مقدمه
مهمترين اثر روزه بعد تربيتى آن است. روزه روح آدمى را لطيف و اراده انسان را «قوي» و غرائز او را «تعديل» ميکند.
از مرتاضان، که از خودداريهاى مخصوص به تطهير روح ميپردازند، گرفته تا صوفيان، که چلهنشينند و امساک از اصول آنها است، و عارفان که ميگويند: «اندرون از طعام خاليدار تا در او نور معرفت بيني.» همگى نقش محورى روزه در خودسازى و تهذيب نفس را باور دارند؛ زيرا روزه، تمرين مقاومت و آمادگى روحى در خودسازى است.
اخلاق و تهذيب نفس بر دو پايه استوار است:
الف) تخليه؛ يعنى پاکسازى و تصفيه روح از عادات ناپسند و آلودگيهاى مادى که مقدمه آن شناخت صفات پسنديده و ناپسند است.
ب) تحليه؛ يعنى آراستن نفس به صفات پسنديده و مطلوب انسانى، مانند تقوا که از حکمتهاى روزه است «لعلکم تتقون.» (1)
روزه بستر مناسبى را براى ايجاد تقوا فراهم ميسازد. افرادى که ساليانه، يک دوره يک ماههاى را براى مبارزه با خواسته هاى درونى ميگذرانند، از آمادگى رزمى و دفاعى بيشترى برخوردارند. پيامبر اکرم (ص) شکم چرانى و شهوت جنسى را از جمله سه امرى برشمرد که پس از خويش، براى امتش نسبت به آنها بيمناک بود.
و نيز از کلام گوهربار آن حضرت است که فرمود: «اولين چيزهايى که موجب گرفتارى انسان در آتش جهنم است، دهان (ابزار گناهان فراوان)، و فرج (ابزار شهوت جنسي) است.»
روزهدار بايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب، از بعضى لذات هم چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که همچون حيوان، در بند اصطبل و علف نيست. او ميتواند کنترل امور نفس سرکش را به دست بگيرد و با تمرينهاى پيگير و خستگيناپذير از وسوسههاى دشوار شکم و شهوت بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر تربيتى و معنوى آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشابهها را در اختيار دارد و هر لحظه که تشنه و گرسنه شد به سراغ آن ميرود، مانند درختانى است که در پناه ديوارهاى باغ بر لب نهرها ميرويند، اين درختان نازپرورده، بسيار کم مقاومت و کمدوامند. اگرچند روزى آب از پاى آنها قطع شود، پژمرده شده و خشک ميشوند ؛ اما درختانى که در لابهلاى صخرهها در دل کوهها و بيابانها ميرويند و در همان اوان رشد، همواره با طوفانهاى سخت، آفتاب سوزان، سرماى زمستان و با انواع محروميتها دست و پنجه نرم ميکنند، بسيار محکم و بادوام هستند.
روزه، آدمى را از عالم حيوانات جدا کرده و به جهان فرشتگان ميبرد.
اگر پيامبر اسلام (ص) ميفرمايند: «الصوم جنة من النار؛ روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ.» (2) اشاره به همين موضوع است.
يعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار حاصل ميشود.
در روايت آمده که امام على (ع) از پيامبر اکرم (ص) پرسيدند: چه کنيم که شيطان از ما دور شود؟ حضرت فرمود: «الصوم يسود وجهه و الصدقة تکسر ظهره و الحب فياللّه و المواظبة على العمل الصالح يقطع دابره و الاستغفار يقطع و تينه؛ روزه روى شيطان را سياه ميکند و انفاق در راه خدا پشت وى را ميشکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل نيک، دنباله او را قطع ميکند و استغفار رگ قلبش را قطع ميکند.» (3)
روزه دار روحيه تقوا را در خود زنده ميکند و اين مراقبت ثمربخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسيار آسانتر است چرا که گرسنگى و تشنگى و ديگر محدوديتهاى روزه شعله هاى سرکش غرايز حيوانى و هوسها را تا حد چشمگيرى خاموش ميسازد و حتى اگر موقت هم باشد گريبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها ميسازد و براى روزهدار زمينه آمادگى براى تمرين تقوا و پرهيزگارى فراهم ميشود و با مراقبت و تمرين پياپى در يک ماه نيروى بازدارنده از گناه در او به وجود ميآيد و خصلت خوددارى در او ريشه ميگيرد و رشد ميکند و او با گذراندن اين برنامه يک ماهه توفيق مييابد که پس از ماه روزه نيز پرهيزگار باقى بماند. بدين ترتيب به روزهدار بايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب، از بعضى لذات هم چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که همچون حيوان، در بند اصطبل و علف نيست. او ميتواند کنترل امور نفس سرکش را به دست بگيرد و با تمرينهاى پيگير و خستگيناپذير از وسوسه هاى دشوار شکم و شهوت بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
بدين ترتيب به مقام پر ارج تقوا که به تعبير قرآن و فرموده پيشوايان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است براى هميشه نائل آيد.
مقام پر ارج تقوا که به تعبير قرآن و فرموده پيشوايان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است براى هميشه نائل آيد.
نقش روزه در تقويت اراده
انسان با روزهدارى که، امساک در خوردن و آشاميدن و خوددارى از برخى چيزهاى ديگر است در واقع با خواهشهاى خويش ميجنگد و در برابر غرايز خود مقاومت ميکند، تمرين اين عمل، اراده و تصميم را در انسان نيرومند ميسازد و جان را از قيد حکومت و سلطه هوسها و خواهشها ميرهاند. پيشوايان اسلام فرمودهاند: «افضل الناس من جاهد هواه و اقوى الناس من غلب هواه؛ بهترين مردم کسى است که با هواى نفس مبارزه کند و نيرومندترين آنان کسى است که بر آن پيروز شود.» (4) پس روزهداران بهترين مردمند چرا که با خواستههاى نفسانى مبارزه ميکنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خويش بتوانند بر نفس خود مسلط شوند، از نيرومندترين مردم نيز خواهند بود.
ماه رمضان زمان مخصوصى است که بهترين فصل براى تربيت و تقويت ايمان و اراده ميباشد حضرت زهرا (س) در ضمن خطبهاى که در مسجد پيامبر (ص) ايراد نمود، فرمود:
«و الصيام تثبيتا للاخلاص؛ (علل الشرايع، ص 236)
و روزه را خداوند قرار داد براى ثبات و استوارى در اخلاص.»
شخص روزهدار، در درجه اول با مقاومت در برابر نيرومندترين خواستههاى طبيعى و غريزى خود از خوردن و آشاميدن و غيره، اراده خود را محکم و تقويت مينمايد و مهمترين عادتهاى خويش را ترک و بر شهوات نفس خود مستقلاً حکومت ميکند. روزه روح و باطن انسان را از خواهشهاى ناشايسته پاک ميگرداند و صيقل ميدهد و صفاى باطن ميآورد زيرا وقتى شکم انسان از غذاها خالى شد. پرهيزگارى، امانتدارى، صداقت و خلاصه انسانيت او تقويتشده و نور ايمان در قلب او تجلى ميکند.
حضرت عيسى بن مريم (ع) فرمود:
«يا معشر الحواريين جوعوا بطونکم لعل قلوبکم ترى ربکم؛ (سفينة النجات، ج 1، ص 180)
اى حواريين خالى نگه داريد شکمهاى خود را شايد پروردگار خود را از راه دل ببينيد.»
روزه و صبر
«صبر» از خصائلى است که در اخلاق اسلام بر آن بسيار تأکيد شده است، انسان مسلمان در زندگى فردى و اجتماعى خويش در راه هدفهايى مبارزه ميکند و با مشکلاتى نيز روبهرو است. بدون خصلت صبر، پيروزى بر مشکلات و رسيدن به هدفها آسان نيست. صبر و مقاومت بر نيروى پايدارى انسان ميافزايد و اراده را توانا ميسازد. هيچ جامعهاى اگر تحمل ناگواريها را نداشته باشد، بر مشکلات مختلف و بر دشمنان خويش نميتواند پيروز گردد. با صبر و مقاومت است که ميتوان به پيکار ستمگران رفت و دست استعمارگران را کوتاه نمود و روزه - به ويژه در روزهاى گرم و طولانى تابستان که فشار تشنگى طاقتفرسا ميشود، به طور چشمگيرى به انسان صبر و مقاومت ميبخشد و تحمل رنج و سختى را بر آدمى آسان ميسازد.
قرآن کريم با توجه به همين اثر، از روزه به صبر تعبير کرده است: و استعينوا بالصبر و الصلوة... از صبر (روزه) ... و از نماز کمک بگيريد ... .
امامان معصوم ما (ع) «صبر» را در اين آيه به روزه تفسير کردهاند و پيامبر گرامى (ص) نيز ماه رمضان را ماه صبر ناميدهاند: «شهر الصبر و ان الصبر ثوابه الجنة؛ (رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است.» (5)
روزه و قناعت
اسلام برخلاف مکاتب مادى شرق و غرب، دنيا و نعمتهاى مادى آن را وسيله اى براى تکامل معنوى و رسيدن به سعادت جاويد ميداند و به همين دليل فرهنگ اسلام فرهنگ لذتجويى و مصرف نيست بلکه فرهنگ قناعت و ايثار است. در روشهاى مادى تن آدمى و خور و خواب آن اصالت دارد و حرص و آز براى برخوردارى بيشتر گريبانگير افراد است و در اسلام اصالت با معنويت انسان است و قناعت و ايثار و فداکارى از راههاى وصول به مراتب بلند انسانيت محسوب ميشود.
روزه روح و باطن انسان را از خواهشهاى ناشايسته پاک ميگرداند و صيقل ميدهد و صفاى باطن ميآورد؛ زيرا وقتى شکم انساناز غذاها خالى شد.
پرهيزگارى، امانتدارى، صداقت و خلاصه انسانيت او تقويتشده و نور ايمان در قلب او تجلى ميکند.
روزه، فريضهاى است که مسلمانان را از غرقه شدن در ماديگرايى و حرص و آز براى لذتهاى مادى و مسابقه براى مصرف و تنپرورى ميرهاند و به او ميآموزد که به فکر ديگران باشد و بر خواهشهاى جسمانى خويش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نياز قناعت ورزد و از اسراف و تبذير بپرهيزد. روزه به مسلمانان ميآموزد که با کم هم ميتوان زيست و حرص و طمع فقط غرق شدن در ماديات و انحراف از معنويات است و براى زيستن لازم نيست که با همه وجود به تن و لذتهاى آن پرداخت.
روزه، فريضهاى است که مسلمانان را از غرقه شدن در ماديگرايى و حرص و آز براى لذتهاى مادى و مسابقه براى مصرف و تنپرورى ميرهاند و به او ميآموزد که به فکر ديگران باشد و بر خواهشهاى جسمانى خويش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نياز قناعت ورزد و از اسراف و تبذير بپرهيزد. روزه به مسلمانان ميآموزد که با کم هم ميتوان زيست و حرص و طمع فقط غرق شدن در ماديات و انحراف از معنويات است و براى زيستن لازم نيست که با همه وجود به تن و لذتهاى آن پرداخت.
آثار اجتماعى اخلاقى روزه
نظام طبقاتى و فاصله زياد ميان تهيدستان و مرفهين، يکى از عوامل نارضايتى در نظام و اجتماع است. به هر ميزان فاصله طبقاتى، عميقتر گردد، ناهنجاريهاى اجتماعى و مفاسد اخلاقى بيشتر ميشوند و گروه تهيدست به واسطههاى فشارهاى اقتصادى و محروميتهاى اجتماعى نسبت به توانگران، دچار حس حسد و کينه ميشوند تا آنجا که کار به خشونتهاى اجتماعى ميرسد.
شريعت حياتبخش اسلام با تکيه بر اصل «عدالت اجتماعي»، نهايت تلاش و کوشش را در تنظيم روابط جامعه به کار برده و از آنجا که طبيعت بشر به واسطه استعدادها و توانمنديهاى فردى، مختلف است، همواره در حال تلاش بوده تا با جعل احکام و دستورهاى گوناگون، آن اختلاف طبيعى را نيز به حداقل برساند، از جمله اين احکام، «روزه» است. که شرايطى را پديد ميآورد تا ثروتمندان با درک موقعيت محرومان، فشارهاى اقتصادى و رنجهاى اجتماعى آنان را درک کنند و کاهش دهند و با اين اقدام، جامعه را از پريشانى و نارضايتى، پاک ميسازد و روحيه برادرى و همگرايى را در آنان به وجود ميآورد. هنگامى که «هشام بنحکم» از امام صادق (ع) فلسفه روزه را ميپرسد، حضرت ميفرمايد:
«به راستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسيله آن بين تهيدستان و ثروتمندان برابرى ايجاد کند و ثروتمندان هرگز درد گرسنگى و فقر را احساسس نکردهاند و هرگاه (خوردنى و آشاميدني) را اراده نمودهاند برايشان ميسر بوده است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نمود» تا بين بندگانش از فقير و غنى، مساوات و برابرى به وجود آورد (هر دو گروه رنج گرسنگى و تشنگى را بکشند) سرمايهداران مسلمان گرسنگى و درد فقيران را لمس نمايند تا بر آنان شفقت ورزند و ترحم کنند.» (6)
پيشوايان گرامى دين، در روايات و ادعيه اسلامى ماه رمضان را ماه مواسات ناميدهاند. از نتايج بارز روزه برانگيختن حس همدردى نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنان که زندگى آسودهاى دارند و رنج فقر و طعم گرسنگى را نچشيدهاند، ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسيله اى است که آنان را از غفلت ميرهاند و رنج مستمندان را به ياد آنان ميآورد تا به دستگيرى فقيران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.
يکى از آثار و برکات اخلاقى و معنوى روزه اين است که انسان با گرسنگى و تشنگى، به ياد گرسنگى و عطش روز قيامت ميافتد و تصميم ميگيرد براى روز قيامت توشهاى آماده کند روز قيامت گرماى طاقت فرسا دارد. و همگى در آن روز از شدت گرما عرقريزان و تشنه ميشوند.
پيامبر اکرم (ص) در «خطبه شعبانيه» ميفرمايد: «با گرسنگى و تشنگى خويش در روزه رمضان به ياد گرسنگى و تشنگى روز قيامت باشيد.» (7)
کسى که روزه ميگيرد و تمامى روز را با وجود اينکه به انواع خوردنيها و آشاميدنيها دسترسى دارد، در عين حال امساک ميکند، جز اخلاص به پيشگاه حق تعالى غرضى ديگر ندارد و کسى که به پيشگاه خداوند متعال اخلاص ورزد، مورد قبول درگاه خدا ميشود.
آثار بهداشتى و درمانى روزه
روزه، افزون بر فوائد تربيتى و اجتماعى فوائد بهداشتى نيز دارد. روزه تمام دستگاههاى بدن را از خستگى مدام رها ميسازد، عمر را طولانى ميکند، به جسم نشاط تازهاى ميبخشد و آدمى را از کسالت و سستى در ميآورد، از بيمارى و دردها آزاد ميسازد و چاقى زياد را از بين ميبرد.
روزه سبب ميشود که ذخاير مخصوص گليکوژن يا چربى بدن از نقاط مختلف برداشته شوند و به مصرف سوخت و ساز داخلى برسند و مسلم است که بدن در حال روزه ابتدا چربيهاى زير جلدى را به مصرف رسانده و به تدريج نوبت به چربيهاى احشا ميرسد.
دکتر «الکسيس کارل» در کتاب «انسان، موجود ناشناخته» مينويسد: «با روزهدارى، قند خون در کبد ميريزد و چربيهايى که در زير پوست ذخيره شدهاند و پروتئينهاى عضلات و غدد و سلولهاى کبدى آزاد ميشوند و به مصرف تغذيه ميرسند.»
وى ميگويد: «لزوم روزهدارى در تمام اديان تأکيد شده است. در روزه، ابتدا گرسنگى و گاهى نوعى تحريک عصبى و بعد ضعفى احساس ميشود، ولى در عين حال، کيفيات پوشيدهاى که اهميت زيادى دارند، به فعاليت ميافتند و بالأخره تمام اعضا، مواد خاص خود را براى نگهدارى و تعادل محيط داخلى و قلب، قربانى ميکنند و به اين ترتيب روزه تمام بافتهاى بدنى را ميشويد (خانه تکانى ميکند) و آنها را تازه ميکند.»
دکتر «ژان فرموزان» روش معالجه با روزه را، به شست و شوى اعضاى بدن تعبير ميکند، که در آغاز روزهدارى، زبان باردار است، عرق بدن زياد است، دهان بدبو است و گاه آب از بينى راه ميافتد، که همه اينها علامت شروع شستوشوى کامل بدن است. پس از سه چهار روز بو برطرف ميشود، اسيداوريک ادرار کاهش مييابد و شخص احساس سبکى و خوشى خارقالعادهاى ميکند. در اين حال اعضا هم استراحتى کافى دارند.
پيشوايان گرامى دين، در روايات و ادعيه اسلامى ماه رمضان را ماه مواسات ناميده اند. از نتايج بارز روزه برانگيختن حس همدردى نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنان که زندگى آسودهاى دارند و رنج فقر و طعم گرسنگى را نچشيدهاند، ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسيلهاى است که آنان را از غفلت ميرهاند و رنج مستمندان را به ياد آنان ميآورد تا به دستگيرى فقيران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.
دکتر «تومانياس» درباره فوائد بهداشتى روزهدارى مينويسد: «فايده بزرگ کم خوردن و پرهيز نمودن از غذاها در مدت کوتاه، آن است که چون معده در طول مدت يازده ماه مرتب پر از غذا بوده، در مدت يک ماه روزهدارى مواد غذايى خود را دفع ميکند و همينطور کبد که براى هضم غذا مجبور است دائما صفراى خود را مصرف کند، در مدت سى روز ترشحات صفراوى را صرف حل کردن باقيمانده غذاى جمعشده خواهد کرد. دستگاه هاضمه در نتيجه کم خوردن غذا، اندکى فراغت حاصل نموده و رفع خستگى مينمايد.
روزه، يعنى کم خوردن و کم آشاميدن در مدت معينى از سال و اين بهترين راه معالجه و حفظ تندرستى است، که طب قديم و جديد را از اين جهت متوجه خود ساخته است. به ويژه امراضى که بر دستگاه هاضمه، بخصوص کليه و کبد عارض ميشود و توسط دارو نميتواند آنها را درمان کرد، روزه به خوبى معالجه مينمايد. چنانچه بهترين دارو براى برطرف ساختن سوءهاضمه نيز روزه گرفتن است. بيمارى مخصوص کبد نيز که موجب يرقان ميگردد، بهترين طريق درمانش همانا روزه گرفتن است؛ زيرا ايجاد اين امراض اغلب اوقات به واسطه خستگى کبد است که در هنگام زيادى عمل و فعاليت نميتواند صفرا را از خود بگيرد.»
دکتر «گوئل پا» فرانسوى ميگويد: «چهار پنجم بيماريها از تخمير غذا در رودهها ناشى ميشود که همه با روزه اصلاح ميگردد.»
دکتر «آلکسى سوفورين» مينويسد: «جسم به هنگام روزه به جاى غذا از مواد باقيمانده در بدن استفاده کرده و آنها را مصرف ميکند و بدين وسيله مواد کثيف و عفونياى که در جسم است و ريشه و خميره بيماريها از آنهاست، از بين ميرود، روزه سبب بهبودى همه بيماريها است. بنابراين، شايسته است که جسم خود را به وسيله روزه، نظيف و پاکيزه کنيد.»
بيماريهايى را که اين دانشمندان توانستهاند به وسيله روزه معالجه نمايند به قرار ذيل است: «نوراستنى، التهاب معده، التهاب حنجره، سفليس، سل، درد چشم، زکام مزمن، درد سينه، نفخ و ورم ريهها، بيماريهاى عصبى، لرزش اندام، استسقاء، فلج، کمخونى، اضطراب روحى، ضعف عمومى بدن، بيمارى کبد، مالاريا و بالأخره تضعيف غدههاى سرطانى و ترک اعتياد.»
دکتر «کاريو» آمريکايى مينويسد: «هر شخص بيمار بايد در سال مدتى از غذا پرهيز کند؛ زيرا مادامى که غذا به تن ميرسد، ميکروبها در حال رشدند، ولى هنگامى که از غذا پرهيز شود، ميکروبها رو به ضعف ميروند.»
وى همچنين ميافزايد: «روزهاى که اسلام واجب کرده است، بزرگترين ضامن سلامتى تن است.»
روزه کمک شايانى به بهبود عوارض برخى بيماريها است، نظير:
1. هنگامى که نارسايي هاى معده و روده، بيمار را دچار دل دردهاى شديد ميکند.
2. زمانى که براثر پرخورى و کم حرکتى، وزن بدن زياد ميشود.
3. در بيماران مبتلا به فشارخون.
4. در بيمارى قند.
از مطالب يادشده درباره فايده بهداشتى درمانى روزه درمييابيم که امروزه در علم پزشکى به اثبات رسيده که عامل بسيارى از بيماريها زيادهروى در خوردن و آشاميدن و عدم رعايت بهداشت تغذيه است.
پيامآور بزرگ اسلام، پيامبر اکرم (ص) قرنها پيش، اين مطلب را در کلامى ژرف چنين فرمود: معده، خانه تمام دردهاست و پرهيز و امساک بالاترين داروهاست.
همچنين ايشان فرمودهاند: «روزه بگيريد تا سالم بمانيد.» (8) و نيز در روايات بسيارى پيشوايان گرامى اسلام فرمودهاند: «معده آدمى خانه بيماريهاى اوست و پرهيز از غذا درمان آن است.»
با روزه و امساک ميتوان بيماريها را بهبود بخشيد و معالجه کرد. البته در صورتى که با اعتدال و به دور از هرگونه زياده روى باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشاميدن افراط نشود.
متأسفانه برخى افراد شکمپرست که از روزه گرفتن دورى ميکنند، با استدلالهاى نادرست به دنبال مضر دانستن روزه هستند. آنها معتقدند که: «روزه موجب زخم معده ميشود.» که البته اين باور اشتباهى است زيرا روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسيد معده به جاى غذا به وسيله صفرا خنثى ميشود و هيچ گونه زخمى ايجاد نميگردد.
آثار عرفانى الهى روزه
در حديث قدسى آمده: که خداى تعالى فرمود: از ميان اعمال و عبادات فرزندان آدم، فقط «روزه» براى من است و من پاداش روزه ام. (9)
اين روايت را شيعه و سنى البته با اندکى اختلاف نقل کردهاند و وجه اينکه روزه براى خداى متعال است، اين است که تنها عبادتى است که از امور عدمى تشکيل ميشود، به خلاف عبادات ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، که از امور وجودى ترکيب مييابد، و يا حداقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و روشن است که فعل وجودى نميتواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت خداى متعال باشد؛ زيرا خالى از نقايص مادى و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممکن است در انجام آن قصد غيرخدا؛ (ريا) نيز به ميان آيد، و سهمى از آن را براى غير خدا انجام دهد، چنان که در موارد ريا و سمعه و سجده براى غير خدا اين آفات مشاهده ميشود، به خلاف عملى که همه آن نفى است، يعنى روزه که عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و ترک بسيارى از مشتهيات ديگر که صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات ميبيند، و با خويشتندارى خود را از لوث شهوات نفس پاک نگه ميدارد، و اين امور عدمى چيزى نيست که غيرخدا هم سهمى از آن داشته باشد؛ زيرا امرى است تنها ميان بنده و پروردگارش (پنهان از چشم ديگران است) و طبعا کسى جز خدا از آن باخبر نميشود.
و اينکه فرمود: «و انا اجزى به» اگر واژه «اجزى به» را به صيغه معلوم بخوانيم، يعنى من جزاى آن را ميدهم، آن وقت دلالت ميکند بر اينکه در دادن اجر به بنده، کسى ميان او و خدا فاصله و واسطه نميشود، همانطور که بنده هم در بندگى و عبادت خدا به وسيله روزه کسى را دخيل قرار نداد، و نگذاشت کسى از روزهداريش باخبر شود، چنان که درباره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا ميگيرد، و بين صدقهدهنده و خدا کسى واسطه نيست، و در قرآن کريم نيز آمده: «و ياخذ الصدقات؛ و فقط خداوند ميگيرد صدقات را.» (10)
روزه، افزون بر فوائد تربيتى و اجتماعى فوائد بهداشتى نيز دارد. روزه تمام دستگاه هاى بدن را از خستگى مدام رها ميسازد، عمر را طولانى ميکند، به جسم نشاط تازهاى ميبخشد و آدمى را از کسالت و سستى در ميآورد، از بيمارى و دردها آزاد ميسازد و چاقى زياد را از بين ميبرد.
و اما اگر «اُجزى به» را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين ميشود: خود من (خدا) جزاى روزه قرار ميگيرم.
علامه طباطبايى (ره) درباره اين حديث مينويسد: در اين صورت کنايه از نزديکى روزهدار به خداى تعالى است. بر سالکان حق اهل تحقيق پوشيده نيست که اين حديث شريف داراى معناى بلندى است که سزاوار بود دانشمند بزرگوارى چون علامه طباطبايى درباره آن سخن ميگفت. ولى به هر حال درک معناى اين حديث بسيار مشکل است؛ زيرا تساوى ميان کالا و بهاى آن از بديهيات عقلايى است و درباره پاداش اعمال بندگان، هرچه خداوند عطا فرمايد، تفضل است و کسى از او حق مطالبه ندارد. از اين رو، معقول است حق تعالى، عدل جان انسان را، فردوس برين، قرار دهد، آنگونه که فرموده است: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى ميکند که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد ...» يا درباره روزهداران آمده است، که باب مخصوصى در بهشت دارند، «ان للجنه بابا يدعى الريان لايدخل منه الا الصائمون».
به هر حال معناى اينکه خداوند متعال پاداش روزهدار است، «من پاداش روزهام اين است که من خود را به روزهدار ميدهم؛ خودم را به او ميدهم، يعنى او را خدايى ميکنم و اين، همان است که در روايت آمده است که اخلاقتان را خدايى کنيد. (تخلقوا باخلاقاللّه) يعنى انسان «خداگونه» شود. چنانکه در حديث قدسى آمده است: «... وقتى که بندهام در اثر عبادت و کارهاى شايسته به من نزديک شود، او را دوست خواهم داشت و در نتيجه آن، من چشم او ميشوم که به توسط من ميبيند و زبان و دست او هستم، به طورى که او به توسط من ميگويد و ميگيرد.»
شايان ذکر است که روزهاى اين پاداش را دارد که تمام اعضا و بدن و قلب آدمى صائم (روزهدار) باشد. در اين صورت شخص به گونهاى از ماديات فاصله ميگيرد و با عالم عقل که نزديکترين موجود به خداست نزديک ميشود، تا جايى که فانى در اراده خدا ميگردد و به مبدأ مطلق اتصال مييابد و به مقام صائمين واقعى (خواص الخواص) ميرسد.
اميرمؤمنان على (ع) نيز به همين مرتبه اشاره ميفرمايد: «صيام القلب عن الفکر فى الاثام افضل من صيام البطن عن الطعام؛ روزه دل از انديشه گناهان برتر از روزه شکم ازخوردن و آشاميدن است.» (11) و البته اين بدان معنا نيست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و آشاميدن را رها کنيم بلکه لازم است به آن اکتفا ننماييم و همراه با آن بکوشيم که به نتايج معنوى روزه نيز برسيم.
پى نوشت ها :
1. بقره، آيه 183.
2. کافى، ج4، ص62.
3. فقيه، ج2، ص45.
4. غررالحکم، ج2، ص416.
5. بحارالانوار، ج96، ص359، کافى، ج4، ص66.
6. من لايحضره الفقيه، ج2، ص73.
7. کافى، ج4، ص67.
8. کنزالعمال، ج8، ص450.
9. کافى، ج4، ص63.
10. توبه، آيه 104.
11. غررالحکم، حکمت 5873.
منابع:
1. رساله حسينى شيرازى، ص322.
2. طباطبايى، محمدحسين، تفسير الميزان، جلد دوم و سوم.
3. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج2، ص199
4. بقره، آيه43 - 183.
5. توبه، آيه112.
6. انعام، آيه12.
7. روزه، بهترين درمان بيماريهاى روح و جسم، ص 150 149.
8. تفسير فخر رازى، ج15، ص68.
9. سعدي.
10. ر.ک: جامع السعادات، ح2، ص4.
11. ر.ک: خصال، ص78، ح126.
12. فروع کافى، ج4، ص162.
13. نهج البلاغه صبحى صالح، ص163.
14. بحارالانوار، ج6، ص255.
15. وسائل الشيعه، ج7، ص3، ح1.
16. من لايحضره الفقيه، ج2، ص73، ح1766.
17. نهج البلاغه، خ110.
18. بحارالانوار، ج7، ص186.
19. همان، ج6، ص356.
20. همان، ص299.
21. نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت 244.
22. ر.ک: احمد صبور اردوبادى، اهميت روزه از نظر علم روز، ص29.
23. ر.ک: همان، ص53.
24. روزه، ضيافت نور، ص56.
25. همان.
26. بحارالانوار، ج62. ص290.
27. توبه، آيه 105.
28. تفسير عياشى، طبق نقل تفسير برهان، ذيل آيه مورد بحث.
29. ر.ک: تفسير الميزان، ج2، ص25.
30. توبه، آيه 111.
31. بحارالانوار، ج93، ص252.
32. اصول کافى، ج2، ص352.