عيد فطر و قربان، دو عيد بزرگ اسلامى هستند که هر ساله مسلمانان ايندو را با شکوه زيادى برگزار مى کنند. از جمله اعمال مشترک اين اعياد، خواندن نماز است و هر يک ويژگيهاى منحصر به فرد نيز دارند.
آنچه پيش رو داريد، بررسى اجمالى نماز عيد و پاداشهايى است که خداوند در آن روز قرار داده است.
الف. عيد در قرآن
در قرآن به صورت مطلق، فقط يک بار، کلمه «عيد» آمده است؛ آنجا که عيسي7 عرضه مى دارد: «اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ قالَ اللَّهُ إِنِّى مُنَزِّلُها عَلَيْکُمْ فَمَنْ يَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّى أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِين»؛ [1] «پروردگارا از آسمان مائده اى بر ما بفرست تا براى اوّل و آخر ما، عيدى باشد، و نشانه اى از تو، و به ما روزى ده؛ تو بهترين روزى دهندگاني. خداوند (دعاى او را مستجاب کرد و) فرمود: من آن را بر شما نازل مى کنم؛ ولى هر کس از شما پس از آن کافر شود (و راه انکار پويد) او را مجازاتى مى کنم که احدى از جهانيان را چنان مجازات نکنم.»نکات زيبايى در آيه وجود دارد که برخى از آنها عبارت اند از:
1. درخواست با «اللهمَّ رَبَنا...» شروع شده است با اينکه نوع دعاهاى قرآن با «ربّ» يا «ربّنا» شروع مى شود. اين، نشانه اهميّت مطلب درخواست شده، يعنى عيد است.
2. غرض از درخواست عيد، اين است که عيدى براى عيسي7 و تمام امتش باشد و اين امر مرضيّ خداوند است؛ چرا که عيد واقعى، آن است که مردم و جامعه را متحد و حيات ملّت را تجديد و زمينه نشاط عمومى آنان را فراهم آورد و اسباب عظمت دين آشکار شود. [2]
نماز عيد در قرآن
قرآن کريم به طور صريح از روز عيد فطر و قربان نام نبرده است؛ ولى در آن به نماز روز عيد اشاره شده است؛ از جمله:1. در قرآن کريم مى خوانيم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي»؛ [3] «به يقين کسى که پاکى جُست (و خود را تزکيه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را ياد کرد؛ سپس نماز خواند.»
آيه تصريح نکرده است که منظور، کدام نماز است؛ ولى در روايت چنين تفسير شده است: «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي» قال: صَلوةُ الْفِطْرِ وَ الْاَضْحَي؛ [4] مراد از صلوة و نماز، نماز عيد فطر و عيد قربان است.» تناسب هم اقتضا مى کند که مراد، نماز عيد باشد؛ چرا که تزکيه بيش تر در ماه رمضان و ايّام حج مطرح است و نماز بعد از اين دو زمان مقدس، نماز با حال و تزکيه است.
2. در آيه ديگر مى خوانيم:
«فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَر»؛ [5] «پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن.» مراد از خواندن نماز در اين آيه نيز به گفته مفسّران و روايت نقل شده از پيامبر اکرم (ص) نماز عيد قربان است. [6]
آيات در عين حالى که متضمن وجوب صلوة عيدين در دوران حضور معصوم است، بر فضيلت آن نيز دلالت دارد؛ چرا که در آيه اوّل مى فرمايد که رستگارى از آن کسى است که خود را پاکيزه کرد (يا قربانى کرد) و نماز عيد برگزار کرد. معلوم مى شود اين نماز در رستگارى انسان نقش مهمّى دارد، به ويژه وقتى که در کنار تزکيه ايام ماه مبارک رمضان و انجام مناسک حج قرار مى گيرد.
در آية دوّم با توجّه به نظر مشهور که مراد از «کوثر»، فاطمه زهرا (س) است به شکرانه اين نعمت عظيم که خداوند، يازده امام معصوم را از نسل او به وجود آورد، بهترين تشکر از خداوند، اين است که نماز عيد، برپا و قربانى انجام شود و بنابر احتمال ديگر، نماز گزارد و هنگام نماز براى تکبير دستها را بالا بياورد. [7]
ب. روز عيد و نماز آن در روايات
در روايات به عناوين گوناگونى دربارة روز عيد برمى خوريم که ما فقط به دو قسمت اشاره مى کنيم:بخش اوّل: لزوم و وجوب نماز عيد
1. نماز عيد واجب است. اين معنا در روايات فراوانى وارد شده است؛ از جمله امام صادق (ع) فرمود: «صَْلاةُ الْعِيْدِينِ فَريضَةٌ؛ نماز عيد فطر و قربان واجب است.»حتى نسبت به زنان تصريح شده است که شرکت آنان نيز واجب است.
على (ع) فرمود: «لَا تَحْبِسُوا النِّسَاءَ عَنِ الْخُرُوجِ فِى الْعِيدَيْنِ فَهُوَ عَلَيْهِنَّ وَاجِب؛ [8] زنها را از رفتن به نماز عيدين منع نکنيد؛ چرا که نماز عيد بر آنها لازم (ثابت) است.»
منتهى اين پرسش به ذهن مى آيد که فقهاى ما در زمان غيبت، نماز عيد را واجب نمى دانند. راز اين فتوا چيست؟ در جواب بايد گفت وجوب و لزوم عيدين، مشروط به وجود امام معصوم (ع) و حضور اوست.
روايات در اين باره فراوان است؛ از جمله حضرت باقر (ع) فرمود: «لَا صَلَاةَ يَوْمَ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَى إِلَّا مَعَ إِمَام؛ [9] نماز عيد فطر و عيد قربان بدون حضور امام (معصوم) واجب نيست.»
بخش دوّم: فضيلت نماز و روز عيدين
1. روز اجتماع مسلمين
علاوه بر اجتماع روزانه مسلمانان و هفتگى نماز جمعه، در اجتماع سالانه در کنار اجتماع حج دو گردهمايى به نام نماز عيدين داريم که بسيار باشکوه است. امامان ما بر اين اجتماعات تکيه کرده اند و آن را ماية عزّت مسلمانان مى دانند؛ از جمله امام هشتم7 فرمود: «إِنَّمَا جُعِلَ يَوْمُ الْفِطْرِ الْعِيدَ لِيَکُونَ لِلْمُسْلِمِينَ مُجْتَمَعاً يَجْتَمِعُونَ فِيهِ وَ يَبْرُزُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُمَجِّدُونَهُ عَلَى مَا مَنَّ عَلَيْهِمْ فَيَکُونُ يَوْمَ عِيدٍ وَ يَوْمَ اجْتِمَاعٍ وَ يَوْمَ فِطْرٍ وَ يَوْمَ زَکَاةٍ وَ يَوْمَ رَغْبَةٍ وَ يَوْمَ تَضَرُّعٍ؛ [10] همانا روز فطر به اين سبب عيد قرار داده شده است تا مردم در آن روز گرد هم آيند و براى خدا بيرون بيايند و او را ستايش کنند براى نعمتهايى که به آنها داده. آن روز، روز عيد و روز اجتماع و برگشت به فطرت است و دادن زکات (فطر)، و روز رغبت و روز تضرّع و زارى است....»به راستى که اين اجتماعات، نمايش قدرت و عظمت اسلام و مسلمانان و نشانه وحدت آنان و مهربانى آنها با همديگر است.
2. همچون روز قيامت
همچنان که روز قيامت، روز سرنوشت سازى است و همه در انتظار اعلام نتايج پرونده ها هستند، روز عيد نيز چنين حالتى دارد؛ از اينرو على (ع) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ يَوْمَکُمْ هَذَا يَوْمٌ يُثَابُ فِيهِ الْمُحْسِنُونَ وَ يَخْسَرُ فِيهِ الْمُسِيئُونَ وَ هُوَ أَشْبَهُ يَوْمٍ بِقِيَامَتِکُمْ فَاذْکُرُوا بِخُرُوجِکُمْ عَنْ مَنَازِلِکُمْ إِلَى مُصَلَّاکُمْ خُرُوجَکُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّکُمْ وَ اذْکُرُوا بِوُقُوفِکُمْ فِى مُصَلَّاکُمْ وُقُوفَکُمْ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّکُمْ وَ اذْکُرُوا بِرُجُوعِکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ رُجُوعَکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ فِى الْجَنَّةِ وَ النَّار؛ [11] اى مردم! به راستى اين روز (عيد فطر) روزى است که به نيکان ثواب داده مى شود و بدان زيانکار مى شوند. آن روز، شبيه ترين روز به روز قيامت شما است. پس با خارج شدن از خانه هايتان به سوى محل نماز، خارج شدنتان ازقبر و به سوى پروردگارتان رفتن را به ياد آوريد و هنگام ايستادن در مصلى، ايستادن در پيشگاه پروردگار را به خاطر آوريد و هنگام بازگشت به سوى خانه هايتان، بازگشت خود را به جايگاهتان در بهشت يا جهنم به ياد آوريد.»در اين روايت به چهار شباهت روز عيد با قيامت اشاره شده است:
1. روز پاداش خوبان و مجازات بدان است؛
2. خروج از منازل همچون خروج از قبر است؛
3. لحظه وقوف در مصلى همچون وقوف در پيشگاه الهى است؛
4. لحظه برگشت به خانه، همچون لحظه رفتن به سوى بهشت يا جهنّم است.
3. روز اعلام برندگان
ماه مبارک رمضان و همين طور اعمال سنگين و دقيق و پرخرج حج در واقع، ميدان مسابقه اى براى مسلمانان و مؤمنان است که نتايج آن در روز عيد اعلام مى شود، و معلوم مى شود چه کسانى به ميهمانى بزرگ الهى در شهر الله و بيت الله بار يافته و چه کسانى در اين مسابقه مردود يا تجديد شده اند.در روايت آمده است که حسين بن على (ع) نگاهى به مردم افکند که در روز عيد فطر مى خندند و مشغول لعب و بازى هستند؛ آن گاه رو به اصحاب خويش کرد و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضَانَ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ يَسْتَبِقُونَ فِيهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ فَسَبَقَ فِيهِ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ تَخَلَّفَ آخَرُونَ فَخَابُوا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ مِنَ الضَّاحِکِ اللَّاعِبِ فِى الْيَوْمِ الَّذِى يُثَابُ فِيهِ الْمُحْسِنُونَ وَ يَخِيبُ فِيهِ الْمُقَصِّرُونَ وَ أيْمُ اللَّهِ لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ لَشُغِلَ مُحْسِنٌ بِإِحْسَانِهِ وَ مُسِى ءٌ بِإِسَاءَتِه؛ [12] به راستى خداوند ماه رمضان را محل امتحان (و مسابقه) براى خلقش قرار داده است که در آن به سبب طاعت و بندگى براى رسيدن به رضوان و رضايت الهى مسابقه مى دهند. سپس در آن گروهى پيشى مى گيرند، پس رستگار مى شوند و گروهى نافرمانى مى کنند، پس زيان مى بينند. تعجب بسيار از کسانى است که در اين روز مى خندند و مشغول بازى و سرگرمى هستند؛ در حالى که نيکان در آن روز پاداش و جايزه مى گيرند و مقصران زيان مى بينند. قسم به خدا! اگر پرده کنار رود (خواهى ديد که) نيکوکار مشغول احسان خويش و بدکار گرفتار بديهاى خويش هستند.»
4. روز گرفتن جايزه
در مسابقات دنيوى، گاه بين اعلام برندگان و گرفتن جايزه فاصله مى افتد؛ امّا در قانون الهى همزمان با اعلام برندگان، جوايز نيز اعطاء مى شود؛ آن هم نه جايزه هاى مادّى و دنيوى که شاهان و انسانها اعطا مى کنند؛ بلکه جوايزى معنوى و ابدى که فقط از طرف خداوند اعطا مى شود.از جابر نقل شده است که امام باقر (ع) فرمود: «قَالَ النَّبيُّ9 اِذا کانَ أَوَلَ يَوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نادَى مُنادٍ: أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُمْ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَيْسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوکِ ثُمَّ قَالَ هُوَ يَوْمُ الْجَوَائِز؛ [13] پيامبر اکرم (ص) فرمود: روز اوّل شوال (و عيد فطر) که مى شود منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان! صبح گاهان به دنبال جوايزتان باشيد [که از طرف خداوند متعال آماده شده است]. سپس فرمود: اى جابر! جوايز خدا مانند جوايز شاهان [مادّي] نيست [بلکه جوايز بسيار ارزشمند و غير قابل توصيف است]. سپس فرمود: آن روز، روز (گرفتن) جايزه ها است.»
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «إِذَا کَانَ صَبِيحَةُ يَوْمِ الْفِطْرِ نَادَى مُنَادٍ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُم؛ [14] زمانى که صبح روز عيد فطر مى شود منادى [از آسمان] ندا مى کند صبح زود به دنبال [گرفتن] جوايزتان باشيد.»
جايزه چيست؟
در اين که جايزة مؤمنان در روز عيد چيست و خداوند چه پاداشى براى آنان در نظر گرفته است، عبارتها و بيانهاى مختلفى وارد شده است که به نمونه هايى اشاره مى شود:1. بهشت: اميرمؤمنان على (ع) در خطبه عيد فطر درباره جايزه اين روز مى فرمايد: « أَلَا وَ إِنَّ السُّبْقَةَ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةَ النَّار؛ [15] بيدار باشيد جايزه (اين مسابقه) بهشت (جاودان) است و پايان (بازنده آن) آتش جهنّم خواهد بود.»
2. عطاى فراوان و بخشش بزرگ: پيامبر اکرم (ص) در اين باره فرمود: «إِنَّ الْمَلَائِکَةَ يَقُومُونَ يَوْمَ الْعِيدِ عَلَى أَفْوَاهِ السِّکَّةِ وَ يَقُولُونَ اغْدُوا إِلَى رَبٍّ کَرِيمٍ يُعْطِى الْجَزِيلَ وَ يَغْفِرُ الْعَظِيم؛ [16] ملائکه در روز عيد بر لبان انسانهاى ساکت قرار گرفته، [و يا در مسير مردم ايستاده] مى گويند: صبحگاه بر پروردگار کريم وارد شويد که عطاى فراوان و بخشش زياد دارد.»
تعبير عطاى جزيل و غفران عظيم از ناحية خداى کريم براى ما انسانها به راحتى قابل درک و فهم نيست.
3. بخشش گناهان: بعد از ماه مبارک رمضان به ويژه، در روز عيد فطر، افراد قابل بخشش بخشيده مى شوند. پيامبر اکرم (ص) در اين باره فرمود که وقتى مردم به سوى نماز عيد بيرون مى روند، خداوند بر اين امر اطلاع دارد، و مى فرمايد: «عِبَادِى لِى صُمْتُمْ وَ لِى صَلَّيْتُمْ عُودُوا مَغْفُوراً لَکُمْ؛ [17] بندگان من! براى من روزه گرفتيد و براى من نماز گذارديد، برگرديد [به خانه هايتان]؛ در حالى که بخشيده شده ايد.»
راستى بخشيده شدن گناهان و گناهکاران بالاتر از حدّ تصور ماست. شيخ عباس قمي; نقل کرده است در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان در وقت افطار حق تعالى هزار هزار انسان را از آتش جهنّم آزاد مى کند و چون شب جمعه مى شود در هر ساعتى هزار هزار انسان را از آتش جهنّم آزاد مى کند که هر يک مستوجب عذاب شده باشند و در شب و روز آخر ماه به اندازة آنچه در تمام ماه آزاد کرده است، آزاد مى کند.» [18]
اين معنا در روايت پيشين به خوبى خود را نشان داده است: «عودُوا مغفورا.»
4. نعمتهاى آخرتى
در درون بهشت، نعمتهاى فراوانى براى روزه داران در نظر گرفته شده است که در روز فطر به مؤمنان اعطا مى شود.پيامبر اکرم (ص) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ بَنَى الْجَنَّةَ مِنْ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ سُبِکَتْ بِالذَّهَبِ سُتُورُهَا السُّنْدُسُ وَ الْإِسْتَبْرَقُ أَشْجَارُهَا الزُّمُرُّدُ ثِمَارُهَا الْحُلَلُ أَعَدَّهَا اللَّهُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ يَوْمَ الْفِطْرِ؛ [19] به راستى خداوند، بهشت را از ياقوت سرخ ساخته است و باطلا به هم پيوند داده است. پرده هاى آن از سندس و ابريشم ضخيم است و درختهايى از زمرد دارد که ميوه هاى آن زيبا است. خداوند آن را براى اين امّت در روز عيد فطر آماده ساخته است.»
راه رسيدن به جايزه
حسن ختام سخن، اين است که انسان چگونه مى تواند به اين همه پاداش دست يابد؟ توبه و انقلاب روحى علاوه بر انجام واجبات و انجام روزه ها و نمازها در رسيدن به اين جايزه نقش تعيين کننده دارد.حضرت على (ع) در اين باره فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمٌ حُرْمَتُهُ عَظِيمَةٌ وَ بَرَکَتُهُ مَأْمُولَةٌ وَ الْمَغْفِرَةُ فِيهِ مَرْجُوَّةٌ فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ تَعَرَّضُوا لِثَوَابِهِ بِالتَّوْبَةِ وَ الْإِنَابَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ التَّضَرُّعِ فَإِنَّهُ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئَات؛ [20] بيدار باشيد، امروز روزى است که احترامش بزرگ و برکتش مورد آرزو [ى ممکن] و آمرزش (خداوند) در آن روز اميد مى رود. پس خدا را فراوان ياد کنيد و خود را در معرض ثواب الهى با توبه و برگشت و خضوع (در مقابل الهي) و (گريه و) زارى قرار دهيد. پس به راستى، خداوند، توبه را از بندگانش مى پذيرد و گناهان را مى بخشد.»
جمع بندى
مى توان گفت روز عيد، روز عبادت و ياد خدا و تقديس و تسبيح اوست و نماز عيد در رأس عبادتها قرار دارد و از طرف ديگر روز رسيدن به پاداش و گرفتن جايزه تلاش و عبادتهاى ماه رمضان (ويا جايزه مناسک حج) است و مهم ترين پاداش، رسيدن به بهشت و نعمتهاى فراوان آن و بخشش گناهان و اعطاى فراوان الهى است.راه رسيدن به اين جايزه هم توبه واقعى، گريه و زارى و خشوع و خضوع در پيشگاه قدس الهى است.
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
[1]. مائده/114.
[2]. ر.ک: الميزان، علّامه سيد محمد حسين طباطبائى، دار الکتب الاسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1362ش، ج6، ص251 و 252.
[3]. اعلي/15 و 16.
[4]. بحار الانوار، علامه مجلسى، دار احياء التراث، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج87، ص348.
[5]. کوثر/2.
[6]. بحار الانوار، ج78، ص349.
[7]. تفسير الصافى، فيض کاشانى، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، بى تا، ج5، ص383.
[8]. بحار الانوار، ج78، روايت 1 4.
[9]. وسائل الشيعه، ج5، ص96.
[10]. همان، ج5، ص141، روايت4.
[11]. همان، ص141، حديث 1، باب38.
[12]. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1413هق، ج1، ص511.
[13]. الکافى، شيخ کلينى، دارالکتب الاسلاميه، تهران، ج4، ص168.
[14]. همان.
[15]. مستدرک الوسائل، ج6، ص156، ادامه حديث9.
[16]. همان، ص154.
[17]. همان، ص121، حديث 3 (6587).
[18]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، انتشارات مطبوعات دينى، قم، سوّم، 1377ش، ص286.
[19]. مستدرک الوسائل، ج6، ص154، حديث6 (6677).