خلوت انس
  • عنوان مقاله: خلوت انس
  • نویسنده: جواد محدثي
  • منبع:
  • تاریخ انتشار: 4:52:48 19-7-1403




در اغتنام فرصتهاى ملكوتى ماه مبارك رمضان
گاهى كه تنهايى، آينه برمى‏دارى و به چهره خويش مى‏نگرى، تا نيك و بد و زشت وزيباى آن را ببينى.
خلوت با خويش، براى شناخت - خود - ! شايد در حضور جمع، شرم كنى، ولى درتنهايى، خجالت و شرمى نيست، چون نگاه و مراقبتى نيست، جز همان كه نگاهش همه جاهست و مراقبتش دائمى است.
ماه رمضان، به نوعى فصل محاسبه است.
- محاسبه‏ - و - مراقبه‏ - هم يك آينه است، اما ... پيش چهره جانت و در برابر روحت! و ... شايد در حضور جمع و در ازدحام روزمرهگى نتوانى و مجالى نيابى تااز خودت حساب بكشى.
اينجا هم خلوت و تنهايى و فراغت، چاره ‏ساز است.
لحظات سرشار از بركات و معنويات رمضان از همين فراغتهاى مطلوب و دوست داشتنى ‏است.
فرصت ‏خلوت با خويش و خداست، ساعات حضور در مجلس - مراقبه‏ - و - محاسبه‏ - است، موعد امتحان اخلاص است، فرصتى است تا - دفتر دل‏ - را بگشايى و - كتاب عمل‏ - را بازخوانى كنى.
تو كه مى‏گفتى: مجال و حالى نيست، گرفتاريها و مشكلات و ...
فرصتى براى - رسيدن به خود - نمى‏گذارد، اينك، اين همان مجال و فرصت ناب! تو بايد آموخته و تمرين كرده باشى، - تنهايى در جمع‏ - را، - خلوت‏ - در - ازدحام‏ - را، - سكوت در هياهو - را، رمضان چيست و تو در كجاى اين - قطعه‏اى از بهشت‏ - قرار دارى كه موهبت ‏خدا براى زمينيان است؟
با كدام دعوت به اين ضيافت آمده‏اى؟
سر كدام سفره و مائده معنوى نشسته‏اى و فيض حضورت و بهره آمدنت چيست؟
اين نيز نوعى محاسبه و حساب كشيدن از خويش را مى‏طلبد.
سر سفره ضيافت الهى نشسته‏اى.
سحرهاى پر بركت، افطارهاى پرمعنويت، شبهاى دعاى افتتاح و كميل ، جلسات دعا وترتيل و تلاوت و تواشيح ، حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتيح، تهجد و سحرخيزى وچشمان بيدار قبل از فجر دعاهاى روزانه ، همه و همه مائده‏هاى آسمانى اين - شهرالله‏ - است و تو را فرا خوانده‏اند، تا به قدر تشنگى و توان و در حد ظرفيت وجودى ‏از اين - چشمه رحمت‏ - بنوشى و از - جان جامه تقوا - بپوشى و در راه عبوديت ‏خدا بكوشى.
اينك كه آمده‏اى و مهمان اين بزم حضورى، وقت تنگ و مجال گذرا را بايد مغتنم ‏شمرد.
با چه آمده‏اى و با چه بازمى‏گردى؟
و كدام تغيير حالت و خصلت و عادت را از اين - ماده خودسازى‏ - به ارمغان خواهى ‏برد؟
خودمانى بودن با خدا هم موهبتى است! كسى نيست كه بشنود، خودت هستى و خدايت.
با خودت صميمى باش، يك ‏رو و خودمانى و بى‏پرده.
كمى در كوچه پس كوچه‏هاى روح خويش بگرد.
لحظاتى - كارنامه‏ - خود را مرور كن، چه مى‏بينى؟...
نقاط روشن آن بيشتر است، يا نقاط تيره‏اش؟
- حسنات‏ - و - سيئات‏ - ، چه نسبتى با هم دارند؟
ماهها انتظار مى‏كشيدى كه باز هم - ماه خدا - فرا رسد و دست نياز و پاى طلب، به اين آستان و اين سوى ، برآورى و بكشى.
براى فرا رسيدن دوباره - شبهاى قدر - لحظه ‏شمارى مى‏كردى.
هنوز لذت اشك ريختن‏ها و ناليدن‏ها و تضرعهاى شبهاى - احياء - در كام جانت ‏باقى ‏است و طراوت معنويت ‏بار آن همخوانى و همنالى با انبوه خداجويان عاشق و صادق، هنوز هم چون نسيمى خوشبوى، فضاى جانت را معطر ساخته است.
بنا بود در رمضان گذشته ، آمرزيده شوى و - غفران الهى‏ - را چون مدالى بر گردن ‏بياويزى، اما چه شد؟
امسال، رمضان همان حال و هواى معنوى را دارد.
رحمت الهى هميشه جارى و سارى است ، اگر كوتاهى است، از ماست. - گر گدا كاهل ‏بود، تقصير صاحبخانه چيست؟ - آن اشكها و ناله‏ها چه شد و كجا رفت؟
تنها براى آن چند - شب قدر - نبود.
قرار نبود كه آن گريه‏ها و تضرعها و از عمق جان به درگاه خدا ناليدن‏ها و خود را حقير و فقير و مسكين و نيازمند ديدن و دانستن‏ها مخصوص - شبهاى احيا - باشد ودر فضاى مسجد و مصلا جا بماند.
امسال هم، قرار نيست كه تاملات رمضان را، شبهاى سرنوشت ‏ساز قدر را، لحظات‏ نورانى و عرفانى سحر را، حالات خوش جلسات دعا و قرآن را، حضور قلب نماز شب ونوافل را در ماه رمضان جا بگذارى و باز هم عريان از اين همه جامه‏هاى بهشتى، وارد شوال شوى.
پس - عيد فطر - براى چيست؟
آنچه عيدى خواهى گرفت، بايد در طول سال و همه عمر، همراه داشته باشى، خرجش‏ نكنى، جايى جا نگذارى، گم نكنى، از دستت نگيرند ...
راستى ... سوغاتت در اين سفر معنوى به - شهر الله‏ - چيست؟
بارى ... آينه بردار، كمى در خويش بنگر، در خلوت خويش، با خودت صميمى باش.
كيستى، كجايى؟ چه مى‏كنى؟ چه دارى؟

رمضان را مفت از كف مده!