آثار و برکات روزه
  • عنوان مقاله: آثار و برکات روزه
  • نویسنده:
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 18:42:44 1-10-1403

 

 

مقدمه

خداوند متعال به مقتضای ربوبيت خود، براي تربيت بشر و رساندن او به کمال شايسته خويش يک سلسله عبادات و وظايف اخلاقي معين فرموده است تا آدمي در سايه عمل به آن عبادات و به کار بستن وظايف به کمالي که براي آن آفريده شده است؛ برسد و بهره خود را از نعمات خداوندي به دست آورد؛ زيرا تا هنگامي که بشر گرفتار رذايل اخلاقي است و کردارهاي زشت و ناروا گريبانگير اوست، نيروهاي معنوي و قواي روحاني او همچنان در مرحله استعداد باقي مانده و پا به عرصه فعليت نخواهد گذاشت و تا چنين نشود و استعدادها ظهور نکند، به دليل عدم سنخيت با عالم معنا درک آن لذايذ و نعمت‏ها براي او امکان‏پذير نخواهد بود.
ماه مبارک رمضان، فرصت مغتنمي فرا راه انسان قرار مي‏دهد تا مجموعه‏اي از عبادات را به عنوان تکليف انساني بجا آورده و در پرتو صفاي باطن، نورانيت زمين را نيز فزوني بخشد. خاکيان در اين ايام و ليالي متبرکه که فاصله زمين به حداقل مي‏رسد، آن چنان بال و پر مي‏گيرند که برتر از ملائک، حضور گرم ذات اقدس پروردگار را نيز حس مي‏کنند. همه اين دستاوردها را بايد مديون «روزه» و «امساک» دانست که مهم‏ترين عبادات ماه رمضان است. روزه، ابعاد گوناگوني دارد و آثار فراواني از نظر مادي و معنوي در وجود انسان مي‏گذارد. ازاين‏رو، در اين نوشتار مختصر برآنيم تا گوشه‏هايي از آثار و برکات عظيم اين فريضه الهي را بيان نماييم.

 


مفهوم روزه

واژه «صوم» ، يعني روزه در لغت به معناي خودداري از عمل است براي مثال، صوم از خوردن و نوشيدن و. . . به همين سبب واژه «صمت» يا سکوت نيز صوم مي‏گويند؛ زيرا آن هم خودداري از سخن گفتن است و نيز گفته‏اند هر چيزي که از حرکت باز ماند، آن را صوم مي‏گويند و «صامت الريح» به معناي بازماندن باد از حرکت است. بنابراين، اهل صوم در لغت به معناي امساک، پرهيز و خودداري است. (1)
البته چه بسا در معناي آن اين قيد را اضافه کرده باشند که به معناي خودداري از کارهاي مخصوصي است که دل آدمي مشتاق آن باشد و اشتهاي آن را داشته باشد. (2)
اما صوم (روزه) در فرهنگ و شريعت ديني عبارت از خودداري و پرهيز از چيزهايي خاص در زمان معين است.

 


روزه در قرآن

در قرآن‏کريم و روايات تعبيرات متعدد از روزه شده، گاهي به عنوان «صبر» به آن سفارش شده است؛ چنان که مي‏فرمايد : «يا ايها الذين آمنوا، استعينوا بالصبر و الصلوه...؛» (3) اي کساني که ايمان آورده‏ايد! از صبر (روزه) و نماز استمداد نماييد. و زماني به «سياحت» چنان که در حالات متقين مي‏فرمايد : «سياحت کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان.» (4)
و اغلب از آن به «صوم» و «صيام» تعبير شده، چنان که درباره اصل مشروعيت روزه مي‏فرمايد :
«يا ايها الذين آمنوا، کتب عليکم الصيام کما کتب علي الذين من قبلکم لعلکم تتقون» (5) اي کساني که ايمان آورده‏ايد روزه بر شما واجب شده همان طور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شايد با تقوا شويد.
در اين آيه شريفه خداوند مهربان چون بنده‏اش را به روزه‏داري که همراه با مشقتهاست تکليف نمود، در چند مورد نسبت به بنده روزه‏دار تلطف مي‏نمايد :
1ـ بنده خويش را به شرف و مدحت «يا ايها الذين آمنوا» ندا کرد، يعني به ايمان و گرويدن به خويش؛ اين‏گونه خطاب «اي کساني که ايمان آورده‏ايد» به منظور توجه دادن مردم به صفت ايمانشان است، و گرنه مي‏فرمود : «اي مردم»، ولي خواست بفهماند با توجه به اين که داراي ايمانيد بايد هر حکمي را که از ناحيه پروردگارتان مي‏آيد بپذيريد، هر چند که بر خلاف مشتهيات، و ناسازگار با عادات شما باشد.
2ـ « کُتِبَ» را به لفظ مجهول ذکر کرد، گر چه او نوشت و واجب نمود، اما چون روزه با رنج و مشقت همراه است به خود نسبت نداد، ولي آنجا که رحمت است به خود حواله مي‏دهد، مانند، «قل الله کتب علي نفسه الرحمه» (6) بگو از آن خدا است نوشت بر خويشتن رحمت را، آنچه شاق بود به خود حواله نکرد، ولي آنچه که بنده از آن متأذي است و نقص و معصيت است به خدا نسبت مي‏دهد، شرمت باد اي انسان که آنچه بد آيند توست و عاملش تو هستي با اين وجود آن را به خدا نسبت مي‏دهي، نظير اين که گفته شود : خدايا! تو فقيرم کردي، تو بيمارم نمودي و. . . .
3ـ فرمود: «کما کتب علي الذين من قبلکم» يعني اين روزه فقط بر شما مسلمانان (امت پيامبر اسلام) نهاده نشده، بلکه بر پيشينيان : امتهاي گذشته و قبل از ظهور اسلام، امتهاي انبياء قبل، چون امت موسي و عيسي و غير ايشان نيز واجب بوده است.
«لعلکم تتقون» که فايده آن به تو برمي‏گردد و شما را به زينت تقوا مفتخر مي‏سازد.

 


تاريخچه روزه

آنچه در تاريخ آمده نشان دهنده اين است که روزه فقط بر امت اسلام واجب نشده است، بلکه قبل از اسلام نيز بر امم گذشته واجب بوده است، ولي تفاوت آن در نحوه انجام و زمان آن بوده است. در تفسير «فخر رازی» درباره چگونگي روزه گرفتن در گذشته چنين آمده است :
«خداوند ماه رمضان را بر يهود فرض کرد، ولي يهود روزه اين ماه را ترک کردند و به گرفتن يک روز اکتفا نمودند و شايد آن همان روز غرق شدن فرعون بوده است». (7)
درباره کيفيت روزه نصارا آمده است : اول ماه رمضان را روزه مي‏گرفتند و چون با فصل گرما مواجه شدند آن فصل روزه را تغيير دادند و به ماه‏هاي شمسي انتقال دادند، که ثابت باشد و با تابستان مواجه نگردد. براي اين تغيير، ده روز به آن افزودند. و آن‏گاه، سلطاني آمد و براي مشکلي، هفت روز روزه نذر نمود و مردم نصارا آن هفت روز را به روزه مربوطه اضافه نمودند و پادشاه ديگري سه روز به آن افزود که در مجموع روزه نصارا پنجاه روز شد. (8)
به حضرت يعقوب نيز چنين وحي شد : «خداوند تو را خاضع و روزه‏گير کرد، طعامي از بهشت به تو داد که نه تو آن را مي‏دانستي و نه پدرانت، تا تو را بياموزد که انسان تنها به نان زنده نيست، بلکه به هر کلمه‏اي که از طرف خداوند صادر شود، انسان زنده مي‏شود.» (9)

 


آثار و برکات روزه

 

1ـ اثر تربيتي و روانی

مهمترين اثر روزه بعد تربيتي و رواني آن است. روزه روح آدمي را تلطيف و اراده انسان را «قوي» و غرائز او را «تعديل» مي‏کند.
از مرتاضان و مهذبان نفوس، که از راه‏هاي مخصوص به خود به تطهير روح مي‏پردازند، گرفته که معتقدند : آنچه نفس را ناخوش آيد، بايد بدان پرداخت و روزه چنين است تا صوفيان، که چله نشينند و از اصولشان امساک است، و عارفان که مي‏گويند : اندرون از طعام خالي‏دار تا در او نور معرفت بيني (10) همگي نقش محوري روزه در خودسازي و تهذيب نفس را باور دارند؛ زيرا روزه، تمرين مقاومت و آمادگي روحي در خودسازي است. براي اين که اخلاق و تهذيب نفس بر دو پايه استوار است :
الف) تخليه؛ يعني پاکسازي و تصفيه روح از عادات ناپسند و آلودگي‏هاي مادي که مقدمه آن شناخت صفات پسنديده و ناپسند است.
ب) تحليه؛ يعني آراستن نفس به صفات پسنديده و مطلوب انساني، مانند تقوا که از حکمت‏هاي روزه است «لعلکم تتقون». (11)
روزه کلاس کسب تقوا است، تمريني براي متقي شدن است. افرادي که ساليانه، يک دوره يک ماهه‏اي براي شرکت در اين پيکار دروني را مي‏گذرانند، از آمادگي رزمي و دفاعي بيشتري برخوردارند. براي اين که پيامبر اکرم (ص) شکم پرستي و شهوت جنسي را از جمله سه امري برشمرد که پس از خويش، براي امتش نسبت به آنها بيمناک بود. (12)
و نيز از کلام گوهر بار آن حضرت است که فرمود : «اولين چيزهايي که موجب گرفتاري انسان در آتش جهنم است، دهان (ابزار گناهان فراوان) ، و فرج (ابزار شهوت جنسي) است». (13)
در ماه مبارک رمضان، از جمله اموري که روزه‏دار بايد از آنان پرهيز کند، خوردن و آشاميدن و مسائل جنسي است. او بايد در حال روزه با وجود گرسنگي و تشنگي از غذا و آب، از بعضي لذات چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که همچون حيوان در بند اصطبل و علف نيست. او مي‏تواند زمام امور نفس سرکش را به دست گيرد و با تمرينهاي پيگير و خستگي‏ ناپذير از رقبه‏هاي دشوار شکم و شهوت پرستي بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر تربيتي و معنوي آن است. انساني که انواع غذاها و نوشابه‏ها در اختيار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مي‏رود، همانند درختاني است که در پناه ديوارهاي باغ بر لب نهرها مي‏رويند، اين درختان نازپرورده، بسيار کم مقاومت و کم دوامند. اگر چند روزي آب از پاي آنها قطع شود، پژمرده مي‏شوند و مي‏خشکند؛ اما درختاني که در لابلاي صخره‏ها در دل کوه‏هاي بيابانها مي‏رويند و نوازشگر شاخه‏هايشان در همان اوان رشد و نمو، طوفان هاي سخت و آفتاب سوزان و سرماي زمستان است و با انواع محروميت‏ها دست به گريبانند، بسيار محکم و پر استقامت و سخت‏کوش و سخت‏جانند.
روزه نيز آدمي را از عالم حيوانات ترقي داده و به جهان فرشتگان صعود مي‏دهد.
اگر پيامبر اسلام (ص) مي‏فرمايند : «الصوم جنة من النار؛ روزه سپري است در برابر آتش دوزخ» (14) اشاره به اين موضوع است.
و نيز امام علي (ع) مي‏فرمايد : «و صوم شهر رمضان فإنه جنة من العقاب» (15) و روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهي.
يعني روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصي انسان است، که به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار حاصل مي‏شود.
در روايت آمده که امام علي (ع) از پيامبر اکرم (ص) پرسيدند : چه کنيم که شيطان از ما دور شود؟ حضرت فرمود : «الصوم يسود وجهه و الصدقة تکسر ظهره و الحب في الله و المواظبة علي العمل الصالح يقطع دابره و الاستغفار يقطع وتينه» (16) روزه روي شيطان را سياه مي‏کند و و انفاق در راه خدا پشت وي را مي‏شکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل نيک، دنباله او را قطع مي‏کند و استغفار رگ قلبش را مي‏برد.
روان و جان آدمي تنها گذرگاه رحمان نيست، بلکه گام‏هاي دهشت‏بار شيطان نيز گاه در آن طنين مي‏کند. قلب هر چند «حرم» خداست، ولي گاه صداي نامحرم در حريم آن شنيده مي‏شود و قاه‏قاه شيطان گستره آن را پر مي‏کند. چه کنيم تا گناه به قلبمان راه پيدا نکند؟ چه کنيم تا رشته‏ هاي مرئي و نامرئي که دست سياه شيطان بر گردن دلمان مي‏افکند، ما را به سراشيبي جهنم نکشاند؟ چه کنيم که «خودمان» باشيم و شفاف و روشن زندگي کنيم و خدا که آرامگاه همه پروازگران عرصه معرفت و محبت است، آشناي جانمان باشد و ياد او هم سايه لحظه ‏ها و فرصت‏هايمان؛ هزاران راه پيش‏پاي نهاده‏اند تا بيراهه و گژراهه ما را نربايد، هزاران نردبان به شوق زيارت قدم‏هاي ما آغوش گشوده‏اند تا ما اسارت خاک و زمين را نپسنديم و سمت آبي آسمان را گم نکنيم.
آري به فرموده رسول رهبر (ص) ، روزه بزرگترين مانع وسوسه‏هاي شيطان و نردبان صعود و تقرب به پيشگاه خداي متعال است.
روزه، تمرين فشرده و سازنده براي نيکو شدن است. تمرين «گناه‏زدايي» و «خدا آشنايي» است.
فرصت فاصله گرفتن از پرتگاه‏ها و آفات و رهايي از افتادن در مرداب هوس خواهي، نفس پرستي و شکم بارگي است.
يازده ماه خزان زدگي و انجماد زمستاني روان و جان، به يک ماه «بهارانه» زيستن در هم شکسته و رمضان نور افشاني مي‏کند.

 



2ـ اثر اجتماعي اخلاقي

نظام طبقاتي و فاصله‏هاي ژرف ميان تهدستان و توانمندان، يکي از عوامل تنش‏زا و نارضايتي در نظام و اجتماعي است که به هر ميزان فاصله اختلاف طبقاتي، عميق‏تر گردد، ناهنجاريهاي اجتماعي و مفاسد اخلاقي افزون‏تر مي‏گردند و پيوسته آتش کينه و انتقام گروه تهيدست به واسطه‏هاي فشارهاي اقتصادي و محروميتهاي اجتماعي نسبت به توانگران شعله‏ورتر مي‏شود تا آن‏گاه که به مرحله انفجار و ناآراميهاي اجتماعي، مي‏انجامد.
شريعت حيات‏بخش اسلام با تکيه بر اصل «عدالت اجتماعي» ، نهايت تلاش و کوشش را در تنظيم روابط جامعه به کار برده و از آنجا که طبيعت بشر به واسطه استعدادها و توانمنديهاي فردي مختلف است، ساعي بوده تا با جعل احکام و دستورهاي گوناگون، آن اختلاف طبيعي را نيز به حد اقل برساند. از جمله اين احکام، «روزه» است که اولاً به سبب آن، ميان تمام افراد جامعه برابري و مساوات ايجاد مي‏کند و ثانيا : شرايطي را پديد مي‏آورد که تا ثروتمندان با درک موقعيت محرومان، فشارهاي اقتصادي و رنجهاي اجتماعي آنان را کاهش دهند و ثالثا : با اين اقدام، جامعه را از پريشاني و نارضايتي، پيراسته مي‏سازد و روحيه برادري و همگرايي را در ميان آنان به وجود مي‏آورد. ازاين‏رو، هنگامي که «هشام بن حکم» از امام صادق (ع) فلسفه روزه مي‏پرسد، حضرت مي‏فرمايد :
«انما فرض الله الصيام ليستوي به الغني و الفقير و ذلک ان الغني لم يکن ليجد مسّ الجوع و فيرحم الفقير لان الغني کلّما اراد شيئا قدر عليه، فأراد الله تعالي ان يسوّي بين خلقه و ان يذيق الغني مسّ الجوع و الالم ليرقّ علي الضعيف و يرحم الجائع» (17) به راستي خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسيله آن بين تهيدستان و ثروتمندان برابري ايجاد کنند و اين براي آن است که ثروتمندان که هرگز درد گرسنگي و فقر را احساس نکرده‏اند، به فقيران رحم آورند، زيرا اغنيا، هرگاه (خوردني و آشاميدني) را اراده نموده‏اند (و هوس هر نوع مأکولات و مشروبات کردند) برايشان ميسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نمود» که تا بين بندگانش از فقير و غني، مساوات و برابري به وجود آورد، و اين که سرمايه‏داران مسلمان گرسنگي و درد فقيران را لمس نمايند تا بر آنان شفقت ورزند و ترحم کنند.
يکي از آثار و برکات اخلاقي و معنوي روزه اين است که انسان با گرسنگي و تشنگي، به ياد گرسنگي و عطش روز قيامت مي‏افتد و تصميم مي‏گيرد براي آن روز واپسين توشه‏اي آماده سازد. بنابر آنچه که از آموزه‏هاي اصيل اسلامي فهميده مي‏شود، روزقيامت گرماي طاقت‏فرسايي دارد. چنان که امام علي (ع) مي‏فرمايد : «قدالجمهم العرق؛ عرق مانند لجام، اطراف دهان انسانها را گرفته است.» (18) اين نوع تشبيه براي گرماي قيامت، نشانه شدت و سختي آن است. در روايتي ديگر از امام باقر (ع) درباره آيه شريفه «واليوم تجزون عذاب الهون» پرسيدند، حضرت فرمود : مراد از «عذاب الهون» تشنگي روز قيامت است. (19)
پيامبر اکرم (ص) در «خطبه شعبانيه» مي‏فرمايد : «واذکروا بجوعکم و عطشکم فيه جوع يوم القيامة و عطشه» (20) با گرسنگي و تشنگي خويش در روزه رمضان به ياد گرسنگي و تشنگي روز قيامت باشيد.
و نيز در روايتي ديگر درباره خصلت‏هايي که خداوند به روزه‏ دار عطا مي‏کند، چنين مي‏فرمايد : «أوالخامسة امان من الجوع و العطش يوم القيامة» (21) يکي از خصلت‏هاي روزه‏دار اين است که از تشنگي و گرسنگي قيامت در امان مي‏باشد.
در روايتي از امام علي (ع) نقل شده که يکي از فلسفه‏هاي اخلاقي روزه آزمايش اخلاص انسانهاست. چنان که فرمود : «والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق» (22) خداوند روزه را براي آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است.
معناي اين کلام گوهربار حضرت اين است که کسي که روزه مي‏گيرد و تمامي روز را با وجود اين که به انواع خوردنيها و آشاميدني ها دسترسي دارد، در عين حال امساک مي‏کند، جز اخلاص به پيشگاه حق تعالي مفهومي ديگر ندارد و کسي که به پيشگاه خداوند متعال اخلاص ورزد، تمامي اوصافي که براي شخص صائم وجود دارد، شامل حالش مي‏شود.

 



3ـ اثر بهداشتي و درماني روزه

روزه، افزون بر فوائد تربيتي و اجتماعي و . . . ، فوائد بهداشتي نيز دارد. روزه تمام دستگاه‏هاي بدن را از خستگي مدام رها مي‏سازد، عمر را طولاني مي‏کند، به جسم نشاط تازه اي مي‏بخشد و آدمي را از کسالت و سستي درمي‏آورد، از بيماري و دردها آزاد مي‏سازد و چاقي زياد را از بين مي‏برد.
روزه، براي تعويض و تجديد چربيهاي ذخيره شده بدن و کاهش ذخاير چربي گليکوژني اعضاي مختلف بدن، روش منحصر به فردي است. گويا اين که ارزش جنبه‏هاي معنوي و وظيفه روزه از نظر روانشناسي و بهداشت جسمي بيشتر است. (23)
روزه‏ داری که امروزه آن در پزشکي به نام «رژيم» ، در موارد مختلفي از بيماريها تجويز مي‏کنند، سبب مي‏شود که ذخاير مخصوص گليکوژن يا چربي بدن از نقاط مختلف برداشته شوند و به مصرف احتراق داخلي يا انرژي خارجي و سوخت و ساز آن برسند و مسلم است که بدن در حال روزه ابتدا چربيهاي زير جلدي را به مصرف رسانده و به تدريج نوبت به چربيهاي احشا مي‏رسد، ولي در هيچ صورتي، روزه‏داري، صدمه‏اي به نسوج عضلاني و استخواني بدن وارد نمي‏سازد، مگر اين که انسان مدتها گرسنه بماند و تمام ذخاير بدن از بين بروند، آن‏گاه نسوج عضلاني مورد استفاده خود بدن واقع مي‏شوند. (24)
دکتر «الکسيس کارل» در کتاب «انسان، موجود ناشناخته» مي‏نويسد : «با روزه‏داري، قند خون در کبد مي‏ريزد و چربيهايي که در زير پوست ذخيره شده‏اند و پروتئين‏هاي عضلات و غدد و سلول‏هاي کبدي آزاد مي‏شوند و به مصرف تغذيه مي‏رسند.»
وي مي‏گويد : «لزوم روزه‏داري در تمام اديان تأکيد شده است. در روزه، ابتدا گرسنگي و گاهي نوعي تحريک عصبي و بعد ضعفي احساس مي‏شود، ولي در عين حال، کيفيات پوشيده‏اي که اهميت زيادي دارند، به فعاليت مي‏افتند و بالأخره تمام اعضا، مواد خاص خود را براي نگهداري و تعادل محيط داخلي و قلب، قرباني مي‏کنند و به اين ترتيب روزه تمام بافت‏هاي بدني را مي‏شويد (خانه تکاني مي‏کند) و آنها را تازه مي‏کند.» (25)
دکتر «ژان فروموزان» روش معالجه با روزه را، شست و شوي اعضاي بدن تعبير مي‏کند، که در آغاز روزه‏داري، زبان باردار است، عرق بدن زياد است، دهان بدبو است و گاه آب از بيني راه مي‏افتد، که همه اينها علامت شروع شست و شوي کامل بدن است. پس از سه چهارم روز بو برطرف مي‏شود، اسيداوريک ادرار کاهش مي‏يابد و شخص احساس سبکي و خوشي خارق العاده‏اي مي‏کند. در اين حال اعضا هم استراحتي کافي دارند.
دکتر «تومانياس» درباره فوائد بهداشتي روزه‏داري مي‏نويسد : «فائده بزرگ کم خوردن و پرهيز نمودن از غذاها در مدت کوتاه، آن است که چون معده در طول مدت يازده ماه مرتب پر از غذا بوده، در مدت يک ماه روزه‏داري مواد غذايي خود را دفع مي‏کند و همين‏طور کبد که براي هضم غذا مجبور است دائما صفراي خود را مصرف کند، در مدت سي روز ترشحات صفراوي را صرف حل‏کردن باقي‏مانده غذاي جمع شده خواهد کرد. دستگاه هاضمه در نتيجه کم خوردن غذا، اندکي فراغت حاصل نموده و رفع خستگي مي‏نمايد.
روزه، يعني کم خوردن و کم آشاميدن در مدت معيني از سال و اين بهترين راه معالجه و حفظ تندرستي است، که طب قديم و جديد را از اين جهت متوجه خود ساخته است. به ويژه امراضي که بر دستگاه هاضمه، به خصوص کليه و کبد عارض مي‏شود و به توسط دارو نمي‏توان آنها را درمان کرد، روزه به خوبي معالجه مي‏نمايد. چنانچه بهترين دارو براي برطرف ساختن سوء هاضمه نيز روزه گرفتن است. بيماري مخصوص کبد نيز که موجب يرقان مي‏گردد، بهترين طريق درمانش همانا روزه گرفتن است؛ زيرا ايجاد اين امراض اغلب اوقات به واسطه خستگي کبد است که در هنگام زيادي عمل و فعاليت، نمي‏تواند صفرا را از خود بگيرد.» (26)
دکتر «گوئل‏پا» فرانسوي مي‏گويد : «چهار پنجم بيماريها از تخمير غذا در روده‏ها ناشي مي‏شود که همه با روزه اصلاح مي‏گردد.» (27)
دکتر «آلکسي سوفورين» مي‏نويسد : «جسم به هنگام روزه به جاي غذا از مواد باقي‏مانده در بدن استفاده کرده و آنها را مصرف مي‏کند و بدين وسيله مواد کثيف و عفوني‏اي که در جسم است و ريشه و خميره بيماريها از آنهاست، از بين مي‏رود. روزه سبب بهبودي همه بيماريها است. بنابراين، شايسته است که جسم خود را به وسيله روزه، نظيف و پاکيزه کنيد.» (28)
بيماريهايي را که اين دانشمندان توانسته‏اند به وسيله روزه معالجه نمايند به قرار ذيل است : «نوراستني، التهاب معده، التهاب حنجره، سفليس، سل، درد چشم، زکام مزمن، درد سينه، نفخ و ورم ريه‏ها، بيماريهاي عصبي، لرزش اندام، استسقاء، فلج، کم‏خوني، اضطراب روحي، ضعف عمومي بدن، بيماري کبد ، مالاريا و بالأخره تضعيف غده‏هاي سرطاني و ترک اعتياد.»
دکتر «کاريو» آمريکايي مي‏نويسد : «هر شخص بيمار بايد در سال مدتي از غذا پرهيز کند؛ زيرا مادامي غذا به تن مي‏رسد، ميکروبها در حال رشدند، ولي هنگامي که از غذا پرهيز شود، ميکروبها روبه ضعف مي‏روند.»
وي همچنين مي‏افزايد : «روزه‏اي که اسلام واجب کرده است، بزرگترين ضامن سلامتي تن است.»
از مطالب يادشده درباره فايده بهداشتي درماني روزه در مي‏يابيم که امروزه در علم پزشکي به اثبات رسيده که عامل بسياري از بيماري‏ها زياده روي در خوردن و آشاميدن و عدم رعايت بهداشت تغذيه است.
پيام آور بزرگ اسلام، پيامبر اکرم (ص) قرنها پيش، اين مطلب را در کلامي ژرف چنين فرمود : «المعدة بيت کل داء و الحمية رأس کل دواء» (29) معده، خانه تمام دردهاست و پرهيز و امساک بالاترين داروهاست.

 


4ـ اثر عرفاني الهي در حديث قدسی

(يعني احاديثي که سلسله سندش منتهي به خود خداي تعالي مي‏شود) آمده : که خداي تعالي فرمود : «کل عمل آدم هو له غير الصيام، هو لي و انا أُجزي به» ؛ از ميان اعمال و عبادات فرزندان آدم، فقط «روزه» براي من است و من پاداش روزه‏ام.
اين روايت را شيعه و سني البته با مختصر اختلافي نقل کرده‏اند و وجه اين که روزه براي خداي متعال است، اين است که تنها عبادتي است که از امور عدمي تشکيل مي‏شود، به خلاف عبادات ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، که از امور وجودي ترکيب مي‏يابد، و يا حد اقل امور وجودي هم در آنها دخالت دارند، و روشن است که فعل وجودي نمي‏تواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت خداي متعال باشد؛ زيرا خالي از نقايص مادي و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممکن است در انجام آن قصد غير خدا (ريا) نيز به ميان آيد، و سهمي از آن را براي غير خدا انجام دهد، چنان که در موارد ريا و سمعه و سجده براي غير خدا اين آفات مشاهده مي‏شود، به خلاف عملي که همه آن نفي است، يعني روزه که عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و ترک بسياري از مشتهيات ديگر که صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات مي‏بيند، و با خويشتن‏داري خود را از لوث شهوات نفس پاک نگه مي‏دارد، و اين امور عدمي چيزي نيست که غير خدا هم سهمي از آن داشته باشد؛ زيرا امري است تنها ميان بنده و پروردگارش (پنهان از چشم ديگران است) و طبعا کسي جز خدا از آن با خبر نمي‏شود.
و اين که فرمود : «و انا اجزي به» اگر واژه «اَجزي به» را به صيغه معلوم بخوانيم، يعني من جزاي آن را مي‏دهم، آن وقت دلالت مي‏کند بر اين که در دادن اجر به بنده، کسي ميان او و خدا فاصله و واسطه نمي‏شود، همان طور که بنده هم در بندگي و عبادت خدا به وسيله روزه کسي را دخيل قرار نداد، و نگذاشت کسي از روزه‏داريش با خبر شود، چنان که در باره صدقه آمده است : صدقه را تنها خدا مي‏گيرد، و بين صدقه دهنده و خدا کسي واسطه نيست، و در قرآن‏کريم نيز آمده : «و ياخذ الصدقات» (30) و فقط خداوند مي‏گيرد صدقات را. چنان که در روايتي تصريح شده که همه اعمال آدمي را فرشتگان تحويل مي‏گيرند، جز «صدقه» که به طور مستقيم به دست خدا مي‏رسد! (31)
و اما اگر «اُجزي به» را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مي‏شود : خود من (خدا) جزاي روزه قرار مي‏گيرم.
علامه طباطبائي (ره) درباره اين حديث مي‏نويسد : در اين صورت کنايه از نزديکي روزه‏دار به خداي تعالي است. (32) بر سالکان حق اهل تحقيق پوشيده نيست که اين حديث شريف داراي معناي بلندي است که سزاوار بود دانشمند بزرگواري چون علامه طباطبائي درباره آن سخن مي‏گفت. ولي به هر حال درک معناي اين حديث بسيار مشکل است؛ زيرا تساوي ميان کالا و بهاي آن از بديهيات عقلايي است و درباره پاداش اعمال بندگان، هر چه خداوند عطا فرمايد، تفضل است و کسي از او حق مطالبه ندارد. ازاين‏رو، معقول است حق تعالي، عدل جان انسان را، فردوس برين، قرار دهد، آن‏گونه که فرموده است : «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداري مي‏کند که (در برابرش) بهشت براي آنان باشد....» (33) يا درباره روزه‏داران آمده است، که باب مخصوصي در بهشت دارند، «ان للجنه بابا يدعي الريان لا يدخل منه الاّ الصائمون.» (34)
به هر حال معناي اين که خداوند متعال پاداش روزه‏دار است، «من پاداش روزه‏ام» بدين معناست که خداوند مي‏فرمايد : من خود را به روزه‏دار مي‏دهم؛ خودم را به او مي‏دهم، يعني او را خدايي مي‏کنم و اين، همان است که در روايت آمده است که اخلاقتان را خدايي کنيد. (تخلقوا باخلاق الله) يعني انسان «خداگونه» شود. چنان که در حديث قدسي آمده است : «... وقتي که بنده‏ام در اثر عبادت و کارهاي شايسته به من نزديک شود، او را دوست خواهم داشت و در نتيجه آن، من که به توسط من مي‏بيند و زبان و دست او هستم، به طوري که او به توسط من مي‏گويد و مي‏گيرد.» (35)
شايان ذکر است که روزه‏اي اين پاداش را دارد که تمام اعضا و بدن و قلب آدمي صائم (روزه‏دار) باشد. در اين صورت شخص به گونه‏اي از ماديات فاصله مي‏گيرد و با عالم عقل که نزديکترين موجود به خداست نزديک مي‏شود، تا جايي که فاني در اراده خدا مي‏گردد و به مبدأ مطلق اتصال مي‏يابد و به مقام صائمين واقعي (خواص الخواص) مي‏رسد.
 

 

پي نوشت ها :
1. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج2، ص199.
2. تفسيرالميزان، ج3، ص8.
3. سوره بقره، آيه 43.
4. سوره توبه، آيه 112.
5. سوره بقره، آيه 183.
6. سوره انعام، آيه 12.
7. روزه، بهترين درمان بيماريهاي روح و جسم، ص149.
8. تفسير فخررازي، ج15، ص68.
9. روزه، بهترين درمان بيماريهاي روح و جسم، ص150.
10. سعدي.
11. سوره بقره، آيه183.
12. ر. ک : جامع السعادات، ح2، ص4.
13. ر. ک : خصال، ص78، ح126.
14. فروع کافي، ج 4، ص162.
15. نهج البلاغه صبحي صالح، ص163.
16. بحارالانوار، ج196ص255.
17. وسائل الشيعه، ج7، ص3، ح1؛من لايحضره الفقيه، ج2 ص73، ح1766.
18. نهج البلاغه، خطبه110.
19. بحارالانوار، ج7، ص186.
20. همان، ج96، ص356.
21. همان، ص299.
22. نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت244.
23. ر. ک : احمد صبور اردوبادي، اهميت روزه از نظر علم روز، ص29.
24. ر. ک : همان، ص53.
25. روزه، ضيافت نور، ص56.
26. همان.
27. همان.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج62، ص290.
30. سوره‏توبه، آيه105.
31. تفسير عياشي، طبق نقل تفسير برهان، ذيل آيه مورد بحث.
32. ر. ک : تفسيرالميزان، ج2، ص25.
33. سوره توبه، آيه 111.
34. بحارالانوار، ج93، ص252.
35. اصول کافي، ج2، ص352.