دعای عرفه منشور جاویدان توحید
  • عنوان مقاله: دعای عرفه منشور جاویدان توحید
  • نویسنده: نشريه پاسدار اسلام، دى 1384
  • منبع: نشريه پاسدار اسلام
  • تاریخ انتشار: 9:57:25 2-10-1403

 

مقدمه

عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعائى که طبق فرموده علی (علیه السلام) همه هستى انسانهاست. اساساً انسان از خودش چیزى ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. علی (علیه السلام) با اشاره به این معنى در دعاى کمیل مى فرماید: «يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ إلاّ الدُّعاءَ؛ (1) دعا تنها وسیله و ابزار در دست انسان است و او با همین سلاح مى تواند به خواسته هایش برسد که همان سلاح انبیاء است.» امام رضا (علیه السلام) فرمود: «عَلَيْكُمْ بِسِلاَحِ اَلْأَنْبِيَاءِ؛ (2) بر شما باد که خود را به سلاح انبیاء مجهز کنید» و توضیح مى داد که آن سلاح همان دعاست. امام حسین (علیه السلام) ناتوانترین مردم را کسى مى داند که از دعا کردن عاجز باشد و مى فرماید: «أَعْجَزَ اَلنَّاسِ مَنْ عَجَزَ مِنَ اَلدُّعَاءِ؛ (3) به همین جهت در روز عرفه گرچه روزه گرفتن مستحب است امّا به خاطر اهمیت آن فرموده اند که اگر روزه موجب ضعف مى شود و از دعا کردن باز مى دارد دعا خواندن بر روزه تقدم دارد.» (4)
یکى از زیباترین و شیرینترین دعاها مناجات امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه مى باشد. آن حضرت در این دعاى پرمحتوا و شیوا که در عصر روز عرفه و مناسبترین وقت دعا عرضه شده است، عالی ترین مضامین توحیدى را در قالب کلماتى دلنشین بیان مى کند. روح عرفان و معرفت در عرصه توحید الهى در فرازهاى مختلف این دعا موج مى زند و سالکان راه حقیقت را در طى مراحل سیر و سلوک استوارتر، مصمم تر و مشتاق تر مى سازد. امام حسین (علیه السلام) این مناجات عاشقانه را در فضائى معنوى و در کنار کعبه مقدس ترین جایگاه مسلمانان و با دلى پرسوز و چشمانى اشکبار قرائت کرده و به عنوان منشور جاویدان توحید براى اهل ایمان به یادگار گذاشته است.
به حقیقت مى توان گفت که اگر از آن بزرگوار به غیر از همین مناجات سخن دیگرى براى رسیدن به حق و معرفت الهى به جاى نمانده بود اهل عرفان و ایمان را همین کلمات عارفانه و حیاتبخش بس بود در حالى که دعاى عرفه بخش اندکى از معارف بلند و اندیشه هاى عبادى، عرفانى، اجتماعى و سیاسى حضرت اباعبداللّه الحسین (علیه السلام) را به پیروان حقیقت جوى آن حضرت ارائه مى کند.
آیت اللّه جوادى آملى در مورد این دعاى دلنشین و انسان ساز مى نویسد: مهمترین نیایشى که جنبه سیاسى، عبادى حج و زیارت را به خوبى تبیین مى کند دعاى عرفه عارف معروف در بین اهل معرفت و سیر شاهدان کوى شهود و شهادت، سالار جانبازان میدان نبرد توحید علیه طاغوت، و سرور پاکان و آزادگان، در ساحت فضیلت حضرت حسین بن علی (علیه السلام) است. این دعا هم دستور کفر ستیزى و راه طاغوت زدایى و رسم سلحشورى و سنت سرکوبى جنایتکاران را ارائه مى کند و هم ستایش حکومت اسلامى و تقدیر دولت مکتبى و ظهور ولایت الهى را نشان مى دهد و هم تجلى هستى و ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه آن ذات مقدس و خفاى هرچه غیر اوست در پرتو نور او و پى بردن به او از خود او به غیر او بها ندادن و غیر او را به او شناختن و ذاتش را عین شهود و مستغنى از استشهاد دانستن را تفهیم مى کند. (5)
با توجه به اهمیت این مناجات توحیدى در این نوشتار به بررسى فرازهائى از آن مى پردازیم.

 

 

 

فرجام ستمگران

امام در نخستین فرازهاى دعا بعد از حمد و ثناى الهى و شمارش صفات جمیل حضرت حق مى فرماید: «هو للدّعوات سامعٌ و للکربات دافعٌ و للدّرجات رافعٌ و للجبابرة قامعٌ فلا اله غیره؛ او نیایش دعا کنندگان را مى شنود و گرفتارى هایشان را رفع مى کند و درجات آن را بالا مى برد و جبّاران و ستم گران را ریشه کن و سرکوب مى سازد چرا که هیچ معبود حقى به غیر از او نیست.»
حضرت ابا عبداللّه ستم گران را به عنوان مهمترین مانع راه سعادت و توحید بیان مى کند و تا فرهنگ ظلم و ستم و قدرت بیداد حاکم باشد مردم نخواهند توانست به سوى کمال قدم بردارند. براى همین یکى از سنت هاى الهى در طول تاریخ مجازات ستم پیشه گان بوده است. قرآن در این زمینه مى فرماید: «فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ؛ (6) هنگامى که «ستمگران نعمت ها و اندرزهاى ما را» فراموش کردند ما نخست درهاى نعمت را به رویشان گشودیم و آنان کاملاً خوشحال شده (و به آن دل بستند) امّا ناگهان (حال) آنها را گرفتیم و همگى مأیوس و ناامید شدند. «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا؛ (7) و به این ترتیب دنباله زندگى ستم پیشگان بریده شد.» به گفته صائب تبریزی:

ظالم به ظلم خویش گرفتار مى شود   از پیچ و تاب نیست رهائى کمند را

 

 

 

شوق و افتخار به مقام بندگى

سعدى تو کیستى که دم دوستى زنی   دعوى بندگى کن و اقرار چاکرى

بى تردید اگر انسانها مقام و موقعیت خویش را در برابر آفریدگار هستى دریابند و با کمال بندگى به آن اعتراف کنند هرگز از موازین و حدود الهى پافراتر نخواهند گذاشت و به حقوق دیگران نیز بى اعتنائى نخواهند کرد شناخت مقام عبودیت در مقابل حضرت رب الارباب و رعایت حدود آن بنده را به مقامات عالى انسانى نائل کرده و او را به اوج افتخار خواهد رسانید.

گر تو خواهى حرّى و آزادگى   بندگى کن بندگى کن بندگى
از خودى بگذر که تا یابى خدا   فانى حق شو که تا یابى بقا

حضرت امام حسین (علیه السلام) در بخش دیگرى مى فرماید: «اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَيْكَ وَ اَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِاَنَّكَ رَبّى وَ اِلَيْكَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ شَيْئاً مَذْكُورا؛ خداوندا! من مشتاق تو هستم و به ربوبیت تو گواهى مى دهم بارالها! من اقرار مى کنم که تو پروردگار منى و بازگشت من به سوى تو خواهد بود. خداوندا (تو آنقدر مهربان و رئوف هستى که) قبل از آنکه من چیزى قابل ذکر باشم مرا نعمت وجود و هستى بخشیدی!». حضرت علی (علیه السلام) نیز در این زمینه مقام بندگى را تبیین کرده و آنرا بالاترین افتخار انسانى قلمداد مى کند و مى فرماید: «إِلَهِی! كَفَى لِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِی رَبّاً؛ (8) خدایا این عزت و شکوه مرا بس که عبد تو باشم و این افتخار و سعادت مرا کافى است که تو پروردگار من باشی».

 

 

سپاس از فضاى توحیدى

امام حسین (علیه السلام) از والاترین نعمت هاى الهى پرورش در فضاى عطرآگین توحیدى و حکومت الهى مى شمارد. چرا که یکى از مؤثرترین عوامل تربیتى و تأثیرگذار در شخصیت انسانى محیط و جامعه ایست که در آن گام مى نهد. هر فردى که در خانواده اى و محیطى سالم به دنیا آمده و پرورش مى یابد شایسته است که اوّلاً از خداوند متعال و ثانیاً از والدین و دست اندرکاران و مربیان و عوامل به وجود آورنده چنین جامعه و فضاى سالم سپاسگزار و ممنون باشد. چرا که اگر این بستر مناسب براى رشد صحیح شخصیت انسان ها فراهم نمى شد معلوم نبود که سرنوشت آنان چگونه بوده و به کجا منتهى مى گشت. به همین جهت انسانهاى حق شناس همواره از خداوند متعال و پدر و مادر و مربیان و عواملى که موجب شده اند آنان در فضائى آکنده از کمالات و معنویات رشد یافته و نفس بکشند شکرگزارى مى کنند. حضرت با تبیین این واقعیت مى فرماید: «لَمْ تُخْرِجْنِى لِرَأْفَتِکَ بِى وَ لُطْفِکَ لِى وَ إِحْسَانِکَ إِلَىَّ فِى دَوْلَهِ أَیَّامِ الْکَفَرَهِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِى رَأْفَهً مِنْکَ وَ تَحَنُّناً عَلَىَّ لِلَّذِى سَبَقَ لِى مِنَ الْهُدَى؛ بارالها! از نشانه هاى لطف و احسان تو بر من اینکه مرا در فضاى حکومت سردمداران کفر و شرک به دنیا نیاوردى آنانکه عهد تو را شکسته و پیامبرانت را تکذیب کردند بلکه مرا در عصر هدایت و روزگار معرفت (توسط پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله) به وجود آوردی!».

 

 

نعمت هاى بى شمار

سپاس و شکر به درگاه حضرت حق از جمله خصلت هاى اولیاء الهى و بندگان شایسته است. پیشواى سوم در مقام سپاس و قدردانى از نعمتهاى فراوان الهى مى فرماید: «اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِكْراً أمْْ اَىُّ عَطـاياكَ أقُومُ بِها شُكْراً وَهِىَ يا رَبِّ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ يُحْصِيَهَا الْعآدّوُنَ أوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ؛ بارالها! کدامیک از نعمت هاى فراوان ترا مى شود ذکر کرده و به شمار آورد. یا کدامیک از بخششها و عطایاى بى حد ترا مى شود سپاس گفت در حالى که حساب آنان از دست حسابگران و آمار نگاران بیرون است.» امام در فراز دیگرى به ناتوانى بندگان در اداى شکر و سپاس الهى پرداخته و عرضه مى دارد: «لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ، لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَة مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ اِلاّ بِمَنِّكَ، الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ اَبَداً جَديداً؛ خداوندا! اگر من در طول عصرها و قرنها عمرى داشته باشم و تلاش کنم که شکر یکى از نعمتهایت را بجاى آورم نخواهم توانست مگر به عنایت و فضل تو که آن هم نیز شکرى جدید لازم دارد.»
و سعدى این مضمون را چه زیبا سروده است:

فضل خداى را که تواند شمار کرد؟   یا کیست؟ آنکه شکر یکى از هزار کرد؟
آن صانع قدیم که بر فرش کاینات   چندین هزار صورت الوان نگار کرد
ترکیب آسمان و طلوع ستارگان   از بهر عبرت نظر هوشیار کرد
بحر آفرید و برّ و درختان و آدمى   خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
الوان نعمتى که نشاید سپاس گفت   اسباب راحتى که نشاید شمار کرد
آثار رحمتى که جهان سر بسر گرفت   ما را به حسن عاقبت امیدوار کرد
چندین هزار منظر زیبا بیافرید   تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد
شکر کدام فضل بجاى آورد کسی؟   حیران بماند هرکه در این افتکار کرد
توحید گوى او نه بنى آدمند و بس   هر بلبلى که زمزمه برشاخسار کرد (9)

 

 

خواسته هاى حیاتبخش

امام بعد از اشاره به نعمتهاى بى حد و حصر الهى و ناتوانى بندگان در شکرگزارى از آن به درخواست هاى مشروع خویش پرداخته و شیوه دعا کردن و از خدا خواستن را به ما مى آموزد. مقام خشوع و خضوع در مقابل حق، سعادت و نیک بختى بر اساس تقوا و طاعت، سرنوشت مبارک و خوشایند، کسب رضایت حق، غناى در نفس، یقین قلبى، اخلاص در عمل، روشنائى و بینائى بصیرت در دین، بهره مندى از اعضا و جوارح، یارى در مقابل ستم گران، پیروزى بر دشمنان و اجابت دعاها بعنوان چشم روشنى، رفع غم و غصه، پوشیدن عیبها، بخشش گناهان، خوارکردن وسوسه گران و شیاطین، آزادى ذمّه از حقوق دیگران، عطاى بهترین و عالیترین درجه اخروى و دنیوى بخشى از خواسته هاى حضرت اباعبداللّه (علیه السلام) از درگاه حضرت پروردگار در این دعا مى باشد.
حضرت در این فرازهاى از دعاى عرفه علاوه بر چگونه خواستن و چه چیزهائى را از خدا خواستن، به ما مى فهماند که آنچه را که نیاز دارید از درگاه ربوبى بخواهید به زبان بیاورید چرا که این از شرایط و آداب دعا است و به اجابت نزدیکتر مى باشد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَعْلَمُ مَا يُرِيدُ اَلْعَبْدُ إِذَا دَعَاهُ وَ لَكِنَّهُ يُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ إِلَيْهِ اَلْحَوَائِجُ فَإِذَا دَعَوْتَ فَسَمِّ حَاجَتَكَ؛ (10) خداوند تبارک و تعالى آنچه را که در دل دارید مى داند امّا دوست دارد که آنرا بر زبان بیاورید و نیازهایتان را به درگاهش اطلاع دهید. پس هرگاه دعا مى کنید نیازها و خواسته هاى خود را یک به یک بشمارید».

 

 

در اوج عرفان

امام در این مناجات آن چنان عاشقانه و عارفانه سخن مى گوید که دل هر حقیقت جوى عارف را به شوق آورده و به سوى خداوند جلب مى کند. آن حضرت با زیباترین واژه هاى انسانى راز و نیاز مى کند و عالیترین ارتباط عرفانى را به نمایش مى گذارد: «اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَليلٍ يَدُلُّ عَليْكَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَكُونَ الاْ ثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَيْكَ؟ (11)؛ معبودا! آیا براى غیر تو ظهورى هست که براى تو نیست تا آن تو را آشکار و ظاهر سازد؟ خدایا! تو کى غائب بوده اى که تا نیاز به راهنما و دلیلى باشد که به سوى تو رهنمون گردد؟ و کى دور بوده اى تا نشانه ها و آثار بندگان را به تو رساند؟».

کى رفته اى زدل که تمنّا کنم ترا   کى گشته اى نهفته که پیدا کنم ترا
غایت نگشته اى که شوم طالب حضور   پنهان نبوده اى که هویدا کنم ترا
باصد هزار جلوه برون آمدى که من   با صد هزار دیده تماشا کنم ترا

امام در این فراز معرفت و رسیدن به خدا را بوسیله ذات مقدّسش بیان مى کند و برهان صدیقین را به انسان هاى خداجوى و حکماى سعادت طلب آموزش مى دهد. و این همان از خدا به خدا رسیدن است و مقام سلوک و وصول و شهود ورود به وادى ایمن الهى را به سالکان حقیقت نشان مى دهد امام سجاد (علیه السلام) نیز با اشاره به این سخن در دعاى ابوحمزه ثمالى مى فرماید: «وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَكْ؛ (12) خدایا! تو از مردم پنهان نیستى اعمال و آرزوها آنان را از تو جدا کرده است».

پى نوشت ها :

1. مصباح المتهجد، ص 850.
2. الدعوات راوندى، ص 18.
3. بحارالانوار، 90، ص 294.
4. بحارالانوار، ج 94، ص 123.
5. صهباى حج، ص 428.
6. سوره انعام، آیه 44 و 45.
7. الامام على (علیه السلام)، ص 140.
8. کلیات سعدى، ص 1058.
9. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 552.
10. اقبال الاعمال، ج 2، ص 74، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 23 ؛ مفاتیح الجنان، اعمال روز عرفه.
11. مصباح المتهجد، ص 583.

نشريه پاسدار اسلام، دى 1384