مقدمه
بی گمان یکی از خصلت ها و فضیلت های انسانی تحمل و بردباری بر مشکلات و سختی هایی است که از هر سوی به انسان هجوم می آورد. انسان زمانی می تواند در برابر سختی ها و مصیبت ها، خود را بیمه نماید و با هر مصیبتی جزع و فزع نکند که از خصلت صبر برخوردار باشد.
این خصلت در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از برترین فضایل انسانی شمرده شده و دارندگانش به بزرگی ستوده و تکریم شده اند.از کسانی که در گروه صابران مورد ستایش و تجلیل قرار گرفته اند، پیامبران بزرگ خداوند هستند که به جهاتی چند به داشتن این خصلت و فضیلت ستوده شده و در قرآن گرامی داشته شده اند.با توجه به نگرش منفی و گاه تحلیل و تبیین نادرست مفهوم صبر، برداشت های ناروایی از آن می شود به طوری که گاه این خصلت از فضیلت به حد رذیلت فرو می آید و به جای آن که بستری برای کمال انسانی باشد خود عاملی بازدارنده و مانعی بزرگ برای آن معرفی می شود. از این رو بازخوانی مفهوم صبر برپایه آموزه های قرآنی ضرورتی است که می بایست انجام پذیرد.
در تاریخ، کسان بسیاری غیر از پیامبران (علیهم السلام) بودند که در صبر و شکیبایی اسوه های کاملی برای بشریت بشمار می روند. از این میان می توان از حضرت زینب(س) یاد کرد که نه تنها در میدان کربلا و رخداد دردناک طف جلوه هایی از صبر قرآنی را نشان داد بلکه در تمام طول زندگی خویش از زمانی که در کنار مادر در دفاع از ولایت کبرا و خلافت عظما تا زمانی که در کنار امیرمومنان(علیه السلام) در برابر قاسطین و ناکثین و مارقین و تا در کنار امام حسن مجتبی(علیه السلام) در برابر خودفروشان اهل دین و تا در کنار امام سجاد (علیه السلام) برای دفاع از امامت و حریم ولایت ایستادگی و پایداری ورزید، نمونه ای عینی از صبر و مفهوم درست و واقعی از حقیقت آن را به نمایش گذاشت.در نوشتار حاضر تلاش شده است با تحلیل و تبیین آموزه های قرآنی، مفهوم صبر و نیز اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شود که چگونه می توان آن خصلت را به دست آورد و از فواید آن بهره مند شد.
گستره معنایی صبر
صبر در زبان عربی به معنای شکیبایی و خودداری است. این واژه در کاربرد آن نسبت به انسان به معنای حالتی است که موجب می شود شخص خود را نسبت به فشارها، سختی ها، مشکلات، مصیبت ها و از دست دادن ها از درون پایدار و با استقامت کند و واکنش های تند و احساسی و دور از عقل و شرع بروز ندهد. به این معنا که انسان به طور طبیعی در برابر فشارهای سخت و مصیبت های جانکاه به ویژه آن هایی که ناگهانی و بدون پیش بینی بوده و از بزرگی خاصی برخوردارند، واکنش های تند و عصبی از خود بروز می دهد و تحت تاثیر عواطف و احساسات، رفتاری به دور از عقل و شرع انجام می دهد.از حمله واکنش های عصبی و عاطفی می توان به جزع و فزع و آه و ناله اشاره کرد. در مراحل عاطفی شدیدتر نیز رفتاری را انجام می دهند که به دور از تدبیر و عقلانیت است و آنان بی حساب و کتاب به آب زده و اعمال و کرداری را مرتکب می شوند که هم به زودی از آن پشیمان می شوند و هم آثار بدی را به دنبال می آورد که گاه جبران آن ناممکن و ناشدنی است.
با توجه به کاربردهای قرآنی واژه صبر که با مشتقات آن ۱۰۳ بار در ۹۳ آیه و ۴۵ سوره قرآن به کار رفته است. (المعجم المفهرس) می توان ادعا کرد که مفهوم صبر به معنای فضیلتی غیرقابل انکار مورد توجه و تاکید قرآن است.در این مفهوم صبر عبارت از تحمل و شکیبایی در برابر سختی ها و بلایا و مصیبت ها و از دست دادن جانی و مالی و مسائل مرتبط با آن در دنیاست. از این رو قرآن در آیه ای با برشمردن مصادیقی از این مصیبت ها و از دست دادن ها، به ستایش صابران می پردازد و می فرماید: و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ و ما شما را به چیزهایی چون ترس از آینده و گرسنگی و کمبود و از دست دادن هایی در جان و مال و میوه ها می آزماییم و تو به افرادی که صبر پیشه می کنند مژده بهشت را بده! (بقره آیه ۱۵۷)
آیه ۱۴۶ سوره آل عمران صابران را کسانی برمی شمارد که در برابر مصیبت ها و هر بلا و سختی و فشاری که بر انسان وارد می شود و چیزی را از او می گیرد، تحمل کرده و سستی و ضعف به خود راه نمی دهد و ناتوان و عاجز نمی شود. بنابراین صبر و شکیبایی در آیات قرآنی به معنای تحمل سختی ها و مصیبت ها و مشکلات است به گونه ای که مهار امور از دست انسان بیرون نرود و کنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانیت و تدبیر عقل و شرع، استقامت و پایداری کند تا به مقصد خویش برسد و آن چه را می خواهد به دست آورد؛ زیرا صبر و شکیبایی رمز توفیق انسان است و با آن می تواند ازآزمایش و ابتلای الهی سربلند بیرون آید. (بقره آیه ۱۵۵ و آل عمران آیه ۱۸۶) از این روست که مساله صبر و شکیبایی در میدان جنگ به عنوان یک اصل اساسی برای دست یابی به پیروزی بر شمرده شده و به مومنان صابر وعده پیروزی و ظفر داده شده است. (انفال آیه ۶۵ و ۶۶)
انواع صبر
خداوند در آیه ۱۷۷ سوره بقره مصادیق صبر را بیان می کند که می تواند نوعی دسته بندی و تقسیم برای صبر و اقسام آن باشد. خداوند در این آیه می فرماید: والصابرین فی الباساء و الضراء و حین الباس؛ شکیباورزانی در هنگامه مصایب و دشواری های زندگی و فقر و نداری و زیان ها و در هنگام جنگ و کارزار. در این آیه صبر به حسب زمینه های گوناگون آن مشخص شده است که مهم ترین مصادیق را می توان در سه دسته ، ۱- سختی ها ونداری ها ۲- زیان ها و ۳- جنگ و کارزار شناسایی کرد. واژه باساء در آیه به معنای سختی و رنجی است که موجب می شود آدمی در تنگنا قرار گیرد و راه گریزی نیابد. این واژه هر چند با واژه باس از نظر ریشه لغوی یکی است ولی از نظر مفهومی تفاوت های ماهوی دارد، از این رو در کنار هم قرار گرفته اند و تکرار یک واژه برای بیان یک معنا نیست. به سخن دیگر باساء دشواری ها و کمبودهایی است که در زندگی بشر پیش می آید و آدمی می بایست برای رهایی از آن سختی بسیار را تحمل کند و فشارهای جانکاهی را به جان بخرد با این همه در این حالت وی ضرر و زیانی نمی کند و از نظر مالی و جانی و عرضی نقصی در وی پدید نمی آید؛ اما ضراء، فشارها و سختی ها و مصیبت هایی است که موجب می شود تا نقصی در بدن یا مال و یا جان در خود یا خانواده متحمل شود.
اما باس به معنای کارزار و جنگ است که آدمی را در تنگنایی قرار می دهد که گریز از آن جز با کشتن یا اسارت دشمن ممکن نیست. به این معنا که یا می بایست بکشد و دربند گیرد و یا کشته شود و یا در بند گرفته شود و ذلت و خواری بردگی و بندگی دیگران را به جان و تن بخرد. در این آیه خداوند به سه دسته از مصیبت هایی که انسان در زندگی با آن رو به رو می شود به طور کلی پرداخته است ولی در آیه ۱۵۵ سوره بقره مصادیق جزیی تر این موارد بیان شده است. به این معنا که می توان گفت از جمله مصادیق جزیی باس (جنگ و کارزار) خوف وترس از آینده است. آدمی هنگامی که در کارزار قرار می گیرد می ترسد؛ زیرا هر آینه این احتمال هست که کشته شود و یا به بند گرفتار آید و به اسارت رود.
خوف ترس از آینده تاریکی است که از آن آگاهی ندارد، چنان که حزن، اندوه برگذشته ای است که از دست رفته و نتوانسته به هدف و مقصد و مقصود خود دست یابد. انسانی که هراسان و ترسان است همواره از پیش آمدهایی در هراس است که هنوز رخ نداده است و می ترسد که این رخداد موجب شود جانی و مالی و عرضی را از دست دهد و یا به هدف و مقصد و مقصودی نرسد. به کار بردن خوف به جای باس در آیه ۱۵۵ بقره از یک نظر نوعی عمومیت را نیز بیان می کند. به این معنا که گفته شود که خوف از نظر معنایی عام و باس و جنگ مصداقی از آن است. از این رو می توان باس را یکی از مصادیق خوف دانست. با این همه خوف و باس متناظر به یک دیگر هستند و دو آیه یک معنا و یا یک نوع از انواع صبر را بیان می کند که انسان می بایست در برابر این دسته از آزمایش ها و ابتلاء وامتحان الهی خود را آماده کند و در برابر آن صبر و شکیبایی پیشه نماید.
تقدم خوف بر مصادیق دیگر در حقیقت بیان این معناست که انسان بیش از هر چیز دغدغه امنیت دارد و مساله امنیت و آرامش روحی و روانی از یک سو و آرامش و امنیت اجتماعی و جانی و مالی از سوی دیگر مهم ترین دغدغه اوست. از این رو هنگامی که از دغدغه های آدمی سخن به میان می آید همواره از مساله امنیت سخن گفته می شود. به گونه ای که در مفهوم سعادت دو عنصر امنیت و آسایش به عنوان مولفه های اساسی آن معرفی می شود. د رآیات قرآن درباره جامعه برتر زمینی از جامعه ای سخن گفته می شود که: آمنه مطمئنه یاتیها رزقها رغداً، سرزمینی که از امنیت برخوردار بوده و جامعه با آرامش (اطمینان) روحی و روانی از آسایش همه جانبه برخوردار می باشد. در این آیه امنیت و آرامش در کنار آسایش به عنوان عناصر و مولفه های جامعه برتر مطرح شده است. ویژگی های بهشت قرآنی آن است که عناصر اصلی آن را امنیت و آرامش و آسایش تشکیل می دهد و انسان در آن جا دچار خوف از آینده و اندوه بر گذشته نیست( فقدان امنیت و آرامش روحی و روانی) و هم چنین همه چیز فراهم است و در آسایش کامل به سر می برد. (نگاه کنید سوره انسان و واقعه و الرحمان)
راه رسیدن به امنیت و آرامش
قرآن راه دست یابی به امنیت و آرامش را اموری چند بر می شمارد که یکی از مهم ترین آنها دفع فتنه و از میان برداشتن آن است. (و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه) مصابره و صبر در میدان عمل و جنگ و جهاد می تواند این پیروزی را تضمین کند. (انفال آیات ۵۵ و ۵۶)اما مصداق باساء، در آیه ۱۵۵ بقره گرسنگی است که انسان در این حالت دچار سختی و رنج و کمبودهایی در زندگی روزانه خود است ولی دچار نقص نمی گردد و با تحمل این گرسنگی و مانند آن ها می تواند از آن رهایی یابد. شکیبایی (صبر) و بردباری (حلم) و استقامت (پایداری) می تواند بهترین راه برای رهایی از چنین مشکلاتی باشد. این گونه گرفتاری ها و کمبودها که دومین عنصر از عناصر اصلی زندگی بشر را مورد هجوم قرار می دهد و آسایش وی را دچار اختلال می کند در طول زندگی بسیار اتفاق می افتد. از این رو در آیه نسبت به نقص مقدم شده تا بیان شود که در چه مرتبه ای از دغدغه های انسانی قرار دارد این نوع ابتلائات بیش از انواع دیگر آن است. شخص می بایست هم چنان که نسبت به آزمایش هایی که درباره امنیت و آرامش وی صورت می گیرد صبر و شکیبایی پیشه کند باید نسبت به مسایلی که آسایش وی را نیز تهدید می کند و او را در رنج و کمبود می افکند شکیبایی ورزد.
بخش سوم آیه ۱۵۵ بقره به بیان مصادیق ضراء پرداخته است. ضراء به معنای زیان از بهره و سود است. به خلاف خسران که زیان از سرمایه و اصل مال است. در این جا به ضررهایی اشاره می شود که نقصی را در مال و جان و بهره های آن پدید می آورد. این ها هر چند که مهم هستند ولی از نظر ارزشی در آیات قرآن در مرحله سوم قرار می گیرند؛ زیرا زیان مالی و جانی زمانی که خسران نباشد مشکل اساسی نیست.انسان می تواند هرگونه ضرر و زیانی را جبران کند. تقدم مال بر جان از آن رو صورت گرفته است که مال به جان هر شخصی بسته است. سخن در این آیه از آزمون است و کسی که متحمل آزمون می گردد جانی عزیز را از دست می دهد نه آن که جان خودش گرفته می شود؛ زیرا با جان ستانی و از دست دادن جان، امتحان دیگر معنایی ندارد. در این آیه سخن از آزمون شخص با نقص هایی است که به آن دچار می شود. البته می توان برای نفس و نقص در آن دو، معنای دیگر نیز گفت. به این معنا که گاه مراد از نقص در نفس به معنای از دست دادن بخشی از بدن است مانند آن که دست و پایش بریده شود و یا چشم و گوشش را از دست دهد و گاه مراد از نقص در نفس همان از دست دادن فرزندان باشد که جزو نفس انسان است.
بنابراین سه احتمال در نفس و کمبود در آن داده می شود که در هیچ یک از احتمالات منظوره از دست دادن خود جان شخصی که مبتلا می شود نیست؛ زیرا در این صورت نه تنها ابتلا و امتحان معنا نخواهد یافت بلکه نقص مفهوم درستی نمی یابد؛ زیرا نقص به معنی از دست دادن بخشی از چیزی است و اگر شخص خود، جانش برود در این صورت نقص نیست بلکه فقدان کل است.به هر حال شخص مبتلا ممکن است عزیزی یا فرزندی و یا بخشی از تن خویش را از دست دهد و دچار نقص گردد.تقدم مال بر جان و نفس در این صورت معنای درستی می یابد؛ زیرا در این آیه مال بر نفس مقدم شده تا نشان دهد که ابتلا بر مال سخت تر از نفس است.از دیگر مصادیق ضراء و نقص و از دست دادن، ثمرات و میوه هاست. به این معنا که آزمایش دیگری که انجام می شود نسبت به سود سرمایه های مالی و جانی است. مانند آن که نوه و نبیره ای را از دست دهد و یا بهره و سود سرمایه ای از او کاهش یابد و از این لحاظ دچار ضرر و زیان گردد.با توجه به آیات قرآنی می توان به سادگی دریافت که صبر بر چه چیزهایی، از ارزش والایی برخوردار است. ترتیب ذکر شده در آیه ۱۵۷ سوره بقره به خوبی این معنا را باز می نماید.
زمینه های ایجاد صبر
برای این که شخص به مقام صبر دست یابد و صابر و شکیبا گردد می بایست از نظر اعتقادی و بینشی و نیز نگرشی به گونه ای باشد که مشکلات و مصیبت های گوناگون را برتابد و جا نزند. قرآن در برخی از آیات به بسترهای ایجادی صبر اشاره کرده است که در این جا به برخی از آن ها پرداخته می شود..۱ هستی شناسی: انسان می بایست به این مقام بینشی دست یابد که همه هستی در دست با اقتدار فرزانه ای آگاه و دانا و توانا می گردد و هیچ چیزی از دایره قدرت و علم او بیرون نیست. از این رو باید بداند که هر چیزی از بد و خوب می رسد، با علم و آگاهی خداوند است. بنابراین اگر بدی و آسیبی به او رسد بداند که از سوی خداوند است و اوست که امور هستی را می گرداند و به افرادی چیزی می دهد و یا می گیرد. (آل عمران آیه ۱۴۰ و نحل آیه ۵۳) و بر این باور پا فشارد که انالله و اناالیه راجعون (بقره آیه ۱۵۶)
.۲ سنت الهی: بر این باور باشد که سنت خداوند این است که می بایست همگان را بیازماید و سنت آزمون و ابتلا را بشناسد و آن را باور داشته باشد. (بقره آیه ۱۵۵ و آل عمران آیه ۱۴۶) و بر این عقیده باشد که آزمون امت سخت تر و دشوارتر است و به صرف اینکه بگوید ایمان آوردیم نمی تواند خود را در آرامش و آسایش ببیند: احسب الناس ان قالوا آمنا و هم لایفتنون..۳ سنت پاداش: این که ایمان به آیه ای از آیات خدا و عمل به هر کار نیکو و اطاعت از هر دستوری از دستورهای خدا و پیامبر و اولوالامر، پاداشی را به دنبال خواهد داشت. پس اگر بر مصیبت ها صبر کند از خدا پاداشی درخور می گیرد و بداند و باور داشته باشد که خداوند براساس آیه: نعم اجرالعاملین الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون؛ پاداش انسان های پرتلاش و شکیبایی که در همه کارهایشان بر خدا توکل می ورزند را بسیار خوب می دهد. (عنکبوت آیات ۵۸ و ۵۹) این اجر و پاداش فراتر از عملی است که انجام می دهند و فراتر از واکنشی است که نسبت به مصیبت از خود بروز می دهند. (نحل آیه ۹۶)
.۴ امید قطعی به گشایش: انسان می بایست به این مسئله امید داشته باشد که در پی هر تنگنا و سختی و مصیبتی، آرامش و آسایش و آسانی است؛ بلکه به این مقام از باور برسد که این گشایش فراتر و بیش تر و از نظر شمارش نیز افزون تر از مصیبت و سختی است که بدان مبتلا شده بود. از این رو خداوند می فرماید پس از هر عسر و سختی دو آسانی است. (انشراح آیات ۵ و ۶) این آسانی هم در دنیاست و هم در آخرت می باشد. به این معنا که وی دو سود در دنیا می برد و یا دست کم از گشایش و آسانی دوگانه ای برخوردار می گردد.خداوند در آیات ۴۱ و ۴۲ سوره نحل بیان می کند که این پاداش ها در همین دنیا خواهد بود و اختصاص به آخرت ندارد و ما برای صابران در همین دنیا جایگاه نیکو و پاداش خوب در نظر گرفته ایم.
.۵ یادکرد قهرمانان صبر: انسان به طور طبیعی از الگوها پیروی می کند و آنان را سرمشق زندگی خویش قرار می دهد. الگوها به یاد می آورند که انسان، هم قادر به عبور از بحران مشکلات و مصیبت هاست و هم این که این راه پیش از این پیموده شده و انسان هایی با پیروی از راه صبر و شکیبایی به پیروزی و مقصد و مقصود رسیده اند. از این رو قرآن به کسانی که گرفتار مصیبت هستند الگوهایی را مطرح می کند که از آن میان پیامبران اولوالعزم(علیهم السلام) هستند: فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل؛ پس همانند پیامبران دارای عزم و اراده قوی شکیبایی ورز. (احقاف آیه ۳۵).۶ ایمان به قضا و قدر: یکی دیگر از مسایلی که به انسان کمک می کند تا در برابر دشواری ها و مصیبت ها صبر پیشه کند، باور به قضا و قدر است. وقتی انسان بداند که هر چیزی که انسان بدان گرفتار شده بر پایه برنامه ای از پیش تعیین شده است، بی تابی کم تری از خود بروز می دهد و جزع و فزع نمی کند. به ویژه کسانی که می دانند که این از ناحیه خداوندی حکیم و فرزانه است.
خداوند در آیه ۲۲ سوره حدید به قضا و قدر در مصیبت ها و سختی ها این گونه اشاره می کند: ما اصاب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر…؛ به هیچ کس مصیبتی در بیرون (زمین) و یا در جانشان نمی رسد مگر آن که پیش از این، در کتابی نوشته شده است و برای خداوند این کار آسان است. بنابراین انسان نمی بایست از آن چه از دست داده اندوهگین شود و افسوس بخورد و به آن چه به دست آورده شادمان گردد.در این آیه از مردم می خواهد که به مصیبت های وارده این گونه بنگرند که آنها از جانب خداست و قضا و قدر حتمی است که می بایست انجام شود و انسان در برابرش شکیبایی کند نه آن که افسوس و حسرت بخورد و به حزن و اندوه دچار شود.انسانی که معتقد به قضا و قدر و سنت الهی باشد واکنشی مثبت از خود بروز می دهد که همان شکیبایی و صبر است؛ زیرا می داند که سنت و قوانین الهی قابل تغییر نیستند. (فاطر آیه ۴۳)
.۷ ابزار تکاملی: انسان می بایست به این باور برسد که دنیا برای انسان بستری برای آزادسازی ظرفیت هاست و در این جاست که می تواند راه تکامل را در پیش گیرد و به کمال شایسته اش برسد. باور به این که ابتلائات و مصیبت هایی که بر او وارد می شود زمینه ساز بروز استعدادها و توانمندی هایی است که در او سرشته شده و در این مشکلات و سختی ها خود را آزاد می سازد و به فعلیت می رساند. باور به این فلسفه وجودی بسیاری از مصیبت ها و آزمایش ها و ابتلائات، توانمندسازی و ظرفیت سازی برای رشد و تکامل اوست و این باور که در شکیبایی می تواند به کمال خود برسد، یکی از بسترهای مناسب تعالی و تکامل بشر است. (فرقان آیه ۲۰)این ها شماری از امور بینشی و نگرشی است که به انسان کمک می کند تا شخصی صابر و شکیبا شود. در حقیقت این مسایل و اعتقادات، زمینه ایجادی صبر را فراهم می آورد.
موانع ایجادی صبر
قرآن همان گونه که به علل و عوامل ایجادی صبر توجه می دهد به آسیب شناسی آن پرداخته و علل و عواملی که مانع از ایجاد صبر در شخص می شود را توضیح و تبیین می کند. در این جا تنها به یکی از مهم ترین این موانع اشاره و بدان بسنده می شود؛ زیرا این مانع از موانع مهمی است که قرآن در چند آیه بدان اشاره می کند و حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نسبت بدان هشدارباش می دهد. این مانع، چیزی جز شتابزدگی نیست؛زیرا عاملی بسیار مهم در راه تحقق صبر و شکیبایی است.انسان دارای طبیعتی است که وی را شتابزده می کند: خلق الانسان من عجل (انبیاء آیه ۳۷) هرگاه کارها به مراد نرفت جام صبرش لبریز می شود و رفتاری شتاب آلود در پیش می گیرد. از این رو خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) دستور می-دهد و سفارش می کند که همانند پیامبران اولوالعزم عمل کند و در کارها شتابزده نباشد. (احقاف آیه ۳۵) بنابراین میان شتابزدگی و عجله از سویی و صبر ارتباط معناداری وجود دارد. این آیه به صراحت بیان می کند که هرگاه شتاب از دری آمد صبر از دری دیگر می گریزد. بنابراین لازم است انسان خود را کنترل و مهار کرده و نگذارد تا غریزه و یا فطرت و یا طبیعت شتابزدگی بر وی چیره شود؛ بلکه تلاش کند تا آن را با نیروی عقل و خرد و تقوا مدیریت کند و نگذارد تا بر جان و قلب و عقلش حاکم گردد.بنابراین می توان گفت که از جمله موانع ایجادی بلکه مهم ترین و اساسی ترین مانع که قرآن برای صبر برمی شمارد، شتابزدگی است که همگان می بایست نسبت به آن حساس و هوشیار باشند.
صبر در روایات
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: ینزل الصبر علی قدر المصیبه و من ضرب یده علی فخذه عند مصیبته حبط عمله؛ صبر به اندازه مصیبت نازل می شود و هر کس در هنگام مصیبت با دست بر رانش بزند عمل را از میان برده و پاداشش را از دست داده است.(نهج البلاغه، صبحی صالح ص۴۹۵)هم چنین می فرماید: اگر صبر پیشه می کنی مانند آزادگان (و یا اهل کرامت) صبر بورز؛ وگرنه همانند نادانان ناآزموده (و چهارپایان) آن را فراموش کن.(همان ص ۵۴۸ دو حدیث)و نیز می فرماید: صبر و شکیبایی، در نهایت پیروزی را به همراه خواهد داشت هر چند زمان آن به درازا کشد.(همان ص ۴۹۹)هم چنین فرمود: صبر بر دو گونه است: صبر بر مکاره و چیزهایی که تو را ناخوشایند است و صبر بر چیزهایی که دوست می داری و آن را از دست می دهی.(همان ص ۴۷۸)