احکام روزه بر اساس فتوای آيت الله مکارم شيرازی
  • عنوان مقاله: احکام روزه بر اساس فتوای آيت الله مکارم شيرازی
  • نویسنده: آيت الله ناصر مکارم شيرازی
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 4:8:20 19-7-1403

 

 

احکام روزه

مسأله 1440 شخص مسافر (با شرايطى كه در مسأله نماز مسافر گفته شد) نبايد روزه بگيرد، و بطور كلّى در هر موردى نماز شكسته است روزه را بايد ترك كرد و در جايى كه نماز را بايد تمام بخواند (مانند كسى كه شغلش مسافرت است و يا در محلّى قصد ماندن ده روز كرده) بايد روزه را بگيرد.

مسأله 1441 مسافرت در ماه رمضان حرام نيست، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.

مسأله 1442 هرگاه روزه روز معيّنى غير از ماه رمضان بر انسان واجب باشد (مثل اين كه نذر كرده نيمه شعبان را روزه بگيرد) بنابر احتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت كند، حتّى اگر در سفر است بايد در جايى قصد توقّف ده روز كند و آن روز را روزه بگيرد.

مسأله 1443 اگر نذر روزه كند ولى روز آن رامعيّن نسازد نمى تواند آن را در سفر به جا آورد، ولى اگر نذر كند روز معيّنى را در سفر روزه بگيرد يا نذر كند روز معيّنى را چه مسافر باشد چه نباشد روزه بگيرد، احتياط واجب آن است كه آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.

مسأله 1444 مسافر مى تواند براى گرفتن حاجت، سه روز در مدينه روزه مستحبّى بگيرد (هر چند قصد ده روز نكند) ولى احتياط آن است كه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را اختيار كند.

مسأله 1445 كسى كه اصلاً نمى داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد روزه اش صحيح است، ولى اگر در بين روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل مى شود.

مسأله 1446 هر گاه فراموش كندمسافر است،يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل است و در اين حال روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزه را قضا كند.

مسأله 1447 هرگاه روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد بايد روزه خود را تمام كند، امّا اگر پيش از ظهر مسافرت نمايد روزه اش باطل است، ولى قبل از آن كه به حدّ ترخص برسد نمى تواند روزه را افطار كند و اگر پيش از آن افطار كند كفّاره بر او واجب است (منظور از حدّ ترخص جايى است كه صداى اذان شهر را نشنود، يا به جايى برسد كه از نظر مردم شهر پنهان گردد).

مسأله 1448 هرگاه مسافر پيش از ظهر وارد وطن شود، يا به جايى برسد كه قصد ده روز توقّف دارد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد روزه بگيرد و اگر انجام داده بايد بعداً قضا كند و مستحبّ است باقيمانده آن روز را امساك نمايد، ولى اگر بعد از ظهر وارد شود نمى تواند روزه بگيرد.

مسأله 1449 مسافر و كسى كه از روزه گرفتن معذور است مكروه است در روز ماه رمضان در خوردن و آشاميدن، خود را كاملاً سير كنند، همچنين جماع براى آنها مكروه است.

 

 

كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست

مسأله 1450 مرد و زن پير كه روزه گرفتن براى آنها مشكل است مى توانند روزه را ترك كنند، ولى بايد براى هر روز يك مد (تقريباً 750 گرم) گندم يا جو و مانند اينها به فقير دهند و بهتر آن است به جاى گندم و جو نان را انتخاب كنند و در اين صورت احتياط واجب اين است به اندازه اى باشد كه گندم خالص آن مقدار يك مد شود.

مسأله 1451 كسانى كه به خاطر پيرى روزه نگرفته اند اگر در فصل مناسبى كه هوا ملايم و روزها كوتاه است بتوانند قضاى آن را به جا آورند احتياط آن است كه آن را قضا كنند.

مسأله 1452 روزه بر كسانى كه مبتلا به بيمارى استسقاء هستند، يعنى زياد تشنه مى شوند و توانايى روزه گرفتن را ندارند و يا براى آنها بسيار مشكل است واجب نيست، ولى بايد براى هر روز يك مدّ طعام كه در مسأله قبل به آن اشاره شد كفّاره بدهند و بهتر است كه بيش از مقدار ضرورت آب نياشامند و اگر بعداً بتوانند قضا كنند احتياط واجب قضا كردن است.

مسأله 1453 زنان باردارى كه وضع حمل آنها نزديك است و روزه براى حمل آنها ضرر دارد روزه گرفتن بر آنها واجب نيست، ولى كفّاره اى را كه در مسأله قبل گفته شد بايد بدهند، امّا اگر روزه براى خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست كفّاره هم ندارد، ولى بعداً قضا مى كند.

مسأله 1454 زنانى كه بچّه شير مى دهند خواه مادر بچّه باشند يا دايه، اگر روزه گرفتن باعث كمى شير آنها و ناراحتى بچّه شود روزه بر آنها واجب نيست، ولى براى هر روز همان كفّاره (يك مدّ طعام) واجب است، بعداً نيز بايد روزه را قضا كنند، امّا اگر روزه براى خودشان ضرر داشته باشد، نه روزه واجب است و نه كفّاره، ولى بايد بعداً روزه هايى را كه نگرفته اند قضا نمايند.

مسأله 1455 اگر كسى پيدا شود كه بدون اجرت، بچّه را شير دهد يا شخصى پيدا شود كه اجرت دايه را بى منّت بپردازد، در اين صورت روزه گرفتن واجب است.

 

 

راه ثابت شدن اوّل ماه

مسأله 1456 اوّل ماه از پنج طريق ثابت مى شود:
1 ديدن ماه با چشم، امّا ديدن با دوربين و وسايل ديگرى از اين قبيل كافى نيست.
2 شهادت عدّه اى كه از گفته آنها يقين پيدا شود (هر چند عادل نباشند، همچنين هر چيزى كه مايه يقين گردد).
3 شهادت دو مرد عادل، ولى اگر اين دو شاهد صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا نشانه هايى بدهند كه دليل بر اشتباه آنهاست به گفته آنها اوّل ماه ثابت نمى شود.
4 گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه شعبان كه اوّل ماه رمضان با آن ثابت مى شود، يا گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه رمضان كه اوّل ماه شوال ثابت مى شود (البتّه اين در صورتى است كه اوّل ماه قبل مطابق همين طريق ثابت شده باشد).
5 حكم حاكم شرع، به اين صورت كه براى مجتهد عادلى اوّل ماه ثابت شود و سپس حكم كند كه آن روز اوّل ماه است، در اين صورت پيروى از او بر همه لازم است، مگر كسى كه يقين به اشتباه او دارد.

مسأله 1457 اوّل ماه به وسيله تقويمها و محاسبات منجّمين ثابت نمى شود، هرچند آنها اهل اطّلاع و دقّت باشند، مگر اين كه از گفته آنها يقين حاصل گردد، همچنين بلند بودن ماه و دير غروب كردن آن دليل بر اين نمى شود كه شب قبل شب اوّل ماه بوده است.

مسأله 1458 اگر در شهرى اوّل ماه ثابت شود براى شهرهاى ديگر كه با آن نزديك است كافى است و همچنين شهرهاى دور دستى كه افق آنها باهم متّحد است، همچنين اگر در بلاد شرقى ماه ديده شود براى كسانى كه در بلاد غربى نسبت به آنها باشند كافى است (مثل اين كه اوّل ماه در مشهد ثابت شود مسلّماً براى كسانى كه در تهران هستند كافى است ولى عكس آن كفايت نمى كند).

مسأله 1459 اگر اوّل ماه رمضان ثابت نشود روزه واجب نيست، ولى اگر بعداً ثابت شود كه آن روزى را كه روزه نگرفته اوّل ماه بوده بايد آن را قضا كند.

مسأله 1460 روزى را كه انسان شك دارد آخر رمضان است يا اوّل شوّال بايد روزه بگيرد، امّا اگر در اثناء روز ثابت شود كه اوّل شوّال است بايد افطار كند هر چند نزديك مغرب باشد.

مسأله 1461 هرگاه شخص زندانى نتواند به ماه رمضان يقين پيدا كند بايد به گمان خود عمل نمايد و آن ماه را كه بيشتر احتمال مى دهد كه ماه رمضان است روزه بگيرد و اگر گمان براى او حاصل نشود هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است، ولى احتياط واجب آن است كه اگر زندان او ادامه يابد در سال آينده نيز همان ماه را روزه بگيرد.

 

 

روزه هاى حرام

مسأله 1462 دو روز از سال روزه اش حرام است: عيد فطر (اوّل ماه شوّال) و عيد قربان (دهم ماه ذى الحجّه).

مسأله 1463 روزه گرفتن زن (روزه مستحبّى) در صورتى كه حقّ شوهرش از بين برود بدون اجازه او جايز نيست، و اگر حقّ او از بين نرود نيز، بنابر احتياط واجب بايد با اجازه شوهر باشد، همچنين روزه مستحبّى اولاد اگر اسباب اذيّت پدر و مادر شود جايز نيست، ولى اجازه گرفتن از آنها لازم نمى باشد.

مسأله 1464 كسى كه مى داند روزه براى او ضرر دارد بايد روزه را ترك كند و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، همچنين اگر يقين ندارد امّا احتمال قابل توجّهى مى دهد كه روزه براى او ضرر دارد، خواه اين احتمال از تجربه شخصى حاصل شده باشد يا از گفته طبيب.

مسأله 1465 اگر طبيب بگويد روزه ضرر دارد امّا او با تجربه دريافته است كه ضرر ندارد، بايد روزه بگيرد و در صورت معلوم نبودن ضرر، مى تواند يكى دو روز تجربه كند و بعد طبق دستور بالا عمل نمايد.

مسأله 1466 هرگاه عقيده اش اين بود كه روزه براى او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد از مغرب فهميد روزه براى او ضرر داشته، احتياط آن است كه قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1467 روزى كه انسان شك دارد كه آخر ماه شعبان است يا اوّل ماه رمضان، اگر مى خواهد روزه بگيرد بايد به قصد آخر شعبان باشد و اگر به نيّت اوّل ماه رمضان روزه بگيرد حرام و باطل است.

مسأله 1468 غير از روزه هايى كه گفته شد روزه هاى حرام ديگرى نيز هست كه در كتابهاى مفصّل گفته شده است.

 

 

روزه هاى مكروه

مسأله 1469 روزه روز عاشورا مكروه است، همچنين روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان و روزه ميهمان بدون اجازه ميزبان نيز كراهت دارد.

 

 

روزه هاى مستحب

مسأله 1470 روزه تمام روزهاى سال، غير از روزه هاى حرام و مكروه كه دربالا گفته شد، مستحبّ است، ولى بعضى از روزها تأكيد بيشترى دارد از جمله:
1 پنجشنبه اوّل و آخر هر ماه و اوّلين چهارشنبه بعد از روز دهم ماه، حتّى اگر كسى اينها را به جا نياورد مستحبّ است قضا كند.
2 سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه.
3 تمام ماه رجب و شعبان و اگر نتواند قسمتى از آن را روزه بگيرد، هر چند يك روز باشد.
4 روز بيست و چهارم ذى الحجّه و بيست و نهم ذى القعده.
5 روز اوّل ذى الحجّه تا روز نهم، ولى اگر به واسطه ضعف روزه نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند روزه آن روز مكروه است.
6 عيد سعيد غدير (هيجده ذى الحجّه).
7 روز اوّل و سوم و هفتم محرم.
8 روز تولّد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)(17 ربيع الاول).
9 روز مبعث رسول خدا(صلى الله عليه وآله)(27 رجب).
10 روز عيد نوروز.

مسأله 1471 هرگاه كسى روزه مستحبّى بگيرد واجب نيست آن را به آخر برساند و هر موقع بخواهد مى تواند روزه خود را بخورد، بلكه اگر برادر مؤمنى او را به غذا دعوت كند مستحبّ است دعوت او را قبول كرده در اثناء روز افطار نمايد.

 

 

كسانى كه نمى توانند روزه بگيرند

مسأله 1472 براى شش گروه روزه گرفتن ممكن (صحيح) نيست هرچند مستحبّ است اعمالى كه روزه را باطل مى كند ترك كنند:
1 مسافرانى كه در سفر روزه خود را خورده اند و پيش از ظهر به وطن يا جايى كه مى خواهند ده روز اقامت كنند وارد شوند.
2 مسافرانى كه بعد از ظهر به وطن يا محلّ اقامت مى رسند.
3 بيمارانى كه قبل از ظهر بهبودى يابند، ولى كارى كه روزه را باطل مى كند قبلاً انجام داده اند و نمى توانند روزه بگيرند.
4 بيمارانى كه بعد از ظهر خوب شوند هرچند تا آن ساعت چيزى نخورده اند.
5 زنانى كه در بين روز از عادت ماهانه، يا نفاس پاك شوند.
6 افراد غير مسلمانى كه در روز ماه رمضان بعد از ظهر مسلمان شوند، ولى اگر قبل از ظهر باشد و چيزى نخورده باشند احتياط واجب آن است كه روزه بگيرند.
مسأله 1473 مستحبّ است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار بخواند، ولى اگر حضور قلب ندارد، يا كسى منتظر اوست، بهتر است اوّل افطار كند، امّا بقدرى كه بتواند نماز را در وقت فضيلت به جا آورد.

 

 

زكات فطره

مسأله 1692 زكات فطره بر تمام كسانى كه قبل از غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و غنى باشند واجب است، يعنى بايد براى خودش و كسانى كه نانخور او هستند، هر نفر به اندازه يك صاع (تقريباً سه كيلو) از آنچه غذاى نوع مردم آن محل است، اعم از گندم و جو يا خرما يا برنج يا ذرّت و مانند اينها به مستحق بدهد و اگر پول يكى از اينها را بدهد كافى است.

مسأله 1693 غنى كسى است كه مخارج سال خود و عيالاتش را دارد، يا ازطريق كسب و كار به دست مى آورد و اگر كسى چنين نباشد فقير است، زكات فطره بر او واجب نيست و مى تواند زكات فطره بگيرد.

مسأله 1694 انسان بايد فطره كسانى را كه قبل از غروب شب عيد فطر نانخور او حساب مى شوند بدهد، خواه بزرگ باشند يا كوچك، مسلمان باشند يا كافر، واجب النّفقه باشند يا غير واجب النّفقه، نزد او زندگى كنند يا در جاى ديگر.

مسأله 1695 اگر كسى را كه نانخور اوست و در شهر ديگر زندگى مى كند وكيل نمايد كه از مال او فطره خودش را بپردازد، چنانچه اطمينان و وثوق داشته باشد كه فطره را مى دهد كافى است.

مسأله 1696 ميهمانى كه پيش از غروب شب عيد فطر با رضايت صاحب خانه وارد شده و نانخور او محسوب مى شود (يعنى تصميم دارد مدّتى نزد او بماند) دادن زكات فطره او نيز واجب است، امّا اگر فقط براى شب عيد دعوت شده فطره او بر ميزبان واجب نيست و در صورتى كه بدون رضايت صاحب خانه باشد نيز بنابر احتياط واجب فطره او را بدهد، همچنين فطره كسى كه انسان را مجبور كرده است كه خرجى او را بپردازد.

مسأله 1697 اگر پيش از غروب ، بچّه بالغ شود، يا ديوانه عاقل گردد، يا فقير غنى شود، بايد زكات فطره را بدهد، ولى اگر بعد از غروب باشد زكات فطره بر او واجب نيست، هر چند مستحبّ است اگر تا پيش از ظهر روز عيد شرايط حاصل شود زكات فطره را بدهد.

مسأله 1698 مستحبّ است شخص فقيرى كه فقط به اندازه يك صاع (تقريباً سه كيلو) گندم يا مانند آن دارد زكات فطره را بدهد و چنانچه عيالاتى داشته باشد و بخواهد فطره آنها را بپردازد، مى تواند آن يك صاع را به قصد فطره به يكى از آنان بدهد و او هم با همين قصد به ديگرى مى دهد، تا نفر آخر و بهتر است بعداً آن را به كسى بدهند كه از خودشان نباشد و اگر يكى از آنها صغير است ولىّ او به جاى او بگيرد و بعد به شخص ديگرى دهد.

مسأله 1699 هرگاه بعد از غروب شب عيد فطر بچّه دار شود، يا كسى نانخور او گردد مستحبّ است فطره او را بپردازد، ولى واجب نيست.

مسأله 1700 اگر انسان نانخور كسى باشد، ولى قبل از غروب نانخور ديگرى شود، زكات فطره او بر عهده شخص دوم است، مثل اين كه دختر پيش از غروب به خانه شوهر رود كه شوهرش بايد فطره او را بدهد.

مسأله 1701 اگر زكات فطره انسان بر ديگرى واجب باشد، بر خود او واجب نيست، ولى اگر كسى كه بر او واجب است نپردازد احتياط واجب آن است كه اگر مى تواند خودش بدهد.

مسأله 1702 هرگاه فطره انسان بر ديگرى واجب باشد اگر خودش آن را بپردازد از او ساقط نمى شود، مگر اين كه با اذن و اجازه طرف باشد.

مسأله 1703 زنى كه شوهرش مخارج او را نمى دهد و نانخور ديگرى است فطره اش بر عهده كسى است كه نانخور او مى باشد و اگر زن غنى است و از مال خود خرج مى كند بايد شخصاً فطره را بدهد.

مسأله 1704 كسى كه سيّد است نمى تواند زكات فطره از غير سيّد بگيرد.

مسأله 1705 طفل شير خوارى كه از مادر يا دايه شير مى خورد، فطره او بر كسى است كه مخارج مادر يا دايه را مى پردازد و اگر از اموال خود آن طفل خرجش را بردارند فطره او بر كسى واجب نيست، نه بر خودش و نه بر ديگرى.

مسأله 1706 هرگاه كسى مخارج عيالاتش را از مال حرام بدهد واجب است فطره آنها را از مال حلال بدهد.

مسأله 1707 هرگاه انسان كسى را اجير كند و شرط نمايد كه مخارج او را نيز بدهد (مانند خدمتكار) بايد فطره او را هم بدهد، ولى در مورد كارگرانى كه مخارج آنها بر عهده صاحب كار است و اين مخارج جزئى از مزد آنها محسوب مى شود، فطره آنها بر صاحب كار واجب نيست، همچنين در ميهمانخانه ها و مانند آن،كه معمول است كاركنان غذاى خود را در همان جا مى خورند و اين در حقيقت جزء حقوق آنها محسوب مى شود، فطره آنها بر خودشان است، نه بر صاحب كار.

مسأله 1708 مخارج سربازها در سربازخانه ها يا ميدان جنگ بر عهده دولت است، ولى فطره آنها بر دولت واجب نيست و اگر شرايط در خودشان جمع است بايد زكات فطره خود را بدهند.

مسأله 1709 هرگاه كسى بعد از غروب روز آخر ماه از دنيا برود، بايد فطره او و عيالاتش را از مالش بدهند، ولى اگر پيش از غروب بميرد واجب نيست و در صورتى كه عيالاتش داراى شرايط وجوب فطره هستند خودشان بايد زكات فطره را بپردازند.

 

 

مصرف زكات فطره

مسأله 1710 زكات فطره را بنابر احتياط واجب بايد فقط به فقرا و مساكين بدهند مشروط بر اين كه مسلمان و شيعه دوازده امامى باشند و به اطفال شيعه كه نيازمند هستند نيز مى توان فطره داد، خواه به مصرف آنها برسانند يا از طريق ولىّ طفل به آنها تمليك كنند.

مسأله 1711 فقيرى كه فطره مى گيرد لازم نيست عادل باشد، ولى احتياط واجب آن است كه به شرابخوار و كسى كه آشكارا معصيت كبيره مى كند فطره ندهند و همچنين به كسانى كه فطره را در معصيت خداوند مصرف مى كنند.

 

 

احكام زكات فطره

مسأله 1712 احتياط واجب آن است كه به فقير بيشتر از مخارج سالش و كمتر از يك صاع (تقريباً سه كيلو) داده نشود.

مسأله 1713 هرگاه به جاى يك صاع، نصف صاع از جنس خوب بدهد بطورى كه قيمتش به اندازه يك صاع جنس معمولى باشد، كافى نيست و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد.

مسأله 1714 انسان نمى تواند نصف صاع را از يك جنس (مثلاً گندم) و نصف صاع را از جنس ديگر (مثلاً جو) بدهد، مگر اين كه مخلوط آن دو غذاى معمول آن محل باشد.

مسأله 1715 مستحبّ است در دادن زكات فطره خويشاوندان محتاج را بر ديگران مقدّم دارد و بعد همسايگان نيازمند را و مستحبّ است اهل علم و فضل را اگر نيازى داشته باشند بر غير آنها مقدّم بشمرد.

مسأله 1716 هرگاه به گمان اين كه كسى فقير است به او فطره دهند و بعد معلوم شود فقير نبوده، مى تواند آن مال را پس بگيرد و به مستحق بدهد و اگر پس نگيرد بايد از مال خودش فطره را بدهد و اگر از بين رفته باشد، در صورتى كه گيرنده فطره مى دانسته آنچه را گرفته زكات فطره است، بايد عوض آن را بدهد و در غير اين صورت عوض بر او واجب نيست و اگر دهنده فطره در تحقيق حال فقير كوتاهى نكرده باشد بر او هم چيزى نيست.

مسأله 1717 به كسى كه ادّعاى احتياج مى كند نمى توان زكات فطره داد، مگر آن كه اطمينان حاصل گردد كه او فقير است، يا لااقل از ظاهر حالش گمان پيدا شود و يا بداند سابقاً فقير بوده و رفع فقر او ثابت نشده باشد.

 

 

مسائل متفرّقه زكات فطره

مسأله 1718 در زكات فطره مانند زكات مال قصد قربت لازم است، يعنى بايد براى اطاعت فرمان خدا زكات فطره بدهد و نيّت فطره نيز شرط است.

مسأله 1719 زكات فطره را نمى توان قبل از ماه رمضان داد و اگر بدهد بايد روز عيد فطر اعاده كند، همچنين احتياط واجب آن است كه در ماه مبارك رمضان هم ندهد، ولى اگر پيش از ماه رمضان يا در ماه رمضان چيزى را به فقير قرض دهد و بعد از آن كه فطره بر او واجب شد طلب خود را به جاى فطره حساب كند مانعى ندارد.

مسأله 1720 در زكات فطره خوراك شخصى خود انسان ملاك نيست بلكه خوراك معمولى اهل شهر و يا محل ملاك است; بنابراين، كسى كه هميشه برنج مى خورد مى تواند زكات فطره را از گندم بدهد.

مسأله 1721 در زكات فطره مى توان به جاى جنس، پول داد، مثلاً حساب مى كند قيمت يك من گندم چه اندازه است; پول آن را به همين عنوان به فقير مى دهد، ولى بايد توجّه داشت ملاك، قيمت خرده فروشى در بازار آزاد است نه قيمت عمده فروشى و نرخ رسمى و به تعبير ديگر بايد پولى بدهد كه فقير اگر بخواهد بتواند با آن همان جنس را از بازار بخرد.

مسأله 1722 گندم يا چيز ديگرى را كه براى فطره مى دهند بايد مخلوط با خاك و اشياء ديگر نباشد، مگر اين كه بقدرى كم باشد كه به حساب نيايد.

مسأله 1723 زكات فطره را از جنس معيوب نمى توان داد، ولى اگر جايى باشد كه آن جنس خوراك غالب آنها محسوب مى شود اشكال ندارد.

مسأله 1724 كسى كه زكات فطره چند نفر را مى دهد لازم نيست همه را از يك جنس بدهد و مى تواند (مثلاً) براى بعضى گندم و براى بعضى جو بدهد.

مسأله 1725 وقت اداى زكات فطره، روز عيد فطر قبل از انجام نماز است; بنابراين، كسى كه نماز عيدفطر را مى خواند بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولى اگر نماز عيد را نمى خواند مى تواند تا ظهر روز عيد تأخير بيندازد.

مسأله 1726 اگر دسترسى به فقير ندارد مى تواند مقدارى از مال خود را به نيّت فطره جدا كرده و براى مستحقّى كه در نظر دارد يا براى هر مستحق كنار بگذارد و بايد هر وقت كه آن را مى دهد نيّت فطره نمايد.

مسأله 1727 اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است فطره را ندهد و كنار هم نگذارد احتياط آن است كه بعداً به نيّت «ما فى الذّمّه» يعنى بدون اين كه قصد ادا و قضا كند فطره را بدهد.

مسأله 1728 مالى را كه به قصد فطره كنار گذارده، نمى تواند آن را با مال ديگرى عوض كند، بلكه بايد همان را براى فطره بدهد.

مسأله 1729 هرگاه مالى را كه براى فطره كنار گذاشته از بين برود، چنانچه دسترسى به فقير داشته و كوتاهى كرده بايد عوض آن را بدهد و اگر دسترسى نداشته و در حفظ آن نيز كوتاهى نكرده چيزى بر او نيست.

مسأله 1730 هرگاه انسان مالى دارد كه قيمتش از فطره بيشتر است چنانچه نيّت كند كه مقدارى از آن مال براى فطره است اشكال دارد.

مسأله 1731 احتياط واجب آن است كه زكات فطره را در همان محل مصرف كند، مثلاً نمى تواند براى بستگانش كه در شهر ديگرى هستند بفرستد، مگر اين كه در آن محل مستحقّى پيدا نشود و هرگاه با وجود مستحق فطره را به جاى ديگرى ببرد و تلف شود ضامن است، ولى حاكم شرع مى تواند با توجّه به مصالح نيازمندان اجازه دهد آن را به محلّ ديگرى ببرند.

مسأله 1732 همانطور كه قبلاً هم اشاره شد زكات فطره را بنابر احتياط واجب در غير مورد فقرا و مساكين نمى توان مصرف كرد، همچنين نمى توان از آن كارخانه هايى تأسيس كرد و منافع آن را در خدمت نيازمندان گذارد، ولى تهيّه سرمايه از آن براى افراد نيازمند به مقدارى كه زندگانى آنها را اداره كند جايزاست.

 

 

وجوب روزه

مسأله 1314 در هر سال واجب است همه افراد مكلّف يك ماه مبارك رمضان را به شرحى كه در مسائل آينده گفته مى شود روزه بدارند.

مسأله 1315 روزه آن است كه انسان براى اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چيزهايى كه روزه را باطل مى كند و شرح آن در مسائل بعد مى آيد خوددارى كند.

 

 

نيّت

مسأله 1316 روزه از عبادات است و لازم است با نيّت به جا آورده شود، در موقع نيّت لازم نيست به زبان بگويد، يا از قلب خود بگذراند همين اندازه كه در نظرش اين باشد كه براى اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا مغرب كارهايى كه روزه را باطل مى كند ترك نمايد كافى است.

مسأله 1317 بايد احتياطاً كمى قبل از اذان صبح و كمى هم بعد از مغرب، از انجام اين كارها خوددارى كند تا يقين حاصل كند كه تمام اين مدّت را روزه داشته است.

مسأله 1318 كافى است كه در هر شب از ماه مبارك رمضان براى روزه فردا نيّت كند، ولى بهتر است كه در شب اوّل ماه، علاوه براين، نيّت روزه همه ماه را نيز بنمايد.

مسأله 1319 نيّت وقت معيّنى ندارد، بلكه هر موقعى تا قبل از اذان صبح نيّت كند كافى است و همين كه براى خوردن سحرى برمى خيزد و اگر از او سؤال شود منظورت چيست؟ بگويد: «قصد روزه دارم» كافى است.

مسأله 1320 وقت نيّت براى روزه مستحبّى در تمام روز نيز ادامه دارد حتّى اگر مختصرى به مغرب باقى مانده باشد و تا آن موقع كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده است مى تواند نيّت روزه مستحبّى كند و روزه او صحيح است.

مسأله 1321 اگر در ماه رمضان نيّت را فراموش كند چنانچه تا قبل از اذان ظهر يادش بيايد و فوراً نيّت كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد روزه اش صحيح است، امّا اگر بعد از ظهر نيّت كند صحيح نيست.

مسأله 1322 هرگاه كسى بخواهد روزه اى غير از روزه ماه رمضان به جا آورد بايد آن را معيّن كند، مثلاً نيّت كند روزه قضا مى گيرم، يا روزه نذر به جا مى آورم ولى در ماه مبارك رمضان همين اندازه كه نيّت كند فردا را روزه مى گيرم كافى است، بلكه اگر نداند ماه رمضان است يا بداند و فراموش كند و روزه ديگرى را قصد كند روزه ماه رمضان حساب مى شود، ولى اگر عمداً در ماه مبارك رمضان نيّت روزه غير ماه رمضان را كند (در حالى كه مى داند در ماه رمضان روزه غير ماه رمضان صحيح نيست) روزه او باطل است، يعنى نه از رمضان حساب مى شود و نه از غير آن.

مسأله 1323 لازم نيست در موقع نيّت، معيّن كند كه روز اوّل ماه است يا دوم يا غير آن، حتّى اگر روزى را تعيين كند مثلاً بگويد به نيّت روز دوم ماه روزه مى گيرم بعد معلوم شود سوم بوده، روزه او صحيح است.

مسأله 1324 اگر پيش از اذان صبح نيّت روزه كند و بعد بيهوش يا مست شود و در بين روز به هوش آيد در حالى كه هيچ كار خلافى به جا نياورده، احتياط واجب آن است روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را هم به جا آورد.

مسأله 1325 اگر نداند يا فراموش كند ماه رمضان است و روزه نگيرد و بعد از ظهر ملتفت شود و يا قبل از ظهر در حالى كه افطار كرده باشد، بايد به احترام ماه رمضان تا مغرب كارهايى كه روزه را باطل مى كند ترك نمايد و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا كند.

مسأله 1326 اگر كودكى پيش از اذان صبح بالغ شود بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود و كارى كه روزه را باطل كند انجام نداده باشد احتياط واجب آن است كه روزه را بگيرد و بعد هم قضا كند.

مسأله 1327 كسى كه روزه قضاى ماه رمضان يا روزه واجب ديگرى بر ذمّه دارد جايز نيست روزه مستحبّى بگيرد و اگر فراموش كند و روزه مستحبّى بگيرد چنانچه قبل از ظهر يادش بيايد مى تواند نيّت خود را به روزه واجب برگرداند، ولى اگر بعد از ظهر باشد روزه او باطل است.

مسأله 1328 كسى كه براى روزه شخص مرده اى اجير شده مى تواند روزه مستحبّى براى خودش بگيرد.

مسأله 1329 اگر غير از روزه ماه مبارك روزه ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيّت نكند روزه اش باطل است، ولى اگر يادش برود و پيش از ظهر يادش بيايد مى تواند نيّت كند.

مسأله 1330 هرگاه روزه واجب غير معيّن بر ذمّه دارد (مانند روزه قضاى ماه رمضان يا روزه كفّاره) وقت نيّت آن تا ظهر باقى است، يعنى چنانچه چيزى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد وقبل از ظهر نيّت كند روزه او صحيح است.

مسأله 1331 هرگاه كافرى در ماه رمضان پيش از ظهر مسلمان شود چنانچه تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده، بنابر احتياط واجب روزه بگيرد و قضا هم ندارد، همچنين اگر مريض پيش از ظهر خوب شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد نيّت روزه كند و احتياطاً قضا هم نمايد، ولى اگر بعد از ظهر خوب شود روزه آن روز واجب نيست فقط بايد قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1332 يوم الشّك يعنى روزى كه انسان شك دارد آخر ماه شعبان است يا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نيست و اگر بخواهد روزه بگيرد بايد نيّت ماه شعبان كند، يا اگر روزه قضا به ذمه دارد نيّت قضا كند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده از رمضان حساب مى شود، ولى اگر در اثناء روز بفهمد بايد فوراً نيّت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.

مسأله 1333 هرگاه در ماه رمضان يا هر روزه واجب معيّن ديگر، از نيّت روزه برگردد، يا مردّد شود كه روزه بگيرد يا نه، روزه اش باطل مى شود، همچنين اگر نيّت كند چيزى كه روزه را باطل مى كند به جا آورد، مثلاً تصميم بر خوردن غذا بگيرد، روزه اش باطل مى شود، هرچند اصلاً غذا هم نخورد، مگر اين كه در آن حال توجّه نداشته باشد كه فلان عمل روزه را باطل مى كند.

مسأله 1334 در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معيّن نيست (مانند روزه قضا) اگر قصد كند يكى از مبطلات روزه را انجام دهد يا مردّد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيّت كند روزه اش صحيح است.

 

 

كارهايى كه روزه را باطل مى كند

مسأله 1335 كارهايى كه روزه را باطل مى كند بنابر احتياط نُه چيز است:
1 خوردن و آشاميدن، 2 جماع، 3 استمناء، 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله)و ائمّه(عليهم السلام)، 5 رساندن غبار غليظ به حلق، 6 فرو بردن سر در آب، 7 باقى ماندن بر جنابت يا حيض يا نفاس تا اذان صبح، 8 اماله كردن با مايعات، 9 قى كردن عمدى.

 

 

1- خوردن و آشاميدن

مسأله 1336 خوردن و آشاميدن از روى عمد روزه را باطل مى كند، خواه از چيزهاى معمولى باشد مانند نان و آب و يا غير معمولى مانند برگ درختان، كم باشد يا زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورده، دوباره داخل دهان كند و رطوبت آن را فرو برد روزه اش باطل مى شود، مگر آن كه رطوبت مسواك كم باشد و در آب دهان از بين برود.

مسأله 1337 اگر هنگامى كه مشغول خوردن غذا يا نوشيدن آب است بفهمد صبح شده، بايد آنچه را در دهان است بيرون آورد و اگر عمداً فرو برد روزه اش باطل است و كفّاره نيز دارد.

مسأله 1338 خوردن و آشاميدن از روى سهو و فراموشى روزه را باطل نمى كند.

مسأله 1339 احتياط واجب آن است كه روزه دار از تزريق آمپولهاو سرمهايى كه به جاى غذا يا دوا به كار مى رود خود دارى كند، ولى تزريق آمپول هايى كه عضو را بى حس مى كند اشكال ندارد.

مسأله 1340 كسى كه مى خواهد روزه بگيرد بهتر است پيش از اذان صبح دندانهايش را بشويد و خلال كند و اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود احتياط واجب آن است كه قبلاً آن را بشويد و خلال كند و اگر نكند و غذا فرو رود روزه را تمام كند و بعد قضا نمايد.

مسأله 1341 فرو بردن آب دهان، هر چند به واسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى كند، و فرو بردن اخلاط سر و سينه تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد، امّا اگر داخل فضاى دهان شود احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.

مسأله 1342 جويدن غذا براى بچّه و همچنين چشيدن غذا و مانند آن و شست و شوى دهان با آب يا داروها اگر چيزى از آن فرو نرود روزه را باطل نمى كند و اگر بدون اراده به حلق برسد اشكالى ندارد، ولى اگر از اوّل بداند بى اختيار به حلق مى رسد روزه اش باطل است و قضا و كفّاره دارد.

مسأله 1343 اگر روزه دار به اندازه اى تشنه شود كه طاقت تحمّل آن را ندارد و يا ترس بيمارى و تلف داشته باشد، مى تواند به اندازه ضرورت آب بنوشد، ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد بايد بقيّه روز را امساك كند.

مسأله 1344 انسان نمى تواند به خاطر ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر بقدرى ضعف پيدا كند كه تحمّل آن بسيار مشكل شود، مى تواند روزه را بخورد و همچنين اگر خوف بيمارى داشته باشد.

 

 

2- جماع

مسأله 1345 «جماع» (نزديكى با زن) روزه هر دو طرف را باطل مى كند، هرچند فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد و اگر كمتر از آن باشد و منى هم بيرون نيايد باطل نمى شود و هرگاه شك كند كه اين مقدار داخل شده يا نه روزه اش صحيح است.

مسأله 1346 هرگاه از روى فراموشى جماع كند و يا از روى اجبار بطورى كه هيچ اختيارى نداشته باشد، روزه باطل نمى شود، ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا اجبار برطرف شود، بايد فورا ترك كند و الاّ روزه او باطل است.

 

 

3- استمناء

مسأله 1347 اگر روزه دار با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد روزه اش باطل مى شود، امّا اگر بى اختيار در حال خواب يا بيدارى بيرون آيد، روزه باطل نمى شود.

مسأله 1348 هرگاه روزه دار مى داند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، جايز است بخوابد و چنانچه محتلم شود براى روزه او اشكالى ندارد.

مسأله 1349 هرگاه روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

مسأله 1350 شخص روزه دارى كه محتلم شده مى تواند بول و استبراء از بول كند، هر چند مى داند به واسطه آن باقيمانده منى از مجرا بيرون مى آيد، حتّى اگر غسل كرده باشد اين كار براى روزه اش ضررى ندارد هر چند با خارج شدن باقيمانده منى از مجرا بايد مجدّداً غسل كند.

مسأله 1351 روزه دارى كه محتلم شده اگر بداند منى در مجرا باقى مانده و در صورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى بيرون مى آيد بهتر است قبلاً بول كند ولى واجب نيست.

مسأله 1352 اگر روزه دار به قصد بيرون آمدن منى استمناء كند روزه اش باطل مى شود هر چند منى از او بيرون نيايد.

مسأله 1353 اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى مثلاً با همسر خود بازى و شوخى كند در صورتى كه عادت نداشته باشد كه به اين مقدار بازى و شوخى منى از او خارج شود روزه اش صحيح است، ولى اگر اتّفاقاً منى بيرون آيد روزه اش اشكال دارد، مگر اين كه قبلاً مطمئن بوده كه منى از او خارج نمى شود.

 

 

4- دروغ بستن به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام)

مسأله 1354 هرگاه روزه دار دروغى به خدا و پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم او(عليهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، يا نوشتن، يا اشاره و مانند آن، بنابراحتياط واجب روزه اش باطل مى شود، هر چند بلافاصله توبه كند. دروغ بستن به ساير انبيا و فاطمه زهرا(عليها السلام) نيز همين حكم را دارد.

مسأله 1355 هرگاه بخواهد خبرى را نقل كند كه از راست يا دروغ بودن آن اطّلاعى ندارد، بايد از كسى كه آن خبر را گفته، يا از كتابى كه در آن نوشته شده نقل نمايد، مثلاً بگويد: فلان راوى چنين مى گويد و يا در فلان كتاب چنان نوشته شده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود...

مسأله 1356 اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش صحيح است، ولى بعكس اگر چيزى را دروغ مى دانست و به خدا و پيغمبر نسبت داد و بعداً معلوم شد صحيح بوده، روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1357 اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و پيغمبر نسبت دهد روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1358 اگر از شخص روزه دار سؤال كنند كه آيا پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين مطلبى را فرموده، و او عمداً بگويد: آرى، در حالى كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نگفته باشد، يا بگويد: نه، درحالى كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گفته باشد، روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1359 اگر در نقل احكام شرعيّه عمداً دروغ گويد، مثلاً واجبى را غير واجب و حرامى را حلال ذكر كند، اگر منظورش نسبت دادن آن حكم به خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)باشد، روزه اش اشكال دارد و اگر قصدش نسبت دادن فتوا به مجتهد است كار حرامى كرده، امّا روزه اش باطل نمى شود و كسى كه بدون اطّلاع، حكم مشكوكى را نقل مى كند، نيز همين حكم را دارد.

 

 

5- رساندن غبار غليظ به حلق

مسأله 1360 رساندن غبار غليظ به حلق هرگاه در حلق تبديل به گِل شود و فرو رود روزه را باطل مى كند، در غير اين صورت روزه صحيح است، خواه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مانند آرد، يا غبار چيزى كه خوردن آن حرام است.

مسأله 1361 هرگاه به واسطه باد يا جارو كردن زمين، غبار غليظى برخيزد و بر اثر عدم مواظبت به حلق برسد، روزه اش باطل مى شود (همانطور كه در مسأله قبل آمد)

مسأله 1362 احتياط واجب آن است كه روزه دار از كشيدن سيگار و تنباكو و ساير دخانيات پرهيز كند و بخار غليظ نيز به حلق نرساند، ولى رفتن به حمّام اشكال ندارد، هرچند فضاى حمّام را بخار گرفته باشد.

مسأله 1363 اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار و بدون اراده، غبار و مانند آن به حلق او رسد، روزه اش باطل نمى شود.

مسأله 1364 درجايى كه احتمال مى دهدغبار يا دود به حلق برسدبايد احتياط كند، ولى اگر يقين يا گمان داشته باشد به حلق نمى رسد روزه اش صحيح است.

 

 

6- فرو بردن سر در آب (ارتماس)

مسأله 1365 روزه دار بنابر احتياط واجب تمام سر را عمداً در آب فرونبرد، حتّى اگر بقيّه بدن بيرون ازآب باشد، امّا اگر تمام بدن و قسمتى از سر زير آب برود ولى مقدارى از سر بيرون باشد روزه باطل نمى شود، فرو بردن سر در مايعاتى مانند گلاب و آبهاى مضاف ديگر حكم آب مطلق را دارد.

مسأله 1366 اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر را دفعه ديگر، در آب فرو برد، روزه اش صحيح است، ولى اگر تمام سر را زير آب ببرد امّا مقدارى از موها بيرون بماند روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1367 كسى كه براى نجات غريق مجبور است سر را در آب فرو ببرد روزه اش اشكال دارد، ولى به عنوان نجات جان مسلمانى اين كار واجب است و بعداً قضا كند.

مسأله 1368 غوّاصان اگر سر خود را در كلاهك پنهان كنند و با آن زير آب روند روزه آنها صحيح است.

مسأله 1369 اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد، يا او را در آب بيندازند و سر او زير آب رود، يا فراموش كند كه روزه است سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر يادش بيايد بنابر احتياط واجب بايد فوراً سر را از آب بيرون آورد.

مسأله 1370 اگر فراموش كند كه روزه است و به نيّت غسل سر را زير آب كند روزه و غسل او هر دو صحيح است، ولى اگر بداند روزه واجب معيّن است و عمداً چنين كند بنابر احتياط واجب هم روزه را بايد قضا كند و هم غسل را دوباره انجام دهد.

 

 

7- باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح

مسأله 1371 اگر شخص جنب عمداً تا صبح غسل نكند بنابر احتياط واجب روزه اش باطل است ولى اگر توانايى برغسل ندارد يا وقت تنگ است تيمّم نمايد، امّا اگر از روى عمد نباشد روزه اش صحيح است و زنى كه از حيض يا نفاس پاك شده و تا اذان صبح غسل نكرده در حكم كسى است كه باقى بر جنابت مانده است.

مسأله 1372 باطل شدن روزه به خاطر بقاء بر جنابت مخصوص روزه ماه رمضان و قضاى آن است و در روزه هاى ديگر موجب بطلان نمى شود.

مسأله 1373 اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، مثلاً اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهارروز، بايد سه روز را قضا كند و قضاى روز چهارم احتياط مستحبّ است.

مسأله 1374 كسى كه در شب ماه رمضان وقت براى غسل و تيمّم ندارد اگر خود را جنب كند روزه اش اشكال دارد و احتياطاً قضا و كفّاره به جا آورد، همچنين اگر براى غسل وقت ندارد و فقط براى تيمّم وقت دارد.

مسأله 1375 اگر گمان كند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده و تيمّم كند روزه اش صحيح است.

مسأله 1376 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و بيدار نشود روزه اش اشكال دارد و بنابر احتياط واجب بايد قضا و كفّاره به جا آورد، امّا اگر احتمال دهد كه بيدار مى شود، مى تواند بخوابد، و احتياط اين است كه در دفعه دوم كه بيدار شد نخوابد تا غسل كند.

مسأله 1377 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان بيدار نشود روزه اش صحيح است، ولى اگر تصميم بر غسل نداشته باشد يا مردّد باشد كه غسل بكند يا نه، در اين صورت اگر بيدار نشود روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1378 هرگاه چنين كسى بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح براى غسل كردن بيدار مى شود چنانچه بخوابد و بيدار نشود احتياطاً بايد روزه آن روز را قضا كند، هم چنين است اگر براى دفعه سوم بخوابد و بيدار نشود، ولى در هيچ يك از اينها كفّاره بر او واجب نمى شود.

مسأله 1379 خوابى كه در آن محتلم شده خواب اوّل حساب نمى شود ولى اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد خواب اوّل حساب مى شود.

مسأله 1380 هرگاه روزه دار در روز محتلم شود بهتر است فوراً غسل كند امّا اگر نكند براى روزه اش اشكالى ندارد.

مسأله 1381 هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده روزه اش صحيح است، خواه بداند پيش از اذان محتلم شده، يا بعد از آن و يا شك داشته باشد.

مسأله 1382 كسى كه مى خواهد قضاى روزه ماه رمضان را بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان صبح محتلم شده، اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بنابر احتياط واجب روز ديگرى را روزه بگيرد، اگر وقت قضاى روزه تنگ است مثلاً پنج روز قضا به ذمّه دارد پنج روز هم بيشتر به ماه رمضان باقى نمانده، همان روز را روزه بگيرد و روزه اش صحيح است.

مسأله 1383 اگر در ماه مبارك رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت ندارد تيمّم كند و روزه اش صحيح است، امّا اگر براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت ندارد بايد بعداً غسل كند و روزه او نيز صحيح است.

مسأله 1384 اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود نمى تواند روزه بگيرد، همچنين اگر در اثناء روز خون حيض يا نفاس ببيند اگر چه نزديك مغرب باشد.

مسأله 1385 اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند، بنابراحتياط واجب روزه اش باطل است، ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلاً منتظر باشد كه حمّام باز شود يا آب حمّام گرم شود و تا اذان غسل نكند در صورتى كه تيمّم كرده باشد روزه او صحيح است.

مسأله 1386 زنى كه در حال استحاضه است بايد غسل خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد به جا آورد و روزه او صحيح است.

مسأله 1387 كسى كه مسّ ميّت كرده و غسل مسّ ميّت بر او واجب شده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم مسّ ميّت كند روزه اش باطل نمى شود، ولى براى نماز بايد غسل كند.

 

 

8- اماله كردن با مايعات

مسأله 1388 تنقيه (اماله كردن) با مايعات روزه را باطل مى كند هر چند براى معالجه بيمارى و از روى ناچارى باشد، ولى استعمال شيافها براى معالجه اشكال ندارد و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايى كه براى تغذيه است خوددارى شود.

 

 

9- قى كردن

مسأله 1389 قى كردن از روى عمد روزه را باطل مى كند، هرچند براى نجات از مسموميّت و درمان بيمارى و مانند آن باشد، ولى قى كردن بدون اختيار يا از روى سهو روزه را باطل نمى كند.

مسأله 1390 اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند در روز بى اختيار قى مى كند روزه باطل نمى شود، ولى احتياط مستحب اين است كه چنين كارى نكند و اگر كرد، روزه را قضا نمايد.

مسأله 1391 واجب نيست روزه دار با فشار آوردن به خود از قى كردن خوددارى كند، ولى اگر ضرر و مشقّتى نداشته باشد بهتر است جلوگيرى كند.

مسأله 1392 اگر خرده هاى غذا يا حشره اى مانند مگس بى اختيار در گلوى روزه دار برود چنانچه بقدرى پايين برود كه نمى توان آن را بيرون آورد روزه اش صحيح است و اگر بتواند آن را بيرون آورد بايد چنين كند و بيرون آوردنش ضررى براى روزه ندارد، بلكه اگر در اين حال فرو برد روزه اش باطل است.

مسأله 1393 هرگاه يقين دارد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد كه به آن قى كردن مى گويند نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد و هر گاه بر اثر آروغ زدن بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد بايد آن را بيرون بريزد و اگر عمداً فرو ببرد روزه اش باطل است، ولى اگر بى اختيار فرو رود اشكالى ندارد.

مسأله 1394 هرگاه يكى از امور نه گانه اى كه قبلاً گفته شد سهواً يا بدون اختيار به جا آورد روزه اش صحيح است، ولى جنب اگر بخوابد و تا اذان صبح غسل نكند روزه اش به شرحى كه قبلاً گفته شد اشكال دارد.

مسأله 1395 اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد به گمان اين كه روزه اش باطل شده دوباره يكى از آنها را عمداً به جا آورد روزه اش باطل نمى شود، ولى احتياط مستحب قضاى آن است.

مسأله 1396 اگر چيزى را به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را در آب فرو برند، روزه اش باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه خودش افطار كند، مثلاً به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر جانى يا مالى به تو مى زنيم و او براى جلوگيرى از ضرر، غذا بخورد روزه اش باطل مى شود.

مسأله 1397 احتياط واجب آن است كه روزه دار به جايى نرود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه روزه را افطار كند، امّا اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند روزه اش صحيح است.

 

 

كارهايى كه براى روزه دار مكروه است

مسأله 1398 چند كار براى روزه دار مكروه است از جمله :
1 ريختن دوا در چشم
2 سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد.
3 انجام كارهايى كه باعث ضعف مى شود، مانند خون گرفتن و حمّام رفتن.
4 انفيه كشيدن اگر نداند به حلق مى رسد، ولى اگر بداند به حلق مى رسد جايز نيست.
5 بو كردن گياههاى معطّر
6 نشستن زن در آب، بنابر احتياط
7 استعمال شياف بنابر احتياط
8 تر كردن لباس بر بدن
9 كشيدن دندان و هر كارى كه سبب خون آمدن از دهان و موجب ضعف شود.
10 مسواك كردن با چوب تازه
11 بوسيدن همسر بدون قصد بيرون آمدن منى و هر كارى كه شهوت را به حركت در آورد، امّا اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد روزه او باطل مى شود.

 

 

مواردى كه قضا و كفّاره واجب است

مسأله 1399 كارهايى كه روزه را باطل مى كند اگر عمداً و با علم و اطّلاع انجام دهد، علاوه بر اين كه روزه او باطل مى شود و قضا دارد، كفّاره نيز دارد; ولى اگر به خاطر ندانستن مسأله باشد كفّاره ندارد، ولى احتياط آن است كه قضا كند. همچنين هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه.

مسأله 1400 هرگاه به واسطه بى اطّلاعى و ندانستن مسأله، كارى را انجام دهد كه مى داند حرام است، ولى نمى دانسته است كه روزه را باطل مى كند بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است.

 

 

كفّاره روزه

مسأله 1401 كفّاره روزه يكى از سه چيز است: آزاد كردن يك بنده، يا دو ماه روزه گرفتن، يا شصت فقير را سير كردن (و اگر به هر كدام يك «مُد» كه تقريباً 750 گرم است گندم يا جو يا مانند آنها بدهد كافى است). و در زمان ما كه بنده آزاد كردن موضوع ندارد در ميان دو چيز ديگر مخيّر است و به جاى گندم مى تواند مقدار نانى بدهد كه گندم آن به اندازه يك «مُد» است.

مسأله 1402 هرگاه هيچ يك از اين سه كار ممكن نشود هر چند "مُد" كه مى تواند به فقرا اطعام كند و اگر نتواند بايد 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند هر چند روز كه مى تواند به جا آورد و اگر نتواند استغفار كند و همين اندازه كه در قلب بگويد: "استغفراللّه" كافى است و واجب نيست بعداً كه قدرت پيدا كرد كفّاره رابدهد.

 

 

احكام كفّاره روزه

مسأله 1403 كسى كه شصت روزه را براى كفّاره انتخاب كرده، احتياط واجب آن است كه 31 روز آن را پى در پى به جا آورد، ولى در 18 روز كه در بالا گفته شد پى در پى به جا آوردن لازم نيست.

مسأله 1404 در جايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد اگر در وسط يك روز را عمداً روزه نگيرد بايد همه را از نو به جا آورد، ولى اگر مانعى پيش آيد مانند عادت ماهانه و نفاس و سفرى كه ناچار از انجام آن است مى تواند بعد از رفع مانع ادامه دهد و لازم نيست از سر بگيرد.

مسأله 1405 اگر روزه دار به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد، يعنى هم يك بنده آزاد كند و هم دو ماه روزه بگيرد و هم شصت فقير را سير كند (يا به هر كدام از آنها يك مد طعام كه تقريبا 750 گرم است بدهد) و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد هر كدام كه ممكن است بايد انجام دهد (خواه آن چيز حرام، مانند شراب و زنا باشد يا مانند نزديكى كردن با همسر خود در عادت ماهانه).

مسأله 1406 هرگاه روزه دار نسبت دروغ به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دهد يك كفّاره كافى است و كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1407 اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند يك كفّاره بر او واجب است و در صورتى كه جماع او حرام باشد يك كفّاره جمع و همچنين اگر در يك روز چند مرتبه كارهاى ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

مسأله 1408 اگر روزه دار روزه خود را به چيز حلالى باطل كند، بعد كار حرامى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد احتياط واجب آن است براى هر كدام يك كفّاره بدهد.

مسأله 1409 هرگاه روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد نبايد آن را فرو ببرد، و الاّ روزه او باطل مى شود و قضا و كفّاره دارد، ولى كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1410 اگر نذر كند كه روز معيّنى را براى خدا روزه بگيرد چنانچه عمداً روزه نگيرد يا روزه خود را باطل كند بايد كفّاره بدهد (و كفّاره آن مانند كفّاره ماه رمضان است).

مسأله 1411 هرگاه به گفته كسى كه سخنش قابل اعتماد نيست و مى گويد مغرب شده افطار كند، بعد بفهمد مغرب نبوده، قضا و كفّاره بر او واجب است.

مسأله 1412 هرگاه روزه خود را عمداً باطل كند، بعد به مسافرت برود، كفّاره از او ساقط نمى شود، ولى اگر عمداً روزه خود را باطل كند بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا بيمارى براى او پيدا شود كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1413 هرگاه يقين كند كه آن روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1414 همچنين اگر شك كند آخر رمضان است يا اوّل شوال و عمداً روزه را باطل كند بعد معلوم شود روز عيد بوده كفّاره ندارد.

مسأله 1415 هرگاه روزه دار در ماه رمضان با همسر خود كه روزه دار است جماع كند چنانچه او را مجبور كرده باشد بايد كفّاره روزه خود و زنش را هر دو بدهد و اگر او به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود، ولى اگر اجبار به مفطرات ديگر كند گناه كرده، امّا كفّاره بر هيچ كدام واجب نيست، امّا آن كسى كه روزه اش را خورده بايد قضا كند.

مسأله 1416 هرگاه زن روزه دار شوهر روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد فقط يك كفّاره بر او واجب است و لازم نيست كفّاره شوهر را بدهد.

مسأله 1417 هرگاه زن در آغاز، مجبور بوده و در اثناء راضى شده احتياط واجب آن است كه مرد دو كفّاره بدهد و بر زن چيزى جز قضا لازم نيست.

مسأله 1418 هرگاه كسى به واسطه مسافرت يا بيمارى روزه نگيرد نمى تواند همسر خود را مجبور به جماع نمايد و اگر او را مجبور كند گناه كرده، ولى لازم نيست كفّاره او را هم بدهد.

مسأله 1419 به جا آوردن كفّاره واجب فورى نيست ولى نبايد طورى باشد كه بگويند كوتاهى مى كند.

مسأله 1420 اگر چند سال بگذرد و كفّاره را به جا نياورد چيزى بر آن اضافه نمى شود.

مسأله 1421 كسى كه براى كفّاره روزه، اطعام شصت فقير را انتخاب كرده بايد به هر كدام يك مد طعام (تقريبا 750 گرم) بدهد و نمى تواند چند مد را به يك نفر بدهد، مگر اين كه دسترسى به شصت فقير پيدانكند، ولى اگر اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مى دهد و با آنها مى خورد، مى تواند براى هر يك از عيالات او، هر چند صغير باشند، يك مد به آن فقير بدهد.

مسأله 1422 كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته جايز نيست بعد از ظهر روزه را باطل كند و اگر عمداً چنين كارى كند بايد به ده نفر فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نمى تواند بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

 

 

مواردى كه فقط قضا لازم است

مسأله 1423 در چند صورت فقط قضاى روزه لازم است و كفّاره واجب نيست:
1 در صورتى كه در شب ماه رمضان جُنُب باشد و بخوابد و بيدار شود و براى بار دوم يا سوم بخوابد و بيدار نشود، در اين صورت احتياط واجب قضاى روزه است. امّا اگر در خواب اوّل بيدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحيح است.
2 هرگاه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نيّت روزه نكرده باشد يا قصد كند كه روزه خود را بخورد، يا با ريا روزه را باطل نمايد.
3 هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با همان حال يك يا چند روز روزه بگيرد بنابراحتياط واجب.
4 در ماه رمضان بدون آن كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنين اگر بعد از تحقيق شك يا گمان كند كه صبح شده است; ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده، و چيزى بخورد، بعد معلوم شود كه صبح بوده، قضا واجب نيست.
5 هرگاه كسى بگويد صبح نشده و هنوز وقت باقى است و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اينجا نيز قضا لازم است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.
6 كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
7 هرگاه شخص عادلى خبر دهد مغرب شده و او افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
8 هرگاه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده.
9 هرگاه براى خنك شدن، يا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود بايد قضا كند، امّا اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنين اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.
10 كسى كه با همسر خود بازى كند بدون اين كه قصد استمناء داشته باشد و منى از او خارج شود، ولى اگر اطمينان داشت كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحيح است و قضا ندارد.

 

 

مواردى كه قضا واجب نيست

در چند صورت قضاى روزه لازم نيست :
مسأله 1424 الف: هرگاه چيز ديگرى غيراز مايعات را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود.
ب: در ماه رمضان اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده است.
ج: اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد.
د: اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود.
ه : كسى با همسر خود بازى كند و اطمينان داشته باشد كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفاً خارج شود.
و: در صورتى كه در شب ماه رمضان جنب باشد و بخوابد ولى در خواب اوّل بيدار نشود.

مسأله 1425 مضمضه كردن زياد براى روزه دار مكروه است و بعد از مضمضه بايد آب خارجى را از دهان بيرون بريزد و بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيندازد و اگر بداند به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود نبايد مضمضه كند.

مسأله 1426 هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند و اگر افطار كند هم قضا دارد و هم كفّاره، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه مى تواند كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و تحقيق كردن نيز واجب نيست.

 

 

احكام روزه قضا

مسأله 1427 روزه هايى كه در حال جنون به جا نياورده بعد از عاقل شدن لازم نيست قضا كند، همچنين اگر كافرى مسلمان شود قضاى روزه هاى گذشته واجب نيست، امّا اگر مسلمانى مرتد شود و دوباره برگردد و مسلمان شود روزه هاى دوران مرتد بودن را بايد قضا نمايد.

مسأله 1428 هرگاه به واسطه مستى روزه او ترك شده بايد قضا كند، هرچند مادّه مست كننده را از روى اشتباه و يا براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيّت روزه را قبلاً كرده بعد در حال مستى روزه را تمام كند بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.

مسأله 1429 روزه هايى كه به خاطر مسافرت يا بيمارى و مانند آن ترك شده بايد قضا كند، امّا اگر نداند تعداد روزه هاى فوت شده چه اندازه بوده، كافى است مقدارى كه يقين دارد قضا كند و اضافه بر آن واجب نيست، هرچند احتياط مستحبّ است.

مسأله 1430 اگر از چند ماه رمضان روزه قضا بر ذمّه دارد قضاى هر كدام را اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت براى قضاى رمضان آخر تنگ شده باشد بايد بنابر احتياط اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.

مسأله 1431 كسى كه روزه قضاى ماه رمضان را به جا مى آورد مى تواند پيش از ظهر روزه را افطار كند، به شرط اين كه وقت براى قضاى روزه تنگ نباشد، ولى بعد از ظهر جايز نيست، همچنين اگر قضاى روزه غير معيّنى (مانند قضاى روزه نذر) را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

مسأله 1432 كسى كه به واسطه بيمارى يا حيض و نفاس روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از پايان ماه رمضان از دنيا برود لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا نمايند.

مسأله 1433 هرگاه به واسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزه هايى را كه نگرفته واجب نيست، فقط بايد براى هر روز يك مد (تقريبا 750 گرم) گندم يا جو و مانند آن به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى (مثلاً بخاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتياط واجب آن است كه روزه هايى را كه نگرفته بعد از ماه رمضان قضا كند و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد، همچنين اگر ترك روزه بخاطر بيمارى بوده، بعد بيمارى رفع شده و عذر ديگرى مانند مسافرت پيش آمده است.

مسأله 1434 هرگاه روزه ماه رمضان را به واسطه عذرى نگيرد و تا رمضان آينده عمداً قضاى آن را به جانياورد در حالى كه عذرش برطرف شده، بايد بعداً روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام كفّاره بدهد، همچنين اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد بعداً هم قضا به جا آورد و هم كفّاره دهد، امّا اگر كوتاهى نكرده و اتّفاقاً در تنگى وقت عذرى پيدا شده فقط قضا لازم است.

مسأله 1435 هرگاه بيمارى انسان چند سال طول كشد و بعداً خوب شود اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت باقى است بايد فقط قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام بدهد.

مسأله 1436 هرگاه قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير اندازد بايد قضا را به جا آورد و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد و با گذشت سالها كفّاره متعدّد نمى شود.

مسأله 1437 لازم نيست كفّاره هر روز را به يك فقير بدهد، بلكه مى تواند كفّاره چندين روز را به يك نفر بدهد و اگر مقدارى نان دهد كه گندم آن به اندازه يك مد باشد كافى است، ولى پول آن را نمى تواند بدهد مگر اين كه اطمينان داشته باشد آن را براى خريد نان مصرف مى كند.

مسأله 1438 بعد از مرگ پدر بايد پسر بزرگتر قضاى نماز و روزه او را به شرحى كه در مسائل قضاى نماز گفته شد به جا آورد و احتياط اين است كه قضاى نماز و روزه مادر را نيز انجام دهد.

مسأله 1439 اگر ولى ميّت نداند كه ميّت قضاى روزه بر ذمّه دارد يا نه، واجب نيست براى او قضا بگيرد و اگر اجمالاً بداند مقدارى قضاى روزه بر ذمّه اوست بايد به اندازه اى كه يقين دارد به جا آورد و بيش از آن لازم نيست.

 

منبع : رساله توضيح المسائل آيت الله مكارم شيرازی