در سلسله بحث هاي «نشانه هاي خدا در قرآن» خوانديم که خداوند در قرآن، آفرينش «همسر» را يکي از نشانه هاي خود معرفي کرده است. به اين مناسبت بحث هايي پيرامون ازدواج، انتخاب همسر و... مطرح کرديم، و اينک آخرين بحث مربوط به ازدواج.
ازدواجي که براساس «لتسکنوا اليها» بايد مايه آرامش و شکوفائي جامعه شود، با رواج موانع زيادي سر راه خود، توسط خود مردم مواجه شده است که از جمله آنها رسوم موهوم و خرافي و سنگين کردن مهريه ها و جهيزيه ها و ديگر هزينه هاي ازدواج و توقعات بي جا و همچنين آرزوهاي بي جا و تشريفات بيش از اندازه متعارف با هزينه هاي کمرشکن است که روز به روز هم رو به افزايش است. اينها قهرا امر ازدواج را ناممکن يا خيلي دشوار ساخته است تا جائي که خيلي از جوانها قيد ازدواج را زده و به فساد و تباهي کشيده مي شوند.
آيا ما نمي توانيم به جاي تالارها در خانه ها جشن گرفته و هرچه ساده تر و باصفاتر برگزار کنيم (و اگر در تالار برگزار مي کنيم، به صورت کم تشريفات، مثلا با يک نوع غذا و حذف هزينه هاي غير ضروري باشد) تا هزينه هاي اضافي به مصرف واجبات خانواده نوپا برسد؟ و کساني هم که از امکانات بيشتري برخوردارند، براي سامان دادن به ازدواج ديگران، يا امور خيريه ديگر اختصاص دهند تا اين کارهاي خير به عنوان خاطره خوب ازدواجشان باقي و درسي براي ديگران باشد؟
آيا ما نمي توانيم به پيروي از پيشوايان معصوم خود مخصوصا پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، کارها را براي خود سهل و آسان بگيريم تا هم خود و هم فرزندان جوانمان که مي خواهند زندگي جديدي را شروع کنند، با آرامش خاطر به زندگي مشترک خود ادامه دهند؟
در اينجا ممکن است گفته شود که زمان تغيير کرده و الان در قرن بيست و يکم هستيم و رسومات آن دوران به ما ربطي ندارد.
در پاسخ بايد گفت : دوران پيامبر صلي الله عليه و آله را نمي توان از اين مشکلات دست و پا گير که الان گريبانگير جوامع، خصوصا جامعه اسلامي ما شده، استثنا کرد. زيرا در آن دوران نيز اشراف و ثروتمندان و قدرتمندان، مراسم عروسي پرتشريفات برپا مي کردند، دختران خود را به افرادي تزويج مي نمودند که از قدرت و امکانات مالي برخوردار باشند و از عهده انتظارهاي آنها برآيند. ولي پيامبر گرامي اسلام با اين رسوم موهوم مبارزه کرد و دختران ثروتمند را به مردان بي بضاعت و همچنين دختران فقير را با مردان با مکنت تزويج کرد. چنانکه در حديثي از امام باقر مي خوانيم :
«زني حضور پيامبر رسيد عرض کرد : مرا شوهر دهيد. پيامبر فرمود : کيست با اين زن ازدواج کند؟ شخصي بلند شده و آمادگي خود را اعلام کرد پيامبر پرسيد : براي مهريه چه داري؟ عرض کرد چيزي ندارم. فرمود : آيا چيزي از قرآن بلدي؟ گفت : بلي. فرمود : مقداري از قرآن را به عنوان مهريه يادش بده» (1).
اين روايت سادگي ازدواج و مهريه را مي رساند. و اين که مهريه و جهيزيه و تشريفات، اساس زندگي مشترک را تشکيل نمي دهند. بلکه چيزي که در اين مورد مهم است، ايمان و اخلاص و محبت دو طرف به يکديگر است. بنابراين در مقابل چشم هم چشمي ها و رسومات غلط بايد ايستاد و مبارزه کرد و اين گونه مسائل، مسائلي نيست که بتوان گفت دولت يا ارگانهاي ديگر از اين جور کارها جلوگيري کند، بلکه اينها مسائل فرهنگي است و بايد خود مردم با آنها مبارزه کنند، و گرنه با دستور و بخشنامه و امثال اينها درست نمي شود. لذا بايد روي بخش فرهنگي تکيه کرد. و به عواقب آن فکر کرد تا از جهنمي که به دست خود ايجاد کرده ايم، نجات پيدا کرده و به هويت اسلامي خود باز گرديم و نگذاريم جامعه پاک اسلامي ما مانند غرب آلوده به فساد و لااباليگري شود و ضد ارزشها را ارزش تلقي کنيم. البته در اين زمينه نقش رسانه هاي گروهي، به ويژه صدا و سيما خيلي مؤثر است.
نگذاريم جوانان به جائي برسند که مانند دوران قبل از انقلاب در کشور عزيزمان ايران، جوانان به عدم ازدواج تشويق شوند، و ضد ارزشها را ارزش به حساب آورند.
مهريه چيست؟
مهريه مال معيني است که از طرف شوهر در برابر همسري، به زن تمليک مي شود (اعم از پول نقد و جنس و ملک و اجرت کاري) و يا به نفع زن بر ذمه گرفته مي شود؛ با رضايت طرفين (دختر و پسر). خواه کم باشد يا زياد. ولي کم بودن مهريه از محسنات زن صالحه به شمار رفته است. چنانکه در حديثي از امام صادق عليه السلام مي خوانيم :«ان من برکة المراة قلة مهرها و من شؤمها کثرة مهرها» (2).
«از برکت زن کمي مهريه اوست، و زياد بودن مهريه، نشانه شوم بودن زن است».
البته مهريه با اين که شرعا واجب است که بايد تعيين شود، اما به اندازه اصالت خانوادگي دختر و پسر و ايمان و اخلاق خوب آنان، اهميت ندارد، چنانکه مي دانيم اگر هنگام خواندن عقد، سخن از مهريه به ميان نيايد و مهريه تعيين نشود، عقد صحيح است. و بعد از عقد تعيين مي شود منتهي به فراخور موقعيت خانوادگي و مهارتهاي دو طرف و ملاحظه خانواده هاي مشابه، و امثال اينها که مهرالمثل ناميده مي شود. يعني دختراني که همشان و همطراز آن دختر هستند، به اندازه آنها مهريه تعيين مي شود.
گرچه در تعيين مهريه، دختر و پسر يا وکلاي آنان صاحب اختيارند و هر قدر تعيين کنند، جايز است، اما از روي عقل و درک نه احساسي که عقلش را تحت الشعاع قرار دهد؛ و نه مانند آن مردي که به نقل مطبوعات، در يکي از شهرهاي شمال، قلب خود را مهريه همسرش کرده بود که زن جوان با مراجعه به دادگاه خواستار مهريه خود شد که در نتيجه، دادگاه مبلغ 58 ميليون تومان براي قلب همسر اين زن تعيين کرد که بايد پرداخت شود (3).
ولي اگر مهريه را «مهرالسنة» (4) قرار دهند، مستحب است. مهرالسنة، مهريه اي است که پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام براي زنان و دختران خود و خانواده خودشان تعيين مي کردند.
در تاريخ آمده است وقتي معاويه از دختر حضرت زينب عليها السلام براي يزيد خواستگاري کرد، به فرستاده خود توصيه کرد : به پدر و مادر دختر بگو اگر با ازدواج آنها موافقت کنند بدهي هاي آنان را ادا مي کنم و ميزان مهريه در اختيار پدر و مادر دختر است هر قدر خواستند قرار مي دهيم و پول هر مقدار خواستند مي دهم.
پدر و مادر دختر گفتند : اختيار دختر و همه ما به دست دايي دختر، حضرت امام حسين عليه السلام است، هرچه ايشان تصميم بگيرند، ما راضي هستيم.
امام حسين عليه السلام فرمود :
«اگر يزيد لايق همسري اين دختر بود، مهريه اش همان مهرالسنة بود، ما دخترانمان را به پول نمي دهيم و عادتمان اين نيست که با شوهر دادن دختر، دين خود را ادا نمائيم».
بعد دختر را به عقد پسر عمويش درآورد و قطعه زميني هم به آنها بخشيد (5).
آيا جوانان اين مرز و بوم که تا پاي جان به عزيز زهرا امام حسين عليه السلام عشق مي ورزند، نمي توانند از رهبر و امام خود تبعيت نموده و تشريفات و تجملات را کنار گذاشته و به ساده گرفتن و آسان گرفتن فکر کنند؟
همچنين آيا بزرگان و پدران و مادران نمي توانند از سرور آزادگان، ابا عبدالله الحسين عليه السلام تاسي نموده به جاي تشريفات بي مورد و سخت گيريهاي بي جا (چنانکه بعضي ها داشتن خانه و ماشين و... را پيش شرط ازدواج دخترشان قرار مي دهند)، بيايند خرج ضروريات زندگي جوانان بنمايند تا جامعه اي که در اثر فرار جوانان از ازدواج، به تباهي کشيده مي شوند، جلوگيري کنند؟
هر ملتي و هر امتي براي خود در تمام مراحل زندگي الگويي دارند لذا مسلمانان بالاخص شيعيان بايد در تمام مراحل زندگي و بالاخص در اين مورد پيامبر اسلام را به عنوان پدر عروس و اميرالمؤمنين علي عليه السلام را به عنوان داماد و حضرت زهرا عليها السلام را به عنوان عروس؛ الگو و سرمشق عروسي و زندگي خود قرار دهند. لذا ما با بيان جريان خواستگاري تا مراسم جشن عروسي علي عليه السلام و زهراي مرضيه عليها السلام به صورت خيلي مختصر، سخن خود را به پايان مي بريم باشد که خداوند توفيق پيروي از حضرتشان را به ما عنايت فرمايد.
خواستگاري علي عليه السلام از فاطمه زهرا عليها السلام
پس از خواستگاري بزرگان قريش و ثروتمندان از حضرت زهرا؛ پيامبر فرمود ازدواج حضرت زهرا عليها السلام به فرمان خدا بايد انجام پذيرد، اصحاب پيامبر فهميدند که غير از علي عليه السلام همشاني از نظر فضائل اخلاقي و ايمان و اخلاص و... براي فاطمه نيست و کسي در آن حد نيست که بتواند با زهرا ازدواج نمايد لذا علي عليه السلام را تشويق به خواستگاري کردند و چون علي عليه السلام قلبا موافق اين مطلب بود و دنبال فرصتي براي طرح موضوع مي گشت، روزي خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله رسيد اما حيا سراسر بدن او را گرفته سر به زير افکند و معلوم بود که مي خواهد مطلبي را به عرض پيامبر برساند ولي شرم مانع مي شد، پيامبر او را وادار به سخن گفتن کرد و او با کلماتي مقصود خود را رساند و پيامبر با خواستگاري علي موافقت کرد و فرمود : فقط صبر کن تا اين موضوع را با دخترم در ميان بگذارم وقتي به زهرا گفت : او سکوت کرد. پيامبر فرمود : «الله اکبر، سکوتها اقرارها» (6).وقتي رضايت حضرت زهرا عليها السلام حاصل شد، علي عليه السلام از طرف پيامبر مامور شد زره خود را بفروشد و خرج عروسي نمايد، وقتي پول زره را آوردند، پيامبر مشتي از آن را به بلال داد تا براي عروس عطر بخرد و مقداري به ابوبکر داد تا براي داماد لوازم زندگي بخرند که با آن پول چيزهايي خريداري شد که هم وسائل زندگي براي داماد و هم جهيزيه عروس به حساب آمد.
جهيزيه حضرت زهرا عليها السلام
جهيزيه حضرت زهرا عليها السلام بسيار اندک و ساده و شامل ارقام زير بود :1. پيراهن هفت درهمي؛ 2. روسري يک درهمي؛ 3. قطيفه اي که تمام بدن را مي پوشانيد؛ 4. تختي که از ليف خرما و چوب درست شده بود؛ 5. دو عدد تشک از جنس کتان مصري؛ 6. چهار عدد بالش؛ 7. پرده؛ 8. حصير؛ 9. دستاس؛ 10. مشکي پوستين؛ 11. کاسه چوبي براي شير؛ 12. ظرف آب پوستين؛ 13. کوزه؛ 14. چند کوزه ديگر؛ 15. دو عدد بازوبند نقره اي؛ 16. ظرف مسي.
وقتي که چشم پيامبر به آنها افتاد چنين دعا کرد : «اللهم بارک لقوم جل آنيتهم الخزف» (7). «خدايا زندگي کساني را که اکثر ظرفهاي آنان سفال است، مبارک گردان».
مراسم عروسي
از طرف داماد و عروس عده اي دعوت شدند تا علي عليه السلام به خاطر همسر خود وليمه اي ترتيب دهد پس از صرف غذا، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله دست دختر خود را در دست علي گذاشت و فضائل هر دو را به آنها گوشزد کرد و کارها را به اين صورت تقسيم کرد که کارهاي خانه با زهرا و کارهاي بيرون خانه از آن علي عليه السلام باشد و سپس دستور داد زنان مهاجر و انصار دور شتر عروس را گرفته و به خانه شوهر ببرند (8) و با اين سادگي ازدواج برترين زنان عالم که اگر علي نبود، همشاني براي ازدواج با او پيدا نمي شد، به پايان رسيد.و بدين ترتيب پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله از خواستگاري دخترش تا خانه اميرالمؤمنين علي عليه السلام چنان اخلاص و صميميتي نشان داد که تا به حال کسي سراغ ندارد.
--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1) تهذيب الاحکام، ج 7، ص 410، باب 10، حديث 6.
2) روضة المتقين، ج 8، ص 98.
3) روزنامه کيهان، 15 مرداد 1381.
4) پانصد هزار درهم که حدودا ششصد هزار و اندي تومان مي شود (بحارالانوار، ج 43، ص 94).
5) دکتر احمد بهشتي، زنان نامدار، ج 3، ص 87.
6) بحار ج 43، ص 93.
7) بحار، ج 43، ص 94.
8) بحارالانوار، ج 43، ص 94.