ره توشه هائي از عيد فطر
  • عنوان مقاله: ره توشه هائي از عيد فطر
  • نویسنده: حجة الاسلام عبدالکريم پاک نيا
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 20:32:21 1-9-1403



فرا رسيدن روز مبارک عيد فطر، نويد بخش تحوّلاتي سرنوشت ساز در زندگي اهل ايمان است. چرا که عيد فطر يکي از ايام اللّه، زمينه ساز وحدت کلمه براي مسلمانان و تقويت اتحاد و اراده آنان، تجديد حيات دوباره براي اسلام، دميدن روح ايمان و سرور و نشاط براي بندگان الهي، روز نمايش عظمت دين و بازگشت دوباره به فطرت انساني و بالاخره روز فتح و پيروزي در جهاد اکبر براي رهروان خداجوي مي باشد. در شب و روز عيد فطر، اهل ايمان از سوئي به شب زنده داري و نماز و دعا مي پردازند و از سوئي ديگر با زمزمه زيارت امام حسين (ع) با آن حضرت و مقاصد آسماني اش پيمان مجدد امضاء کرده و روح حماسه و عرفان و فداکاري را در وجودشان احياء مي کنند. اين اعمال معنوي آنان را براي پرواز در عالم ملکوت به همراه قدسيان آماده مي کند و آنان بدين وسيله از قيد و بند مادّيات و علاقه هاي بي ارزش رهائي يافته و با دلي سرشار از شوق ايمان و عشق به خدا زندگي نويني را آغاز مي کنند. چه زيباست که تمام اقشار جامعه از اين فرصت به دست آمده در راه اعتلاي کلمه حق و توسعه و ترويج معارف حياتبخش الهي بهره گرفته و خود را يک سال ديگر در پناه ايمان و مصونيت بيمه کنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذيري از عبادات و رياضات شبهاي ماه رمضان و شبهاي قدر و زيباترين لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مي کشند و اتّحاد و يگانگي و برادري و همدلي خود را به نمايش گذاشته و بار ديگر دست رد به سينه شيطان و شيطان صفتان مي زنند و هم نوا با برادران ديني خود، پروردگار با عظمت را صدا کرده و توفيق در تمام کارهاي خير و دوري از تمام بدي ها رابه همراه حضرت محمّد و آلش که درود خدا بر آنان باد از درگاه خداوند درخواست مي کنند. در همين راستا به برخي از دستاوردهاي اين روز باشکوه اشاره کرده و روح و جان خويش را با آموختن درسهائي از آن صفا مي بخشيم به اميد اينکه ره توشه هائي را براي سلوک به سوي حق به دست آوريم.
در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز فطر، مي توان پيامهاي مهم و حياتبخش اسلام را به گوش حاضرين رساند چرا که برخي افراد فقط در چنين روزي فرصت راه يابي به مجالس مذهبي را پيدا مي کنند و در چنين فضائي آمادگي شنيدن مطالب معنوي و دستورات انسان ساز اسلامي را دارند. به همين جهت اميرمؤمنان علي (ع) در يکي از خطبه هاي خويش در روز عيد فطر بعد از حمد و ثناي الهي و فراهم نمودن زمينه پيامهاي آسماني به بيان مهمترين دستوارت الهي پرداخته و اهم احکام کليدي را به نمازگزاران فطر مي آموزد در فرازهائي از گزارشي که شيخ صدوق از بيانات اميرمؤمنان علي (ع) در خطبه عيد فطر آورده است چنين مي خوانيم : «انّ هذا اليوم جعله اللّه لکم عيداً و جعلکم له اهلاً فاذکروا اللّه يذکرکم و ادعوه يستجب لکم؛امروز را خداوند متعال براي شما عيد قرار داده است و به شما شايستگي آنرا عنايت فرموده پس شما هم به شکرانه آن خدا را ياد کنيد تا شما را ياد کند و او را بخوانيد تا شما را اجابت کند به يکي از مهمترين اعمال روز عيد فطر که پرداخت زکات فطره است اشاره کرده و اهمّيت آنرا متذکر مي شود، چرا که اگر زکات فطره از صورت پرداخت فردي به سمت بُعد اجتماعي آن سوق داده شود پشتوانه و سرمايه مهم اقتصادي در حلّ مشکلات مردم خواهد بود. ايجاد مراکز درماني، تأسيس کانون هاي علمي و صنعتي براي اشتغال زائي بيکاران جامعه، سرمايه گذاري براي مسائل بهداشتي و عمران محيط زيست، تقويت بنيه دفاعي مسلمانان و حراست از مرزهاي اسلامي، توسعه فرهنگ عمومي و ديني و ايجاد مؤسسات پژوهشي و تحقيقاتي برخي از دستاوردهاي پرداخت زکات فطره در روز عيد است که در صورت جمع آوري و مصرف صحيح اين بودجه ديني به دست خواهد آمد.
ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامي در صورت هدايت صحيح مردم و مخاطبين خويش در اين زمينه توفيقات افزون تري را در امر تبليغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراکز علمي، عمراني و بهداشتي که نوعي باقيات صالحات است شريک خواهند بود؛ چه بسيار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشي که از همين زاويه به توسعه و ترويج معارف عالي اسلام پرداخته اند. به همين جهت امير مؤمنان مردم را به پرداخت دَينِ شرعي خويش تشويق نموده و با ياد آوري اهمّيت موضوع مي فرمايد : «و اَدّوا فِطرَتَکُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبيِّکُم وَ فَريضَةٌ مِن رَبِّکُم فَليُؤدّها کُلُّ اِمرِءٍ مِنکُم عَنهُ وَ عَن عيالِهِ کُلِّهِم ذَکَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغيرِهِم و کَبيرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوکِهِم عَن کُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعيرٍ؛ زکات فطره خود را که سنت پيامبرتان و فريضه واجبي از سوي پروردگارتان مي باشد هر يک از شما از سوي خود و افراد تحت تکفل خود از زن و مرد، کوچک و بزرگ، آزاد و مملوک يک صاع گندم يا خرما يا جو پرداخت نمايد.»
علي (ع) در فراز ديگري از خطبه خويش به مهمترين دستورات الهي پرداخته و به مسلمانان يادآور مي شود که : «اطيعوا اللّه فيما فرض اللّه عليکم و امرکم به من اقام الصّلوة و ايتاء الزّکوة و حجّ البيت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النّهي عن المنکر و الاحسان الي نساء کم و ما ملکت ايمانکم؛ در مواردي که خداوند بر شما واجب کرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت کنيد، از بپا داشتن نماز، پرداخت زکوة، زيارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهي از منکر و نيکي و احسان به همسران و زيردستان خود. مولاي متقيان باتذکر زشتي برخي گناهان کبيره اضافه مي کند که : «و اطيعوا اللّه فيما نهاکم عنه من قذف المحصنة و ايتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المکثال و نقص الميزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف؛ (1) اي مردم! خدا را در مورد چيزهائي که شما را نهي کرده اطاعت کنيد و از انجام آن دوري گزينيد که از جمله نسبت ناروا به زنان شوهر دار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، کم فروشي در معاملات، گواهي باطل و دروغ و فرار از ميدان نبرد از مقابل دشمن است.
برخي از مردم عيد را به معني نشاط و شادي ظاهري دانسته و با پوشيدن لباسهاي نو و رنگارنگ و با تدارک غذاهاي متنوع و شيريني و شربت و گفتن و خنديدن و سياحت و تفرج بي محتوا خود را سرگرم مي کنند. در حالي که عارفان با بصيرت و اولياء خاص الهي با چشم دل به عيد نگريسته و زواياي معنوي آنرا جستجو مي کنند. بخشي از کوششهاي مردان الهي در ايّام عيد بعد اجتماعي دارد که در حلّ مشکلات برادران ديني،رسيدگي به نيازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران ديني، کمک به مستضعفان فکري جامعه و اهتمام به مسائل عمومي و مبتلا به مسلمانان جلوه مي کند چرا که آنها بر اين باورند که علي (ع) در مورد ويژگيهاي مردان الهي فرموده است : «نفسه منه في عناءٍ والنّاس منه في راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه؛ (2) نفس او از دستش در رنج و ناراحتي است امّا مردم (بخاطر خدماتي که او انجام مي دهد) از او در آسايش اند. او براي (رسيدن به درجات عالي در روز) قيامت خود را به زحمت مي افکند ولي مردم را به رفاه و آسايش مي رساند».
و برخي ديگر از فعاليت هاي اهل ايمان مربوط به ارتباط خود و خدايشان است، آنان از آنجائي که در طول ماه مبارک رمضان با زحمات شبانه روزي خود بر شيطان نفس تسلط يافته و در جهاد بزرگ به پيروزي نائل شده اند روز عيد فطر را به شکرگزاري و ارتباط نزديکتري با پروردگارشان مي گذرانند : حضرت امام خميني در اين مورد سخنان قابل توجهي ارائه کرده و مي فرمايد : البته عيدهائي که اسلام تأسيس فرموده است به حسب نظرهاي مختلفي که اهل نظر دارند و بحسب قشرهاي مختلفي که برخورد مي کنند برداشتهاي مختلفي وجود دارد. آن برداشتي که اهل معرفت از عيد مي کنند، با آن برداشتي که ديگران مي کنند بسيار متفاوت است. آنها بعد از اينکه در ماه مبارک رمضان آن رياضتها را مي کشند و کشيدند، روز عيد روز لقاي آنهاست لقاء اللّه است آن روز براي آنها. «الغيرک من الظّهور ما ليس لک؛ (3) خدايا! براي غير تو چه ظهوري هست که براي تو نيست.؟!» آنها همه چيز را از او مي دانند و آن روزرا عيد مي کنند براي اينکه بعد از رياضات يوم ورود به حضرت است. و در عيد قربان نيز بعد از اينکه تمام عزيزانشان را از دست دادند، مهيا براي ملاقات مي شوند، بعد از اينکه نفس
خودشان را کشتند و هرچه عزيز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتي که مسلمين با هم دارند، اهل معرفت مهيا مي شوند براي لقاء اللّه. پس برداشت آنها غير از برداشت ماست و ما اميدواريم که به تبع اولياء خدا به جلوه اي از آن جلوه ها برسيم و ذره اي از آن معارف در قلب ما واقع بشود. (4)» به همين جهت حضرت امام مجتبي (ع) هنگامي که مشاهده کرد عدّه اي از مردم در روز عيد فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به يارانش فرمود : خداوند متعال ماه رمضان را معيار آزمايش مردم قرار داده است که در آن مردم براي کسب مقامات معنوي و بهشتي مسابقه مي دهند عدّه اي در اين مسابقه برنده شده و برخي ديگر از کسب اين مقامات باز مي مانند.
کمال شگفتي است از کسي که بي خبر از نتيجه اين مسابقه به خنديدن و خوشگذراني مشغول است به خدا سوگند! اگر پرده ها کنار رورد نيکوکاران به نتائج نيکو رفتاري خود مشغول بوده و بدکاران گرفتار اعمال بد خود هستند. (5)

شوق ديدار يار از برجسته ترين و به يادماندني ترين ساعات روز عيد فطر لحظاتي است که منتظران راستين ظهور حضرت ولي عصر (عج) آرزوي ديدار آن حضرت را کرده و در فراقش با دلي مملو از اميد اشک حسرت مي ريزند. آنان به ياد سخن حضرت باقر (ع) مي افتند که فرمود : «ما مِن يَومِ عَيدٍ لِلمُسلِمينَ اَضحَيً وَ لا فِطرٍ اِلّا و هُوَ يُجَدِّدُ اللّهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِيهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِک قالَ اِنَّهُم يَرَونَ حَقَّهُم في اَيدي غَيرِهِم؛ (6) هيچ عيد فطر و قربان نيست که با آمدن آن غم و اندوه آل محمد (ص) تجديد مي شود راوي گفت : چرا در روز عيد غمگين مي شوند؟ امام فرمود : زيرا آنان حق خود را در دست ديگران مي بينند و از اينکه افراد غير شايسته بر جايگاه رهبري امت قرار دارد و امام راستين هنوز ظهور نکرده است که حکومت عادلانه و سايه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگين و ناراحتند.
به همين جهت يکي از رايجترين اعمال اين روز که اولياء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاي ندبه در روز فطر است که دردمندانه و عاشقانه با امام زمان (ع) نجوا مي کنند : «هل اليک يا بن احمد سبيلٌ فتلقي...متي ترانا و نراک و قد نشرت لواء النّصرتري...».
اين ابيات مولوي تا حدودي بيانگر راز دل ندبه خوانان عيد فطر است که به مولاي خويش عرضه مي دارند :

در هوايت بي قرارم روز و شب / سر زپايت بر ندارم روز و شب اي مهار عاشقان در دست تو / در ميان اين قطارم روز و شب تا که بگشايم به قندت روزه ام / تا قيامت روزه دارم روز و شب چون زخوان فضل روزه بشکنم عيد / باشد روزگارم روز و شب جان روز و جان شب اي جان / تو انتظارم، انتظارم روز و شب تا بسالي نيستم موقوف عيد / بامه تو عيد دارم روز و شب زآن شبي که وعده کردي روز وصل / روز و شب را مي شمارم روز و شب بس که کشت مهر جانم تشنه است / زابر ديده اشک بارم روز و شب
عارف وارسته حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي در اين مورد در کتاب ارزشمند المراقبات (7) مي نويسد : بر مؤمن راستين شايسته است امروزه غيبت آن حضرت و غصب حکومت آن حضرت توسط دشمنان، سختي حال شيعيان و رعاياي او را در دست کافران و فاجران بنگرد و ببيند که به آنان از قتل نفوس و هتک آبرو و غصب اموال و بدي حال و مقام خواري و ابتذال چه مي رسد بايستي خوشحالي او به اندوه زياد و خنده او به گريه و عيد او به ماتم مبدّل گردد و به خواندن دعاي ندبه بسان زن بچه مرده اي بگريد و فرج او را از خدا بخواهد... باري چون خواستي براي نماز عيد بيرون روي که با امامي نمازگزاري يا خودت امام جماعت شوي برتست که از مصيبتي که براي غيبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشي، زيرا نماز عيد حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است که نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفکر نماي و در پيش خويش ميزان بگير که چون براي مؤمن خطيب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گيرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از برکات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محوجور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ايمان و تکميل عقول و تزکيه قلوب و تحسين اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق ونظر کن و با صداي بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خويش به ساحت مقدس عرضه بدار : اي زاده احمد! آيا راهي به سوي تو هست که ملاقات شوي؟...اي آقاي من :
و تلافي ان کان فيه أتلافي بک عجّل به جعلت فداکا
اگر تلف شدن من در رسيدن به تو باشد، در آن شتاب کن فداي تو شوم.
و بما شئت في هواک اختبرني فاختياري ماکان فيه رضاکا
و به هرچه بخواهي در راه عشق خودت مرا آزمايش کن که آنچه را که رضاي تو در آن است انتخاب مي کنم.
بجمال حجبته بجلالٍ هام واستعذب العذاب هناکا
قسم به جمال خودت که از او پوشيده اي و جلال خودت که او را سرگردان ساخته اي و در کوي تو عذاب را شربت گوارا مي داند.
ذات قلبي فأذن له يتمنّا ک فيه بقيّة لرجاکا
دل من آب شد پس به او اجازه بده که ترا آرزو کند، در اين قلب نيم رمقي براي اميد و تمناي تو هست.
بنابراين درخواست برقراري دولت کريمه حضرت مهدي (عج) بهترين پاداش و عيدي است که مي توان در روز عيد فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
سيدبن طاووس در ضمن اعمال روز عيد از امام باقر (ع) نقل مي کند : هنگامي که از منزل خارج شده و به سوي نماز عيد مي روي دعاي اللّهم من تهيّأ را مي خواني و هنگامي که به نام مبارک حضرت صاحب الزمان (ع) رسيدي با آرزوي تحقق وعده الهي و استقرار حکومت عدل مهدوي (ع) مي گويي : «اللّهم افتح لنا فتحاً يسيراً و انصره نصراً عزيزاً...اللّهم انّا نرغب اليک في دولةٍ کريمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله...؛ (8) خداوندا براي ما فتح آسان عنايت فرما و آن حضرت را با نصرتي عزتبخش ياري نما، پروردگارا! ما خواهان ايجاد دولت کريمه اي هستيم که با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشيده و جبهه نفاق و اهلش را به خاک مذلّت بنشاني ...

درسي از امام صادق (ع) از آموزنده ترين فرازهاي زندگي امام صادق (ع) حادثه اي شنيدني است که در عيد فطر اتّفاق افتاد ماجرا از اين قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولين خليفه عباسي در هنگام خلافت خويش در بغداد، روزي امام صادق (ع) را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتي مي گشت تا آن
حضرت را به شهادت برساند تا اينکه وي آخرين روز ماه مبارک رمضان را عيد فطر اعلام کرد. آن روز هنگامي که حضرت صادق (ع) در منطقه حيره بر او وارد شد خليفه از او پرسيد : اي اباعبداللّه! نظر تو راجع به روزه امروز چيست؟ امام صادق با بهره گيري از آيه تقيه که مي فرمايد : «لايتّخذ المؤمنون الکافرين اولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلک فليس من اللّه في شي ءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقيهً و يحذّرکم اللّه نفسه و الي اللّه المصير؛ (9) افراد با ايمان نبايد به جاي مؤمنان، کافران را به دوستي بگيرند و هر کس چنين کند، هيچ رابطه اي با خدا ندارد مگر اينکه از آنان به نوعي تقيه کنيد و خداوند شما را از عقوبت خود بر حذر مي دارد و بازگشت همه به سوي خداست. و با پيروي از اجداد طاهرين خويش تقيه نموده، و به سفاح فرمود : اين مربوط به پيشواي مردم است، تو اگر روزه بگيري، من هم روزه مي گيرم و اگر افطار کني من هم افطار خواهم کرد. در اين هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچيند و امام صادق (ع) به همراه او غذا خورده و روزه اش را شکست با اينکه مطمئنّاً مي دانست آن روز از ماه رمضان است و عيد فطر نيست. آن حضرت در توضيح عمل خويش به ياران نزديکش فرمود : «و اللّه انّه يومٌ من شهر رمضان فکان افطاري يوماً و قضاؤه ايسر عليّ من ان يضرب عنقي ولايعبد اللّه ؛ (10) به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و يک روز شکستن روزه ماه رمضان (بخاطر تقيه و حفظ دين) و اداي قضاي آن براي من آسانتر از اين است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.»
حضرت صادق (ع) با اين تدبير الهي توطئه خليفه ستمگر را خنثي نموده و به شيعيان درسي ديگر آموخت. آن حضرت در اين روايت ضمن تأکيد بر اصل قرآني تقيه، به فلسفه آن نيز اشاره مي فرمايد که تقيه براي حفظ دين است نه براي حفظ زندگي افراد.
و اضافه مي کند که اگر من بخاطر حادثه اي کوچک کشته شوم دين الهي از ميان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشي سپرده خواهد شد.

سيره تربيتي امام سجاد (ع) در عيد فطر با مروري کوتاه به سيره تربيتي ائمه اطهار (ع) در مي يابيم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان يک دانشگاه تربيتي بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسانهاي با استعداد در روز عيد فطر هدايا و جوائز مادّي و معنوي به آنان عطا مي کردند و به اين ترتيب اين ماه را به يک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبديل نموده و به پرورش يافته گان اين مکتب در محدوده وسع و اختياراتش نسبت به شايستگي افراد، عطايائي در نظر گرفته و آنان را تشويق مي کردند. در اينجا گوشه اي از سيره تربيتي و آموزنده امام سجاد (ع) را به روايت سيدبن طاووس مي خوانيم :
امام صادق (ع) فرمود : شيوه حضرت علي بن الحسين (ع) در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان يا کنيزان آن حضرت خطائي را مرتکب مي شدند آنان را تنبيه نمي کرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتري ثبت کرده و تخلّفات هر کس را با نام و موضوع مشخص مي نمود. در
آخر ماه همه غلامان و کنيزان را جمع کرده و در ميان آنان مي ايستاد. آنگاه از روي نوشته تمام کارهاي خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برايشان گوشزد مي کرد و به تک تک آنان مي فرمود : فلاني تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفي کردي و من ترا تنبيه نکردم!آيا به ياد مي آوري؟ مي گفت : بلي اي پسر رسول خدا! و تا آخرين نفر اين مطالب را متذکر مي شد و آنان به اشتباهات و خطاهاي خود اعتراف مي کردند. آنگاه به آنان مي فرمود : «ارفعوا اصواتکم و قولوا يا علي بن الحسين! انّ ربّک قد احصي عليک کلّما عملت کما احصيت علينا کلّما قد عملنا و لديه کتابٌ ينطق عليک بالحقّ لايغادر صغيرةً و لا کبيرةٌ ممّا اتيت الّا احصاها و تجد کلما عملت لديه حاضراً...؛با صداي بلند بگوئيد : اي علي بن الحسين! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانکه تو اعمال ما را نوشته اي نزد خداوند نامه اعمالي هست که با تو به حق سخن مي گويد و هيچ عمل ريز و درشتي را فروگزاري نمي کند و هرچه انجام داده اي به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده اي نزد او حاضر و آماده خواهي يافت، چنانکه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده ديديم. پس ما را ببخش همچنانکه دوست داري خدا تو را ببخشد. اي علي بن الحسين! به ياد آر آن حقارت و ذلّتي را که فرداي قيامت در پيشگاه خداي حکيم و عادل خواهي داشت. آن پروردگار عادل و حکيمي که ذرّه اي و کمتر از ذرّه اي به کسي ظلم و ستم روا نمي دارد و اعمال بندگان را همچنانکه انجام داده اند به آنان عرضه خواهد کرد و حساب و گواهي خدا کافي است ...
ببخش و عفو کن تا پادشاه روز قيامت از تو عفو کرده و درگذرد چنانکه خودش در قرآن مي فرمايد : «وليعفوا و ليصفحوا الا تحبّون ان يغفر اللّه لکم واللّه غفورٌ رحيمٌ؛ (11) بايد ببخشند و درگذرند. آيا دوست نداريد خداوند شما را بيامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.
امام سجاد (ع) اين کلمات را براي خويش و غلامان و کنيزانش تلقين مي کرد و آنان با هم تکرار مي کردند و خود امام (ع) که در ميان آنان ايستاده بود و مي گريست و با لحني ملتمسانه مي گفت : «ربّ انّک امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا کما امرت فاعف عنّا فانّک اولي بذلک منّا و من المأمورين...؛ پروردگارا، تو به ما فرمودي از ستمکاران خويش درگذريم و ما براستي بر خود ستم کرده ايم. همان طور که فرمودي، ما از کساني که ستم کرده اند درگذشتيم، تو هم از ما درگذر که تو در عفو کردن از ما و از ماموران برتري. تو به ما فرمودي سائلي را از درگاه خود محروم نکنيم و هم اکنون ما سائلان و گدايان در آستانه در خانه ات زانو زده و احسان و عطاي تو را مي طلبيم، بر ما منّت بگذار و محروممان نگردان، که تو در اين کار شايسته تر از ما و از مأموران هستي. خدايا! من اکرام کردم تو هم به من اکرام کن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اي صاحب احسان و کرامت.
پس از اين برنامه عرفاني حضرت سجاد (ع) خطاب به غلامان و کنيزان خويش مي فرمود : من شما را عفو کردم، آيا شما هم من و بدرفتاريهاي مرا که فرمانرواي بدي براي شما و بنده فرومايه اي براي فرمانرواي بخشاينده عادل و نيکوکار بودم، بخشيديد؟! همگي يکصدا مي گفتند : با اينکه ما از تو جز خوبي نديده ايم ترا بخشيديم. آنگاه به آنان مي فرمود : بگوئيد خداوندا! از علي بن الحسين درگذر! همان طور که او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد کن همان طور که او ما را از بردگي آزاد کرد. آنان دعا مي کردند و امام سجاد (ع) هم آمين مي گفت. و در پايان مي فرمود : برويد، من از شما در گذشتم و آزادتان کردم به اميد اينکه خدا نيز از من درگذرد و آزادم کند. در روز عيد فطر چندان به آنها جايزه و هدايا مي بخشيد که از ديگران بي نياز مي شدند. هر سال در شب آخر ماه مبارک رمضان در هنگام افطار حدود بيست بنده آزاد مي کرد و مي گفت : «انّ للّه تعالي في کلّ ليلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعين الف عتيقٌ من النّار کلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارک رمضان هفتاد هزار کس را از آتش جهنم آزاد مي کند که همگي مستحق عذاب بوده اند آن حضرت هيچ بنده اي را بيش از يک سال به بندگي نمي گرفت. هرگاه کسي را در اول سال و يا در وسط آن مالک مي شد در شب عيد فطر آزاد مي کرد. اين عمل روش هر ساله او بود. بندگان سياه را که هيچگونه نيازي به آنان نداشت مي خريد و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هداياي قابل توجهي را به آنان عطاء مي کرد. (12)
با توجّه به اين روايت نسبتاً طولاني در مي يابيم که رهبران الهي و پيشوايان معصوم ما چقدر در ترويج فرهنگ اسلامي و آموختن آن به انسانهاي تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عيد فطر در آزادي جسم آنان مي کوشيدند بلکه افکار و انديشه هاي آنان را نيز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستي رها مي ساختند و به دين گونه بود که تربيت يافتگان مکتب اهل بيت (ع) از پستي ذلّت به اوج عزت مي رسيدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خدا جوي مبدل مي گشتند. که فهرست مفصلي از اينان را مي توان در کتابهاي رجالي، تاريخي و سيره مطالعه نمود.

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 516.
2. نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 193.
3. فرازي از دعاي عرفه.
4. صحيفه امام، ج 18، ص 395.
5. وسائل الشيعه، ج 7، ص 681.
6. تهذيب الاحکام، ج 3، ص 289.
7. المراقبات، ص 343.
8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.
9. سوره آل عمران، آيه 28.
10. الکافي، ج 4، ص 82.
11. سوره نور، آيه 22.
12. اقبال الاعمال، ص 260.
13. رهبر آزادگان، ص 430