هزينه عقد و عروسى
  • عنوان مقاله: هزينه عقد و عروسى
  • نویسنده: آيت الله جعفر سبحانى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 17:1:6 3-9-1403



تمام دارايى حضرت على عليه السلام در آن زمان منحصر به شمشير وزرهى بود که مى توانست به وسيله آنها در راه خدا جهاد کند وشترى نيز داشت که با آن در باغستانهاى مدينه کار مى کرد وخود را از ميهمانى انصار بى نياز مى ساخت.
پس از انجام خواستگارى ومراسم عقد وقت آن رسيد که حضرت على عليه السلام براى همسر گرامى خود اثاثى تهيه کند وزندگى مشترک خود را با دختر پيامبر آغاز کند. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم پذيرفت که حضرت على عليه السلام زره خود را بفروشد وبه عنوان جزئى از مهريه فاطمه عليها السلام در اختيار پيامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پيامبر قدرى از آن را در اختيار بلال گذاشت تا براى زهرا عطر بخرد وباقيمانده را به عمار ياسر وگروهى از ياران خود داد تا براى فاطمه وعلى لوازم منزل تهيه کنند. از صورت جهيزيه حضرت زهرا عليها السلام مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از بازار باز گشتند وآنچه براى حضرت زهرا عليها السلام تهيه کرده بودند به قرار زير بود:
1- پيراهنى به بهاى هفت درهم؛
2- يک روسرى به بهاى يک درهم؛
3- قطيفه مشکى که تمام بدن را نمى پوشانيد؛
4- يک تخت عربى از چوب وليف خرما؛
5- دو تشک از کتان مصرى که يکى پشمى وديگرى از ليف خرما بود؛
6- چهار بالش، دو تا از پشم ودو تاى ديگر از ليف خرما؛
7- پرده؛
8- حصير هجري؛
9- دست آس؛
10- طشت بزرگ؛
11- مشکى از پوست؛
12- کاسه چوبى براى شير؛
13- ظرفى از پوست براى آب؛
14- آفتابه؛
15- ظرف بزرگ مسي؛
16- چند کوزه؛
17- بازوبندى از نقره.
ياران پيامبر وسايل خريدارى شده را بر آن حضرت عرضه کردند وپيامبر، در حالى که اثاث خانه دختر خود را زير ورو مى کرد، فرمود:«اللهم بارک لقوم جل آنيتهم الخزف». يعني: خداوندا، زندگى را بر گروهى که بيشتر ظروف آنها را سفال تشکيل مى دهد مبارک گردان. (1)

مهريه حضرت زهرا عليها السلام

مهريه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پانصد درهم بود که هر درهم معادل يک مثقال نقره بود. (هر مثقال 18 نخود است).
مراسم عروسى دختر گرانمايه پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم در کمال سادگى وبى آلايشى برگزار شد. يک ماه از عقد پيمان زناشويى مى گذشت که زنان رسول خدا به حضرت على گفتند:چرا همسرت را به خانه خويش نمى بري؟ حضرت على عليه السلام در پاسخ آنان آمادگى خود را اعلام کرد. ام ايمن شرفياب محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شد وگفت: اگر خديجه زنده بود ديدگان او از مراسم عروسى دخترش فاطمه روشن مى شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وقتى نام خديجه را شنيد چشمان مبارکش از اشک پر شد وگفت: او مرا هنگامى که همه تکذيبم کردند تصديق کرد ودر پيشبرد دين خدا ياريم داد وبا اموال خود به گسترش اسلام مدد رساند. (2)
ام ايمن افزود: ديدگان همه را با اعزام فاطمه به خانه شوهر روشن کنيد.
رسول اکرم صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد که يکى از حجره ها را براى زفاف زهرا آماده سازند واو را براى اين شب آرايش کنند. (3)
زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسيد، پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم حضرت زهرا را به حضور طلبيد. زهرا عليها السلام، درحالى که عرق شرم از چهره اش مى ريخت، به حضور پيامبر رسيد واز کثرت شرم پاى او لغزيد ونزديک بود به زمين بيفتد. در اين موقع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حق او دعا کرد وفرمود:
«اقالک الله العثرة فى الدنيا والآخرة».
خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.
سپس چهره زهرا را باز کرد ودست او را در دست على نهاد وبه او تبريک گفت وفرمود:
«بارک لک فى ابنة رسول الله يا على نعمت الزوجة فاطمة».
سپس رو کرد به فاطمه وگفت:
«نعم البعل علي».
آنگاه به هر دو دستور داد که راه خانه خود را در پيش گيرند وبه شخصيت برجسته اى مانند سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا عليها السلام را بگيرد و از اين طريق جلالت مقام دختر گراميش را اعلام داشت.
هنگامى که داماد وعروس به حجله رفتند، هر دو از کثرت شرم به زمين مى نگريستند. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم وارد اطاق شد وظرف آبى به دست گرفت وبه عنوان تبرک بر سر وبر اطراف بدن دخترش پاشيد وسپس در حق هر دو چنين دعا فرمود:
«اللهم هذه ابنتى و احب الخلق الى اللهم و هذا اخى واحب الخلق الى اللهم اجعله وليا و. . . ». (4)
پروردگارا، اين دختر من ومحبوبترين مردم نزد من استت. پروردگارا، على نيز گرامى ترين مردم نزد من است. خداوندا، رشته محبت آن دو را استوارتر فرما و. . . .

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1- بحار الانوار، ج 43، ص 94؛ کشف الغمة، ج 1، ص 359. بنابه نوشته کتاب اخير، همه اثاث منزل حضرت زهرا عليها السلام به 63 درهم خريدارى شد.
2- بحار، ج 43، ص 130.
3- همان، ص 59.
4- بحار، ج 43، ص 96.