ذكر؛ رابطة خاص انسان با خدا
ذكر؛ رابطة خاص انسان با خدا
محمد باقرفرزانه
‹‹ إني أنا الله إله أنا فاعبدني وآقم الصلوه لذكري ›› 1
خداوند ، انسان را بااستعدادي ويژه آفريده است ؛ استعدادي كه درهيچ يك از ديگر آفريدگان خداوند وجود ندارد :‹‹ لقد خلقنا الإنسان في أحسن تقويم ›› 2 . اين استعدادي است كه انسان به وسيله آن مي تواند هم خود وهم اعمال خود را بسازد . معلوم است كه درتعامل منطقي ، انسان ، اعمال وكردار خود را مي سازد واز سوي ديگر ، اعمال ورفتار او، انسان رامي سازد .
ازجمله اعمالي كه انسان مي تواند آن را بسازد ، ‹‹ عبادت ›› است ومتقابلا عبادت ، بزرگترين ومؤثرترين عامل درپرورش انسان است . اما عبادتي اين ويژگي را دارد كه داراي ‹‹ روح ›› باشد وعبادت واقعي وداراي روح ، عبادتي است كه چهار خصوصيت داشته باشد ،: 1.توجه به خدا؛ 2.استغفار از گناه ؛ 3. استمداد واستعانت جويي از خداوند ؛ 4.توجه به نقايص وعيوب خود .
چنين عبادتي ، بزرگترين عامل پرورش ، تربيت وساخت انسان است ؛ زيرا داراي پيامد وآثار مهمي براي انسان مي باشد ومهمترين حالتي كه براي اوايجاد مي كند ، همان حالت ‹‹ ذكر ›› است .
آثار ذكر
1.ايجاد رابطةخاص بين انسان وخدا ؛ چنان كه درروايت‹‹ قرب نوافل ››آمده است :‹‹ لايزال العبد يتقرب إلي بالنوافل حتي أحبه ، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ويده الذي يبطش بها … ›› ؛ بندة من به وسيلة نوافل (قدم به قدم ) به من نزديك مي شود تا به مرحله اي مي رسد كه مشمول محبت من مي شود ، ووقتي اورا دوست داشتم ، گو شي كه مي شنود ، منم ، چشمي كه مي بيند ودستي كه حركت مي كند ، منم …
1.مسلح شدن به سلاح بصيرت ؛ همان گونه كه قرآن كريم مي فرمايد : ‹‹ إن الذين اتقوا إذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فإذا هم مبصرون ›› 1 بصيرت ، آن است كه انسان هر پديده اي را درشكل واقعي آن ببيند .دراين صورت ، انسان بصير ، حق را از باطل ، درهر حال وچهره اي كه باشد ، مي تواند تشخيص دهد ؛ زيرا حالت توجه ، روح انسان را از اسارت تن آزاد مي كند وبا توان روح آزاد ، هرچيزي را باهويت شخصيت واقعي خود آن مي بيند .
3.توجه به نامة اعمال وپيداكردن نواقص كوچك وبزرگ .
4.غبرقابل تحمل دانستن وجود گناه درپروندة اعمال .
5.مضطرب ونا آرام بودن وترس از عقاب خداوند ودرنتيجه ، توبه وبازگشت .2
6.شكست ناپذيري دربرابر حملات سهمگين تمايلات نفساني ؛ چنان كه حضرت يوسف عليه السلام درمقابل آن تهاجمات طوفاني فرمود :‹‹… معاذ الله إنه ربي أحسن مثواي إنه لايفلح الضا لمون ›› 3.
7.نجات از خود ناشناسي ، گم كردن وفراموشي .
گرچه عبادت كه متضمن اين آثار است ، مشروط به زمان ومكان خاصي نيست ، ولي گاه از نظرزمان ، فرصتهاي استثنايي رخ مي نمايد كه عبادت درآن از اهميت ويژه اي برخورداراست وبه مصداق :‹‹ ألاوإن في أيام دهركم نفحات ألافتعرضوا لها ›› 1، بايد از آنها حداكثر استفاده را نمود . ماه رجب الاصب ،شعبان المعظم وبه ويژه رمضان المبارك ، از اين نفحه هاي ويژه است . ذكر ، بيش از هرچيز دراين ايام مؤثر است وتلاوت قرآن كه خود ، يك عبادت است ، مؤثرترين عامل درايجاد حالت ذكر است ؛ چه اين كه خود ‹‹ ذكر ›› است :‹‹ وهذا ذكر مبارك أنرلناه …›› 2.
قرآن كريم كه خود ذكر خداست ويكي از القاب آن نيز ذكر است ، پيروان خود را درملكوت ، بلند آوازه ودر زمين ،نوراني مي كند .رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: ‹‹ عليك بتلاوه القرآن وذكر الله كثيرا، فإنه ذكر لك في السماء ونورلك في الأرض ››3 وكسي مي تواند با روح اين ذكر عظيم ارتباط برقرار كند كه با‹‹ زبان قرآن ›› آشنا باشد .
قرآن كه براي هدايت همگان نازل شده وازنظروسعت حوزة رهنمود ، جهان شمول است ، دوويژگي بارزدارد : به زبان جهاني سخن مي گويد ومحتوايش براي همگان مفيد است . مراد از ‹‹ زبان قرآن ›› ، لغت وادبيات عربي نيست ، بلكه منظور، سخن گفتن به فرهنگ مشترك مردم است كه همان فطرت پايدار وتغيير ناپذير مي باشد .ازاين رو،رسالت قرآن ، شكوفا كردن فطرتها وفراخواني عمومي به هدايت است .
پس زبان قرآن ، زبان هدايت براي همه مردمان است :‹‹ هذل بيان للناس وهدي وموعظه للمتقين ›› 4 . كاركرد زبان هدايتي قرآن ،يادآوري (ذكر)وتربيت معنوي ودرنتيجه ، شعله ورساختن استعدادهاي متعالي ، برانگيختن عشق وپرواي مقدس ، معني معني ومفهوم بخشيدن به حيات ،نشان دادن افقها وديدرسهاي زيبا ، سمت وسووطراوت بخشيدن به زندگي ، برشوراندن روح حقيقت خواهي ، تاباندن نور عدالت وخدمت وافشاندن عطرلطف وطهارت برهمگان است .
به همين جهت است كه هيچ توانگري وغنايي به پاية قرآن نمي رسد .رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : ‹‹ القرآن غني لاغنا دونه ولافقربعده ›› 1 وفرمود :‹‹ فرد وملتي كه قرآن داشته باشد وگمان كند بهرة ديگران از اوبيشتر است ، آنچه را خدواند ،بزرگ شمرده (قرآن )، حقير پنداشته وآنچه را خدا حقير دانسته (دنيا )، بزرگ شمرده است ›› 2.
امام خميني قدس سره - كسي كه باذكر قرآن زنده بود وزنده كرد - فرمود :
يكي از آداب مهم قرائت قرآن كه انسان رابه نتايج بسيار واستفاده هاي بي شمار نايل كند ، ‹‹ تطبيق ›› است وآن ، چنان است كه درهر آيه از آيات شريف كه تفكر مي كند ، مفاد آن را باحال خود منطبق كند ونقصان خود را به واسطة آن ،مرتفع كند وامراض خود را بدان شفا دهد .3
پاورقي
1.جامع احاديث الشيعه ، ج15،ص7.
2.همان ،ص16.
3.امام خميني ، آداب الصلاه ، ص206.
1.بحارالانوار ،ج84،ص267.
2.انبياء/50.
3.جامع احاديث الشيعه ، ج15،ص19.
4.آل عمران/ 138.
1.اعراف /201.
2.نهج البلاغه ، خطبه 222(صبحي صالح )و213(فيض الاسلام ).
3.يوسف /23.
1.طه /14.
2.تين /4.