جوان و قرآن
راههاي عملي جذب جوانان به قرآن کريم
1- جواني، بهار عمر نوجواني و جواني بهار عمر و هنگام شکوفايي آن، و آغاز فراز و نشيبهاي روحي و جسمي و رسيدن به رشد است. در اين دوره کم کم شخصيت انسان شکل مي گيرد و پرسشهاي فکري و فرهنگي بسياري در ذهن جوان پيدا مي شود.(1) روزهاي جواني لبريز از زيبايي، نشاط، احساسات، لذتهاي متنوع، تفريح، و آراستگي است. از سوي ديگر، خداجويي و خدايابي و دين باوري از ويژگيهاي اين دوران است. ما با درک اين ويژگيها و انرژي متراکمي که در آنها وجود دارد، و با تبيين صحيح باورها و ارزشهاي ديني و مذهبي، مي توانيم روح ناآرام جوان را آرامش و اطمينان بخشيده و او را به نجات و کمال برسانيم.
در اين نوشتار، مي کوشيم تا با استفاده از آيات قرآن و آموزه هاي ديني و سيره عملي پيامبر و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ جوانان را به سوي قرآن کريم فراخوانيم؛ دست کم فاصله جوان را با قرآن بکاهيم و بذر وحي در دلش بکاريم.
عوامل مؤثر در تکوين شخصيت نوجوانان والدين و مربيان بايد نقش تربيتي خود را در به وجود آمدن شخصيت انساني و اخلاقي در نوجوانان ايفا نمايند؛ زيرا شخصيت نوجوانان و جوانان در خانه و کانون خانواده شکل مي گيرد و چگونگي شکل گيري آن به نحوه نگرش والدين و رفتار تربيتي آنان باز مي گردد.
پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«اَکْرِمُوا اَوْلادَکُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَهُمْ يُغْفَرْ لَکُمْ.»(2)
«فرزندانتان را محترم و گرامي بداريد و رفتارشان را نيکو گردانيد تا آمرزيده شويد.»
اين روايت، به ارزش و منزلت کودک و نوجوان در نظام الهي اشاره دارد و پدر و مادر را شکل دهنده رفتارهاي اجتماعي و فردي آنان مي داند. شخصيت مطلوب، شخصيتي متعادل و متعالي و هماهنگ با تمام ابعاد وجودي نوجوان است.
پدر و مادر براي تربيت و رشد شخصيت فرزندان، بايد عدالت را در ميان فرزندان رعايت نمايند؛ حتي در کوچک ترين امر تربيتي، مثل بوسيدن فرزندان، بايد ظرافت خاص وجود داشته باشد تا به رشد شخصيت آنان لطمه اي وارد نشود.
مردي نزد پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ نشسته بود. در همين حال پسرش وارد شد. مرد او را بوسيد و روي زانويش نشاند. سپس دخترش وارد شد، دخترش را جلوي خود نشاند. پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ از اين عمل تبعيض آميز او ناراحت شد و فرمود : «چرا در ميان فرزندانت عدالت و مساوات را رعايت نکردي؟» سپس فرمود :
«انّ الله تعالي يُحبُّ ان تعدلوا بين اولادکم حتّي في القبله.»
«خداوند دوست دارد ميان فرزندانتان، حتي در بوسيدن، عدالت را رعايت نماييد.»
شناخت نياز جوانان و رفع آن جوان بايد هويت و هدف خود را بشناسد و بداند کيست و براي چه تلاش مي کند؛ زيرا دشمن درصدد است هويت جوانان را از آنان بگيرد و اهداف عالي و آرمانهاي آنها را از بين ببرد و افق زندگي جوانان را تيره کند و از راه تحقير شخصيت آنان، به اغراض شوم خود دست يابد.
يکي از نيازهاي جوانان، توجه نمودن به آرزوي آنان است. در جوان، آرزو داشتن عيب نيست، ولي بايد آرزوهاي آنان را هدايت و کنترل کرد. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد :
«خود جوانها بزرگ ترين مسئوليتها را دارند و مي توانند انجام دهند. هر جواني دوست دارد کشوري که در آن زندگي مي کند برخوردار از همه زيباييها و نيکيها باشد، دلش مي خواهد جامعه متمدن داشته باشد، دلش مي خواهد از پيشرفتهاي علمي و عملي برخوردار باشد. اين آرزوي هر جواني است.»(3)
دبير شوراي عالي جوانان ايران به استناد يک نظرسنجي اعلام کرده است که 53 درصد جوانان، اشتغال و 36 درصد آنان ازدواج را بزرگ ترين مشکل خويش مي دانند. از طرفي مي دانيم کار، وسيله زندگي و به دست آوردن مال حلال است و اسلام به آن سفارش بسيار کرده است. پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«طلب الحلال فريضةٌ علي کل مسلمٍ و مسلمة.»(4)
«کوشش در راه به دست آوردن مال از راه حلال، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
در سخن ديگر مي فرمايد :
«ان اللّه ليبغض العبد الفارغ.»(5)
«خداوند بنده بي کار را دشمن مي دارد.»
در اين باره مقام معظم رهبري مي فرمايد :
«جوانان بايد با عزم و جديت با روحيه بي کاري، راحت طلبي، سست ارادگي و وسوسه شيطان در مقابل تعبد و عبادت و رويگرداني از تحصيل و نااميدي به عنوان موانع رسيدن به يک زندگي مطلوب، مبارزه نمايند.»(6)
اسلام به امر ازدواج و تشکيل خانواده که رکن زندگي بشر است، بسيار سفارش کرده است. پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«بنايي با عظمت تر از تشکيل کانون خانواده در اسلام وجود ندارد.»(7)
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ ازدواج را از سنتهاي خود شمرده است که بايد با کنار گذاشتن برخي آداب و رسوم سخت و دست و پا گير، راه را براي تشکيل خانواده هموار کرد و همگان وظيفه دارند در اين راه گام بردارند.
حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ مي فرمايد :
«سه گروه در عرش خدا در روزي که سايه اي جز سايه عرش الهي وجود ندارد، قرار مي گيرند : کسي که در راه فراهم نمودن وسايل ازدواج جوانان گام بردارد؛ کسي که به برادر ديني خود خدمت نمايد؛ و کسي که در حفظ رازهاي برادر ديني خود کوشش نمايد.»(8)
2- جوانان در سيره و سخنان امامان معصوم عليهم السلام پيامبر و امامان ـ عليهم السلام ـ با نگاه مثبت به جوان و دوره جواني مي نگريستند. آنها به جوانان شخصيت مي دادند و آنان را به خير و نيکي سفارش مي کردند. حق طلبي و آرمان خواهي از ويژگيهاي جوانان است و ما نبايد از هدايت آنان خسته يا نااميد شويم. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«اوصيکم بالشبان خيراً فانّهم ارَّقُ اَفئِدَةً ان الله بعثني بشيراً و نذيراً فَحالفني الشّبان و خالفني الشيوخ.»(9)
«من به شما درباره جوانان به نيکي سفارش مي کنم؛ زيرا آنان نازک دل اند و عاطفه اي لطيف دارند. خداوند مرا به پيامبري و بشارت و انذار برانگيخت، جوانان به من گرويدند و مرا ياري نمودند؛ ولي پيران به مخالفت با من برخاستند.»
شخصيت بخشي به نسل نو، محترم دانستن جوانان در جمع خانواده و ديگران و مشاوره با آنان، به آماده ساختن آنان براي فراگيري باورهاي ديني و انس با کتاب الهي و سيراب شدن روح تشنه آنان از سرچشمه زلال و پاک کلام خداوند مي انجامد.
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«الولد سيدٌ سبع سنين و عبدٌ سبع سنين و وزيرٌ سبع سنين.»(10)
«فرزندان تا هفت سالگي آقا و فرمانده اند (يعني بايد به دستورهاي آنان عمل شود) و تا چهارده سالگي بايد فرمانبر و مطيع باشند (تا آداب و ويژگيهاي فردي و اجتماعي را از مربيان بياموزند) و از چهارده سالگي تا بيست و يک سالگي بايد مشاور و کمک کار، و آماده پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي شوند.»
3- آموختن قرآن در دوره نوجواني و جواني مربيان جامعه وظيفه دارند قرآن کريم را که تجلي گاه خداوند و يگانه وسيله ارتباط ميان بندگان و آفريدگار جهان است، به ميان جوانان بياورند و آنان را با کتاب خدا آشنا، و انديشه و عمل آنان را با قرآن هماهنگ کنند و بدين وسيله، قرآن را از انزوا و مهجوريت خارج سازند تا فرستاده خدا در روز قيامت، لب به گلايه نگشايد :
«و قال الرسول يا ربّ انّ قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً.»(11)
«و رسول خدا گفت : پروردگارا (با اينکه هشدار دادي و فرمودي اگر مي خواهيد سربلند و عزيز باشيد، به قرآن عمل کنيد) قوم من (نه تنها آن را ترک کردند) دوري از قرآن را پيشه خود ساختند.»
بهترين فرصت براي فراگيري قرآن، دوره نوجواني و جواني است و آنچه در اين دوره فراگرفته شود، ماندگار و جاودان خواهد بود. پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مي فرمايد :
«مَنْ تَعَلَّمَ في شبابه کان بمنزلة الرّسم في الْحَجَر وَ مَنْ تَعَلَّمَ و هو کبيرٌ کان بمنزلة الکتاب علي وجه الماءِ.»(12)
«هر کس در جواني به دانش اندوزي رو کند، مثل آن است که بر سنگ چيزي نوشته است؛ و کسي که در بزرگسالي و پيري دانش آموزد، همانند نوشتن بر روي آب خواهد بود.»
علي ـ عليه السلام ـ نيز مي فرمايد :
«اِنَّما قلبُ الحَدَثِ کَالاَْرْضِ الْخاليةِ مَهما اُلْقِيَ فيها من کل شي ء قَبلتْهُ.»(13)
«دل جوان به زمين پاک مي ماند که هر بذري در آن بيفشانند، همان را مي پذيرد.»
امام صادق ـ عليه السلام ـ يکي از شاگردان خود را براي تبليغ و ترويج دين اسلام و پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي مردم به شهر بصره فرستاد. بعد از مدتي، تلاش او مؤثر واقع نشد. خدمت حضرت بازگشت و راهنمايي خواست. امام فرمود :
«به محل مأموريت خود بازگرد، و با جوانان کارکن، و آنان را دعوت به حق نما.»
سپس به او فرمود :
«عَلَيْکَ بِالاَْحداثِ فَاِنَّهُمْ اَسْرَعُ اِلي کُلِّ خَيْرٍ.»(14)
«جوانان را درياب، چرا که آنان زودتر از ديگران به کارهاي خير روي مي آورند.»
اگر جوانان با قرآن مأنوس شوند، آيات روح بخش آن با دل و جان آنان مي آميزد و قلبشان نوراني مي شود.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود :
«مَنْ قَرَءَ القرآن وَ هُوَ شابٌّ مؤمنٌ اِخْتَلَطَ القرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ.»(15)
«هر جوان پارسا و باايماني که به قرائت قرآن بپردازد، قرآن با گوشت و خون او در مي آميزد.»
4- واگذاري مسئوليتهاي اجتماعي به جوانان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ از جوانان براي مسئوليتهاي اجتماعي استفاده مي کرد و در جنگها و کارهاي آموزشي، از نظريات جوانان بهره مي جست، هر چند بعد از مشورت، خود تصميم مي گرفت. نخستين معلم قرآن را که به مدينه فرستاد جواني به نام مصعب بن عمير بود که از خانواده اشراف قريش، ولي جواني وارسته و پاک باخته بود. او به هنگام رسيدن به مدينه «مکتب قرآن» تأسيس کرد و مردم مدينه را با قرآن آشنا ساخت.
پيامبر ديدگاه جوانان را در جنگ احد، درباره جنگ و دفاع در خارج از شهر مدينه مي پذيرد و در واپسين روزهاي زندگاني، اسامه فرزند زيد را که هيجده بهار از عمر او مي گذشت، به فرماندهي ارتش اسلام منصوب مي کند که با لشکر روم ـ بزرگ ترين ارتش دنياي آن روز ـ وارد جنگ شوند و سرپيچي از دستورهاي او را مستحق لعن و نفرين مي داند.
5- سيره پيامبر و امامان و دانشمندان درباره انس با قرآن رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ سعي مي کرد مردم با تلاوت قرآن انس بگيرند، و آن را خوب درک و به آن عمل کنند.
پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ خطاب به سلمان فرمود :
«يا سَلمانُ عليکَ بِقَراءَةِ القُرآنِ فَاِنَّ قرائَتَهُ کفّارةٌ لِلذِّنُوبِ وَ سَترٌ في النارِ وَ اَمانٌ مِنَ العذاب.»(16)
«اي سلمان، بر تو باد که قرآن بخواني؛ زيرا تلاوت آن گناهان را پاک و باعث نجات از دوزخ خواهد شد.»
تلاوت قرآن تا آنجا ارزشمند است که روزي رسول اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به عبدالله بن مسعود که از قاريان معروف بود، فرمود : «قدري قرآن بخوان تا گوش کنم.» ابن مسعود مصحف خويش را گشود و آياتي چند از سوره نساء خواند. هنگامي که به آيه «فکيف اذا جئنا من کلّ امةٍ بشهيدٍ و جئنا بک علي هولاء شهيداً»(17) رسيد، چشمان رسول اکرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ پر از اشک شد و فرمود : «ديگر کافي است.»(18)
امام رضا ـ عليه السلام ـ شب هنگام در بستر خويش، بسيار قرآن تلاوت مي کرد و هنگامي که به آيه اي درباره بهشت يا دوزخ مي رسيد، مي گريست، از خدا بهشت مي طلبيد و از دوزخ به او پناه مي برد.(19)
جاذبه قرآن به قدري است که تلاوت مقداري از آن، زمينه انس با بقيه آن را فراهم مي سازد؛ البته اعجاز قرآن سبب مي شود که اگر کسي معناي آن را نداند و تنها توانايي تلاوت آن را داشته باشد، به همين مقدار از فيض خدا بهره برد و همين عبادت لفظي، او را به عبادت فکري مي رساند.(20)
چه خوش است يک شب، بکشي هوي را / به خلوص خواهي، ز خدا خدا را به حضور خواني، ورقي ز قرآن / فکني در آتش، کتب ريا را شود آنکه گاهي، بدهند راهي / به حضور شاهي، چو من گدا را (21)
سيره و روش دانشمندان شيعه در انس با قرآن، راهنماي جوانان، در توجه بيشتر به قرآن خواهد بود؛ شيخ مفيد شبها اندکي مي خوابيد، و بيشتر به نماز، مطالعه، تدريس، يا تلاوت قرآن مجيد مي پرداخت.(22)
علامه محمدتقي مجلسي در اجازه اي که براي فرزندش ملامحمد باقر نوشته، او را به قرائت يک جزء قرآن در هر روز سفارش کرده است.(23)
محدث قمي مي نويسد :
«مير داماد محمدباقر استرآبادي قرآن مجيد را بسيار تلاوت مي نمود، به طوري که برخي گفته اند : در هر شب پانزده جزء قرآن مي خواند.»(24)
علامه طباطبايي ـ قدس سره ـ شبهاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه مي کرد و بعد به نيايش و قرائت قرآن و نماز و ياد خدا مي پرداخت.
امام خميني ـ قدس سره ـ روزانه چندين نوبت قرآن مي خواند و در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن تلاوت مي کرد.
خوش بيان کرد آن حکيم غزنوي / بهر محجوبان مثال معنوي که ز قرآن گر نبيند غير قال / اين عجب نبود ز اصحاب ضلال کز شعاع آفتاب پُر ز نور / غير گرمي مي نبيند شخص کور (25)
6- قهرمان گروي و الگوپذيري جوانان يکي از ويژگيهاي دوران جواني، قهرمان گروي و الگوپذيري است. از سوي ديگر، نوگرايي و تنوع طلبي از صفات جوانان است. آنها گاهي به مباني ارزشي و باورهاي وحياني نيز توجه مي کنند و ذهن جست و جوگر آنان، به دنبال حقايق زلال و ناب و منطقي کاوش مي کند.(26)
به طور کلي آميزه اي از شناخت و احساس مذهبي مي تواند منجر به برخورداري از يک بازخورد يا بينش مذهبي شود و چگونگي بازخورد مذهبي، زمينه ظهور رفتارهاي مذهبي را فراهم مي آورد. هرگاه شناخت ما از يک پديده با احساس خوشايند عجين شود، در ما بازخورد مثبت و آمادگي پديدار شدن رفتار دلخواهي فراهم مي آيد. مديران و مربيان ديني بايد پيامهاي ديني را پس از ايجاد آمادگي و نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد نظر به مخاطبان انتقال دهند. آنها بايد خود الگوي آن پيام باشند و بيشتر جنبه هاي رفتاري را در نظر بگيرند تا اينکه اطلاعات را انباشت نمايند.(27)
قرآن کريم در حوزه انديشه، اخلاق، ارزشها و معاشرت اجتماعي، الگوهاي مناسبي را معرفي مي کند و رسالت هدايتي و تربيتي خود را با بيان داستانهاي واقعي به نمايش مي گذارد. قرآن در حوزه انديشه و مبارزه، باورهاي خرافي و غيرواقعي عصر ابراهيم ـ عليه السلام ـ را معرفي مي نمايد و اينکه او در سنين جواني به مبارزه با بت پرستي پرداخت. وي ابتدا با سرپرست خود آذر پيکرتراش گفت و گو کرد و از او و همفکرانش بيزاري جست. خداوند در قرآن مي فرمايد :
«و لقد آتينا ابراهيم رشده من قبل و کنّا به عالمين اذ قال لابيه و قومه ما هذه التماثيل التي انتم لها عاکفون.»(28)
«ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم و از شايستگي او آگاه بوديم، آن هنگام که به پدرش و قوم او گفت : اين مجسمه بي روح چيست که شما همواره آنها را پرستش مي کنيد؟»
حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ بعد از اعلام بيزاري و اظهار دشمني، بتها را شکست؛ ولي کسي نمي دانست که چه کسي اين کار را کرده است. از اين رو گزارش دادند که «سمعنا فَتيً يذکرهم يقال له ابراهيم»؛(29) «جواني را مي شناسيم به نام ابراهيم که از بتها به بدي ياد کرده است.» و سپس تا پاي جان از باور توحيدي دفاع مي کند.
نمونه ديگر، اصحاب کهف است. آنان جواناني خداباور بودند، و حاضر نشدند دست از عقيده خود بردارند :
«اِنَّهُمْ فتيةٌ آمنوا بربّهم»(30)
«اصحاب کهف جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان داشتند.»
و شعارشان اين بود :
«رَبُّنا ربّ السموات و الارض لن ندعوا من دونه الهاً»(31)
«پروردگار ما پرودگار آسمانها و زمين است و به جز او خدايي ديگر را نمي خوانيم.»
اين گروه خداباور در راه عقيده خود استوار بودند و حاضر نشدند با طاغوت زمان خود همنوا شوند. آنها ديار و خانه خود را رها کرده، به غاري پناه بردند :
«اذ اَوي الفتية الي الکهف قالوا ربّنا آتنا من لدنک رحمةً و هيّيْ لنا من امرنا رَشَدا»(32)
«به ياد آور هنگامي که جوانان به غار پناه بردند و گفتند : خدايا از سوي خودت به ما رحمت بده، و زمينه رشد ما را فراهم فرما.»
در حوزه اخلاق علمي و عملي، قرآن سرمشق معرفي مي کند. از جمله در مسئله از خود گذشتگي، علي ـ عليه السلام ـ را نمونه بارز آن معرفي مي کند :
«و من الناس من يشري نفسه ابتغاءَ مرضات الله»(33)
«برخي از مردم ـ علي (عليه السلام) ـ کساني اند که جان خود را براي خشنودي خدا مي فروشند.»
قرآن براي آموختن دانش، سرمشق معرفي مي کند : دانشجو در دانشگاه قرآن، حضرت موسي ـ عليه السلام ـ و استاد خضر پيامبر است؛ با اينکه موسي داراي مقام والايي در پيشگاه خداست، از بنده اي از بندگان خدا درخواست آموزش مي کند :
«قال له موسي هل اَتَّبِعُکَ علي اَنْ تُعملّن ممّا عُلِّمتَ رُشْداً»(34)
«موسي به او (خضر) گفت : آيا از تو پيروي کنم تا آنچه به تو آموخته شده و مايه رشد و تعالي است، به من بياموزي.»
و موسي با اعلام آمادگي و شکيبايي ورزيدن در کلاس استاد الهي راه پيدا کرد.
قرآن الگوي مبارزه با خواهشهاي نفساني را يوسف صديق ـ عليه السلام ـ مي داند که در دوره جواني در خانه عزيز مصر بود و در خانه زني به نام زليخا زندگي مي کرد، با اينکه يوسف ـ عليه السلام ـ در اوج جواني و فوران شهوت و زليخا زني زيباروي بود امّا با تکيه و پناه بر خداي خود، از دام شهوت رها شد و آزادمرد تاريخ گشت. قرآن براي زنان، مريم را الگوي طهارت و پاک دامني قرار داده، او را ستايش مي کند.(35)
قرآن دختران شعيب پيامبر را الگوي شرم و حيا در جامعه بشري مي داند که پيام پدر را با نهايت وقار و گام برداشتن از روي عفت و شرم به حضرت موسي ابلاغ مي کنند و الگوي رفتار و معاشرت اجتماعي را نشان مي دهند.(36)
اسماعيل در قرآن، سرمشق تسليم و رضا در برابر خواست الهي و سرافرازي در امتحان الهي است.
خداوند در قرآن از زبان او مي فرمايد :
«يا ابت افْعَلْ ما تؤمر ستجدني ان شاءالله من الصابرين»(37)
«اي پدر، هر آنچه را بدان مأموري انجام بده، به خواست خدا مرا شکيبا خواهي يافت.»
7- جوانان از ديدگاه امام راحل ـ قدس سره ـ و انس با قرآن امام راحل ـ قدس سره ـ در طول نهضت خود همواره جوانان را مي ستود و آنان را ارشاد و راهنمايي مي کرد و براي پيشبرد آرمانهاي اسلام بر آنان سرمايه گذاري مي نمود :
«شما جوانها اميد من هستيد، نويد من هستيد، اميد من به شما توده جوان است. به شما توده محصل است. من اميد اين را دارم که مقدرات مملکت ما، بعد از اين به دست شما عزيزان بيفتد و مملکت ما را شما عزيزان حفظ کنيد. شما جوانان برومند، شما محصلين ارجمند، در هر جاي از ايران که هستيد بايد بيدار باشيد با بيداري از حقوق خودتان دفاع کنيد.»(38)
«اگر قرآن نبود، باب معرفة الله بسته بود الي الابد. قرآن کتاب انسان سازي است. هر چه در راه خدا بدهيم و هر چه در راه قرآن بدهيم، فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است؛ قرآن کريم پناه همه ماست. قرآن کتاب انسان سازي است، کتاب انسان متحرک است، کتاب آدم و کتابي است که آدمي را از اينجا تا آخر دنيا و تا آخر مراتب حرکت بکند، راه مي برد ... قرآن بايد در تمامي شئون زندگي ما حاضر باشد.»(39)
«من با تأييد خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزيز اسلام مژده پيروزي نهايي مي دهم، به شرط اينکه نهضت بزرگ اسلامي و ملي ادامه يابد و پيوند بين شما جوانان برومند اسلام ناگسستني باشد.»(40)
«رمز پيروزي ما اين است که اتکال به خداي تبارک و تعالي داشتيم، رمز پيروزي اتکال به قرآن و اين شيوه مقدس که شهادت را استقبال مي کردند بود. اين رمز را حفظ کنيد. اين رمز پيروزي را تا حفظ کنيد پيروز هستيد.»(41)
«مجاهدات و کوششهاي خستگي ناپذير شما جوانان روشن ضمير مسلمان در راه درک صحيح اسلام و شناسايي حقيقت قرآن کريم، موجب اميدواري و خرسندي مسلمانان بيدار است. بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقيق و بررسي حقايق اسلام، در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، و غيره اصالتهاي اسلامي را در نظر گرفته و امتيازاتي را که اسلام را از همه مکاتب ديگر جدا مي سازد، فراموش نکنيد. مبادا قرآن مقدس و آيين نجات بخش اسلام را با مکتبهاي غلط و منحرف کننده اي که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نماييد.»(42)
امام راحل در کتاب ارزشمند «آداب الصلوة» با استناد به سخن امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره قرائت قرآن توسط جوان و آثار جاودان آن مي فرمايد :
«در حديث است که کسي که قرآن را در جواني بخواند قرآن با گوشت و خونش مختلط شود. و نکته آن، آن است که در جواني اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است. از اين جهت قلب از آن بيشتر و زودتر متأثر مي شود و اثر آن نيز بيشتر باقي مي ماند.»(43)
امام راحل در برخي از پيامهاي خود، جوانان را به شيوايي و روشنايي سخن خداوند و بهره گيري از آن فرا مي خواند :
«آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خداييم و به سوي او مي رويم و مسير اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولياي خدا شهادت را يکي از ديگري به ارث مي بردند و جوانان متعهد ما براي نيل به شهادت در راه خدا درخواست دعا مي کردند و مي کنند بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشيانه مي زنند ما را از چه مي ترسانند.»(44)
«جوانان عزيزم که چشم اميد من به شماست با يک دست قرآن را و با دست ديگر سلاح را برگيريد و چنان از حيثيت و شرافت خود دفاع کنيد که قدرت تفکر توطئه عليه خود را از آنان سلب نماييد و چنان با دوستانتان رحيم باشيد که از ايثار هر چه داريد، نسبت به آنان کوتاهي ننماييد. آگاه باشيد که جهان امروز دنياي مستضعفين است و دير يا زود پيروزي از آنان است و آنان وارث زمين و حکومت کننده خدايي اند.»(45)
8- سفارشهاي مقام معظم رهبري به جوانان درباره خودسازي و ارتباط با خدا رهبر معظم انقلاب هم در مواقع و مناسبتهاي گوناگون درباره جوانان سخن گفته و ارشادات و رهنمودهاي فراواني بيان کرده اند که اگر جوانان آنها را به کار ببرند، به سعادت و خوشبختي خواهند رسيد و هويت و جايگاه واقعي خود را در جامعه اسلامي و انقلابي خواهند يافت.
ايشان در جمع جوانان مي فرمايند :
«جواني يک پديده درخشان و يک فصل بي بديل و بي نظير از زندگي هر انساني است. در هر کشوري که به مسئله جوانان و جوان آنچنان که حق اين مطلب است، درست رسيدگي بشود، آن کشور در راه پيشرفت، موفقيتهاي بزرگي به دست خواهد آورد.»(46)
«کاوشها نشان مي دهد که جوان ايراني جواني است مؤمن، پاکدامن، پاک گوهر، داراي زمينه هاي ديني بسيار زياد، مايل به جنبه هاي معنوي، جوان ايراني چه دخترانش، چه پسرانش هم از لحاظ امکانات روحي و معنوي و ذهني، هم از لحاظ امکانات ايماني در حد بسيار خوبي هستند.»(47)
«جوانها، بهتر از قشرهاي ديگر مي توانند خودسازي کنند؛ چون نيرومندند؛ بعضيها خيال مي کنند جوانها در مقابل گناه بي تاب اند، ولي من مي گويم که جوان همچنان که از قدرت جسماني برخوردار است، از قدرت اراده هم برخوردار است. اراده همان چيزي است که انسان مي تواند با اتکاي به آن خود را به خدا نزديک و از شيطان دور کند.»(48)
مقام معظم رهبري جوانان را به تلاش در راه خدا و براي خدا دعوت مي کند :
«توصيه من اين است که در راه خدا، براي خدا با وحدت کامل تلاش خودتان را دنبال کنيد. به شما مي گويم که پروردگار متعال با شماست و آينده متعلق به شماست و شما جوانها آن روزي را خواهيد ديد که ايران اسلامي شما به فضل پروردگار براي کشورها و ملتها يک الگوي تقليد کردني خواهد بود.»(49)
«به جوانان توصيه مي کنم که با شرکت در نماز جماعت و مجالس دعا در کسب علم و دانش و سازندگي کشور گامهاي استواري در پيشروي اهداف علمي و معنوي بردارند.»(50)
«رابطه تان را با خداي متعال محکم کنيد. حرف بزنيد و از او بخواهيد، مخلصانه و صادقانه با او پيمان ببنديد و به آن پيمان متعهد بمانيد. شما جوانيد حيف است که اين دلهاي پاک و نوراني و روحهاي آماده به چيزي غير از ياد خدا و محبت خدا و محبت پروردگار آلوده شود. دنيا را فقط ابزار بدانيد.»(51)
«جوانان عزيز دقايق معدود نماز را فقط براي نماز بگذارند و در طول نماز تا آنجا که مي توانند با تمرکز و حضور قلب مايه زندگي بخش ذکر و تضرع را براي جان و دل نيازمند خويش تأمين کنند.»(52)
«شما جوانان ياد خدا را هرگز از دست ندهيد. خودتان را با خدا مأنوس کنيد. شما جوانيد و دلها و روحهاي شما پاک و مطهر است. شما آلوده به زخارف اين زندگي مادي نشده ايد.»(53)
9- آداب تلاوت و ترنّم به آيات وحي بي شک قرآن و تلاوت خوشِ آيات آن، بهترين مونس براي مردمِ اهل دل و جوانان است. جوانان همان طور که بايد به مفاهيم ژرف قرآن توجه کنند و آن را در زندگي فردي و اجتماعي عينيت بخشند، بايد به ظاهر زيبا و شگرف آن نيز توجه نمايند.
علي ـ عليه السلام ـ در سخني کوتاه مي فرمايد :
«ظاهرُهُ اَنيقٌ وَ باطِنُهُ عَميقٌ.»(54)
«ظاهر قرآن زيبا و باطن و معاني آن عميق است.»
پس جوانان بايد به خوش خواني قرآن اهميت ويژه دهند، با قرآن خلوت کنند و دل و جان خود را صيقل و صفا دهند و سخن امام ساجدان زين العابدين ـ عليه السلام ـ را آويزه گوش دارند که فرمود :
«لو مات من بين المشرق و المغرب لَما استوحشتُ بعد ان يکون القرآن مَعي.»(55)
«اگر همه آنان که ميان شرق و غرب عالم زندگي مي کنند، بميرند اگر قرآن با من باشد و با او انس داشته باشم، مرا وحشت تنهايي نمي هراساند.»
از نکات بسيار لطيف و آموزنده امامان ـ عليهم السلام ـ حالات آنان هنگام قرائت قرآن بود؛ آنان هنگام تلاوت قرآن خود را در حال مخاطبه و مکالمه با خداوند مي ديدند؛ از اين رو پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به ياران نزديکش مي فرمود :
«اِذا اَحَبَّ احدکم ان يُحدَّثِ ربَّه فليقرء القرآن.»(56)
«اگر دوست داريد با پروردگار خود سخن بگوييد، قرآن بخوانيد.»
اهل بيت آن گاه که قرآن تلاوت مي کردند، گويي در مهبط وحي نشسته بودند و خداوند در گوش آنان زمزمه مهر مي کرد. اگر قرائت آنان به گوش کسي مي رسيد گمان مي برد که در حال گفت و گو با کسي مي باشند و مخاطبي در پيش روي خود دارند. حفص درباره حال تلاوت حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ مي گويد :
«و کان قرائته حُزناً فاذا قَرَأَ فکأَنَّهُ يُخاطِبُ اِنساناً.»(57)
«قرآن را محزون مي خواند و هنگام تلاوت آن، گويا در حال گفت و گو با انساني است.»
درباره امام عسکري ـ عليه السلام ـ گفته اند :
«يترنّم بآيات القرآن في الوعد و الوعيد.»(58)
«قرآن را ترنّم مي کرد، آنگاه که مردم را مژده مي داد و آن گاه که آنان را از عذاب خدا مي ترساند.»
اکنون به پاره اي از لطايفي که در سيره امامان ـ عليهم السلام ـ درباره چگونگي تلاوت وجود دارد، اشاره مي کنيم :
1ـ قرآن را بايد به شيوه ترتيل، يعني شمرده و شيوا بخوانند و به صورت آهسته و با آواز خوش و حزين قرائت نمايند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ به ابوبصير درباره معناي ترتيل فرمود :
«هُو اَنْ تتَمَکَّث فيه و تُحَسِّنَ به صوتک.»(59)
«در قرائت درنگ کني و آواز خود را نيکو گرداني.»
2ـ قرآن را بايد حزن آلود خواند تا غمي که در ژرفاي جان انسان وجود دارد و انسان را دردمند مي سازد، بروز کند و انسان به سوي خدا حرکت کند. علي ـ عليه السلام ـ آن را يکي از ويژگيهاي خداترسان معرفي مي کند :
«اما الليل فصافّون اقدامهم تالين لا جزاء القرآن يرتلّونه ترتيلاً يحزنون به انفسهم.»(60)
«شبها براي نماز به پا مي ايستند و آيات قرآن را با لحني خوش و دلنواز مي خوانند و جان خويش را با آن محزون مي دارند.»
همچنين امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود :
«انّ القرآن نزل بالحزن فَاقرَؤُهُ بالحزن.»(61)
«قرآن به اندوه نازل شده است، پس آن را اندوهگينانه بخوانيد.»
3ـ روخواني قرآن فضيلت بسيار دارد. هر چند کساني که حافظ قرآن اند، مي توانند آن را از حفظ بخوانند، نگريستن به آيات قرآن، آرامش به همراه مي آورد. از اين رو امام صادق ـ عليه السلام ـ به اسحاق بن عمار فرمود :
«بل اِقرأهُ و انظر في المصحف فهو افضل اما علمت ان النّظر في المصحف عبادةٌ.»(62)
«قرآن بخوان و به کتاب بنگر، اين بهتر است، آيا نمي داني که نگريستن به قرآن خود عبادت است؟»
4ـ قرآن را بايد در همه جا خواند. پيامبر ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ فرمود :
«نَورُّوا بيوتکم بتلاوة القرآن.»(63)
«خانه هاي خود را به تلاوت قرآن روشن کنيد.»
امام سجاد ـ عليه السلام ـ در خانه قرآن مي خواند و صداي خود را گاه چنان بالا مي برد که اهل خانه نيز بشنوند.(64)
5ـ قرآن بايد با صوت نيکو و لحن عربي خوانده شود؛ امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمود :
«حَسِّنُوا بالقرآن اصواتکم.»(65)
«براي قرآن صوت خود را نيکو سازيد.»
اميدواريم که جوانان با توجه به قرآن، از خرمن فيض آن خوشه ها بچينند.
نقش قرآن چون که در عالم نشست / نقشهاي پاپ و کاهن را شکست فاش گويم آنچه در دل مضمر است / اين کتابي نيست، چيز ديگر است چون به جان در رفت جان ديگر شود / جان که ديگر شد جهان ديگر شود (66)
--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1- روانشناسي نوجواني، بلر و جونز، ترجمه رضا شاپوريان، ص 93.
2- وسائل الشيعه، ج 15، ص 195؛ مکارم الاخلاق، ص 115.
3- سخنان رهبري در اجتماع جوانان گيلان، 12/2/80.
4- بحارالانوار، ج 23، ص 6.
5- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 56؛ وسائل، ج 12، ص 37.
6- در اجتماع جوانان استان مرکزي.
7- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 123؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 3.
8- سفينة البحار، محدث قمي، ج 1، ص 561.
9- سفينة البحار، محدث قمي، ج 2، ص 176.
10- وسايل الشيعه، ج 15، ص 195؛ مکارم الاخلاق، طبرسي، ص 115.
11- سوره فرقان (25) آيه 30.
12- بحارالانوار، ج 1، ص 222.
13- نهج البلاغه، نامه 31، نامه حضرت به امام مجتبي بعد از بازگشت از صفين.
14- کتاب وافي، فيض کاشاني، ج 1، ص 210.
15- اصول کافي، کليني، ج 4، ص 414.
16- الحياة، حکيمي، ص 153.
17- سوره نساء (4) آيه 41.
18- مجمع البيان، طبرسي، ج 3، مؤسسه اعلمي بيروت، ص 89.
19- «کان الرضا ـ عليه السلام ـ يکثر باللّيل في فراشه من تلاوة القرآن فاذا مرّ بآيةٍ فيها ذکرُ جَنّةٍ او نارٍ بَکي و سألَ الله الجنة و تعوَّذَ به من النار.» فضائل القرآن، ص 43.
20- تفسير موضوعي، جوادي آملي، ج 9، ص 367.
21- الهي قمشه اي.
22- سيماي فرزانگان، ص 172.
23- همان.
24- همان، ص 167.
25- مثنوي معنوي.
26- جوانان و بينشهاي ناب، احمد لقماني، ص 12.
27- روان شناسي تربيتي، غلامعلي افروز، ص 143.
28- سوره انبياء (21) آيه 51 و 52.
29- سوره انبياء (21) آيه 60.
30- سوره کهف (18) آيه 13.
31- همان، آيه 14.
32- سوره کهف (18) آيه 10.
33- سوره بقره (2) آيه 207.
34- سوره کهف (18) آيه 66.
35- ر.ک : سوره آل عمران (3) آيه 42.
36- سوره قصص (28) آيه 25.
37- سوره صافات (37) آيه 102 ـ 107.
38- صحيفه نور، ج 2، ص 179 ـ 180.
39- کلمات قصار حضرت امام ـ قدس سره ـ ، ص 43.
40- صحيفه نور، ج 2، ص 112.
41- صحيفه نور، ج 6، ص 17.
42- همان، ج 1، ص 158.
43- آداب الصلوة، ص 19.
44- صحيفه نور، ج 11، ص 39.
45- همان، ج 12، ص 19.
46- ديدار با جوانان در مصلاي بزرگ تهران، 1/2/79.
47- همان.
48- در جمع بسيجيان گيلان، 16/2/80.
49- در اجتماع مردم اراک.
50- روزنامه اطلاعات، 24/7/74.
51- روزنامه جمهوري اسلامي، 20/6/74.
52- کيهان، 9/7/76.
53- حديث ولايت، ج 6، ص 23.
54- نهج البلاغه، فيض الاسلام، خ 18، ص 75.
55- بحارالانوار، ج 46، ص 107.
56- کنزالعمال، متقي هندي، خبر 2257.
57- اصول کافي، ج 2، ص 606.
58- شذرات الذهب، ابن هشام، ج 2، ص 128.
59- مجمع البيان، ذيل آيه 4 مزمل.
60- نهج البلاغه، خطبه متقين، 193.
61- وسايل الشيعه، ج 4، ص 857.
62- کافي، ج 4، ص 418.
63- همان، ج 4، ص 413.
64- وسايل الشيعه، ج 4، ص 585.
65- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 69.
66- اقبال لاهوري.