حدیث اول
«عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: قَرَأْتُ فِی كِتَابِ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیهماالسلام: یَا أَبَا جَعْفَرٍ بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ ، فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً ، وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ ، فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ، ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ ، وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ ، وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ ، إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ ، فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَارا».(1) ابونصر بزنطی نقل می کند که در نامه ابو الحسن الرضا علیه السلام به فرزندش ابو جعفر امام جواد علیه السلام را دیدم. در آن نامه چنین آمده بود: فرزندم ابو جعفر! شنیده ام كه هنگام خروج از منزل ، غلامان و خدمتكارانت تو را از درب كوچك منزل بیرون می برند تا از تو به کسی خیری نرسد. این كار به خاطر پستى و تنگ چشمى آنان است. از تو درخواست مىكنم و تو را به آن حقّى كه بر گردنت دارم سوگند مىدهم كه ورود و خروج تو، همیشه از درب بزرگ باشد. و چون خواستی بر مركب سوار شوى همراه خود مقدارى طلا و نقره بردار و هر كس دست مسألت دراز کرد، او را از عطاى خود بهرهمند ساز. اگر از عموهایت كسى درخواست احسان کرد ، كمتر از پنجاه دینار طلا عطا مكن ، و بیشتر از این مبلغ به اراده و میل تو است. اگر از عمههایت كسى درخواست احسان کرد ، كمتر از بیست و پنج دینار طلا تقدیم مكن ، و بیشتر از این مبلغ به اراده و میل تو است. من با این توصیه و سفارش مىخواهم كه خداوندعزّ و جلّ قدر و منزلت تو را رفیع سازد. در راه خدا انفاق كن و مبادا از تنگدستی ترس داشته باشى.
حدیث دوم
«عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبَّاسٍ الْهَاشِمِیِّ قَالَ: جِئْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَوْمَ عِیدٍ فَشَكَوْتُ إِلَیْهِ ضِیقَ الْمَعَاشِ ، فَرَفَعَ الْمُصَلَّى وَ أَخَذَ مِنَ التُّرَابِ سَبِیكَةً مِنْ ذَهَبٍ ، فَأَعْطَانِیهَا فَخَرَجْتُ بِهَا إِلَى السُّوقِ فَكَانَتْ سِتَّةَ عَشَرَ مِثْقَالا».(2) اسماعیل بن عباس هاشمى گفت : روز عیدى خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم و به آن جناب از تنگى معاش شکایت کردم. آن حضرت مصلاى خود را بلند کرد و از خاك سبیكه اى از طلا برداشت، یعنى خاك به بركت دست آن حضرت طلا شد ، و به من عطا كرد. آن را به بازار بردم، شانزده مثقال بود.
سوم رویای صادقه
شیخ احمد بن علی بن احمد نجاشی ، معروف به ابن کوفی ، که نزد شیعه و سنّی ، ثقه و راستگوست ، در آخر ماه ربیع الاول سال442 در بغداد نقل می کند: حسن محمّد بن جعفر تمیمی این داستان را از جانب دوستش ابوالوفای شیرازی برای من نقل نمود: من در دست ابوعلی الیاس ، حاکم کرمان، با سختی اسیر بودم. موکّلین من به من گفتند که ابوعلی الیاس، قصد قتل مرا کرده است. مضطرب شدم و با توسّل به ائمه علیهم السلام با خداوند مناجات کردم. وقتی شب جمعه شد و از نماز فارغ شدم ، خوابیدم. در خواب رسول خدا صلّی الله علیه وآله را دیدم که می فرمایند: در مقاصد دنیوی به من ، به دخترم و دو پسر من متوسّل نشو ، مگرآنکه به دنبال رضوان الهی و طاعت خداوند باشی. سپس حضرت در مورد هر یک از ائمه علیهم السلام سفارشی کردند تا آنجا که در مورد حضرت جوادالائمه علیه السلام فرمودند: «وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَاسْتَنْزِلْ بِهِ الرِّزْقَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى» و اما در مورد محمّد بن على علیهما السلام ، به سبب او نزول رزق را از خداى تعالى در خواست کن.(3)
چهارم بخشی از یک دعا
مرحوم شیخ سلیمان صهرشتی در کتاب قبس المصباح ، دعایی را جهت توسّل به ائمّه اطهار علیهم السلام نقل می کند که در بخشی از آن چنین آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى ابْنَتِهِ وَ عَلَى ابْنَیْهَا وَ أَسْأَلُكَ بِهِمْ أَنْ تُعِینَنِی عَلَى طَاعَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ تُبَلِّغَنِی بِهِمْ أَفْضَلَ مَا بَلَّغْتَ أَحَداً مِنْ أَوْلِیَائِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِیمٌ... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِیِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَّا جُدْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى مَنْ وَسِعَكَ ، وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ رِزْقَكَ ، وَ أَغْنَیْتَنِی عَمَّنْ سِوَاكَ َ، وَ جَعَلْتَ حَاجَتِی إِلَیْكَ وَ قَضَاهَا عَلَیْكَ ، إِنَّكَ لِمَا تَشَاءُ قَدِیرٌ».(4)
پنجم کلام محدث قمی
مرحوم محدّث قمی در منتهی الآمال می نویسد: علما روزها را دوازده ساعت بخش كرده اند و هر ساعتى را به امامى نسبت داده اند و ساعت نهم روزها متعلق به حضرت جواد علیه السلام است ... و توسل به آن حضرت در این ساعت براى وسعت رزق نافع است ، و شایسته است كه در توسل به آن حضرت این دعا را بخواند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِیِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی علیه السلام اِلاّ جُدْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ وُسْعِكَ ، وَ وَسَّعْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ، وَ اَغْنَیْتَنى عَمَّنْ سِواكَ ، وَ جَعَلْتَ حاجَتى اِلَیْكَ وَ قَضاها عَلَیْكَ ، اِنَّك لِما تَشاَّءُ قَدیرٌ.» بعضى گفته اند این دعا بعد از هر نماز به جهت اداء دین مجرب است.(5) سید هبة الله راوندی در مجموع الرائق ، دعایی را برای سفر کردن نقل می کند که در بخشی از آن چنین آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِیِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوَادِ إِلَّا جُدْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِكَ ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ مِنْ وُسْعِكَ ، وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِكَ ، وَ أَغْنَیْتَنِی عَمَّنْ سِوَاكَ ، وَ جَعَلْتَ حَاجَتِی إِلَیْكَ وَ قَضَاءَهَا عَلَیْكَ ، فَإِنَّكَ لِمَا تَشَاءُ قَدِیرٌ».(6)
پاورقی ها
(1) - الكافی، ج4، ص43/بحارالانوار،ج50، ص102 به نقل از عیون اخبارالرضا و کافی
(2) - بحار الأنوار ، ج50 ، ص 49 به نقل از خرائج/الخرائج،ج1،ص383
(3) - بحارالأنوار، ج 94 ،ص32- 33 به نقل از قبس المصباح/ نقل مشابه: بحارالأنوار، ج 94 ،ص 35
(4) - بحارالأنوار ج 94 ص 34 به نقل از قبس المصباح
(5) - منتهی الآمال، ج2،باب11،فصل2،ص372-373
(6) - مستدركالوسائل، ج 8 ،ص 134