304 حدیث از حضرت امام کاظم (علیه السلام)
  • عنوان مقاله: 304 حدیث از حضرت امام کاظم (علیه السلام)
  • نویسنده: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 10:6:0 21-7-1403

 

حدیث 1

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ لُقمانَ (علیه السلام) قالَ لاِبنِهِ: تَواضَع لِلحَقِّ تَکُن أعقَلَ النّاسِ، وإنَّ الکَیِّسَ لَدَی الحَقِّ یَسیرٌ
امام کاظم (علیه السلام): لقمان به پسرش گفت: «در برابر حق، فروتن باش تا عاقل ترینِ مردم باشی. زیرک و با هوش، در برابر حق، آرام است».
(الکافی: ج 1 ص 16 ح 12، بحار الأنوار: ج 78 ص 299 ح 1)

 

 

حدیث 2

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ لُقمانُ (علیه السلام) یَقولُ لاِبنِهِ:... یا بُنَیَّ، خُذ مِنَ الدُّنیا بُلغَةً، ولا تَدخُل فیها دُخولاً یَضُرُّ بِآخِرَتِکَ، ولا تَرفُضها فَتَکونَ عِیالاً عَلَی النّاسِ
امام کاظم (علیه السلام): لقمان همواره به پسرش می گفت: «... پسرم! از دنیا به اندازه کفایت (نیاز) برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد، و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی».
(قصص الأنبیاء: ص 190 ح 238، بحار الأنوار: ج 13 ص 416 ح 10)

 

 

حدیث 3

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ لُقمانَ قالَ لاِبنِهِ:... یا بُنَیَّ، إنَّ الدُّنیا بَحرٌ عَمیقٌ، قَد غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ، فَلتَکُن سَفینَتُکَ فیها تَقوَی اللّه، وحَشوُهَا الإِیمانَ، وشِراعُهَا التَوَکُّلَ، وقَیِّمُهَا العَقلَ، ودَلیلُهَا العِلمَ، وسُکّانُهَا الصَّبرَ
امام کاظم (علیه السلام): لقمان به پسرش گفت: «... ای پسرم! دنیا دریای عمیقی است که بسیاری در آن غرق شده اند؛ پس باید کشتیِ [نجات] تو در آن، پَروامندی از خداوند متعال باشد، و پُل تو ایمان به خدا، و بادبان کشتی ات توکّل، و متولّی آن، خرد، و راه نمای آن، دانش، و مسافر آن، شکیبایی».
(الکافی: ج 1 ص 16 ح 12)

 

 

حدیث 4

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ لُقمانُ (علیه السلام) یَقولُ لاِبنِهِ: یا بُنَیَّ، إنَّ الدُّنیا بَحرٌ وقَد غَرِقَ فیها جیلٌ کَثیرٌ، فَلتَکُن سَفینَتُکَ فیها تَقوَی اللّه ِ تَعالی، وَلیَکُن جِسرُکَ إیمانا بِاللّه ِ، وَلیَکُن شِراعُهَا التَّوَکُّلَ، لَعَلَّکَ ـ یا بُنَیَّ ـ تَنجو وما أظُنُّکَ ناجِیاً!»
امام کاظم (علیه السلام): لقمان همواره به پسرش می گفت: «ای پسرم! دنیا دریایی است که گروه های بسیاری در آن، غرق شده اند. پس باید کشتیِ تو در آن، پَروامندی از خدای متعال باشد و پل تو ایمان به خدا، و بادبان کشتی ات توکّل، تا شاید ـ ای پسرم! ـ نجات یابی، هر چند من گمان ندارم که نجات یابی!».
(قصص الأنبیاء: ص 190 ح 238، بحار الأنوار: ج 13 ص 416 ح 10)

 

 

حدیث 5

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ لُقمانُ (علیه السلام) یَقولُ لاِبنِهِ: یا بُنَیَّ، إنَّ الدُّنیا بَحرٌ، وقَد غَرِقَ فیها جِیلٌ کَثیرٌ، فَلتَکُن سَفینَتُکَ فیها تَقوَی اللّه ِ تَعالی، وَلیَکُن جِسرُکَ إیمانا بِاللّه ِ، وَلیَکُن شِراعُهَا التَّوَکُّلَ، لَعَلَّکَ ـ یا بُنَیَّ ـ تَنجو وما أظُنُّکَ ناجِیا! یا بُنَیَّ، کَیفَ لا یَخافُ النّاسُ ما یوعَدونَ، وهُم یَنتَقِصونَ فی کُلِّ یَومٍ، وکَیفَ لا یُعِدُّ لِما یوعَدُ مَن کان لَهُ أجَلٌ یَنفَدُ. یا بُنَیَّ، خُذ مِنَ الدُّنیا بُلغَةً، ولا تَدخُل فیها دُخولاً یَضُرُّ فیها بِآخِرَتِکَ، ولا تَرفُضها فَتَکونَ عِیالاً عَلَی النّاسِ، وصُم صِیاما یَقطَعُ شَهوَتَکَ، ولا تَصُم صِیاماً یَمنَعُکَ مِنَ الصَّلاةِ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أعظَمُ عِندَ اللّه ِ مِنَ الصَّومِ
امام کاظم (علیه السلام): لقمان پیوسته به پسرش می گفت: «پسرم! دنیا دریاست و در آن، گروه های بسیاری غرق شده اند. پس باید کشتیِ تو در آن، پروا کردن از خدای تعالی، و پُل تو ایمان به خدا، و بادبان کشتی ات توکّل باشد، تا ـ پسرم! ـ شاید نجات پیدا کنی؛ هر چند من گمان ندارم که نجات یابنده باشی. پسرم! چگونه مردم از آنچه وعده داده شده اند، نمی ترسند، در حالی که هر روز، از [عمر] آنان کاسته می شود؟! و چگونه کسی که اجلِ پایان پذیری دارد، برای آنچه وعده داده شده، مهیّا نمی گردد؟! پسرم! از دنیا به اندازه نیاز، بر گیر و چنان در آن وارد نشو که به آخرتت زیان رسانَد، و آن را چنان رها نکن که سربارِ مردم شوی، و چنان روزه بگیر که شهوتت را قطع کند و روزه ای نگیر که از نماز، بازت دارد؛ چرا که نماز، نزد خدا، از روزه بزرگ تر است».
(قصص الأنبیاء: ص 190 ح 238، بحار الأنوار: ج 13 ص 416 ح 10)

 

 

حدیث 6

امام کاظم (علیه السلام): «ثَلاثَةٌ یَجلینَ البَصَرَ: النَّظَرُ إلَی الخُضرَةِ و النَّظرُ إلَی الماءِ الجاری و النَّظَرُ إلَی الوَجهِ الحَسَنِ؛
امام کاظم (علیه السلام): سه چیز دیده را روشنی می بخشد: نگاه به سبزه، نگاه به آب جاری و نگاه به صورت زیبا.»
(همان، ص 92)

 

 

حدیث 7

امام کاظم (علیه السلام): «لاتَدخُلوا الحَمّامَ عَلَی الرِّیقِ وَلاتَدخُلُوهُ حَتّی تَطعَمُوا شَیئا؛
امام کاظم (علیه السلام): ناشتا وارد حمّام نشوید. وارد حمّام نشوید مگر آن که چیزی خورده باشید.»
(کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 116)

 

 

حدیث 8

امام کاظم (علیه السلام): «الحَمّامُ ـ یَومٌ و یَومٌ لا ـ یُکثِرُ اللَّحمَ و إدمانُهُ فی کُلِّ یَومٍ یُذیبُ شَحمَ الکُلیَتَینِ؛
امام کاظم (علیه السلام): یک روز در میان حمّام رفتن، بر گوشت بدن می افزاید، و هر روز به حمّام رفتن چربی کلیه ها را آب می کند [سبب لاغری می شود].»
(الکافی، ج 6، ص 496)

 

 

حدیث 9

امام کاظم (علیه السلام): «مَنِ اسْتَشارَ لَم یَعدَم عِندَ الصَّوابِ مادِحَا و عِندَ الخَطَإِ عاذِرا؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که مشورت کند، اگر کارش را درست انجام دهد، مردم او را بستایند و اگر به خطا رود، معذورش دارند.»
(میزان الحکمه، ح 9847)

 

 

حدیث 10

امام کاظم (علیه السلام): «إنّی لأَعمَلُ فی بَعضِ ضِیاعی حَتّی أعرَقَ ـ و إنَّ لی مَن یَکفینی ـ لِیَعَلَمَ اللّه ُ أنّی أطلُبُ الرِّزقَ الحَلالَ؛
امام کاظم (علیه السلام):من در برخی از زمین های کشاورزی ام کار می کنم تا آن که عرق از بدنم سرازیر می شود، در حالی که هستند کسانی که به جای من کار کنند و مرا از کار کردن بی نیاز کنند، ولی من کار می کنم تا خداوند ببیند که در جست و جوی روزی حلالم.»
(الکافی، ج 5، ص 77)

 

 

حدیث 11

امام کاظم (علیه السلام): «لایَدخُلُ الفَقرُ بَیتا فیهِ اسمُ مُحَمَّدٍ أو أحمَدَ أو عَلِیٍّ أوِ الحَسَنِ أوِ الحُسَینِ أو جَعفَرٍ أو طالِبٍ أو عَبدِاللّهِ أو فاطِمَةَ مِنَ النِّساءِ؛
امام کاظم (علیه السلام): فقر وارد خانه ای نمی شود که در آن خانه نام محمّد، احمد، علی، حسن، حسین، جعفر، طالب، عبداللّه یا فاطمه، از نام های زنان، باشد.»
(وسائل الشیعه، ج 21، ص 396)

 

 

حدیث 12

امام کاظم (علیه السلام): «تُستَحَبُّ عَرامَةُ الغُلامِ فی صِغَرِهِ لِیَکوُنَ حَلیما فی کِبَرِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): پسندیده است که فرزند در کودکی به بازی و جست و خیز بپردازد تا در بزرگ سالی بردبار و باوقار باشد.»
(بحار الأنوار، ج 60، ص 362)

 

 

حدیث 13

امام کاظم (علیه السلام): «إذا قامَ قائِمُنا قالَ: یا مَعشَرَالفُرسانِ سِیرُوا فی وَسَطِ الطَّریقِ، یا مَعشَرَ الرِّجالِ سِیرُوا عَلی جَنبَیِ الطَّریقِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هنگامی که قائم ما قیام کند، می گوید: «ای سوارگان! از وسط راه و ای پیادگان از دو سو حرکت کنید.»
(تهذیب الأحکام، ج 10، ص 314)

 

 

حدیث 14

امام کاظم (علیه السلام): «رَجُلٌ مِن أهلِ قُم یَدعُو النّاسَ إلَی الحَقِّ یَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ کَزُبَرِ الحَدیِدِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مردی از قم مردم را به حق فرا می خواند و گروهی استوار، چون پاره های آهن، پیرامون او گرد می آیند.»
(بحار الأنوار، ج 60، ص 216)

 

 

حدیث 15

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ لِلّهِ عِبادا فِی الأرضِ یَسعَونَ فی حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ یَومَ القِیامَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند در زمین بندگانی دارد که برای برآوردن نیازهای مردم می کوشند؛ اینان ایمنی یافتگان روز قیامت اند.»
(الکافی، ج 2، ص 197)

 

 

حدیث 16

امام کاظم (علیه السلام): «لاَ يَسْتَغْنِي شِيعَتُنَا عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ خُمْرَةٍ يُصَلِّي عَلَيْهَا وَ خَاتَمٍ يَتَخَتَّمُ بِهِ وَ سِوَاكٍ يَسْتَاكُ بِهِ وَ سُبْحَةٍ مِنْ طِينِ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِيهَا ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ حَبَّةً مَتَى قَلَّبَهَا ذَاكِراً لِلَّهِ كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِكُلِّ حَبَّةٍ أَرْبَعِينَ حَسَنَةً وَ إِذَا قَلَّبَهَا سَاهِياً يَعْبَثُ بِهَا كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ عِشْرِينَ حَسَنَةً؛
امام کاظم (علیه السلام): شيعيان ما از چهار چيز بى‌نياز نيستند:از سجاده(يا مهرى)كه بر آن نماز بگذارند،و انگشترى كه بدست نمايند،و مسواكى كه با آن مسواك كنند،و تسبيحى سى و سه دانه از تربت قبر امام حسين(عليه السّلام)،كه هر گاه در حال ذكر آن را بگرداند خداوند به هر دانه‌اى چهل ثواب برايش بنويسد،و اگر در حال سهو و غفلت بگرداند،خداوند بيست حسنه برايش بنويسد.»
(مکارم الأخلاق، جلد 1، صفحه 49)

 

 

حدیث 17

امام کاظم (علیه السلام): «المَغبونُ مَن غُبِنَ عُمرُهُ ساعَةً؛
امام کاظم (علیه السلام): زیان کار کسی است که ساعتی از عمرش را زیان کرده باشد.»
(نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 123)

 

 

حدیث 18

امام کاظم (علیه السلام): «مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِنی؛
امام کاظم (علیه السلام):آن که ناداری حیرانش کند، توانگری سرمستش سازد.»
(بحار الأنوار، ج 74، ص 198)

 

 

حدیث 19

امام کاظم (علیه السلام): «ما تَسابَّ اثنانِ إلاّ انْحَطَّ الأعلی إلی مَرتَبَةِ الأسفَلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هیچ گاه دو تن به هم دشنام ندادند جز آن که بالاتر به مرتبه فروتر سقوط کرد.»
(همان، ج 78، ص 333)

 

 

حدیث 20

امام کاظم (علیه السلام): «جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): جهاد زن خوب شوهر داری کردن است.»
(الکافی، ج 5، ص 507)

 

 

حدیث 21

امام کاظم (علیه السلام): «قُلِ الحَقَّ و إن کانَ فیهِ هَلاکُکَ، فَإنَّ فِیهِ نَجاتُکَ؛
امام کاظم (علیه السلام): حق را بگو، اگرچه نابودی تو در آن باشد؛ زیرا نجات تو در همان است.»
(تحف العقول، ص 408)

 

 

حدیث 22

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ العاقِلَ لایَکذِبُ و إن کانَ فیهِ هَواهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): خردمند دروغ نمی گوید، اگرچه میل او در آن باشد.»
(همان، ص 391)

 

 

حدیث 23

امام کاظم (علیه السلام): «التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ نِصفُ العَقلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مهرورزی با مردم نیمی از عقل است.»
(همان، ص 403)

 

 

حدیث 24

امام کاظم (علیه السلام): «مَن استَوی یَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم یَعرِفِ الزِّیادَةَ فی نَفسِهِ فَهُوَ فی نُقصانٍ و مَن کانَ إلَی النُّقصانِ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که دو روزش با هم برابر باشد، زیان کار است. کسی که امروزش بدتر از دیروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. کسی که رشد و بالندگی در خود نیابد، به سوی کاستی ها می رود و آن که در راه کاستی و نقصان گام بر می دارد مرگ برایش بهتر از زندگی است.»
(بحار الأنوار، ج 78، ص 327)

 

 

حدیث 25

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ الحَرامَ لایُنمی و إن نُمِیَ لایُبارَکُ فیهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مال حرام افزون نمی گردد و اگر هم افزون گردد برکت نمی یابد.»
(الکافی، ج 5، ص 125)

 

 

حدیث 26

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ الجَنَّةَ و الحُورَ لَتَشتاقُ إلی مَن یَکسَحُ المَساجِدَ و یَأخُذُ مِنهُ القِذی؛
امام کاظم (علیه السلام): بهشت و حورالعین مشتاق دیدار کسی هستند که مسجد را جاروب، و آن را گردگیری می کند.»
(بحار الأنوار، ج 83، ص 282)

 

 

حدیث 27

امام کاظم (علیه السلام): «رَجَبٌ شَهرٌ عَظیمٌ یُضاعِفُ اللّه ُ فیهِ الحَسَناتَ و یَمحُو فیهِ السَّیِّئاتَ؛
امام کاظم (علیه السلام): رجب ماه بزرگی است که خداوند [پاداش] نیکی ها را در آن دو چندان و گناهان را پاک می کند.»
(کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 92)

 

 

حدیث 28

امام کاظم (علیه السلام): «ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَکثُ الصَّفَقَةِ و تَرکُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): سه چیز تباهی می آورد: پیمان شکنی، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.»
(میزان الحکمه، ح 21250)

 

 

حدیث 29

امام کاظم (علیه السلام): «عَونُکَ لِلضَّعیفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): کمک کردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است.»
(تحف العقول، ص 414)

 

 

حدیث 30

امام کاظم (علیه السلام): «لَو کانَ فِیکُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
امام کاظم (علیه السلام): اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن کامل] در میان شما بود، قائم ما قیام می کرد.»
(مشکاة الأنوار، ص 128)

 

 

حدیث 31

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که هر روز خود را ارزیابی نکند، از ما نیست.»
(الاختصاص، ص 26)

 

 

حدیث 32

امام کاظم (علیه السلام): «ما مِن شَی ءٍ تَراهُ عَیناکَ إلاّ و فیهِ مَوعِظَةٌ؛
امام کاظم (علیه السلام): در هر چیزی که چشمانت می بیند، موعظه ای است.»
(بحار الأنوار، ج 78، ص 319)

 

 

حدیث 33

امام کاظم (علیه السلام): «مَن کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَف َّ اللّه ُ عَنهُ عَذابَ یَومِ القِیامَة؛
امام کاظم (علیه السلام): هر کس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز می دارد.»
(الکافی، ج 2، ص 305)

 

 

حدیث 34

امام کاظم (علیه السلام): «إذا کانَ ثَلاثَةٌ فی بَیتٍ فَلا یَتَناجی إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِکَ مِمّایَغُمُّهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): هر گاه سه نفر در خانه ای بودند، دو نفرشان با هم نجوا نکنند؛ زیرا نجوا کردن، نفر سوم را ناراحت می کند.»
(همان، ص 660)

 

 

حدیث 35

امام کاظم (علیه السلام): «إیّاکَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللّه ِ فَتُنفِقُ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللّه؛
امام کاظم (علیه السلام): مبادا از خرج کردن در راه طاعت خدا خودداری کنی، و آن گاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج کنی.»
(تحف العقول، ص 408)

 

 

حدیث 36

امام کاظم (علیه السلام): «لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَکَ و بَینَ أخیکَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مبادا حریم میان خود و برادرت را [یکسره] از میان ببری؛ چیزی از آن باقی بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است.»
(همان، ص 307)

 

 

حدیث 37

امام کاظم (علیه السلام): «أبلِغ خَیرا و قُل خَیرا ولا تَکُن أمُّعَةً؛
امام کاظم (علیه السلام): خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأی و فرمان برِ هر کس مباش.»
(الاختصاص، ص 343)

 

 

حدیث 38

امام کاظم (علیه السلام): «المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مصیبت برای شکیبا یکی است و برای ناشکیبا دوتا.»
(تحف العقول، ص 414)

 

 

حدیث 39

امام کاظم (علیه السلام): «الصَّبرُ عَلَی العافِیَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَی البَلاءِ؛
امام کاظم (علیه السلام): شکیبایی در عافیت بزرگ تر است از شکیبایی در بلا.»
(مستدرک الوسائل، ج 11 ص 261)

 

 

حدیث 40

امام کاظم (علیه السلام): «لَو کانَ فِیکُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائِمُنا؛
امام کاظم (علیه السلام): اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن کامل] در میان شما بود، قائم ما قیام می کرد.»
(مشکاة الأنوار، ص 128)

 

 

حدیث 41

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ یُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبی عَبدِاللّه ِ بِطیبِ رِیحِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): سجده گاه امام صادق (علیه السلام) از بوی خوش آن شناخته می شد.»
(الکافی، ج 6، ص 511)

 

 

حدیث 42

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ رَسولَ اللّه (صلی الله علیه و آله) کانَ اِذا اَتاهُ الضَّیْفُ اَکَلَ مَعَهُ وَ لَمْ یَرْفَعْ یَدَهُ مِنَالْخِوانِ حَتّی یَرْفَعَ الضَّیْفُ یَدَهُ؛
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگاه میهمان داشتند، با او غذا می خوردند و دست از سفره و غذا نمی کشیدند، تا آن که میهمان دست از غذا خوردن بکشد.»
(کافی، ج 6، ص 286)

 

 

حدیث 43

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ النَّبیُّ (صلی الله علیه و آله) اِذا اَصْبَحَ مَسَحَ عَلی رُؤوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ؛
هرگاه صبح می شد پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست نوازش بر سر فرزندان و نوه های خود می کشیدند.»
(عدة الداعی، ص 79)

 

 

حدیث 44

امام کاظم (علیه السلام): «سُئِلَ الکاظِمُ (علیه السلام): و أیُّ آیَةٍ أَعظَمُ فی کِتابِ اللّه؟ فَقالَ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛
از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدند: کدامیک از آیات کتاب خدا برتر و بزرگ تر است؟ فرمودند: بسم اللّه الرحمن الرحیم.»
(بحارالأنوار، ج 89، ص 238)

 

 

حدیث 45

امام کاظم (علیه السلام): «ما مِن أحَدٍ دَهَمَهُ أَمرٌ یَغُمُّهُ أَو کَرَبَتْهُ کُربَةً فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَی السَّماءِ ثُمَّقالَ ثَلاثَ مَرّاتٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ إلاّ فَرَّجَ اللّه ُ کُربَتَهُ و أذهَبَ غَمَّهُ؛
هر کس گرفتار چیزی است که غمگینش می سازد یا ناخوشایندی که ناراحتش می کند، اگر سر به آسمان بلند کند و سه بار بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، بی تردید، خداوند، گره از کارش خواهد گشود و غمش را برطرف خواهد کرد.»
(مکارم الأخلاق، ص 347)

 

 

حدیث 46

امام کاظم (علیه السلام): «طوبی لِلْمُصْلِحینَ بَیْنَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ یَوْمَ الْقیامَةِ؛
خوشا به حال اصلاح کنندگان بین مردم، که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند.»
(تحف العقول، ص 393)

 

 

حدیث 47

امام کاظم (علیه السلام): «اَداءُ الاَمانَةِ وَالصِّدْقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخیانَةُ وَالْکَذِبُیَجْلِبانِ الفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛
ادای امانت و راستگویی روزی را زیاد می کند و خیانت و دروغگویی باعث فقر و نفاقمی شود.»
(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)

 

 

حدیث 48

امام کاظم (علیه السلام): «اَلسِّواکُ فِی الخَلاءِ یورِثُ البَخَرَ؛
مسواک زدن در توالت، دهان را بدبو می کند.»
(من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 52، ح 110)

 

 

حدیث 49

امام کاظم (علیه السلام): «اِذا کانَ لَکَ یا سَماعَةُ اِلَی اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ حاجَةٌ فَقُل: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَ لُکَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٍّ فَاِنَّ لَهُما عِنْدَکَ شَاْنا مِنَ الشَّاْنِ وَ قَدْرا مِنَ القَدْرِ فَبِحَقِّ ذالِکَ الشَّاْنِوَ بِحَقِّ ذالِکَ الْقَدْرِ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا. فَاِنَّهُ اِذاکانَ یَومُ الْقیامَةِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبیٌّ مُرْسَلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ اِلاّ وَ هُوَ یَحْتاجُاِلَیْهِما فی ذالِکَ الْیَوْمِ؛
ای سماعه! هر گاه به درگاه خداوند عزّوجلّ حاجتی داشتی، بگو: بار خدایا! به حقّ محمّد و علی، از تو درخواست می کنم، زیرا آن دو را نزد تو مقام و منزلتی بزرگ است. پس به حقّ آن مقام و آن منزلت، از تو درخواست می کنم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستی و فلان و بهمان حاجتم را برآوری، زیرا در روز قیامت، هیچ فرشته مقرّب وپیامبرِ مُرسل و مؤمن مخلصی نباشد، مگر این که به آن دو نیازمند باشد.»
(کافی، ج 2، ص 562، ح 21)

 

 

حدیث 50

امام کاظم (علیه السلام): «اِدْفَعوا مُعالَجَةَ الاَْطِبّاءِ مَا انْدَفَعَ الدّاءُ عَنْکُمْ فَاِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ الْبِناءِ قَلیلُهُیَجُرُّ اِلی کَثیرِهِ؛
تا زمانی که بیماری، به جد با شما درگیر نشده است، درگیر معالجه طبیبان نشوید، که درمان به مانند ساختمان است که اندک آن، شخص را به مقدار فراوانش می کشاند.»
(علل الشرایع، ص، 465، ح 17)

 

 

حدیث 51

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ لُقْمانَ قالَ لاِبْنِهِ: یا بُنَیَّ اِنَّ الدُّنْیا بَحْرٌ عَمیقٌ قَدْ غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ فَلتَکُنْ سَفینَتُکَ فیها تَقْوَی اللّه ِ وَ حَشْوُهَا الاْیمانَ وَ شِراعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَوَ دَلیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکّانُهَا الصَّبْرَ؛
لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم! دنیا دریایی عمیق است که بسیاری در آن غرقشدند. پس باید در این دریا، کشتی ات تقوای الهی، بار آن ایمان، بادبانش توکل بر خدا،ناخدایش عقل، راهنمایش علم و سکانش (فرمانش) صبر باشد».
(کافی، ج 1، ص 16، ح 12)

 

 

حدیث 52

امام کاظم (علیه السلام): «کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِالصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دینداری هم تنها به نیّت پاکاست و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمی شود.»
(تحف العقول، ص 396)

 

 

حدیث 53

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَیْرا اسْتَزادَ اللّه َمِنْهُ وَ حَمِدَ اللّه َ عَلَیْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَیْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه َ وَ تابَ اِلَیْهِ؛
از ما نیست کسی که هر روز اعمال خود را محاسبه نکند تا اگر نیکی کرده از خدابخواهد بیشتر نیکی کند و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر بدی کرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نماید.»
(الاختصاص، ص 26)

 

 

حدیث 54

امام کاظم (علیه السلام): «قالَ بَعْضُهُم: شَکْوَتُ اِلی ابِی الْحَسَنِ موسی (علیه السلام) ابنا لی، فَقالَ: لاتَضْرِبْهُ، وَاهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ؛
کسی گفت: از فرزندم به امام کاظم (علیه السلام) شکایت کردم. ایشان فرمودند: او را نزن بلکه با او قهر کن ولی نه به مدّت طولانی.»
(عدّة الداعی، ص 79)

 

 

حدیث 55

امام کاظم (علیه السلام): «تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبیِّ فی صِغَرِهِ لِیَکونَ حَلیما فی کِـبَرِهِ، ما یَنْبَغیاَنْ یَکونَ اِلاّ هکَذا؛
خوب است بچّه در کودکی بازی گوش باشد تا در بزرگ سالی بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد.»
(کافی، ج 6، ص 51، ح 2)

 

 

حدیث 56

امام کاظم (علیه السلام): «وَاللّه ما اُعْطِیَ مُوْمِنُ قَطَّ خَیْرَ الدُّنْیا وَالآْخِرَةِ، اِلاّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللّه ِعَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلْقِهِ وَالْکَفِّ عَنِ اغْتیاب الْمُؤمِنینَ؛
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنی ندهند مگر به سبب حسن ظن وامیدواری او به خدا و خوش اخلاقی اش و خودداری از غیبت مؤمنان.»
(بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29)

 

 

حدیث 57

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ لِلّهِ عِبادا فِی الاَْرضِ یَسْعَوْنَ فی حَوائِجِ النّاسِ هُمُ الآْمِنونَ یَوْمَالقیامَةِ؛
خدا را در زمین بندگانی است که برای رفع نیازهای مردم می کوشند. اینان در روزقیامت در امان هستند.»
(کافی، ج 2، ص197، ح 2)

 

 

حدیث 58

امام کاظم (علیه السلام): «اَلنّاسُ عَلی اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: جاهِلٌ مُتَرَدّی مُعانِقٌ لِهَواهُ وَ عابِدٌ مُتَقَوّیکُلَّما اَزْدادَ عِبادَةً اَزْدادَ کِبْرا وَ عالِمٌ یُریدُ اَنْ یوطَاَ عُقْباهُ وَ یُحِبُّ مَحْمِدَةَ النّاسِ وَعارِفٌ عَلی طَریقِ الحَقِّ یُحِبُّ القیامَ بِهِ فَهُوَ عاجِزٌ اَوْ مَغْلوبٌ فَهذا اَمْثَلُ اَهْلِ زَمانِکَ وَاَرْجَحُهُمْ عَقْلاً؛
مردم چهار گروهند: جاهلی که غرق در هوا و هوس و در معرض هلاکت است، عابدی که تظاهر به تقوا می کند و هر چه بیشتر عبادت می نماید، تکبرش بیشتر می شود، عالمی که می خواهد پشت سرش حرکت کنند و دوست دارد از او تعریف نمایند، وحق شناسِ حق پویی که دوست دارد حق را به پا دارد، اما یا ناتوان است و یا زیر سلطه. چنین فردی بهترین نمونه روزگار و عاقل ترین مردم دوران است.»
(خصال، ص 262)

 

 

حدیث 60

امام کاظم (علیه السلام): «عَنْ عَلیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ اَخیهِ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) قالَ: وَ سَاَلْتُهُعَنْ رَجُلٍ اَعْطی رَجُلاً مِاَةَ دِرْهَمٍ عَلی اَنْ یُعْطیَهُ خَمْسَةَ دَراهِمَ اَوْ اَقَلَّ اَوْ اَکْثَرَ قالَ: هذَاالرِّبَا الْمَحْضُ؛
علی بن جعفر می گوید: از برادرم امام کاظم (علیه السلام) در مورد مردی که صد درهم قرض به دیگری داد به این شرط که پنج درهم یا کمتر یا بیشتر به او بدهد پرسیدم؟ فرمودند: این عمل ربای محض است.»
(وسائل الشیعه، ج 13، ص 108، ح 7)

 

 

حدیث 61

امام کاظم (علیه السلام): «اَ لْمُؤْمِنُ قَلیلُ الْکَلامِ کَثیرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ کَثیرُ الْکَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ؛
مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار.»
(تحف العقول، ص397)

 

 

حدیث 62

امام کاظم (علیه السلام): «مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ النّاصِحِ یُمْنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه؛
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگی، برکت، رشد و توفیقی از سوی خداست.»
(تحف العقول، ص 398)

 

 

حدیث 63

امام کاظم (علیه السلام): «عَلَیْکَ بِاللِّفْتِ فَکُلهُ ـ یَعْنی اَلسَّلجَمَ ـ فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ اَحَدٍ اِلاّ وَ لَهُ عِرْقٌمِنَ الْجُذامِ، وَ اللِّفْتُ یُذیبُهُ؛
شلغم بخور، زیرا هیچ کس نیست که در او رگی از جذام نباشد، و شلغم این رگرا می سوزاند.»
(کافی، ج 6، ص 372، ح 1)

 

 

حدیث 64

امام کاظم (علیه السلام): «قُلِ الْحَقَّ وَ اِنْ کانَ فیهِ هَلاکُکَ فَاِنَّ فیهِ نَجاتَکَ... اِتَّقِ اللّه َ وَ دَعِ الْباطِلَوَ اِنْ کانَ فیهِ نَجاتُکَ فَاِنَّ فیهِ هَلاکَکَ؛
حق را بگو اگر چه نابودی تو در آن باشد، زیرا که نجات تو در آن است... تقوای الهی پیشه کن و باطل را فرو گذار هر چند [به ظاهر] نجات تو در آن باشد، زیرا که نابودی تو درآن است.»
(تحف العقول، ص 408)

 

 

حدیث 65

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! إنَّ العاقِلَ لایَکذِبُ وإن کانَ فیهِ هَواهُ؛
ای هشام! خردمند دروغ نگوید، هر چند دلخواهش باشد.»

 

 

حدیث 66

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! إنَّ العاقِلَ لایُحَدِّثُ مَن یَخافُ تَکذیبَهُ ولا یَسألُ مَن یَخافُ مَنعَهُ؛
ای هشام! خردمند با آن کس که از تکذیبش بیم دارد، سخن نمی گوید، و ازهر کس که از دریغ ورزی اش بیم دارد، درخواست نمی کند.»

 

 

حدیث 67

امام کاظم (علیه السلام): «اِستَحیُوا مِنَ اللّه ِ فی سَرائِرِکُم کَما تَستَحیُونَ مِنَ النّاسِ فی عَلانِیَتِکُم؛
از خدا در نهان های خویش شرم دارید، همچنان که در عیان از مردم، شرم می کنید.»

 

 

حدیث 68

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! تَعلَّم مِنَ العِلمِ ما جَهِلتَ وعَلِّمِ الجاهِلَ مِمّا عُلِّمتَ؛
ای هشام! آنچه از دانش [تاکنون] نیاموخته ای، بیاموز و از آنچه آموخته ای، به نادان بیاموز.»

 

 

حدیث 69

امام کاظم (علیه السلام): «أکمَلُ المُؤمنینَ إیماناً أحسَنُهُم خُلقا؛
کامل ترینِ مؤمنان در ایمان، نیک خوترین آنهاست.»

 

 

حدیث 70

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِ البَحرِ کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشاًحتّی یَقتُلَهُ؛
ای هشام! داستان دنیا به آب دریا مانَد که تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنگی اش فزونی یابد تا او را بکُشد.»

 

 

حدیث 71

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! إیّاکَ والکِبرَ فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّةَ مَن کانَ فی قَلبِهِ حَبَّهٌ مِنَ الکِبرِ؛
ای هشام! از بزرگنمایی بپرهیز؛ زیرا هر کس در او هموزنِ دانه ای بزرگنمایی باشد، به بهشت درنیاید.»

 

 

حدیث 72

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإن عَمِلَ حَسَناً اِستَزادَ مِنهُ وإن عَمِلَ سَیِّئاً اِستَغفَرَ اللّه َ مِنهُ وتابَ إلَیهِ؛
ای هشام! از ما نیست آن که هر روز به حساب خود نرسد [تا] اگر کار نیک کرده، بر آن بیفزاید و اگر بد کرده، از خدا آمرزش خواهد و به درگاهش توبه آرد.»

 

 

حدیث 73

امام کاظم (علیه السلام): «یا هشامُ! إیّاکَ وَالطَّمَعَ وَعَلَیکَ بِالیَأسِ مِمّا فی أیدِی النّاسِ؛
ای هشام! از طمع بپرهیز و تو را از آنچه در دست مردم است، نومیدی باید.»

 

 

حدیث 74

امام کاظم (علیه السلام): «مَن أیقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالعَطِیَّةِ؛
هرکه به عوض (و پاداش) گرفتن یقین داشته باشد، در بخشندگی، گشاده دستی می کند.»

 

 

حدیث 75

امام کاظم (علیه السلام): «مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِیَت عَلَیهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ؛
هرکه میانه روی کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر که بی جا مصرف نماید و زیاده روی کند، نعمتش زوال یابد.»

 

 

حدیث 76

امام کاظم (علیه السلام): «إتَّقِ اللّه َ وقُلِ الحَقَّ وإن کانَ فیهِ هَلاکُکَ فَإنَّ فیهِ نَجاتَکَ؛
از خدا پروا دار و حق را بگو، اگر چه هلاکت تو در آن باشد، که نجاتت درهمان حقگویی است.»

 

 

حدیث 77

امام کاظم (علیه السلام): «إیّاکَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللّه ِ فَتُنفِقَ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللّه ِ؛
بپرهیز که [از صرف مالی] در راه طاعت خدا دریغ ورزی، آن گاه، دوچندانش را در راه معصیت خرج کنی.»

 

 

حدیث 78

امام کاظم (علیه السلام): «ثَلاثٌ یَجلِینَ البَصَرَ: اَلنَّظرُ إلَی الخُضرَةِ وَالنَّظَرُ إلَی الماءِ الجاری وَالنَّظَرُ إلَی الوَجهِ الحَسَنِ؛
سه چیز دیده را روشن کند: به سبزه نگریستن، به آب روان نگریستن و به روی زیبا نگریستن.»

 

 

حدیث 79

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ حُسنُ الجوارِ کَفَّ الأذی ولکِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَی الأذی؛
خوشْ همسایگی [تنها] خودداری از آزار دادن [همسایه] نیست، بلکه شکیبایی بر آزار [دیدن از همسایه] است.»

 

 

حدیث 80

امام کاظم (علیه السلام): «إیّاکَ والضَّجَرَ وَالکَسَلَ فَإنَّهُما یَمنَعانِ حَظَّکَ مِنَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ؛
از تنگْ دلی و تن آسایی بپرهیز؛ زیرا این هر دو، تو را از بهره های دنیا وآخرتت باز می دارد.»

 

 

حدیث 81

امام کاظم (علیه السلام): «اِجعَلوا لِأَنفُسِکُم حَظَّاَ مِنَ الدُّنیا بِإعطائِها ما تَشتَهی مِنَ الحَلالِ وما لا یَثلَمُ المُرُوَّةَ وما لا سَرَفَ فیهِ واستَعینُوا بِذلِکَ عَلی اُمورِ الدّینِ؛
برای نفس خود از دنیا بهره ای قرار دهید. به آن اندازه که آنچه خواهشِ حلال کند و به مردانگی خللی نرساند و زیاده روی در آن نباشد، به او بدهید، و از این روش، در انجام دادن امور دین یاری جویید (و نیرو یابید).»

 

 

حدیث 82

امام کاظم (علیه السلام): «مَن لَم یَتَفَقَّه فِی الدِّینِ لَم یَرضَ اللّه ُ لَهُ عَمَلاً؛
هر که فهمِ دین نیابد، خداوند، هیچ کرداری را از او نپسندد.»

 

 

حدیث 83

امام کاظم (علیه السلام): «اَلإیمانُ هُوَ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ وإقرارٌ بِاللِّسانِ وعَمَلٌ بِالأرکانِ؛
ایمان، شناخت به دل، اقرار به زبان و کردار به اندام هاست.»

 

 

حدیث 84

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ الإمامَ زِمامُ الدّینِ ونِظامُ المُسلِمینَ وصَلاحُ الدُّنیا وعِزُّ المُؤمنینَ؛
امام، زمام دین و [مایه] نظام یافتن مسلمانان و صلاح جهان و عزّت مؤمنان است.»

 

 

حدیث 85

امام کاظم (علیه السلام): «مَن ماتَ لا یَعرِفُ إمامَهُ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً، وحوسِبَ بِما عَمِلَ فِی الإِسلام؛
امام کاظم (علیه السلام): هر که بمیرد و امامش را نشناسد مرده است چونان در جاهلیت و عملکردش در دوران اسلام مورد بازپرسی قرار می گیرد.»
(المناقب لابن شهرآشوب: 4 / 295 عن أبی خالد)

 

 

حدیث 86

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی جَوابِ خَلَفِ بنِ حَمّادٍالکوفِیِّ لَمّا سَأَلَهُ عَن مَسأَلَةٍ مُشکِلَةٍ ـ: واللّه ِ، إنّی ما اُخبِرُکَ إلاّ عَن رَسولِ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) عَن جَبرَئیلَ عَنِ اللّه عَزَّوجَلَّ؛
امام کاظم (علیه السلام): ـ در پاسخ خلف بن حمّاد کوفی که پرسش دشواری را از امام پرسید ـ: به خدا سوگند، من تو را آگاه نمی کنم مگر به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، به نقل از جبرئیل به نقل از خداوند عز و جل.»
(الکافی: 3 / 94 / 1)

 

 

حدیث 87

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لِمَن سَأَلَهُ: أنّی لَکُمُ التَّوراةُ والإِنجیلُ وکُتُبُ الأَنبِیاءِ؟ ـ: هِیَ عِندَنا وِراثَةٌ مِن عِندِهِم، نَقرَؤُها کَما قَرَؤوها، ونَقولُها کما قالوا، إنَّ اللّه َ لا یَجعَلُ حُجَّةً فی أرضِهِ یُسأَلُ عَن شَیءٍ فَیَقولُ: لا أدری؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در حدیث بریه (بریهة) که از ایشان پرسید: تورات، انجیل و کتب پیامبران از کجا به شما رسیده است؟ ـ فرمود: این کتاب ها از ایشان به ما به ارث رسیده است. ما هم آنها را چنانکه ایشان می خوانده اند می خوانیم و به آنها اعتقاد داریم چنان که آنها اعتقاد داشته اند. خداوند در زمین حجّتی قرار نمی دهد که پیرامون مسأله ای از او پرسش کنند و او بگوید: نمی دانم.»
(الکافی: 1 / 227 / 1 عن هشام بن الحکم)

 

 

حدیث 88

امام کاظم (علیه السلام): «مَبلَغُ عِلمِنا عَلی ثَلاثَةِ وُجوهٍ: ماضٍ وغابرٍ وحادِثٍ، فَأَمَّا الماضی فَمُفَسَّرٌ، وأمَّا الغابِرُ فَمَزبورٌ، وأمَّا الحادِثُ فَقَذفٌ فِی القُلوبِ، ونَقرٌ فِی الأَسماعِ، وهُوَ أفضَلُ عِلمِنا، ولا نَبِیَّ بَعدَ نَبِیِّنا؛
امام کاظم (علیه السلام): دانش ما به سه گونه: گذشته، آینده و پدید شونده، گذشته، که تفسیر شده است و آینده، که در جامعه و مصحف نوشته شده و پدید شونده، که از راه الهام به دل و تأثیر در گوش باشد و این بهترین دانش ماست و پس از پیامبر ما دیگر پیامبری نیست.»
(الکافی: 1 / 264 / 1 عن علیّ السائیّ، وذکره أیضًا فی: 8 / 125 / 95 عن علیّ بن سوید، بصائر الدرجات: 319 / 3 عن علیّ السائیّ، وذکره أیضًا فی: 318 / 1 عن علیّ السائیّ عن الإمام الصادق (علیه السلام)، دلائل الإمامة: 524 / 495 عن علیّ بن محمّد السمریّ عن الإمام المهدیّ علیه السلام)

 

 

حدیث 89

امام کاظم (علیه السلام): «نَحنُ فِی العِلمِ وَالشَّجاعَةِ سَواءٌ، وفِی العَطایا عَلی قَدرِ ما نُؤمَرُ؛
امام کاظم (علیه السلام): ما همه در علم و شجاعت، یکسانیم ولی در بخشش، به اندازه ای هستیم که مأموریم.»
(الکافی: 1 / 275 / 2، بصائر الدرجات: 480 / 3 کلاهما عن علیّ بن جعفر)

 

 

حدیث 90

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا طَلَبَ مِنهُ السِّندِیُّ بنُ شاهَکَ أن یُکَفِّنَهُ ـ: إنّا أهلُ بَیتٍ حَجُّ صَرورَتِنا ومُهورُ نِسائِنا وأکفانُنا مِن طَهورِ أموالِنا؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ به سندی بن شاهک که خواستار به عهده گرفتن تکفین ایشان بود، فرمود: ما خاندانی هستیم که [هزینه] نخستین حج و کابین زنان و [هزینه] کفنمان از پاک ترین اموال ماست.»
(الفقیه: 1 / 189 / 577، الإرشاد: 2 / 243، تحف العقول: 412، روضة الواعظین: 243، فلاح السائل: 72، الغیبة للطوسیّ: 30 / 6)

 

 

حدیث 91

امام کاظم (علیه السلام): «مَن تَقَدَّمَ إلی وَلایَتِنا اُخِّرَ عَن سَقَرَ، ومَن تَأَخَّرَ عَنّا تَقَدَّمَ إلی سَقَرَ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرکه به سوی ولایت ما پیش رود از دوزخ واپس ماند و هرکه از ولایت ما عقب ماند به سوی دوزخ پیش رود.»
(الکافی: 1/434/91 عن محمّدبن الفضیل، مجمع البیان: 10/591 عن محمّدبن الفضیل عن أبی الفضل)

 

 

حدیث 92

امام کاظم (علیه السلام): «وإنَّما جَعَلَ اللّه ُ هذَا الخُمسَ خاصَّةً لَهُم دونَ مَساکینِ النّاسِ وأبناءِ سَبیلِهِم، عِوَضًا لَهُم مِن صَدَقاتِ النّاسِ، تَنزیهًا مِنَ اللّه ِ لَهُم لِقَرابَتِهِم بِرَسولِ اللّه (صلی الله علیه و آله)، وکَرامَةً مِنَ اللّه ِ لَهُم عَن أوساخِ النّاسِ، فَجَعَلَ لَهُم خاصَّةً مِن عِندِهِ ما یُغنیهِم بِهِ عَن أن یُصَیِّرَهُم فی مَوضِعِ الذُّلِّ وَالمَسکَنَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند در حقیقت این خمس را مختصّ آنان قرار داد و نه برای بینوایان و در راه ماندگان سایر مردم و این برای آنها به جای صدقات مردم است [که بر سادات حرام گردیده] و برای آن است که خداوند خواسته است ایشان را به سبب خویشاوندیشان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از چرکهای [اموال ]مردم [یعنی صدقات و زکات] پاک گرداند و بدین وسیله کرامتشان بخشد؛ لذا مال مخصوصی را از جانب خود برای آنان مقررّ داشت تا به واسطه آن بی نیاز شوند و در معرض خواری و درویشی قرار نگیرند.»
(الکافی: 1 / 540 / 4 عن حمّاد بن عیسی عن بعض أصحابنا)

 

 

حدیث 93

امام کاظم (علیه السلام): «مَن أبغَضَنا فَقَد أبغَضَ مُحَمَّدًا، ومَن أبغَضَ مُحَمَّدًا فَقَد أبغَضَ اللّه َ، ومَن أبغَضَ اللّه َ عَزَّوجَلَّ کانَ حَقًّا عَلَی اللّه ِ أن یُصلِیَهُ النّارَ وما لَهُ مِن نَصیرٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): هر کس ما را دشمن بدارد، محمّد را دشمن داشته است و هرکس محمّد را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است و هرکه خدای عز و جل را دشمن بدارد، بر خداوند حقّ است که او را در آتش افکند و وی را هیچ یاوری نباشد.»
(کامل الزیارات: 336 عن عبد الرحمن بن مسلم)

 

 

حدیث 94

امام کاظم (علیه السلام):
«أسأَلُکَ أن تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ عَبدِکَ ورَسولِکَ... اللّهُمَّ صَلِّ عَلی أهلِ بَیتِهِ أئِمَّةِ الهُدی، ومَصابیحِ الدُّجی، واُمَنائِکَ فی خَلقِکَ، وأصفِیائِکَ مِن عِبادِکَ، وحُجَجِکَ فیأرضِکَ، ومَنارِکَ فیبِلادِکَ، الصّابِرینَ عَلی بَلائِکَ، الطّالِبینَ رِضاکَ، الموفینَ بِوَعدِکَ، غَیرَ شاکّینَ فیکَ ولا جاحِدینَ عِبادَتَکَ، وأولِیائِکَ، وسَلائِلِ أولِیائِکَ، وخُزّانِ عِلمِکَ، الَّذین جَعَلتَهُم مَفاتیحَ الهُدی، ونورَ مَصابیحِ الدُّجی، صَلَواتُکَ عَلَیهِم ورَحمَتُکَ ورِضوانُکُ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلُ مُحَمَّدٍ، وعَلی مَنارِکَ فی عِبادِکَ، الدّاعی إلیکَ بِإِذنِکَ، القائِمِ بِأَمرِکَ، المُؤَدّی عَن رَسولِکَ عَلَیهِ وآلِهِ السَّلامُ.
اللّهُمَّ إذا أظهَرتَهُ فَأَنجِز لَهُ ما وَعَدتَهُ، وسُق إلَیهِ أصحابَهُ وَانصُرهُ، وقَوِّ ناصِریهِ، وبَلِّغهُ أفضَلَ أمَلِهِ، وأعطِهِ سُؤلَهُ، وجَدِّد بِهِ عَن مُحَمَّدٍ وأهلِ بَیتِهِ بَعدَ الذُّلِّ الَّذی قَد نَزَلَ بِهِم بَعدَ نَبِیِّکَ فَصاروا مَقتولینَ مَطرودینَ مُشَرَّدینَ خائِفینَ غَیرَ آمِنینَ. لَقوا فی جَنبِکَ ـ ابتِغاءَ مَرضاتِکَ وطاعَتِکَ ـ الأَذی وَالتَّکذیبَ، فَصَبَروا عَلی ما أصابَهُم فیکَ، راضینَ بِذلِکَ، مُسَلِّمینَ لَکَ فی جَمیعِ ما وَرَدَ عَلَیهِم وما یَرِدُ إلَیهِم.
اللّهُمَّ عَجِّل فَرَجَ قائِمِهِم بِأَمرِکَ، وَانصُرهُ وَانصُر بِهِ دینَکَ الَّذی غُیِّرَ وبُدِّلَ، وجَدِّد بِهِ مَا امتَحی مِنهُ وبُدِّلَ بَعدَ نَبِیِّکَ (صلی الله علیه و آله)؛
امام کاظم (علیه السلام): بارخدایا، بر اهل بیت او (محمّد (صلی الله علیه و آله) ) صلوات فرست، همانان که پیشوایان هدایتند وچراغ های فروزان در تاریکی ها و اُمنای تو در میان خلقت وبندگان برگزیده ات و حجّت های تو در روی زمینت و مناره های تو در شهرهایت، شکیبایان بر بلایت، جویندگان خشنودیت، وفاکنندگان به وعده ات، آنان که در تو شکّ ندارند و منکر عبادت تو نیستند، دوستان تواند و از نسل دوستان تو و خزانه داران دانش تو، همانان که کلیدهای هدایت قرارشان دادی و پرتو چراغهای تاریکی ها، درود و رحمت و رضوان تو بر آنان باد.
بارخدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و نیز بر او که چراغ راهنمای تو در میان بندگان توست، همو که به اذن تو به سوی تو دعوت می کند و فرمان تو را بر پا می دارد و پیام رسول تو را، که بر او و خاندانش سلام باد، می رساند.
بارخدایا، آن گاه که او را آشکار ساختی، وعده ای را که به او داده ای به کار بند و یارانش را به سوی او روان کن و یاریش رسان و یارانش را نیرو ده و او را به بهترین آرزویش برسان و خواسته اش را برآور و به واسطه او، محمّد و اهل بیتش را که بعد از پیامبرت آن بلاها و ستمها بر سرشان آمد، قدرتی تازه بخش، همانان که دستخوش کشتار و طرد و آوارگی و رعب و وحشت و ناامنی شدند و به خاطر آن که جویای خشنودی و طاعت تو بودند، آزارها دیدند و تکذیب شدند، ولی بر آن چه [از رنج و سختی و محنت که] در راه تو به آنان رسید، شکیبایی کردند و آنها را به جان خریدند و در تمام آن چه که بر سرشان آمد و می آید، تسلیم (خواست) تو شدند.
بار خدایا! در فرج قائم آنان که فرمان تو را برپا می دارد، تعجیل فرما و او را یاری رسان و به واسطه او دینت را که دستخوش تغییر و تبدیل شده است، نصرت عطا فرما و به وسیله او آن چه را از دینت که بعد از پیامبر تو نابود و تحریف گشته، تجدید فرما.»
(جمال الاُسبوع: 186)

 

 

حدیث 95

امام کاظم (علیه السلام): «رَجُلٌ مِن أهلِ قُمَّ یَدعُو النّاسَ إلَی الحَقِّ، یَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ کَزُبَرِ الحَدیدِ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ، ولا یَمِلّونَ مِنَ الحَربِ ولا یَجبُنونَ، وعَلَی اللّه ِ یَتَوَکَّلونَ، وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ؛
امام کاظم (علیه السلام): مردی از اهالی قم، مردم را به سوی حقّ فرا می خواند و عده ای برگردش جمع می شوند که چونان قطعات آهن، سخت و استوارند، بادهای توفنده، آنان را از جای نمی جنباند و از جنگ، خسته نمی شوند و از آن، نمی هراسند، به خدا توکّل دارند و عاقبت، از آنِ پرهیزگاران است.»
(البحار: 60 / 216 / 37 نقلاً عن کتاب تاریخ قم عن أیّوب بن یحیی الجندل)

 

 

حدیث 96

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی بَیانِ ذِکرِ سَجدَةِ الشُّکرِ ـ: اللّهُمَّ إنّی أنشُدُکَ بِإِیوائِکَ؛ قوله (علیه السلام): «بإیوائک» الوأی بمعنی الوعد، والإیواء لم یأتِ فی اللغة بهذا المعنی، وعدم ذکرهم لایدلّ علی العدم، مع أنّه یمکن أن یکون من قولهم: آوی فلانا: أی أجاره وأسکنه، فکان الواعد یؤدّی الوعد إلی نفسه لکنّه بعید. قال فی النهایة فی حدیث وهب: إنّ اللّه تعالی قال: إنّی أویت علی نفسی أن أذکر من ذکرنی. قال القتیبی: هذا غلط، إلاّ أن یکون من المقلوب. والصحیح: وأیت من الوأی وهو الوعد، یقول: جعلته وعدا علی نفسی، انتهی.
امام کاظم (علیه السلام) ـ در بیان ذکر سجده شکر ـ: بار خدایا، تو را به حقّ وعده ای که به دوستانت داده ای و متعهد شده ای آنان را بر دشمن خودت و دشمن آنان پیروز گردانی، قسم می دهم که بر محمّد و آل محمّد که حافظان (دین و شریعت تو و امانت دارانت) هستند، درود فرستی؛ بار خدایا، آسانی پس از دشواری (و فرج بعد از شدت) را از تو مسألت می کنم.»

 

 

حدیث 97

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ کُلَّ یَومٍ، فَإِن عَمِلَ حَسَنًا اِستَزادَ اللّه َ، وإن عَمِلَ سَیِّئًا اِستَغفَرَ اللّه َ مِنهُ وتابَ إلَیهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): از ما نیست کسی که هر روز، به حساب اعمال خود رسیدگی نکند تا اگر دید کار نیک کرده است، از خداوند بیشتر بخواهد و اگر کار بد کرده، برای آن از خداوند آمرزش بخواهد و به درگاه او توبه کند.»
(الکافی: 2 / 453 / 2 عن إبراهیم بن عمر الیمانیّ، وراجع تحف العقول: 396، الاختصاص: 26 و 243، مشکاة الأنوار: 70 و 247، الزهد للحسین بن سعید: 76 / 203)

 

 

حدیث 98

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ لُقمان قالَ لاِبنِهِ:... یابُنَیَّ، إنَّ الدُّنیا بَحرٌ عَمیقٌ، قد غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ، فَلتَکُن سَفینَتُکَ فیها تَقوَی اللّه ِ، وحَشوُهَا الإِیمانَ، وشِراعُهَا التَّوَکُّلَ، وقَیِّمُهَا؛
امام کاظم (علیه السلام): لقمان به فرزندش گفت: «... فرزندم! دنیا، دریای ژرفی است که مردمان بسیاری در آن غرق شدند. پس کشتی تو در آن باید تقوای الهی باشد و اندرون آن کشتی، ایمان و بادبانش، توکلّ و ناخدایش، خِرد و راهنمایش، دانش و سُکّانش، شکیبایی».
(القیِّم: السیّد وسائس الأمر، لسان العرب: ج 12 ص 502 «قیم»)

 

 

حدیث 99

امام کاظم (علیه السلام): «کُن فِی الدُّنیا کَساکِنِ دارٍ لَیسَت لَهُ، إنَّما یَنتَظِرُ الرَّحیلَ؛
امام کاظم (علیه السلام): در دنیا، مانند کسی باش که در خانه ای ساکن است که مال او نیست و منتظر رفتن است.»
(تحف العقول: ص 398، بحار الأنوار: ج 78 ص 313 ح 1)

 

 

حدیث 100

امام کاظم (علیه السلام): «اِجعَلوا لأَنفُسِکُم حَظّا مِنَ الدُّنیا بِإِعطائِها ما تَشتَهی مِنَ الحَلالِ وما لا یَثلِمُ المُروءَةَ وما لا سَرَفَ فیهِ، وَاستَعینوا بِذلِکَ عَلی اُمورِ الدّینِ، فَإِنَّهُ رُوِیَ: لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدینِهِ، أو تَرَکَ دینَهُ لِدُنیاهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): با برآوردن خواست های روای خود تا آن جا که به مروّت [و شخصیّت] صدمه نزند و اسراف نباشد، خویشتن را از دنیا بهره مند سازید و از دنیا در کارهای دینتان کمک بگیرید؛ زیرا روایت شده است که: از ما نیست آن که دنیایش را برای دینش یا دینش را به خاطر دنیایش وا گذارد.»
(تحف العقول: ص 410، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا (علیه السلام): ص 337 عن العالم (علیه السلام) وفیه «لم ینل» بدل «لا یثلم»، بحار الأنوار: ج 78 ص 321 ح 18)

 

 

 

حدیث 101

امام کاظم (علیه السلام): أوحَی اللّه ُ تَعالی إلی داوودَ (علیه السلام): «یا داوودُ، حَذِّر وأنذِر أصحابَکَ عَن حُبِّ الشَّهَواتِ، فَإِنَّ المُعَلَّقَةَ قُلوبُهُم بِشَهَواتِ الدُّنیا قُلوبُهُم مَحجوبَةٌ عَنّی.
امام کاظم (علیه السلام): خداوند متعال به داوود (علیه السلام) وحی کرد: «ای داوود! یارانت را از دوستیِ هوس ها بر حذر بدار و به آنان هشدار بده؛ زیرا آنان که به خواست های دنیوی دل بسته اند، دل هایشان از من در حجاب است».
(تحف العقول: ص 397، التحصین لابن فهد: ص 6 ح 3 نحوه، بحار الأنوار: ج 78 ص 313 ح 1)

 

 

حدیث 102

امام کاظم (علیه السلام): «یا هِشامُ، إنَّ المَسیحَ (علیه السلام) قالَ لِلحَوارِیّین:... إنَّ أجزَعَکُم عِندَ البَلاءِ لاَءَشَدُّکُم حُبّا لِلدُّنیا، وإنَّ أصبَرَکُم عَلَی البَلاءِ لاَءَزهَدُکُم فِی الدُّنیا.
امام کاظم (علیه السلام) ـ در سفارش به هشام ـ : ای هشام! مسیح (علیه السلام) به حواریان فرمود: «... بی تاب ترینِ شما در هنگام بلا، علاقه مندترینِ شما به دنیاست، و شکیباترینتان در بلا، زاهدترینِ شما در دنیاست».
(تحف العقول: ص 392 ـ 393  و ص 509 من دون إسنادٍ إلی الإمام الکاظم (علیه السلام)، بحار الأنوار: ج1 ص146 ح30؛ البدایة والنهایة: ج 9 ص 300، الدرّ المنثور: ج 2 ص 205 نقلاً عن أحمد وکلاهما عن وهب بن منبه نحوه)

 

 

حدیث 103

امام کاظم (علیه السلام): «اِحذَر هذِهِ الدُّنیا وَاحذَر أهلَها.
امام کاظم (علیه السلام) ـ در توصیه هایش به هشام بن حکم ـ: از این دنیا بر حذر باش و از اهل آن حذر کن.»
(تحف العقول: ص 400، بحار الأنوار: ج 1، ص 157، ر 30)

 

 

حدیث 104

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدرا الَّذی لا یَرَی الدُّنیا لِنَفسِهِ خَطَرا.
امام کاظم (علیه السلام): با ارزش ترینِ مردم، کسی است که برای دنیا ارزشی قائل نباشد.»
(الکافی: ج 1 ص 19 ح 12 عن هشام بن الحکم، تحف العقول: ص 389، الدرّة الباهرة: ص 28 عن الإمام الباقر (علیه السلام) وفیه «قدرا» بدل «خطرا»، بحار الأنوار: ج 1 ص 141 ح 30)

 

 

حدیث 105

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ أصبَرَکُم عَلَی البَلاءِ لاَءَزهَدُکُم فِی الدُّنیا.
امام کاظم (علیه السلام): صبورترینِ شما در برابر بلا، زاهدترینِ شما در دنیاست.»
(تحف العقول: ص 393 عن هشام بن الحکم وص 509 عن عیسی (علیه السلام)، بحار الأنوار: ج 1 ص 146)

 

 

حدیث 106

امام کاظم (علیه السلام): «یا هِشامُ، إنَّ العاقِلَ نَظَرَ إلَی الدُّنیا وإلی أهلِها فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ، ونَظَرَ إلَی الآخِرَةِ فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما.
یا هِشام، إنَّ العُقَلاءَ زَهِدوا فِی الدُّنیا ورَغِبوا فِی الآخِرَةِ؛ لاِءَنَّهُم عَلِموا أنَّ الدُّنیا طالِبَةٌ مَطلوبَةٌ، وَالآخِرَةَ طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ، فَمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنیا حَتّی یَستَوفِیَ مِنها رِزقَهُ، ومَن طَلَبَ الدُّنیا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ فَیَأتیهِ المَوتُ فَیُفسِدُ عَلَیهِ دُنیاهُ وآخِرَتَهُ.
امام کاظم (علیه السلام) ـ به هشام بن حکم ـ: ای هشام! خردمند، درباره دنیا و اهل آن اندیشید و دریافت که دنیا جز با رنج به دست نمی آید، و در باره آخرت نیز اندیشید و دریافت که به آن نیز جز با رنج نمی توان رسید. پس با قبول رنج، در طلب پاینده تر از آن دو بر آمد.
ای هشام! خردمندان، از دنیا دل بر کندند و به آخرت، دل بستند؛ زیرا دریافتند که دنیا خواهان است و خواسته شده و آخرت نیز خواهان است و خواسته شده، و کسی که آخرت را بطلبد، دنیا در طلب او بر می آید تا او روزی اش را به طور کامل از دنیا بر گیرد، و کسی که دنیا را طلب کند، آخرت در طلب او بر می آید. و مرگش در می رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه می گرداند.»
(الکافی: ج 1 ص 18 ح 12 عن هشام بن الحکم وراجع تحف العقول: ص 387 وبحار الأنوار: ج 78 ص 301 ح 1)

 

 

حدیث 107

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ شَیئا هذا آخِرُهُ لَحَقیقٌ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ بر سر گوری ـ: چیزی (دنیا) که انجامش این است، به راستی، سزاوار است که از همان آغاز، بدان زهد ورزیده شود، و چیزی (آخرت) که آغازش این است، هر آینه سزاوار است که از انجام آن، ترسیده شود.»
فلانٌ حَقیقٌ بکذا: أی خَلیق (المصباح المنیر: ص 144 «حقق»)

 

 

حدیث 108

امام کاظم (علیه السلام): «أهینُوا الدُّنیا وتَهاوَنوا بِها؛ فَإِنَّها ما أهانَها قَومٌ إلاّ هَنَّأَهُمُ اللّه ُ العَیشَ، وما أعَزَّها قَومٌ إلاّ تَعِبوا وذَلّوا.
امام کاظم (علیه السلام): دنیا را سبک بدارید و آن را دست کم گیرید؛ چرا که هیچ مردمی دنیا را سبک نداشتند، مگر آن که خداوند زندگی را برایشان گوارا ساخت؛ و هیچ مردمی دنیا را ارج ننهادند، مگر این که به زحمت و خواری افتادند.»
(أعلام الدین: ص 280 وراجع شرح نهج البلاغة: ج 19 ص 327 وسیر أعلام النبلاء: ج 4 ص 579)

 

 

حدیث 109

امام کاظم (علیه السلام): «ما أهانَ الدُّنیا قَومٌ قَطُّ إلاّ هَنَّأَهُمُ اللّه ُ إیّاها وبارَکَ لَهُم فیها، وما أعَزَّها قَومٌ قَطُّ إلاّ نَغَّصَهُمُ اللّه ُ إیّاها؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگز هیچ مردمی دنیا را سبک نداشتند، مگر این که خداوندآن را برایشان گوارا ساخت و در آن برکتشان داد؛ و هرگز هیچ قومی دنیا را عزیز نداشتند، مگر این که خداوند آن را به کامشان تلخ ساخت.»
(تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 414 عن الحسن بن أسد)

 

 

حدیث 110

امام کاظم (علیه السلام): «أهینُوا الدُّنیا فَإِنَّهُ أهنَأُ ما یَکونُ عَلَیکُم؛ فَإِنَّهُ ما أهانَ قَومٌ الدُّنیا إلاّ هَنَّأَهُمُ اللّه ُ العَیشَ، وما أعَزَّها قَومٌ إلاّ ذَلّوا وتَعِبوا وکانَت عاقِبَتُهُم النَّدامَةَ؛
امام کاظم (علیه السلام): دنیا را کم اهمّیت شمارید؛ زیرا این، گواراترین چیز بر شماست؛ چرا که هیچ مردمی دنیا را سبک نشمردند مگر این که خداوند زندگی را برایشان گوارا گردانید، و هیچ مردمی دنیا را عزیز نداشتند، مگر این که خوار و خسته شدند و عاقبتشان پشیمانی بود.»
(إرشاد القلوب: ص 18)

 

 

حدیث 111

امام کاظم (علیه السلام): «قالَ أبو ذَرٍّ رحمه الله: جَزَی اللّه ُ الدُّنیا عَنّی مَذَمَّةً بَعدَ رَغیفَینِ مِنَ الشَّعیرِ؛ أتَغَدّی بِأَحَدِهِما وأتَعَشّی بِالآخَرِ، وبَعدَ شَملَتَیِ الصّوفِ؛ أتَّزِرُ بِإِحداهُما وأتَرَدّی بِالاُخری.
امام کاظم (علیه السلام): ابو ذر ـ که رحمت خدا بر او باد ـ گفت: از سوی من، پس از آن دو قرص نان جوین ـ که یکی را چاشت می خورم و دیگری را شام ـ و پس از آن دو جامه پشمین ـ که یکی را شلوار خویش می سازم و دیگری را ردای خویش ـ، نکوهش خدا بر دنیا باد!.»
(الکافی: ج 2 ص 134 ح 17، الأمالی للطوسی: ص 702 ح 1502، رجال الکشّی: ج 1 ص 120 الرقم 54 نحوه وکلّها عن موسی بن بکر، بحار الأنوار: ج 22 ص 401 ح 10)

 

 

حدیث 112

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ شَیئاً هذا آخِرُهُ لَحَقیقٌ أن یُزهَدَ فی أوَّلِهِ، وإنَّ شَیئاً هذا أوَّلُهُ لَحَقیقٌ أن یُخافَ آخِرُهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در سخنانی بر سر قبری که بر آن حاضر شده بود ـ : چیزی (دنیا و زندگی) که پایانش این است، سزاوار است که به ابتدای آن، دل بسته نشود، و چیزی (آخرت) که ابتدایش این جاست، سزاوار است که از پایان آن، ترسیده شود.»
(معانی الأخبار: ص 343، تحف العقول: ص 408 کلاهما عن حفص بن غیاث النخعی، بحار الأنوار: ج 73 ص 103 ح 91)

 

 

حدیث 113

امام کاظم (علیه السلام):
«یا هِشامُ، إنَّ المَسیحَ (علیه السلام) قالَ لِلحَوارِیّینَ:... یا عَبیدَ الدُّنیا، بِحَقٍّ أقولُ لَکُم: لا تُدرِکونَ شَرَفَ الآخِرَةِ إلاّ بِتَرکِ ما تُحِبّونَ، فَلا تُنظِروا بِالتَّوبَةِ غَدا؛ فَإِنَّ دونَ غَدٍ یَوما ولَیلَةً و قَضاءَ اللّه ِ فیهِما یَغدو و یَروحُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ خطاب به هشام بن حَکَم ـ: ای هشام! مسیح (علیه السلام) به حواریان فرمود: «... ای بندگان دنیا! حقیقتی را به شما بگویم: به شرافت آخرت نمی رسید، مگر با وا نهادن آنچه دوست می دارید. پس، کار توبه را به فردا میفکنید؛ زیرا که قبل از فردا[یِ قیامت]، روز و شبی است و قضای (حُکم) خداوند در آن روز و شب، آمد و شد می کند».
(تحف العقول: ص 392 و ص 508 عن عیسی (علیه السلام)، بحار الأنوار: ج 1 ص 145 ح 30)

 

 

حدیث 114

امام کاظم (علیه السلام): «اللّهُمَّ بِبِرِّکَ القَدیمِ... أنتَ اللّه ُ الَّذی لا إلهَ إلاّ أنتَ، لَقَد فازَ مَن والاکَ، وسَعَدَ مَن ناجاکَ، وعَزَّ مَن ناداکَ، وظَفِرَ مَن رَجاکَ، وغَنِمَ مَن قَصَدَکَ، ورَبِحَ مَن تاجَرَکَ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ از دعای ایشان در تعقیبات نماز ـ: بارخدایا! به حقّ احسان دیرین و ازلی ات...؛ تویی آن خدایی که معبودی جز تو نیست. هر آینه رستگار شد آن که پیروی تو کرد، و نیک بخت شد آن که با تو به راز و نیاز پرداخت، و عزّتمند شد آن که تو را صدا زد، و کامیاب شد آن که به تو امید بست، و غنیمت بُرد آن که آهنگ [کوی] تو کرد، و سود بُرد آن که با تو سودا کرد.»
(مصباح المتهجّد: ص 59 ح 92، البلد الأمین: ص 13، المصباح للکفعمی: ص 35 وفیه «ورُحِمَ» بدل «وربح» من دون إسنادٍ إلی المعصوم، بحار الأنوار: ج 86 ص 53 ح 58 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی)

 

 

حدیث 115

امام کاظم (علیه السلام): «لا رِبحَ إلاّ لِمَن باعَ اللّه َ نَفسَهُ.
امام کاظم (علیه السلام): سود نبُرد، مگر آن کس که خویشتن را به خدا فروخت.»
(أعلام الدین: ص 120)

 

 

حدیث 116

امام کاظم (علیه السلام): «مَن رَضِیَ مِنَ اللّه ِ بِالدُّنیا فَقَد رَضِیَ بِالخَسیسِ.
امام کاظم (علیه السلام): کسی که از خداوند به دنیا رضایت دهد، به پَست، رضایت داده است.»
(تحف العقول: ص 391، بحار الأنوار: ج 78 ص 306 ح 1)

 

 

حدیث 117

امام کاظم (علیه السلام): «لا تُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَکَ وبَینَ أخیکَ، أبقِ مِنها؛ فَإِنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ، وبَقاءُ الحِشمَةِ بَقاءُ المَوَدَّةِ.
امام کاظم (علیه السلام): احترام میان خود و برادرت را از بین مَبَر و چیزی از آن بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم است و بر جای بودن احترام، [عامل ]بر جای بودن دوستی است.»
(تحف العقول: 409 و ص 370، الکافی: 2 / 672 / 5 عن الإمام الکاظم (علیه السلام)ولیس فیه «وبقاء الحشمة»، مشکاة الأنوار: 220 و ص 105 عن خالد بن نجیح عن الإمام الصادق (علیه السلام)، بحار الأنوار: 78 / 320 / 14)

 

 

حدیث 118

امام کاظم (علیه السلام):
دَخَلتُ عَلی أبِی الحَسَنِ الأَوَّلِ (علیه السلام) فَقالَ لی: «یا صَفوانُ، کُلُّ شَیءٍمِنکَ حَسَنٌ جَمیلٌ ماخَلا شَیئا واحِدا
قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، أیُّ شَیءٍ؟
قالَ: «إکراؤُکَ جِمالَکَ مِن هذَا الرَّجُلِ؛ یَعنی هارونَ
قُلتُ: «وَاللّه ِ ما أکرَیتُهُ أشَرا، ولا بَطَرا، ولا لِصَیدٍ، ولا لِلَهوٍ، ولکِنّی اُکریهِ لِهذَا الطَّریقِ؛ یَعنی طَریقَ مَکَّةَ، ولا أتَوَلاّهُ بِنَفسی ولکِن أنصِبُ غِلمانی
فَقالَ لی: «یا صَفوانُ، أیَقَعُ کِراؤُکَ عَلَیهِم؟»
قُلتُ: «نَعَم جُعِلتُ فِداکَ
قالَ: فَقالَ لی: «أتُحِبُّ بَقاءَهُم حَتّی یَخرُجَ کِراؤُکَ؟»
قُلتُ: نَعَم.
قالَ: «فَمَن أحَبَّ بَقاءَهُم فَهُوَ مِنهُم، ومَن کانَ مِنهُم کانَ وَرَدَ النّارَ
قالَ صَفوانُ: «فَذَهَبتُ وبِعتُ جِمالی عَن آخِرِها
فَبَلَغَ ذلِکَ إلی هارونَ، فَدَعانی، فَقالَ لی: یا صَفوانُ، بَلَغَنی أنَّکَ بِعتَ جِمالَکَ؟
قُلتُ: نَعَم.
فَقالَ: «لِمَ؟»
قُلتُ: «أنَا شَیخٌ کَبیرٌ، وإنَّ الغِلمانَ لا یَفونَ بِالأَعمالِ
فَقالَ: «هَیهاتَ أیهاتَ، إنّی لَأَعلَمُ مَن أشارَ عَلَیکَ بِهذا؛ موسَی بنُ جَعفَرٍ
قُلتُ: «ما لی ولِموسَی بنِ جَعفَرٍ
فَقالَ: «دَع هذا عَنکَ، فَوَاللّه ِ لَولا حُسنُ صُحبَتِکَ لَقَتَلتُکَ

رجال الکشّی ـ به نقل از حسن بن علی بن فَضّال، از صَفْوان بن مِهران جَمّال ـ: نزد امام موسی کاظم (علیه السلام)رفتم. ایشان به من فرمود: «ای صفوان! همه رفتارت خوب است، جز یک چیز».
گفتم: فدایت شوم! چه چیز؟
فرمود: «کرایه دادن شترهایت به این مرد، یعنی هارون».
گفتم: به خدا سوگند، شترهایم را برای سرمستی و بدمستی یا شکار و لهو، به او کرایه نمی دهم؛ بلکه آنها را برای پیمودن این راه (راه مکّه) کرایه می دهم و خودم نیز همراه او نمی روم و غلامانم را برای این کار، راهی می کنم.
حضرت به من فرمود: «ای صفوان! آیا کرایه تو را باید بپردازند؟».
گفتم: فدایت شوم، آری!
فرمود: «آیا دوست داری تا زمانی که کرایه ات را دریافت می کنی، زنده بمانند؟».
گفتم: آری.
فرمود: «هرکس خواستار بقای آنان باشد، از آنان است و هرکس از آنان باشد، به دوزخ می رود».
[صفوان می گوید:] من نیز رفتم و همه شترهایم را فروختم.
خبر این ماجرا به هارون رسید و او مرا خواند و به من گفت: ای صفوان! شنیده ام که شترهایت را فروخته ای؟
گفتم: آری.
گفت: چرا؟
گفتم: من پیرمردی فرتوت هستم و غلامانم نیز کارها را درست انجام نمی دهند.
هارون گفت: هیهات! این طور نیست. من می دانم چه کسی تو را به این کار وا داشته است؛ موسی بن جعفر.
گفتم: مرا چه به موسی بن جعفر!
گفت: دست بردار! به خدا سوگند، اگر به جهت خوش معاشرتی ات نبود، تو را می کشتم.
(رجال الکشّی: 2 / 740 / 828)

 

 

حدیث 119

امام کاظم (علیه السلام): «وقَد عَلِمتُ أنَّ أفضَل الزّادِ لِلرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ إرادَةٍ یَختارُکَ بِها وَقَد ناجَاک بِعَزمِ الإرادَةِ قَلبِی؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در دعایش، زمانی که او را به سوی بغداد می بردند ـ : می دانم که برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استواری است که با آن، تو را برمی گزیند، و اینک، قلبم با اراده ای استوار با تو رازگویی می کند.»
(اقبال الأعمال: 3 / 276، مصباح المتهجّد: 814، مصباح الزّائر: 187)

 

 

حدیث 120

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی قَولِهِ تَعالی: «یَـ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا» ـ : یَتوبُ العَبدُ ثُمَّ لا یَرجِعُ فیهِ، وإنَّ أحَبَّ عِبادِ اللّه ِ إلَی اللّه ِ المُتَّقِی التّائِبُ.
امام کاظم (علیه السلام) ـ در تفسیر آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید! به سوی خدا، خالصانه توبه کنید» ـ : مقصود آن است که بنده توبه کند و دیگر به گناه بازنگردد. محبوب ترینِ بندگان در نزد خداوند، پرهیزگارِ توبه کار است.»
(تفسیر القمّی: 2 / 377 عن محمّد بن الفضیل، بحار الأنوار: 6 / 20 / 8. راجع: إنّ اللّه سبحانه یحبّ هؤلاء / المفتّن التوّاب)

 

 

حدیث 121

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ اللّه َ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل بنده پُر خوابِ بیکار را دشمن می دارد.»
(الکافی: 5 / 84 / 2 عن بشیر الدهّان، کتاب من لا یحضره الفقیه: 3 / 169 / 3635 نحوه، عوالی اللآلی: 3 / 201 / 26 ولیس فیه «النوّام»)

 

 

حدیث 122

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی کِتابِهِ إلی هارونَ الرَّشیدِ، لَمّا طَلَبَ مِنهُ المَوعِظَةَ ـ: ما مِن شَیءٍ تَراهُ عَینُکَ إلّا وفیهِ مَوعِظَةٌ.
امام کاظم (علیه السلام) ـ در نامه خود به هارون الرشیدکه از آن حضرت پند و موعظه خواسته بود ـ نوشت: هیچ چیزی نیست که چشم تو آن را ببیند مگر اینکه در آن پند و موعظتی است.»
(بحار الأنوار: 71/324/14)

 

 

حدیث 123

امام کاظم (علیه السلام): «إذا وَعَدتُمُ الصِّغارَ فأوفُوالَهُم؛ فإنَّهُم یَرَونَ أنّکُم أنتُمُ الّذینَ تَرزُقونَهُم، وإنّ اللّه َ لایَغضَبُ بشَیءٍ کغَضَبِهِ لِلنِّساءِ والصِّبیانِ.
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه به کودکان وعده ای دادیدبه آن عمل کنید؛ زیرا آنها فکر می کنند این شما هستید که به آنها روزی می دهید و خداوند به اندازه ای که برای زنان و کودکان خشم می گیرد، برای هیچ چیز به خشم نمی آید.»
(بحار الأنوار: 104/73/23)

 

 

حدیث 124

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ العاقِلَ... لا یَعِدُ ما لا یَقدِرُعَلَیهِ.
امام کاظم (علیه السلام): خردمند،... به چیزی که نمی تواند، وعده نمی دهد.»
(الکافی: 1 / 20 / 12)

 

 

حدیث 125

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ اللّه َ لَم یَرفَعِ المُتَواضِعینَبقَدرِ تَواضُعِهِم،ولکنْ رَفَعَهُم بِقَدرِ عَظَمَتِهِ ومَجدِهِ.
امام کاظم (علیه السلام): خداوند فروتنان را به اندازه فروتنی شان بالا نمی برد، بلکه آنان را به اندازه عظمت و بزرگی خود رفعت می بخشد.»
(تحف العقول: 399)

 

 

حدیث 126

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ الزَّرعَ یَنبُتُ فی السَّهلِ ولا یَنبُتُ فی الصَّفا؛ فکذلکَ الحِکمَةُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَواضِعِ، ولا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکبِّرِ الجَبّارِ؛ لأنّ اللّه َ جَعلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ، وجَعَلَ التَّکبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ.
امام کاظم (علیه السلام): همانا زراعت در دشت می رویدو روی تخته سنگ برآمده نمی روید. حکمت نیز چنین است، در دل شخص فروتن آباد می شود و در دل انسان متکبّر و گردنفراز آباد نمی شود؛ زیرا خداوند فروتنی را ابزار خرد قرار داده است و تکبّر را ابزار نابخردی.»
(بحار الأنوار: 78/312/1)

 

 

حدیث 127

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لِجَعفرِ بنِ محمّدِ العاصِمیِّ ـ: یا عاصِمُ، کیفَ أنتُم فی التَّواصُلِ والتَّواسی؟ [قالَ:] قلتُ: علی أفضَلِ ما کانَ علَیهِ أحَدٌ. قالَ: أیَأتی أحَدُکُم إلی دُکّانِ أخیهِ أو مَنزِلِهِ عِندَ الضَّائقَةِ فیَستَخرِجُ کِیسَهُ ویأخُذُ مایَحتاجُ إلَیهِ فلا یُنکِرُ علَیهِ؟! قالَ: لا، قالَ: فَلَستُم علی ما اُحِبُّ فی التَّواصُلِ.
امام کاظم (علیه السلام) ـ خطاب به جعفر بن محمّدعاصمی ـ: ای عاصم، در زمینه مراوده باهم و همدردی با یکدیگر چگونه هستید؟ عرض کردم: در بهترین وضعی که یک نفر می تواند داشته باشد. فرمود: آیا چنین هست که فردی از شما در هنگام تنگدستی به دکّان یا منزل برادرش برود و دخل او را بیرون کشد و آنچه احتیاج دارد بردارد و برادرش به او اعتراض نکند؟ عاصم عرض کرد: نه. حضرت فرمود: پس، در مراوده باهم آن طور که من دوست دارم نیستید.
(بحار الأنوار: 74 / 231 / 28)

 

 

حدیث 128

امام کاظم (علیه السلام): «إذا مَرَّ بكَ أمرانِ لا تَدري أيُّهُما خَيرٌ و أصوَبُ. فانظُرْ أيُّهُما أقرَبُ إلى هواكَ فخالِفْهُ؛ فإنَّ كَثيرَ الصَّوابِ في مُخالَفَةِ هَواكَ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه دو کار برایت پیش آمدکه ندانستی کدام یک بهتر و درست تر است، بنگر که کدام یک از آنها به هوس تو نزدیکتر است، با همان مخالفت کن؛ زیرا درست های بسیاری در مخالفت کردن با هوای نَفْست نهفته است.»
فی بعض النسخ «وإذا خرّبک أمران» وخرّبه أمر: أی نزل به وأهمّه. (کما فی هامش المصدر)

 

 

حدیث 129

امام کاظم (علیه السلام): «لا تُعَوِّدْ عَینَیکَ کَثرَةَ النَّومِ؛فإنّها أقَلُّ شَیءٍ فی الجَسَدِ شُکرا؛
امام کاظم (علیه السلام): چشمانت را به پرخوابی عادت مده؛ زیرا چشم ها ناسپاس ترین عضو بدن هستند.»
(تفسیر العیّاشیّ: 2 / 115 / 149)

 

 

حدیث 130

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ اللّه َ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل، از بنده پرخوابِ بیکار نفرت دارد.
(الکافی: 5 / 84 / 2)

 

 

حدیث 131

امام کاظم (علیه السلام): «إیّاکَ أن تَمنَعَ فی طاعَهِ اللّه ِ، فتُنفِقَ مِثلَیهِ فی مَعصیَةِ اللّه؛
امام کاظم (علیه السلام): از خرج کردن در راه طاعت خدا دریغ مکن که [لاجرم] دو چندان آن را در راه معصیت خدا خرج خواهی کرد.»
(تحف العقول: 408)

 

 

حدیث 132

امام کاظم (علیه السلام): «مَنِ اقتَصَدَ وقَنَعَ بَقِیَت علَیهِ النِّعمَةُ، ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عنهُ النِّعمَةُ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که صرفه جو و قانع باشد،نعمت برایش می ماند و کسی که ریخت و پاش و اسراف کند نعمت از او زوال می یاید.»
(بحار الأنوار: 78 / 327 / 4)

 

 

حدیث 133

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ یحیَی بنُ زَکریّا (علیهماالسلام) یَبکی ولا یَضحَکُ، وکانَ عیسَی بنُ مَریمَ (علیهماالسلام) یَضحَکُ ویَبکی، وکانَ الّذی یَصنَعُ عیسی (علیه السلام) أفضَلَ مِن الّذی کانَ یَصنَعُ یحیی (علیه السلام)؛
امام کاظم (علیه السلام): روش یحیی بن زکریّا (علیهماالسلام) این بود که می گریست و هیچ گاه نمی خندید؛ عیسی بن مریم هم می خندید و هم می گریست و کاری که عیسی (علیه السلام) می کرد، برتر از کاری بود که یحیی (علیه السلام) می کرد.»
(الکافی: 2/665/20)

 

 

حدیث 134

امام کاظم (علیه السلام): «ما بَعَثَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ نَبیّا ولا وَصِیّا إلّا سَخِیّا؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل هیچ نبیّ یا وصیّی نفرستاد مگر اینکه سخاوتمند بود.»
(الکافی: 4/39/4)

 

 

حدیث 135

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا دَخَلَ علی رجُلٍ قد غَرِقَفی سَکَراتِ المَوتِ ـ: المَوتُ هُو المَصْفاةُ یُصَفّی المؤمنینَ مِن ذُنوبِهِم فیکونُ آخِرُ ألَمٍ یُصیبُهُم کَفّارَةَ آخِرِ وِزرٍ بَقِیَ علَیهِم، ویُصَفّی الکافِرینَ مِن حَسَناتِهِم فیکونُ آخِرَ لَذّةٍ أو راحَةٍ تَلحَقُهُم، وهُو آخِرُ ثَوابِ حسَنَةٍ تکونُ لَهُم....
امام کاظم (علیه السلام) ـ وقتی نزد مردی رفت که در سکرات مرگ فرو رفته بود ـ فرمود: مرگ صافی ای است که مؤمنان را از گناهانشان صاف می کند و آخرین دردی است که به عنوان کفّاره آخرین گناهی که در وجودشان می باشد به آنها می رسد و کافران را نیز از حسناتشان صاف می سازد و آخرین خوشی یا آسایشی است که به عنوان آخرین پاداش حسنه ای که دارند، به ایشان می رسد....»
(معانی الأخبار: 289/6)

 

 

حدیث 136

امام کاظم (علیه السلام): «إذا مَرِضَ المؤمنُ أوحَی اللّه ُ عَزَّوجلَّ إلی صاحِبِ الشِّمالِ: لا تَکتُبْ علی عَبدی مادامَ فی حَبسی ووَثاقی ذَنبا. ویُوحی إلی صاحِبِ الیَمینِ أنِ اکتُبْ لِعَبدی ما کُنتَ تَکتُبُهُ فی صِحَّتِهِ مِن الحَسَناتِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه مؤمن بیمار شود، خداوند عز و جل به فرشته دست چپ او وحی فرماید که برای بنده ام، تا زمانی که در زندان و بند من است، گناهی منویس. و به فرشته دست راست او وحی می فرماید که همان حسناتی را که در زمان سلامتی بنده ام می نوشتی، برایش بنویس.»
(الکافی: 3/114/7)

 

 

حدیث 137

امام کاظم (علیه السلام): «المَعروفُ غُلٌّ لا یَفُکُّهُ إلّامُکافَأةٌ أو شُکرٌ؛
امام کاظم (علیه السلام): نیکی و احسان قلاده ای است که جز جبران کردن یا تشکر آن را باز نمی کند.»
(الدّرة الباهرة: 34)

 

 

حدیث 138

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی قَولِه تَعالی: «هَلْ جَزاءُ الإحْسانِ إلّا الإحْسانُ» ـ: جَرَت فی المُؤمِنِ والکافِرِ والبَرِّ والفاجِرِ، مَن صُنِعَ إلَیهِ مَعروفٌ فعَلَیهِ أن یُکافِئَ بهِ، ولَیسَتِ المُکافَأةُ أن تَصنَعَ کما صَنَعَ حتّی تَری فَضلَکَ، فإن صَنَعتَ کما صَنَعَ فلَهُ الفَضلُ بِالابتِداءِ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ درباره آیه «آیا سزای نیکی جزنیکی است؟» ـ فرمود: این آیه درباره مؤمن و کافر و نیک و بد جاری است. به هرکس خوبی شود، باید آن را پاداش دهد. پاداش دادن، این نیست که همان احسانی را کنی که او کرده است، مگر این که برتری خود را نشان دهی؛ زیرا اگر همان را کنی که او کرده است، به سبب این که آغازگر احسان می باشد، برتری از آنِ اوست.»
(بحار الأنوار: 78/311/1)

 

 

حدیث 139

امام کاظم (علیه السلام): «یا رسولَ اللّه ِ قد عَلَّمتُ ابنی هذا الکتابَ ففی أیِّ شیءٍ اُسَلِّمُهُ؟ فقالَ ـ: سَلِّمْهُ للّه ِ أبوکَ، ولا تُسَلِّمْهُ فی خَمسٍ: لا تُسَلِّمْهُ سَیّاءً، ولا صایغا، ولا قَصّابا، ولا حَنّاطا، ولا نَخّاسا.
فقالَ: یا رسولَ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله)، وما السَّیّاءُ؟ قالَ: الذی یَبیعُ الأکفانَ ویَتَمَنّی مَوتَ اُمَّتی، ولَلمَولُودُ مِن اُمَّتی أحَبُّ إلَیَّ ممّا طَلَعَت علَیهِ الشَّمسُ، وأما الصائغُ فإنّهُ یُعالِجُ غَبنَ اُمّتی، فأمّا القَصّابُ فإنّهُ یَذبَحُ حتّی تَذهَبَ الرَّحمَةُ مِن قَلبِهِ، وأمّا الحَنَّاطُ فإنّهُ یَحتَکِرُ الطَّعامَ علی اُمَّتی، ولَأن یَلقَی اللّه ُ العَبدَ سارِقا أحَبُ إلیَّمِن أن یَلقاهُ قدِ احتَکَرَ طَعاما أربَعینَ یَوما. وأمّا النَّخّاسُ فإنّهُ أتانی جَبَرئیلُ (علیه السلام) فقالَ: یا محمّدُ، إنَّ شِرارَ اُمَّتِکَ الذینَ یَبیعُونَ النّاسَ
؛
امام کاظم (علیه السلام): مردی خدمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمدو به ایشان عرض کرد: من این فرزندم را سواد آموخته ام؛ حالا او را به چه شغلی بگمارم؟ حضرت فرمود: خدا پدرت را بیامرزد، او را در هر شغلی بگذار اما به پنج گروه مسپارش: سیّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش و برده فروش.
مرد عرض کرد: ای رسول خدا! سیّاء کیست؟ فرمود: کسی که کفن می فروشد و آرزوی مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالی که یک نوزاد امّت خود را، از هر آنچه آفتاب بر آن می تابد بیشتر دوست دارم. اما زرگر؛ زیرا به فکر مغبون ساختن افراد امّت من است. اما قصاب؛ زیرا آنقدر حیوان می کشد که رحم از دلش رخت بر می بندد. اما گندم فروش؛ زیرا ارزاق امّت مرا احتکار می کند. اگر کسی با عنوان دزد، خدا را دیدار کند بهتر است از این که او را دیدار کند، در حالی که چهل روز خوراک مردم را احتکار کرده باشد. اما برده فروش؛ زیرا جبرئیل (علیه السلام) نزد من آمد و گفت: ای محمّد! بدترین افراد امّت تو، کسانی هستند که انسان خرید و فروش می کنند.
(بحار الأنوار: 103/77/1)

 

 

حدیث 140

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لِهشامٍ وهُو یَعِظُهُ ـ: إنّ العاقِلَ لا یَکذِبُ وإن کانَ فیهِ هَواهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در اندرز به هشام ـ فرمود: خردمند دروغ نمی گوید، اگر چه منافع اودر آن باشد.»
(بحار الأنوار: 78/305/1)

 

 

حدیث 141

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ الزَّرعَ یَنبُتُ فی السَّهلِ ولا یَنبُتُ فی الصَّفا، فکذلکَ الحِکمَةُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَواضِعِ ولا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکبِّرِ الجَبّارِ؛ لِأنَّ اللّه َ جَعَلَ التَّواضُعَ آلةَ العَقلِ، وجَعَلَ التَّکبُّرَ مِن آلةِ الجَهلِ، ألَم تَعلَمْ أنّ مَن شَمَخَ إلَی السَّقفِ برأسِهِ شَجَّهُ، ومَن خَفَضَ رأسَهُ استَظَلَّ تَحتَهُ وأکَنَّهُ؟! وکذلکَ مَن لم یَتَواضَعْ للّه ِِ خَفَضَهُ اللّه ُ، ومَن تَواضَعَ للّه ِِ رَفَعَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): همانا زراعت، در دشت پست می روید و روی تخته سنگ نمی روید. حکمت نیز چنین است: در دل شخص فروتن آباد می شود و در دل متکبّر گردنفراز آباد نمی شود؛ زیرا که خداوند فروتنی را ابزار خرد و دانایی قرار داده و تکبّر را از ابزار نادانی. مگر نمی دانی که هر کس سرش را به سقف ساید، سرش می شکافد و هر که سر پایین گیرد در زیرسقف سایه و پناه می گیرد. بدین سان نیز هر که برای خدا فروتنی نکند، خداوند او را پست گرداند و هر که برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بالا برد.»
(تحف العقول: 396)

 

 

حدیث 142

امام کاظم (علیه السلام): «أوحَی اللّه ُ تعالی إلی داودَ (علیه السلام): یا داودُ، حَذِّرْ وأنذِرْ (ونَذِّرْ) أصحابَکَ عن حُبِّ الشَّهَواتِ، فإنّ المُعَلَّقةَ قُلوبُهُم بِشَهَواتِ الدنیا قُلوبُهُم مَحجوبَةٌ عَنِّی؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند متعال به داوود (علیه السلام) وحی فرمود که: ای داوود! یاران خود را از شهوت پرستی بر حذر دار و بیم ده؛ زیرا کسانی که دلهایشان آویخته به شهوت دنیاست، دلهایشان از من در پرده است.»
(تحف العقول: 397)

 

 

حدیث 143

امام کاظم (علیه السلام): «ـ عندَ قَبرٍ ـ: إنّ شیئا هذاآخِرُهُ لَحَقیقٌ أن یُزهَدَ فی أوَّلِهِ، وإنّ شیئاهذا أوَّلُهُ لَحَقیقٌ أن یُخافَ آخِرُهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در کنار یک گور ـ فرمود: چیزی که پایانش این است، سزاست که از همان آغاز دل از آن برکَنند و چیزی که آغازش این است، بجاست که از پایانش بترسند.»
(معانی الأخبار: 343/1)

 

 

حدیث 144

امام کاظم (علیه السلام): «تَفقَّهُوا فی دِینِ اللّه ِ، فإنَ الفِقهَ مِفتاحُ البَصیرَةِ، وتَمامُ العِبادَةِ، والسَّببُ إلَی المَنازِلِ الرَّفیعَةِ والرُّتَبِ الجَلیلَةِ فی الدِّینِ والدنیا، وفَضلُ الفَقیهِ علَی العابِدِ کَفَضلِ الشَّمسِ علَی الکواکِبِ، ومَن لم یَتَفَقَّهْ فی دِینِهِ لم یَرضَ اللّه ُ لَهُ عَمَلاً؛
امام کاظم (علیه السلام): در دین خدا فقیه و دانا شوید؛ زیرا فقه کلید بصیرت است و مایه کمال عبادت و وسیله رسیدن به مقامات بلند و مراتب عالی دینی و دنیایی.»
(بحار الأنوار: 78/321/19)

 

 

حدیث 145

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ اللّه َ تعالی لَیُبغِضُ العَبدَالنَّوَّامَ، إنّ اللّه َ تعالی لَیُبغِضُ العَبدَ الفارِغَ؛
امام کاظم (علیه السلام): همانا خداوند متعال از بنده پر خواب نفرت دارد؛ به تحقیق خداوند متعال از بنده بیکار نفرت دارد.»
(کتاب من لا یحضره الفقیه: 3/169/3635)

 

 

حدیث 146

امام کاظم (علیه السلام): «مَن ذَکَرَ رجُلاً مِن خَلفِهِ بما هُوفیهِ ممّا عَرَفَهُ الناسُ لم یَغتَبْهُ، ومَن ذَکَرَهُ مِن خَلفِهِ بما هُو فیهِ ممّا لایَعرِفُهُ الناسُ اغتابَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): هر کس پشت سر دیگری چیزی بگوید که در او هست و مردم هم آن را می دانند غیبتش نکرده است، اما اگرکسی پشت سرش چیزی را بگوید که در او هست ولی مردم نمی دانند، غیبتش کرده است.»
(الکافی: 2/358/6)

 

 

حدیث 147

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا سَألَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ فارِسَ: أتَعلَمُونَ الغَیبَ؟ ـ: قالَ أبو جعفرٍ (علیه السلام): یُبسَطُ لَنا العِلمُ فَنَعلَمُ، ویُقبَضُ عنّا فلا نَعلَمُ. وقالَ: سِرُّ اللّه ِ عَزَّوجلَّ أسَرَّهُ إلی جَبرَئیلَ (علیه السلام)، وأسَرَّهُ جَبرَئیلُ إلی محمّدٍ (صلی الله علیه و آله)، وأسَرَّهُ محمّدٌ إلی مَن شاءَ اللّه؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به مردی از ایرانیان که پرسید: آیا شما غیب می دانید؟ ـ فرمود: امام باقر (علیه السلام) فرمود: چون علم [الهی] برای ما گشوده شود، می دانیم و هرگاه بر ما بسته شود، نمی دانیم. و فرمود: علم، راز خدای عز و جلاست که آن را با جبرئیل (علیه السلام) در میان گذاشت و جبرئیل با محمّد (صلی الله علیه و آله) در میان گذاشت و محمّد با هر که خواست آن را در میان نهاد.»
(الکافی: 1/256/1)

 

 

حدیث 148

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا مَرَّ بهشامِ بنِ الحَکَمِ وهو یَبِیعُ السَّابِرِیَّ فِی الظِّلالِ ـ: یا هِشامُ، إنّ البَیعَ فِی الظِلِّ غِشٌّ، وإنَّ الغِشَّ لا یَحِلُّ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ چون بر هشام بن حکم که درسایه (تاریکی) مشغول فروختن پارچه شاپوری بود، گذشت ـ فرمود: ای هشام! فروختن کالا در سایه، دغلی است، و دغلی [در معامله] روا نیست.»
(الکافی: 5/160/6)

 

 

حدیث 149

امام کاظم (علیه السلام): «دَخَلَ رَسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) المَسجِدَ فإذا جَماعَةٌ قَد أطافوا بِرَجُلٍ، فقالَ: ما هذا؟ فقیلَ: عَلّامَةٌ، قالَ: وما العَلّامَةُ؟ قالوا: أعلَمُ النّاسِ بِأنسابِ العَرَبِ ووَقائعِها،وأیّامِ الجاهِلِیَّةِ، وبِالأشعارِ والعَرَبِیَّةِ، فقالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): ذاکَ عِلمٌ لا یَضُرُّ مَن جَهِلَهُ، ولا یَنفَعُ مَن عَلِمَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد مسجد شد، دید عده ای گرد مردی جمع شده اند، فرمود: چه خبر است؟ عرض شد: علاّمه است. فرمود: علاّمه یعنی چه؟ عرض کردند: او داناترین مردم است به انساب عرب وجنگ های ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربی. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اینها دانشی است که اگر کسی نداند، به او زیانی نرساند و اگر کسی بداند، او را سودی نبخشد.»
(الأمالی للصدوق: 340/403)

 

 

حدیث 150

امام کاظم (علیه السلام): «لا عِلمَ إلّا مِن عالِمٍ رَبّانِیٍّ، ومَعرِفَةُ العالِمِ بِالعَقلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): علم جز از عالم ربّانی به دست نیاید (آن را جز از عالم ربّانی نباید فرا گرفت) و شناخت چنین عالمی به خِرَد است.»
(تحف العقول: 387)

 

 

حدیث 151

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ العاقِلَ رَضِـیَ بِالدُّونِ مِنَ الدّنیامَعَ الحِکمَةِ، ولَم یَرضَ بِالدُّونِ مِنَ الحِکمَةِ مَعَ الدّنیا؛ فَلِذلکَ رَبِحَت تِجارَتُهُم؛
امام کاظم (علیه السلام): خردمند به کم و کاست دنیا درصورتی که با حکمت توأم باشد خرسند است، ولی اگر دنیا را داشته باشد و از حکمت کم بهره باشد خرسند نیست؛از این رو تجارتشان سودمند گشت.»
(الکافی: 1/17/12)

 

 

حدیث 152

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ العاقِلَ لا یُحَدِّثُ مَن یَخافُ تَکذیبَهُ، ولا یَسألُ مَن یَخافُ مَنعَهُ،ولا یَعِدُ ما لا یَقدِرُ عَلَیهِ، ولا یَرجو ما یُعَنَّفُ بِرَجائهِ، ولا یَتَقَدَّمُ عَلی ما یَخافُ العَجزَ عَنهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): خردمند به کسی که می ترسدتکذیبش کند، سخنی نمی گوید و از کسی که می ترسد مضایقه کند، چیزی نمی خواهد و وعده ای را که از عهده انجامش برنمی آید، نمی دهد و به آنچه که در امیدواریش سرزنش شود، امید نمی بندد و به کاری که می ترسد در آن درماند اقدام نمی ورزد.»
(تحف العقول: 390)

 

 

حدیث 153

امام کاظم (علیه السلام): ـ فی وَصِیَّتِهِ لِهِشامِ بنِ الحَکَمِ ـ: «ما بَعَثَ اللّه ُ أنبِیاءَهُ ورُسُلَهُ إلی عِبادِهِ إلّا لِیَعقِلوا عَنِ اللّه ِ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً، وأعلَمُهُم بِأمرِ اللّه ِ أحسَنُهُم عَقلاً، وأکمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً فی الدّنیا والآخِرَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در سفارش به هشام بن حکم ـ فرمود: خداوند پیامبران و رسولان خود را به سوی بندگانش نفرستاد مگر برای این که درباره خدا اندیشه کنند. پس، هر کس از آنان که شناختش بهتر باشد، دعوت را پذیراتر باشد و داناترینشان به کار خدا، کسی است که خردش نیکوتر باشد و کسی که خردش کاملتر باشد، در دنیا و آخرت بلند پایه تر باشد.»
(الکافی: 1/16/12)

 

 

حدیث 154

امام کاظم (علیه السلام): إنَّ للّه ِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، وحُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ والأنبِیاءُ والأئمَّةُ علیهم السلام، وأمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ.
امام کاظم (علیه السلام): خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتی بیرونی و حجتی درونی. حجت بیرونی همان فرستادگان و پیامبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت درونی همان خردها.»
(الکافی: 1/16/12)

 

 

حدیث 155

امام کاظم (علیه السلام): «مَن أرادَ الغِنی بِلا مالٍ،وراحَةَ القَلبِ مِنَ الحَسَدِ، والسَّلامَةَ فی الدِّینِ، فَلْیَتَضَرَّعْ إلَی اللّه ِ عَزَّوجلَّ فی مَسألَتِهِ بِأن یُکمِلَ عَقلَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): هر که خواهان توانگریِ بدونداشتن مال و ثروت و آسودگی دل از حسدورزی و داشتن دین سالم است، باید با تضرّع از خداوند عزّوجلّ بخواهد که خردش را کامل گرداند.»
(الکافی: 1/18/12)

 

 

حدیث 156

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی وَصِیَّتِهِ لِهِشامِ ابنِ الحَکَمِ ـ: یا هِشامُ، ما قُسِّمَ بَینَ العِبادِ أفضَلُ مِنَ العَقلِ؛ نَومُ العاقِلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ، وما بَعَثَ اللّه ُ نَبِیّا إلّا عاقِلاً حَتّی یَکونَ عَقلُهُ أفضَلَ مِن جَمیعِ جَهدِ المُجتَهِدینَ، وما أدَّی العَبدُ فَریضَةً مِن فَرائضِ اللّه ِ حَتّی عَقَلَ عَنهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در سفارش به هشام بن حکم ـ فرمود: ای هشام! میان بندگان چیزی برتر از خرد تقسیم نشده است. خوابِ خردمند برتر از شب زنده داریِ نادان است. خداوند هیچ پیامبری را جز خردمند برنینگیخت تا آن جا که خردش برتر از همه کوشش کوشندگان باشد. و بنده هیچ فریضه ای از فرایض خدا را نگزارد مگر آن گاه که معرفت و آگاهی خود را از خدا فرا گرفت.»
(تحف العقول: 397)

 

 

حدیث 157

امام کاظم (علیه السلام): «اللّهُمَّ إنّی أسألُکَ العافِیَةَ،وأسألُکَ جَمیلَ العافِیَةِ، وأسألُکَ شُکرَ العافِیَةِ، وأسألُکَ شُکرَ شُکرِ العافِیَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): بار خدایا! من از تو عافیت مسألت دارم، عافیت نیکو عطایم کن و شکر بر عافیت و شکر بر شکرِ عافیت ارزانیم فرما.»
(الدعوات: 84 / 211)

 

 

حدیث 158

امام کاظم (علیه السلام): «عَظِّمِ العالِمَ لِعِلمِهِ ودَعْ مُنازَعتَهُ، وصَغِّرِ الجاهِلَ لِجَهلِهِ ولا تَطرُدْهُ، ولکِن قَرِّبْهُ وعَلِّمْهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): دانشمند را به خاطر دانشش احترام بنه و با او ستیزه مکن و نادان را به سبب نادانیش کوچک شمار، اما او را از خود مران بلکه به خود نزدیک گردان و او را علم بیاموز.»
(تحف العقول: 394)

 

 

حدیث 159

امام کاظم (علیه السلام): «التَّوَدُّدُ إلَی النّاسِ نِصفُ العَقلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): دوستی ورزیدن با مردم، نیمی از خرد است.»
(تحف العقول: 403)

 

 

حدیث 160

امام کاظم (علیه السلام): «الصَّنیعَةُ لا تَتِمُّ صَنیعَةً عِندَالمُؤمِنِ لِصاحِبِها إلّا بِثَلاثَةِ أشیاءَ: تَصغیرِها، وسَترِها، وتَعجیلِها، فمَن صَغَّرَ الصَّنیعَةَ عِندَ المُؤمِنِ فقَد عَظَّمَ أخاهُ، ومَن عَظَّمَ الصَّنیعَةَ عِندَهُ فقَد صَغَّرَ أخاهُ، ومَن کَتَمَ ما أولاهُ مِن صَنیعِهِ فقَد کَرَّمَ فِعالَهُ، ومَن عَجَّلَ ما وَعَدَ فقَد هَنِئَ العَطِیَّةَ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که به مؤمن احسانی کند، جزبا سه چیز آن را به کمال نرسانده باشد: کوچک شمردن آن، پوشاندن آن و شتاب ورزیدن در انجام آن، پوشاندن آن و شتاب ورزیدن در انجام آن؛ زیرا کسی که احسان خود به مؤمن را کوچک شمارد، برادر خویش را بزرگ داشته است و کسی که احسان خود به مؤمن را بزرگ شمارد، برادر خود را کوچک کرده است و کسی که خوبی خود به مؤمن را پوشیده دارد، کاری بزرگوارانه کرده است و هر که در انجام وعده خود شتاب ورزد، دهش را گوارا ساخته است.»
(تحف العقول: 403)

 

 

حدیث 161

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّما تَکونُ الأشیاءُ بإرادَتِهِ ومَشیئَتِهِ؛ مِن غَیرِ کلامٍ، ولا تَرَدُّدٍ فی نَفَسٍ، ولا نُطقٍ بِلِسانٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): اشیاء با اراده و خواست او پدید می آیند، بی آن که سخنی گفته شود و یا اندیشه ای از خاطری بگذرد و یا زبانی به سخن گویا شود.»
(التوحید: 100/8)

 

 

حدیث 162

امام کاظم (علیه السلام): «عِلمُ اللّه ِ لا یُوصَفُ مِنهُ بِأینَ، ولا یُوصَفُ العِلمُ مِنَ اللّه ِ بِکَیفَ، ولا یُفرَدُ العِلمُ مِنَ اللّه ِ، ولا یُبانُ اللّه ُ مِنهُ، ولَیسَ بَینَ اللّه ِ وبَینَ عِلمِهِ حَدٌّ؛
امام کاظم (علیه السلام): علم خدا، با صفت «از کجاست؟» وصف نمی شود. علم خدا با صفت «چگونه» توصیف نمی گردد؛ نه علم از خدا جدا می شود و نه خدا از علم؛ و میان خدا و علم او حدّی نیست.»
(التوحید: 138/16)

 

 

حدیث 163

امام کاظم (علیه السلام): «کانَ اللّه ُ حَیّا بِلا حَیاةٍ حادِثَةٍ...بَل حَیٌّ لِنَفسِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند زنده ای نیست که حیاتش حادث باشد... بلکه او به ذات خود زنده است.»
(التوحید: 142/6)

 

 

حدیث 164

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ اللّه َ أعلی وأجَلُّ وأعظَمُ مِن أن یُبلَغَ کُنهُ صِفَتِهِ، فَصِفُوهُ بِما وَصَفَ بِهِ نَفسَهُ، وکُفّوا عَمّا سِوی ذلکَ؛
امام کاظم (علیه السلام): خدا برتر و والاتر و بزرگتراز آن است که به حقیقت صفتش رسیده شود؛ بنابراین، او را به همان گونه که خودش خود را وصف کرده است، وصف کنید و از جز آن خودداری ورزید.»
(الکافی: 1/102/6)

 

 

حدیث 165

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا سُئلَ عَن أدنَی المَعرِفةِ ـ: الإقرارُ بأ نَّهُ لا إلهَ غَیرُهُ، ولا شِبهَ لَهُ ولا نَظیرَ وأ نَّهُ قَدیمٌ، مُثبَتٌ، مَوجودٌ، غَیرُ فَقیدٍ، وأ نَّهُ لَیسَ کَمِثلِه شَیءٌ
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به سؤال از کمترین مرتبه شناخت ـ فرمود: اقرار به این که خدایی جز او نیست و مانند و همتا ندارد و قدیم است، [وجودش] ثابت و قطعی است، موجود (معلوم) است و مفقود نیست و هیچ چیزی مانند او نباشد.
(الکافی: 1/86/1)

 

 

حدیث 166

امام کاظم (علیه السلام): «إذا کانَ الجَورُ أغلَبَ مِنَ الحَقِ لَم یَحِلَّ لأحَدٍ أن یَظُنَّ بأحَدٍ خَیرا حتّی یَعرِفَ ذلکَ مِنهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه ستم و ناراستی، از حق و راستکاری بیشتر بود، بر هیچ کس روا نیست که به کسی گمان خوب برد، مگر آن گاه که خوبی او بر وی معلوم شود.»
(الکافی: 5/298/2)

 

 

حدیث 167

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لِعلیِّ بنِ یَقطینٍ ـ: إنّ للّه ِِتعالی أولیاءَ مَع أولیاءِ الظَّلَمَةِ لِیَدفَعَ بِهِم عَن أولیائهِ، وأنتَ مِنهُم یا علیُّ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ به علی بن یقطین ـ: خداوند متعال در کنار اولیای ستمگر، دوستانی دارد تا به وسیله آنان از دوستان خود حمایت کند و تو ای علی، یکی از آنان هستی.
(بحار الأنوار: 75/349/56)

 

 

حدیث 168

امام کاظم (علیه السلام): «لا یَنبَغِی للرَّجُلِ أن یَدَعَ الطِّیبَ فی کُلِّ یَومٍ، فإن لَم یَقدِرْ علَیهِ فَیَومٌ ویَومٌ لا، فإن لَم یَقدِرْ ففی کُلِّ جُمُعَةٍ و لا یَدَعْ.
امام کاظم (علیه السلام): شایسته است که مرد هر روزاز بوی خوش استفاده کند؛ اگر هر روز نتوانست، یک روز در میان عطر زند و چنانچه این هم مقدورش نبود جمعه ها را ترک نکند.»
(الکافی: 6/510/4)

 

 

حدیث 169

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لمّا سُئلَ عنِ الجِصِّ یُوقَدُعَلَیهِ بِالعذَرَةِ وعِظامِ المَوتی ثُمَّ یُجَصَّصُ بِهِ المَسجِدُ، أیُسجَدُ عَلَیهِ؟ ـ: إنَّ الماءَ وَالنّارَ قَد طَهَّراهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به این سؤال که: چنانچه گچ را با نجاست (مدفوع خشکیده) و استخوان مرده بپزند و سپس با آن (کفِ) مسجد را گچکاری کنند، آیا می توان بر آن سجده کرد؟ ـ: آب و آتش آن را پاک کرده اند.»
(الکافی: 3 / 330 / 3)

 

 

حدیث 170

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لهشامٍ وهُو یَعِظُهُ ـ: إیّاکَ والطَّمَعَ، وعلَیکَ بالیَأسِ مِمّا فی أیدِی الناسِ، وأمِتِ الطَّمَعَ مِن المَخلوقِینَ؛ فإنَّ الطَّمَعَ مِفتاحٌ لِلذُّلِّ، واختِلاسُ العَقلِ، واختِلاقُ المُرُوّاتِ، وتَدنِیسُ العِرضِ، والذَّهابُ بِالعِلمِ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در اندرز به هشام ـ فرمود: از طمع بپرهیز و به آنچه مردم دارند، چشمداشتی نداشته باش، چشمداشت به مخلوق را در خود بمیران؛ زیرا طمع و چشمداشت، کلید هر خواری است و عقل را می دزدد و انسانیّت ها را می برد و آبرو را می آلاید و دانش را از بین می برد.»
(بحار الأنوار: 78/315/1)

 

 

حدیث 171

امام کاظم (علیه السلام): «الضَّعیفُ مَن لَم یُرفَعْ إلَیهِ حُجّةٌ، ولَم یَعرِفِ الاختِلافَ، فإذا عَرَفَ الاختِلافَ فلیسَ بضَعیفٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): ناتوان (معذور) کسی است که حجت به او نرسیده و اختلاف را نمی شناسد. پس، اگر اختلاف را بداند مستضعف نیست.»
(الکافی: 8/125/95)

 

 

حدیث 172

امام کاظم (علیه السلام): «تُستَحَبُّ عَرامَةُ الغُلامِ فیصِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیما فی کِبَرِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): بازیگوشی (شیطنت) پسر دردوران کودکی پسندیده است، برای این که در بزرگسالی بردبار شود.»
(کتاب من لا یحضره الفقیه: 3/493/ 4748)

 

 

حدیث 173

امام کاظم (علیه السلام): «لا تَبذُلْ لإِخوانِکَ مِن نفسِکَ ما ضَرُّهُ علَیکَ أکثَرُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُم؛
امام کاظم (علیه السلام): به برادرانت از خود، چیزی مبخش که زیان آن برای تو بیشتر از سودش برای آنان است.»
(الکافی: 4/ 33/2 وانظر وسائل الشیعة: 11/543 باب 10)

 

 

حدیث 174

امام کاظم (علیه السلام): «عَونُکَ لِلضَّعیفِ مِن أفضَلِ الصَّدَقةِ؛
امام کاظم (علیه السلام): کمک تو به ناتوان، از بهترین صدقه هاست.»
(تحف العقول: 414)

 

 

حدیث 175

امام کاظم (علیه السلام): «لیسَ مِن شیعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم یَرُعْ قلبُهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): شیعه ما نیست کسی که در تنهایی و خلوت، دلش ترسان [از خدا] نباشد.»
(بصائر الدرجات: 247/10)

 

 

حدیث 176

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لمّا سُئلَ عن أوجَبِ الأعداءِ مُجاهَدةً ـ: أقرَبُهم إلَیکَ وأعداهُم لَکَ... ومَن یُحَرِّضُ أعداءَکَ علَیکَ، وهُو إبلیسُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به این پرسش که جهاد با کدام دشمن واجب تر است ـ فرمود: آن که از همه به تو نزدیکتر و دشمنیش با تو بیشتر است... و کسی که دشمنان تو را بر ضدّت تحریک می کند و آن شیطان است.»
(تحف العقول: 399)

 

 

حدیث 177

امام کاظم (علیه السلام): «أوَّلُ ما یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أن یُسَمِّیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلْیُحَسِّنْ أحَدُکُمُ اسمَ وَلَدِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): نخستین احسانی که مرد به فرزند خود می کند، این است که نام نیکویی برایش انتخاب کند. بنابر این، هریک از شما نامی نیکو بر فرزندش نهد.»
(الکافی: 6/18/3)

 

 

حدیث 178

امام کاظم (علیه السلام): «ـ وقد سُئلَ عَن عَشَرَةِ أقْمِصَهٍ هَل ذلکَ مِنَ السَّرَفِ ـ: لا، ولکن ذلکَ أبقی لِثِیابِهِ، ولکنَّ السَّرَفَ أن تَلبَسَ ثَوبَ صَونِکَ فی المکانِ القَذِرِ.
امام کاظم (علیه السلام) ـ وقتی از ایشان سؤال شد: آیا داشتن ده پیراهن اسراف است؟ ـ فرمود: خیر. بلکه داشتن پیراهن زیاد باعث می شود که پیراهنهایش بیشتر عمر کند. اسراف آن است که لباس بیرونت را در جای کثیف بپوشی.»
(بحار الأنوار: 79/317/1)

 

 

حدیث 179

امام کاظم (علیه السلام): «ما تَسابَّ اثنانِ إلّا انحَطَّ الأعلی إلی مَرتَبةِ الأسفَلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هیچ گاه دو نفر به یکدیگر ناسزا نگویند مگر این که آن یک که برتر است به مرتبه آن که فروتر است سقوط کند.»
(أعلام الدین: 305)

 

 

حدیث 180

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا رَأی رَجُلَینِ یَتَسابّانِ ـ: البادِی أظلَمُ، ووِزرُهُ ووِزرُ صاحِبِهِ علَیهِ ما لَم یَعتَدِ المَظلوم؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ آن گاه که دو مرد را دید که به یکدیگر ناسزا می گویند ـ فرمود: آغاز کننده ستمکارتر است و گناه او و گناه طرف مقابلش به گردن اوست، تا زمانی که ستمدیده زیاده روی نکند.»
(تحف العقول: 412)

 

 

حدیث 181

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ شیءٌ أنکی لِاءبلِیسَ وجُنودِهِ مِن زِیارَةِ الإخوانِ فی اللّه ِ بعضِهِم لِبعضٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): هیچ چیز به اندازه دیدار برادران از یکدیگر به خاطر خدا، ابلیس و سپاه او را در هم نمی کوبد.»
(الکافی: 2/188/7)

 

 

حدیث 182

امام کاظم (علیه السلام): «جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.»
(الکافی: 5/507/4)

 

 

حدیث 183

امام کاظم (علیه السلام): «ثلاثةٌ یَستَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرشِ اللّه ِ یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ أخاهُ المسلمَ، أو أخدَمَهُ، أو کَتَمَ لَهُ سِرّا؛
امام کاظم (علیه السلام): سه نفرند که در روزی که سایه ای جز سایه عرش خدا نیست در سایه عرش اویند: مردی که برادر مسلمان خود را زن دهد، یا به او خادمی هدیه کند، یا راز او را بپوشاند.»
(الخصال: 141/162)

 

 

حدیث 184

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ أصبَرَکُم علی البَلاءِلَأزهَدُکُم فی الدنیا؛
امام کاظم (علیه السلام): همانا صبورترین شما در برابر بلاها، زاهدترین شما به دنیاست.»
(بحار الأنوار: 78/308/1)

 

 

حدیث 185

امام کاظم (علیه السلام): «ـ عند قبرٍ حَضَرَهُ ـ: إنَّ شیئاهذا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أن یُزهَدَ فی أوَّلِهِ، وإنَّ شیئا هذا أوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أن یُخافَ آخِرُهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ به گاه حضور بر سر گوری ـ فرمود: چیزی که آخرش این است، سزاوار است که از همان آغاز به آن دل بسته نشود و چیزی که آغازش این است، به جاست که از فرجام آن ترسیده شود.»
(بحار الأنوار: 78/320/9)

 

 

حدیث 186

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ اللّه َ عزّوجلّ وَضَعَ الزَّکاهَ قُوتا للفُقَراءِ وتَوفِیرا لِأموالِکُم؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل زکات را به منظور تأمین قوت تهیدستان و افزایش داراییهای شما وضع کرده است.»
(الکافی: 3/498/6)

 

 

حدیث 187

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ المَرءَ إذا نامَ فإنّ رُوحَ الحَیَوانِ باقِیَةٌ فی البَدَنِ، والذی یَخرُجُ مِنهُ رُوحُ العَقلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): انسان هرگاه می خوابد روح حیوانی در بدن می ماند و آنچه از او خارج می شود روح عقل است.»
(بحار الأنوار: 61/43/19)

 

 

حدیث 188

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حَسَنا استَزادَ اللّه َ، وإن عَمِلَ سَیِّئا استَغفَرَ اللّه َ مِنهُ وتابَ إلَیهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود رسیدگی نکند. اگر کار خوبی کرده باشد از خداوند فزونتر بخواهد و اگر کار بدی کرده باشد از خداوند آمرزش بخواهد و به درگاه او توبه کند.»
(الکافی: 2/453/2)

 

 

حدیث 189

امام کاظم (علیه السلام): «الرِّفقُ نِصفُ العَیشِ؛
امام کاظم (علیه السلام): ملایمت ومهربانی، نیمی از زندگی است.»
(الکافی: 2/120/11)

حدیث 190

امام کاظم (علیه السلام): «لاتَستَقِلُّوا قلیلَ الذُّنوبِ، فإنّ قلیلَ الذُّنوبِ یَجتَمِعُ حتّی یکونَ کثیراً؛
امام کاظم (علیه السلام): گناهان اندک را کم مشمارید؛ زیرا همین گناهان اندک روی هم جمع می گردند و زیاد می شوند.»
(الأمالی للمفید: 157/8)

 

 

حدیث 191

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ العُقَلاءَ تَرَکُوا فُضولَ الدنیا فکیفَ الذُّنوبُ؟! وتَرکُ الدنیا مِنَ الفَضلِ، وتَرکُ الذُّنوبِ مِنَ الفَرضِ؛
امام کاظم (علیه السلام): خردمندان، زیادیِ دنیا را رها کردند چه رسد به گناهان! در حالی که ترک دنیا فضیلت (ارزش) است و ترک گناهان واجب.»
(بحار الأنوار: 78/301/1)

 

 

حدیث 192

امام کاظم (علیه السلام): «مَن طَلَبَ هذا الرِّزقَ مِن حِلِّهِ لِیَعودَ بهِ عَلی نفسِهِ وعِیالِهِ کانَ کالمُجاهِدِ فی سبیلِ اللّه ِ عزّ وجلّ، فإن غَلَبَ علَیهِ فَلْیَستَدِنْ عَلَی اللّه ِ وعَلی رسولِهِ (صلی الله علیه و آله) ما یَقوتُ بهِ عِیالَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرکه برای تأمین خود و خانواده اش در پی کسب این روزی از راه حلال بر آید مانند مجاهد در راه خداست. اما اگر نتوانست به دست آورد، به امید خدا و رسول او به اندازه قوت خانواده اش وام بگیرد.»
(الکافی: 5/93/3)

 

 

حدیث 193

امام کاظم (علیه السلام): «لا دِینَ لِمَن لامُرُوَّةَ لَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی که مردانگی و انسانیّت ندارد دین ندارد.»
(تحف العقول: 389)

 

 

حدیث 194

امام کاظم (علیه السلام): «الحِمیةُ رأسُ الدواءِ، والمَعِدةُ بیتُ الداءِ، عَوِّدْ بَدَناً ما تَعَوّدَ؛
امام کاظم (علیه السلام): پرهیز بهترین داروست و معده خانه امراض است، بدن را مادامی که عادت می کند عادت بده.»
(مکارم الأخلاق: 2/180/2468)

 

 

حدیث 195

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ الحِمیةُ أن تَدَعَ الشیءَ أصلاً لاتَأکُلَهُ،ولکنَّ الحِمیَةَ أن تَأکُلَ مِنَ الشیءِ وتُخَفِّفَ؛
امام کاظم (علیه السلام): پرهیز این نیست که چیزی را اصلاً نخوری، بلکه پرهیز آن است که از هر چیزی سبُک بخوری.»
(الکافی: 8/291/443)

 

 

حدیث 196

امام کاظم (علیه السلام): «لَیسَ مِن دواءٍ إلّا وهو یُهَیِّجُ داءً، ولیسَ شیءٌ فی البَدنِ أنفَعَ مِن إمساکِ الیدِ إلّا عمّا یَحتاجُ إلَیهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هیچ دارویی نیست، مگر آنکه خود بیماری تازه ای را دامن می زند. و برای بدن چیزی سودمندتر از پرهیز و خوردن غذا در حدّ نیاز بدن نیست.»
(الکافی: 8/273/409)

 

 

حدیث 197

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ لُقمانَ قالَ لِابنِهِ:... إنّ الدنیا بحرٌعمیقٌ، قد غَرِقَ فیها عالَمٌ کثیرٌ، فلتَکُنْ سَفینتُکَ فیها تَقوَی اللّه ِ، وحَشوُها الإیمانُ وشِراعُها التوکُّلُ، وقَیِّمُها العقلُ، ودلیلُها العِلمُ، وسُکّانُها الصَّبرُ؛
امام کاظم (علیه السلام): لقمان به فرزندش فرمود:... همانا دنیا دریایی ژرف است. خلقی بسیار در آن غرقه گشته اند؛ پس باید که کشتی تو در این دریا، تقوای خدا باشد و بار و بُنه اش ایمان و بادبانش توکّل و ناخدایش خِرَد وراهنمایش دانش وسکّانش شکیبایی.»
(الکافی: 1/16/12)

 

 

حدیث 198

امام کاظم (علیه السلام): «مَثَلُ الدنیا مَثَلُ ماءِ البحرِ؛ کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشاً حتّی یَقتُلَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): دنیا به آب دریا می ماند که هر چه تشنه از آن بنوشد، تشنه تر می شود تا سرانجام او را می کشد.»
(تحف العقول: 396)

 

 

حدیث 199

امام کاظم (علیه السلام): «تَمَثَّلَتِ الدنیا للمسیحِ (علیه السلام) فی صُورهِ امرأةٍ زَرْقاءَ، فقالَ لَها: کَم تَزَوَّجتِ؟ فقالَت: کثیراً، قالَ: فَکُلٌّ طَلَّقَکِ؟ قالَت: لا، بَل کُلّاً قَتَلتُ، قالَ المسیحُ (علیه السلام): فَوَیحٌ لأزواجِکِ الباقینَ، کیفَ لا یَعتَبِروُنَ بالماضینَ؟!؛
امام کاظم (علیه السلام): دنیا به صورت زنی چشم آبی در برابر مسیح (علیه السلام) مجسّم شد. به او فرمود: چند شوهر کرده ای؟ گفت: زیاد. مسیح (علیه السلام) فرمود: همه آنها تو را طلاق دادند؟ دنیا گفت: نه، بلکه همه را کشتم. مسیح (علیه السلام) فرمود: پس، وای بر شوهران باقیمانده تو؛ چگونه از گذشتگان عبرت نمی گیرند؟»
(بحارالأنوار: 78/311/1)

 

 

حدیث 200

امام کاظم (علیه السلام): «مَثَلُ الدنیا مَثَلُ الحَیّةِ؛ مَسُّهالَیِّنٌ وفی جَوفِها السُّمُّ القاتِلُ، یَحذَرُها الرِّجالُ ذَوُو العُقولِ، ویَهوِی إلَیها الصِّبیانُ بأیدیهِم؛
امام کاظم (علیه السلام): دنیا به مار می ماند که پوستی نرم دارد اما درونش زهری کشنده است. مردمان خردمند از آن حذر می کنند و کودکان دستهای خود را به سوی آن دراز می کنند.»
(بحار الأنوار: 78/311/1)

 

 

حدیث 201

امام کاظم (علیه السلام): «إجعَلوا لِأنفُسِکُم حظّاً مِن الدنیا بِإعطائها ما تَشتَهی مِن الحلالِ وما لا یَثلِمُ المُروّةَ وما لا سَرَفَ فیهِ، واستَعِینوا بذلکَ علی اُمورِ الدِّینِ، فإنّهُ رُوِیَ: لیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لدِینِهِ، أو تَرَکَ دِینَهُ لِدُنیاهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): با برآوردن خواهشهای نفسانی خود از حلال، تا آن جا که به مروّت لطمه ای نزند و به اسراف نینجامد، به نفسهای خویش از دنیا بهره ای دهید و از این طریق برای انجام امور دین خود کمک بگیرید؛ زیرا روایت شده است که: از ما نیست کسی که دنیایش را به خاطر دینش رها کند یا دینش را برای دنیایش فرو گذارد.»
(بحار الأنوار: 78/321/18)

 

 

حدیث 202

امام کاظم (علیه السلام): «إذا کانَت لَکَ حاجَةٌ إلی اللّه ِ فَقُل: اللّهُمَّ إنّی أسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وعَلِیٍّ، فَإنّ لَهُما عِندَکَ شَأنا مِنَ الشَّأنِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه خواستی از خداوندحاجتی طلب کنی، بگو: خدایا! به حقّ محمّد و علی از تو مسئلت می کنم؛ زیرا آن دو را نزد تو منزلتی بزرگ است.»
(الدعوات: 51/127)

 

 

حدیث 203

امام کاظم (علیه السلام): «عَلَیکُم بِالدُّعاءِ، فَإنَّ الدُّعاءَ للّه ِِ، وَالطَّلَبَ إلی اللّه ِ یَرُدُّ البَلاءَ وَقَد قُدِّرَ وَقُضِیَ وَلَم یَبقَ إلّا إمضاؤهُ، فإِذا دُعِیَ اللّه ُ عزّوجلّ وسُئلَ صَرْفَ البَلاءِ صَرَفَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام): بر شما باد دعاکردن؛ زیرا دعا به درگاه خدا و مسئلت کردن از او، بلایی را که قضا و قدر الهی به آن تعلق گرفته و فقط مانده که قطعی شود، دفع می کند. پس، چون خداوند عز و جل خوانده شود و از او دفع بلا مسئلت گردد، آن را بر می گرداند.»
(الکافی: 2/470/8)

 

 

حدیث 204

امام کاظم (علیه السلام): «خَیرُ الاُمورِأوْسَطُها؛
امام کاظم (علیه السلام): بهترین کارها، میانه و معتدلترین آنهاست.»
(بحار الأنوار: 76/292/16)

 

 

حدیث 205

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ اللّه َ عزّوجلّ لم یُحَرِّمِ الخَمرَ لاسْمِها، ولکنّهُ حَرّمَها لعاقِبَتِها؛ فما کانَ عاقِبَتُهُ عاقِبَةَ الخَمرِ فهُو خَمرٌ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل شراب را به خاطر نامش حرام نکرده بلکه به سبب پیامدهای آن حرامش کرده است. پس، هر چیزی که پیامدهای شراب را داشته باشد آن نیز شراب است.»
(الکافی: 6/412/2)

 

 

حدیث 206

امام کاظم (علیه السلام): «اسْتَحْیوا مِن اللّه ِ فی سَرائرِکُم کما تَسْتَحْیونَ مِن النّاسِ فی عَلانِیَتِکُم؛
امام کاظم (علیه السلام): در نهان از خدا شرم کنید همچنان که در آشکار از مردم شرم می کنید.»
(تحف العقول: 394)

 

 

حدیث 207

امام کاظم (علیه السلام): «لا تَمْنَحوا الجُهّالَ الحِکمَةَ فتَظْلِموها، ولا تَمْنَعوها أهْلَها فتَظْلِموهُم؛
امام کاظم (علیه السلام): حکمت را در اختیار نادانان مگذارید که در غیر این صورت به آن ستم کرده اید، و آن را از اهلش دریغ نکنید که در غیر این صورت به آنان ستم روا داشته اید.»
(بحار الأنوار: 78/303/1)

 

 

حدیث 208

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ الزَّرعَ یَنْبُتُ فی السَّهلِ ولا یَنْبُتُ فی الصَّفا، فکذلکَ الحِکمَةُ تَعْمُرُ فی قَلبِ المُتواضِعِ، ولا تَعْمُرُ فی قَلبِ المُتَکبِّرِ الجبّارِ؛ لأنَّ اللّه َ جَعلَ التَّواضُعَ آلةَ العَقلِ؛
امام کاظم (علیه السلام): همانا زراعت در دشت می روید و بر روی کوه نمی روید. حکمت نیز چنین است، در دلِ افتاده آبادان می شود و در دل خودستای گردنفراز پرورش نمی یابد؛ زیرا که خداوند افتادگی را ابزار خِرد قرار داده است.»
(بحار الأنوار: 78/312/1)

 

 

حدیث 209

امام کاظم (علیه السلام): «قیلَ لِلُقمانَ: ما یَجْمَعُ مِن حِکْمتِکَ؟ قالَ: لا أسْألُ عَمّا کُفِیتُهُ، ولا أتَکَلّفُ ما لا یَعْنینی؛
امام کاظم (علیه السلام): به لقمان گفته شد: چکیده حکمت تو چیست؟ گفت: از آنچه می دانم نمی پرسم و برای آنچه به من مربوط نمی شود خود را به زحمت نمی اندازم.»
(بحار الأنوار: 13/417/10)

 

 

حدیث 210

امام کاظم (علیه السلام): «قُلِ الحقَّ وإنْ کانَ فیهِ هَلاکُکَ، فإنَّ فیهِ نَجاتَکَ... ودَعِ الباطِلَ وإنْ کانَ فیهِ نَجاتُکَ فإنّ فیهِ هَلاکَکَ؛
امام کاظم (علیه السلام): حقّ را بگو اگر چه نابودی تو در آن باشد؛ زیرا که نجات تو در آن است... و باطل را فروگذار هر چند نجات تو در آن باشد؛ زیرا که [در واقع ]نابودی تو در آن است.»
(تحف العقول: 408)

 

 

حدیث 211

امام کاظم (علیه السلام): «لَیس مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَومٍ، فإنْ عَمِلَ خَیرا اسْتَزادَ اللّه َ مِنهُ وحَمِدَ اللّه َ علَیهِ، وإنْ عَمِلَ شَیئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه َ وتابَ إلَیهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند و ببیند که اگر کار نیکی انجام داده است از خداوند توفیق انجام بیشتر آن را بخواهد و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر کار بدی انجام داده است از خدا آمرزش بخواهد و توبه کند.»
(الاختصاص: 26)

 

 

حدیث 212

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ رسولَ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) کانَ یأتیأهلَ الصُّفَّةِ وکانوا ضِیفانَ رسولِ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله)، کانوا هاجَروا مِن أهالیهِم وأموالِهِم إلی المَدینَةِ فأسْکَنَهُم رسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) صُفَّةَ المَسجِدِ، وهُم أربَعُمِائةِ رجُلٍ [ کان]، یُسَلِّمُ علَیهِم بالغدوةِ والعَشِیِّ، فأتاهُم ذاتَ یومٍ فمِنهُم مَن یَخصِفُ نَعلَهُ، ومِنهُم مَن یَرقَعُ ثَوبَهُ، ومِنهُم مَن یَتَفلّی، وکانَ رسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) یَرزُقُهُم مُدّا مُدّا مِن تمرٍ فی کُلِّ یَومٍ.
فقامَ رجُلٌ مِنهُم فقالَ: یا رسولَ اللّه ِ، التَّمرُ الّذی تَرْزُقُنا قَد أحْرَقَ بطُونَنا!

فقالَ رسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله): أمَا إنّی لَوِ اسْتَطَعْتُ أنْ اُطْعِمَکُمُ الدُّنیا لَأطعَمْتُکُم، ولکنْ مَن عاشَ مِنکُم من بَعدی فسَیُغدی علَیهِ بالجِفانِ ویُراحُ علَیهِ بالجِفانِ، ویَغدو أحَدُکُم فی قَمیصةٍ ویَروحُ فی اُخری، وتُنَجِّدونَ بُیوتَکُم کما تُنَجَّدُ الکَعبَةُ.
فقامَ رجُلٌ فقالَ: یا رسولَ اللّه ِ، إنّا علی ذلکَ الزَّمانِ بالأشْواقِ! فمَتی هُو؟!
قالَ (صلی الله علیه و آله): زَمانُکُم هذا خَیرٌ مِن ذلکَ الزّمانِ، إنَّکُم إنْ مَلَأتُم بطُونَکُم مِن الحَلالِ تُوشِکونَ أنْ تَملؤوها مِن الحَرامِ
.
امام کاظم (علیه السلام): اهل صفّه میهمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند. آنها خان ومان خود را رها کرده به مدینه هجرت کرده بودند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آنان را که چهل مرد بودند در صفّه مسجد اسکان داد. آن حضرت هر صبح و شام نزد ایشان می رفت و بر آنان سلام می داد. روزی بر صفّه نشینان وارد شد، دید یکی کفش خود را پینه می کند، دیگری لباسش را وصله می زند و عده ای هم جامه های خودرا از شپش پاک می کنند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) هر روز یک مُدّ (تقریبا یک چارک) خرما به آنها می داد. مردی از میان آنها برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! خرمایی که به ما می دهی معده های ما را سوزاند! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: بدانید که اگر می توانستم دنیا را خوراک شما کنم این کار را می کردم اما کسانی از شما که پس از من زنده بمانند صبح و شام غذای سیر خواهند خورد، هرکدام صبح یک پیراهن خواهید پوشید و شب پیراهنی دیگر و خانه هایتان را، همانند کعبه، بر افراشته و آراسته خواهید کرد.
مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا! ما مشتاق چنان روزی هستیم! کی فرا خواهد رسید؟!
فرمود: این زمان شما بهتر از آن زمان است. شما اگر شکمهای خود را از حلال پر کنید، هیچ بعید نیست که آن را از حرام نیز پر نمایید.
(النوادر للراوندی: 152/223)

 

 

حدیث 213

امام کاظم (علیه السلام): «لیسَ حُسنُ الجِوارِ کَفَ الأذی، ولکنْ حُسنُ الجِوارِ الصّبرُ علی الأذی؛
امام کاظم (علیه السلام): حسن همسایگی، این نیست که آزار نرسانی بلکه حسن همسایگی، این است که در برابر آزار و اذیّت همسایه شکیبا باشی.»
(تحف العقول: 409، الکافی: 2/667/9 وفیه «صبرک» بدل «الصبر»)

 

 

حدیث 214

امام کاظم (علیه السلام): «لا یُخلِّدُ اللّه ُ فی النّارِ إلّاأهلَ الکُفرِ والجُحودِ وأهلَ الضَّلالِ والشِّرکِ، ومَنِ اجْتَنبَ الکبائرَ مِن المؤمنینَ لَم یُسألْ عنِ الصَّغائرِ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند جز کافران ومنکران و گمراهان و مشرکان را در آتش،جاودان نکند. مؤمنانی که از گناهان کبیره اجتناب کنند درباره گناهان صغیره بازخواست نشوند.»
(التوحید: 407/6)

 

 

حدیث 215

امام کاظم (علیه السلام): «جاهِدْ نَفْسَکَ لِتَرُدَّها عَن هَواها، فإنَّهُ واجِبٌ علَیکَ کجِهادِ عَدُوِّکَ؛
امام کاظم (علیه السلام): برای بازداشتن نفْس خود ازخواهش هایش با آن مبارزه کن که مبارزه با نفْس، همچون مبارزه با دشمنت، بر تو واجب است.»
(تحف العقول: 399)

 

 

حدیث 216

امام کاظم (علیه السلام): «المُصیبَةُ للصّابرِواحدَةٌ، وللجازعِ اثْنَتانِ؛
امام کاظم (علیه السلام): مصیبت برای شکیبا یکی است و برای ناشکیبا دو تا.»
(تحف العقول: 414)

 

 

حدیث 217

امام کاظم (علیه السلام): «إنّ السَّیّئاتِ لا تَخْلو مِن إحدی ثلاثٍ: إمّا أنْ تکونَ مِن اللّه ِ ـ ولَیستْ مِنهُ ـ فلا یَنبغی للرَّبِّ أنْ یُعذّبَ العبدَ علی ما لا یَرْتَکِبُ، وإمَّا أنْ تکونَ مِنهُ ومِن العبدِ ـ ولَیستْ کذلکَ ـ فلا یَنبغی للشَّریکِ القَوِیِّ أنْ یظلِمَ الشَّریکَ الضَّعیفَ، وإمّا أنْ تکونَ مِن العبدِ ـ وهِی مِنهُ ـ فإنْ عَفا فبِکَرَمِهِ وجُودِهِ، وإنْ عاقَبَ فبِذَنبِ العبدِ وجَریرَتِهِ
امام کاظم (علیه السلام): گناهان از سه حال خارج نیستند: یا از جانب خدایند ـ که البته چنین نیست ـ در این صورت پروردگار را نشاید که بنده را برای آنچه مرتکب نشده عذاب کند. یا از جانب خدا و بنده، هر دو، است ـ که البته چنین هم نیست ـ در این صورت سزاوار نیست که شریک نیرومند به شریک ناتوان ستم روا دارد. یا این که از جانب بنده است ـ که همین طور هم هست ـ در این صورت اگر خداوند او را ببخشد از روی بزرگواری و بخشندگی چنین کرده است و اگر کیفرش دهد به سبب گناه و بزهکاری خود او کیفر داده است.
(بحار الأنوار: 78/323/23)

 

 

حدیث 218

امام کاظم (علیه السلام): «رجُلٌ مِن أهلِ قُمّ یدعو النّاسَ إلی الحقِّ، یَجْتَمِعُ مَعهُ قَومٌ کَزُبرِ الحدیدِ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ، ولا یَمَلّونَ مِن الحَربِ، ولا یَجْبُنونَ، وعلی اللّه ِ یَتَوکّلونَ، والعاقِبَةُ للمُتّقِینَ؛
امام کاظم (علیه السلام): مردی از قم مردم را به حق فرامی خواند و بر گرد او مردمانی فراهم می آیند که چونان پاره های آهن استوارند، طوفان ها آنها را به لرزه نمی اندازد و از جنگ خسته نمی شوند و بزدلی نشان نمی دهند، به خدا توکّل دارند و فرجام از آنِ پرهیزگاران است.»
(بحار الأنوار: 60/216/37)

 

 

حدیث 219

امام کاظم (علیه السلام): «مثَلُ المؤمنِ مثَلُ کِفَّتَیِ المِیزانِ: کلّما زِیدَ فی إیمانِهِ زِیدَ فی بلائِهِ، لِیَلْقی اللّه َ عزّ وجلّ ولا خَطیئةَ لَه؛
امام کاظم (علیه السلام): مؤمن به دو کفّه ترازو می ماندکه هر چه بر ایمان او افزوده شود بلایش فزونی می گیرد تا خداوند عز و جل را بدون گناه، دیدار کند.»
(بحار الأنوار: 67/243/82)

 

 

حدیث 220

امام کاظم (علیه السلام): «لَن تَکونوا مؤمنینَ حتّی تَعُدّوا البلاءَ نِعمَةً والرَّخاءَ مُصیبَةً، وذلکَ أنَّ الصَّبرَعِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ؛
امام کاظم (علیه السلام): شما هرگز مؤمن نیستید مگر آن که بلا و گرفتاری را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت؛ زیرا صبر بر بلا و گرفتاری ارزشمندتر است از غفلت به هنگام آسایش و خوشی.»
(جامع الأخبار: 313/870)

 

 

حدیث 221

امام کاظم (علیه السلام): «ـ وقد سُئلَ عنِ الکبائرِ: هلْ تُخرِجُ مِن الإیمانِ؟ ـ: نَعَم، وما دُونَ الکبائرِ، قالَ رسولُ اللّه (صلی الله علیه و آله): «لا یَزْنی الزّانی وهُو مؤمنٌ ولا یَسْرِقُ السّارقُ وهُو مؤمنٌ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به این سؤال که آیا گناهان کبیره ایمان را سلب می کند؟ ـ فرمود: آری و گناهان کوچکتر نیز. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: زناکار، در حالی که مؤمن است زنا نمی کند و سارق، در حال ایمان، دزدی نمی کند.»
(بحار الأنوار: 69 / 63 / 7)

 

 

حدیث 222

امام کاظم (علیه السلام): «الإيمانُ عملٌ كلُّهُ، و القَولُ بعضُ ذلكَ العملِ بِفَرضٍ مِن اللّه ِ بَيَّنَهُ في كِتابهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): ایمان سراسر عمل است؛ و گفتار، [نیز] برخی از آن عمل است که خداوند در کتاب خود، وجوب آن را بیان فرموده است.»
((اُنظر) الکافی: 2 / 33، باب فی أن الایمان مبثوث لجوارح البدن کلها، وقد اُشیر هناک إلی بعض الآیات؛ کالآیة 46 من سورة العنکبوت والآیة 139 من سورة النساء والآیة 30 و 31 من سورة النور.)

 

 

حدیث 223

امام کاظم (علیه السلام): «لو کانَ فیکُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
امام کاظم (علیه السلام): اگر در میان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قیام می کرد.»
(مشکاة الأنوار: 128 / 300)

 

 

حدیث 224

امام کاظم (علیه السلام): «انتظارُ الفَرَجِ مِن الفَرَجِ؛
امام کاظم (علیه السلام): انتظار فرج، جزء فرج است.»
(الغیبة للطوسی: 459 / 471)

 

 

حدیث 225

امام کاظم (علیه السلام): «الإمامةُ هِیَ النُّورُ، وذلکَ قولُهُ عزّوجلّ: (آمِنُوا باللّه ِ وَرَسُولِهِ والنُّورِ الّذی أنْزَلْنا
امام کاظم (علیه السلام): امامت، نور و روشنایی است؛ همان که خداوند عز و جل فرموده: «به خدا و پیامبر او و نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید؛ نور همان امام است.»
(التغابن: 8)

 

 

حدیث 226

امام کاظم (علیه السلام): «لَو ظَهَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ؛
امام کاظم (علیه السلام): اگر اجل ها (مدت عمرها) معلوم شود آرزوها رسوا می شوند.»
(أعلام الدین: 305)

 

 

حدیث 227

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی مَعنَی «اللّه» ـ: اِستَولی عَلی ما دَقَّ وجَلَّ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در معنای «اللّه» ـ: بر هر چیز کوچک و بزرگ، چیره است.»
(الکافی: 1/115/3)

 

 

حدیث 228

امام کاظم (علیه السلام): «ـ لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ ـ: الّذِی یَأْکُلُ فِی الأسْوَاقِ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ در پاسخ به سؤال درباره انسان فرومایه ـ فرمود: کسی است که در کوچه و بازار چیز می خورد.»
(وسائل الشیعة: 16/513/1)

 

 

حدیث 229

امام کاظم (علیه السلام): «ـ عِندَ ما شَکی لَهُ بَعضُهُم إبنَالَهُ ـ: لا تَضرِبْهُ، واهْجُرْهُ ولا تُطِلْ؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ به شخصی که از فرزندش شکایت داشت ـ فرمود: او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه با او قهر کن.»
(بحار الأنوار: 104/99/74)

 

 

حدیث 230

امام کاظم (علیه السلام): «تَعاهَدُوا عِبادَ اللّه ِ نِعَمَهُ بإصلاحِکُم أنفُسَکُم تَزدادُوا یَقینا، وتَربَحوا نَفِیسا ثَمِینا؛
امام کاظم (علیه السلام): ای بندگان خدا! با اصلاح خود،نعمت های خداوند را پاس دارید، تا بر یقین شما افزوده شود و سودی باارزش و گرانبها به دست آورید.»
(الکافی: 2/268/1)

 

 

حدیث 231

امام کاظم (علیه السلام): «سَاَلَ رَجُلٌ رَسولَ اللّه (صلی الله علیه و آله): ما حَقُّ الْوالِدِ عَلی وَلَدِهِ؟ قالَ: لا یُسَمّیهِ بِاسْمِهِ، وَ لا یَمْشی بَیْنَ یَدَیْهِ، وَ لا یَجْلِسُ قَبْلَهُ، وَ لا یَسْتَسِبُّ لَهُ؛
مردی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پرسید: حقّ پدر بر فرزند چیست؟ فرمودند: پدر را به نامش صدا نزند و جلوتر از او راه نرود و قبل از او ننشیند و باعث ناسزاگویی دیگران به او نشود.»
(کافی، ج 2، ص 158، ح 5)

 

 

حدیث 232

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَیْرا اسْتَزادَ اللّه َ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللّه َ عَلَیْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَیْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه َ وَ تابَ اِلَیْهِ؛
از ما نیست کسی که هر روز اعمال خود را محاسبه نکند تا اگر نیکی کرده از خدا بخواهد بیشتر نیکی کند و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر بدی کرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نماید.»
(الاختصاص، ص 26)

 

 

حدیث 233

امام کاظم (علیه السلام): «کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَةُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دینداری هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمی شود.»
(تحف العقول، ص 396)

 

 

حدیث 234

امام کاظم (علیه السلام): «قَلیلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعاقِلِ مَقبولٌ مُضاعَفٌ، وَ کَثیرُ العَمَلِ مِنْ اَهْلِ الهَوی وَ الجَهْلِ مَرْدودٌ؛
اندکی عمل [صالح] از شخص عاقل، [در پیشگاه الهی] پذیرفته و چند برابر می شود، در حالی که اعمال [صالح] بسیار، از مردمان هوسران یا نادان، پذیرفته نمی گردد.»
(تحف العقول، ص 387)

 

 

حدیث 235

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا اسْتَزادَ اللّه َ وَ اِنْ عَمِلَ سَیِّئا اسْتَغْفَرَ اللّه َ مِنْهُ وَ تابَ إِلَیْهِ؛
از ما نیست کسی که هر روز اعمال خود را محاسبه نکند تا اگر نیکی کرده از خدا بخواهد که بیشتر نیکی کند و اگر بدی کرده از خدا طلب آمرزش نموده و توبه کند.»
(کافی، ج 2، ص 453، ح 2)

 

 

حدیث 236

امام کاظم (علیه السلام): «ایّاکُمْ وَ البُخْلَ فَاِنَّهُ عاهَةٌ لا یَکونُ فی حُرٍّ وَ لا مُؤْمِنٍ، اِنَّهُ خِلافُ الاْیمانِ؛
از بُخل، دوری کنید. بُخل، آفتی است که در هیچ انسانِ آزاده یا مؤمنی یافت نمی شود. بُخل، با ایمان، سازگار نیست.»
(فقه الرضا (علیه السلام)، ص 338)

 

 

حدیث 237

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ الْعُقَلاءَ تَرَکُوا فُضُولَ الدُّنْیا فَکَیْفَ الذُّنوبُ؟! وَ تَرْکُ الدُّنْیا مِنَ الْفَضلِ، وَ تَرْکُ الذُّنوبِ مِنَ الْفَرْضِ؛
عاقلان، زیادیِ دنیا را هم رها کردند، چه رسد به گناهان! ترک دنیا، فضیلت [و ارزش] است، در حالی که ترک گناهان، واجب است.»
(بحار الأنوار، ج 78، ص 301، ح 1)

 

 

حدیث 238

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّهُ لَمْ یَخَفِ اللّه َ مَنْ لَمْ یَعْقِلْ عَنِ اللّه ِ، وَ مَنْ لَمْ یَعْقِلْ عَنِ اللّه ِ لَمْ یَعْقِدْ قَلبَهُ عَلی مَعْرِفَةٍ ثابِتَةٍ یُبْصِرُها وَ یَجِدُ حَقیقَـتَها فی قَلْبِهِ، وَ لا یَـکونُ اَحَدٌ کَذالِکَ اِلاّ مَنْ کانَ قَولُهُ لِـفِعْلِهِ مُصَدِّقا، وَ سِرُّهُ لِعَلانیَتِهِ مُوافِقا؛
هر کس در باره خدا نیندیشد، از [مجازاتِ] او ترسی به خودْ راه نخواهد داد و آن که به خدا نمی اندیشد، دلش با معرفت خدا چنان پیوند نخواهد خورد که با آن، بصیرت یابد و حقیقت معرفت را در دلش دریابد و کسی چنین نخواهد شد، مگر آن که رفتار وی همانند گفتارش و باطن وی مطابق ظاهرش باشد.»
(تحف العقول، ص 388)

 

 

حدیث 239

امام کاظم (علیه السلام): «اَعوذُ بِوَجْهِکَ الْـکَریمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتی لا تُرامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتی لا یَمْتَنِعُ مِنْها شَیْ ءٌ، مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الأَْوْجاعِ کُلِّها؛
خدایا! از همه بدی های دنیا و آخرت و از شرّ همه دردها، به بزرگواری و عزّت زوال ناپذیر و قدرت بی مانعت، پناه می برم.»
(فروع کافی، ج 3، ص 346، ح 28)

 

 

حدیث 240

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ رَجُلاً سَاَلَ اَباعَبدِ اللّه (علیه السلام): «ما بالُ القُرْآنِ لایَزْدادُ عَلَی النَّشْرِ وَ الدِّراسَةِ اِلاّ غَضاضَةً؟ فَقالَ: لاَِنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَ تَعالی لَمْ یُنْزِلْهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ، وَ لا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فَهُوَ فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ، وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ اِلی یَوْمِ الْقیامَةِ؛
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: چه دلیلی دارد که قرآن، با وجود نشر و بحث و بررسی، مدام بر تازگی اش افزوده می شود؟ فرمودند: برای این که خداوند تبارک و تعالی، آن را برای یک زمان خاص و مردمانی خاص، نازل نکرده است. از این رو، در هر زمانی تازه است و تا قیامت، برای همه ملّت ها تازگی دارد.»
(عیون أخبار الرضا7، ج 2، ص 87، ح 32)

 

 

حدیث 241

امام کاظم (علیه السلام): لَمّا سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعالی: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه ِ فَهُوَ حَسْبُهُ» ـ: اَلتَّوَکُّلُ عَلَی اللّه ِ دَرَجاتٌ، مِنْها اَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَی اللّه ِ فی اُمورِکَ کُلِّها، فَما فَعَلَ بِکَ، کُنْتَ عَنْهُ راضیا، تَعْلَمُ اَ نَّهُ لایَاْلوکَ خَیْرا وَ فَضْلاً وَ تَعْلَمُ اَنَّ الْحُکْمَ فی ذلِکَ لَهُ، فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه ِ بِتَفویضِ ذلِکَ اِلَیْهِ، وَثِقْ بِهِ فیها وَ فی غَیْرِها؛
در پاسخ به سؤال از آیه «و هر کس به خدا توکّل کند، کفایت امرش را می کند»: توکّل کردن بر خدا، درجاتی دارد: یکی از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکّل کنی و هر چه با تو کرد، از او خشنود باشی و بدانی که او نسبت به تو، از هیچ خیر و تفضّلی کوتاهی نمی کند و بدانی که در این باره، حکم، حکم اوست، پس با واگذاری کارهایت به خدا، بر او توکّل کن و در آن کارها، و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.»
(کافی، ج 2، ص 65، ح 5)

 

 

حدیث 242

امام کاظم (علیه السلام): «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصیَةِ وَ صِدْقَ النِّـیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدی وَ الاِْسْتِقامَةِ؛
خدایا! روزی کن ما را توفیق اطاعت و دوری از گناه و نیّت پاک و شناختن احکام، و اکرام نما ما را به هدایت و استقامت.»
(مصباح کفعمی، ص 80)

 

 

حدیث 243

امام کاظم (علیه السلام): «قُلِ الْحَقَّ وَ اِنْ کانَ فیهِ هَلاکُکَ، فَاِنَّ فیهِ نَجاتَکَ... اِتَّقِ اللّه َ وَ دَعِ الْباطِلَ وَ اِنْ کانَ فیهِ نَجاتُکَ فَاِنَّ فیهِ هَلاکَکَ؛
حقّ را بگو، اگر چه نابودی تو در آن باشد؛ زیرا که نجات تو در آن است... تقوای الهی، پیشه کن و باطل را فرو گذار، هر چند [به ظاهر] نجات تو در آن باشد؛ زیرا که نابودی تو در آن است.»
(تحف العقول، ص 408)

 

 

حدیث 244

امام کاظم (علیه السلام): «عَنْ سُماعَةَ، قالَ: سَاَلْتُ اَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام)عَنِ الْخُمْسِ، فَقالَ: فی کُلِّ ما اَفادَ النّاسُ، مِنْ قَلیلٍ اَوْ کَثیرٍ؛
سماعه گفت: از امام کاظم (علیه السلام) درباره خمس سؤال کردم. امام فرمودند: در هر چیزی که مردم بهره مند می شوند، خواه کم و خواه زیاد، خمس است.»
(کافی، ج 1، ص 545، ح 11)

 

 

حدیث 245

امام کاظم (علیه السلام): «قُلِ الْحَقَّ وَ اِنْ کانَ فیهِ هَلاکُکَ فَاِنَّ فیهِ نَجاتَکَ، وَ دَعِ الْباطِلَ وَ اِنْ کانَ فیهِ نَجاتُکَ فَاِنَّ فیهِ هَلاکَکَ؛
حقّ را بگو اگر چه نابودی تو در آن باشد؛ چرا که [در واقع،] نجات تو در آن است و باطل را رها کن، هر چند نجات تو در آن باشد؛ چرا که [در واقع،] نابودی تو در آن است.»
(الاختصاص، ص 32)

 

 

حدیث 246

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی السَّهْلِ وَ لایَنْبُتُ فِی الصَّفا، فَکَذلِکَ الْحِکْمَةُ تَعْمُرُ فی قَلْبِ الْمُتَواضِعِ وَ لاتَعْمُرُ فی قَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبّارِ، لاَِنَّ اللّه َ جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَـبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْلِ؛
زراعت، در زمین هموار می روید، نه بر سنگ سخت. و چنین است که حکمت، در دل های متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبّر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل، و تکبّر را وسیله جهل قرار داده است.»
(تحف العقول، ص 396)

 

 

حدیث 247

امام کاظم (علیه السلام): «مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنَعَ بَقیَتْ عَلَیهِ النِّعْمَةُ، وَ مَنْ بَذَّرَ وَ اَسْرَفَ زالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ؛
کسی که میانه رو و قانع باشد، نعمتش باقی می ماند و کسی که ریخت و پاش و اسراف کند، نعمت را از دست می دهد.»
(تحف العقول، ص 403)

 

 

حدیث 248

امام کاظم (علیه السلام): «طوبی لِلْمُصْلِحینَ بَیْنَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ یَوْمَ الْقیامَةِ؛
خوشا به سعادت اصلاح کنندگان بین مردم که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند.»
(تحف العقول، ص 393)

 

 

حدیث 249

امام کاظم (علیه السلام): «لَنْ تَکونُوا مُؤْمِنینَ حَتّی تَعُدُّوا الْبَلاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخاءَ مُصیبَةً، وَ ذلِکَ اَنَّ الصَّبْرَ عِنْدَ الْبَلاءِ اَعْظَمُ مِنَ الْغَفْلَةِ عِنْدَ الرَّخاءِ؛
هرگز مؤمن نخواهید بود تا این که گرفتاری را نعمت و آسودگی و راحت را مصیبت بشمرید. و این بدان جهت است که صبر در گرفتاری، بهتر از غفلت در آسایش است.»
(جامع الأخبار، ص 313، ح 870)

 

 

حدیث 250

امام کاظم (علیه السلام): «یا هِشامُ، ما بَعَثَ اللّه ُ أنبِیاءَهُ ورُسُلَهُ إلی عِبادِهِ إلاّ لِیَعقِلوا عَنِ اللّه، فَأَحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ به هشام بن حکم ـ: ای هشام! خداوند، پیامبران و رسولانش را به سوی بندگان خود نفرستاده، مگر بدان جهت که بصیرت الهی پیدا کنند. از این رو، بهترین کسانی که دعوت آنان را اجابت می کنند، کسانی هستند که شناخت بهتری دارند.»
(الکافی: ج 1 ص 16 ح 12)

 

 

حدیث 251

امام کاظم (علیه السلام): «وقَد عَلِمتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ إرادَةٍ یَختارُکَ بِها؛
امام کاظم (علیه السلام) ـ از دعاهای ایشان در ماه رجب ـ: به راستی دانستم که بهترین توشه مسافر کوی تو، تصمیمی است که با آن، تو را انتخاب کند.»
(الإقبال: ج 3 ص 277)

 

 

حدیث 252

امام کاظم (علیه السلام): «اِجتَهِدوا فی أن یَکونَ زَمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ: ساعَةً لِمُناجاة اللّه ِ، وساعَةً لأَِمرِ المَعاشِ، وساعَةً لِمُعاشَرَةِ الإِخوانِ والثِّقاتِ الَّذینَ یُعَرِّفونَکُم عُیوبَکُم، ویُخلِصون لَکُم فِی الباطِنِ، وساعَةً تَخلونَ فیها لِلَذّاتِکُم فی غَیرِ مُحرَّمٍ؛
امام کاظم (علیه السلام): تلاش کنید زمانتان چهار بخش باشد: زمانی برای راز و نیاز با خداوند؛ زمانی برای تأمین معاش؛ و زمانی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد، تا عیب هایتان را به شما بشناسانند و برای شما در امور پنهان، خیرخواهی کنند؛ و زمانی برای خوشی های حلال.»
(تحف العقول: ص 409)

 

 

حدیث 253

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ رَجُلاً مِن وُلدِ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ کانَ بِالمَدینَةنِ یُؤذی أبَا الحَسَنِ موسی (علیه السلام)ویَسُبُّهُ إذا رَآهُ ویَشتِمُ عَلِیّا، فَقالَ لَهُ بَعضُ حاشِیَتِهِ یَوما: دَعنا نَقتُل هذَا الفاجِرَ، فَنَهاهُم عَن ذلِکَ أشَدَّ النَّهیِ وزَجَرَهُم، وسَأَلَ عَنِ العُمَرِیِّ فَذُکِرَ أَنَّهُ یَزرَعُ بِناحِیَةٍ مِن نَواحِی المَدینَةنِ فَرَکِبَ إلَیهِ فَوَجَدَه فی مَزرَعَةٍ لَهُ فَدَخَلَ المَزرَعَةَ بِحِمارِهِ فَصاحَ بِهِ العُمَرِیُ لا تُوَطِّئ زَرعَنا فَتَوَطَّأَهُ بِالحِمارِ حَتّی وَصَلَ إلَیهِ، ونَزَلَ وَجَلَسَ عِندَهُ وباسَطَهُ وضاحَکَهُ وقالَ لَهُ: کَم غَرِمتَ عَلی زَرعِکَ هذا؟
قالَ: مِئَةُ دینارٍ.
قالَ: فَکَم تَرجو أن تُصیبَ؟
قالَ: لَستُ أعلَمُ الغَیبَ.
قالَ لَهُ: إنّما قُلتُ: کَم تَرجو أن یَجیئَکَ فیهِ؟
قالَ: أرجو أن یَجیءَ مِئَتا دینارٍ.
قالَ: فَأَخرَجَ لَهُ أبُوالحَسَنِ (علیه السلام)صُرَّةً فیها ثَلاثُمِئَةِ دینارٍ، وقالَ: هذا زَرعُکَ عَلی حالِهِ وَاللّه ُ یَرزُقُکَ فیهِ ما تَرجو.
قالَ: فَقامَ العُمَرِیُ فَقَبَّلَ رَأسَهُ وسَأَلَهُ أن یَصفَحَ عَن فارِطِهِ، فَتَبَسَّمَ إلَیهِ أبُوالحَسَنِ وَانصَرَف.
قالَ: وراحَ إلَی المَسجِدِ فَوَجَدَ العُمَرِیَ جالِسا، فَلَمّا نَظَرَ إلَیهِ قالَ: اللّه ُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالاتِهِ.
قالَ: فَوَثَبَ أصحابُهُ إلَیهِ.
فَقالوا لَهُ: ما قَضِیَّتُکَ؟ قَد کُنتَ تَقولُ غَیرَ هذا
قالَ: فَقالَ لَهُم: قَد سَمِعتُم ما قُلتُ الآنَ، وجَعَلَ یَدعو لأَِبِی الحَسَنِ (علیه السلام)فَخاصَموهُ وخاصَمَهُم.
فَلَمّا رَجَعَ أبُوالحَسَنِ إلی دارِهِ، قالَ لِجُلَسائِهِ الَّذینَ سَأَلوه فی قَتلِ العُمَرِیِّ
أیُّما کانَ خَیرا ما أرَدتُم أم ما أرَدتُ إنَّنی أصلَحتُ أمرَهُ بِهذَا المِقدارِ الَّذی عَرَفتُم وکُفیتُ بِهِ شَرَّهُ
.

بحار الأنوار ـ به نقل از حسن بن محمّد، از جدّش، و او از چند تن از یاران امام کاظم (علیه السلام) ـ: مردی از نوادگان عمر بن خطّاب، در مدینه، امام کاظم (علیه السلام) را آزار می داد و هر گاه ایشان را می دید، به علی (علیه السلام) دشنام می داد. برخی از اطرافیان امام کاظم (علیه السلام) به ایشان گفتند: اجازه بفرمایید این بدکار را به قتل برسانیم.
امام کاظم (علیه السلام) آنان را از این کار، به شدّت باز داشت و منع کرد و سراغِ [نشانی ]مرد دشنام گو را گرفت. گفته شد در فلان منطقه از مدینه کشاورزی می کند.
امام (علیه السلام)، سوار بر مَرکب، به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید. با الاغش داخل مزرعه شد. آن مرد فریاد زد: زراعت ما را لگدمال مکن!
امام (علیه السلام)، با الاغ از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک وی رسید. پیاده شد و در کنارش نشست. با او خوش و بِش کرد و به وی فرمود: «چه قدر خسارت بر زراعت تو وارد کردم؟».
مرد گفت: صد دینار.
فرمود: «امید داری چه قدر محصول به دست بیاوری؟».
گفت: غیب نمی دانم.
فرمود: «گفتم چه قدر امید داری؟».
گفت: امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم.
امام کاظم (علیه السلام) کیسه ای به وی داد که در آن، سیصد دینار بود و فرمود: «زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند، آنچه امید داری، به تو روزی می کند».
مرد، به پا خاست و سرِ ایشان را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد. امام (علیه السلام)تبسّمی کرد و بازگشت.
امام کاظم (علیه السلام) به مسجد رفت و مرد دشنام گو را دید که در مسجد، نشسته است. وقتی نگاهش به امام (علیه السلام) افتاد، گفت: خداوند، می داند رسالت خود را کجا قرار دهد!
یاران امام کاظم (علیه السلام) به سوی آن مرد شتافتند و به وی گفتند: داستان چیست؟ تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟!
مرد گفت: «شنیدید الآن چه گفتم» و شروع به دعا کردن برای امام کاظم (علیه السلام) کرد. گفتگوها میان مرد و یاران امام (علیه السلام) ادامه یافت. وقتی امام کاظم (علیه السلام) به خانه اش بازمی گشت، به اطرافیانش که [پیش از آن،]
می خواستند مرد را بکُشند، فرمود: «کاری که شما می خواستید انجام دهید، بهتر بود یا آنچه من انجام دادم؟ من با این مقدار پول، کارش را اصلاح کردم و از شرّش در امان گشتم».
(بحار الأنوار: ج 48 ص 102)

 

 

حدیث 254

امام کاظم (علیه السلام): «مَنِ استَشارَ لَم یَعدَم عِندَ الصَّوابِ مادِحا، وعِندَ الخَطَأَ عاذِرا؛
امام کاظم (علیه السلام): آن که مشورت کند، در صورت درستی [تصمیمش] ستایشگر را از دست نمی دهد و در صورت خطا، عذرپذیر را.»
(الدرّة الباهرة: ص 34)

 

 

حدیث 255

امام کاظم (علیه السلام): «أخَذَ أبیِ بِیَدی، ثُمَّ قالَ: یا بُنَیَّ، إنَّ أبی مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) أخَذَ بِیَدی، کَما أخَذتُ بِیَدِکَ، وقالَ: إنَّ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ (علیهماالسلام) أخَذَ بِیَدی، وقالَ: یا بُنَیَّ افعَلِ الخَیرَ إلی کُلِّ مَن طَلَبَهُ مِنکَ، فَإِن کانَ مِن أهلِهِ فَقَد أصَبتَ مَوضِعَهُ، وإن لَم یَکُن مِن أهلِهِ کُنتَ أنتَ مِن أهلِهِ، وإن شَتَمَکَ رَجُلٌ عَن یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِکَ فَاعتَذَرَ إلَیکَ فَاقبَل عُذرَهُ.
امام کاظم (علیه السلام): پدرم دستم را گرفت و فرمود: پسرم! پدرم محمّد بن علی (علیه السلام) (امام باقر (علیه السلام)، دستم را گرفت، چنان که من، دست تو را گرفتم و فرمود: «پدرم علی بن حسین (علیه السلام) (امام سجّاد (علیه السلام) دستم را گرفت و فرمود: فرزندم! کار نیک را برای هر که از تو درخواست کرد، انجام بده. اگر سزاوار آن باشد، به جایش انجام داده ای و اگر سزاوار آن نباشد، تو شایسته آنی. اگر مردی تو را از سَمت راست دشنام داد و به سَمت چپِ تو رفت و عذر خواست، عذرش را بپذیر».
(الکافی: ج 8 ص 152 ح 141)

 

 

حدیث 256

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ اللّه َ ـ جَلَّ و عَزَّ ـ یُبغِضُ العَبدَ النَوّامَ الفارِغَ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل بنده پُرخواب و بیکار را دشمن می دارد.»
(الکافی: ج 5 ص 84 ح 2)

 

 

حدیث 257

امام کاظم (علیه السلام): «إنَّ اللّه عز و جل لَم یُحَرِّمِ الخَمرَ لاِسمِها، ولکِنَّهُ حَرَّمَها لِعاقِبَتِها؛ فَما کانَ عاقِبَتُهُ عاقِبَةَ الخَمرِ فَهُوَ خَمرٌ؛
امام کاظم (علیه السلام): خداوند عز و جل شراب را برای نامش حرام نکرد؛ بلکه به جهت آثار و پیامدهایش حرام کرد و هرچه پیامدش مانند شراب باشد، آن هم شراب است.»
(الکافی: ج 6 ص 412 ح 2)

 

 

حدیث 258

امام کاظم (علیه السلام): «ـ فی قَولِ اللّه عز و جل «یَأَبَتِ اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَـئجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» ـ: قالَ لَها شُعَیبعٌ: یا بُنَیَّةُ هذا قَوِیٌّ قَد عَرَفتِهِ بِدَفعِ الصَّخرَةِ، الأَمینَ مِن أینَ عَرَفتِهِ؟
قالَت: یا أبَتِ، إنّی مَشَیتُ قُدّامَهُ، فَقالَ: اِمشی مِن خَلفی فَإِن ضَلَلتُ فَأَرشِدینی إلَی الطَّریقِ، فَإِنّا قَومٌ لا نَنظُرُ فی أدبارِ النِّساءِ.
امام کاظم (علیه السلام): ـ درباره این سخن خداوند عز و جل به نقل از دختر شعیب، خطاب به پدر که: «ای پدر! او (موسی) را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی: هم نیرومند [و هم] امانتدار است» ـ: شعیب (علیه السلام) به دخترش گفت: «دخترم! نیرومندی این مرد را با برداشتن سنگ، دانستی، امانتداری اش را از کجا دانستی؟».
دختر گفت: پدرم! من، پیشاپیش او راه می رفتم. به من گفت: پشتِ سرم حرکت کن و اگر اشتباه رفتم، راه را به من نشان بده. زیرا ما مردمانی هستیم که به پشتِ سر زنان، نگاه نمی کنیم.
(کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 19 ح 4974)

 

 

حدیث 259

امام کاظم (علیه السلام): «سَعَدَ امرُؤٌ لَم یَمُت حَتَّی یَری خَلَفا مِن نَفسِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی خوش بخت است که نمیرد تا جانشینی از [نسل ]خود را ببیند.»
(الکافی: ج 6 ص 4 ح 3، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 30 ح 22 عن جعفر بن خلف)

 

 

حدیث 260

امام کاظم (علیه السلام): «مَن أکَلَ البَیضَ و البَصَلَ وَ الزَّیتَ زادَ فی جُماعِهِ، ومَن أکَلَ اللّحمَ بِالبَیضِ کَبُرَ عَظمُ وَلَدِهِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هر کس تخم مرغ، پیاز و روغن زیتون بخورد، بر توان آمیزش او افزوده می شود و هر کس گوشت را با تخم مرغ بخورد، استخوان فرزندش درشت خواهد شد.»
(مکارم الأخلاق: ج 1 ص 425 ح 1451، بحار الأنوار: ج 104 ص 84 ح 41)

 

 

حدیث 261

امام کاظم (علیه السلام): «جاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِ (صلی الله علیه و آله)، فَقالَ: یا رَسولَ اللّه ِ، ما حَقُّ ابنِی هذا؟
قالَ: تُحْسِنُ اسمَهُ و أدَبَهُ، وَضَعهُ مَوضِعَا حَسَنا؛
امام کاظم (علیه السلام): کسی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: ای پیامبر خدا! حقّ این فرزند بر من چیست؟
فرمود: «نام او و تربیت او را نیکو گردانی و او را در جایگاه [تربیتی ]نیکویی قرار دهی».
(الکافی: ج 6 ص 48 ح 1، تهذیب الأحکام: ج 8 ص 111 ح 384 کلاهما عن درست)

 

 

حدیث 262

امام کاظم (علیه السلام): «أَوَّلُ ما یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أَن یُسَمِّیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلیُحْسِن أَحَدُکُم اسمَ وَلَدِهِ.
امام کاظم (علیه السلام): نخستین نیکیِ انسان به فرزندش، این است که نام نیک بر او نهد. پس هر کدام از شما باید نام نیک بر فرزندش بگذارد.»
(الکافی: ج 6 ص 18 ح 3، تهذیب الأحکام: ج 7 ص 437 ح 1745 کلاهما عن موسی ابن بکر)

 

 

حدیث 263

امام کاظم (علیه السلام): «لا یَدخُلُ الفَقرُ بَیتا فیهِ اسمُ مُحَمَّدٍ أَو أَحمَدَ أَو عَلِیٍ أَوِ الحَسَنِ أَوِ الحُسَینِ أَو جَعفَرٍأَو طالِبٍ أَو عَبدِاللّه ِ، أَو فاطِمَةَ مِنَ النِّساءِ؛
امام کاظم (علیه السلام): به خانه ای که در آن نام محمّد یا احمد یا علی یا حسن و یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبد اللّه و یا فاطمه، از زنان، باشد، فقر وارد نمی شود.»
(الکافی: ج 6 ص 19 ح 8، تهذیب الأحکام: ج 7 ص 438 ح 1748 کلاهما عن سلیمان الجعفری)

 

 

حدیث 264

امام کاظم (علیه السلام): «إذا وَعَدتُم الصِّبیانَ فَفوا لَهُم؛ فَإِنَّهُم یَرَونَ أنَّکُم الّذینَ تَرزُقونَهُم، إنَّ اللّه َ عز و جل لَیسَ یَغضَبُ لِشَیءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّساءِ وَالصِّبیانِ؛
امام کاظم (علیه السلام): هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید؛ چرا که آنان بر این باورند که شما روزی شان را می دهید. بی گمان، خداوند عز و جل آن گونه که به خاطر زنان و کودکان خشمگین می شود، برای چیز دیگری خشم نمی گیرد.»
(الکافی: ج 6 ص 50 ح 8 عن کلیب الصیداوی، عدّة الداعی: ص 75)

 

 

حدیث 265

امام کاظم (علیه السلام):
«اِنَّ اَبْدانَکم لَیْسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ، فَلاتَبیعُوها بِغَیْرِها؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: همانا بدنهای شما را بهایی جز بهشت نیست؛ پس آنرا به غیر بهشت نفروشید.»
(تحف العقول، ص 389)

 

 

حدیث 266

امام کاظم (علیه السلام): «اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: زیانکار، کسی است که ساعتی از عمر خویش را باخته است.»
(حیاة الامام موسی بن جعفر (علیه السلام)، ج 1 ص 280)

 

 

حدیث 267

امام کاظم (علیه السلام): «تَفَقَّهُوا فی دینِ اللّه ِ، فَإنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَةِ وَتَمامُ الْعِبادَةِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: در دین خدا دانا شوید، همانا دین شناسی و فقه، کلید بصیرت و کمال عبادت است.»
(مسند الامام الکاظم (علیه السلام)، ج 3 ص 249)

 

 

حدیث 268

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ بذَّرَ وَاَسـْرَفَ زالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ؛
از امام کاظم (علیه السلام) روایت است: هرکس ولخرجی و اسراف کند، نعمت از دستش مـی رود.»
(بحارالانوار، ج 75 ص 327)

 

 

حدیث 269

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ وَلدَهُ الْفقْرُاَبْطرَهُ الْغنی؛
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: کسی که زاده فقر باشد، ثروتمندی او را به طغیان و سرمستی می کشد.»
(مسندالامام الکاظم (علیه السلام)، 2 ص 357)

 

 

حدیث 270

امام کاظم (علیه السلام): «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فی اَرْبَعٍ: اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ، وَالرّابِعَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: دانش مردم را در چهار چیز یافتم: اوّل: آنکه پروردگارت را بشناسی، دوم: آنکه بدانی با تو و برای تو چه کرده است، سوم: آنکه بدانی از تو چه خواسته است، چهارم: آنکه بدانی چه چیز تو را از دینت بیرون می کند.»
(کشف الغمّه، ج 3 ص 45)

 

 

حدیث 271

امام کاظم (علیه السلام): «اِذا کانَ ثَلاثَةٌ فی بَیْتٍ فَلایَتَناجیَ اثنانِ دُونَ صاحِبِهِما، فَإنَّ ذالِکَ مِمّا یَغُمُّهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هـر گاه سه نفر در خانه ای هستند، دو نفرشان جدا از رفیق خود، نجوا و صحبتِ درگوشی نکنند، چرا که این کار، او را اندوهگین می سازد.
(مسندالامام الکاظم (علیه السلام)، ج 1 ص 497)

 

 

حدیث 272

امام کاظم (علیه السلام): «مَثَلُ الدُّنْیا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشا حَتّی یَقْتُلَهُ؛
از وصایای امام کاظم (علیه السلام) به هشام: مَثَل دنیا، همچون آب دریاست (که شور است). تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنه تر می شود، تا آنکه او را می کشد.»
(بحارالانوار، ج 75 ص 311)

 

 

حدیث 273

امام کاظم (علیه السلام): «بِئْسَ الْعَبدُ عَبدٌ یَکُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَذا لِسانَیْنِ یُطْری اَخاهُ اِذا شاهَدَهُ وَیَأْکُلُهُ اِذا غابَ عَـنْهُ؛
از سخنان امام کاظم (علیه السلام): بد بنده ای است، بنده ای که دورو و دوزبان است، هرگاه برادر دینی اش را می بیند، او را می ستاید و تملّق می گوید و پشت سرش (بابدگویی) او را می خورد!
(بحارالانوار، ج 75، ص 310)

 

 

حدیث 274

امام کاظم (علیه السلام): «اَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَلِلْجازِعِ اثنَتانِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مصیبت، برای انسان شکیبا یکی است و بـرای بی تابی کننده دو تا می شود!»
(بحارالانوار، ج 75، ص 326)

 

 

حدیث 275

امام کاظم (علیه السلام): «اَفْضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ اِلَی اللّه بَعْدَ المَعْرِفَةِ بِهِ الَصَّلاةُ وِ بِرُّ الْوالِدَیْنِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَالُعْجبِ وَالفَخْرِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: پس ازخداشناسی، برترین کاری که بنده به وسیله آن به خداوند نزدیک می شود عبارت است از: نماز، نیکی به پدر و مادر، و ترک حسد و خودپسندی و فخرفروشی.»
(تحف العقول، ص 391)

 

 

حدیث 276

امام کاظم (علیه السلام): «اِسْتَحْیُوا مِنَ اللّه ِ فی سَرائِرِکُمْ کَما تَسْتَحْیُونَ مِنَ النّاسِ فی عَلانِیَتِکُمْ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: در پنهان هایتان از خداوند شرم کنید، همچنان که در آشکارِ خود از مردم خجالت می کشید.»
(تحف العقول، ص 394)

 

 

حدیث 277

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجًّةً ظاهِرَةً وَحُجَّةً باطِنَةً، فَاَمَّا الَّظاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالأَنْبِیاءُ وَالأَئِمَّةُ، وَاَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ؛
امام کاظم (علیه السلام) درسخنان خود به هشام بن حکم فرمود: خداوند را بر مردم دو حجّت اسـت: حجتی آشکار و حجّتی پنهان و درونی.
امّا «حجت آشکار»، رسولان و پیامبران و امامانند، امّا «حجت باطنی»، عقل هاسـت.»
(اصول کافی ج 1 ص 16)

 

 

حدیث 278

امام کاظم (علیه السلام): «اَداءُ الْأَمانَةِ وَالصِّدْقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، والْخِیانَةُ وَالْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَالنِّفاقَ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: امانت داری و راستی، روزی آور است، و خیانت و دروغ، فقر و نفاق می آورد.»
(تحف العقول، ص 403)

 

 

حدیث 279

امام کاظم (علیه السلام): «ثَلاثَةٌ یُجْلینَ الْبَصَرَ: الَنَّظَرُ اِلَی الْخُضْرَةِ وَالنَّظَرُ اِلَی الْماءِ الجاری وَالَّنَظَرُ اِلَی الْوَجْهِ الْحَسَنِ؛
از سخنان امام کاظم (علیه السلام) است: سه چیز است که چشم را روشن و پرنور می کند: نگاه بـه سبزه، نگاه بـه آب جاری، و نگاه به چهره زیبا.»
(خصال، شیخ صدوق، ص 92)

 

 

حدیث 280

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ الْقُبْلَةُ عَلَی الْفـَمِ اِلاّ لِلزَّوْجَةِ وَالْوَلَدِ الصَّغیرِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: بوسه زدن بر دهان، جز نسبت به همسر و فرزند خردسال، روا نیست.»
(بحارالانوار، ج 75 ص 321)

 

 

حدیث 281

امام کاظم (علیه السلام): «ثَلاثَةٌ یَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللّه یَوْمَ لاظِلَّ اِلاّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ اَخاهُ الْمُسْلِمَ، اَوْ اَخْدَمَهُ، اَوْکَتَمَ لَهُ سِرّا؛
امام هفتم فرمود: سه کس اند که در روز قیامت، که هیچ سایه ای جز سایه عرش الهی نیست، در پناه سایه عرش خداوندند: مردی که برای برادر دینی اش زن بگیرد، یا به او خدمت کند، یا راز او را نگهدارد.»
(بحارالانوار، ج 72 ص 70)

 

 

حدیث 282

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الزّیادَةَ عَلی نَفْسِهِ فَهُوَ فیالنُقْصانِ وَمَنْ کانَ اِلَی النُّقْصانِ اَکْثَرَ فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الْحَیاةِ؛
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: هرکس که در خود، افزایش و رشد نبیند، پیوسته در حال کاهـش است و هرکس که بیشتر رو به نقصان و کاهش رود، مرگ برای او بهتر از زندگی است.»
(کشف الغُمه، ج 3 ص 42)

 

 

حدیث 283

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ سَرَّ مُؤْمِنا فَبِاللّه بَدَءَ وَبِالنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) ثَنّی وَبِنا ثَلَّثَ؛
امام کاظم (علیه السلام) به علی بن یقطین فرمود: هر کس مؤمنی را شاد سازد، اوّل خدا را شاد کرده است، دوّم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را، و در مرحله سوّم، ما را.»
(بحارالانوار، ج 71 ص 314)

 

 

حدیث 284

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ لِلّهِ عِبادا فیِ الأَرْضِ یَسْعَوْنَ فیحَوائِجِ النّاسِ هُمُ الاْمِنُونَ یَوْمَ القِیامَةِ؛
معمّر بن خلاد گوید شنیدم که امام کاظم (علیه السلام)می فرمود: خداوند را در روی زمین بندگانی است که در تأمین نیازهای مردم می کوشند، آنان در روز قیامت، ایمن اند.»
(وسائل الشیعه، ج 11 ص 582)

 

 

حدیث 285

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ مِنّاَ مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهَ کُلَّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ حَسَنا استَزادَ اللّه وَاِنْ عَمِلَ سَیِّئَا اسْتَغْفَرَاللّه مِنْهُ وَتابَ اِلَیْهِ.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: کسی که هر روز به حساب خود نرسد، از ما نیست.
پس اگر کار نیک کرده است، از خداوند توفیق بیشتر آن را بخواهد، و اگر کار بد کرده است، از آن کار استغفار کند و به سوی خدا توبه نماید.»
(وسائل الشیعه، ج 11 ص 377)

 

 

حدیث 286

امام کاظم (علیه السلام): «لا تَسْتَکْثِرُوا کَثیرَ الْخَیْرِ وَلا تَسْتَقِلُّوا قَلیلَ الذُّنُوبِ، فَإنَّ قَلیلَ الذُّنُوبِ یَجْتَمِعُ حَتّی یَکُونَ کَثیرا؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: کار نیک بسیار را، زیاد نشمارید، و گناهان کم را هم کم به حساب نیاورید، چرا که گناهان اندک، جمع می شوند، تا آنکه گناه بزرگ و بسیار می گردند.»
(امالی، شیخ مفید، ص 157)

 

 

حدیث 287

امام کاظم (علیه السلام): «کَفی بِالتَّجارِبِ تَأْدیبا وَبِمَمَرِّ الأَیّامِ عِظَةً؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: تجـربه ها برای ادب کردن، و گذشت روزها برای موعظه و پند، کافی است.
(حیاة الامام موسی بن جعفر (علیه السلام)، ج 1 ص 256)

 

 

حدیث 288

امام کاظم (علیه السلام): «اِیّاکَ اَنْ یَراکَ اللّه ُ فی مَعْصِیَةٍ نَهاکَ عَنْها وَاِیّاکَ اَنْ یَفْقِدَکَ اللّه عِنْدَ طاعَةٍ اَمَرَکَ بِها؛
از امام کاظم (علیه السلام): بپرهیز که خداوند، تو را در معصیتی ببیند که از آن نهی کرده است، و بپرهیز که خداوند تو را در طاعتی نیابد که به آن فرمان داده است.»
(مسند الامام الکاظم (علیه السلام)، ج 3 ص 246 و 248)

 

 

حدیث 289

امام کاظم (علیه السلام): «اَلْمُؤمِنُ اَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ، اَلْجَبَلُ یُسْتَفَلُّ بِاْلمَعاوِلِ وَالْمُؤْمِنُ لایُسْتَفَلُّ دینُهُ بِشَئٍ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مؤمن سرسخت تر از کوه است. کوه با کلنگ کنده می شود، امّا از دین مؤمن هیچ چیز کاسته و کم نمی گردد.»
(حیاه الامام موسی بن جعفر، ج 1 ص 275)

 

 

حدیث 290

امام کاظم (علیه السلام): «اِیّاکَ اَنْ تَمْنَعَ فی طاعَةِ اللّه فَتُنْفِقَ مِثْلَیْهِ فی مَعْصِیَةِ اللّه؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مبادا که از خرج کردن در راه اطاعت خدا دریغ کنی، که درنتیجه دوبرابر آن را در نافرمانی خدا خرج کنی!»
(مسندالامام الکاظم علیه االسلام ج 3 ص 247)

 

 

حدیث 291

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ الْحَرامَ لایَنْمی وَاِنْ نَمی لایُبارَکُ لَهُ فِیهِ، وَما اَنْفَقَهُ لَمْ یُوجَرْ عَلَیْهِ وَما خَلَّفَهُ کانَ زادُهُ اِلَی النّارِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مال حرام رشد نمی کند، و اگر هم افزایش یابد برکت ندارد، و آنچه را هم که از حرام، انفاق کند، پاداش ندارد، و آنچه راهم که باقی گذارد، رهتوشه او به سوی آتش جهنّم است.»
(مسند الامام الکاظم (علیه السلام) ج 2 ص 379)

 

 

حدیث 292

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ طَلَبَ هذَا الرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ لِیَعُودَ بِهِ عَلی عِیالِهِ وَنَفْسِهِ کانَ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّه؛
از امام کاظم (علیه السلام) روایت است: هر کس این روزی را از راه حلال بجوید، تا به خانواده و به خودش برگرداند (و خرج خود و خانواده کند) همچون جهادگر در راه خداست.»
(تهذیب، ج 6، ص 184)

 

 

حدیث 293

امام کاظم (علیه السلام): «اَلتَّحَدُّثُ بِنِعَمِ اللّه شُکْرٌ وَتَرْکُ ذلِکَ کُفْرٌ، فَارْبِطُوا نِعَـمَ رَبِّکُمْ بِالشُّکْرِ وَحَصِّنُوا اَمْوالَکُمْ بِالزَّکاةِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: یاد کردن نعمتهای الهی «شکر» است، و ترک آن ناسپاسی است. پس نعمت های پروردگار را به شکر پیوند دهید، ودارایی های خود را با پرداخت زکات، حفظ کنید.»
(حیاة الامام موسی بن جعفر (علیه السلام)، ج 1 ص 248)

 

 

حدیث 294

امام کاظم (علیه السلام): «لاتُضَیِّعْ حَقَّ اَخیکَ إتِّکالاً عَلی مابَیْنَکَ وَبَیْنَهُ، فَاِنَّهُ لَیْسَ بِأَخٍ مَنْ ضَیَّعْتَ حَقَّهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: حق برادر دینی خود را، به اتکای دوستی و رفاقت میان خود و او، ضایع مکن، زیرا کسی که حقش را تباه کنی، دیگر «برادر» نیست!»
(حیاة الامام موسی بن جعفر (علیه السلام)، ج 1 ص 280)

 

 

حدیث 295

امام کاظم (علیه السلام): «اِنّما یُحْتاجُ مِنَ الإمامِ اِذا قالَ صَدَقَ، وَاِذا وَعـَدَ اَنـْجَزَ، وَاِذا حَکَمَ عَدَلَ؛
از سخنان امام کاظم (علیه السلام): از امام و پیشوا، این موردِ نیاز است که: هرگاه سخن می گوید، راست بگوید، و چون وعده می دهد، وفا کند، و چون حکم می کند، به عدالت رفتار کند.»
(حیاة الامام موسی بن جعفر (علیه السلام)، ج 1 ص 280)

 

 

حدیث 296

امام کاظم (علیه السلام): «لاَءقامَةُ الْحَدِّ لِلّهِ اَنْفَعُ فِی الأَرْضِ مِنَ الْقَطَرِ اَرْبَعینَ صَباحا؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: بر پاداشتن و اجرای حدّ برای خدا، در روی زمین سودمندتر از باران چهل روز است.»
(تهذیب، ج 10، ص 146، ح 573)

 

 

حدیث 297

امام کاظم (علیه السلام): «لَیْسَ مِنْ دَواءٍ اِلاّ وَ هُوَ یُهَیّجُ داءً وَلَیْسَ شَیْ ءٌ فِی الْبَدَنِ اَنْفَعَ مِنْ اِمْساکِ الْیَدِ، اِلاّ عَمّا یَحْتاجُ اِلَیْهِ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هیچ دارویی نیست؛ مگرآنکه دردی را تحریک می کند، برای بدن، چیزی سودمندتر از امساک ونخوردن نیست، مگر آنچه که مورد نیاز بدن باشد.
(مسندالامام الکاظم (علیه السلام)، ج 3 ص 256)

 

 

حدیث 298

امام کاظم (علیه السلام): «لَوْ اَنَّ النّاسَ قَصَدُوا فِی الطَّعامِ لاَسْتَقامَتْ اَبدانُهُمْ؛
عمرو بن ابراهیم گوید: شنیدم که امام کاظم (علیه السلام) می فرمود: اگر مردم در خوراک، میانه روی داشته باشند،بدن هایشان استوار و سلامت می شود.
(محاسن برقی، ص 439)

 

 

حدیث 299

امام کاظم (علیه السلام): «اَللَّحْمُ یُنْبِتُ اللَّحْمَ، مَنْ اَدْخَلَ جَوْفَهُ لُقْمَةَ شَحْمٍ اَخرَجَتْ مِثْلَها داءً؛
موسی بن بکر گوید شنیدم که امام کاظم (علیه السلام)می فرمود: «گوشت»، گوشت را می رویاند، هر کس یک لقمه «چربی» وارد بدن خود کند، به همان اندازه «درد» پدید می آورد.»
(محاسن برقی، ص 465)

 

 

حدیث 300

امام کاظم (علیه السلام): «کَثرَةُ الْهَمِّ تـُورِثُ الْهِرَمَ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: اندوه بسـیار، پیری می آورد.»
(مسند الامام الکاظم، ج 3 ص 265)

 

 

حدیث 301

امام کاظم (علیه السلام): «مَنْ ذَکَرَ رَجُلاً مِنْ خَلْفِهِ، بِما هُوَفیهِ مِمّا عَرَفَهُ النّاسُ لَمْ یَغْتَبْهُ، وَمَنْ ذَکَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ، بِما هُوَ فیهِ مِمّا لا یَعْرِفُهُ النّاسُ اِغْتابَهُ، وَمَنْ ذَکَرَهُ بِما لَیْسَ فیهِ فَقَدْ بَهَتَهُ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هر کس پشت سر دیگری، چیزی بگوید که در او هست و مردم هـم آن را می دانند، او را غیبت نکرده است. هر کس پشت سر او چیزی بگوید که در او هست ولی مردم آن را نمی دانند، غیبتش را کرده است. و هر کس چیزی درباره کسی بگوید که در او نیست، به او بهتان زده است.»
(اصول کافی، ج 2 ص 358)

 

 

حدیث 302

امام کاظم (علیه السلام): «اَلْعَجَبُ کُلَّ الْعَجَـبِ لِلْمُحْتَمینَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ مَخافَةَ الدّاءِ اَنْ یَنْزِلَ بِهِمْ، کَیْفَ لایَحْتَمُونَ مِنَ الذُّنُوبِ مَخافَةَ النّارِ اِذَا اشْتَعَلَتْ فی اَبْدانِهِمْ؛
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: شگفتا! شگفتا! از آنان که از خوردنی و آشامیدنی پرهیز می کنند، از بیم آنکه درد، بر آنان فرود آید، چگونه از گناهان پرهیز نمی کنند، از بیم آتش، آنگاه که در بدن هایشان شعله افکند!»
(مسند الامام الکاظم (علیه السلام)، ج 3 ص 251)

 

 

حدیث 303

امام کاظم (علیه السلام): «لاتَمْنَحُوا الْجُهّالَ الحِکْمَةَ فَتَظْلِمُوها، وَلاتَمْنَعـُوها اَهْلَا فَتَظْلِمُوهُمْ؛
از وصایای امام کاظم (علیه السلام) به هشام: «حکمت» را به نادانان ندهید، که به حکمت ظلم کرده اید و آن را از اهلش دریغ نکنید، که به آنان ستم کرده اید.»
(بحارالانوار، ج 75، ص 303)

 

 

حدیث 304

امام کاظم (علیه السلام): «اِنَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی السَّهْلِ وَلایَنْبُتُ فِی الصَّفا، فَکَذلِکَ الْحِکْمَةُ تَعْمُرُ فِی الْقَلْبِ الْمُتَواضِعِ وَلاتَعْمُرُ فِی الْقَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبّارِ؛
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: زراعت، در زمین هموار می روید، نه در سنگلاخ. حکمت هم در دل متواضع، آباد می شود، نه در دل متکبّر و گردنکش.»
(بحارالانوار، ج 75 ص 312)