسته است بپرستد؛ براى خود دربان و نگهبان اختيار نکند و . . . (8)
چنانکه ملاحظه مى شود امام مهدى (ع) در اين پيمان نامه نه تنها از يارانش مى خواهد که از هرگونه آلودگى و پليدى به دور باشند، بلکه خود نيز متعهد مى شود از همه آنچه يارانش را از آنها منع کرده دورى گزيند و در زندگى خود همان راه و روشى را پيش گيرد که يارانش را بدان دعوت کرده است .
علاوه بر پيمان نامه ياد شده امام مهدى (ع) در نخستين سخنرانى خود پس از ظهور نکاتى را يادآور مى شوند که آنها نيز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهيزکارى آن حضرت را روشن مى سازد . متن اين سخنرانى به نقل از امام باقر (ع) چنين است:
مهدى هنگام نماز عشاء در مکه ظهور مى کند در حالى که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بيان است . وقتى نماز عشاء را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مى فرمايند: اى مردم! خدا را به ياد شما مى آورم . شما اينک در پيشگاه خدا ايستاده ايد . او حجت خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و کتاب [آسماني] فرو فرستاد و شما را امر کرد که چيزى را شريک او قرار ندهيد و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبردارى کنيد و زنده نگه داريد آنچه را که قرآن زنده کرده است و بميرانيد آنچه را که او ميرانده است . هواداران راستى و هدايت و پشتيبان تقوى و پرهيزگارى باشيد؛ زيرا نابودى و زوال دنيا نزديک شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احياى سنت او دعوت مى کنم . سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، که همچون ابر پاييزى پراکنده اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مى کند و خداوند سرزمين حجاز را براى مهدى مى گشايد و او هر کس از بنى هاشم را که در زندان به سر مى برد، آزاد مى سازد . آنگاه درفش هاى سياه در کوفه فرود مى آيد و گروهى را به جهت بيعت به سوى مهدى روانه مى سازند و آن حضرت لشکريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم پيشگان را از ميان برمى دارد و همه سرزمين ها به دست او به راستى و درستکارى درمى آيند . (9)
در مورد سيره و روش زندگانى امام مهدى (ع) روايات فراوانى نقل شده که در اينجا به برخى از آنها اشاره مى کنيم:
امام صادق (ع) خطاب به ياران خود که نسبت به ظهور قائم (ع) بى تابى مى کردند، مى فرمايد:
چرا در مورد ظهور قائم اين همه شتاب مى کنيد؟ ! به خدا سوگند که او لباس خشن مى پوشد، طعام خشن (بى خورشت) مى خورد و . . . از سيره جدش رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، پيروى مى کند و زندگانى او مانند زندگى امير مؤمنان، که بر او درود باد، است . (10)
توجه به روايت زير ما را در درک سيره شخصى امام مهدى (ع) به عنوان حاکم اسلامى يارى مى کند . مفضل بن عمر، يکى از ياران امام صادق (ع) چنين نقل مى کند:
در خدمت ابوعبدالله [امام صادق] که بر او درود باد، مشغول طواف بودم . در همين هنگام امام نگاهى به من کرد و فرمود: چرا اينگونه اندوهگينى و چرا رنگت تغيير کرده است؟ گفتم: فدايت شوم! بنى عباس و حکومتشان را مى بينم و اين مال و سلطنت و قدرتى که در دست آنهاست . اگر هم در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم . امام (ع) فرمود: اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شب ها به تدبير امور و روزها به تلاش و کوشش مى پرداختيم، جامه اى خشن بر تن داشتيم و غذاى بى خورشت مى خوريم، درست مانند شيوه امير مؤمنان، که بر او درود باد؛ زيرا اگر جز اين عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود . (11)

2. کارگزاران عادل

يکى از موانع اساسى که در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحان اجتماعى قرار داشته، نبود مجريان و کارگزاران عادل است . وجود اين مانع بسيارى از حرکت هاى عدالت خواهانه را با شکست مواجه و بسيارى از حکومت هايى را در پى گسترش عدالت در جامعه بوده اند ناکام ساخته است .
يکى از تفاوت هاى اساسى حکومت امام مهدى (ع) با ديگر حکومت هايى که در طول تاريخ داعيه برقرارى عدالت داشته اند اين است که پيش از اقدام براى تشکيل حکومت به تعداد مورد نياز افراد زبده و برگزيده اى که در نهايت تقوا و پرهيزکارى هستند تربيت نموده و با برقرارى حکومت جهانى خود، آنها را به سراسر جهان گسيل مى دارد .
در مورد ويژگى ياران قائم (ع) در رواياتى از امام صادق (ع) چنين مى خوانيم:
. . . نشان سجده بر پيشانى آنها نقش بسته است . آنها شيران روز و زاهدان شب اند . دل هايشان مانند پاره هاى آهن [محکم و استوار] است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند . (12)
امام على (ع) نيز درباره ويژگى ياران آن حضرت مى فرمايد:
خداوند تعالى مردمى را براى [ياري] او گرد مى آورد، همچنانکه پاره هاى ابر گرد آمده و به هم مى پيوندند . خداوند دل هاى آنان را به هم نزديک مى کند . آنها از هيچ کس ترسان نمى شوند و از اينکه کسى بدانها بپيوندد شادمان نمى گردند . تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هيچ کس از پيشينيان از آنها سبقت نمى گيرد و هيچکس از آيندگان به آنها نمى رسد . (13)
آرى، امام مهدى (ع) چنين مردمى را براى اداره حکومت خود برمى گزيند و هر يک از آنها را بر منطقه اى حاکم مى سازد . چنانکه امام صادق (ع) مى فرمايد:
حضرت مهدى يارانش را در همه شهرها پراکنده مى سازد و به آنها دستور مى دهد که عدل و احسان را شيوه خود سازند و آنها را فرمانروايان کشورهاى جهان گرداند و به آنها فرمان مى دهد که شهرها را آباد سازند . (14)

3. قوانين عادلانه

وجود قوانين عادلانه يکى از شرايط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجود آن، حکمرانان عادل به تنهايى نخواهند توانست چنانکه بايد و شايد عدالت را در جامعه حکمفرما سازند . بدون ترديد کتاب الهى و سنت رسول خدا (ص) بيان کننده عادلانه ترين قوانين هستند و در صورت حاکم شدن بى کم و کاست آنها جامعه طعم عدالت را خواهد چشيد . چنانکه امام على (ع) در برخى از بيانات خود قرآن را آينه تمام عدالت معرفى کرده است . از جمله مى فرمايد:
قرآن، معدن ايمان و چشمه سار آن؛ چشمه هاى علم و درياهاى آن، باغ هاى عدل و آبگيرهاى آن است . (15)
و در جاى ديگر در وصف قرآن مى فرمايد:
آن فضل است و هزل نيست، آن گويا به طريقه عدل و امر کننده به فضل است . (16)
از اين رو يکى اقدامات مهمى که امام مهدى (ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجام مى دهند احياى احکام کتاب و سنت رسول خداست، که در طول زمان به فراموشى سپرده شده و جز پوسته اى از آنها باقى نمانده است .
پيامبر گرامى اسلام (ص) در اين زمينه مى فرمايد:
دوازدهمين فرزندم از ديده ها غايب شده و پنهان مى گردد، تا اينکه زمانى براى امت من فرا رسد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمى ماند، در اين هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قيام مى دهد و اسلام را با او آشکار و تجديد مى کند . (17)
امير مؤمنان على (ع) در بيان بسيار زيبايى اقدام امام مهدى (ع) در زمينه حاکم کردن احکام قرآن بر هواجس و اميال نفسانى انسان ها را، به عنوان مقدمه برپايى عدالت، چنين توصيف مى کنند:
هواهاى نفسانى را به متابعت هدايت الهى بازمى گرداند، آن زمان که مردم هدايت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند . آراء و انديشه ها را تابع قرآن گرداند وقتى که قرآن را تابع آراء و انديشه هاى خود ساخته باشند . . . و او به شما نشان خواهد داد که دادگرى چگونه است و کتاب خدا و سنت را که متروک شده زنده گرداند . (18)
به دليل همين پيوند ناگسستنى احياى احکام کتاب و سنت و برقرارى عدالت است که در دعاى عهد طلب مى کنيم:
خداوندا! او را پناهگاه بندگان ستمديده ات و يارى دهنده کسى که جز تو ياورى ندارد، قرار ده و به وسيله او احکام قرآن را که تعطيل گرديده برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانه هاى دينت و سنت هاى پيامبرت، که درود خدا بر او و خاندانش باد، وارد شده قرار ده . (19)

4. نظام عادلانه

تحقق عدالت اجتماعى گذشته از همه شرايط بالا به امر ديگرى نيز نيازمند است و آن وجود يک نظام حکومتى مبتنى بر عدالت است . نظامى که جايگاه هرکس به درستى در آن تعيين شده باشد، همه مسئولان وظايف خود را به درستى بشناسند و بدان عمل کنند و بالاخره همه احساس کنند که بر کار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش از آنها بازخواست مى شود .
در نظام هاى بشرى بسيار ديده ايم که حتى با وجود حاکمان عادل و قوانين عادلانه چنانکه بايد و شايد عدالت بر جامعه حاکم نشده و ظلم و ستم در اشکال گوناگون بر مردم جارى شده است و اين همه نبوده است مگر به يکى از دلايل زير: 1 . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حکومت در جاى خود؛ 2 . ناآشنايى کارگزاران با وظايف و مسئوليت هايشان؛ 3 . ضعف نظام بازرسى و نظارت .
در حکومت امام مهدى (ع) نظام حکومتى به شيوه اى شکل گرفته که امکان ظلم و بى عدالتى به صفر مى رسد . در اين حکومت، اولا چنانکه گفته شد پارساترين و توانمندترين انسان ها به عنوان حکمرانان و کارگزاران برگزيده مى شوند؛ ثانيا وظايف تک تک آنها بى هيچ کم و کاست تعيين مى گردد و حتى به آنها گفته مى شود که در هنگام حيرت و سرگردانى چه کنند و ثالثا نظارت و بازرسى دقيق و سختگيرانه بر همه کارگزاران اعمال مى شود .
امام صادق (ع) در مورد شيوه گزينش کارگزاران حکومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظايف آنها مى فرمايد:
هنگامى که قائم قيام کند، براى [اداره] هر يک از مناطق جهان فردى را برگزيده، ارسال مى دارد و به وى مى گويد: پيمان تو به دست توست و اگر با مطلبى مواجه شدى که آن را نفهميدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى به دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است عمل نما . (20)
در مورد قاطعيت و سخت گيرى امام مهدى (ع) نسبت به کارگزاران و مجريان متخلف در روايتى از امام على (ع) چنين مى خوانيم:
[قائم ما] قاضيان زشتکار را کنار مى گذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه مى کند و حکمرانان ستم پيشه را عزل مى نمايد و زمين را از هر نادرست و خائنى پاک مى سازد، و به عدل رفتار مى کند . . . (21)
در روايت ديگرى قاطعيت و سازش ناپذيرى امام عصر (ع) در برابر کارگزاران ناشايست چنين توصيف شده است:
مهدى [عليه السلام] بخشنده است؛ او درباره کارگزاران و ماموران [دولت خويش] بسيار سختگير است و با ناتوانان و مستمندان بسيار دلرحم و مهربان . (22)

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1 . ر . ک: الصافى الگلپايگانى، لطف الله، منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر (ع)، ص 478 .
2 . ابن حنبل، احمد، المسند، ج 3، ص 37 .
3 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 36، ص 351، ج 228 .
4 . سوره اعراف (7)، آيه 128 .
5 . بحارالانوار، ج 52، ص 232، ح 58؛ همچنين ر . ک: همان، ص 339، ح 83 .
6 . صحيفه نور، ج 20، ص 199 - 198 .
7 . نهج البلاغه، ترجمه محمد مهدى فولادوند، کلام 20، ص 260 .
8 . ابن طاووس، ابوالقاسم على بن موسى، الملاحم والفتن، ص 49و122؛ به نقل از: منتخب الاثر، ص 469 .
9 . المروزى، ابوعبدالله نعيم بن حماد، الفتن (نسخه خطي)، ص 95 به نقل از: معجم احاديث الامام المهدى (ع)، ج 3، ص 295، ح 832 .
10 . النعمانى، محمدبن ابراهيم، کتاب الغيبة، ص 122 . بحارالانوارج 52، ص 354، ح 115 .
11 . بحارالانوار، همان، ص 359، ح 127 .
12 . همان، ص 386، ح 202 .
13 . الحاکم النيسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک على الصحيحين فى الحديث، ج 4، ص 554 .
14 . دخيل، على محمدعلى، الامام المهدى، ص 271 .
15 . نهج البلاغه، ترجمه محمدمهدى فولادوند، خطبه 198، ص 252 .
16 . خوانسارى، جمال الدين، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 60، ص 207، ح 1005 .
17 . القندوزى سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ص 440 .
18 . نهج البلاغه، خطبه 138، ص 173 - 174؛ بحارالانوار، ج 51، ص 120، ح 25 .
19 . بحارالانوار، ج 102، ص 111؛ قمى، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، دعاى عهد .
20 . کتاب الغيبة، ص 172؛ بحارالانوار، ج 52، ص 365، ح 144 .
21 . بحارالانوار، ج 51، ص 120، ح 23 .
22 . العسکرى، نجم الدين جعفربن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامية، ج 1، ص 270 .