ايثار در كربلا
  • عنوان مقاله: ايثار در كربلا
  • نویسنده: جواد محدّثى
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 0:34:47 3-10-1403

ايثار، مقدم داشتن ديگرى بر خود است، چه در مسائل مالي و چه در موضوع جان. اين صفت نيک يکى از خصلت‌هاي ارزشمند اخلاقى است که در قرآن کريم و روايات، مورد ستايش فراوان است و از وارستگى انسان از «خودخواهي» سرچشمه مي‌گيرد. قرآن از مومنانى ياد مي‌کند که با آن که خودشان نيازمندند، ديگران را بر خويشتن مقدم مي‌دارند: «و يُوثِروُنَ عَلي اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ. (1)
گذشتن از خواسته‌هاى خود و نيز چشم پوشيدن از آنچه مورد علاقه انسان است، به خاطر ديگرى و در راه ديگرى «ايثار» است. اوج ايثار، ايثار خون و جان است. ايثارگر، کسى است که حاضر باشد هستى و جان خود را براى دين خدا فدا کند، يا در راه رضاى او از تمنيّات خويش بگذرد.
در صحنه عاشورا، نخستين ايثارگر، سيدالشهدا عليه‌السلام بود که حاضر شد فداى دين خدا گردد و رضاى او را بر همه چيز برگزيد و از مردم نيز خواست کسانى که حاضرند خون خود را در اين راه نثار کنند، و با او همسفر کربلا شوند. (2)
اصحاب آن حضرت نيز، هر کدام ايثارگرانه جان فداى امام خويش کردند. در طول حوادث عاشورا نيز صحنه‌هاى زيبايي از ايثارگرى ديده مي‌شود.
وقتى نيروهاى ابن زياد، آگاه شدند که مسلم بن عقيل در خانه‌ هانى بن عروه است، هانى را احضار کردند و از او خواستند که مسلم را تسليم آنان کند. او مي‌توانست با سپردن مسلم به دست آنان، جان خويش را نجات بخشد، اما حاضر شد در راه مسلم کشته شود ولى او را تسليم نکند. در مقابل درخواست تهديد‌آميز آنان گفت:
«به خدا سوگند، اگر تنها و بي‌ياور هم بمانم، هرگز او را تسليم شما نخواهم کرد، تا آن که در راه حمايت از او بميرم!» (3)
وقتى مسلم بن عقيل را به دارالاماره بردند، پس از گفت و گوهاي تندى که رد و بدل شد و تصميم به کشتن او گرفتند، مسلم گريست. يکي از حاضران گفت:
کسى که در پى چنين خواست‌هايى باشد نبايد گريه کند (و بايد پيش‌بينى اين روزها را هم بکند) مسلم گفت: بر خودم گريه نمي‌کنم، بلکه براي حسين عليه‌السلام و خانواده او مي‌گريم. (4)
اين نيز ايثارگرى او را نشان مي‌دهد که در آستانه شهادت، اگر هم گريه مي‌کند نه بر حال خويش، که بر حسين مي‌گريد که طبق گزارش او از وضع کوفه، روى به اين شهر پرنيرنگ و مردم پيمان شکن نهاده است.
‌‌‌‌‌‌وقتى امام حسين عليه‌السلام به فرزندان عقيل و مسلم بن عقيل فرمود که شهادت مسلم برايتان کافى است، شما صحنه را ترک کنيد، يک‌صدا گفتند: به خدا سوگند چنين نخواهيم کرد. جان و مال و خانواده و هستى خود را فداى تو مي‌کنيم و در رکابت مي‌جنگيم تا شهادت. (5)
اظهارات ايثارگرانه ياران امام در شب عاشورا مشهور است؛ يک به يک برخاستند و آمادگى خود را براى جانبازى و ايثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن، اين نمونه از کلام مسلم بن عوسجه کافى است که به امام عرض کرد:
«هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحى براى جنگ با آنان هم نداشته باشم، با سنگ با آنان خواهم جنگيد تا همراه تو به شهادت برسم.» (6)
سخنان سعيد بن عبدالله حنفي، زهير بن قين و ديگران، جلوه‌هاى روشن و ماندگارى از اين روحيه ايثارگري است. طبق نقلى سخن گروهى از آنان چنين بود: «به خدا قسم از تو جدا نخواهيم شد! جان‌هايمان فداى توست، تو را با ايثار خون، چهره و اعضاى بدن حمايت مي‌کنيم.» (7)
آري... خونى که در رگ ماست، هديه به رهبر ماست. حضرت زينب عليهما‌السلام عصر عاشورا هنگام حمله سپاه کوفه به خيمه‌ها و غارت اشياء چون ديد شمر با شمشير آخته قصد کشتن امام زين‌العابدين را دارد، فرمود: او کشته نخواهد شد مگر آن که من فداى او شوم. (8)
پيشواى نهضت، به پشت‌گرمى حاميان ايثارگر، گام در مراحل دشوار و پرخطر مي‌گذارد. اگر آمادگى پيروان براي ايثار مال و جان و گذشتن از راحتى و زندگى نباشد، رهبر تنها مي‌ماند و حق، مظلوم و بي‌ياور. در انقلاب کربلا، امام و خانواده و يارانش دست از زندگى شستند، تا دين خدا بماند و کشته و اسير شدند، تا حق زنده بماند و امت، آزاد شوند، و اصحاب شهيد امام، تا زنده بودند، اجازه ندادند از بني‌هاشم کسى به ميدان رود و کشته شود. بني‌هاشم هم تا زنده بودند، جان فدا کردند و در راه و رکاب امام به شهادت رسيدند و حسين بن على عليه‌السلام شهيد آخرين بود که وقتى به دشت کربلا نگريست، از آن همه ياران و برادران و اصحاب، کسى نمانده بود.
جلوه ديگرى از ايثار، در کار زيباى حضرت ابوالفضل عليه‌السلام بود: ابتدا امان ابن زياد را که شمر آورده بود رد کرد آنگاه در شب عاشورا اظهار کرد که هرگز از تو دست نخواهيم کشيد، خدا نياورد زندگى پس از تو را. روز عاشورا نيز وقتى با لب تشنه وارد شريعه فرات شد تا براى امام و کودکان تشنه آب آورد، پس از پر کردن مشک، دست زير آب برد تا بنوشد، اما با يادآورى کام تشنه حسين عليه‌‌السلام، ايثارگرى و وفاى او اجازه نداد که آب بنوشد و امام حسين عليه‌السلام و کودکان تشنه باشند و تشنه‌کام، گام از فرات بيرون نهاد (9) و تشنه لب شهيد شد. باز هم در اوج نياز، آب ننوشيدن و به فکر نياز ديگران بودن.
آب شرمنده ز ايثار عملدار تو شد
که چرا تشنه از او اين همه بي‌تاب گذشت
سعيد بن عبدالله، جلوه ديگرى از ايثار را در کربلا به نمايش گذاشت و هنگام نماز خواندن امام، خود را سپر تيرهايي ساخت که از سوى دشمن مي‌آمد. وقتى نماز امام به پايان رسيد، او سيزده تير بر بدن داشت و بر زمين افتاد و شهيد شد. (10)
خصلت و صف عاشورايى را کسى دارد که حاضر باشد به خاطر خدا، در راه ديگرى فداکارى کند و ايثارگرى نمايد.
---------------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
1- حشر(59)، آيه 9 .
2- بحارالانوار، ج 44، ص 366/ حياة الامام الحسين بن علي، ج 3، ص 48
3- والله لو لم اکن الا واحدا ليس لى ناصر لم ادفعه اليه حتى اموت دونه (وقعة الطف، ص 119) مقتل خوارزمي، ج 1، ص 205 .
4- مقتل خوارزمى ج 1، ص 211 .
5- همان .
6- وقعة الطف، ص 198 .
7- والله لا نفارقک و لکن انفسنا لک الفداء، نقيک بنحورنا و جباهنا و ايدينا... (همان، ص 199)
8- لا يقتل حتى اُقُتل دون (مقتل الحسين، مقوم، ص 387)
9- مقتل الحسين، مقرم، ص 336 .
10- همان، ص 304.
منبع:پيام‌هاى عاشورا، جواد محدثي .