شيوه‏هاى ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان
  • عنوان مقاله: شيوه‏هاى ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان
  • نویسنده: ابوالقاسم بشيرى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 13:51:16 3-9-1403


شيوه‏هاى ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان
ابوالقاسم بشيرى
اشاره
در شماره قبل، شيوه‏هاى كاهش و حذف رفتارهاى نامطلوب در كودكان مورد بررسى قرار گرفت. در اين شماره به شيوه‏هاى ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان مى‏پردازيم.
مقدمه
كودكان در واقع امانت‏هايى هستند كه خداوند در اختيار والدين قرار داده و وظيفه هر پدر و مادرى در مرحله اول، حفظ و نگهدارى از اين امانت‏هاى الهى و در مرحله بعد، ايجاد زمينه براى رشد و شكوفايى استعدادهاى آن‏هاست. به عبارت ديگر، يكى از مهمترين وظايف والدين تعليم و تربيت فرزندان است. امام سجاد عليه السلام در اين زمينه مى‏فرمايد: "حق فرزندت اين است كه به اين مطلب توجه داشته باشى كه اگر خوب باشد يا بد، از تو به وجود آمده و در اين دنيا با تو نسبت دارد و در تاديب او سؤوليت‏خواهى داشت. و در خداشناسى بايد او را راهنمايى كنى و در اطاعت پروردگارت يارى‏اش نمايى. رفتار تو با فرزندت بايد رفتار شخصى باشد كه يقين دارد كه در مورد احسان به او، پاداش نيك خواهد داشت و با بدرفتارى با او، به كيفر خواهد رسيد." (1) و امام على عليه السلام مى‏فرمايد: "چنان نباشد كه به واسطه تو خانواده و خويشانت‏بدبخت‏ترين و شقى‏ترين مردم باشند." (2) و پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله نيز در اين زمينه مى‏فرمايد: "هر كس دخترى داشته باشد و او را خوب تاديب كند و در تعليم او كوشش كند و اسباب رفاه و آسايش او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات خواهد داد." (3)
اين مقاله در صدد بيان راه‏كارهايى براى ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان است. اميد آن‏كه والدين بتوانند با به كار بستن آن‏ها، بخشى از مسؤوليت‏خود را در قبال فرزندان انجام دهند.
ايجاد رفتار با استفاده از اصل اكتساب (4)
كودكان، بسيارى از رفتارهاى بد و خوب، بهنجار و نابهنجار، سازگار و ناسازگار را از راه مشاهده اعمال ديگران كسب مى‏كنند. به عبارت ديگر، رفتارهاى كودك شبيه به رفتار والدين و كسانى است كه امر تعليم و تربيت آن‏ها را به عهده دارند; طرز راه رفتن، لباس پوشيدن، صحبت كردن، اعتقادات، باورها، ترس‏ها، و... راكودكان از بزرگ‏ترها به ويژه از والدين خود مى‏آموزند. پس‏از والدين، معلمان سال‏هاى نخست تحصيل، نقش مهمى در شكل‏گيرى رفتار كودكان دارند. از اين‏رو، رفتار والدين و معلمان، به عنوان الگوهاى قابل مشاهده براى كودك، مهم‏ترين نقش را در اكتساب رفتارهاى جديد دارد. در واقع، كودكان آينه تمام نماى رفتار اطرافيان خود هستند.
با توجه به اصل اكتساب، اگر والدين بخواهند رفتار مطلوبى مانند: سلام كردن يا مسواك زدن و... را در فرزند خود ايجاد كنند، بايد در صحنه‏هاى مختلف كه كودك رفتار آن‏ها را مشاهده مى‏كند، اين عمل را به صورت طبيعى انجام دهند. مثلا اگر كودك، هنگام برخورد پدر و مادر با يكديگر و نيز در برخورد با دوستان در كوچه و خيابان و در مهمانى‏ها چندين بار عمل سلام كردن را مشاهده كند، طبيعى است كه بر اساس همين الگوهاى مشاهده‏اى، "سلام كردن‏" را ياد خواهد گرفت. براى تعميم اين رفتار به موقعيت‏هاى زمانى و مكانى و با افراد ديگر، مى‏توان از تشويق‏هاى مناسب و به جا استفاده كرد تا اين عمل مطلوب، ملكه كودك شده به گونه‏اى كه با قطع تشويق‏ها نيز آن عمل را انجام دهد و خود عمل پسنديده، مشوق او باشد.
ايجاد رفتار با استفاده از اصل بازدارى زدايى (5)
بازدارى هنگامى اتفاق مى‏افتد كه فرد، الگويى را مشاهده كند كه بدون هيچ پيامد نامطلوبى، رفتارى را كه مشاهده كننده از انجام آن ترس دارد، انجام دهد. به عبارت ديگر، كودك بايد رفتارى را كه از انجام آن ترس دارد، ببيند ديگران انجام مى‏دهند و هيچ حادثه ناگوارى نيز برايشان اتفاق نمى‏افتد. مثلا كودكى را در نظر بگيريد كه از رفتن به يك محيط خلوت يا از نزديك شدن به گربه خانگى وحشت دارد، براى از بين بردن ترس و ايجاد جرات ورزى و شهامت در او مى‏توان از اصل بازدارى زدايى استفاده كرد; بدين‏گونه كه از كودك الگو - كودك ديگرى كه از گربه خانگى نمى‏ترسد يا از رفتن به يك اتاق خلوت هيچ وحشتى ندارد - مى‏خواهيم در مقابل كودك ترسو به گربه خانگى نزديك شود يا به اتاق خلوت برود. با چند بار انجام دادن اين رفتار، كودك ترسو به تدريج‏بازدارى زدايى مى‏شود; يعنى ترس او از بين مى‏رود و رفتار مورد نظر را ياد مى‏گيرد. در مرحله بعد، از خود او مى‏خواهيم تا اين عمل را انجام دهد، البته در انجام اين عمل با او مشاركت مى‏كنيم تا اين‏كه انجام آن رفتار براى او عادى شود و به تنهايى نيز قادر به انجام آن گردد. قابل ذكر است كه عمل بازدارى زدايى را خود والدين و مربيان كودك نيز مى‏توانند انجام دهند، لكن به كارگيرى يك كودك هم سن و سال كودك مشاهده كننده، اثر بهترى دارد.
افزايش رفتار مطلوب با استفاده از اصل آسان‏سازى (6)
يكى ديگر از فوايد الگوبردارى، آسان سازى رفتار است; يعنى كسى كه قبلا رفتارى را آموخته ولى بنا به دلايلى از انجام آن امتناع مى‏ورزد، اگر شاهد انجام آن از سوى ديگران باشد، به انجام آن رفتار ترغيب خواهد شد. مثلا اگر ما كسى را كه شنا بلد است ولى جرات انجام آن را ندارد، در كنار استخر شنا ببريم، انجام اين عمل (شنا كردن) براى او آسان مى‏شود، زيرا، مشاهده استخر و شنا كردن ديگران و لذت بردن از اين ورزش سالم و مفيد، او را به اين رفتار مطلوب ترغيب خواهد نمود. و يا به عنوان مثال، براى ايجاد رفتارى مطلوب در كودكى كه از سؤال كردن سر كلاس يا صحبت كردن در بين جمع خجالت مى‏كشد و به كم‏رويى كه يكى از مشكلات روان‏شناختى است، مبتلا شده و در نتيجه، نمى‏تواند از توانايى‏هاى خود به خوبى استفاده كند، مى‏توان از اصل آسان‏سازى كمك گرفت; يعنى كودك را بايد در موقعيت‏هايى قرار دهيم كه شاهد صحبت كردن كودكان ديگر در حضور جمع باشد. يا فيلم‏هايى كه اين صحنه‏ها را به خوبى نمايش مى‏دهد، به او نشان دهيم. وقتى اين عمل چندين بار تكرار شود، فرزند ما نيز به تدريج جرات صحبت كردن ميان جمع و يا سؤال كردن سر كلاس را پيدا خواهد كرد.
گفتنى است كه در استفاده كردن از سه اصل مذكور براى ايجاد رفتار مطلوب در كودكان، از عنصر تشويق نيز نبايد غفلت كنيم. گرچه بحث تشويق‏ها و تقويت‏ها يك مبحث گسترده‏اى است و از حوصله اين مقاله خارج است، ولى اجمالا توجه دادن والدين و مربيان به بهترين نوع برنامه تشويق و تقويت، خالى از فايده نيست. از ميان چندين برنامه تقويتى كه روان‏شناسان به تفصيل پيرامون آن بحث و پژوهش كرده‏اند، "برنامه تقويت ناپياپى با نسبت متغير"، بهترين ميزان پاسخ دهى را به دنبال دارد; يعنى اين‏كه اولا، تشويق‏ها بايد به صورت ناپيوسته بوده و اين طور نباشد كه به دنبال هر پاسخى، حتما يك تشويق و تقويت‏باشد، زيرا در اين صورت، كودك (آزمودنى) انتظار دارد كه بعد از هر رفتارى، تقويت‏بشود و اگر زمانى اين تشويق‏ها نباشد، رفتار ياد گرفته شده خاموش مى‏گردد. بنابراين، تشويق نبايد پياپى باشد. ثانيا، تشويق‏ها بايد با نسبت متغير باشد; يعنى هر از چندگاهى پس‏از انجام چند پاسخ، يك بار تقويت‏شود. مثلا، گاهى بعد از دو بار پاسخ دادن تقويت مى‏شود و گاه پس از 10، 8، و يا 4 بار پاسخ تقويت مى‏شود. اين برنامه تقويت‏بيش‏ترين اثر را هم در يادگيرى و هم در استمرار و بقاى رفتار آموخته شده دارد. (7)
روش‏هاى تعميم يا گسترش رفتار
از اين‏كه با بعضى از روش‏هاى ايجاد رفتار آشنا شديم، اينك جاى اين سؤال باقى است كه چگونه رفتار آموخته شده را حفظ ونگهدارى كنيم، به عبارت ديگر، روش‏هاى تعميم يا گسترش رفتار چيست؟
مهم‏ترين اصل روان‏شناسى يادگيرى كه طبق آن، رفتار از موقعيت‏هاى خاص يادگيرى به موقعيت‏هاى ديگر گسترش مى‏يابد، اصل تعميم است. اصل تعميم يعنى اين‏كه وقتى فردى، رفتارى را در زمان و مكان مشخصى تحت نظارت مربى خاصى - والدين يا معلمان و مربيان - ياد گرفت و انجام داد، همين رفتار را در زمان‏ها و مكان‏هاى ديگر و در حضور افرادى جديد نيز بتواند انجام دهد. مثلا، اگر كودكى در محيط خانه رفتارهايى از قبيل سلام كردن، رعايت‏حقوق ديگران، بهداشت، نظم و انضباط و تعاون را آموخته و به خوبى آن‏ها را انجام مى‏دهد، چه بايد كرد تا همين رفتارهاى مطلوب را در موقعيت‏هاى ديگر و هم‏چنين در برخورد با افراد جديد مثلا در مهمانى‏ها، در مسافرت‏ها، در مدرسه و در اجتماعاتى غير از خانواده نيز به راحتى و به صورت خودكار انجام دهد؟ در اين‏باره روان‏شناسان يادگيرى معتقدند كه بايد از مهم‏ترين اصل روان‏شناسى يادگيرى يعنى اصل تعميم استفاده كرد.
در تعميم، ما بادو موقعيت روبرو هستيم: موقيعت آموزش و موقعيت تعميم. موقيعت آموزش، موقعيتى است كه رفتار، در آن ياد گرفته مى‏شود. موقعيت تعميم موقعيتى است كه رفتار تغيير يافته بايد در آن گسترش يابد; يعنى موقعيت طبيعى زندگى. يكى از عوامل مهمى كه تعميم از موقعيت اول به موقعيت دوم را سبب مى‏شود، شباهت فيزيكى بين اين دو موقعيت است. مارتين و پيير (1992) براى‏افزايش‏شباهت‏بين‏اين‏دوموقعيت‏هاى پيشنهادى زير را مطرح كرده‏اند:
1- در حين آموزش، موقعيت‏هاى طبيعى زندگى را مورد توجه قرار دهيد; يعنى سعى كنيد مراحل آخر موقعيت آموزش را شبيه موقعيت طبيعى سازيد تابخشى از آموزش را در شرايط طبيعى انجام دهيد.
2- شرايط آموزش را متنوع سازيد يعنى سعى كنيد تعداد محرك‏هايى را كه رفتار بايد در حضور آن‏ها انجام شود، افزايش دهيد.
3- هنگام آموزش، سعى كنيد از محرك‏هايى كه در موقعيت طبيعى يافت مى‏شود، استفاده كنيد.
4- از برنامه‏هاى تقويت ناپياپى استفاده كنيد; يعنى هر از چند گاهى به صورت اتفاقى رفتار آموخته شده را تقويت كنيد.
5- در حين آموزش، از نمونه‏ها و مثال‏هاى فراوان استفاده كنيد.
به عنوان مثال، كودك كم‏رو و خجولى را در نظر بگيريد كه از سؤال كردن سر كلاس يا از صحبت كردن در حضور جمع پرهيز مى‏كند. براى از بين بردن كم‏رويى چنين كودكى مى‏توان از "بازى‏" كه يكى از نيازهاى طبيعى كودكان است، استفاده كرد. سعى كنيد چند بچه هم سن و سال او را به خانه آورده و ابتدا يك صحنه بازى در خانه به وجود بياوريد، كم كم اين صحنه را به بيرون از خانه يعنى كوچه و محيطهاى پرجمعيت ديگر كه هم موقعيت طبيعى است و هم محرك‏هاى زيادى وجود دارد، ببريد. البته، در انتخاب نوع بازى بايد ابتدا از بازى‏هايى استفاده كرد كه به افراد كم‏ترى نياز دارد ولى مى‏توان به تدريج‏بازى‏هايى را كه معيت‏بيش‏ترى نياز دارد طراحى كرد. در اين بازى‏ها به بچه‏هاى كم‏رو مسؤوليت‏هايى نيز مى‏دهيم تا مجبور شوند با ديگران حرف بزنند و امر و نهى كنند و اعتماد به نفس بيش‏ترى در آن‏ها ايجاد شود. طبيعى است كه اگر ما بتوانيم چنين برنامه‏اى را به خوبى براى چنين كودكى اجرا كنيم و از تشويق‏هاى مناسب نيز استفاده نماييم، هم علت‏هاى كم‏رويى او را از بين مى‏بريم و هم شهامت‏سؤال كردن يا صحبت كردن در حضور جمع را در او ايجاد مى‏كنيم. ناگفته نماند كه انجام چنين كارهايى نياز به تمرين زياد و هم‏چنين مطالعه بيش‏تر و علاقه وافر به ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان دارد.
پى‏نوشت‏ها:
1- مكارم اخلاق، ص 484
2- غررالحكم، ص 802
3- مجمع‏الزوائد، ج 8، ص 146
4. Acquisetion
5. Disinhibition
6. Facilitation
7- روش‏هاى شناختى نيز براى تغيير يا ايجاد رفتار وجود دارد، اما به دليل اين‏كه ما در اين مقاله فرض بر خود را بر ايجاد رفتارهاى مطلوب در كودكان خردسال گذاشتيم، روش‏هايى را كه بيش‏تر جنبه عملى دارد، مطرح كرديم.