پژوهشي در آيه مودت
  • عنوان مقاله: پژوهشي در آيه مودت
  • نویسنده: علي اکبر بابايي
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 20:51:14 10-10-1403




چکيده
جمله "قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي‏" ، که به آيه مودت موسوم است از آياتي است که بر فضيلت اهل‏بيت پيامبر عليهم السلام و موقعيت ويژه آنان دلالت دارد. تمام مفسران شيعه و جماعتي از مفسران اهل تسنن "القربي‏" در اين آيه را به خويشان پيامبر صلي الله عليه وآله تفسير کرده و اين آيه را از فضائل اهل‏بيت عليهم السلام آن حضرت به شمار آورده‏اند. روايات شيعه و سني گوياي آن است که منظور از "القربي‏" در اين آيه، چهارنفر علي و فاطمه و حسن و حسين - صلوات‏الله عليهم - است. و در برخي روايات به نه امام‏معصوم عليهم السلام پس از ايشان نيز تطبيق شده است که مي‏توان گفت آن چهار نفر تنزيل و مصاديق زمان نزول آيه و آن نه امام تاويل و مصاديق آينده آيه بوده‏اند. بر اين اساس، اين آيه دليل وجوب مودت آن چهارده نفر بر عموم مؤمنان است. البته، فايده اين مودت به خود مؤمنان عايد مي‏شود؛ زيرا اين مودت زمينه‏ساز هدايت آنان و مصون ماندن آنان از هر نوع ضلالت است. برخي، وجوه ديگري را در معناي مستثناي اين آيه بيان کرده‏اند که آن وجوه هم با مفردات و ظاهر آيه کريمه مخالف است و هم با رواياتي که در تفسير "القربي‏" وارد شده، ناسازگار است.

آيه مودت
"قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي‏" (شوري : 23) بگو : بر اين [رساندن پيام] از شما مزدي درخواست نمي‏کنم، جز دوستي با خويشانم.
اين جمله بخشي از آيه 23 سوره "شوري‏" است که به لحاظ اشتمال آن بر کلمه "المودة‏" ، آيه "مودت‏" ناميده مي‏شود؛ از جمله آياتي است که بر فضيلت اهل‏بيت پيامبر و موقعيت ويژه آنان دلالت دارد و برخي آن را يکي از ادله امامت اميرمؤمنان علي عليه السلام به شمار آورده‏اند.
علامه حلي (1) در نهج الحق عنوان "آية المودة‏" را در مورد اين آيه به کار برده و آن را چهارمين آيه دال بر امامت‏حضرت علي عليه السلام‏قرارداده و در ذيل آن فرموده است : جمهور (اهل تسنن) در صحيحين (صحيح بخاري و صحيح مسلم) و احمد بن حنبل در مسندش و ثعلبي در تفسيرش از ابن عباس نقل کرده‏اند که فرمود : وقتي آيه "قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي‏" نازل شد، گفتند : اي رسول خدا، خويشاني که مودتشان بر ما واجب است چه کساني هستند؟ فرمود : علي و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام. و وجوب مودت مستلزم وجوب اطاعت است. (2)
گرچه تمام مفسران شيعه و جماعتي از مفسران اهل تسنن "القربي‏" در اين آيه را به خويشان پيامبر صلي الله عليه وآله تفسير کرده و اين آيه را از فضايل اهل‏بيت آن حضرت به شمار آورده‏اند و دلالت آن بر وجوب مودت با اهل‏بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله آشکار و غيرقابل انکار است، ولي از آن‏جا که برخي وجوه ديگري را نيز در تفسير آن ذکر کرده‏اند و ممکن است‏براي برخي منشا ترديد در دلالت آيه گردد، لازم مي‏نمايد در قسمت مستثناي آيه پژوهشي انجام گيرد و با دقت در مفردات آيه و خصوصيات آن و با توجه به رواياتي که در تفسير آن وارد شده، معناي آيه تبيين و وجوهي را که در معناي آن ذکر کرده‏اند، بررسي شود.

بررسي وجوه مستثناي آيه مودت
وجوهي را که در معناي مستثناي اين آيه ذکر کرده‏اند عبارت است از :
1. "بر اين تبليغ مزدي از شما درخواست نمي‏کنم، جز دوستي با خويشاوندان نزديکم. " اين وجه از امام علي بن الحسين و امام محمدباقر و امام جعفر صادق عليهما السلام و سعيد بن جبير و سدي و عمرو بن شعيب نقل شده و تمام مفسران شيعه و جماعتي از مفسران اهل تسنن آن را اختيار کرده‏اند. (3)
2. "مزدي از شما درخواست نمي‏کنم، جز دوست داشتن تقرب به خدا؛ يعني دوست داشته باشيد که با انجام عمل صالح و اطاعت فرمان خدا، به خدا تقرب بجوييد" اين وجهي است که گروهي آن را از حسن بصري نقل کرده‏اند. (4)
3. "مزدي از شما نمي‏خواهم، جز دوست داشتن من به خاطر قرابتي که بين من و شما وجود دارد. " اين وجهي است که از ابن عباس، قتاده، مجاهد، سدي، ضحاک، ابن زيد و عطاء بن دينار نقل شده است. (5)
4. "هر سه وجه مزبور در معناي آيه کريمه صحيح است. " اين وجهي است که از کلام ميبدي استفاده مي‏شود؛ زيرا پس از ذکر سه وجه ياد شده، گفته است : "والمعني الصحيح في الاية ما ذکرناه من اقاويل السلف‏" . (6)
5. "از شما بر اين تبليغ مزدي نمي‏خواهم، جز اين‏که بعضي از شما بعضي ديگر را دوست‏بدارد و با خويشاوندانتان صله و ارتباط داشته باشيد. " اين وجه را شيخ طوسي با عنوان "قال بعضهم‏" ذکر (7) و ابو حيان و آلوسي از عبدالله بن قاسم نقل کرده‏اند. (8)
6. "از شما مزدي نمي‏خواهم، جز اين‏که با عمل صالح و اطاعت‏ها به خدا تقرب بجوييد. " اين معنا گرچه به معناي دوم نزديک است، ولي غير آن است و از اين‏رو، شيخ طوسي آن را غير از معناي دوم به شمار آورده و از آن با تعبير "قال آخرون‏" ياد نموده (9) وآلوسي‏آن‏را از عبد بن حميد از حسن نقل کرده است. (10)

معناي صحيح آيه مودت
معناي صحيح آيه کريمه همان وجه اول است؛ زيرا اين معنا، هم با ظاهر مفردات آيه کريمه سازگار است و هم با رواياتي که در بيان معناي "القربي‏" در کتاب‏هاي شيعه و سني آمده، هماهنگ مي‏باشد. بر اين مدعا، از دو طريق مي‏توان استدلال کرد :

الف. استظهار از آيه کريمه
"المودة‏" به نظر برخي از لغت‏دانان، مصدر (11) و به نظر برخي از آنان، اسم مصدر است (12) و به معناي "محبت‏" (13) و "دوست داشتن‏" (14) آمده و براي بعضي از همخانواده‏هاي آن مانند "ودادة‏" و فعلي که از آن اشتقاق مي‏شود، معناي تمني و آرزوي چيزي را داشتن نيز ذکر شده است. (15)
به نظر مي‏رسد به لحاظ آن که در متعلق اين آيه کريمه، "في‏" وجود دارد، اسم مصدر و به معناي محبت و دوستي است و الف و لام آن نيز الف و لام جنس است؛ زيرا اصل در الف و لام، جنس بودن است، مگر اين‏که قرينه‏اي بر خلاف آن باشد که در اين‏جا وجود ندارد.
کلمه "في‏" از حروف جاره است و معاني متعددي همچون ظرفيت، مصاحبت، استعلا، تعليل، معناي باء، معناي "الي‏" ، معناي "من‏" ، مقايسه، تعويض و تاکيد براي آن ذکر شده. (16)
البته معناي غالب آن ظرفيت است، ولي ممکن است‏به لحاظ مناسبت متعلق و مدخول آن گفته شود : در اين‏جا، به معناي مصاحبت‏يا "الي‏" است، ولي با توجه به آنچه زمخشري در اين مورد اظهار داشته بعيد نيست که در اين‏جا نيز به همان معناي ظرفيت‏باشد، وي مي‏گويد : اگر بگويي چرا گفته نشده است : "الا مودة القربي‏" يا "الا المودة للقربي‏" و معناي "الا المودة في القربي‏" چيست، مي‏گويم : آنان مکان براي مودت و مقري براي آن قرار داده شده‏اند؛ مثل اين‏که بگويي : "لي في آل فلان مودة‏" ؛ براي من در فلان خانواده مودتي است. باز در توضيح گفته است : "في‏" مانند لام در "المودة للقربي‏" متعلق به مودت نيست، متعلق به محذوف است و تقدير آن "الا المودة ثاتبة في القربي و متمکنة فيها" است؛ (17) يعني‏جزآن‏که‏درخواست‏مي‏کنم مودتي را که ثابت در نزديکان من و مکان يافته در آن‏ها باشد.
فيومي در مصباح، "قربي‏" و "قربة‏" و "قرابت‏" و "قرب‏" را مصدر "قرب‏" دانسته است و سپس در بيان فرق اين کلمات مي‏گويد : قرب در مورد مکان گفته مي‏شود و قربت در مورد منزلت و "قربي‏" و "قرابت‏" در مورد رحم و خويشاوند به کار مي‏رود (18) و در جمهره نيز "قريب شخص‏" به نزديک وي از لحاظ نسب مادري يا پدري معنا شده است (19) و در منتهي الارب نيز به "نزديک‏" و "خويش‏" ترجمه گرديده است. (20)
از آنچه نقل شد، نتيجه گرفته مي‏شود که "قربي‏" مصدر است و به معناي نزديکي در نسب و رحم مي‏باشد. پس در صورتي که به معناي خويشاوند و شخص نزديک در نسب به کار رود، نياز به تقدير دارد و همچنين براي افاده معناي جمع - يعني خويشاوندان و نزديکان - نياز به تقدير پيشوندي مانند "اولو" دارد تا به کمک آن، معناي جمع را افاده نمايد، ولي ابن منظور به نقل از تهذيب در جمع "قريب‏" ، در مورد زنان، "قرائب‏" و در مورد مردان، "اقارب‏" را ذکر مي‏کند و مي‏گويد : اگر "قربي‏" گفته شود نيز جايز است. (21)
از اين گفته، استفاده مي‏شود که بدون تقدير نيز ممکن است‏به معناي نزديکان و خويشاوندان باشد، ولي چون معنايي است غير مشهور، نياز به قرينه دارد.
الف و لام در "القربي‏" نيز با قطع نظر از روايات، ظهور دارد که الف و لام جنس است، ولي با توجه به رواياتي که "القربي‏" را به افراد خاصي مخصوص مي‏کند، ممکن است گفته شود : الف و لام آن عهد است و اشاره دارد به افرادي که بين خداي متعال و نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله معهود و شناخته شده بوده‏اند و ما براي شناختن آن افراد بايد به پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و يا سخنان آن حضرت مراجعه نماييم. البته اين در صورتي است که روايات بر اختصاص و انحصار "القربي‏" به افراد خاص دلالت داشته باشد و در غير اين صورت، منافاتي ندارد که الف و لام جنس باشد و آيه مطلق نزديکان حضرت را شامل شود و روايات هم افراد برجسته‏اي از آنان را يادآور گردد.
در جمله‏اي که مشتمل بر استثنا باشد، فعل متعلق به آنچه پس از استثنا آمده همان فعلي است که پيش از آن وجود دارد، با اين تفاوت که از نظر نفي و اثبات، عکس يکديگرند. بنابراين، فعل متعلق به "المودة‏" همان فعل "اسالکم‏" است که در جمله مستثنا منه به صورت منفي آمده و به قرينه اين‏که گوينده اين کلام و درخواست کننده مودت، نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله است، به مناسبت‏حکم و موضوع، استظهار مي‏شود که مقصود از "القربي‏" خويشاوندان و نزديکان آن حضرت است؛ زيرا مودت آنان مناسبت دارد که اجر تبليغ آن حضرت قرار گيرد، هرچند استثنا منقطع باشد و اجر، هم اجر مجازي باشد که نفعش به آن حضرت باز نگردد. اما مودت هر کس با خويشاوندان خود - که به اصطلاح، "صله رحم‏" ناميده مي‏شود - مناسبتي ندارد که اجر تبليغ آن حضرت قرار گيرد.
با بيان مزبور، آيه کريمه ظهور پيدا مي‏کند در اين‏که مورد درخواست، مودت به نزديکان نسبي پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله باشد، اما اين‏که مقصود مطلق نزديکان نسبي آن حضرت است‏يا افراد خاصي از آن‏هاست، مطلبي است که پس از مراجعه به روايات، مي‏توان درباره آن نظر داد. بلي، با قطع‏نظر از روايات اطلاق، آيه شريفه شامل همه خويشاوندان نزديک آن حضرت مي‏شود.

ب. روايات
روايات فراواني از طريق شيعه و سني در معناي اين آيه کريمه و بيان مقصود از "القربي‏" در بسياري از کتاب‏هاي حديث و تفسير وجود دارد که توجه به آن روايات هرگونه شبهه و ترديدي را نسبت‏به مفاد آيه کريمه برطرف مي‏کند. مرحوم آية‏الله سيد شهاب‏الدين مرعشي نجفي‏رحمه الله در تعليقه بر کتاب احقاق الحق، از 46 نفر از بزرگان اهل سنت که روايات مربوط به اين آيه کريمه را با سندهاي متعدد در کتاب‏هاي خود آورده‏اند نام مي‏برد. (22)
محدث خبير، سيد هاشم بحراني‏رحمه الله، نيز در کتاب غاية المرام، هفده روايت از طريق عامه و 22 روايت از طريق خاصه در اين مورد نقل کرده است. (23)
عالم بزرگ اهل تسنن، ابوالقاسم حاکم حسکاني، در کتاب شواهد التنزيل 22 روايت را در ذيل اين آيه کريمه گردآورده است که 16 حديث آن مناسب با معناي اول است؛ زيرا "القربي‏" را به خويشاوندان نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله معنا و بر آن‏ها تطبيق داده است و در 7 حديث‏به نام علي و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام تصريح شده (24) و در پاورقي آن نيز 25 روايت در اين مورد ذکر گرديده است. در تفسير نورالثقلين نيز 22 روايت از کتاب‏هاي خاصه جمع‏آوري شده است (25) که همه آن‏ها با مضامين گوناگون دلالت مي‏کند بر اين‏که مقصود از "القربي‏" اقرباي نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله است و معناي صحيح در تفسير آيه کريمه، همان معناي اول است. اينک سه نمونه از اين روايات ذکر مي‏شود :

1. روايت ابن عباس : احمد بن حنبل با سند متصل از ابن عباس چنين روايت مي‏کند : زماني که "قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي‏" نازل شد، گفتند : اي رسول خدا، قرابت "خويشان نزديک‏" تو، که مودت آنان بر ما واجب شده است، چه کساني هستند؟ فرمود : علي و فاطمه و پسرانشان. (26)
از اين روايت‏به خوبي نمايان است که براي مسلمانان آن زمان معلوم بوده مقصود از "القربي‏" در اين آيه کريمه، قرابت (خويشان نزديک) نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله است و سؤال آنان از تعيين افراد آن بوده است و از اين‏که حضرت در پاسخ سؤال آنان در مقام بيان افرادي از خويشاوندان خود، که در اين آيه منظورند، فقط همان چهار بزرگوار را نام مي‏برد، معلوم مي‏شود که در اين آيه از خويشاوندان حضرت در آن زمان خصوص آن چهار نفر مراد بوده‏اند و به اصطلاح، روايت، به اطلاق مقامي دلالت مي‏کند که جز آن چهار نفر هيچ يک از خويشاوندان حضرت که در آن زمان موجود بوده‏اند مشمول اين آيه کريمه نبوده‏اند؛ زيرا اگر غير از آنان شخص ديگري از افراد موجود در آن زمان مراد مي‏بود، پيامبر صلي الله عليه وآله نام او را نيز ذکر مي‏فرمود و با توجه به اين بيان دلالت روايت‏بر صحت معناي اول آشکار مي‏باشد.

2. روايت اسماعيل بن عبد الخالق : شيخ کليني‏رحمه الله با سند صحيح از اسماعيل بن عبدالخالق چنين روايت مي‏کند : ابوعبدالله (امام جعفر صادق عليه السلام) در حالي که من مي‏شنيدم، به ابوجعفر احول فرمود : از بصره آمدي؟ گفت : بلي. . . فرمود : اهل بصره درباره آيه "قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي‏" چه مي‏گويند؟ گفتم : فدايت‏شوم! آن‏ها مي‏گويند که اين آيه براي اقارب رسول خدا صلي الله عليه وآله است. فرمود : دروغ گفته‏اند؛ در خصوص ما اهل‏بيت (علي و فاطمه و حسن و حسين، اصحاب کساء عليهم السلام) نازل شده است. (27)
اين روايت را حميري در قرب الاسناد نيز بدون لفظ "خاصة‏" ذکر نموده است (28) و دلالت آن بر حصر از روايت پيشين آشکارتر است؛ زيرا با صراحت، شمول آيه از ساير اقارب نفي شده و تصريح به نام "اصحاب کساء" به دنبال ضمير "نا" و کلمه "اهل‏بيت‏" مانع شمول آن دو کلمه نسبت‏به ساير امامان عليهم السلام است.

3. روايت عبدالله بن عجلان : محمدبن يعقوب کليني‏رحمه الله با سند متصل از عبدالله بن عجلان روايت کرده است : ابوجعفر (امام محمد باقر عليه السلام) در مورد قول خداي تعالي (قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي) فرمود : ايشان همان امامان هستند. (29)
احمد بن محمد برقي‏رحمه الله در کتاب محاسن، اين روايت را چنين آورده است : . . . ايشان همان اماماني هستند که صدقه نمي‏خورند و براي آنان حلال نيست. (30)
مقصود از امامان در اين دو حديث، امامان معصوم عليهم السلام هستند و اين دو روايت‏با صراحت، تعميم "القربي‏" به ساير امامان معصوم عليهم السلام را اثبات مي‏کند. جمع بين اين روايات و رواياتي که بر حصر "قربي‏" در چهار نفر (علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) دلالت مي‏کرد، به اين صورت است که در زمان نزول آيه شريفه، خصوص آن چهار بزرگوار مصداق آيه کريمه بوده‏اند، ولي پس از آن آيه کريمه بر امامان ديگر نيز تطبيق و تاويل شده و - به اصطلاح - تنزيل آيه کريمه خصوص آن چهارنفر و تاويل آن ساير امامان معصوم عليهم السلام است.
به هر حال، از اين روايات و ساير رواياتي که در اين مورد وجود دارد، به خوبي استفاده مي‏شود که مقصود از "القربي‏" در اين آيه کريمه، امامان معصوم عليهم السلام است و مودت آنان بر همه مسلمانان واجب مي‏باشد.
بخاري و مسلم هر دو در صحيح خويش نقل کرده‏اند که سعيد بن جبير "القربي‏" را به قرباي آل محمد صلي الله عليه وآله تفسير و تاويل کرده است. (31)
در تفسير ثعلبي و الفصول المهمه مالکي و المناقب ابن مغازلي نقل شده که ابن عباس در ذيل اين آيه کريمه فرموده است : مودت براي آل محمد صلي الله عليه وآله است. (32)
مقصود از کلمه "آل‏" در کلام اين دو مفسر نيز همان امامان معصوم عليهم السلام است؛ زيرا در غير اين صورت، کلام آنان مخالف با رواياتي است که دلالت‏بر اختصاص آيه کريمه به آنان دارد.
با توجه به اين روايات، يقين حاصل مي‏شود که معناي صحيح آيه کريمه همان وجه اول است که مفسران شيعه اختيار کرده‏اند و ساير وجوهي که در کتاب‏هاي تفسير در معناي آيه کريمه ذکر شده همه ناصحيح است. براي تکميل بحث، وجوه ديگر بررسي و نادرستي آن‏ها بيان مي‏گردد :

نادرستي وجه دوم
معنايي که در وجه دوم از حسن بصري نقل کرده‏اند، با توجه به موارد ذيل بطلانش آشکار است و نمي‏توان آيه کريمه را بر آن حمل نمود :
1. "قربي‏" در لغت، به معناي نزديکي در نسب است و استعمال آن به معناي "قريب به خدا" مخالف معناي لغوي آن است. فيومي در مصباح گفته است : "قرب‏" در مورد مکان گفته مي‏شود و "قربت‏" در مورد منزلت و "قربي‏" و "قرابت‏" در مورد رحم به کار مي‏رود. (33)
در قرآن کريم نيز سيزده مورد کلمه "قربي‏" همراه با پيشوندهايي از قبيل "ذي‏" ، "ذوي‏" ، "اولوا" در مورد خويشاوندان و نزديکان نسبي به کار رفته (34) و در مورد نزديکي و تقرب به خدا هيچ استعمال نشده است. در مورد تقرب و نزديکي به خدا، کلمه "قربة‏" و "قربات‏" ، که جمع آن است، به کار رفته (35) و اگر در اين آيه نيز مقصود، تقرب و نزديکي به خدا مي‏بود، کلمه "قربة‏" با "قربات‏" به کار مي‏رفت.
2. در صورتي که "قربي‏" به معناي تقرب باشد، "مودت‏" نيز بايد به معناي مصدري باشد تا به دوست داشتن تقرب به خدا معنا شود و در اين صورت، وجه مناسبي براي کلمه "في‏" وجود ندارد؛ زيرا براي بيان دوست داشتن تقرب در زبان عربي به حرف ربط "في‏" نيازي نيست و دوست داشتن در تقرب به خدا نيز معناي مناسبي نخواهد بود، مگر اين‏که گفته شود : منظور دوست داشتن يکديگر است در تقرب به خدا و انجام اعمالي که موجب قرب به خداست. اين معنا را هرچند بعضي گفته‏اند، ولي مناسب با کلمه مودت نيست و در اين صورت، مي‏بايست کلمه "التواد" به کار مي‏رفت.
3. دليل ديگر بر نادرستي اين تفسير وجود روايات فراواني است که در معناي "قربي‏" و تفسير آن به "آل محمد" و به خصوص حضرت علي و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام از طريق عامه و خاصه نقل شده است.

نادرستي وجه سوم
معنايي که در وجه سوم براي آيه کريمه بيان گرديده است و به ضحاک و مجاهد و سدي و برخي ديگر نسبت داده شده عبارت است از اين‏که پيامبر صلي الله عليه وآله به مشرکان بفرمايد : من بر تبليغ خود مزدي از شما درخواست نمي‏کنم، جز اين‏که مرا به سبب قرابتي که بين من و شما هست، دوست‏بداريد و اين معنا از جهاتي مرجوح، بلکه غيرقابل قبول است :
1. طبق اين معنا مخاطب در آيه کريمه، خصوص مشرکان قريش و کساني هستند که يک نحوه قرابت نسبي با نبي اکرم صلي الله عليه وآله دارند، در صورتي که اين مطلب خلاف ظاهر خطاب عام آيه کريمه و تخصيص بلامخصص است؛ زيرا شان نزول و روايتي که در تاييد اين معنا ذکر شده مستند معتبري ندارد.
2. بنابراين معنا، کلمه "في‏" بايد به معناي سببيت و تعليل باشد و اين نيز مجاز و خلاف ظاهر است و نياز به دليل و قرينه دارد و قرينه و دليل معتبري بر آن وجود ندارد.
3. در فرضي که مشرکان ايمان نياورده‏اند و دعوت و تبليغ پيامبر صلي الله عليه وآله را نه تنها خيري براي خود به شمار نمي‏آورند، بلکه آن را شر مي‏پندارند و وجود مبارک آن حضرت را مزاحم خود تلقي مي‏کنند، مناسبتي ندارد که حضرت بفرمايد : "لا اسالکم عليه اجرا" ؛ از شما پاداش نمي‏خواهم، طرح اين مطلب در جايي مناسبت دارد که عملي از سوي درخواست کننده به نفع مخاطبان انجام گرفته باشد، مخاطبان هم آن را قبول داشته باشند. در غير اين‏صورت، طرح اين کلام با تمسخر و استهزاي مخاطبان مواجه مي‏شود و با لحني خنده‏آميز خواهند گفت : مگر بنا بوده ما اجر و مزدي به تو بدهيم! تو چه کرده‏اي که استحقاق مزد داشته باشي؟ !
4. درخواست مودت از مشرکاني که به حضرت کافرند، هرچند به لحاظ قرابت‏باشد، امري است غيرمعقول و حاکي از ضعف و ذلتي براي درخواست کننده که ساحت مقدس نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله اجل و اشرف از آن است.
5. اين معنا با روايات فراواني که در معناي "قربي‏" و در شان نزول آيه کريمه در کتب عامه و خاصه وجود دارد، ناسازگار است.

نادرستي وجه چهارم
همان‏گونه که بيان شد. ظاهر عبارت ميبدي آن است که وي هر سه معنا را براي آيه کريمه صحيح مي‏داند و اين نظر علاوه بر اشکالاتي که در ابطال معناي دوم و سوم بيان شد، اشکال ديگري را به خود متوجه مي‏سازد و آن اين‏که چگونه ممکن است هر سه معنا از آيه کريمه اراده شود و حال آن‏که بين آن‏ها مباينت کامل وجود دارد؟ بلي، اگر هر سه از مصاديق يک معناي عام و جزئيات يک معناي کلي بودند، دلالت آيه بر هر سه معنا ممکن بود، ولي چنين نيست؛ بنابر معناي اول، مراد از "قربي‏" اقربا و نزديکان خاص نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله است و کلمه "قربي‏" يا با تقدير پيشوند "اولوا" و "ذوي‏" و يا به لحاظ اين‏که جمع قريب است‏به معناي وصفي استعمال شده و بنابر معناي دوم "قربي‏" به معناي تقرب و نزديک شدن به خداست و به معناي مصدري مي‏باشد و بنابر معناي سوم، به معناي قرابت و خويشاوندي مشرکان با نبي اکرم و به معناي مصدري يا اسم مصدري است و اين سه معنا کاملا باهم مباينت دارند و اراده هر سه معنا از کلمه "قربي‏" مستلزم استعمال لفظ در بيش از يک معنا مي‏باشد که بنابر بعضي از مباني، غيرممکن و بنابر بعضي از مباني، غير متعارف است. همچنين مراد از "مودت‏" در معناي اول، دوستي مسلمانان با اقرباي ويژه نبي اکرم صلي الله عليه وآله و در معناي دوم، دوست داشتن قرب به خدا يا اعمال موجب قرب به خدا و در معناي سوم، دوستي مشرکان با نبي‏اکرم صلي الله عليه وآله است و از اين نظر نيز جمع بين اين سه معنا ممکن نيست.

نادرستي وجه پنجم
در اين وجه، "المودة في القربي‏" به دوستي مؤمنان با يکديگر و ارتباط نيکو داشتن با خويشاوندانشان معنا مي‏شود. اين معنا اولا، با ظاهر آيه کريمه، که درخواست کننده، رسول خدا صلي الله عليه وآله و سخن از اجر تبليغ اوست‏سازگاري ندارد. مناسبت‏حکم و موضوع اقتضا مي‏کند که منظور از "قربي‏" خويشاوندان و نزديکان پيامبر صلي الله عليه وآله باشد؛ زيرا مودت آنان است که مناسبت دارد اجر تبليغ آن حضرت قرار گيرد، نه مودت هر کسي با خويشاوندان خود که "صله رحم‏" ناميده مي‏شود.
ثانيا با رواياتي که "قربي‏" را به خويشان نزديک پيامبر صلي الله عليه وآله (علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام) تفسير کرده ناسازگار است.

نادرستي وجه ششم
وجه ششم (جز اين‏که با عمل صالح و اطاعت‏ها به خدا تقرب بجوييد) نيز معنايي کاملا بيگانه از لفظ آيه کريمه (الا المودة في القربي) است؛ کلمه "المودة‏" ، که در لفظ آيه ذکر شده، در اين معنا، ناديده گرفته شده "قربي‏" در اين وجه، به "تقرب‏" معنا شده و حال آن‏که نه در لغت چنين معنايي براي آن بيان شده و نه در قرآن کريم در چنين معنايي به کار رفته است. در اين معنا، کلمات عمل صالح، اطاعت‏ها، به خدا وجود دارد و حال آن‏که هيچ کدام در لفظ آيه نيست. آنچه در اين وجه ذکر شده، معناي "الا ان تتقربوا الي الله بالطاعات و العمل الصالح‏" است، نه معناي "الا المودة في القربي‏" . افزون بر بيگانه بودن از لفظ آيه، اين وجه با روايات تفسير کننده "قربي‏" نيز مخالفت دارد.
بنابراين، حق همان معنايي است که در وجه اول بيان شد؛ زيرا تنها اين معناست که با ظاهر آيه کريمه و روايات مفسر آن موافق است و اين، معنايي است که تمام مفسران شيعه و جماعتي از مفسران اهل تسنن نيز آن را صحيح دانسته‏اند.
طبق اين معنا، مودت علي، فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان معصوم عليهم السلام بر همه مؤمنان واجب است؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه وآله به فرمان خداي متعال، آن را به عنوان اجر تبليغ و رسالت‏خويش مطالبه نموده. البته با توجه به آيه "قل ما سالتکم من اجر فهو لکم‏" (سباء : 47) (بگو آن مزدي را که از شما خواسته‏ام به نفع خود شماست) و آيه "قل ما اسالکم عليه من اجرا الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا" (فرقان : 57) (بگو بر اين [تبليغ] مزدي نمي‏خواهم، مگر از کسي که بخواهد راهي به سوي پروردگارش در پيش گيرد)، معلوم مي‏شود که اولا، در اين درخواست اجر، نفع پيامبر صلي الله عليه وآله و خويشاوندان آن حضرت موردنظر نبوده نفع خود مؤمنان در آن بوده است. ثانيا، اين درخواست‏براي اين بوده است که مؤمنان از راه خدا منحرف نشوند و مودت با خويشان ويژه پيامبر صلي الله عليه وآله آنان را از گم‏راهي بيمه کند؛ زيرا مودت با آنان موجب مي‏شود که از راه آنان - که همان راه مستقيم است - جدا نشوند به عقايد آنان معتقد شوند و از اخلاق ورفتار آنان پيروي نمايند.
اين بيان نيز دليل ديگري است‏بر اين‏که در اين آيه، مطلق خويشاوندان پيامبر صلي الله عليه وآله مراد نيست، خويشاوندان معصوم آن حضرت مراد است؛ زيرا مودت با خويشاوندان معصوم آن حضرت است که افراد را از گم‏راهي بيمه مي‏کند و از انحراف مصون مي‏دارد و بر اين اساس، عصمت افرادي که در روايات از مصاديق اين آيه به شمار آمده‏اند نيز ثابت مي‏شود.

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1- حسن بن يوسف بن علي بن مطهر حلي‏رحمه الله، متوفاي 726
2- حسن بن يوسف حلي، نهج الحق و کشف الصدق، مؤسسة دارالهجرة، 1407 ق، ص 175
3- شيخ طوسي فرموده است : "فقال علي بن الحسين عليه السلام و سعيد بن جبير و عمرو بن شعيب معناه "ان تودوا قرابتي" و هوالمروي عن ابي جعفر و ابي‏عبدالله عليهما السلام‏" و پس از ذکر دو وجه ديگر در معناي آن فرموده است : "والاول هوالاختيار عندنا و عليه اصحابنا. " (التبيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 158 و 159) آلوسي، يکي از مفسران معروف اهل تسنن، گفته است : "و ذهب جماعة الي ان المعني لا اطلب منکم اجرا لا محبتکم اهل‏بيتي و قرابتي و في البحر (البحرالمحيط في التفسير) انه قول ابن جبير و السدي و عمرو بن شعيب‏" (روح‏المعاني، ج 25، ص 31) ابوحيان اندلسي پس از ذکر اين معنا، گفته است : علي بن حسين بن علي بن ابي طالب اين معنا را فرموده و در هنگام اسيري به شام به اين آيه استشهاد کرده است و اين، سخن ابن جبير، سدي و عمرو بن شعيب است. (البحرالمحيط في التفسير، ج 9، ص 334 و 335) ابوالفتوح رازي گفته است : عبدالله بن عباس و سعيد بن جبير و عمروبن شعيب وابوجعفر وابوعبدالله عليهما السلام گفتند : معناآن‏است که من از شما هيچ مزد طمع ندارم، الا آن‏که اهل‏البيت و خويشان مرا دوست داريد. (روح الجنان و روح الجنان ج 10 ص 48) ؛
4- 5- ر. ک. به : البحرالمحيط في التفسير/روح المعاني/روح الجنان و روح الجنان/التبيان في تفسير القرآن.
6- ر. ک. به : ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، کشف‏الاسرار، ج 9، ص 23 و 24
7- ر. ک. به : التبيان في تفسير القرآن
8- ر. ک. به : البحرالمحيط في التفسير/روح‏المعاني
9- ر. ک. به : التبيان في تفسير القرآن
10- روح المعاني
11- خليل بن احمد فراهيدي، العين، ج 8، ص 99/عبدالرحيم صفي‏پور، منتهي‏الارب، ج 4، ص 1305
12- احمدبن محمد فيومي، المصباح المنير، ص 653/محمد ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 453
13- احمد ابن فارس، مقاييس اللغة، ج 6، ص 75، العين/المصباح المنير
14- منتهي‏الارب
15- مقاييس اللغه، ج 6، ص 75/مفردات راغب، ص 516
16- ر. ک. به : احمد معصومي، مهذب مغني اللبيب، ص 99
17- محمودزمخشري، الکشاف، ج 4، ص 219
18- فيومي، پيشين، ص 49
19- محمد بن دريد، جمهرة اللغة، ج 1، ص 324
20- صفي‏پور، پيشين
21- ابن منظور، پيشين، ج 11، ص 84
22- آن افراد نامبردگان ذيل مي‏باشند :
1. احمد بن حنبل (متوفاي 241) در فضائل الصحابه؛ 2. بخاري (متوفاي 253 يا 256) در صحيح؛ 3. محمدبن جرير طبري (متوفاي 310) در تفسير ش، ج؛ 4. حاکم نيشابوري (متوفاي 405) در مستدرک؛ 5. زمخشري (متوفاي 528) در کشاف؛ 6. خوارزمي (متوفاي 568) در مقتل الحسين عليه السلام؛ 7. ابن اثير (متوفاي 606) در جامع‏الاصول؛ 8. فخر رازي (متوفاي 606) در تفسير ش؛ 9. ابن بطريق (متوفاي قرن ششم) در العمدة؛ 10. محمدبن طلحه شافعي (متوفاي 654) در کتاب مطالب السؤول؛ 11. محمدبن يوسف گنجي در کفاية الطالب؛ 12. بيضاوي (متوفاي 683) در تفسير ش؛ 13. محب الدين طبري (م 694) در ذخائرالعقبي؛ 14. علامه نسفي (م 701) در تفسير ش؛ 15. حمويني (م 722) بنابر نقل کفاية الخصام؛ 16. صاحب مناقب فاخره؛ 17. نظام‏الدين قمي نيشابوري (م 728) در تفسير ش؛ 18. ابوحيان (م 724) در بحرالمحيط؛ 19. ابن کثير (م 774) دمشقي در تفسير ش؛ 20. هيثمي (متوفاي 807) در مجمع الزوائد؛ 21. علاءالدين کوکني (متوفاي 835) در تفسير ش و تبصيرالرحمن؛ 22. ابن حجر عسقلاني (متوفاي 835) در الکاف الشاف؛ 23. ابن صباغ مالکي در فصول المهمه؛ 24. سيوطي (متوفاي 911) در الدرالمنثور؛ و الاکليل، و احياء الميت؛ 25. غياث‏الدين خواندمير (متوفاي 942) در حبيب السير؛ 26. ابن حجر هيثمي (متوفاي 974) در الصواعق المحرقه؛ 27. خطيب شرييني (متوفاي 977) در تفسير سراج المنير؛ 28. العلامة البرکوي (متوفاي 981) در شرح اربعين حديث؛ 29. مير محمد صالح کشفي در مناقب مرتضوي؛ 30. حميدبن احمد محلي در حدائق الورديه؛ 31. مولي حسين کاشفي در روضة الشهداء و در مواهب؛ 32. محمدبن عامر شبراوي (متوفاي 1172) در الاتحاف؛ 33. شيخ محمدصبان (متوفاي 1206) در اسعاف الراغبين؛ 34. شوکاني (متوفاي 1250) در فتح‏القدير؛ 35. سيد محمود آلوسي (متوفاي 1270) در روح‏المعاني؛ 36. صاحب کتاب ارجح المطالب، ص 62؛ 37. شيخ سليمان قندوزي در ينابيع المودة؛ 38. جمال‏الدين برزندي بنابر آنچه که در فلک النجاة است؛ 39. طبراني؛ 40. ابن ابي حاتم در تفسيرش؛ 41. حاکم در مناقب؛ 42. واحدي نيشابوري در الوسيط؛ 43. الحقاني 44. شبلنجي در نورالابصار؛ 45. علامه سيد صديق حسن خان در هداية السائل في ادلة المسائل؛ 46. شهاب‏الدين حسيني الشافعي حضرمي در رشفة الصادي؛ 47. محمد محمود حجازي در تفسير الواضح؛ 48. عبدالکافي حسني تونسي در سيف المسلول؛ 49. علامه علوي در کتاب قول المفصل؛ (ر. ک. به : نورالله شوشتري، احقاق الحق، ج 3، ص 2- 18)
23. سيدهاشم بحراني، غاية المرام، ط قديم، ص 306- 310
24- عبيدالله بن عبدالله حاکم حسکاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 189- 196، حديث 822 تا 828 و احاديث 835 و 836 و 837 و 838 و 840 و 841 و 842 و 843 و 844 نيز مناسب با معناي اول است.
25- عبدعلي بن جمعه حويزي، نورالثقلين، ج 4، ص 570 تا 578، احاديث 59، 61، 62، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 72، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 83، 84، 85
26- غاية المرام، ط قديم، ص 306 حديث اول به نقل از : مسند احمد بن حنبل؛ اين روايت در تفسير ثعلبي، فرائد السمطين حمويني، حلية الابرار ابونعيم، الفصول المهمة مالکي، والمناقب المفاخرة في العترة الطاهرة از کتاب‏هاي اهل تسنن و مجمع البيان طبرسي‏رحمه الله نيز با اندک تفاوت لفظي نقل شده است. ر. ک. به : غاية المرام، ص 306 حديث چهارم و ص 307 حديث دهم و سيزدهم و چهاردهم و هفدهم و ص 310 حديث نوزدهم.
27- محمدبن يعقوب کليني، روضه کافي، ترجمه رسولي محلاتي، ص 134، حديث 66
28- غاية المرام، ص 307، حديث 3 به نقل از قرب‏الاسناد
29- غاية المرام، ص 307، حديث اول
30- غاية المرام، ص 309، حديث 13 به نقل از المحاسن برقي
31- محمدبن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج 6، ص 37/غاية‏المرام، ص 306، حديث 2 به نقل از صحيح بخاري و صحيح مسلم/تفسير طبري، ج 25، ص 16/الدرالمنثور، ج 6، ص 5
32- غاية المرام، ص 306، حديث 6، ص 307، حديث 15 و 16 به نقل از تفسير ثعلبي، فصول المهمه مالکي، المناقب ابن مغازلي
33- المصباح المنير، ص 653
34- سوره‏هاي بقره : 83 و 177؛ نساء : 8 و 36؛ مائده : 106؛ انعام : 152؛ توبه : 113؛ نحل : 90؛ اسراء : 26؛ نور : 22؛ روم : 38؛ فاطر : 18؛ حشر : 7
35- توبه : 99

***** برگرفته از فصلنامه معرفت، شماره 48