اسامى و القاب حضرت مهدى (عج)
  • عنوان مقاله: اسامى و القاب حضرت مهدى (عج)
  • نویسنده:
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 18:10:17 1-9-1403

 

اسامى و القاب حضرت مهدى (عج)

مرحوم ثقة الاسلام نورى در بيان اسماء شريفه امام عصر ( عليه السلام ) ، با استناد به آيات و روايات و كتب آسمانى پيشين و تعبيرات راويان و تاريخ نگاران تعداد يكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى ( عليه السلام ) ذكر مي كند و مدعى است كه در اين مقام ، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غير قطعى خوددارى نموده است كه در غير اين صورت چندين برابر اين اسماء و القاب ، قابل استخراج از كتب مختلفه بود . كه از آن جمله است : محمّد ، احمد ، عبداللّه ، محمود ، مهدى ، برهان ، حجّت ، حامد ، خلف صالح ، داعى ، شريد صاحب ، غائب ، قائم ، منتظر و ... .
كنيه هاى آن حضرت عبارتند از : ابوالقاسم ( هم كنيه پيامبر ( صلى الله عليه و آله وسلم ) ) ، ابوعبداللّه ، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهيم ، ابوالحسن و ابوتراب را نيز از كنيه هاى ايشان شمرده است .
در اينجا به ذكر پاره اى عناوين و صفات كه در ضمن زيارت هاى مختلفه و ادعيه مربوط به حضرت مهدى (عجل الله فرجه الشريف ) مورد تصريح قرار گرفته است اشاره داريم ، با اين اميد كه دقّت و تأملى در آنها ، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالبا از لسان معصومين ( عليهم السلام ) در ضمن اين دعا ها و زيارت ها براى امام دوازدهم (عج) بر شمرده شده برايمان روشن تر سازد .
قابل ذكر اينكه تمام اين عناوين و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى (عج) وارد گرديده ، اگر چه بسيارى از آنها در مورد ساير امامان بزرگوار اسلام ( عليهم السلام ) نيز مي تواند مصداق داشته باشد .
ديگر اينكه ، آنچه ذكر مي شود نه به ادّعاى اسم يا لقب آن حضرت ، بلكه به عنوان بهره ورى از تعابير موجود در نصوص زيارت و دعاست ، اعم از اينكه واژه اى مفرد يا جمله اى توصيفى باشد .
بقيّة اللّه : باقيمانده خدا در زمين .
خليفة اللّه : جانشين خدا در ميان خلايق .
وجه اللّه : مظهر جمال و جلال خدا ، سمت و سوى الهى كه اولياى حق رو به او دارند .
باب اللّه : دروازه همه معارف الهى ، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى ، قصدش مي كنند .
داعى اللّه : دعوت كننده الهى ، فرا خواننده مردم به سوى خدا ، منادى راستين هدايت الى اللّه .
سبيل اللّه : راه خدا ، كه هر كس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت .
ولى اللّه : سر سپرده به ولايت خدا و حامل ولايت الهى ، دوست خدا .
حجة اللّه : حجّت خدا ، برهان پروردگار ، آن كس كه براى هدايت در دنيا ، و حساب در آخرت به او احتجاج م? كنند .
نور اللّه : نور خاموشى ناپذير خدا ، ظاهر كننده همه معارف و حقايق توحيدى ، مايه هدايت رهجويان .
عين اللّه : ديده بيدار خدا در ميان خلق ، ديدبان هستى ، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان .
سلالة النّبوّة : فرزند نبوّت ، باقيمانده نسل پيامبران .
خاتم الاوصياء : پايان بخش سلسله امامت ، آخرين جانشين پيامبر ( صلى الله عليه و آله وسلم ) .
علم الهدى : پرچم هدايت ، رايت هميشه افراشته در راه اللّه ، نشان مسير حقيقت .
سفينة النّجاة : كشتى نجات ، وسيله رهايى از غرقاب ضلالت ، سفينه رستگارى .
عين الحيوة : چشمه زندگى ، منبع حيات حقيقى .
القائم المنتظر : قيام كننده مورد انتظار ، انقلابى بي نظيرى كه همه صالحان چشم انتظار قيام جهانى اويند .
العدل المشتهر : عدالت مشهور ، تحقق بخش عدالت موعود .
السيف الشاهر : شمشير كشيده حق ، شمشير از نيام بر آمده در اقامه عدل و داد .
القمر الزّاهر : ماه درخشان ، ماهتاب دلفروز شب هاى سياه فتنه و جور .
شمس الظلاّم : خورشيد آسمان هستى ظلمت گرفتگان ، مهر تابنده در ظلمات زمين .
ربيع الأنام : بهار مردمان ، سر فصل شكوفايى انسان ، فصل اعتدال خلايق .
نضرة الأيّام : طراوت روزگار ، شادابى زمان ، سرّ سرسبزى دوباره تاريخ .
الدين المأثور : تجسّم دين ، تجسيد آيين بر جاى مانده از آثار پيامبران ، خود دين ، كيان آيين ، روح مذهب .
الكتاب المسطور : قرآن مجسّم ، كتاب نوشته شده با قلم تكوين ، معجزه پيامبر در هيئت بشرى .
صاحب الأمر : دارنده ولايت امر الهى ، صاحب فرمان و اختياردار شريعت .
صاحب الزمان : اختيار دارِ زمانه ، فرمانده كل هستى به اذن حق .
مطهّر الأرض : تطهير كننده زمين كه مسجد خداست ، از بين برنده پليدى و ناپاكى از بسيط خاك .
ناشر العدل : برپا دارنده عدالت ، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گيتى .
مهدى الامم : هدايتگر همه امّتها ، راه يافته راهنماى همه طوايف بشريت .
جامع الكَلِم : گردآورنده همه كلمه ها بر اساس كلمه توحيد ، وحدت بخش همه صف ها .
ناصر حق اللّه : ياريگر حقِ خدا ، ياورِ حقيقت .
دليل ارادة اللّه : راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى ، راه بلد و راهبر انسان ها در راستاى اراده خداوند .
الثائر بأمر اللّه : قيام كننده به دستور الهى ، بر انگيخته به فرمان پروردگار ، شورنده بر غير خدا به امر خدا .
محيى المؤمنين : احياگر مؤمنان ، حياتبخش دل هاى اهل ايمان .
مبير الكافرين : نابود كننده كافران ، درهم شكننده كاخ كفر ، هلاك كننده كفار .
معزّ المؤمنين : عزّت بخش مؤمنان ، ارزش دهنده اهل ايمان .
مذلّ الكافرين : خوار كننده كافران ، درهم شكننده جبروت كفر پيشگان .
منجى المستضعفين : نجات دهنده مستضعفان ، رهايى بخش استضعاف كشيدگان .
سيف اللّه الّذى لاينبو : شمشير قهر خدا كه كندى نپذيرد .
ميثاق اللّه الّذى أخذه : پيمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده .
مدار الدهر : مدار روزگار ، محور گردونه وجود ، مركز پيدايش زمان .
ناموس العصر : نگهدارنده زمان ، كيان هستى دوران .
كلمة اللّه التامه : كلمه تامّه خداوند ، حجّت بالغه الهى .
تالى كتاب اللّه : تلاوت كننده كتاب خدا ، قارى آيات كريمه قرآن .
وعد اللّه الّذى ضمنه : وعده ضمانت شده خدا ، پيمان تخلف ناپذير الهى .
رحمة اللّه الواسعة : رحمت بي پايان خدا ، لطف و رحمت بي كرانه پروردگار رحمت گسترده حق .
حافظ اسرار رب العالمين : نگهبان اسرار پروردگار ، حافظ راز هاى ربوبى .
معدن العلوم النبويّه : گنجينه دانش هاى پيامبرى ـ خزانه معارف نبوى .
نظام الدين : نظام بخش دين .
يعسوب المتقين : پيشواى متقين .
معزّ الاولياء : عزت بخش ياران .
مذلّ الأعداء : خوار كننده دشمنان .
وارث الانبياء : ميراث بر پيامبران .
نور ابصار الورى : نور ديدگان خلايق .
الوتر الموتور : خونخواه شهيدان .
كاشف البلوى : بر طرف كننده بلا ها .
المعد لقطع دابر الظلمه : مهيّا شده براى ريشه كن كردن ظالمان .
المنتظر لاقامة الأمت و العوج : مورد انتظار براى از بين بردن كژي ها و نادرستي ها .
المترجى لازالة الجور و العدوان : مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز .
المدّخّر لتجديد الفرائض و السنن : ذخيره شده براى تجديد واجبات و سنن الهى .
المؤمّل لاِحياء الكتاب وحدوده : مورد اميد براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن .
جامع الكلمة على التقوى : گرد آورنده مردم بر اساس تقوى .
السبب المتصل بين الأرض و السماء : واسطه بين آسمان و زمين ، كانال رحمت حق بر خلق .
صاحب يوم الفتح و ناشرراية الهدى : صاحب روز پيروزى و بر افرازنده پرچم هدايت .
مؤلف شمل الصلاح و الرضا : الفت دهنده دل ها بر اساس رضايت و درستكارى .
الطالب بدم المقتول بكربلا : خونخواه شهيد كربلا .
المنصور على من اعتدى عليه و افترى : يارى شده عليه دشمنان و افترا زنندگان .
المضطرّ الّذى يجاب اذا دعى : پريشان و درمانده اى كه چون دعا كند دعايش مستجاب شود .