شيوههاى اصلاح رفتار كودكان و نوجوانان در فرهنگ اهل بيت(ع)
شيوههاى اصلاح رفتار كودكان و نوجوانان در فرهنگ اهل بيت(ع)
حجةالاسلام عبدالكريم پاكنيا
از اساسىترين وظايف والدين و مربيان در امر تربيت و تعليم كه از حساسترين و ظريفترين كارهائى است كه آنان به عهده گرفتهاند برخورد شايسته در مواجهه با لغزشها و خطاهاى كودكان و نوجوانان و اصلاح و تغيير رفتار نادرست آنان است. چرا كه اگر اين امر به غير از كانال عقلانيت و شيوههاى صحيح انجام شود چه بسا كه ضربات جبران ناپذيرى بر روحيات متربى خواهد گذاشت و در نتيجه مربى در امر تربيت ناكام خواهد ماند.
شخصى مىگفت: من در دوران كودكى در يكى از مساجد مرتكب خطائى كودكانه شدم متولّى مسجد چنان برخورد خشن و ناشايستى با من كرد كه بعد از چهل سال هنوز تلخى آن بر ذائقهام سنگينى مىكند و من به همين خاطر بهترين سالهاى جوانى را به آن مكان مقدس نرفتم.اين بخاطر همان شيوه نادرست برخورد با خطاى كودكان و نوجوانان است.
در مقابل خاطرهاى هم از مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتى در همين زمينه بخوانيم: استاد على قندهارى مىگويد: من از همان دوران نوجوانى شيفته حاج آخوند شدم. شبى در منزل ايشان مجلسى بود و چراغى بر سر در خانه آويزان كرده بودند. من و چند تن از نوجوانان كم سن و سال محله بر سبيل بازى و به اقتضاى شور و شر نوجوانى مرتباً وارد دالان خانه مىشديم و سنگ مىزديم و فرياد مىكشيديم و در راهم مىكوبيديم و اهل خانه را عاصى كرده بوديم. شايد چراغ را هم شكسته بوديم. در يكى از دفعات ناگهان پيرمردى (حاج آخوند) از تاريكى دالان بيرون آمد و دست ما را گرفت و در حالى كه علىرغم انتظار با مهربانى احوال ما را مىپرسيد به كسانى كه در داخل منزل بودند رو كرد و گفت: اين فرزندان من خيلى بازى كردهاند و خسته شدهاند حتماً گرسنه هم هستند از آنها پذيرائى كنيد كه مهمان مايند.(1)
همچنانكه ملاحظه مىشود رفتار شايسته با لغزشهاى يك نوجوان او را تا آخر عمر شيفته حاج آخوند تربتى كرده و شخصيت او را از همان نوجوانى تحت تأثير شديد قرار داده است.
رفتار اصلاح گرايانه آن مرد الهى برگرفته از آموزههاى تربيتى اهل بيت(ع) است. آنجا كه على(ع) از فرزندش امام حسن(ع) پرسيد: فرزندم راه جلوگيرى از لغزشها چگونه است؟ امام مجتبى (ع) پاسخ داد: بدىها را با نيكى از ميان برداشتن.(2) با توجه به اين حديث در مقابله با لغزشها و رفتارهاى ناپسند كودكان بايد از روشهاى صحيح استفاده نمود. مثلاً پرخاشگرى يك كودك را نمىتوان با خشونت اصلاح كرد يا مثلاً رفتارهاى نادرست همانند: فرار از مسئوليت، دزدى، تقلب، ناسازگارى با ديگران، حسادت، دروغگوئى، كم رويى، خيالبافى، ترس، اضطراب و... دهها رفتار نامطلوب ديگر ممكن است در كودكان و نوجوانان مشاهده شود كه مىتوان راههاى نتيجه بخشى را با توجه به آموزههاى اهل بيت(ع) در پيش گرفت.
بنابراين اگر ما از شيوههاى صحيح تربيتى در موارد خطاها و لغزشهاى كودكان و نوجوانان بهره گيريم مىتوانيم آنگونه كه مىخواهيم فرزندانمان را تربيت كنيم.
در اين نوشتار سعى شده برخى از اين شيوههاى اصلاح رفتار در پرتو سيره و سخن اهل بيت(ع) به والدين و مربيان گرامى عرضه شود.
1- توجه به ريشهها و عوامل ناهنجارى
والدين وظيفه شناس به خوبى آگاهند كه هر معلولى علتى دارد و هر رفتار ناهنجارى كه از فرزندان سر مىزند، داراى ريشه و زمينه خاصى است. اگر بخواهيم معلولى را تغيير دهيم و رفتارى را عوض كنيم بايد به علل و زمينههاى آن توجّه كرد و ريشهها و زمينهها را از بين برد. مثلاً در ريشههاى عصبانيت افراد، بايد به پيش زمينهها توجه كرد. گرسنگى، تشنگى، نگرانى، ترس و دهها عامل ديگر ممكن است در بدخلقى و تندخوئى تأثير داشته باشد. ابن شهر آشوب مىنويسد: روزى مردى شامى به مدينه آمده و هنگامى كه با امام حسن مجتبى(ع) برخورد كرد بلافاصله شروع به لعن و نفرين به امام كرده و سخنان ناشايستى را به امام نثار كرد. حضرت در مقابل سخنان درشت وى سكوت كرد هنگامى كه آن مرد عقده دلش را خالى نمودو خاموش شد امام با لبخندى مليح و با لحنى آرام فرمود: اى مرد! گمان مىكنم كه در اين شهر غريب باشى و شايد هم مرا به اشتباه گرفتهاى؟ حال اگر از ما رضايت بطلبى از تو راضى مىشويم، اگر از ما چيزى بخواهى به تو مىبخشيم، اگر راه گم كردهاى راهنماييت مىكنيم، اگر گرسنهاى تو را سير مىكنيم، اگر لباس ندارى تو را مىپوشانيم، اگر نيازمندى ترا غنى مىسازيم، اگر از جائى رانده شده و يا فرارى هستى تو را پناه مىدهيم، اگر خواستهاى دارى برمى آوريم، اگر توشه سفرت را پيش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذيرايى مىكنيم چون كه خانه ما وسيع و امكانات مهمان نوازى ما فراهم است. آن مرد وقتى اين برخورد كريمانه را از امام مشاهده كرد آثار شرم و حيا بر صورتش ظاهر شد و گفت: تا اين لحظه شما و پدرتان منفورترين خلق خدا نزد من بوديد و اكنون شما را محبوبترين فرد روى زمين مىدانم.(3)
امام حسن(ع) در اين ماجرا با ديد تربيتى و روانشناختى به بررسى ابعاد قضيه مىپردازد و علت عصيان و نارضايتى و تمرد آن فرد را جستجو مىكند چرا كه ممكن است: گرسنگى، تشنگى، برهنگى و نداشتن پوشاك مناسب، نيازمندى و فقر، خستگى، نداشتن امنيت، سردرگمى و از همه مهمتر احساس از دست رفتن شخصيت و نابودى عزّت و هويت افراد و...علت پرخاشگرى و تمرد و فريادهاى مخالف باشد.
هنگامى كه مهمان به خانه مىآيد كودك از اوقات ديگر بيشتر شلوغ مىكند و حركات ناهنجار و ناشايست انجام مىدهد، اگر كمى دقت شود علت واقعى اين رفتار به شخصيت كودك برمىگردد. او وقتى احساس مىكند پدر و مادر در آن لحظات تمام افكارشان به مهمان و پذيرائى از او صرف مىشود و شخصيت و عزت نفس خود را در معرض خطر احساس مىنمايد براى همين مىخواهد كمبود شخصيتش را جبران كند و توجه ديگران را به خود معطوف دارد. حضرت امام مجتبى(ع) در گفتارى حكيمانه با اشاره به ريشه لغزشها و رفتارهاى غلط افراد مىفرمايد: هلاك النّاس فى ثلاثٍ: الكبر و الحرص و الحسد؛ ريشه انحراف و گناهان كه مردم را به نابودى مىكشاند سه چيز است: غرور و خودخواهى، حرص و طمع، حسد.(4)
براى آگاهى بيشتر والدين و مربيان، برخى از علل و ريشههاى لغزش در كودكان و نوجوانان را يادآور مىشويم:
ناآگاهى از زشتى عمل، ناكامى،فقدان عزت نفس و احساس حقارت، ترس از مجازات بزرگترها، عدم اعتماد به نفس، محروميتهاى اخلاقى و اجتماعى، اعمال روشهاى نامطلوب و خشونتآميز، بى توجهى والدين به مسأله تربيت اخلاقى و دينى، بىتفاوت بودن والدين در احكام دين و رعايت نكردن حلال و حرام، تأثير عوامل فرهنگى بيگانگان، آزادىهاى نامحدود توسط والدين و مسئولين فرهنگى و تربيتى، عدم نظارت صحيح والدين به رفت و آمدهاى خانوادگى، كنترل نكردن دوستان و روابط فرزندان، بد آموزىهاى وسائل ارتباط جمعى، بها ندادن به افراد تربيت يافته و درستكار، نقل كردن لغزشها و انحرافات ديگر در حضور كودك (بدون اينكه توضيحى داده و عواقب خلاف كارى افراد خاطى را به جمع حاضر گوشزد كنيم) عادى جلوه دادن خلافها و ناهنجارىهاى جامعه و... مىتواند زمينه ناهنجارىها و رفتارهاى نامطلوب را در كودكان و نوجوانان فراهم آورد.
امير مؤمنان على(ع) فرمود: «من كرمت عليه نفسه لم يهينها بالمعصية؛(5) آن كس كه بزرگى و كرامت نفس خود را باور داشته باشد آن را با گناه و خطا پست و ذليل نخواهد كرد.»
اين سخن مولاى متقيان اشاره به ريشه خطا در نداشتن عزت نفس و روحيه خودباورى در فرد دارد.
2- يادآورى غير مستقيم
براى اصلاح رفتار نادرست مىتوان آن را به طور غير مستقيم مطرح نمود در اين حالت علاوه بر اينكه احترام و شخصيت فرد خطاكار محفوظ مانده است اشتباه او هم به وى تفهيم مىشود. اين شيوه اصلاحى برگرفته از روش تربيتى قرآن و اهلبيت(ع) است.
امام صادق(ع) فرمود: بسيارى از خطابات قرآن به عنوان سرزنش پيامبر اكرم(ص) نازل شده است ولى مقصود ديگران بودهاند.(6)
خداوند متعال به پيامبر(ص) مىفرمايد: اگر پدر يا مادرت نزد تو به پيرى رسيدند با آنان درشتى مكن!(7)
اين در حالى است كه رسول خدا(ص) پدر و مادرش را در دوران طفوليت از دست داده بود يا به حضرت عيسى(ع) مىفرمايد: آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به عنوان معبود غير از خداوند انتخاب كنند!(8) در اينگونه موارد مقصود خداوند متعال ديگران هستند و پروردگار عالميان به طور غير مستقيم آنان را مورد خطاب قرار داده است. در سيره اهل بيت(ع) نيز شيوه يادآورى غير مستقيم فراوان ديده مىشود.
داستان آموزش وضو توسط حسنين(ع) به يك پيرمرد از طريق يادآورى غير مستقيم صورت گرفت. آنان بدون اينكه به او جسارتى بكنند يا در مورد اشتباه وى سخنى به ميان آورند خود وضوى كامل گرفته و او را به داورى طلبيدند و آن مرد به خطايش واقف شده و با جان و دل پذيرفت.(9)
3- تذكر شفقت آميز
مىتوان خطاهاى نوجوانان را در محيطى كاملاً دوستانه و بدور از خشونت و عصبانيت به آنان تذكر داد. قرآن كريم برخى از نصايح و مواعظ سودمند را از زبان ديگران بيان كرده است از جمله مواعظ پر بار جناب لقمان حكيم به فرزندش را نقل مىكند.(10) امّا رعايت نكاتى تربيتى در امر نصيحت و موعظه ضرورت دارد:
الف - تا حد ممكن مخفيانه و در خلوت باشد. على(ع) مىفرمايد: هر كس برادر دينى خود را مخفيانه موعظه كند او را آراسته ولى اگر آشكارا و در ميان جمع عيوبش را متذكر گردد به شخصيت وى اهانت نموده است.(11)
ب - همراه با محبت و احسان باشد و همچنين فهرست عيبهاى ديگرى را پشت سرهم به فرد خطاكار نشمارد. سيره امام صادق(ع) در اين زمينه راهنماى بسيار خوبى براى ماست. آن حضرت هنگامى كه متوجه شد شقرانى(فردى گنه كار و شرابخوار) نمىتواند از دربار منصور دوانيقى سهم خود را دريافت كند به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسليم نمود. آن حضرت بعد از پرداخت وجه با لحنى ملاطفتآميز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد كرده و فرمود: كار خوب از هر كسى خوب است ولى از تو به واسطه انتسابى كه به ما اهل بيت دارى خوبتر و زيباتر است و كار بد از هر كسى بد است، ولى از تو به خاطر همين انتساب، زشتتر و قبيحتر است. امام صادق(ع) اين جمله را فرمود و گذشت. شقرانى با شنيدن اين جمله دانست كه امام از سرّ او و گناهش آگاه است و از اينكه امام با اين حال به يارى او شتافته و ابراز محبت نموده و با رفتارى كاملاً منطقى و پسنديده وى را به گناهش متوجه ساخت، شديداً نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود.(12)
ج - كوتاه، مختصر و ملايم: در نصيحت دادن و تذكر عيوب نوجوانان نبايد طولانى سخن گفت و شيرينى و حلاوت نصيحت را از بين برد. امام كاظم(ع) فرمود: هر كس با سخنان زايد، شيرينى كلام خود را محو كند به نابودى عقلش اقدام نموده است.(13)
4- تقويت نيروى ايمان
تقويت نيروى ايمان و باورهاى مذهبى كودكان تأثير به سزائى در جلوگيرى از خطاها و لغزشهاى آنان دارد. اين سخن حقيقتى انكارناپذير است و در ميان خانوادهها از ديرباز امرى مسلّم و پذيرفته شده مىباشد. تاريخ و تجربه نشان داده است افرادى كه از اعتقادات عميق مذهبى برخوردار بودهاند و به اصول و ارزشهاى آن پايبندى خود را نشان دادهاند معمولاً افرادى صالح و به دور از خطاها و مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى هستند. آنانكه به آيات قرآن، ايمان عميق دارند و خود را در حضور خداوند عالميان حس مىكنند و به پيامهاى آسمانى آن گوش دل مىسپارند كمتر در معرض آلودگىها و اشتباهات هستند. به همين جهت امام صادق(ع) فرمود: «بادروا احداثكم بالحديث قبل ان يسبقكم اليهم المرجئه؛(14) نوجوانان خود را با احاديث و معارف ما آشنا كنيد قبل از اينكه گروههاى منحرف بر شما پيشى گيرند (و آنان را به انحراف بكشانند.) امام مجتبى(ع) نيز در مورد تأثير آيات قرآن فرمود: در اين قرآن چراغهاى هدايت و شفاى سينه هاست براى هر عارف صاحب بصيرتى شايسته است كه در پرتو نور آن به قلب خويش جلا دهد و هر نكته سنجى را رواست كه دل خويش را به توسط قرآن مهار كند و تفكر در آن حيات بخش قلبهاست و كسانى كه به دنبال آن مىروند، مانند كسانى هستند كه در تاريكىها به سراغ نور مىروند.(15)
اساساً ايمان مذهبى و علاقه به اعتقادات دينى و فطرت انسانها نهفته است والدين و مربيان مىتوانند با پرورش آن و جهت دادن به فطريات نوجوانان در شكوفائى اين حس درونى آنان را يارى كرده و كودك را در مسير تربيت سالم قرار دهند.
يكى از بهترين راههاى تقويت ايمان مذهبى، ايجاد جوى مذهبى و فضائى جذّاب در محيط زندگى و كودك و نوجوان مىباشد. امام مجتبى(ع) هنگامى كه به نماز برمىخاست بهترين لباسهاى خود را مىپوشيد، پرسيدند: اى پسر رسولخدا! چرا در نماز بهترين و تميزترين لباس خود را مىپوشيد؟ حضرت پاسخ داد: خداوند زيباست و زيبائى را دوست دارد و به همين جهت، من لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مىپوشم و پروردگارم دستور داده است كه: زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد.(16) دوست دارم زيباترين لباسم را بپوشم.(17) اين رفتار تربيتى امام حسن(ع) نشان مىدهد كه بايد فضاى عبادت جذاب و دوست داشتنى بوده و براى كودكان و نوجوانان كه ناظر آن هستند دلنشين و خوشايند باشد. آن حضرت به مربيان مىآموزد كه هنگام نيايش مذهبى بايد آراسته بود و با چهرهاى گشاده با فرزندان برخورد شود. تا آنان خاطرات خوشى از اين لحظات معنوى داشته باشد.
5 - تأمين نيازهاى مادى و معنوى
فرزندان نسبت به سنّ خويش نيازهائى دارند. گاهى اين نيازها مادى و محسوسند كه والدين با درك آنها در حدّ توان در رفع آن نيازها مىكوشند. امّا مهمتر از آن نيازهاى معنوى فرزندان از قبيل محبت، تكريم، باور كردن شخصيت و استقلال آنان و توجه به خواستههاى درونى مىباشد. در صورت تأمين نشدن اين خواستهها در وجود فرزندان خلأ و كمبود به وجود مىآيد. هر انسانى هم كه تمام يا بخشى از شاكله وجودىاش خالى بماند، به همان اندازه غير طبيعى مىشود و ممكن است به صورت غير عقلائى عمل كند و دچار لغزش و خطا شود. پيامبر اكرم(ص) برخى از نيازهاى فرزندان را اينگونه بيان كرد: آموزش كتاب خدا، ياد دادن تيراندازى و شنا(ورزش و تفريحات سالم) فراهم آوردن مال پاكيزه و حلال(18) براى آنان سرچشمه لغزشها، ملالتها و افسردگىها خلأ روحى است، روان كودك را بايد از خلأ نفرت، ملامت، و افسردگى، نااميدى و نگرانى نسبت به خود و زندگى نجات داد. طورى كه آدمى مجبور نباشد از خود و ديگران فرار كند. شايسته است روح و روان كودك را از انديشههاى سالم و جنبههاى مثبت زندگى، از آگاهىهاى مورد نياز فرد براى ادامه حيات پر نمود.
در جنگ جمل على(ع) سلاح خود را به محمد حنيفه داد كه در خط مقدم جنگ شتر عايشه را كه در قلب لشكر دشمن قرار داشت كشته و كانون فتنه را خاموش كند، امّا مدافعان و تيراندازان جبهه مخالف هيچگونه اجازه نفوذ براى محمد حنيفه را ندادند و او ناگزير به مراجعت گرديد. در اين هنگام امام حسن(ع) با اجازه پدر به قلب دشمن تاخته و بعد از خاموش كردن كانون فتنه فاتحانه بازگشت.
محمد در اين موقع از اينكه نتوانسته بود دستور پدر را اجرا كند احساس حقارت و شرمندگى كرد.
على(ع) ك اين خلأ روحى را در او مشاهده كرد محمد را مورد دلجوئى قرار داده و فرمود: پسرم! ناراحت نباش اگر حسن فتح كرد او پسر رسول خدا (ص) است ولى تو فقط پسر من هستى!(19) يعنى او از دو منبع شجاعت الهام گرفته امّا تو فقط از يك منبع.
6- شيوه منطق و استدلال
ممكن است براى اصلاح رفتار و تغيير روشهاى ناپسند، به دليل و برهان عقلانى متوسل شويم. اگر ما به نوجوان خطاكار دلائل قانع كنندهاى اقامه كنيم و او را از عواقب عمل زشت خود آگاه سازيم معمولاً از ما مىپذيرد. امّا گاهى والدين بدون اينكه متوجه باشند و علت ناپسندى و غلط بودن رفتار نوجوان را به او توضيح دهند با تحكّم و استبداد مىخواهند كه او اين عمل را ترك كند و بدون آگاهى دادن او را به تغيير رفتار وادار مىسازند كه معمولاً آثار خوبى هم ندارد و هيچگونه اصلاح و تغييرى در رفتار متربى ديده نمىشود و گاهى خطاى نوجوان شدت مىگيرد.
علّامه بزرگوار شيخ جعفر كاشف الغطاء در زمينه اصلاح رفتار فرزند خويش از همين شيوه بهره مىگرفت. او زمانى كه احساس كرد پسر نوجوانش به سحر خيزى عادت ندارد و از خواب شيرين صبحگاهى دير بيدار مىشود در يكى از روزها قبل از اذان صبح كنار بستر پسرش آمد و او را بيدار كرده و گفت: پسرم برخيز! تا به حرم مولاى متقيان على(ع) مشرف شويم. نوجوان چشمان خواب آلودهاش را ماليده و گفت: شما برويد و من هم مىآيم. پدر گفت: نه من ايستادهام تا با هم برويم. نوجوان برخاست، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوى حرم مطهر روانه شدند. جلوى در حرم فقيرى نشسته و دستش را به سوى مردم دراز كرده بود. پدر از پسر پرسيد: فرزندم! اين مرد براى چه در اينجا نشسته است؟ گفت: براى گدائى و دريافت كمك از مردم. پرسيد: فكر مىكنى چقدر از اين طريق بدست آورد؟ گفت: شايد چند درهمى عايدش شود. پرسيد: آيا مطمئناً اين مبلغ را به دست خواهد آورد؟ گفت: به طور قطع و مسلّم نمىتوان پيش بينى كرد، شايد مبلغى عايدش بشود و شايد هم دست خالى برگردد. پدر كه زمينه را براى گفتن مطلب آماده ديد، گفت: پسرم! ببين اين مرد فقير، براى به دست آوردن يك مقدار منافع دنيائى احتمالى كه يقين به آن هم ندارد در اين هنگام شب اين جا آمده و دستش را دراز كرده است. در حالى كه ما واقعاً به ثوابهايى كه خداوند متعال براى سحرخيزى و عبادات تعيين فرموده است يقين كامل داريم و گفته ائمه اطهار(ع) را به طور حتم باور كردهايم پس چرا در انجام آن سستى نشان دهيم!(20)
از منظر فرهنگ وحيانى اسلام نيز بهره گرفتن از منطق و استدلال عقلانى امرى مطلوب است. خداوند متعال در آيات بسيارى براى بيدارى و آگاهى دادن به مردم غفلت زده از عقل و انديشه آنان بهره مىگيرد. تفكر، تدبّر، تعقّل از جمله اصطلاحات قرآنى است كه بارها در اين كتاب آسمانى بعد از گوشزد كردن خطاى گنه كاران به آنان يادآورى مىشود. خداوند در سوره ملك از زبان گنه كارانى كه به جهنم و هلاكت كشيده شدهاند مىفرمايد: «و قالوا لو كنّا نسمع او نعقل ما كنّا فى اصحاب الصّعير؛(21) مىگويند: اگر ما سخن حق را مىشنيديم و يا اينكه مىانديشيديم در ميان اهل جهنم نبوديم. بنابراين متوجه كردن نوجوان خطاكار به تفكر و انديشه در مورد عواقب اشتباه، مىتواند در تغيير رفتار او تأثير داشته باشد.
7 - تنبيه متناسب
تنبيه به معناى آگاه كردن است و هدف مربى از آن در برنامههاى تربيتى، آگاه كردن فرد بر خطاى خويشتن بوده و راه اصلاح آنرا در فرا روى وى قرار دادن است. در مواردى كه پند و موعظه و آگاهى دادن به ضررهاى لغزشها و ساير شيوهها بىتأثير باشد. مىتوان به عنوان آخرين شيوه براى تغيير رفتار از تنبيه مناسب با رعايت مراتب آن استفاده كرد. مرحله اول تنبيه توبيخ و تهديد است، البته تهديد بايد طورى باشد كه كودك و نوجوان آنرا جدّى تلقى كند و مربى قصد عملى كردن آنرا داشته باشد و گرنه نبايد از آن سخنى به ميان آيد. اگر تهديد و توبيخ تأثيرى نداشت با بىاعتنائى و قهر و غيره از عوامل بازدارنده مىتوان او را تنبيه كرد. مردى به حضرت موسى بن جعفر (ع) از لغزش و خطاى فرزندش شكايت كرده و از آن حضرت راهنمائى خواست امام به وى فرمود: فرزندت را نزن و براى تنبيه و تأديب وى از او قهر كن ولى مواظب باش قهر تو طولانى نشود.(22) تنبيه گاهى به عنوان عامل بازدارنده و در مواردى هم اگر بجا صورت پذيرد اثرات سازنده در برخواهد داشت در اين صورت تنبيه علاوه بر اصلاح فرد خطاكار نسبت به ديگران جنبه عبرت آموزى نيز خواهد داشت. در صورتى كه تنبيهات غير بدنى مؤثر واقع نشد لازم مىشود كودك يا نوجوان خطاكار تنبيه بدنى شود.
امام صادق(ع) در اين زمينه فرمود: در مورد كودكان خطاكار حدّ شرعى جارى نمىشود امّا بايد به نحو صحيح او را تأديب نمود.(23)
8 - دعا براى اصلاح فرزندان
در آخر اين نوشتار يادآور مىشويم كه به همراه اعمال شيوههاى صحيح تربيتى و اصلاحى از نقش ارزنده دعا نبايد غفلتورزيد چرا كه در خواست اصلاح و راهنمائى براى كودكان و نوجوان از درگاه حق تعالى آثار و بركات فراوانى در زندگى آنان دارد. امام سجاد(ع) در دعاى 25 صحيفه سجاديه براى تربيت صحيح و اصلاح رفتار فرزندان خويش اينگونه دعا مىكند: اللّهم و منّ علىّ ببقاء ولدى و باصلاحهم لى و بامتاعى بهم؛ خدايا با بقاى فرزندانم و اصلاح آنان و برخوردارى من از آنان بر من منت بگذار. «و اجعلهم ابراراً اتقياءً بصراء سامعين مطيعين لك ولا وليائك محبّين منا صحين ولجميع اعدائك معاندين و مبغضين، آمين؛ آنان را از نيكوكاران، پارسايان، تيزبينان، شنواى سخن حق و اطاعت كنندگان از خودت قرار ده و براى اولياى خودت عاشقان خيرخواه و از براى تمام دشمنانت آنان را ستيزه جو و كينه ورز گردان، خدايا دعايم را بپذير. حجةالاسلام عبدالكريم پاكنيا
منبع: پاسدار اسلام شماره 281
پىنوشتها:
1. فضيلتهاى فراموش شده، ص 33.
2. تحف العقول، ص 225.
3. مناقب، ج 3، ص 19.
4. بحارالانوار، ج 75، ص 111.
5. مستدرك الوسائل،ج 11، ص 339.
6. اصول كافى، ج 2، ص 63.
7. سوره اسراء، آيه 23.
8. سوره مائده، آيه 116.
9. بحارالانوار، ج 23 ص 319.
10. سوره لقمان، آيات 13 تا 19.
11. بحارالانوار، ج 75، ص 374.
12. همان، ج 47، ص 349.
13. كافى، ج 1، ص 17.
14. التهذيب، ج 8، ص 111.
15. كشف الغمه، ج 1، ص 573.
16. سوره اعراف، آيه 31.
17. وسائل الشيعه، ج 4، ص 455.
18. كنزالعمال، ج 16، ص 444.
19. مناقب، ج 2، ص 21.
20. تعاليم آسمانى اسلام، ص 128.
21. سوره ملك، آيه 10.
22. بحارالانوار، ج 23، ص 114.
23. مستدرك الوسائل، ج 18، ص 46.