در عصر غیبت بر عهده شیعیان وظائف متعددی هست که به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره می کنیم:
1. معرفت و شناخت مقام امام و ولایت
الف : لزوم شناخت امام :
«عَنِ الْفُضَیلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یقُولُ: مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ وَ لَا یعْذَرُ النَّاسُ حَتَّی یعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا یضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ کَانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِه.»
(المحاسن، 155؛ عنه البحار، ج23 ، ص77 ، ح6.)
فضیل گفت از حضرت ابو جعفر علیه السّلام شنیدم می فرمود : هر کس بدون امام بمیرد مرگ او چون مردن مردم جاهلیت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمی پذیرند، کسی که با شناختن امام بمیرد، او را زیانی نخواهد رسید چه جلوتر از ظهور امام بمیرد یا بعد از آن و کسی که بمیرد ؛ در حالی که امامش را شناخته، از دنیا برود، مانند کسی است که با قائم عجل اللَّه فرجه در خیمه او بوده است .
«عَنْ سَلَمَةَ بْنِ عَطَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ خَرَجَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیه السلام) عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَیهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَته»
(علل الشرایع، ص 9؛ عنه البحار، ج 5، ص312، ح1.)
سلمه بن عطا از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که فرمود:
حضرت امام حسین علیه السّلام در میان اصحاب خود فرمود: اصحاب من! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند وقتی شناختند او را می پرستند وقتی او را پرستیدند از پرستش دیگران دست می کشند.
مردی عرض کرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت معنی معرفت خدا چیست؟
فرمود همان معرفت و شناخت اهل هر زمانی است امام زمان خود را.
مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه بعد از نقل این روایت میگوید :
«یعنی بذلک أن یعلم أهل کل زمان زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی کل زمان من امام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل.»
(علل الشرایع، ص 9.)
اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند که خدا ایشان را وا نگذاشته و زمین را خالی از امام معصوم ننموده کسی که بپرستد خدایی را که حجت برای مردم قرار نداده او خدای واقعی را نپرستیده دیگری را پرستش نموده.
و مرحوم علامه مجلسی نیز میگوید :
«لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الامام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الامام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالی بمعرفته علیه السلام و لما ذکره الصدوق رحمه الله أیضا وجه.»
شاید امام علیه السّلام که معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش این است که معرفت خدا حاصل نمیشود مگر از طرف امام یا به جهت این که شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است که اگر خدا را بشناسد ولی امامشناسی نداشته باشد ، خداشناسی او برایش سودی ندارد و توضیحی که صدوق نیز داده است بی مناسبت نیست.
(البحار، ج 23، ص83.)
ب : امام ، مظهر اسماء حسنای خداوند :
مرحوم شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب شریف کافی این روایت را نقل می کند:
«عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها » قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّتِی لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا.»
(الکافی، ج 1 ، ص 143.)
و آن حضرت راجع به قول خدای عز و جل «خدا را نامه ای نیکوست او را به آنها بخوانید» فرمود: سوگند بخدا ماییم آن نامه ای نیکو که خدا عملی را از بندگان نپذیرد مگر آنکه با معرفت ما باشد .
فقال علی علیهالسلام: «...فَلَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه».
به بهشت نمی رود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم.
ج : احاطه علمی امام بر همه امور عالم :
«فَإِنَّا یحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یعْزُبُ عَنَّا شَیءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم.»
(بحارالانوار، ج53، ص 175)
ما از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمیماند .
مرحوم کلینی رحمت الله علیه در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود :
«إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یکُونُ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیئَةً فَرَأَی أَنَّ ذَلِکَ کَبُرَ عَلَی مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِکَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فِیهِ تِبْیانُ کُلِّ شَیء.»
(الکافی، ج1، ص 261.)
به راستی من میدانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و میدانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و میدانم آنچه بود و آنچه میباشد، گوید: سپس اندکی صبر کرد و دید که این سخن بر هر که شنید گران آمد پس فرمود: من اینها را از کتاب خدا عز و جل میدانم، زیرا خدا عز و جل میفرماید: در آن بیان واضح هر چیزی است .
2 - انتظار فرج
دومین وظیفه ای که شیعیان در عصر غیبت دارند، انتظار فرج است: اما سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی می فرماید :
«یا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ (علیه السلام) انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج.»
(بحار الأنوار، ج52، ص122.)
ای ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی هستند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمانها بهترند؛ زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آن ها حکم مشاهده را دارد! خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانی میداند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر (علیه دشمنان دین) پیکار کرده اند، آن ها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا میخوانند. و هم فرمود: انتظار فرج بزرگترین فرج است.
3 - دعا برای حضرت
خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در توقیع معروفی می فرماید:
«وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج.»
(بحار الأنوار، ج52، ص92، ح7.)
برای تعجیل فرج ، بسیار دعا کنید .
مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین از احمد بن اسحاق از امام عسکری علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود :
«وَاللَّهِ لَیغِیبَنَّ غَیبَةً لَا ینْجُو فِیهَا مِنَ التَّهْلُکَةِ إِلَّا مَنْ یثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَوَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه.»
(کمال الدین، ص 384 و بحار الأنوار، ج52، ص25، ح16.)
به خدا قسم ( حضرت قائم عج) چنان غیبتی مییکند که کسی از مهلکه ( بیدینی و گمراهی) نجات نمی یابد؛ جز آنان که خداوند آن ها را در عقیده به امامتش ثابت قدم داشته، و موفق نموده است که دعا کنند خداوند زودتر او را ظاهر گرداند.
4 - حزن اندوه در فراق حضرت
«عَنْ سَدِیرٍ الصَّیرَفِی قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَی مَوْلَانَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَرَأَینَاهُ جَالِساً عَلَی التُّرَابِ وَ عَلَیهِ مِسْحٌ خَیبَرِی مُطَوَّقٌ بِلَا جَیبٍ مُقَصَّرُ الْکُمَّینِ- وَ هُوَ یبْکِی بُکَاءَ الْوَالِهِ الثَّکْلَی ذَاتَ الْکَبِدِ الْحَرَّی قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَیهِ وَ شَاعَ التَّغَیرُ فِی عَارِضَیهِ وَ أَبْلَی الدُّمُوعُ مَحْجِرَیهِ وَ هُوَ یقُولُ سَیدِی غَیبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیقَتْ عَلَی مِهَادِی وَ أَسَرَتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیدِی غَیبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَی مِنْ عَینِی وَ أَنِینٍ یفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایا إِلَّا مُثِّلَ لِعَینِی عَنْ عَوَائِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْظَعِهَا وَ تَرَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک.»
(کمال الدین، ص 352 و بحار الأنوار، ج51، ص219، ح9.)
سدیر صیرفی گفت : من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام شرفیاب شدیم . دیدیم حضرت روی زمین نشسته و عبائی بییقه پوشیده ، که آستین هایش کوتاه بود ، و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گریه میکرد و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود به طوری که رنگش تغییر کرده بود و در حالی که کاسه چشمش پر از اشک بود، می فرمود:
ای آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب کرده!.
ای آقای من! غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدی که یکی بعد از دیگری از ما را میرباید ، و جمع ما را بهم می زند، کشانده است . من با شک چشم و ناله های سینه ام که از مصائب و بلاهای گذشته دارم نمی نگرم؛ جز این که در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم میگردد .
وقتی امام صادق علیه السلام این چنین در فراق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، این چنین ناله می زند و اشک می ریزد ، تکلیف من و شما روشن است!
5 - عهد و پیمان
در دعای عهد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، این گونه میخوانیم :
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا»
(بحار الأنوار، ج53، ص 96.)
خداوندا! من بامداد امروز که در آن بسر می برم و هر بامدادی تا زنده ام عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می کنم، و بیعت او را بگردن می گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی دارم و از یاد نمی برم.
6 - رعایت تقوی و مانع وصول به حضرت
مهمترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت این است که تقوای الهی داشته باشند و اتفاقا همین کم تقوایی ما شیعیان است که این همه سال از فراق آن حضرت رنج می بریم .
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیل.»
(بحار الأنوار، ج53 ، ص177 و الإحتجاج، ج2، ص 499.)
و چنانچه شیعیان ما - خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفای به عهدشان اجتماع میشدند ، نه تنها سعادت لقای ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد ، که سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان میرسید و این ها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت بما میباشد ، بنا بر این هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمیدارد جز اخباری که از ایشان بما میرسد و ما را مکروه و ناراحت میسازد...