حکومت جهانی حضرت مهدی
این روزها بیش تر از هر زمانى بحث حکومت واحد جهانى، جهانى شدن و جهانى سازى به گوش مى رسد. لطفاً بفرمایید نسبت این بحث ها با حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) چگونه است؟ مقصود از حکومت جهانى امام زمان (علیه السلام) چیست؟
بر اساس روایات، یکى از ویژگى هاى مشهورحکومت حضرت مهدى (علیه السلام) جهان شمولى آن است. حکومت مهدى (علیه السلام) شرق و غرب عالم را فرا مى گیرد، هیچ آبادى اى در زمین نمى ماند مگر اینکه گل بانگ توحید از آن شنیده مى شود و سراسر گیتى از عدل و داد آکنده مى گردد.
در آن دوران، به دست آن امام بزرگ، آرمان والاى تشکیل جامعه بزرگ بشرى و خانواده انسانى تحقق مى پذیرد و آرزوى دیرینه همه پیامبران و امامان (علیه السلام) و مصلحان و انسان دوستان بر آورده مى شود.امام رضا (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین روایت کرده است: خداوند در شب معراج فرمود:... و به درستى زمین را به وسیله واپسین (امامان معصوم علیه السلام) از دشمنانم پاک خواهم ساخت و تمام گستره زمین را در فرمانروایى او قرار خواهم داد...»
در عصر رهبرى امام مهدى (علیه السلام) با ایجاد مرکزیت واحد و مدیریت و حاکمیت یگانه والاهى براى همه اجتماعات و نژادها و منطقه ها، یکى از عوامل اصلى تضاد و جنگ و ستم از میان مى رود. رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «پیشوایان پس از من دوازده نفرند ؛ نخستین آن ها تو هستى اى على واپسین آن ها قائم است؛ همو که خداند با دستانش مشرق ها و مغرب ها تمام کره زمین را فتح خواهد کرد».
البته این امید در افکار و عقاید تمام اقوام و ملل ریشه دارد و کم و بیش به گونه هاى متفاوت درهمه جا مطرح است؛ اما در تفکر شیعى از شفافیت و روشنى ویژه بهره مى برد؛ به گونه اى امام منتظر و منجى نهایى زنده است. روزى به فرمان خداوند خواهد آمد و جهان را از عدل و داد آکنده خواهد ساخت.
یکى از مفاهیمى که همان ابتدا در ارتباط با مهدویت و ظهور منجى موعود پدید آمد و در شمار عقاید دینى بسیارى از شیعیان قرار گرفت، مفهم «حکومت واحد جهانی» است. بر اساس این عقیده با ظهور امام غایب، اسلام، به عنوان تنها دین حق الاهى و کامل و داراى شریعت جامع، مقبول همگان خواهد شد، ستمگران از مسند قدرت به زیر کشیده مى شوند ؛ حکومت جهانى اسلام به رهبرى مستقیم واپسین امام معصوم و عادل بر پا خواهد شد و عدالت بر بنیاد دیانت و اخلاق در مقیاسى جهانى اجرا مى گردد. در برخى از آیات قرآن به نوعى به این حاکمیت اشاره شده است. البته آیات مربوط به جهانى بودن دین اسلام نیز موءید این معنااست ؛ زیرا این وعده الاهى تحقق نیافته است و بى تردید باید زمانى تحقق یابد.
مبانى و مقدماتى که ناگزیر به آرمان حکومت واحد جهانى شیعى منجر مى شود چنین است:
1. اعتقاد به برترى کامل اسلام و جهانى بودن رسالت آن
به اتفاق تمام مسلمانان، اسلام که در واپسین حلقه از سلسله طولانى نبوت ظاهر شده، از هر جهت کامل ترین و جامع ترین دین است و تاروز قیامت نیز براى تأمین سعادت بشر کافى است.
دین اسلام ناگزیر روزى تمام انسان ها را پیرو خود مى سازد و جهان را تسخیر مى کند. قرآن مجید این حقیقت سترگ را این گونه تصویر کرده است:
«انّ الدینَ عندَ الله اَالاسلامُ»
در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است.
«وَمن یَبْتَغ غَیر الاسلام دیناً فَلَنْ یُقبَلُ مِنه»
و هر که جز اسلام دینى (دیگر) جوید هرگز از وى پذیرفته نشود.
«الیوم اَکْمَلتُ لَکُم دینَکُم»
امروز دین شمارابرایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم.
«ماکانِ مُحمّدٌ اَبا احِد مِنْ رجالِکُم ولکنَ رَسُول الله و خاتَمَ النبیین»
محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.
«وهُو الذى اَرْسلَ رَسوُلهُ بالهُدى وَ دینِ الحق لِیُظهِرهُ عَلى الدین کُلهِ»
او کسى است که پیامبرش را با هدایت دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.
با استفاده از این سخنان نورانى مسلمانان حقانیت، جامعیت، خاتمیت، جهانشمولى، و سرانجام جهان گسترى و پیروزى و غلبه نهایى اسلام را دریافته اند.
2. اعتقاد به مهدویت
چنان که گفته شد، اعتقاد به مهدویت و ظهور منجى داد گستر و جهانى ناگزیر به چیرگى اسلام بر تمامى ادیان و مکاتب وایدئولوژى ها و استیلا بر جباران و فرمانروایان غیر الاهى و در نهایت تأسیس حکومت جهانى مى انجامد؛ به ویژه اگر از منظر شیعى به تاریخ بنگریم، ظهورمهدى خاص و شناخته شده و در عین حال غائب از انظار و تشکیل حکومت حق و عدالت گستر اجتناب ناپذیر خواهد بود.
از نظر شیعه با حذف امام على بن ابى طالب (علیه السلام) و فرزندان او تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حوزه سیاست و حکومت به انحراف گرایید. این انحراف پیامدهاى منفى متعددى در پى داشت که محرومیت جامعه از رهبرى معنوى و آسمانى یکى از آن ها به شمار مى آید. شیعیان منتظرند واپسین بازمانده امامان معصوم (علیه السلام) ظهور کند و تاریخ اسلام و در نهایت تاریخ انسان را به مسیر طبیعى حق و الاهى اش باز گرداند. در آن صورت، اسلام عزیز و مسلط مى شود و مسلمانان بر جهان چیره مى گردند. طبق این تفسیر تشکیل حکومت واحد جهانى اسلامى اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در منابع ر وایى اسلامى و به ویژه شیعى، ازخصوصیات و اختیارات و عملکردهایى یاد شده است که جز با تشکیل حکومت واحد جهانى محقق نخواهد شد. از جمله گفته شده است که مهدى (علیه السلام) ستم را بر مى اندازد. و عدالت و دین حق را در سطح جهان براى همیشه مستقر مى سازد. در برخى روایات نیز از اختیارات و قدرت و امکانات مطلق و جهانى امام غائب یاد شده است؛ اختیارات و امکاناتى که عملاً جز با چیرگى بر جهان و تشکیل حکومت مقتدر جهانى به دست نمى آید، براى مثال امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «قائم ما با در انداختن بیم و هراس در دل ستمگران یارى مى شود با پشتیبانى و حمایت از جانب خداوند تأیید مى گردد. زمین برایش خاضع و تسلیم مى شود، گنج ها و خزائن برایش آشکار و نمایان مى شود. حکومت او شرق و غرب عالم را فرامى گیرد. خداوند به وسیله او دینش را بر تمام ادیان چیرگى مى بخشد؛ هر چند مشرکان که کراهت داشته باشند. در زمین خرابى و ویرانى نمى ماند مگر آن که او آن ها را آباد کند و عیسى بن مریم (علیه السلام) از آسمان فرود آید و پشت سرش نماز مى گزارد.»
با توجه به این نوع روایات هرگز تردیدى نخواهد ماند که حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) تمام گستره زمین را فرا خواهد گرفت.
با روشن شدن ایده حکومت جهانى در مباحث مهدویت، نسبت آن با نظریه هاى امروزین جهانى شدن و جهانى سازى تا حدود زیادى آشکار مى شود.