امام جماعت و مسجد
با توجه به اهميت و نقش امام جماعت در مسجد از جنبههاي گوناگون و به ويژه در بعد اجتماعي، سياسى مناسب است مبحثى را بدين امر اختصاص دهيم.
براستى مصداق کامل آنان که مساجد خدا را عمارت ميکنند ائمه جماعتى هستند که در ابعاد گوناگون مسجد را گرمى و رونق ميبخشد. بر همين پايه است که فقيهان مصرف نمودن درآمدهاى مربوط به مسجد را براى امام جماعت جايز ميشمردند. زيرا آن بخش از اموال مسجد که در اين راه هزينه شود در حقيقت براى آبادى رونق و تعمير مسجد صرف شده است. تعميرى که از عمارت مادى مسجد به مراتب بالاتر و برتر است چه برخوردارى مسجد از امام جماعتى که شايسته موجب عمران و آبادى معنوى آن است[1]. از بعد عبادى بدون وجود امام جماعتى شايسته مؤمنان حاضر در مسجد گرچه از فضيلت و پاداش حضور در مسجد برخوردارى شوند ولي فيض بزرگ نماز جماعت را از دست خواهند داد و از فوايد و آثار سازنده آن محروم ميمانند.
در بعد اجتماعي- سياسي:
مسجد نيازمند به مزکزيتى است تا در سايه آگاهى از مبانى دينى از برخوردارى هوش و انديشه سياسى روشنگر افکار نمازگزاران باشد خطرها و آفتهايى که بالقوه يا بالفصل مسلمانان را تهديد ميکند، براى آنان بازگو کند و در راستاى وحدت و همدلي جامعه اسلامى تلاش کند.
در بعد نظامى:
مسجد جايگاه حضور مجاهدان و ايثارگران است و به هنگام جنگ پايگاه اجتماع و تشکيل رزمندگان اسلام خواهد بود از اين رو به محورى نيازمند است تا با تکيه بر مقبوليت و صلاحيتهاى خويش مسجد را به سنگر پشتيبانى از جبههها تبديل کند ارتباط ميان مردم پشت جبهه و رزمندگان را استوار نمايد و خلاصه آن دست از امور نظامى را که به مسجد مربوط ميشود سر و سامان بخشد. انجام وظايفى چنين سنگين تنها در توان عالمى پارسا و دينشناس است. بنابراين بسيار طبيعى است چنانچه مسجد از چنين امام جماعتي برخوردار نباشد از ايفاى نقش سازنده خود در عرصههاي گوناگون ضعيف و ناتوان خواهد بود.
لزوم برخوردارى امام جماعت از شرايط لازم: البته انجام تکاليف و مسئوليتهاى مربوط به امام جماعت از هر کسي برخاسته نيست بلکه تنها امام جماعتى توان اين مهم را دارد که از شرايط لازم برخوردار باشد. در فقه اهل بيت (ع) در مرتبه اول بر لزوم و برخوردارى امام جماعت از عنصر «عدالت» تأکيد شده است.
عدالت:
ملکه و حالت روحى است که انسان را از دست بازيدن به گناه کبيره و اصرار بر گناهان صغيره باز ميدارد. در مرتبه پس از آن بر لزوم خوددارى امام جماعت از کارهاى خلاف مروت که شخصيت وى را از نگاه ديگران خوار و بيمقدار سازد تأکيد شده است. برخوردارى امام جماعت از مراتب علم و فضل و پارسايى باعث ميشود تا او بتواند نمازگزاران مسجد را از نظر فکرى و معنوى تغذيه نمايد و از انديشه و جان آن را از کوثر معارف دينى سيراب کند. پرهيز از خود محوري احترام به آراء و نظريات اهل مسجد و مشورت نمودن با آنان در ارتباط با امور مساجد تأثيرى فراوان در دلگرمى مؤمنان نمازگزار و جذب افراد جديد به مسجد دارد. برخوردهاى همراه با عطوفت و مهربانى و گشادهرويي نيز نقش مهمى در موفقيت امام جماعت و در نتيجه رونق و گرمى مسجد دارد. مسجد جايگاه حضور مؤمنان با انديشهها و سليقههاى گوناگون است. مردان و زنان از پير و کودک و جوان و نوجوان همگى در مسجد حاضر ميشوند هر يک از اين گروهها سليقههاى کاملاً متفاوت با يکديگر دارند. رسول اکرم (ص) با آنکه از علم غيب الهى برخوردار بودند در مسائل مهم اجتماعي با ياران خويش و حتى مردم در مسجد به مشورت ميپرداختند. هرگاه براى احترام به افکار عمومى برخلاف نظر خويش عمل مينمودند اين شيوه پيامبر (ص) درس بزرگى براى همه مسلمانان به ويژه ائمه جماعات است تا در اين زمينه به برترين الگوى الهى اقتداء کنند. مجالست و همنشيني با ضعيفان و نيازمندان تلاش براى رفع مشکلات آنان تا حد امکان حوصله و بردبارى در برخورد با نمازگزاران ساده زيستى و پرهيز از تجمل گرايى از عوامل موفقيت يک امام جماعت شايسته به شمار ميرود. اين گونه برخوردها علاوه بر آثار سازندهاي که در پى دارد خود بهترين تبليغ عملى براي هدايت و جذب ديگران به اسلام است. پيامبر اکرم (ص) در کنار بپا داشتن نماز جماعت در مسجد گاه با همين برخوردها افرادى را از شقاوت و بدبختى حتمى نجات ميدادند. چگونگى برخورد آن حضرت با عدى بن حاتم که به منظور اسلام آوردن به مسجد پيامبر آمده بود نمونهاي از اين برخوردهاست. رعايت حال ضعيفان در نماز و خودداري از برگزار نمودن برنامههاى طولانى و خستهکننده در مسجد نيز سهم مهمى در موفقيت امام جماعت دارد.
پيامبر اکرم (ص) همواره کسانى را که به عنوان امام جماعت براى مناطق مختلف منصوب مينمودند به رعايت حال ضعيفان و خوددارى از طولانى نمودن نماز توصيه مينمودند. در حديثى از اميرالمؤمنين على (ع) آمده است: «آخر ما فارقت على جيب قلبى ان قال يا على اذا صليت فصل صلوة اضعف من خلفک[2]» «آخرين سخن محبوب خاتم پيامبر (ص) با من اين بود که به هنگام نماز جماعت حال ضعيفترين کسى را که به تو اقتدا کرده است رعايت کن». انسان به هنگام وصيت و به ويژه در لحظههاى پاياني عمر خويش معمولاً آنچه را که در نظرش از اهميتى والا برخوردار است مورد تأکيد قرار ميدهد. بر پايه اين حديث آخرين گفتار پيامبر (ص) تأکيد بر حال ضعيفان در نماز جماعت بوده است. اين امر از يک سو اهتمام ويژه پيامبر را به مسأله نماز و تلاش براى برپايى آن در جامعه نشان ميدهد و از سوى ديگر گوياى آن است که يکى از راههاى جذب و جلب مسلمانان به کانون مسجد و نماز جماعت کوتاه برگزار نمودن نماز است. بيگمان اين سفارش پيامبر (ص) ديگر برنامههايى را که در کنار نماز جماعت در مسجد برگزار ميشود نيز بر ميگيرد. پيش گرفتن شيوه اعتدال و برخوردهاى مسالمت آميز از سوى امام جماعت با نمازگزاران نيز امورى است که در روايت مورد تأکيد قرار گرفته است و حديثى از پيامبر اکرم (ص) آمده است:
«من ام قوماً فلم يقتصد بهم فى حضوره و قرائته و رکوعه و سجوده و قعوده و قيامه ردت على صلاته و لم تجاوز تراقيه و کانت منزلته عندالله منزلة امير حائر متعد لم يصلح لرعته و لم يقم فيهم بامرالله فقام اميرالمومنين عليه السلام فقال: يا رسول الله بابى انت و امي! و ما منزلة امير جائر متصد لم يصلح لرعته و لم يقم بامرالله قال هو رابع اربعه من اشد الناس عذاباً يوم القيامة: ابليس و فرعون و قاتل النفس و رابعهم سلطان حائر[3]» «کسى که امامت گروهى را به عهده گيرد در برخورد با آنان و قرائت و رکوع و سجده و نشستن و برخاستن خود راه اعتدال و ميانهروى را در پيش نگيرد نمازش مورد پذيرش نخواهد بود و از کتفهاى او تجاوز نميکند. (قابليت صعود به بارگاه الهى را ندارد) جايگاه چنين امامى نزد خداوند همچون جايگاه سلطان ستمگر و تجاوزگرى است که براى صلاح رعيت خود تلاش ننموده و فرمان الهى را در ميان آنها بپاى نداشته است. اميرالمؤمنين عليهالسلام برخاست و گفت اى رسول خدا پدر و مادرم فداى تو باد. جايگاه چنين سلطانى نزد خداوند چگونه است؟ رسول خدا فرمود: پيشواى ستمگر يکى از چهار گروهى است که در روز قيامت دچار سختترين عذابها خواهد شد ابليس فرعون قاتل و پيشواى ستمگر همگى در يک رتبهاند. چنين به نظر ميرسد که عبارت «فلم يقتصد بهم فى حضوره» تنها ناظر به مسأله نماز نيست بلکه گوياى آن است که امام جماعت بايستى در زمينههاى گوناگون برخوردارى همراه با اعتدال و ميانهروي را با نمازگزاران خود داشته باشد همين تعبير در حديث ديگري از آن حضرت نيز به گونهاى ديگر بيان شده است.
پيامبر (ص) ميفرمايند: «من ام قوماً باذنهم و هم به راضون فاقتصد بهم فى حضوره و احسن صلاته بقيامه و قراءته و رکوعه و سجوده و قعوده فله مثل اجر القوم و لا ينقص من اجورهم شيء[4]» «کسى که اذن و رضايت گروهى امامت نماز آنان را بر عهده گيرد و آنگاه در برخورد با آنها راه اعتدال را در پيش گيرد و قيام و قرائت و رکوع و سجده و نشستن خود را نيکو بجاى آورد پاداشى برابر پاداش تمام کسانى که با وى نماز ميگزارند دريافت ميکند بيآنکه چيزى از اجر نمازگزاران کاسته شود». با توجه به اين سخن از رسول خدا (ص) روشن ميشود که رعايت شيوه اعتدال و عدم رعايت آن باعث ميشود امام جماعت در دو موقعيت کاملاً متفاوت قرار گيرد. رعايت اعتدال و ميانهروى پاداش بزرگ الهى را براى او در پى دارد و پيش گرفتن افراط و تفريط او را در کنار شيطان و پيشواى ستمکار قرار ميدهد.
لزوم قدرشناسى از امام جماعت مسجد:
امام سجاد (ع) در رساله خفوق فرازى را به بيان حق امام جماعت و لزوم سپاسگزارى و قدردانى از وى اختصاص داده است. اين امر به روشنى نشان ميدهد که ائمه جماعت و نگاه اولياى دين از منزلتي والا و جايگاهى ارجمند برخوردارند. امام (ع) ميفرمايند: «حق کسى که در نماز جماعت امام تو ميشود اين است که بدانى او سفير و نماينده تو در پيشگاه خداست او از طرف تو سخنگوست و تو از طرف او سخنى نميگويى او براى تو دعا ميکند تو براى او دعا نميکنى او براى تو چيزى را از خداوند درخواست ميکند و تو چنين نکردهاى امام جماعت در پيشگاه خداوند ميايستد و از سوى تو چيزى را از خداوند ميخواهد و اين کارى مهم است حال که تو چنين کارى را از سوى او عهده نگرفتهاى اگر در اين کار مهم کوتاهى رخ دهد دامنگير اوست نه تو و چنانچه گناهى کند تو در آن شريک نيستى تو بر او برترى ندارى زيرا او خود را سپر تو قرار داده و نمازش را نيز سپر نماز تو کرده است پس جا دارد به خاطر اين همه سپاسگزار او باشي».
اين گفتار امام به روشنى گوياى آن است که اگر کسى تنها امام جماعت انسان در نماز باشد بايد قدرشناس او بود و زحمتهايش را اجر نهاد زيرا او با تصدى اين منصب بار مسئوليتى سنگين را از سوى نمازگزاران بر دوش ميکشد.
شرايط امام جماعت:
امام جماعت بايد اين شرايط را داشته باشد: بلوغ و عقل، عدالت، رجولين، نماز را به طور صحيح بخواند، مسلوس و مبطون نباشد به وسيله عذري يا لباسى نماز نخواند، بيمارى خوره يا پيسى نداشته باشد[5].
حفظ احترام امام جماعت:
سؤال: شخصى در يک مسجد که نماز جماعت برگزار شده و امام جماعت نيز عادل و مورد تأييد ميباشد نماز فرادى ميخواند به قصد اين که به ديگران بفهماند که امام عادل نيست و يا قصدش اين نيست ولى عملش طورى است که مردم اينطور فکر ميکنند آيا نماز اين شخص باطل است؟ جواب: اگر عمل او به قصد هتک جماعت و امام باشد و آيا آنکه موجب هتک جماعت يا امام گردد حرام است[6].
سؤال: امام جماعت ميتواند نمازى را که به جماعت خوانده در صورتى که جماعت دوم و اشخاص آن غير اول باشد دوباره به جماعت بخواند؟ جواب: مانعى ندارد[7].
سؤال: امام جماعت در محلى اقامه جماعت مينمايد. پس از اتمام به محل و مسجد ديگر ميرود و براى عده ديگر همان نماز را که خوانده اعاده مينمايد تا آنها هم به فيض جماعت برسند.
آيا اقامه جماعت در دو محل براى امام جايز يا مستحب است؟ جواب: مانعى ندارد[8].
سؤال: صلوه معاده (نمازى که دو بار خوانده شود) را ميشود بيش از دو مرتبه امام بخواند؟ جواب: بيشتر از دو مرتبه نخوانند.
استفاده از شبستان مسجد جهت برگزارى جلسات قرآن و بيان احکام شرعى و معارف اسلامى و ساير مراسم دينى و مذهبى چنانچه مزاحم نمازگزاران نباشد و زير نظر امام جماعت باشد اشکال ندارد.
-----------------------------------
[1] ر.ک العروة الوثقي، سيد محمد کاظم طباطبايي، ج 2، ص 255
[2] وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 469، روايت 2
[3] وسايل الشيعه، ج 5، ص 47
[4] وسايل الشيعه، ص 417
[5] توضيح المسائل، م 1453، 1455، 1459
[6] استفتانات، جلد 1، ص 277، س 475
[7] توضيح المسائل، م 1404
[8] انسائات، جلد 1، ص 294